گوشه گیری مسلمانان انگلستان به دلیل افزایش رفتارهای خشونت آمیز





رسانه های بین المللی خبر دادند که مسلمانان جمهوری آفریقای مرکزی، طی ۴۸ ساعت گذشته از سوی گروهک های مسلح مسیحی قتل عام شده اند از همین رو به صورت گروهی از شهر "بانگوئی" پایتخت این کشور به "چاد" فرار می کنند.

نماینده پارلمان انگلستان در گفتوگو با روزنامه گاردین تاکید کرد: مسلمانان باید تعهد نامهای با موضوع«حسن رفتار» که در سال ۲۰۰۶ توسط وی مطرح شد را امضا کنند.بر اساس تعهدنامه مذکور، از تمام مسلمانان خواسته شد تا دست به محکومیت خشونت بزنند و بطلان قابلیت اجرایی برخی از آیات قرآن که مسلمانان را به جهاد تشویق می کنند را اعلام کنند.

"میکسویل براکرام بارناجما" رئیس کمیسیون مفقودین سریلانکا با اعلام آماری
از تعداد مفقودین این کشور گفت: بر اساس شکایت هایی که از سوی مسلمانان
این کشور به دست ما رسیده است، از سال ۱۹۹۰ میلادی تا کنون ۵۰۰۰ نفر از
مسلمانان جزو مفقودشدگان هستند.

Another case Paris attack on pregnant woman wearing Muslim Veil
گزارش شورای مسلمانان فرانسه حاکی است که اقدامات خشونت بار علیه مسلمانان در فرانسه به شدت افزایش یافته است.بر اساس بررسیهای شورای مسلمانان فرانسه، دشمنی با اسلام ۱۱.۳ درصد در سال ۲۰۱۳ افزایش داشته است.از نشانههای دشمنی با اسلام در فرانسه که سبب نگرانی شده، آزار و اذیت زنان و دختران محجبه است.

مارک استیفنسونˈ ۲۵ ساله متهم است که در روز هفتم دسامبر (۱۶ آذر) در جریان بازی دو تیم ˈمیدلزبوروˈ و ˈبیرمنگهامˈ در چارچوب مسابقات لیگ دسته اول فوتبال انگلیس، نسخه هایی از قرآن کریم را در ورزشگاه پاره کرده است.اداره پلیس ˈوست میدلندˈ اعلام کرد که برای این متهم پرونده قضایی تشکیل شده و وی باید روز ۲۸ فوریه (۹ اسفند) در دادگاه شهر بیرمنگهام حضور یابد.وی به دامن زدن به نفرت مذهبی و نژادی متهم شده است.

عوامل ناشناس ضمن حمله به مسجد شهر پونتارلیه، تصاویر صلیب شکسته را روی درب آن حک کرده و شعارهایی علیه اسلام و مسلمانان روی درب این مکان عبادی نوشته بودند.مسلمانانی که برای اقامه نماز ضبح به مسجد رفته بودند پس از مشاهده تصاویر و شعارهای موهن، به نیروهای امنیتی فرانسوی اطلاع دادند و تحقیقات برای شناسایی عوامل این اقدام موهن آغاز شد.

ی جنگ جهانی اول و بین سال های 1917 تا 1919 مطابق با 1296 تا 1298 شمسی دولت بریتانیا با ایجاد قحطی عمدی در ایران باعث مرگ 8 تا 11 میلیون ایرانی شد. برای امضاء طومار و پیوستن به کمپین روی گزینه ی امضای طومار در زیر کلیک کنید. اطلاعات بیشتر

بسم الله
روزنامه ی باستن گلوب ریپورتر در تاریخ هفتم دسامبر 1995 میلادی مطالبی را در ارتباط با کشتاری که توسط رژیم کمونیستی صورت گرفته است،تحت عنوان « مبادا که قربانیان کمونیسم را فراموش کنیم«1» ( و یا تقدیم به قربانیان کمونیسم ! مبادا که انها را فراموش کنیم !) » به قلم جف جیکوبی «2»، منتشر ساخت. در این نوشتار آمده است که در طول دوران رژیم های کمونیستی که از سال 1917 میلادی شروع شد ، بیش از 100 میلیون نفر کشته شدند.این کشتار تماما توسط پیروان مارکس جهود،افرادی نظیر لنین و تروتسکی جهود صورت گرفته است. اگر دوران نازی ( بین سال های 1933 تا 1945 میلادی ) ، برای 12 سال طول کشیده است،دوران شکنجه و کشتار و قتل عام رژیم های کمونیستی جهودان،بیش از 70 سال ادامه داشته است ( از سال 1917 آغاز شد و تا اوایل دهه 90 میلادی ادامه یافت ) .

عملیات انفال، عملیاتی در سال ۱۹۸۸تا ۱۹۸۹بود که در جریان آن نیروهای رژیم بعث عراق که به طور مستقیم از صدام حسین برای سرکوب کردهای عراق فرمان میگرفتند، طی این عملیات بیش از ١٨٢ هزار تن کرد عراقی توسط نیروهای رژیم بعث قتل عام و زندە بگور شدند.

![]()
افراد نژادپرست به مسجد «کرپی آن ولوا» با ترسیم شعائر توهین آمیز هتک حرمت کردندبراساس این گزارش، هتک حرمت به مساجد فرانسه در نیمه سپتامبر ۲۰۱۳ با بالاترین حجم روبرو بوده است.این بار افراد نژاد پرست روی دیوارهای این مسجد نوشتند: اسلام بیرون از اروپا...

آنگ سان سوچی به عنوان یکی از تحسینشدهترین چهرههای حامی حقوق بشر، مبارزه با خشونت و حمایت از آشتی و صلح در جهان در مصاحبه با شبکه چهار رادیو بی بی سی، مساله اسلام هراسی بوداییهای میانمار را تایید کرد و نشان داد خود نیز به نوعی تسلیم این اسلام هراسی است.
این سه مظنون همگی از اهالی ایالت راخین، منطقه ای در غرب میانمار هستند که قرار بود بمب ها را علیه مساجد استفاده کنند.به گزارش «آرماگدون» ، پلیس میانمار روز چهارشنبه اعلام کرد سه میانماری که به بمب صفحه نخستگذاری علیه مساجد میانمار مظنون بودند بازداشت شدند.

مسوولین امنیتی میانمار(برمه) شب گذشته اقدام به تخریب مسجد جدیدی در منطقه مسلمان نشین «نویاواره» کردند.به گزارش «آرماگدون» ، فعالیت مسوولین دولتی میانمار(برمه) علیه مسلمانان به تخریب مساجد ختم نشده و در راستای به ضعف کشیدن روهنگیا آنان را از پرداختن به صید ماهی به عنوان تنها منبع درآمدشان منع کرد.



روز گذشته صدها نفر از نئونازیهای یونان علیه ساخت اولین مسجد جامع شهر آتن تظاهرات كردند.این نئونازیهای یونان تحت حمایت حزب "صبح طلایی"، روز شنبه در اعتراض به ساخت اولین مسجد شهر آتن تظاهرات گستردهای در این شهر به راه انداختند.



دکتر « کریس آلن» در حال سخنراني در يك همايش اسلامي


با انکه تنها 200 هزار نفر از جمعیت 9 میلیونی سوئد را مسلمانان تشکیل می دهند ، ولی اسلام هراسی روز به روز در این کشور اروپایی گسترش می یابد .
















آنها به جای ساخت امور زیر بنایی در امور سوختی، آب رسانی، حمل و نقل ریلی و کشاورزی که میتواند به مردم کمک کند، تصمیم گرفتهاند که آنها را بکشند."شبکه پرس تيوي با لارنس فريمن، از نشريه بررسي اطلاعات اجرايي (Executive Intelligence Review) ساکن واشنگتن در مورد فقر و سوء تغذيه در سراسر جهان بويژه در آفريقا مصاحبهاي را ترتيب داده است.


خبرگزاری الجزیره اعلام کرد در پی انتشار گزارش های متعدد از آزار و
اذیت جنسی اقلیت ها در انگلیس ، مقامات این کشور به این گزارش ها واکنش
نشان دادند . به گزارش شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری
شیعه)در پی فاش شدن گزارش هایی در خصوص بهره کشی جنسی از اقلیت ها بخصوص
دختران آسیایی و مسلمان در انگلیس ، پلیس و مقامات این کشور از انتشار این
گزارش ها استقبال کردند . آنان یافته های این تحقیق را که نشان می داد
چگونه دختران وزنان آسیایی و مسلمان تحت استثمار جنسی هستند ، سرآغازی برای
مبارزه با این پدیده دانسته اند .


هفتهنامه "ولور اكتوئل"(ارزشهای امروزی) در فرانسه مطالبی را روز پنجشنبه 4 مهر منتشر كرد كه در آن با جسارت به مسلمانان اهانت شد.اين هفتهنامه اسلامستيز در آخرين شماره خود اقدام به انتشار تصوير يك زن محجبه روی جلد خود كرد كه در كنار آن با حروف بزرگ نوشته شده بود: «تهاجمی(!) كه مخفيانه انجام میشود».
دختران زیبا رو و کم سن وسال در گروهک های
تروریستی زمینه ساز فساد و فحشا در گروهک بوده ، و شعارهای همچون فمنیسم ،
دختران و زنان فریب خورده را به بردگان جنسی تبدیل کرده است.
انجمن بی تاوان آذربایجان غربی :وجود دختران زیبارو و کم سن و سال در داخل
فرقه های تروریستی ،گروهک ها را تبدیل به فحشا خانه کرده است. فرقه های
تروریستی بویژه گروهک های کردستیز پ ک ک و پژاک در مانیفسم خود که برگرفته
از عقاید و ایدئولوژی پوچ و منسوخ اوجالان می باشد ، جایگاه خاصی را برای
زنان و دختران تعریف کرده اند.
پیشمرگان تن فروشن کومله از راست به چپ: شرمین اسدی؛نسیم رحمانی؛شلیر صادقی؛آیلا صادقی
"منبع:وب سایت کومله منتقد۱"


شفقنا – خالکوبی مسجد بمب گذاری شده از سوی یکی از طرفداران گروه ضد اسلامی و افراطی ای دی ال خشم عمومی را در انگلیس برانگیخت.
به گزارش شفقنا از انگلستان در هفته های اخیر و در پی کشته شدن لی ریگبی در یکی از خیابان های لندن (خیابان وولویچ)، رفتارهای ضد اسلامی به ویژه از سوی گروه دست راستی افراطی " ای دی ال" در این کشور گسترش یافته است و تاکنون صدها مورد رفتار ضد دینی و نژاد پرستانه علیه مسلمانان یا اماکن مذهبی گزارش شده است به گونه ای که در چند مورد در اطراف مساجد بمب گذاری صورت گرفت و چندین مسجد نیز تهدید به بمب گذاری شد.
در شنبه هفته ی گذشته نیز تظاهراتی از سوی گروه افراطی ای دی ال علیه مسلمانان در بیرمنگام صورت پذیرفت که به درگیری پلیس با تظاهر کنندگان انجامید و 20 تن از تظاهرکنندگان افراطی از سوی پلیس دستگیر شدند.
در این تظاهرات این گروه افراطی ضمن سر دادن شعارهای ضد اسلامی کلاه یک مرد مسلمان را از سرش ربوده، بر آن ادرار کرده و به آتش کشیدند. همچنین یکی از اعضای این گروه افراطی نقشی را که بر روی بدنش خالکوبی کرده بود به نمایش گذاشت. این خالکوبی نمایانگر یک مسجد مسلمانان بود که با بمب منفجر می شد. این اقدام با واکنش بسیاری از محافل مذهبی ، عمومی و رسانه ای انگلستان مواجه شد و موجی از خشم و تنفر را پدید آورد.
ماجرای کشته شدن لی ریگبی به دست دو نو مسلمان بریتانیایی، بهانه ی برای رفتارهای ضد اسلامی در بریتانیا شده است و این در حالی است که همه گروه های اسلامی در بریتانیا آن عمل را مغایر با قوانین و دستورات اسلامی دانسته و نسبت به دلایل و انگیزه های آن واکنش نشان دادند

ما از زمان دوران استعماری و حتی دوران پیش از استعمار در امریکا با پدیده نژادپرستی روبرو بودیم. صدها سال اندیشه برتری نژاد سفید بر دیگر نژادها در امریکا وجود داشته است. اولین کسانی که بر اساس این اندیشه نابود شدند امریکاییهای بومی بودند. مردم رنگین پوست با نسل کشی روبرو شدند."













شفقنا - حدود هزار نفر راست افراطی با شعارهای توهین آمیز علیه مسلمانان در مرکز لندن راهپیمایی کردند.
به گزارش شفقنا آنها به مسلمانان توهین کرده و شعار می دادند: «قاتلان مسلمان، خیابان های ما را ترک کنید!».
پس از کشته شدن سرباز بریتانیایی در یکی از خیابان های لندن از سوی دو تن که خود را مسلمان می نامیدند بد رفتاری علیه مسلمانان گسترش یافته است.
به گزارش یورونیوز لی ریگبی، سرباز ۲۵ ساله، هفته گذشته در روز روشن در جنوب لندن به دست دو نفر به قتل رسید. قاتلان لی ریگبی گفتند که او را در راه اسلام کشته اند.
این رویداد بازتاب وسیعی در بریتانیا داشت و بروز احساسات و رفتار ضد مسلمانان، از جمله حمله به مساجد را در پی داشت.
تظاهرات روز دوشنبه تنش آلود، اما مسالمت آمیز بود. هواداران سازمان راست افراطی «لیگ دفاع انگلیسی» در برابر ساختمان دفتر نخست وزیری تجمع کردند و شعارهای ضداسلامی سر دادند.
در مقابل تظاهرات نیروهای راست افراطی، مخالفان فاشیسم هم به رهبری گروه «اتحاد علیه نژادپرستی» تظاهراتی سازمان دادند. شمار مخالفان فاشیسم بیشتر از هواداران «لیگ دفاع انگلیسی» بود. برای جلوگیری از برخورد معترضان دو راهپیمایی با هم، مأموران و خودروهای پلیس میان هر دو سدی ایجاد کردند.
پلیس لندن تاکنون ۱۰ نفر را در ارتباط با حادثه قتل لی ریگبی بازداشت کرده است.
به گزارش شفقنا گسترش رفتارهای ضد اسلامی و تهدید علیه مسلمانان در حالی است که تمام گروه های اسلامی مطرح در انگلستان قتل سرباز انگلیسی در لندن را محکوم کرده اند.
اینجا مسلمانان را زنده زنده می سوزانند! +تصاویر(18+)
به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ خشونت علیه مسلمانان، که سال گذشته تنها به ایالت غربی راخین محدود شده بود، امروز در سرتاسر کشور میانمار گسترش یافته است. گروههای مهاجم خشمگینی از بوداییها، که برخی با جنبش نظامی "9 6 9" كه به معنای «ويژگیهای نهگانه بودا، شش راه بودا و ويژگیهای نهگانه رهبانيت» است در ارتباطند، در شهرهای میکتیلا، نایپیادا، باگو و به تازگی نیز یانگون، بزرگترین شهر این کشور، به مسلمانان حملهور شدهاند.
بسیاری از مسلمانان یانگون، باگو و دیگر شهرهای بزرگ جرأت رفتن به مسجد، وارد شدن به فروشگاههای مواد غذایی مسلمانان یا نشان دادن مسلمان بودنشان خارج از خانهها و مغازههایشان را ندارند. در دوسال گذشته، دستکم 100 هزار مسلمان آواره، و هزاران مسلمان دیگر نیز کشته شدهاند.
ضعف دولت مرکزی میانمار این قدرت را به اقوام و قبایل تندروی این کشور داده است تا اقدامات وحشیانه و خشونت باری را بر ضد اقلیت مسلمان اعمال کنند. "تین سین" رئیس جمهور میانمار 6 می در سخنانی مدعی شد که دولت میانمار متعهد به ایجاد جامعه ای آرام و هماهنگ در استان راخین است.
ولی اتفاقات دردناک در استان راخین و اقدامات خشونت بار بر ضد مسلمانان این منطقه واقعیت های دیگری را نشان می دهد. ایجاد پناهگاه های اضطراری برای مسلمانان روهینگیا اکنون تبدیل به مکانی دائمی برای آنان شده و این مکان ها شبیه به زندان شده است.
مسلمانان اجازه خروج از این اردوگاه ها و پناهگاه ها را ندارند. کارگران امداد و نجات تهدید می شوند. خشم و نگرانی مسلمانان در این اردوگاه ها به اوج خود رسیده است.
این اتفاقات و حملات به مسلمانان میانمار در حالی ادامه دارد که بر اساس آمار رسمی دولت میانمار در ماه مارس گذشته 43 نفر در شهر میکتیلا کشته شدند.
همچنین روز دوشنبه دوم اردیبهشت ماه انتشار ویدئویی در میانمار و بازتاب گسترده آن باعث شد تا بار دیگر تحولات داخلی میانمار به یکی از مهمترین کانون های توجه مخاطبان خبر و تحلیلگران تبدیل شود.
ویدئویی که علاوه بر تصاویر حمله گروهی افراطیان بودایی، صحنه هایی باورنکردنی از ضرب و شتم شدید و حتی آتش زدن مسلمانان در آن به چشم می خورد.
بر اساس گزارش های موجود و مورد تایید رسانه های غربی، مسلمانان میکتیلا به فجیع ترین وجه ممکن قربانی خشونت های بوداییان افراطی شده اند.
به عنوان مثال، در جریان دور جدید نسل کشی مسلمانان، 20 پسر بچه مسلمان از مدرسه ربوده و پس از قطعه قطعه شدن، اجسادشان به آتش کشیده شده است.
گفتنی است تا کنون آمار رسمی در مورد تعداد دقیق کشتههای نسلکشی مسلمانان میانمار وجود ندارد و بر اساس آمار غیر رسمی در حوادث اخیر 170 نفر کشته شده، 7 هزار نفر زخمی شده و 40 هزار فعال مسلمان دستگیر و روانه زندان شدهاند.
رهبر مسلمانان میانمار دکتر محمد یونس نیز سکوت کشورهای مسلمان در کنار کشورهای غربی و مجامع حقوق بشری را علت ادامه یافتن کشتار مسلمانان این کشور میداند.
به گفته وی بودیستهای افراطی مسلمانان را در میان خود نمیخواهند و به همین دلیل جوانان و به خصوص تحصیل کرده های مسلمان را دستگیر کرده و به نقطه نامعلومی می برند و به زنان مسلمان تجاوز می کنند.
اصلاحات مد نظر آمریکا که پس از سفر هیلاری کلینتون به میانمار در این کشور آغاز شد، همچنان در بایکوت کامل خبری در جریان است.

































جام سیاسی: جاناتان هد، خبرنگار بی بی سی، با سفر به برمه، به بررسی خشونت های مذهبی در برمه علیه مسلمانان پرداخت. وی در گزارش خود از اوضاع این کشور نوشت:
ماه گذشته بیش از چهل نفر در جریان خشونت های مذهبی بین مسلمانان و بودائیان در شهر میکتیلا، از شهرهای مرکزی برمه کشته شدند.
در نگاه اول چنین به نظر می رسد که این شهر قربانی یک فاجعه طبیعی شده است. تمام یک محله به تلی از خاک تبدیل شده و خانه های آجری و سیمانی ویران شده اند. بعد از آن متوجه سوراخ های گلوله هایی می شوید در دیوارهایی که هنوز فرو نریخته اند و به این نتیجه می رسید که این ویرانی به دست بشر صورت گرفته نه طبیعت؛ و خشم مردم موجب این فاجعه شده است.

خانواده ها وصاحبان مغازه هایی که در این ساختمان ها زندگی می کردند اکنون ناپدید شده اند. تنها کسانی که دیده می شوند ماموران نظافت شهر هستند که در خرابه ها در جستجوی اشیاء به جا مانده هستند. در حقیقت یک جامعه مسلمان که به چند نسل قبل بازمی گردد، به کلی محو شده است.
کمی دورتر از مرکز شهر، مردم توقف می کنند تا قطعه ای از زمین را که سیاه شده نگاه کنند. این محلی است که بیست پسر بچه مسلمان را از مدرسه ربوده و به آنجا آورده و پس از قطعه قطعه کردن آنان، اجسادشان را به نفت آغشته کرده و آتش زده اند. هنوز قطعات استخوان های سوخته در کنار لنگه کفش های بی صاحب در میان خاکسترها دیده می شود.
شهر میکتیلا، در ظاهر آرام و با نظم به نظر می رسد. سربازها که قرار است کمتر در خیابان های برمه جدید دیده شوند، دوباره به خیابانها بازگشته اند. مقررات منع رفت و آمد شبانه هنوز رعایت می شود. ولی اتفاقاتی که درماه مارس رخ داد، نماینده میکتیلا در پارلمان برمه را تکان داده است.

وین هتین، نماینده پارلمان از حزب لیگ ملی برای دموکراسی، شخصی است که شجاعت خود را ثابت کرده و به دلیل وفاداری اش به خانم آنگ سن سوچی و لیگ ملی برای دموکراسی، بیست سال را در زندان گذرانده است. او که افسر سابق ارتش است، خشونت های زیادی را مشاهده کرده ولی پس از دیدن واقعه ماه گذشته هنوز سر خود را با ناباوری تکان می دهد.
به دلیل ناآرامی ها دست کم دوازده هزار نفر مسلمان از خانه های خود فرار کرده اند او می گوید: «هشت پسربچه در مقابل چشمان من کشته شدند. من سعی کردم جمعیت را متوقف کنم و به آنها گفتم به خانه هایشان برگردند ولی آنها مرا تهدید کردند و پلیس هم مرا به کناری کشید. من نمیدانم چرا پلیس هیچ کاری نکرد. شاید برای این است که تجربه کافی ندارند و نمی دانند چه دستوری باید بدهند.»
وین هتین، در ادامه سخنان خود می گوید هزاران نفر هورا می کشیدند. وقتی یک نفر به قتل می رسید فریاد خوشحالی سر می دادند با صدای بلند می گفتند: «دیروز آنها راهب ما را کشتند؛ ما باید آنها را بکشیم. زنان، راهبان بودایی و جوانان در میان جمعیت بودند. من از مشاهده این منظره منزجرکننده شرمگینم.»
حدود سی درصد مردم میکتیلا، مسلمانند. آنها در کسب و کار مهارت دارند و صاحب بسیاری از مغازه های شهر هستند. ولی اکنون آنان به چادرهای موقتی منتقل شده اند که به وسیله نیروی پلیس به شدت محافظت می شود.
درخواست ما برای این که وارد چادرها شده و با مردم صحبت کنیم مودبانه رد شد. ما می توانستیم کمک هایی را که تحویل داده می شد ببینیم. نمایندگان سازمان های کمک کننده بین المللی هم اکنون از این چادرها بازدید کرده اند ولی شرایط بسیار دشوار است و از تسهیلات بهداشتی خبری نیست.
در این مورد که خشونت ها تا چه اندازه خودجوش بود، عقاید متفاوت است و معلوم نیست آیا نیرویی در خارج این خشونت ها را برنامه ریزی کرده بود یا نه؟ ولی آنچه که در پشت این مناقشه وجود دارد، ترس و نفرتی است که این روزها به طور آشکار در سراسر برمه نسبت به مسلمانان ابراز می شود.
یکی از سرشناس ترین کسانی که یک چنین احساسی را بیان می کند، آشین ویراتو، یک راهب بودایی ۴۵ ساله است که در شهر مندلی، زندگی می کند. آشین در سال ۲۰۰۳، به جرم تحریک خشونت علیه مسلمانان به زندان افتاد. سال گذشته او در چارچوب بخشودگی گروهی زندانیان، آزاد شد. در ماه ژوئن گذشته که خشونت های فرقه ای در ایالت راخین، شروع شد او تظاهراتی در حمایت از بودائیان راخین به راه انداخت و متن سخنرانی هایی را چاپ و پخش کرد. این سخنرانی ها نشان دهنده بیگانه ستیزی ترسناک برمه بود.

او موافقت کرد که با من در صومعه ماسویین، در مندلی که محل زندگی اش بود، ملاقات کند. آشین ویراتو، که به آرامی و نرمی صحبت می کند، شنونده را به خود جذب می کند و بسیاری از طرفدارانش حس احترام آمیخته به ترسی نسبت به او دارند. هنگامی که با او ملاقات کردم به تازگی از رانگون بازگشته بود. دولت برمه او را برای شرکت در جلسه رهبران مذهبی که هدف از آن کاهش تنش های فرقه ای بود، دعوت کرده بود.
او گفت که قبول کرده لحن سخنرانی های خود علیه جامعه مسلمانان را که ۸ تا ۹ درصد جمعیت برمه را تشکیل می دهند، تا حدودی معتدل تر کند ولی به نظر می رسد ابراز خصومت وی علیه مسلمانان، تغییری نکرده است. آشین به من گفت: «ما راهبان بودایی بیش از حد انعطاف پذیر هستیم و غرور میهنی نداریم. مسلمانان در داد و ستد مهارت دارند و کارهای ساختمانی و حمل و نقل ما را به دست گرفته اند ولی حالا دارند احزاب سیاسی ما را هم در دست می گیرند. اگر این وضع ادامه پیدا کند کشور ما شبیه افغانستان یا اندونزی خواهد شد.»
وی مردان مسلمان را متهم می کند که به زنان بودایی تجاوز می کنند و از ثروت خود برای اغوای زنان بودایی و ترغیب آنان به ازدواج استفاده می کنند و بعد از ازدواج، زنانشان را در خانه زندانی می کنند. آشین، بودایی های سراسر برمه را ترغیب می کند که مسلمانان را تحریم کنند و سر و کاری با آنان نداشته باشند. به همین جهت طرفداران او در میان مغازه داران مندلی، برچسب هایی را توزیع می کنند که روی آن عدد "۹۶۹" که سمبل آموزه های آیین بودایی بشمار می رود، چاپ شده است.
وقتی با یک کارمند آژانس معاملات ملکی محلی در بازار اصلی شهر راه می رفتم، او با غرور به من نشان داد که تمام دکه های بازار به جز یک دکه، این برچسب را نصب کرده بودند. تنها یک دکه متعلق به یک زن مسلمان محجبه دیده می شد که حتی یک مشتری هم نداشت. این زن به من گفت: «من یک زن کاسب هستم و نمی خواهم خودم را درگیر این مسائل کنم. شاید آنها از نحوه لباس پوشیدن من خوششان نمی آید.»

بدبینی فرقه ای در برمه سابقه طولانی دارد و در دوره رژیم نظامی این کشور این بدبینی ها مانند آتش زیر خاکستر وجود داشته و گاهی منفجر شده بود. ولی حالا در جو تازه آزادی، که تصور می شد برمه را به سمت یک آینده بهتر و مهربان تر حرکت دهد، این بدبینی و بی اعتمادی ها آشکارتر شده و به شدت در حال گسترش است.
به گزارش فرهنگ نیوز، شبكههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی در عربستان با انتشار عكسی از برخورد نژادپرستانه یك شهروند با خدمتكار آسیایی خود، جنجال جدیدی را به راه انداختند.

در این عكس، شهروند سعودی خدمتكار آسیایی خود را در كنار اسباب و لوازم در انتهای خودرو نشانده است.
سازمانهای
مدافع حقوق بشر تا كنون بارها در گزارشهایی از برخوردهای خشونت آمیز و
نژادپرستانه با اتباع خارجی در عربستان و نقض حقوق آنها، و بی احترامی به
كارگران و به ویژه خدمتكاران زن انتقاد كرده اند.

اين گزارش روز شنبه (۱۰ فروردين) و پس از آن منتشر
شد که روزنامه «نيو لايت آو ميانمار» از آواره شدن ۱۱ هزار و ۳۷۶ نفر در
اثر موج جديد خشونت در اين کشور خبر داد.
درگيريهاي اخير بين بوداييها و مسلمانان روهينگيا ۲۰ مارس در يک طلافروشي در شهر ميکتيلا در بخش مندلاي آغاز شد.
طبق
اعلام وزارت کشور ميانمار اين خشونتها « به ساير شهرستانها در نقاط ديگر
اين کشور نيز کشيده شد و تاکنون ۱۶۳ مورد خشونت در ۱۵ شهرستان روي داده
است که آمار تلفات و مجروحان را به ترتيب به ۴۳ کشته و ۸۶ مجروح رسانده
است.»
وزارت کشور ميانمار افزود ۱ هزار و ۳۵۵ باب خانه، مغازه و
ساختمان نيز ويران شد. بيش از ۹ هزار تن از مردم ميانمار نيز در
پناهگاههاي موقت به سر ميبرند.
سازمان ملل روز جمعه (۹ فروردين)
هشدار داد در صورتي که دولت ميانمار نتواند چادر و تجهيزات کمکي براي
آوارگان فراهم کند هزاران مسلمان روهينگيا که در اثر خشونتهاي اخير در غرب
اين کشور آواره شدند در فصل بارش بارانهاي موسمي با بحران جدي مواجه
ميشوند.
جان گينگ، مدير دفتر هماهنگي سازمان ملل در امور
بشردوستانه گفت :«دهها هزار تن از مردمي که در اثر خشونتها در استان
راخين آواره شدند همزمان با آغاز بارش بارانهاي موسمي با خطر حتمي وقوع
يک تراژدي ديگر مواجهند.»
فصل ريزش بارانهاي موسمي در ميانمار معمولا در ماه مي آغاز ميشود و در مدت ۶ ماه حدود ۵۰۰ سانتي متر باران ميبارد.
جوامع
بودايي که خواهان اخراج مسلمانان روهينگيا به بنگلادش هستند مانع ارسال
کمکهاي بشردوستانه به اردوگاههاي آوارگان روهينيگا ميشوند.
گينگ
که هفته جاري به راخين سفر کرد افزود :«مشکلات مهمي در رابطه با تهديدها و
فتنه انگيزي بر ضد نهادهاي کمک رساني و کارکنان آنها وجود داشته است و ما
براي تسهيل ارسال کمکهاي بينالمللي به اين کشور و فرهنگسازي در اين
زمينه به حمايت دولت نيازمنديم.»
وي افزود: «نميتوان درباره اهميت
و اضطراري بودن اوضاع اغراق کرد. رهبران مذهبي و سران جوامع نيز در ارتقاي
فرهنگ صلح و احترام متقابل در کشوري مثل ميانمار که داراي فرهنگها و
قوميتها مختلف است نقش مهمي به عهده دارند.»
بودائيهاي افراطي
اغلب به مسلمانان روهينگيا حمله ميکنند و خانههاي آنان را به آتش
ميکشند. دولت ميانمار به ناتواني در حفاظت از اقليت مسلمان در اين کشور
متهم شده است. گفته ميشود در اثر حملات بودائيهاي افراطي تاکنون صدها
مسلمان روهينگيا کشته و هزاران نفر ديگر نيز از خانه و کاشانه خود آواره
شدهاند.
بر اساس گزارشها، نيروهاي نظامي ميانمار نيز با فراهم
کردن ظروف حاوي بنزين براي بوداييهاي افراطي، زمينه به آتش کشيده شدن
منازل روستاييهاي مسلمان را فراهم و آنها را مجبور به فرار ميکنند.
مسلمانان روهينگيا داراي اصليت پارسي، ترکي، بنگالي و پشتون هستند که اوايل قرن هشتم ميلادي به ميانمار مهاجرت کردند.
سازمان
عفو بينالملل و ديده بان حقوق بشر با انتشار بيانيههاي جداگانهاي از
ميانمار خواستند براي حفاظت از جمعيت مسلمانان روهينگيا در برابر
بوداييهاي افراطي اقداماتي اتخاذ کند.



بیست سال پیش در چنین روزهایی در قلب اروپای متمدن و در میان سکوت کشورهای غربی، صربهای بوسنی، به جان مسلمانها افتادند. جنایات زیادی در این جنگ وحشیانه اتفاق افتاد که لکه ننگ آن تا ابد بر پیشانی مدعیان حقوق بشر خواهد ماند. از قتل عام و نسل کشی مسلمانان گرفته تا تجاوز به زنان و دختران مسلمان به منظور پاکسازی قومی و نژادی.
آمریکا، کشورهای اروپایی و مجامع بینالمللی دست به هر کاری زدند تا مانع تشکیل یک قدرت اسلامی در اروپا شوند. گاهی با سکوت، گاهی هم با تحریم تسلیحاتی دو طرف! در حالی که این تحریم ظاهری و دروغین در حقیقت فقط تحریم مسلمانهای بوسنی و حکومت قانونی این کشور بود، تا صربها بهتر و راحتتر بتوانند به جنایات خود ادامه دهند.
البته شدت این جنایات به حدی بود که رسانههای دنیا نمیتوانستند چشم و گوششان را بر آن ببندند. جنایات صربها که یادآور جنگهای صلیبی علیه مسلمانان بود، دنیای اسلام را تحت تاثیر قرار داد. رزمندگانی از کشورهای اسلامی داوطلبانه عازم بوسنی شدند. جمهوری اسلامی هم آن روزها یکی از معدود کشورهایی بود که از مردم بوسنی حمایت کرد و حتی چند نفر از نیروهای ایرانی در این جنگ به شهادت رسیدند.
این جنگ خانمانسوز در نهایت با توافق قدرتهای برتر دنیا به صلح دیتون و ایجاد یک دولت مشترک چند قومیتی منجر شد. طرحی که در حقیقت به ضرر مسلمانهای بوسنی بود. چون مسلمانان که تقریبا نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل میدادند، بدون آنکه به حق و حقوق طبیعی خود برسند، مجبور شدند قدرت را با کرواتها و صربهای جنایتکار تقسیم کنند، در حالی که حدودا ۷۰ درصد از خاک این کشور در اشغال صربها بود.
طبق این طرح ریاست جمهوری به صورت چرخشی بین یک صرب، یک بوسنیایی و یک کروات دست به دست میشود تا هیچگاه هیچ دولت اسلامی در اروپا شکل نگیرد! در حقیقت بوسنیِ مسلمان که در زمان جنگ به کشورهای اسلامی گرایش داشت به فدارسیون بوسنی تبدیل شد که به خاطر شکل حکومت و چرخش قدرت در آن، اجازهی بازگشت دوباره به جهان اسلام را ندارد.
اینجاست که گاهی از بیخبری ما سوءاستفاده میکنند و میپرسند که نتیجه آن همه حمایت از مسلمانهای بوسنی چه شد؟! متاسفانه رسانههای ما مخصوصا صداوسیما هم به خودشان زحمت نمیدهند تا کمی در اینباره صحبت کنند!
*****
در زمان بوسنی، سرودهایی به زبان بوسنیایی از صداوسیما پخش میشد که نقش زیادی در ارتباط قلبی و همراهی مردم ایران با مردم بوسنی داشت. چند گروه موسیقی هم از آن کشور به ایران آمده و برنامههایی اجرا میکردند که صدا و تصویر آنها از رادیو و تلویزیون ایران پخش میشد.
خیلی وقت بود که دنبال این آهنگها و سرودهای خاطره انگیز بودم، تا اینکه دو سه ماه قبل یک گروه از جوانان بوسنیایی و کوزویی (که همچنان عاشق ایران و امامند) به قم آمدند. خوشبختانه از طریق یکی از دوستانم که راهنما و رابط این گروه بود، مجموعهای زیبا از موسیقی ملی، سنتی و مذهبی بوسنی را بدست آوردم که در میان آنها چند سرود خاطره انگیز از زمان جنگ هم موجود بود. یکی از این سرودها، بعدا به موسیقی تیتراژ مستند ایرانی «خنجر و شقایق» به کارگردانی نادر طالبزاده تبدیل شد.
لینک دانلود این سرود زیبا و خاطره انگیز
دانلود تیتراژ مستند خنجر و شقایق
سرودهای دیگری از این گروه
لینک های مرتبط:
دیدار اول علی عزت بگویچ رییس جمهور بوسنی با رهبر انقلاب در سال ۷۲
دیدار دوم علی عزت بگویچ با رهبری در سال ۷۸ : «جمهورى اسلامى ایران تنها کشورى است که در جنگ به صورت واقعى مردم مسلمان بوسنى را مورد حمایت قرار داد و در امور داخلى ما نیز به هیچ وجه دخالت نکرد و این حقیقت روشن به عنوان یک صفحه درخشان در تاریخ ثبت خواهد شد.»
خاطراتی از آن روزها به روایت آرشیو مطبوعات
برای وضوح بیشتر روی تصاویر کلیک کنید
شفقنا – بهتآور است که امروز انسانها بیش از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت در بردگی به سر میبرند. با این وجود، فعالان مدنی علیه بردهداری این گمان را دارند که جهان در شرف رسیدن به نقطه عطفی در این زمینه است: بردهداری شاید تا ۳۰ سال دیگر ریشهکن شود.
شمار انسانهایی که در عصر حاضر در بردگی به سر میبرند ۲۷ میلیون نفر تخمین زده میشود؛ بیش از دو برابر تعداد افرادی که گمان میرود در عصر تجارت بردهداری از آفریقا و از مسیر اقیانوس اطلس به آمریکا منتقل شدهاند.
بررسی سوابق کشتیها این امکان را فراهم میکند که شمار بردگانی را که از آفریقا به آمریکا و حوزه دریای کارائیب منتقل شدهاند از قرن شانزدهم میلادی تا زمان ممنوعیت بردهداری در سال ۱۸۰۷ میلادی برآورد کرد. این تعداد حدود ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر است.
رقم امروزی ۲۷ میلیون نفر را کوین بلز، پژوهشگر سازمان "بردهها را آزاد کنید" اعلام کرده است. او این رقم قابل توجه را نتیجه رشد سریع جمعیت، فقر و فساد دولتی میداند.
"تعداد قربانیان بردهداری در آمریکا بیش از قربانیان قتل است"
کوین بلز از سازمان "بردهها را آزاد کنید"
بسیاری از مردم فکر میکنند که بردهداری چیزی تاریخی و مربوط به گذشته است، اما بردهداری به شکلهای گوناگون و در همه قارهها وجود دارد؛ از قاچاق بردگان جنسی و کارگر گرفته تا اسارت به خاطر بدهی و افرادی که پس از دریافت وامهایی کوچک، مجبور به کار اجباری دائمی برای وامدهنده هستند.
بن اسکینر، پژوهشگر و روزنامهنگار که برای تهیه مستندهایی درباره موارد بردهداری به مناطق مختلفی از جهان سفر کرده است، میگوید :"من اغلب در فکر کارگر معدنی هستم که در شمال هند بردگی میکرد."
"من توانستم شب پیشش بروم و با او مصاحبه کنم. از او پرسیدم که چرا تاکنون فرار نکرده است. تنها دلیلش این بود که از خشونت فوقالعاده پیمانکار معدن که به او وامی ناچیز داده بود، میترسید. در دنیای او، پیمانکار خدا بود. او نه تنها زندگی میبخشید، بلکه روزیدهنده هم بود. وقتی ما دلیل دوام پدیده بردهداری را بررسی میکنیم، باید شکسته شدن این چرخههای وابستگی را هم در نظر بگیریم."
اسکینر میگوید که بسیاری از بردگانی که با آنها در هند آشنا شد، هیچ شناختی از زندگی آزاد نداشتند و از حقوق بنیادی و اولیه خود آگاه نبودند.
بیلز میگوید: کشورهای در حال توسعه بیشترین تعداد بردههای کارگر را دارند، هرچند حتی کشورهای توسعهیافته نیز با وجود داشتن قوانین قوی در زمینه حقوق بشر نمیتوانند مجریان قانون را برای حل کامل این مشکل به کار بگیرند.
او میگوید: "کارگران مهاجر قادر به پرداخت بدهی خود به قاچاقیان انسان نیستند. مردی را با وعده داشتن شغل اغوا کردهاند، مدارکش را گرفتهاند و او مجبور شده است در یک آشپزخانه مشغول به کاری شود که هیچوقت پایانی نداشت یا دختر نوجوان کتکخوردهای که الان در خیابان مجبور به تنفروشی شده است، شرایط مشابهی دارد."
بیلز میگوید: دولت آمریکا میلیاردها دلار صرف مبارزه با جنایات میکند، ولی تنها قسمت کوچکی از این بودجه صرف مبارزه با بردهداری میشود، در حالی که میدانیم تعداد موارد بردهداری در آمریکا بسیار بیش از موارد جنایت است.
در اروپا نیز قربانیان بردهداری همیشه نمیتوانند به قانونی که برای حمایت از آنها تصویب شده است، تکیه کنند. موسسه خیریه مبارزه با قاچاق انسان، در یک مورد مانع قاچاق شد و دخترکی را که نجات داده بود، به مجارستان بازگرداند. اما به محض آن که او به جایی بازگشت که قرار بود امن باشد، در همانجا مورد تجاوز قرار گرفت و به قاچاقچیان بازگردانده شد.
سازمان بینالمللی کار اعلام کرده است که ۲۰ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در سراسر جهان مجبور به کار اجباری هستند، اما "کارگران بدهی" در این آمار در نظر گرفته نشدهاند. این کارگران، کسانی هستند که به دلیل بدهی خود یا خانوادههایشان ناگزیر به کار اجباری شدهاند و عملا به بردگی گرفته شدهاند.
با این وجود، سازمان بینالمللی کار معتقد است که میتواند بردهداری را به طور کامل ریشهکن کرد.
بئاته آندراس، از مسئولان این سازمان جهانی اعتقاد دارد که در ده سال گذشته این حرکت شتاب گرفته است. او به جنبش رو به رشد و فعالیتهایی که در برخی کشورها برای مبارزه با بردهداری انجام میشود، اشاره میکند.
او این مبارزه را با فعالیتهایی مقایسه میکند که سالها قبل برای مقابله با ایدز انجام شدند. آن فعالیتها هم چندین سال طول کشید تا حرکت و تعهد لازم برای مقابله با ایدز همهگیر شود.
در حال حاضر بردهداری در تمام کشورهای جهان ممنوع است.
آندراس میگوید: "ما هنوز به نقطه عطف نرسیدهایم، اما در شرایط کنونی نیز دور زدن قوانین ضدکار اجباری برای کشورها و شرکتها سختتر شده است."
او اضافه میکند: "دلایلی برای خوشبینی وجود دارد و ما در سالهای اخیر شاهد تغییری سریع در قوانین و ایجاد مقررات بهتر بودهایم."
او میگوید: "نشانههای روشنی وجود دارد که آگاهی مسئولان شرکتها بیشتر میشود و دولتهای بیشتری در این مسیر حرکت میکنند. اگر ما به اندازه کافی رهبرانی آماده حرکت داشته باشیم، میشود گفت که بردهداری در حال ریشهکن شدن است."
بلز میگوید: زمانی بود که دستگاههای مجری قانون میدانستند که چگونه باید با یک کامیون پر از موادمخدر برخورد کنند، اما روشهای روشنی برای شیوه حل و فصل مسائل مربوط به یک کامیون پر از انسان وجود نداشت.
او میگوید که این وضع عوض شده است.
در قطعنامهای که سازمان ملل متحد علیه قاچاق انسان صادر کرده است، سه عامل پیشگیری، حفاظت و پیشگیری مورد توجه بوده است.

فعالیت گروه "قاچاق را متوقف کنید" که در زمینه مقابله با قاچاق انسان فعال است، بر پیشگیری متمرکز است. به طور مثال آنها در قرقیزستان با کودکان خیابانی کار میکنند و به آنها میآموزند تا علائم هشداردهنده را بشناسند و بتوانند از این که به گدایی و سرقت در خیابانها مجبور شوند، جان سالم به در ببرند.
تحریم محصولاتی که با کار اجباری و بردهداری کارگران تولید شدهاند هم نقش مهمی در پیشگیری دارد. شماری از فروشندگان عمده پنبه در ازبکستان، خرید پنبههایی را که حاصل کار اجباری کارگران بوده است، متوقف کردهاند و سال میلادی گذشته هم پارلمان اروپا یک قرارداد تجاری با ازبکستان را به دلیل استفاده از کودکان کار در روند تولید محصولات رد کرد.
در سال ۲۰۰۳ میلادی، طرحی ملی در برزیل به اجرا درآمد که در چارچوب آن و با تغییر مقررات و قوانین مربوط به بازرسی کار، هزاران کارگری که به بردگی گرفته شده بودند، آزاد شدند. براساس این طرح، اگر مشخص شود که کارفرمایان از کارگران برده استفاده میکنند، اسامیشان در "فهرست کثیف" رسمی قرار میگیرد. تاکنون اسامی ۳۰۰ شرکت و فرد در این فهرست ثبت شده است.
سازمان بینالمللی کار هم در تلاش است تا برای تشخیص "نشانههای نامرئی" کار اجباری، به کشورهای دیگر کمک کند.
بلیز میگوید: اینها برخی عواملی هستند که بردهداری را به "مشکلی قابل حل برای نسل ما" در ۲۵ تا ۳۰ سال آینده تبدیل میکنند.
او اضافه میکند: بهترین برآوردها نشان میدهد که بردهداری هزینهای بالغ بر ۴۰ میلیارد دلار به اقتصاد جهانی تحمیل میکند. این مبلغ به تنهایی رقم هنگفتی است، اما تنها بخش کوچکی از اقتصاد جهانی را شامل میشود. ۲۷ میلیون نفر هم عدد بزرگی است، اما در عین حال، تنها بخش کوچکی از جمعیت جهان در بردگی به سر میبرد.
او میگوید: "بردهداری در آستانه انقراض است و برای ریشهکن کردن آن تنها به یک همت عالی نیاز داریم. به طور حتم نیازمند همکاری دولتهایی هستیم که باید دست به دست هم دهند و قوانین خود را به اجرا در بیاورند. این کار، شدنی است."
زندگی یک انسان چه قدر ارزش دارد؟

بردهداری در امپراتوری بریتانیا
."
بردهداری در تاریخ
بردهداری در جای جای جهان قدیم وجود داشت و یونانیان، رومیها و مصریها همگی برده داشتند
Source: BBC
WWW.SHAFAQNA.COM





مراسم اهدای جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا
در این گزارش به سوابق ضد بشری بریتانیا که دارای یکی از سیاهترین کارنامههای استعماری در اروپاست خواهیم پرداخت. لازم به ذکر است بدلیل کثرت موارد نقض حقوق بشر و جنایات انگلستان طی دورههای استعمار خود بر کشورهای جهان، تنها عمدهترین و مهمترین موارد آن اجمالا در این گزارش ذکر شده است.
آغاز استعمار انگلستان در آسیا
تاریخ آغاز استعمار - نوین - را میتوان از قرن 15 و 16 میلادی دانست که امپراتوری بریتانیا در سال 1599 با تاسیس کمپانی هند شرقی اين كمپاني پايههاي سلطه استعماري بريتانيا بر مناطق زرخيز جنوب آسيا را تحكيم كرد و از آن پس، كليه عمليات استعماري و روابط سلطهگرانه انگليس با ملل جنوب آسيا، از طريق كمپاني هند شرقي انجام ميشد. نفوذ و سلطه عميق بریتانیا بر هند، پس از گذشت سه قرن از تأسيس اين كمپاني، موجب شد تا هند به عنوان بخشي از امپراتوری بریتانیا اعلام شود و ملكه ويكتوريا به عنوان امپراتوريس هند و انگليس، تاجگذاري نمايد. اين دوران، دوران غارت مردم هند توسط انگلستان محسوب ميشود كه در پوشش روابط اقتصادي و تجارت و بازرگاني، زمينهساز نفوذ سياسي در اين سرزمين گرديد.
ویل دورانت درباره هند و به طور کلی شرق در برابر غرب می نویسد: «به خاطر داشته باشیم که مردم شمال هند یعنی نیمه مهمتر هند با یونانی ها، رومی ها و خود ما هم نژاد هستند یعنی از همان نژاد هند و اروپایی یا آریایی هستند.»(ص۱۴) زبان سانسکریت ریشه زبان اروپایی است.
وی یادآور می شود که ریاضیات هندی چگونه توسط اعراب وارد غرب گردید و همچنین پرداختن به مسائل دیگری چون فلسفه، مذهب و تمدن در هند و به طور عام در شرق، که در جای خود قابل توجه است. در ادامه وی به این نکته اشاره دارد که چگونه هندوستان توسط دزدان دریایی انگلیسی و فرانسوی مورد تهاجم و غارت قرار گرفت و استعمار و استثمار چگونه در این کشور غلبه یافت و مردم این سرزمین را در خود فروکشاند. وی می نویسد که انگلیسی ها همه چیز را در هندوستان به فروش می رساندند آنها حتی حاکمان ایالت ها را با دریافت رشوه به قدرت می رساندند، و هندوها را وادار می کردند گران بخرند و ارزان بفروشند و این سیاست امپریالیستی بود که سبب گردید ۳۰ میلیون هندی در کلکته به اوج بدبختی برسند.

سیاست امپریالیستی انگلستان 30 میلیون هندی در کلکته را به اوج بدبختی رساند
طی اشغال هند توسط نیروهای بریتانیا،بر اساس منابع مختلف تاریخی، در دهه 1770 میلادی بیش از 10 میلیون هندی تنها در ایالت بنگال این کشور، بر اثر قحطی و گرسنگی، بیماری، بدرفتاری و شکنجه به دست نظامیان انگلیس و یا بر اثر فشار کار اجباری جان خود را از دست دادند.
ویل دورانت در ادامه به این مسئله اشاره می کند، به رغم این که انگلیسی ها برای ثبات نظام فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بریتانیا در هندوستان اقداماتی را انجام دادند ولی هندوها نیز از آن بهره مند گردیدند که می توان این اقدامات را این گونه برشمرد: ۱- منسوخ شدن رسم «سوتی»(سوزاندن زنان بعد از مرگ شوهرانشان) ۲- وارد کردن تشکیلات سازمانی به نهادهای رسمی هندوها ۳- منسوخ کردن نظام برده داری (که هندوها بهای گزافی را برای آن پرداختند) ۴- احداث راه آهن (برای اهداف تجاری و نظامی)۵- وارد کردن علم و تکنولوژی غرب به هندوستان. وی سیستم طبقاتی هند را نیز مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد ولی نکته قابل توجه سیستم مالیاتی بود که انگلیسی های متجاوز در هند ایجاد کرده بودند.
![]()
10 میلیون هندی در دهه 1770 تنها در ایالت بنگال بر اثر استعمار انگلیس جان خود را از دست دادند
در حقیقت هندی ها می بایست در کشور خود به انگلیسی ها مالیات می پرداختند؛ «درصد مالیات ها نسبت به تولید ناخالص ملی در هند بیشتر از هر کشور دیگری در دنیا است تا همین اواخر این رقم معادل دو برابر درصد مالیات ها در انگلیس و سه برابر اسکاتلند بود.» انگلیسی ها به واسطه این مالیات های سنگین، هزینه سربازان هندی را، برای سلطه بر کل این شبه قاره تامین می کردند و بدون صرف هیچ هزینه اقتصادی و انسانی توانستند خود را بر کل هندوستان مسلط سازند، در حقیقت از خود هندی ها برای استعمار و استثمار هندوستان بهره بردند. وی معتقد است که هندوها در برابر این همه ستم هیچ فریادرسی نداشتند. ویل دورانت در ادامه به چگونگی انهدام اقتصادی هندوستان می پردازد و می نویسد: «شرایط اقتصادی هند نتیجه اجتناب ناپذیر استثمار سیاسی آن است.»
از سال 1942 نیز قحطی دیگری به دلیل تصمیم استعماری دولت بریتانیا و شخص چرچیل در هندوستان به وقوع پیوست که در حدود 5 میلیون هندی دیگر را به کام مرگ کشاند. طی سالهای 1942 تا 1944 بین 3/5 تا 5 میلیون هندی بر اثر قحطی جان باختند. به دستور چرچیل در این سالها، تمامی کشتیهایی که برای انتقال مواد غذایی به هند مورد استفاده قرار میگرفت، به انتقال تجهیزات و آذوقه برای نیروهای نظامی انگلستان در شمال آفریقا به کار گرفته شدند و بدین ترتیب قحطی بزرگی این بار نیز در ایالت بنگال هند جان میلیونها هندی را گرفت.

در حدود 5 میلیون هندی طی سالهای 1942 تا 1944 بدلیل گرسنگی جان باختند.
گسترش استعمار به آفریقا
در پايان جنگ هاي ناپلئون در سال 1814 ميلادي، بريتانيا مستعمره هلندي "كيپ" در آفريقاي جنوبي را اشغال كرد. مهاجران هلندي كه بوئرها ناميده ميشدند (بوئرها در زبان هلندي به معني كشاورزان است) ميخواستند رسوم و مذهب كالوينيست خود را حفظ كنند. بنابراين آنها از كيپ مهاجرت كرده و با كاروان بزرگي از گاريها كه توسط گاوها كشيده ميشدند راه شمال را درپيش گرفتند. بوئرها در سر راه خود به قبايل "زولو" برخورد كردند. جنگهاي بي وقفهاي بين بوئرها و قبايل زولو رخ ميدهد.
![]()
زولو در لغت به معنای "آسمان" است. زولوها یکی از تیرههای نژادی و زبانی در آفریقا بودند که طی سالهای ۱۸۳۰-۱۸۳۹ با بوئرها در جنگ بود، و سرانجام در سال ۱۸۸۰ مغلوب بریتانیا شدند.
جنگ از ۱۶ دسامبر ۱۸۸۰ آغاز شد. در دور اول جنگ، انگلیسی ها شكست خوردند و فرمانده آنان ژنرال «كالی» نیز كشته شد. ویلیام گلدستون نخست وزیر وقت انگلستان كه چنین دید و به واقعیت پی برد، از در سازش وارد شد و خود مختاری ترانسوال را بپذیرفت.
پس از كشف طلا در ترانسوال، هزاران انگلیسی برای كار در معادن وارد این منطقه شدند و شهر ژوهانسبورگ یك روزه ساخته شد.
بوئرها كه چنین دیدند بر كارگران غیر بومی و شركت های انگلیسی استخراج طلا، مالیات سنگین بستند و تازه واردین را از شركت در انتخابات و كسب مقام دولتی در آن منطقه محروم كردند. این وضعیت، باعث اعتراض معدنداران شد و به وزارت مستعمرات در لندن شكایت بردند. این وزارت به دولت محلی بوئرها اولتیماتوم داد كه به آن توجه نشد. به دستور لندن نیروی نظامی انگلستان مستقر در «كیپ» وارد عمل شد و دور دوم جنگ از یازدهم اكتبر ۱۸۹۹ آغاز گردید و هر حمله نظامی انگلیسیها به شكست انجامید.
این بار بوئرها از شیوه جنگ چریکی استفاده میكردند، لباس غیر نظامی میپوشیدند و از كمینگاه حمله میبردند. همچنین، این بار دولتهای اروپایی متخاصم با انگلستان به ویژه آلمان به بوئر اسلحه برتر و آموزش نظامی می دادند، به گونه ای كه تا آخرین ماه های این جنگ ۲۹ ماهه از نیروی ۲۵۰ هزار نفری انگلستان كار موثری برنیامد. انگلستان بهترین سربازان و ژنرالهای خود از جمله ژنرال كیچنر، ژنرال كمپ ، ككویچ و رابرتز را به جنگ بوئرها فرستاده بود.

سربازان بوئر در جنگ بوئرها (1902- 1899)
جنگ در ۳۱ ماه ۱۹۰۲ با امضاد پیمان ورینیگینگ پایان یافت. دولت انگلستان طبق این پیمان ۳ میلیون پوند به بوئر ها داد، خود مختاری آنان را برسمیت شناخت و قول......



علت ریشهای بنیادگرایی مذهبی در پاکستان به زمانی برمیگردد که دولت امریکا قصد داشت نیروهای شوروی را از افغانستان بیرون کند. سرویس اطلاعات پاکستان در آن روزها برای رسیدن به این هدف، به شدت توسط امریکا بسیج شده بود و تحت حمایت مالی وهابیهای سعودی قرار داشت. جای تعجب نیست که تنها کشورهایی که با چراغ سبز واشنگتن طالبان را به رسمیت شناختند، عربستان سعودی، پاکستان و امارات متحده عربی بودند."

غرب، به ویژه امریکا و کشورهای اروپایی در سازمان ملل هنوز نمیخواهند کاری در این باره انجام دهند، زیرا آنان مشتاقند که برمه را به اقتصاد خود بیاورند تا بتوانند از این طریق منابع آن را استخراج کنند...»
نام بابی ساندز را حتما شنیده اید؛ نام خیابانی است جنب سفارت انگلیس. اما به راستی او که بود؟
پادشاهی فخیمه بریتانیا چگونه با زندانیان سیاسی دربند خود رفتار مینماید؟
چرا نماینده قانونی مردم در پارلمان انگلیس از فرط گرسنگی در زندان جان میبازد؟
چگونه استعمار پیر آخرین نفسهای خود را با فدا ساختن جوانان مبارز سپری میکند؟
گروه گزارشهای ویژه مشرق؛ دولت انگلستان یکی از داعیهداران برقراری حقوق بشر در جهان است و در صورت اقتضای منافع خود از حقوق بشر به عنوان عاملی برای اعمال فشار بر ملل جهان استفاده مینماید. این در حالی است که در داخل مرزهای بریتانیای کبیر شاهد موارد متعدد نقض حقوق اولیه بشری هستیم. یکی از نمونههای این امر جنبش استقلال طلبانه ایرلند شمالی میتواند باشد که تاکنون تلاشهای نظامی و سیاسی زیادی را برای رهایی از بند یوغ استیلای پادشاهی متحده انجام داده است. در گزارش حاضر نگاهی خواهیم داشت به زندگی و فعالیت سیاسی بابی ساندز، از فعالین جنبش استقلال ایرلند که در نهایت جان خود را در زندانهای رژیم استعماری انگلستان از دست داد.

روبرت جرارد بابی ساندز، نماد آزادیخواهی و مبارزه مردم ایرلند علیه استعمار انگلستان
روبرت جرارد بابی ساندز (Robert Gerard "Bobby" Sands) یکی از اعضای داوطلب ارتش مشروط جمهوری ایرلند و نیز عضو پارلمان بریتانیا بود که در در زندان "اچام پریون میز" (HM Prison Maze) در پی اعتصاب غذای طولانیمدت درگذشت.
وی رهبر جنبش اعتصاب غذا در سال 1981 بود و پس از مرگ وی موج جدیدی در میان جوانان ایرلندی برای کسب استقلال از بریتانیا آغاز گردید.[1]
کودکی، جوانی و پیوستن به ارتش مشروط جمهوری ایرلند
بابی در 9 مارس 1954 در یک خانواده کاتولیک در "ابوتز کراس" (Abbots Cross) ایرلند شمالی متولد گشت. وی فرزند بزرگ جان و رزالین بود که علاوه بر وی یک دختر و پسر دیگر نیز داشتند. خانواده وی بعدها مجبور به مهاجرت به "راتکول" (Rathcoole) شدند. وی پس از ترک دبیرستان به عنوان شاگر مکانیک مشغول به کار شد اما به زور اسلحه وفاداران به تاج و تخت انگلستان مجبور به ترک کار خود شد.[2] بابی در ژوئن 1972 و در سن 18 سالگی به خاطر تهدید وفاداران شهر راتکول را ترک نموده و به نزد خانوادهاش در غرب بلفاست رفت.[3]

گروه موسوم به وفاداران، با حمایت دولت انگلیس و با ایجاد ترس و ترور در ایرلند شمالی سعی دارند تا اتحاد این سرزمین با انگلستان حفظ گردد.
تهدیدهای این گروه بابی ساندز جوان را در ابتدا مجبور به ترک شغل و سپس محل سکونتش نمود.
فعاليت در ارتش مشروط جمهوری ایرلند
ساندز در سال 1972 به ارتش مشروط جمهوری ایرلند (Provisional IRA) پیوست. این ارتش در سال 1969 از ارتش جمهوری ایرلند و متعاقب برخی اختلافات ایدئولوژیکی و تاکتیکی شکل گرفته بود و هدف آن کسب استقلال ایرلند شمالی از انگلستان بود. در 28 جولای 2005، این گروه سلاحها را کنار گذارده و اعلام نمود که از این پس با ابزار کاملا سیاسی و صلحآمیز در راستای دستیابی به اهدافش تلاش خواهد نمود. برخی گروههای منشعب از این ارتش هنوز به خطمشی نظامی خود پایبند هستند.[4]

ارتش ایرلند جنوبی و اعضای آن چندین دهه برای کسب استقلال ایرلند شمالی از انگلستان مبارزه نمودند
ساندز در اکتبر 1972 بازداشت شده و متهم به مالکیت چهار سلاح سبک شد که در خانه محل سکونت وی کشف شده بودند. وی در آوریل 1973 به چهار سال زندان محکوم شده و در آوریل 1976 از زندان آزاد گشت.[5] وی پس از آزادی از زندان فعالیت خود را در جنبش استقلالطلبی ایرلند شمالی ادامه داده و چند بار دیگر نیز محاکمه گشت تا اینکه در سال 1977 به جرم حمل سلاح گرم به 14 سال زندان محکوم شد.[6] وی این دوره 14 ساله را باید در زندان "اچام پریون میز" که با نام "لانگکش" (Long Kesh) نیز خوانده میشد سپری میکرد.
سالهای حبس در زندان لانگکش
ساندز در زندان به نوشتن مطالب برای روزنامه و سرودن شعر روی آورد – اشعار وی در روزنامه "فوبلاخت" (An Phoblacht) جمهوری ایرلند منتشر میگشتند. وی در اواخر سال 1980 به عنوان افسر فرمانده زندانیان ارتش مشروط جمهوری ایرلند منصوب گشت پس از او برندن هاگز (Brendan Hughes) که در اولین اعتصاب غذا حضور داشت، فرماندهی جمهوریخواهان را بر عهده گرفت.

زندان لانگکش، جایی که ساندز باید دوران محکومیت 14 ساله خود را در آنجا سپری میکرد
این زندان از اواسط دهه 19701 تا اواسط دهه 2000 برای حبس زندانیان جنبش استقلال ایرلند شمالی به کار می رفت
زندانیان جمهوریخواه اعتراضاتی را برپا داشتند تا بار دیگر از "وضعیت ویژه" برخوردار شده و با آنها به مانند زندانیان عادی برخورد نشود. این مبارزات در سال 1976 و با "اعتراض پتو" آغاز شد که طی آن زندانیها از پوشیدن لباس زندان اجتناب ورزیده و به جای آن پتو به دور خود میپیچیدند.[7]
انتخاب به عنوان نماینده پارلمان و جلوگیری دولت بریتانیا از این امر
اندکی پس از آغاز اعتصاب، فرانک ماگوئر (Frank Maguire)، یکی از نمایندگان محلی ایرلند، به صورت ناگهانی بر اثر سکته قلبی درگذشت. بدین ترتیب انتخابات محلی برای انتصاب جایگزین وی در آوریل 1981 انجام گرفت. پدید آمدن این کرسی خالی در منطقهای که ملیگرایان دارای اکثریتی با حاشیه پنج هزار نفری بودند فرصت مناسبی را برای حامیان ساندز پدید آورد تا جامعه ملیگرا را پشت سر وی متحد نمایند.[8] ساندز در یک انتخابات بسیار رقابتی و نزدیک توانست نامزد حزب اتحادگرای اولستر (Ulster Unionist Party) را با 30/439 رأی در برابر 29/046 رأی شکست دهد.[9]

دولت انگلستان، داعیه دار نظام مردمسالاری و
پارلمانتیسم با تصویب قانونی از ورود بابی ساندز به مجلس این کشور جلوگیری مینماید
پس از موفقیت ساندز، حکومت بریتانیا با تصویب قانونی با عنوان "قانون نمایندگی مردم" (1981) اعلام داشت که زندانیانی که محکوم به حبسهایی بیش از یک سال در زندانهای انگلستان و یا ایرلند شدهاند نمیتوانند در انتخابات بریتانیا شرکت نمایند. تصویب این قانون به منظور جلوگیری از ورود اعتصاب غذا کنندگان به پارلمان انگلستان انجام گرفت.[10]
اعتصاب غذا در اعتراض به شرایط زندان
اعتصاب غذای سال 1981 ایرلند (دومین اعتصاب غذای زندانیان ایرلندی) با امتناع ساندز از غذا خوردن در 1 مارس 1981 آغاز گردید. ساندز تصمیم گرفت که دیگر زندانیان نیز باید با فاصله زمانی از یکدیگر به اعتصاب بپیوندند تا با بدتر شدن حال زندانیان در چندین ماه متوالی این جنبش در میان افکار عمومی اهمیت یابد.

تصویری از بابی ساندز بر یکی از دیوارهای شهر بلفاست در ایرلند شمالی
تنها خواسته وی در زندان این بود که با وی به عنوان یک زندانی سیاسی رفتار شود، خواستهای که در نهایت جان خود را بر سر آن گذارد.
اعصاب غذا حول پنج خواسته مطرح گردید:
1. حق نپوشیدن لباس زندان؛
2. حق کار نکردن در زندان؛
3. حق ارتباط آزاد با دیگر زندانیان و انجام فعالیتهای آموزشی و سرگرمی؛
4. حق یک ملاقات، یک نامه و یک بسته در هر هفته؛
5. احیای تمام عفوهایی که به علت اعتراضات لغو شده بودند.[11]
زندانیان میخواستند که به عنوان زندانیان سیاسی (و یا اسرای جنگی) قلمداد گردند نه مجرمان عادی.

آزادیخواهان محبوس در زندان بریتانیا که جان خود را در اعتصاب غذای سال 1981 ایرلند از دست دادند
از چپ به راست و در جهت عقربههای ساعت:
بابی ساندز؛ فرانسیس هاگز (Francis Hughes)؛ ری مککریش (Ray McCreesh)؛ پاتسی اوهارا (Patsy O'Hara)؛ جو مکدانل (Joe McDonnell)؛
مارتین هورسون (Martin Hurson)؛ کوین لینچ (Kevin Lynch)؛ کیران دورتی (Kieran Doherty)؛ توماس مکالوی (Thomas McElwee)؛ مایکل دیوین (Michael Devine).
مرگ بابی ساندز و نه نفر از یارانش بر اثر اعتصاب غذا
ساندز در 5 می 1981 پس از 66 روز گرسنگی در سن 27 سالگی در بیمارستان زندان لانگکش درگذشت. در گزارش اولیه پزشکی قانونی اعلام شد که دلیل مرگ ساندز و دیگر اعتصاب کنندگان "گرسنگی خود تحمیلی" بوده است. اعتراضات خانوادههای اعتصاب کنندگان باعث شد که این عبارت به "گرسنگی" تغییر یابد. [12] ساندز اولین نفر از مجموع ده نفری بود که جان خود را برای کسب حقوق زندانیان سیاسی از دست دادند.

مزار ساندز و دورتی (به ترتیب راست و چپ) و سنگنوشته یادبود ده نفر حماسهآفرین زندان لانگکش
اعلام خبر مرگ بابی ساندز باعث بروز ناآرامی در مناطق ملیگرای ایرلند شد. بیش از 100/000 نفر در مراسم خاکسپاری وی شرکت نمودند. سامدز در زمان مرگ به مدت 25 روز عضو پارلمان انگلستان بود اگرچه هنوز ادای سوگند نکرده و بر کرسی خود تکیه نزده بود.
رویدادهای پس از مرگ بابی ساندز در ایرلند شمالی
مادر بابی ساندز: "بابی از من خواسته بود که اگر به کما رود اجازه ندهم که او را بوسیله سرم تغذیه کنند. و من نیز این اجازه را نمیدادم."
(برای دانلود اینجا کلیک کنید)
مارگارت تاچر، نخستوزیر وقت انگلستان، در اسخ به سؤالی در مجلس عوام (5 می 1981) اعلام داشت که، "آقای ساندز یک مجرم محکوم شده بود. وی تصمیم گرفت که جان خود را از دست بدهد."[13] واقعا در صورتی که یک زندانی در کشوری دیگر چنین اقدامی انجام دهد آیا پاسخ مقامات انگلیسی به همین منوال خواهد بود؟ مجلس بریتانیا نیز در بیانیه رسمی اعلام مرگ ساندز حتی از ابراز تسلیت و همدردی عرفی به خانواده وی امتناع نمود.

تصاویری از مراسم خاکسپاری بابی ساندز
واکنشهای جهانی به خبر فوت بابی ساندز
اروپا
در اروپا، اعتراضات وسیعی به مرگ ساندز صورت پذیرفت. پنج هزار دانشجو در شهر میلان ایتالیا پرچم "اتحادیه" را به اتش کشیده و فراد "آزادی اولستر" را سر دادند. کنسولگری انگلستان در شهر گنت بلژیک مورد حمله معترضین خشمگین قرار گرفت. هزاران نفر در پاریس و با شعار "ارتش جمهوری ایرلند پیروز خواهد شد" دست به راهپیمایی زدند. در پارلمان پرتقال، نمایندگان مخالف دولت به احترام بابی سندز ایستادند. در اسلو، تظاهرات کنندگان یک گوجه فرنگی را به سوی الیابت دوم، ملکه پادشاهی متحده بریتانیا، پرتاب کردند که البته به وی اصابت نکرد.[14]

مادر، خواهر و پسر بابی ساندز در مراسم خاکسپاری وی
آفریقا
اخبار مرگ بابی ساندز بر نحوه فعالیت زندانیان سیاسی و کنگره ملی آفریقا در آفریقای جنوبی نیز تأثیر گذاردو الهامبخش نوع جدیدی از مقاومت گردید. گفته میشود که نلسون ماندلا تحت تإثیر اقدام بابی ساندز یک اعتصاب غذای موفق در جزیره روبن (Robben Island) آغاز نمود.

گفته میشود که اعتصاب غذای موفق نلسون ماندلا در زمان حبس در زندان رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی متأثر از اقدامات ساندز بود
ایران
دولت وقت ایران با ارسال پیامی درگذشت بابی ساندز را به خانواده وی تسلیت گفت. دولت خیابان وینستون چرچیل، محل استقرار سفارت انگلیس، را به خیابان بابی ساندز تغییر داد. بدین ترتیب انگلیسیها مجبور بودند در زمان درج آدرس محل سفارت در نامههای خود به نام بابی ساندز نیز اشاره نمایند. این امر باعث گردید که سفارت انگلیس بعدها درب ورودی را به خیابان فردوسی تغییر دهد.[15] در منطقه الهیه نیز خیابانی به نام بابی ساندز نامگذاری گردید.

خیابان بابی ساندز (چرچیل سابق)، محل استقرار سفارت انگلیس در تهران
در مورد ساندز کتابها و اشعار زیادی نوشته شده و فیلمهایی نیز در ستایش از حماسه وی ساخته شده است. وی یک شاعر، انقلابی و آزادیخواه بود که در کنار نه تن دیگر از یارانش نشان داد استعمار پیر هنوز سعی دارد سلطه خود بر باقیمانده امپراطوریاش را به هر قیمت ممکن حفظ نماید. وی در جمله معروفی و با پیشبینی پیروزی جنبش استقلال ارلند در آینده چنین گفت: "انتقام ما خنده کودکانمان خواهد بود!" با گذر زمان وی در صفحات تاریخ محو نشد بلکه هماینک روح مبارز وی در تلاشها و جنبش جوانان ایرلندی برای کسب استقلال از بند استعمارگران انگلیسی تلألو یافته است.
سرودی حماسی به یاد بابی ساندز و یاران آزادیخواهش که جانشان را در راه استقال میهنشان ایثار کردند
برای دانلود اینجا کلیک کنید
[1]http://cain.ulst.ac.uk/events/hstrike/beresford.htm
[2]http://en.wikipedia.org/wiki/Bobby_Sands#In_popular_culture
[3]O'Hearn, Nothing but an unfinished song: Bobby Sands, ch. 1
[4] http://en.wikipedia.org/wiki/Provisional_Irish_Republican_Army
[5] http://cain.ulst.ac.uk/events/hstrike/sands/sands81.htm#intro
[6] http://www.tkb.org/KeyLeader.jsp?memID=82
[7] Taylo, Provos, The IRA and Sinn Féin, p. 251–252
[8] David Beresford (1987). Ten Men Dead: The Story of the 1981 Irish Hunger Strike. London: Harper Collins Publishers. ISBN 0-586-06533-4.
[9] http://news.bbc.co.uk/onthisday/hi/dates/stories/april/10/newsid_2453000/2453183.stm
[10] Julian Haviland, "Bill to stop criminal candidates", The Times, 13 June 1981, p. 2.
[11] Taylor, Provos The IRA & Sinn Féin, p. 229–234
[12] http://cain.ulst.ac.uk/proni/1981/proni_NIO-12-194A_1981-05-05.pdf
[13] http://www.margaretthatcher.org/speeches/displaydocument.asp?docid=104641
[14] http://cain.ulst.ac.uk/events/hstrike/beresford.htm















در کتاب عهد عتیق درباره این داستان آمده است: «شاه ایران زمین که در پایان جشن ۱۸۰ روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، شهبانو "وشتی" را میطلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز میزند و شاه خشمگین، او را از شهبانویی ساقط میكند و او را به دست جلاد می سپارد.
یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ فراوان داشتند، جسارتشان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف میكردند و این استنکاف موجب شده بود که «هامان» صدراعظم خشایارشاه علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر كند، البته یهودیان در برخی کتابهای خود میگویند: "مردخای" که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل هامان نمیشود، او و اتباعش مورد غضبهامان قرار گرفته و تهدید به مرگ میشوند.
یهودیان که به صورت غیررسمی در دربار شاه نفوذ داشتند، چاره میاندیشند و از این فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام «اِستِر» را به عنوان ملکه و شهبانوی کشور به پادشاه معرفی میکنند و به او نیز توصیه می کنند که یهودی بودن خود را پنهان کند.

استر، دخترک یهودی که با پنهان کردن هویت یهودی اش، به دربار خشایارشاه راه یافت و مقدمات کشتار ایرانیان را فراهم کرد
ما قصد داریم به جاریی برویم که در آنجا صدای "اقوام نخستین" شنیده شود. ما برای مطرح کردن مسائل حقوق بشر سخت تلاش کردیم و اسناد زیادی را به سفارتخانههای گوناگون فرستادیم. سفارتخانه ایران تنها سفارتخانهای بود که پاسخ داد. اما ما اطلاعات خود را برای امریکاییها، انگلیسیها، فرانسویها و ایتالیاییها فرستادیم، اما هیچ یک از آنها پاسخی ندادند."
تری نلسون، رهبر بومیان کانادا
به گزارش فرهنگ به نقل از دانشجویان ایران، آنچه در میانمار به عنوان یک نسل کشی در حال وقوع است و از سوی رسانه های غربی در یک بایکوت خبری به سر می برد را باید در رابطه با دالایی لاما؛ رهبر بوداییان و همکار سازمان جاسوسی آمریکا بررسی کنیم.
تبت، سرزمین مقدس بودائیان و مرتفع ترین منطقه مسکونی جهان است، که از آن با نام "بام جهان" نیز یاد می شود، در جمهوری خلق چین و در مرز هند واقع شده است. پایتخت سنتی تبت، شهر لهاسا است که اکنون مرکز استان تبت چین است. اداره امور این سرزمین، که معمولا تحت حمایت چین بوده، از قرن هفدهم به بعد بر عهده رهبر مذهبی بوداییان تبتی بود که عنوان «دالایی لاما» را دارد.

«تنزین گیاتسو»؛ چهاردهمین دالایی لاما تبت است که در سال در سال ۱۹۳۷ به عنوان کسی که روح بودا در او حلول کرده، معرفی شد! از همان سن و بر پایه خرافات رایج بودیسم، بر تخت سلطنت موروثی تبتی ها تکیه زد و در پانزده سالگی هم به عنوان رهبر تشریفاتی دولت تبت برگزیده شد. «دالایی لاما» در بیست و چهار سالگی، به تحریک غرب و برای تثبیت حکومت خودمختارش، تبتی ها را به شورش علیه حکمرانی چینی ها فراخواند، اما در حالی که هزاران تبتی در نبرد با سربازان چینی جان می دادند، از ترس جانش، به هند گریخت و از دولت دهلی تقاضای پناهندگی سیاسی کرد.
در سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶ (2001-2007 م)، چهار دیدار محرمانه «دالایی لاما» با رئیس جمهور آمریکا در کاخ سفید فاش شده است؛ سلسله ملاقات هایی که برای پیشبرد کودتاهای مخملی در جهان انجام می گشت که نمونه آن، کودتای نافرجام در برمه-میانمار- (موسوم به انقلاب زعفرانی) است. «دالایی لاما» در پاییز ۱۳۸۶ (2007 م)، از دست جرج دبلیو بوش، بالاترین نشان ایالات متحده را دریافت کرد. در مراسم اهداء این نشان عالی، رئیس جمهور جنگ طلب آمریکا وی را «نماد جهانی صلح و بردباری» خواند، اما بودیست های واقعی او را «گزینه معنوی سازمان جاسوسی سیا در انقلاب های مخملی» می دانند.
دالایی لاما در ایران نیز، برای نخستین بار در ۶ تیرماه ۱۳۸۵، توسط روزنامه «اعتماد ملی» معرفی شد و با هدف تبلیغ «معنویت سکولار» و «عرفان های آمریکایی» گفتگوی تبلیغاتی مفصلی از وی منتشر شد. روزنامه «کیهان» در ۲ بهمن ۱۳۸۶ با انتشار عکس ها و اسنادی فاش کرد که لاما با «کارل گرشمن»، رئیس «بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی» و از رهبران «سازمان جاسوسی سیا»، نشست های منظمی را برای پیشبرد کودتاهای مخملی برگزار می کند.
بوداییان میانمار نیز ارتباط عمیقی با دالایی لاما دارند و خود را مطیع آن می دانند و کشتار جمعی مسلمانان توسط آنها که یک نسل کشی تاریخی می باشد را در بایکوت کامل خبری رسانههای غربی به انجام می رسانند. این اتفاق که محدود به یک نزاع فرقهای نبوده، در راستای فرامین آمریکا به دالایی لاما و تلاش دولت میانمار برای اصلاحات مد نظر امریکا، پس از سفر کلینتون به این کشور اتفاق افتاده است.

دولت میانمار که به نقض حقوق بشر علیه تبتی ها متهم بود با وضع قوانینی بر ضد مسلمانان این کشور فشار را بر آنها تنگ کرد. ورود کلینتون و دیدار با رئیس جمهور این کشور شروعی بود بر فشار بیشتر بر مسلمانان. پس از این دیدار تین سین؛ رئیس جمهور میانمار در یک سخنرانی اعلام کرد: "مسلمانان روهینگیا باید از کشور اخراج و به اردوگاههای پناهندگان سازمان ملل منتقل شوند."
دولت میانمار همچنین به صورت رسمی دستور داد که مسلمانان دیگر حق بنا کردن مساجد جدید یا ترمیم مساجد قدیمی را ندارند. همین مصوبه کافی بود تا افراطیون بودایی و هندی نزدیک به ۷۲ مسجد را ویران کنند. خشونتها به دنبال حمله به یک اتوبوس حامل مسلمانان در استان راخین کلید خورد و پس از آن از ابتدای فوریه گروههای افراطی بودایی، با حمایت و همراهی پلیس و ارتش دست به کشتار گسترده و آتش زدن دهکده ها و مساجد و فراری دادن مسلمانان زدند. دولت میانمار در اقدامی هماهنگ از ورود گروه های امدادی و رسانه های بین المللی به این منطقه جلوگیری کرد و در سکوت مجامع بین المللی نسل کشی گسترده آغاز شده است که برخی رسانه ها آن را هولوکاست واقعی مسلمانان نامیدهاند.

به گزارش فرهنگ به نقل از فارس :ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار(برمه) تشکیل شد.
این ستاد مردمی امروز و در دفتر اتحادیه بین المللی امت واحده با حضور فعالان دانشجویی و حقوق بشر تشکیل شد.
در این نشست با «محمد سلطان احمد» یکی از علمای میانمار و مسئول تشکلهای اسلامی منطقه آرکان، ارتباطی به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد که سلطان احمد طی آن به تشریح وضعیت کنونی میانمار پرداخت.
وی گفت: شرایط فعلی میامنمار بسیار وخیم و بحرانی است و کستار مسلمانان همچنان ادامه دارد. هیچ کمکی به ما نمیشود و و هیچ دسترسیای هم به مناطقی که کشتار در آنجا اتفاق میافتد وجود ندارد.
سلطان احمد با اشاره به اینکه تاکنون 200هزار نفر آواره شدهاند، گفت: بخشی از آوارگان به سمت مرز بنگلادش در حال حرکت هستند و بخشی از آنها نیز در مرز سرگردانند که بصورت جدی با مشکل غذا و دارو مواجه هستند.
این عالم اسلامی تصریح کرد: رئیس جمهور میانمار اجرای سیاست پاکسازی نژادی را ابلاغ کرده است و اعلام کرده که باید 800هزار نفر برمه را ترک کنند؛ اما اعتقاد داریم که آنها حق چنین برخوردی ندارند.
سلطان احمد ضمن تشکر از ایران بخاطر مواضعش در خصوص جنابات برمه، بیان کرد: متاسفانه جامعه جهانی هیچ موضعی نگرفته است.
وی افزود: شرایط کنونی ما نظیر شرایط مسلمانان غزه است چراکه برمه در محاصره کامل است و تنها به مرز بنگلادش دسترسی داریم.
این فعال حقوق بشر با بیان اینکه یکی از مشکلات اصلی ما نبود رسانه است، تصریح کرد: دولت بنگلادش هیچگونه همکاریای با ما نمیکند.
وی افزود: دولتها و سازمانهای مردم نهاد باید به دولت میانمار فشار بین المللی وارد کنند و تا وقتی بحران تمام نشده است نباید مردم مسلمان میانمار را رها کرد.
سلطان احمد گفت: چند روز دیگر ماه مبارک رمضان شروع میشود اما مردم مسلمان ما نه غذایی دارند و نه حتی سرپناهی.
این عالم اسلامی با تاکید بر لزوم اجرای یک برنامه عملیاتی گفت: ما در حال سازماندهی حرکت کشتیهای صلح حامل فعالان حقوق بشر و رسانه از سمت اندونزی و تایلند به سواحل میانمار هستیم و قصد داریم یک کاروان آزادی شبیه آنچه که در خصوص غزه صورت گرفت، تشکیل دهیم؛ البته پیش بینی میکنیم که ارتش برمه به این کاروان همانند ارتشیهای رژیم صهیونیستی حمله کند، اما برای ما اهمیتی ندارد چراکه باید با اجرای این حرکت، جهان را متوجه برمه کنیم.
یکی دیگر از فعالان حقوق بشر که اصالتا برمهای و اکنون ساکن مالزی است در ادامه این گفتوگو حاضر شد و گفت: حکومت برمه حکومت ظالمی شبیه رژیم صهیونیستی است؛ آنها با مسلمانان با عدالت برخورد نمیکنند و حقوق آنها را به رسمیت نمیشناسند و حتی از اجرای قوانین بین المللی امتناع میکنند.
وی با اشاره به اینکه تاکنون 52هزار نفر از مسلمانان میانمار قتل عام شدهاند، گفت: آماری که از وضع شهر به دست ما رسیده است، حکایت از آن دارد که تاکنون 33 مسجد و مصلی هم ویران شدهاند.
در ادامه مجددا سلطان احمد بروی خط ارتباطی آمد و گفت: دولت بنگلاش هم در ظلم، چیزی از دولت میانمار کمتر ندارد؛ ما از ملت و حکومت ایران که از کشورهای بزرگ و قوی اسلامی است و از اخوان المسلمین و از دولت و ملت مالزی و اندونزی درخواست کمک میکنیم و از آنها میخواهیم که در ماه مبارک رمضان بیاد مردم میانمار باشند و صدای استغاثه آنها را بیجواب نگذارند.
این فعال حقوق بشر با بیان اینکه مرزها از 3 ژوئن بسته شده است، گفت: امکان کمک رسانی به مناطق بحران زده وجود ندارد و تنها یک کمپ با ظرفیت محدود چند هزار نفره توانستیم در تایلند مستقر کنیم و قصد داریم بخشی از کمکها را با همان کشتی های آزادی به این مناطق برسانیم.
سلطان احمد با بیان اینکه حتی صلیب سرخ جهانی در میانمار حضور ندارد، گفت: تنها توانستهایم با تشکل پزشکی «نرسی» که یک تشکل بشر دوستانه است و قبلا نیز در غزه کمک رسانی کرده است، ارتباط بگیریم.
وی افزود: یکی از مطالبات ما باز شدن مرز بنگلادش است اما مطالبه اصلی ما این است که دولت برمه حقوق مسلمانان را به رسمیت بشناسد و البته تقاضا داریم تا بازرسهای مستقل سازمان ملل در منطقه حضور پیدا کنند و اوضاع را از نزدیک ببینند.
این عالم اسلامی با بیان اینکه امکان تشکیل حلقههای مقاومت وجود ندارد، تصریح کرد: قبل از سال 1962 گروههای مقاومت در میانمار وجود داشتند اما پس از آن و تحت تاثیر دولت میانمار، این گروهها در خاک بنگلادش مستقر شدند؛ اما دولت بنگلادش آنها را دستگیر کرد و اکنون رهبران اصلی مقاومت در زندان هستند.
وی در پایان با بیان اینکه مسلمانان باید حق تحصیل علم و دانشگاه رفتن در میانمار داشته باشند، اظهار داشت: باید تمام آوارگانی که در 14 کشور جهان مستقر هستند به میانمار برگردند و دولت میانمار باید تابعیت آنها را براساس قانون بپذیرد.

امریکا در شرایطی یک بحران بزرگ جهانی را به بهانه آنچه کشتارهای گسترده در سوریه میخواند به وجود آورده که بررسیهای رسانهای حاکی از نقش اصلی و پشت پرده این کشور در کشتارهای اخیر میانمار آنهم پس از سفر چند روز قبل هیلاری کلینتون به این کشور است. کشتارهایی که کاملا از سوی دولت حمایت میشده و در وسعتی به مراتب بزرگتر از فاجعهای چون کشتار روستای حوله سوریه، با سکوت و بایکوت جدی رسانههای غربی روبرو شده است.
فاجعه کشتار بیش از 20 هزار نفر از مردم میانمار و تجاوز به بیش از 5 هزار زن مسلمان توسط افراطیون بودایی که در بایکوت کامل خبری رسانههای غربی به وقوع پیوسته است، محدود به یک نزاع فرقهای نبوده و بنا بر گزارشات، در راستای تلاش دولت میانمار برای اصلاحات مد نظر امریکا و پس از سفر کلینتون به این کشور اتفاق افتاده است.

این در حالی است که چندی پیش کشته شدن نزدیک به صد نفر در روستای حوله در مرز سوریه آنهم نه به دست دولت سوریه بلکه در نتیجه حملات تروریستی به این منطقه، یک بحران جهانی را رقم زده و حتی موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل متحد کشاند.
کشتار وسیع مسلمانان میانمار که برخی رسانهها آن را هولوکاست واقعی مسلمانان نامیدهاند، ظاهرا تنها به دلیل درگیریهای فرقهای به وجود نیامده و این امکان پس از اجرای اصلاحات مد نظر دولت امریکا توسط دولت میانمار برای بودائیان تندرو آنهم پس از سفر چند روز گذشته کلینتون به این کشور فراهم شده است.
از این قرار است که دولت میانمار بنابر ادعای غربیها به علت نقض حقوق بشر آنهم در رابطه با بودائیان، بیش از چند دهه است که مورد تحریم اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است. اما در پی فشار بر دولت میانمار، بان کی مون سه سفر پی در پی به این کشور داشت و از دولت این کشور خواست اصلاحاتی در زمینه رعایت حقوق بشر انجام دهند.

پس از مذاکرات انجام گرفته دولت میانمار متعهد که اصلاحاتی را در زمینه رعایت حقوق بشر انجام دهد. از آن زمان بود که قوانینی بر ضد مسلمانان به تصویب رسید و کشتار مسلمانان توسط بودائیان افراطی آغاز گردید. پس از این کشتار بود که بان کی مون اعلام کرد جهان باید پاسخ خواسته ملت میانمار برای دستیابی به دموکراسی و پیشرفت را بدهد و تحریمهای اقتصادی علیه این کشور را لغو کند.
وی طی سخنرانی در پارلمان میانمار همچنین خواستار کمک غرب به این کشور آسیای جنوب شرقی برای تکمیل اصلاحات مذکور شد. کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز با اشاره به تصمیم گیری وزرای خارجه این اتحادیه درباره میانمار از لغو تحریمها علیه این کشور خبر داد. اشتون اصلاحات دموکراتیک در میانمار دلیل لغو تحریمها علیه این کشور خواند.

رئیس جمهوری آمریکا از آنچه اصلاحات در میانمار نامید، حمایت کرد و دستور تسهیل تحریم ها علیه میانمار را صادر کرد. در بیانیه اوباما همچنين آمده است: «کاهش تحریمها نشانهاي روشن در حمایت ما از اصلاحات است و مشوقهای فوری برای اصلاحطلبان و فواید قابل توجه برای مردم ميانمار به همراه میآورد.»
اما سفر چند روز قبل هیلاری کلینتون به میانمار در مسیر سفرش به قاهره و دیدار با مرسی، تیر خلاص اصلاحات غربی بر پیکر مسلمانان این کشور بود. محور اصلی سفر کلینتون به میانمار بهبود مناسبات امریکا و میانمار اعلام شد و وزیر خارجه آمریکا در دیدار با تین سین، رئیس جمهوری میانمار از دولت این کشور خواست به اصلاحات در این کشور ادامه بدهند تا ثابت کنند که با جامعه جهانی همراه هستند.
پس از این دیدار تین سین در یک سخنرانی اعلام کرد: مسلمانان روهینگیا باید از کشور اخراج و به اردوگاههای پناهندگان سازمان ملل منتقل شوند.
دولت میانمار همچنین به صورت رسمی دستور داد که مسلمانان دیگر حق بنا کردن مساجد جدید یا ترمیم مساجد قدیمی را ندارند. همین مصوبه کافی بود تا افراطیون بودایی و هندی نزدیک به ۷۲ مسجد را ویران کنند. خشونتها به دنبال حمله به یک اتوبوس حامل مسلمانان در استان راخین کلید خورد و پس از آن از ابتدای فوریه گروههای افراطی بودایی، با حمایت و همراهی پلیس و ارتش دست به کشتار گسترده و آتش زدن دهکده ها و مساجد و فراری دادن مسلمانان زدند. دولت میانمار در اقدامی هماهنگ از ورود گروه های امدادی و رسانه های بین المللی به این منطقه جلوگیری کرد و در سکوت مجامع بین المللی نسل کشی گسترده آغاز شد.
فضاسازی سنگین کشورهایی همچون امریکا و کشورهای کوچکتری همچون ترکیه در ابراز نگرانی از وضعیت حقوق بشر و کشتار انسانها در حوادثی همچون حادثه روستای حوله با حداکثر 115 قربانی، در کنار زمینهسازی و چراغ سبز به کشتارهایی چند ده هزار نفری مسلمانان در کشوری چون میانمار و سکوت رسانهای در این باره باز هم ماجرای تکراری عدم صداقت در دفاع از حقوق بشر را به صدر تحلیلها آورده است. و این در حالی است که جان انسانها در هر جای دنیا محترم است خواه سوریه و خواه میانمار.


![]()
![]()
![]()
در فیلمهای زیر که توسط برخی گروههای اسلام گرا تدوین و منتشر شده است، عکسها و فیلمهایی از به قتل رساندن و زنده زنده در آتش سوزانده شدن مسلمانان میانمار گردآوری شده است و همچنین به وضعیت مسلمانان میانمار که طی سالها به بنگلادش گریختهاند و علل آن پرداخته شده است.
گفتنی است تماشای این فیلمها به دلیل خشونت زیاد، به افراد زیر ۱۸ سال و همچنین بیماران قلبی توصیه نمیشود.
در این فیلم گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره از رنج و محنت و مهاجرت مسلمانان میانمار به بنگلادش را میبینید:
نماهنگ زیر حاوی تصاویری از کشتهشدگان مسلمان میانمار است:
فیلم زیر گزارشی تصویری است درباره جنایاتی که بر سر مسلمانان میانمار آمده است و باعث شده جمع کثیری از آنها به بنگلادش مهاجرت کنند از زبان خودشان که سایت مشرق آن را منتشر کرده است:
فیلم زیر نیز مستندی است پیرامون تاریخچه مظلومیت مسلمانان میانمار و ریشههای آن و جنایات افراطیون بودایی میانمار که توسط اتحادیه بینالمللی امت واحده منتشر شده است:
دانلود مستند «روهینگیا قوم بیسرزمین»:
کیفیت بالا (۸۳.۴ مگابایت)
کیفیت متوسط (۴۷.۹ مگابایت)
به گزارش شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، سایت ایران آباد و تابناک و برخی دیگر از رسانه های داخلی ایران با انتشار تصاویری از نسل کشی در برمه نوشته اند: سران حكومت نظامي ميانمار به جاي پاسخگويي به اين وحشيگري، مسلمانان ساكن در اين كشور را مهاجران غير قانوني خوانده كه دو راه بيشتر پيش روي آنها نيست؛ يا اينكه از كشور خارج شوند يا اينكه به اردوگاههاي پناهندگان بروند.
انتشار گزارش برخورد خشونت آمیز با مسلمانان برمه و حکایت دهشتناک نسل کشی مسلمانان برمه و به تصویر کشیده شدن آن، شایان توجه و تقدیر بسیار است؛ خصوصا آنکه این مسلمانان به دلیل کم توجهی رسانه ها در مظلومیتی مضاعف به سر می برند.
در این حال تصاویر منتشر شده از این نسل کشی در رسانه ها خالی از حاشیه و بی دقتی نبود. در بین تصاویر ارسالی از سوی رسانه ها به عنوان نسل کشی مسلمانان برمه، تصویری دیده می شود که کودکی در حال پرتاب شدن روی اجساد دیگر است که این تصویر به اشتباه از سوی رسانه ها در میان تصاویر مسلمانان برمه جای گرفته است. طبق گزارش های پیشین رسانه ها، این تصویر یکی از تصاویر معروف در جهان از زلزله هاییتی است و برای بسیاری از عکاسان حرفه ای شناخته شده است.
لینک تصویر از زلزله هایتی ؛ ششمین تصویر در لینک
این تصویر مربوط به زلزله هاییتی است که به اشتباه در میان تصاویر نسل کشی مسلمانان برمه در رسانه های داخلی ایران منتشر شده است
به نظر می رسد در انتقال اخبار مربوط به مسلمانان، دقت بیشتری نیاز است تا اعتماد مخاطبان نسبت به اخبار مسلمانان مخدوش نشود.
انتهای پیام
انتهای پیام
www.shafaqna.com/persian







به گزارش خبرگزاری فارس، پایگاه تحلیلی "گلوبال ریسرچ" در مقالهای به قلم "جان مارتین" مینویسد: ایرلندیها به عنوان برده آمدند؛ محمولههای عظیم انسانی بر روی کشتیهای بزرگ انگلیسی که به مقصد قاره آمریکا بستهبندی شده بودند. این محموله شامل صدها هزار مرد، زن و حتی بچههای کوچک بود.
* بردگان در صورت شورش، به بدترین شکل تنبیه میشدند

اگر شورش کرده یا از قانونی سرپیچی میکردند، به شدیدترین شکل تنبیه میشدند. یکی از تنبیهها این بود که بردهداران، داراییهای انسانی خود را از دست آویزان کرده و دستها یا پاهای آنان را آتش میزدند. آنان زنده زنده سوزانده شده و سرشان به عنوان هشدار برای دیگر اسیران، بر روی نیزه در بازار قرار میگرفت.
فکر میکنید لازم است جزئیات خونین بیشتری گفته شود؟ همه به خوبی از قساوت در تجارت بردههای آفریقایی آگاه هستند.
اما آیا درباره بردهداری آفریقایی صحبت کردیم؟ شاه "جیمز" دوم و "چارلز" اول نیز تلاش مستمری برای اسیر کردن ایرلندیهای انجام دادند. "اولیور کرامول" معروف انگلیسی تلاش برای اعمال غیرانسانی در برابر همسایه این کشور را گسترش داد.
* زندانیان سیاسی ایرلندی به ساکنان انگلیسی دیگر کشورها فروخته میشدند
تجارت بردههای ایرلندی با فروش 30 هزار زندانی ایرلندی به "ینگه دنیا" به عنوان برده توسط "جیمز" دوم آغاز شد. بیانیه او در سال 1625 اعلام میکرد که زندانیان سیاسی ایرلندی باید به آن سوی آبها فرستاده شده و به ساکنان انگلیسی هند غربی فروخته شوند. در اواسط دهه 1600، عمده بردههای فروخته شده به جزایر "آنتیگوئا" و "مونتسرات" ایرلندی بودند. در آن زمان، 70 درصد کل جمعیت "مونتسرات" را بردگان ایرلندی تشکیل میدادند.
* در یک دهه، جمعیت ایرلند حدود 900 هزار نفر کاهش یافت
ایرلند به سرعت تبدیل به بزرگترین منبع برده برای تجار انگلیسی شد. در حقیقت اکثر بردههای اولیه در آمریکا سفید پوست بودهاند. بین سالهای 1641 تا 1652، بیش از 500 هزار ایرلندی توسط انگلیسیها کشته شده و 300 هزار نفر دیگر به عنوان برده فروخته شدند. جمعیت ایرلند در یک دهه از 1.5 میلیون به 600 هزار نفر کاهش یافت. خانوادهها از یکدیگر جدا شدند، زیرا انگلیسیها اجازه نمیدادند پدرها، همسر و فرزندانشان را همراه خود بیاورند. این امر منجر به ایجاد مردمی بیدفاع متشکل از زنان و کودکان بیخانمان شد. راهحل انگلیس این بود که آنان را نیز به مزایده گذاشت!
* امروزه برای توصیف بردگان ایرلندی از عباراتی مانند "مستخدمان قراردادی" استفاده میشود
در طول دهه 1650، بیش از 100 هزار کودک ایرلندی بین 10 تا 14 سال از والدین خود جدا شده و به عنوان برده در هند غربی، ویرجینیا و نیوانگلند فروخته شدند. در این دهه، 52 هزار ایرلندی (بیشتر زنان و کودکان) به باربادوس و ویرجینیا فروخته شدند. 30 هزار مرد و زن دیگر ایرلندی نیز به کسانی که بهترین پیشنهاد را میدادند، فروخته شدند. در سال 1656، "کرامول" دستور داد دو هزار کودک ایرلندی به جامائیکا برده شده و به عنوان برده به ساکنان انگلیسی فروخته شوند.
امروزه بسیاری از افراد به بردگان ایرلندی آنچه که واقعاً هستند را نمیگویند: برده. آنها برای توصیف آن چه بر سر ایرلندیها آمده از عباراتی مانند "مستخدمان قراردادی" استفاده میکنند. اما از قرون 17 و 18، در بیشتر موارد ایرلندیها چیزی بیش از گلههای انسانی نبودند.
* بردگان آفریقایی، خوششانستر از همتایان ایرلندی خود بودند
به عنوان مثال، تجارت برده در آفریقا درست در همین دوران در حال شروع بود. مدارک محکمی وجود دارد که رفتار انجام شده با بردگان آفریقایی، که از گزند ننگ تئولوژی منفور کاتولیک در امان بوده و قیمت بالاتری هم داشتند، اغلب بسیار بهتر از همتایان ایرلندیشان بود.
بردههای آفریقایی در اواخر دهه 1600 بسیار گران بودند (50 استرلینگ) ولی بردگان ایرلندی ارزان بودند (حداکثر 5 استرلینگ). اگر یک صاحب مزرعه، برده ایرلندی را تا حد مرگ شلاق زده، بر بدنش داغ میگذاشت یا او را کتک میزد، این کار جرم محسوب نمیشد. مرگ برده فقط از دست رفتن پول بود، که خیلی از کشتن بردههای گران آفریقایی ارزانتر تمام میشد.
اربابان انگلیسی، هم برای لذت خود و هم برای کسب سود بیشتر، به سرعت شروع به بچهدار شدن از زنان ایرلندی کردند. فرزندان بردهها نیز برده بودند، که این امر تعداد نیروی کار مجانی ارباب را افزایش میداد. حتی اگر یک زن ایرلندی به شکلی آزاد میشد، فرزندش باز هم برده باقی میماند. بنابراین مادران ایرلندی، حتی با وجود این آزادی جدید، به ندرت فرزندانشان را رها میکردند و همیشه برده باقی میماندند.
* قانون منع بارداری زنان ایرلندی توسط بردگان آفریقایی به دلیل تضاد با منافع یک شرکت انگلیسی متوقف شد
با گذشت زمان، انگلیسیها راه بهتری برای استفاده از این زنان (در بسیاری از موارد دخترانی حتی 12 ساله) به منظور افزایش سهم بازار خود پیدا کردند: باردار شدن زنان و دختران ایرلندی از مردان آفریقایی برای ایجاد بردههایی با رنگ پوستی خاص. این بردگان "دورگه" از بردگان ایرلندی گرانتر بودند و به انگلیسیها این امکان را میدادند که به جای خرید بردگان آفریقایی، پول خود را ذخیره کنند. این کار چندین دهه ادامه پیدا کرد و آنقدر گسترده شد که در سال 1681 قانونی مبنی بر "منع بارداری زنان برده ایرلندی از بردگان آفریقایی به منظور ایجاد برده برای فروش" به تصویب رسید. پس از مدت کوتاهی، اجرای این قانون به دلیل تداخل با منافع یک شرکت بزرگ انتقال برده متوقف شد.
انگلیس بیش از یک قرن مشغول به انتقال دهها هزار برده ایرلندی بود. مدارک نشان میدهد که پس از شورش ایرلندیها در سال 1798، هزاران برده ایرلندی به آمریکا و استرالیا فروخته شدند. سوء استفادههای بسیار ناگواری از بردههای آفریقایی و ایرلندی میشد. حتی یک کشتی انگلیسی به خاطر این که خدمه آن غذای کافی برای خوردن داشته باشند، 1302 برده را به اقیانوس اطلس ریخت.
* انگلیس پس از یک قرن بردهداری، سرانجام تصمیم به توقف این عمل شیطانی گرفت
شکی نیست که ایرلندیها نیز به اندازه آفریقاییها (اگر نگوییم در قرن 17 حتی بیشتر از آنان) وحشت بردهداری را تجربه کردهاند. همچنین تقریباً شکی وجود ندارد که افرادی با پوست قهوهای و برنزه که در سفر به هند غربی میبینید به احتمال زیاد نوادگان بردگان آفریقایی و ایرلندی هستند. در سال 1839، انگلیس سرانجام تصمیم گرفت تا دست از این اعمال شیطانی برداشته و نقل و انتقال بردهها را متوقف نماید. اگرچه این تصمیم جلوی دزدان دریایی را نگرفت، اما به تدریج این بخش از کاووس ایرلندیها خاتمه پیدا کرد.
* در کتابهای تاریخ انگلیس هیچ اشارهای به این موضوع نشده است![]()
اما اگر کسی، چه سیاه پوست و چه سفید پوست، فکر کند بردهداری فقط مختص آفریقاییها بوده است، سخت در اشتباه است. بردهداری ایرلندیها موضوعی است که هیچ وقت از ذهن ما پاک نمیشود. اما مدارس دولتی (و خصوصی ما) کجا هستند؟ کتابهای تاریخ کجا هستند؟ چرا هیچ صحبتی در این باره بیان نمیشود؟ آیا یاد و خاطر صدها هزار قربانی ایرلندی ارزشی بیش از یک بار ذکر شدن توسط یک نویسنده ناشناخته ندارد؟ یا آیا قصه آنان باید چیزی باشد که انگلیسیها میخواهند: (برخلاف کتابهای آفریقایی) ناپدید شدن تمام و کمال داستان ایرلند، مثل این که هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است.
هیچ یک از قربانیان ایرلندی موفق نشدند به وطن بازگردند تا از این آزمون دشوار سخن بگویند. اینان بردگان گمشده هستند؛ بردگانی که زمان و کتابهای تاریخ تحریف شده به دست فراموشی سپرده است.

يازده سال بيش نداشتي كه،شَهرَت را سَر بُريدند. و خوكهاي صرب صهيون،كشتزار عدالت را لگد مال كردند،تا بر زمين،واژه اي به نام صلح نرويَد. و تو،نه بر شوراي امنيت و نه بر سازمان پيمان آتلانتيك شمالي،دل بسته بودي! كه چشم،بر دستان و حنجره ها و قلوب ما،دوخته بودي!
صليبيان صهيونيست،كودكان و زنان شَهرت را سر بُريدند،تا مجالي براي فرياد كردن،پيدا نكنيد،غافل از اينكه؛
"حلقوم ها را مي توان بُريد،
امّا فريادها را هرگز.
فريادي كه از حلقوم بُريده بر مي آيد،
جاودانه مي ماند!"

يازده سال بيش نداري و مطمئنم،يازده قرن ديگر هم،معناي يازده سپتامبر را نخواهي فهميد!
جنون زدگان مست از شراب متعفّن قدرت طلبي،در جهان امروز،هنوز مدينه ي افلاطوني و دروغينشان را،در جعبه ي خمپاره هاي غني شده از پست فطرتي و ديو سيرتي مي جويند! درست بمانند جنگهاي اروپايي اول و دوم؛كه به دروغ،ما را نيز در جنايتهاي صبوعانه يشان و كشتار نزديك به ۶۰ ميليون انسان،شريك مي كنند و نامش را جنگ هاي جهاني،نهاده اند!
عزيزم!
مي دانم كه تو نيز دل بر شكمباره هاي شيخ نشين جزيره هاي هوس و ابتذال نبسته اي! كه چشم،بر دستان و حنجره ها و قلوب ما دوخته اي. و ما نيز با ديدن اشكهايت،دل از كف داده ايم و طاقتمان تاب شده. ولي شايد هنوز وقت آن نرسيده كه علمدار لشكر صبح،فرياد "انّا الحقّ" سر دهد و ريختن خون حراميان بزدل را حلال گرداند.
قطره قطره ي اشكهايت را،سرمه ي چشم دلمان خواهيم كرد،تا روز موعود فرا رسد!

يازده سال بيش ندارد. ليكن،آن هنگام كه از نبرد سخن مي گويد،تو گويي؛قدرت و شجاعت يازده ميليون انسان،در دلش جمع آمده! چه مي گويم...قدرت يازده ميليون انسان،در برابر قدرت لايزال الهي، هيچ به حساب نيايد و شايد او،به سرچشمه ي همان قدرت لايزال الهي،متّصل است كه چنين مي خندد و باكي از سلاحهاي پيشرفته ي دشمن ندارد!؟
او از اعماق تاريخ،پا بدين جا نهاده،تا آن عهد ازلي ستانده شده از انسان،در آغاز خلقت را،با قالوا بلي اي چنين،لبيك گويد و زمين را گورستان قلدران مفلوك و مستكبر و ظالم گرداند. و قطره اي باشد از يَمّ ناپيدا كران سپاهيان آخرالزّماني رسول الله(ص). او فرزندي ست از فرزندان خميني. هم آنان كه روزگاري،حضرت روح الله،وعده يشان را داده و فرموده بود:
"سربازان من در گهواره ها هستند."
و اگر راستش را بخواهيد؛تا ابد،هر كودكي كه در اين آب و خاك متولّد گردد،سرباز خميني خواهد بود...!
كودكاني كه وقتي بدون هيچ پيشينه ي قبلي،تصويري از حضرتش را در مقابلشان قرار مي دهي،با لفظ "آقا" خطابش مي كنند و تو خود بهتر مي داني كه ريشه ي اين محبّت در كجاست...هر چند؛
"آنان كه معناي ولايت را نمي دانند؛سخت،در كار ما درمانده اند!"
به زودي قطار صبح،از راه خواهد رسيد و لشكريان سپاه عدالت را كه ساليان درازي ست،منتظرش هستند،سوار خواهد كرد،تا نقاب از چهره ي تزوير و نيرنگ شب برگيرند و از نور شمس آسمان ولايت كليّه،جهان را منوّر گردانند.
راستي،مي داني مقصد قطار،كجا خواهد بود؟! هر كجا كه مي خواهد باشد.چه فرقي مي كند؟!
بيت المقدس،غزّه،سارايوو،كوزوو،مزار شريف،نجف،كربلا،قانا،ضاحيه و...
قطار صبح به هر كجا كه رَوَد،از كربلا عبور خواهد كرد،و شايد از همين روست كه هنوز،پس از قرنها،سپاهيان عدالت،خود را راهيان كربلا مي نامند...يكبار ديگر،با تامّل،به سربند آن يازده ساله،بنگر...
راهيان كربلا...
باش تا صبح دولتت بدمد
كين هنوز از نتايج سحر است
۱)آنانكه به مسجد فيروز آبادي ري،در جوار حرم حضرت سيّد الكريم آمده اند. آرامگاهي را مشاهده مي كنند كه رو به ويراني نهاده. و آن آرامگاه "جلال آل احمد" و يا بهتر بگويم، "جلال آل قلم" است، كه در كنج غربت و مظلوميت تاريخ فرهنگي كشورمان قرار گرفته. همو كه مي گفت:
من،زندگي مي كنم تا بنويسم و آنهاي ديگر،زندگي مي كنند،بدون هيچ گونه قصد و هدفي!
۲)متن ها،با توجه به تصاوير نوشته شده اند و براي ديدن تصاوير،كافيست مقداري صبر كنيد تا آنها لود شوند.
۳)مي توانيد كليپ صوتي "حلقوم هاي بريده" را با حجم۳۵۰ كيلو بايت از اينجا دانلود كنيد.
منبع :روزگاری نو
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی جام نیوز به نقل از سایت بی بی سی؛ طی دادگاه رسیدگی به پرونده جنایتکار نروژ، برادر یکی از قربانیان به سمت وی کفش پرتاب کرد.
در جریان دادگاه رسیدگی به اتهامات آندرس برویک، فردی که سال گذشته 77 نفر را در بمب گذاری اسلو و حمله مسلحانه به اردوی جوانان طرفدار حزب حاکم کشت، برادر یکی از قربانیان به سوی او کفش پرتاب کرد.
او خطاب به برویک گفت: "تو برادرم را کشتی، برو به جهنم." اما کفش به جای برخورد با برویک به وکیل مدافع او خورد و برگزاری جلسه دقایقی دچار اخلال شد.
هویت کسی که کفش را پرتاب کرده اعلام نشده است، اما بنا بر بعضی از گزارش ها این فرد عراقی بوده است. او پس از پرتاب کفش که با استقبال بسیاری از حاضران در جلسه رو به رو شد، توسط ماموران حفظ امنیت به بیرون از دادگاه هدایت شد.
پرتاب کفش در بعضی از فرهنگ ها توهینی بزرگ محسوب می شود و پس از آنکه در سال 2008 خبرنگاری عراقی در جریان یک کنفرانس خبری به سمت جورج بوش، رئیس جمهوری سابق آمریکا دو لنگه کفش پرت کرد، این حرکت به نمادی از اعتراض در سراسر جهان تبدیل شده است.

گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی جام نیوز؛ سایت یورو نیوز طی گزارشی وضعیت کولی ها در اروپا را بررسی کرد. به نوشته یورو نیوز؛ دولت های اروپایی برای ادغام کولی ها در جامعه تحت فشار هستند.
یورو نیوز با اشاره به زندگی کولی ها در بلغارستان که بالاترین تراکم جمعیتی این قوم در اروپای شرقی را دارد، به برخی مشکلات آنان چنین پرداخت: «“سباستین رومانف“، مقیم کاوارنا بلغارستان به مجلس شکایت کرد چرا که به گفتۀ او کولی ها مورد تبعیض قرار می گرفتند و اجازۀ ورود به بعضی از کافه ها و مغازه ها را نداشتند.»
این سایت به نقل از کوسباستین رومانف یک شهروند کولی آورد: «در بلغارستان، حتی حیوانات بهتر از کولی ها پذیرفته می شوند. می دانید چرا؟ زیرا بودجۀ اتحادیه اروپا به کودکان کولی نمی رسد تا خود را به خوبی با جامعه تطبیق دهند. برای اینکه ما بتوانیم خود را با جامعه وفق دهیم، به پول احتیاج داریم اما نمی توانیم کار پیدا کنیم.»
در ادامه این گزارش آمده است: «حال در کاوارنا، آینده روشن تر به نظر می رسد. این شهر، در کشوری که دارای دومین جمعیت کولی های اروپا است، به الگویی تبدیل شده است. این مکان، مدتها محلی متعفن و جایگاه تخلیه غیر قانونی زباله بود، اما اکنون به طور کامل تغییر کرده است. پنجاه خانۀ جدید ساخته شده!»
یورو نیوز با اشاره به شرایط متفاوت و البته به مراتب دشوارتر کولی ها در مناطق دیگر بلغارستان نوشت: «البته، این داستان در شهرهای دیگر کاملا متفاوت است و کولی ها در شرایط دشواری زندگی می کنند.»
یورو نیوز در ادامه، گزارش خود را از بخش کولی نشین دیگری پی می گیرد، کولی های ساکن این محل از مصاحبه کنندگان می خواهند فیلمبرداری کنند و وضعیت آنان را نشان دهند.
یکی از ساکنان به یورو نیوز می گوید: “یعنی کسی پیدا نمی شود تا از حقوق ما دفاع کند؟ ما خیابان های عادی می خواهیم. بچه های ما نمی توانند به مدرسه بروند برای ما کار نیست. اغلب ما بیکار هستیم. ما حتی نمی توانیم برای کودکانمان کفش خریداری کنیم.”
“دِیان کولِف“، از مرکز همبستگی و “گفتگوی میان قومی” درباره وضعیت کولی ها به یورو نیوز می گوید: «کولی ها و بلغارها در محله های مختلف زندگی می کنند. کولی ها به محله های تفکیک شده ای رانده شده اند و کودکان آنها به مدارسی می روند که کاملا به مدارس کولی ها تبدیل شده اند. این امر بر کیفیت آموزشی و همینطور بر دید جامعه، نسبت به کولی ها تأثیر می گذارد.»
به نوشته یورو نیوز؛ در غرب اروپا، اسپانیا یکی از بزرگترین جامعۀ کولی ها را در بر دارد و سالهاست که در این کشور سیاست هایی برای فراگرفتن و ادغام کولی ها در جامعه در دست است.
در ادامه این گزارش آمده است: «برخی اعتقاد دارند که در عرصۀ مبارزه با تبعیض علیه کولی ها و ادغام آنان در جامعه، اسپانیا باید برای دیگر کشورهای اروپایی، الگو باشد. اما دست اندرکاران محلی می گویند با اینکه پیشرفت های زیادی حاصل شده است، باز هم جای کار دارد.»
“فرانچیسکا کورتِس” از بنیاد حمایت از کولی ها نیز به یورو نیوز می گوید: “یکی از مشکلات اساسی برای بهبود شرایط کولی ها، تصویر بدی است که جامعه در مورد آنها دارد. این تصویر هنوز بسیار کلیشه ای است. هنگامی که ما در مورد کولی ها صحبت می کنیم باز هم به دام پیش داوری، تعصب و تصویر منفی می افتیم که موجب تبعیض بیشتری می شود.”
“فرانچیسکا کورتِس” از بنیاد حمایت از کولی ها دست آخر به یورو نیوز می گوید: “بحران اقتصادی روی تمام قشرهای جامعه تاثیر می گذارد اما بخش آسیب پذیر و جامعۀ کولی ها بیشتر در معرض خطر هستند و این بحران روی آنها تاثیر داشته است. با اینکه در مورد مسکن پیشرفت هایی به دست آمده، اما هنوز کولی های بسیاری در اسپانیا زاغه نشین هستند.”
به گزارش جام نیوز، مجری شبکه من و تو طی خبری اعلام کرد: «یک وکیل و فعال حقوق بشری در چین به دلیل اعتراض به فقر روستاییان و سیاست تک فرزندی در سال 2007 به 4سال زندان و بعد از آزادی به حبس خانگی محکوم شد.» وی در ادامه افزود: «خبر خوبی شنیدیم که ایشان توانستند از حبس خانگی فرار کنند و به سفارت آمریکا در چین پناهنده شود!»
اما نکته قابل توجه تلاش شبکه من و تو برای ارائه چهره مدافع حقوق بشر ازآمریکا و معرفی این دولت به عنوان پناهگاه مظلومان است.
من و تو طی گزارشی افزود: «این اتفاق از لحاظ زمانی با دیدار آخر این هفته هیلاری کلینتون به چین مقارن است. پذیرش پناهندگی چن کوآن جونگ در آمریکا و نهایتا آزادی اش می تواند برگ امیدی باشد برای فعالان حقوق مدنی در کشور چین!!»

به تصویر کشیدن چهره حقوق بشری برای آمریکا از سوی شبکه من و تو درحالی است که به تایید شورای حقوق بشر سازمان ملل، این کشور رکوددار نقض حقوق بشر در تمام جهان است چنان که تا به حال هیچ کشوری این میزان نقض حقوق بشر در موردش به ثبت نرسیده است. اهانت به مقدسات، اهانت به ادیان مختلف و حتی کتب مقدس آسمانی مخصوصا قرآن کریم به بهانه آزادی بیان، حمایت از جنایات اسرائیل(Israeli crimes) در نقض حقوق مسلم مردم فلسطین، تحریمهای یکجانبه علیه کشورهایی که با او همراهی نمیکنند،

ورود به حریم خصوصی افراد از طریق شنود یا رصد کردن کاربران اینترنت در عرصه جهانی و تبدیل اینترنت به یک ابزار جاسوسی، حضور نامشروع و عملیاتهای مخفی سازمان سیا در مناطق مختلف جهان که به نقض حقوق اولیه مردم میانجامد،

حضور گسترده نظامیان آمریکایی در مناطق مختلف، نقض حقوق زنان و کودکان و فحشای گسترده در میان زنان و کودکان آمریکا،

نقض گسترده حقوق بومیان بویژه سرخپوستان آمریکا(Native America) که مستند به گزارش خود سازمان ملل است،

شکنجه در زندانهای گوانتانامو(Guantanamo prison) و ابوغریب(Abu Ghraib) که طبق اعلام گزارشگر ویژه سازمان ملل به صورت روزمره صورت میگیرد،
![]()
وضعیت تاسفبار زندانهای آمریکا و شکنجههای جسمی، روحی و جنسی که از مسائل معمولی در زندانهای این کشور است و موارد مشابه دیگر از جمله مسائلی هستند که در آمریکا به گونه ای واضح جاری است.

اینها گوشه ای از فجایعی است که درآمریکا و غرب و در یک قدمی ساختمان شبکه من و تو رخ میدهد و البته عوامل این شبکه حاضر به انعکاس آنها - حتی در حد اخباری معمولی- نیستند!

بالاخره کتمان ضجه های زنان غربی و سکوت کردن در خصوص اجساد زنان و مردانی که قربانی خشونت خانوادگی (Victims of domestic violence) در غرب می شوند نیز می تواند نشانه و نمادی از آزادی بیان و توجه بی حد و حصر به حقوق بشر در غرب باشد

که عوامل شبکه من و تو اینگونه تلاش می کنند ناقضان حقوق بشر را حامی بشریت معرفی کنند!

به گزارش خبرگزاری مصر به نقل از شبکه خبری بی بی سی دانیال چونگ که در ۲۱ آوریل در حمله ماموران مبارزه با مواد مخدر در شهر سن دیه گو به یک خانه دستگیر شد، پس از بازداشت به داخل یک سلول انداخته شد و به علت نامعلومی به حال خود رها شد.
به گفته چونگ، یک مامور پلیس پس از بازجویی به او گفته که می تواند به خانه اش برگردد ولی با این حال وی در یک سلول رها شد. او گفت در این مدت ۷ کیلوگرم از وزن خود را از دست داده است و از روز سوم دچار توهم شده است.
سخنگوی پلیس سن دیه گو این خبر را تایید کرده و گفته است از این حادثه به شدت نگران شده است.

سیاهان آمریکا قربانی نژاد پرستی نوین
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی جام نیوز به نقل از سایت دیلی میل؛ بسیاری از مردم دنیا چنین تصور می کنند که رفتارهای نژادپرستانه، به شدت کاهش پیدا کرده و جوامع آن را طرد می کنند، با این حال سیاه پوستان آمریکا همچنان با رفتارهای تبعیض آلود در این کشور مواجه اند.
40 درصد از پیشخدمتهای شاغل در رستوران های آمریکا به رفتارهای نژادپرستانه علیه مشتریان سیاهپوست خود اعتراف کرده اند، به عقیده آنها این رفتار از آنجا ناشی می شود که سیاهان انعام خوبی نمیدهند.
یک نظرسنجی از تعدادی پیشخدمت در شمال کارولینا، نشان داد که تقریبا دو سوم آنها تائید کردند برخوردی متفاوت و نژاد پرستانه با سیاه پوستان داشته اند.
نتایج نظرسنجی فوق طی یک مقاله در مجله مطالعات سیاهپوستان منتشر شده و در آن از 200 پیشخدمت شاغل در 18 رستوران تحقیقات فوق صورت پذیرفته است.
بسیاری از پیشخدمتان مدعی بوده اند که برداشت آنها نسبت به آفریقائیها این است که این افراد از نزاکت کمتری برخوردارند، و تعدادی نیز گفتند که آنها در انعام دادن ، سخاوت کمتری به خرج می دهند.
چنین دیدگاههایی از سوی کارگران رستوران ها که اغلب آنها را سفید پوستان تشکیل می دهند منجر به آن شده که 38.5 درصد آنها با توجه به نوع نژاد مشتریان، خدمات متفاوتی از خود ارائه کنند و 52.8 درصد نیز در این نظرسنجی گفته اند که شاهد رفتار نژادپرستانه همکاران خود علیه سیاهپوستان بوده اند.
طبق نتایج این نظرسنجی، تبعیض نژادی حتی در آشپزخانه رستوران ها، جایی که کارگران سیاه به همراه سفیدپوستان مشغول خدمات دهی هستند، بسیار شایع تر است.















Shima Alawadi adalah salah seorang korban Islamophobia di AS. Alawadi adalah ibu dari lima anak yang ditemukan bersimbah darah di rumahnya di El Cajon, California, pada tanggal 21 Maret, setelah dipukuli dan ditemukan tergeletak dalam genangan darah. Di sampingnya ada sebuah catatan yang mengatakan "kembalilah ke negaramu, kamu teroris". Dia meninggal pada hari Sabtu 24 Maret.
Akibat kejadian itu, muncul dukungan melalui Facebook yang mengagendakan pengumpulan satu juta wanita non-Muslim di Amerika Serikat yang akan memakai jilbab sebagai bentuk dukungan dan solidaritas terhadap Shaima Alawadi, seorang imigran Irak yang secara brutal dibunuh di rumahnya pada bulan Maret, akibat Islamophobia.
Banyak wanita non-Muslim di Amerika Serikat telah memposting foto-foto diri mereka mengenakan jilbab pada akun Facebook 'One Million Hijabs for Shaima Alawadi'. Akun tersebut kini telah didukung lebih dari 10.000 orang sampai dengan pengamatan MuslimDaily.Net pada tanggal 2 April.
Jean Younis, manajer kantor di Gereja Advent Bonita Valley di National City, California, mengatakan ia akan memakai jilbab Islami untuk mendukung keluarga dan teman-teman Shaima Alawadi pada hari Ahad, menurut sebuah artikel terbaru yang diterbitkan oleh Washington Post.
Manajer kantor gereja 59 tahun itu adalah salah satu dari sekian banyak wanita non-Muslim yang telah menyatakan solidaritas terhadap Shaima Alawadi.
Selain dukungan terhadap Shaima, ada juga demonstrasi "jilbab dan hoodie" di beberapa perguruan tinggi di seluruh Amerika Serikat dalam beberapa hari terakhir. Gagasan "hoodie" merupakan bagian dari bentuk dukungan atas Trayvon Martin, seorang remaja hitam yang ditembak mati oleh seorang relawan pemantau lingkungan di Florida pada 26 Februari.

Satu juta wanita non-Muslim di Amerika Serikat akan memakai jilbab sebagai bentuk dukungan dan solidaritas terhadap Shaima Alawadi, seorang imigran Irak yang secara brutal dibunuh di rumahnya pada bulan Maret, akibat Islamophobia. [baca: Tantangan Muslim di Tengah Islamophobia di AS, Sampai Kapan Berakhir?]
Banyak wanita non-Muslim di Amerika Serikat telah memposting foto-foto diri mereka mengenakan jilbab pada akun facebook 'One Million Hijabs for Shaima Alawadi'. Akun tersebut kini telah didukung 10.000 orang hingga tanggal 2 April.
Jean Younis, manajer kantor di Gereja Advent Bonita Valley di National City, California, mengatakan ia akan memakai jilbab Islami untuk mendukung keluarga dan teman-teman Shaima Alawadi pada hari Ahad, menurut sebuah artikel terbaru yang diterbitkan oleh Washington Post.
"Saya mengharapkan reaksi, tapi itu intinya. Perlu dibahas," kata Younis.
Manajer kantor gereja 59 tahun itu adalah salah satu dari banyak wanita non-Muslim yang telah menyatakan solidaritas terhadap Shaima Alawadi.
Alawadi, ibu dari lima, ditemukan bersimbah darah di rumahnya di El Cajon, California, pada tanggal 21 Maret. Dia meninggal pada hari Sabtu 24 Maret, setelah dipukuli dan ditemukan tergeletak dalam genangan darah di samping sebuah catatan yang mengatakan "kembali ke negara anda, anda teroris".
Ada juga demonstrasi "jilbab dan hoodie" di beberapa perguruan tinggi di seluruh Amerika Serikat dalam beberapa hari terakhir. Gagasan "hoodie" mengacu pada pembunuhan Trayvon Martin, seorang remaja hitam ditembak mati oleh seorang relawan pemantau lingkungan di Florida pada 26 Februari.
"Mereka berdua tewas karena cara mereka dilihat dan itu sangat salah," kata Younis.
Tidak hanya Trayvon Martin dan Shaima Alawadi yang menjadi korban kejahatan kebencian di Amerika Serikat dalam beberapa pekan terakhir.
Pada tanggal 24 Maret, mahasiswa 19 tahun, Kendrec McDade ditembak dan dibunuh oleh dua perwira polisi Pasadena di Los Angeles County, California. Kepala Kepolisian Pasadena, Phillip Sanchez mengatakan sebanyak "delapan tembakan" ditembakkan ke arah McDade.
Tertarik ingin menjadi pendukung Shaima Alawadi sekaligus bentuk perlawanan terhadap Islamophobia? Silakan klik Fan Page One Million Hijabs for Shaima Alawadi.
![]() |
Outrage has swept the country over the racist killing of Trayvon Martin. To win justice for Trayvon, individuals and organizations across the country, including the ANSWER Coalition, are mobilizing from coast to coast.
It should be no surprise that the police are giving cover to the racist killer of Trayvon Martin. Police carry out racist violence against African Americans day in and day out—Amadou Diallo, Sean Bell, Gary King Jr. and Oscar Grant are among some of their better known victims across the country. Stop-and-Frisk tactics of the police, targeting primarily people of color, resulted in nearly 700,000 stops in NYC last year alone. These repressive measures are designed to criminalize a whole generation of young people of color.
Read a report from the March 21 Million Hoodie March in New York City
به
گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی جام نیوز به نقل از سایت صدای آمریکا، تظاهرات
و گردهمایی های اعتراضی به کشته شدن یک نوجوان سیاه پوست در ایالت فلوریدا
آمریکا، همچنان ادامه دارد. برخی ادعا می کنند کشته شدن او ریشه در نژاد
پرستی و تعصب دارد. این نوجوان در برخورد با یک مامور شبگرد سفیدپوست به
ضرب گلوله کشته شد.
هزاران نفر روز پنجشنبه در سنفورد در حومه اورلندوی
فلوریدا دست به تظاهرات زدند تا به کشته شدن ترایون مارتین 17 ساله، نوجوان
سیاه پوستی که در اواخر ماه فوریه به ضرب گلوله یک مامور شبگرد سفید پوست
کشته شد، اعتراض کنند.
اعتراض هایی که هفته هاست ادامه دارد ناشی از آن
است که پلیس این شبگرد را که مامور برقراری امنیت در یک منطقه مسکونی بود،
دستگیر نکرده است. معترضان می گویند تیراندازی و دستگیرنشدن ضارب نشان از
تبعیض نژادی دارد.
مادر و پدر ترایون مارتین در این تظاهرات خواستار
دستگیری جورج زیمرمن شدند. زیمرمن شبگردی است که می گوید این نوجوان به او
حمله کرد و وی در دفاع از خود به او تیراندازی کرد.
ال شارپتن، رهبر
مذهبی و فعال حقوق بشر که در این تظاهرات حضور داشت، خواستار آرامش و
جلوگیری از خشونت بیشتر شد و گفت: مردم می خواهند به این جرم رسیدگی شود،
ما طرفدار جنایت نیستیم ولی خشونت پلیس و عدم افشا توسط پلیس، جرم است.
وقتی کسی به حق ما تجاوز می کند، باید بهایش را بپردازد.
تظاهرات این
چند هفته بیل لی، رییس پلیس سنفورد، را بر آن داشت که به طور موقت استعفا
دهد. بیل لی گفت: من موقتا از ریاست پلیس شهر سنفورد استعفا می دهم، به این
امید که پس از هفته ها آشفتگی، آرامش به شهر بازگردد
پلبیس سنفورد که ادعای جورج زیمرمن به دفاع از خود را پذیرفته است بدلیل عدم بازداشت وی، مورد انتقاد شدیدی قرار گرفته است.
وزارت دادگستری و اف بی ای یک پرونده رسیدگی به حقوق مدنی را در این مورد تشکیل داده اند.
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی جام نیوز به نقل از سایت ایرانتو؛ نیمی از کانادایی ها در دوران نوجوانی و جوانی، مورد آزار و تمسخر قرار می گیرند.
بر اساس نظرسنجی انجام شده از بزرگسالان کانادایی، نیمی از آنها اظهار داشته اند که در طول تحصیل در مدرسه یا خارج از آن، از سوی دیگر همسن و سالان خود، مورد تمسخر یا آزار قرار گرفته اند.
این حرکت ها ، شامل زورگویی و بهره برداری از دانش آموزان ضعیف، تمسخر آنان از نظر نژاد، نام، چهره، لهجه، اعتقادات مذهبی، جثه و اندام و غیره و یا گرایش های همجنس گرایانه نوجوانان و جوانان بوده است.
موسسه "برادران و خواهران بزرگ" که این گزارش را تهیه کرده، در عین حال افزوده است، 85 درصد قربانیان معتقدند: «داوطلبانی که در مدرسه به راهنمایی دانش آموزان در این زمینه می پردازند، موجب کاهش میزان تهدیدات بچه های زورگو می گردند.»
در سال های اخیر ، تعدادی از نوجوانان و جوانانی که مورد اذیت و آزار همسالان قرار می گرفتند، دست به خودکشی زدند و همین امر، توجه مسئولان و افکار عمومی را بیشتر از گذشته به این موضوع جلب کرده است.
89 درصد افرادی که مورد پرسش قرار گرفته اند معتقدند، خاطرات تلخ این دوران، تا سال ها بعد از آن، در زندگی بزرگ سالی آنها، تاثیر ناخوشایندی می گذارد.
62 درصد کسانی که مورد آزار قرار گرفته اند، تأکید کرده اند که اگر از سوی مشاوران خبره، حمایت می شدند، می توانستند بر چنین مشکلاتی فائق آیند.
مسئولان مدارس، توانایی کنترل کامل فضای کلاس ها و محوطه آموزشی و شناختن بچه های شرور و آزارگر را ندارند.
این گزارش حاکی است، با وجود برنامه های متعدد داوطلبانه و مشاوره در مدارس، مطالعه انجام شده بر روی 26 هزار کانادایی در سن 11 تا 15 سال ، نشان می دهد تعداد قربانیان ، از 20 درصد در سال 2002، به 22 درصد در سال 2010، افزایش یافته است.
رشد معضل پدران و مادران مجرد در جامعه کانادایی و ناتوانی آنها در نظارت و کنترل فرزند و عدم پاسخگویی به نیازهای عاطفی او، نقش مهمی در ایجاد چنین رویدادهایی دارد. 112

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، شبکه بی بی سی فارسی (BBCPersian) جمعه 24فوریه (5 اسفند) در گزارشی مستندگونه به وضعیت اجتماعی اقلیت -در گذشته اکثریت- سرخپوست آمریکا پرداخت و مناقشات 200 ساله آن ها با دولت ایالات متحده را بررسی کرد. بی بی سی فارسی گزارش داد: «چند سال قبل، دادگاه عالی آمریکا رأی داد که تپه های سیاه واقع در ایالت "داکوتای جنوبی" (SouthDakota) به یک قبیله سرخپوست تعلق دارد. دولت آمریکا تلاش کرد با پرداخت بیش از 200 میلیون دلار غرامت و پرداخت بهای زمین های مورد مناقشه، سرخپوستان را راضی کند که از این تپه ها چشم پوشی کنند اما آنان نپذیرفتند و همچنان خواهان برگرداندن تپه ها و به رسمیت شناخته شدن معاهده ای هستند که حدود 160 سال قبل بین رهبران قبایل سرخپوست و دولت آمریکا امضاء شده بود.»
در ادامه، "راسل مینز" (RussellMeans) هنرپیشه و فعال حقوق سرخپوستان و رهبر یکی از قبایل شمال آمریکا در گفتگو با بی بی سی فارسی از سرگذشت دردناک سرخپوستان سخن گفت. وی اظهار داشت: «من یک سرخپوست آمریکایی وطن پرست هستم اما من و همرنگانم را در اردوگاه های اسرای جنگی وادار به زندگی کرده اند. یک واقعیت به شما بگویم؛ ارتشیان آمریکا یک مشت عقب افتاده ذهنی هستند. من به تمام کشورهای آمریکای شمالی، مرکزی و جنوبی سفر کرده ام. در آنجا سرخپوستانی را یافتم که همانند من خواهان آزادی بودند. بدانید ما سرخپوستان در تمام عمرمان زمانی دست به اسلحه برده ایم که مجبور به دفاع شده باشیم.»

او افزود: «وضعیت بچه های سرخپوست از دوران کودکی ما بدتر شده است. پدر و مادر من معتاد و الکلی بودند اما اکنون کودکان ما در شرایطی بدتر از دوران کودکی من به سر می برند. این حق ماست که آزاد باشیم. پدر و مادر من به زور به مدارس شبانه روزی برده شدند. گیس هایشان بریده شد. مجبور بودند یونیفورم یکدست بپوشند و با بقیه رژه بروند. آن ها تنبیه فیزیکی می شدند و مورد سوءاستفاده جنسی قرار می گرفتند. در اردوگاه های اجباری آمریکا به مادر من تجاوز شده بود؛ این را بعد از مرگش فهمیدم. ضربه های روحی وحشتناکی طی بیش از 80 سال در اردوگاه ها بر آن ها وارد شد. هزاران بچه از گرسنگی یا از بیماری جان دادند و از صحنه روزگار محو شدند.»

راسل ادامه داد: «مأموریت من تا روزی که سرخپوست ها آزاد نشوند پایان نخواهد یافت. به همین خاطر است که ما در مرحله رجوع به کمیسیون داخلی آمریکا در زمینه حقوق بشر هستیم تا در آنجا معاهده هایی را که بین ما و سفیدپوستان منعقد شده بود، به عنوان سندهای بین المللی بشناسند. بعد از آن ما با حمایت یک کشور در قاره آمریکا به دادگاه بین المللی می رویم؛ دادگاهی که آمریکا عضوش نباشد. چون یک کشور یاغی است و همیشه هم یاغی بوده است. آمریکا "شیطانی" است که به مردم خودش هم رحم نمی کند.»
این فعال حقوق سرخپوستان در ادامه به بی بی سی فارسی گفت: «ما اسرای جنگی هستیم. البته آنان هیچ وقت این را نمی گویند اما برای اینکه بتوانند به نادیده گرفتن قوانین خودشان و قراردادهایی که با ما بسته اند ادامه دهند، ما مجبوریم که همچنان اسرای جنگی بمانیم. تمام ایده زندان هایی مثل "گوانتانامو" و "بگرام" از همین روش برخورد با اردوگاه های سرخپوست ها اقتباس شده است. دقیقا همان کاری که نازی ها و "هیتلر" کردند و اسمش را اردوگاه کار اجباری گذاشتند. هیتلر زمانی نوشته بود که آمریکایی ها ایده های خوبی دارند؛ ایده "آپارتاید" [تبعیض نژادی] در آفریقای جنوبی و آنچه که در کرانه غربی رود اردن در حال اتفاق افتادن است، همچنین تمام استراتژی های اسرائیل، همه اش از آمریکا می آید.»

او در انتقاد از مردم آمریکا اضافه کرد: «این یک واقعیت است که مردم آمریکا چشم بسته هر چه دولتمردانشان می گویند باور می کنند. باید بگویم هر قوم و ملتی از نوعی هوش برخوردار است اما مردم آمریکا واقعا مضحک هستند. فقط لازم است چند سال به عقب برگردیم. 12 سال پیش در سال 2000، بوش را "انتصاب" کردند و انتخاب نشد. مردم دنیا به آمریکا خندیدند. اگر کشور دیگری کاری را که آنان کرده بودند انجام می داد، دولتمردان آمریکا مدعی می شدند که در آن کشور کودتا شده و سریعا به آنجا لشکرکشی می کردند.»

گزارشگر بی بی سی از راسل مینز پرسید: «شما از دولت باراک اوباما هم به شدت انتقاد کرده اید و گفته اید که به حقوق بومیان آمریکا توجهی نمی کند؛ اما اوباما تقریبا در همه جای دنیا فعالیت می کند و ادعا دارد که دولت کشورش در تلاش است که حقوق بشر را در سراسر دنیا گسترش بدهد، این را چطور ارزیابی می کنید؟»
وی در جواب گفت: «ما سرخپوستان یک لغت برای کشور آمریکا داریم که به باورهای پیشینیان بازمی گردد؛ "اکتومی" (ACTO,MI) یعنی کسی که برعکس زندگی می کند. "اکتومی" مثل شیطان است. به آمریکا "اکتومی" می گویم چون یک حقه باز "شیّاد" است. دوست دارد فریبت بدهد تا خودت اشتباه کنی. اوباما جایزه نوبل را دریافت می کند اما تمام حرف هایش توجیه جنگ است. اوضاع ما سرخپوستان از 40 سال قبل بدتر شده است. ما هیچ صدایی نداریم. ما مردمی هستیم که از دل ها و دیده ها رفته ایم و تنها زمانی که خودمان بلند شویم به حرف هایمان گوش می دهند. این را هم بگویم که تاریخ سفیدپوستان از همان ابتدا که پایشان را بر روی زمین اینجا گذاشتند و آمریکایشان را ساختند، پر از شرارت بوده است. کشور "شروری" که مبنایش بر اساس مرگ است و به تمامی در خدمت منافع و مطامع بنگاه های اقتصادی. آمریکا تنها کشوری است که در کل تاریخ دنیا از وقتی که به وجود آمد، هر سال در جنگ بوده است.»
مینز افزود: «مردم سرخپوست قول های زیادی از آمریکایی ها شنیده اند. آن ها به ما هزاران وعده دادند تا بتوانند از گُرده ما کار بکشند، ولی در آخر هیچ چیزی دست ما را نگرفت. ما بومیان آمریکا کمترین میزان طول عمر را داریم. ما در حال مرگیم. میانگین سن مردان ما تنها 43 سال است. این وضع زندگی اسفباری است که ما در آمریکا و کانادا داریم. وضعیتمان از کشور "هائیتی" هم بدتر است؛ چه از نظر بهداشتی و چه از نظر فقر. آمریکایی ها آشغال هایشان را به ما می دهند تا بخوریم. حتی اختیار زندگی خودمان را هم نداریم و مانند محکومان در اینجا در شکم هیولا نگه داشته شده ایم. این دولت آمریکاست که سرزمین و زیستگاه ما را کنترل می کند.»

وی در انتها گفت: «تنها چیزی که می توانم به مردم دنیا بگویم این است که خودمان باید دنیایمان را اصلاح کنیم. قیّم های این دنیا عاشق خشونت اند؛ قیّم هایی که اصلی ترینشان آمریکاست.»
پس از صحبت های تأمل برانگیز "راسل مینز" ، گزارشی در همین رابطه از بی بی سی فارسی پخش شد که در فایل تصویری ضمیمه شده قابل مشاهده است.
عضو " كنگره عمومي براي ياري مردم بحرين " از مكان وجود 15 هزار عنصر فدايي صدام در بحرين خبر داد.
قاسم الهاشمي در گفت و گو با شبكه خبري العالم تاكيد كرد، رژيم هاي عربي حوزه خليج فارس عناصر حزب فروپاشيده بعث را كه به فدائيان صدام معروف هستند در خود جاي داده اند، به گونه اي كه بيش از 15 هزار عناصر بعث صدامي در بحرين هستند.
وي افزود : مقام هاي بحرين اين گروه ها را در مناطق معروف به "رفاء الشرقي" و شهر "حمد" جاي داده و براي آنها شناسنامه صادر كرده اند.

الهاشمي گفت : اين افراد در پليس ، ارتش و نيروهاي امنيتي بحرين استخدام شده اند، به گونه اي كه در سركوب مردم بحرين نقش عمده اي ايفا مي كنند.


وي از سازمان ملل متحد به دليل مشاركت ندادن مخالفان نظام بحرين در كميته حقيقت ياب انتقاد كرد و گفت: اين امر براي اينكه كميته از رژيم بحرين جانبداري نكند ضروري است.

















ماموران پليس شهر سانفرانسيسکو آمريکا يک نوجوان سياه پوست آمريکايي را در جريان بازجويي به خاطر عدم پرداخت
خيابان افتاده و پليس در حالي از نزديک شدن مردم به وي جلوگيري ميکند که خون از وي جاري شده است.
بر اساس آماري که از سوي مؤسسه استولن لايوز پراجکت (Stolen Lives Project) منتشر شده، شماره پروندههاي مربوط به خشونت پليس امريکا به هزاران مورد رسيده است.
اين در حالي است که بسياري از امريکاييهايي که از بدرفتاري و سوء استفاده پليس امريکا رنج ميبرند موارد آزار خود را گزارش نميکنند.
تنها در سال ۲۰۱۰ ميلادي دستکم ۲ هزار و ۵۴۱ مورد از سوءرفتار پليس امريکا گزارش شده است.
Having killed the boy at 4:44 p.m., according to the San Francisco Chronicle, in broad daylight at the main intersection – Third Street between Palou and Oakdale – in Bayview Hunters Point, San Francisco’s last largely Black neighborhood, the police seemed eager to terrorize the community. They waited and waited and waited as the teenager stopped moving but continued breathing before eventually setting him on a gurney and taking him to the hospital, where the Chronicle reports he died at 7:01 p.m.“Why should you die for a transfer?” asked a witness known as Tiptoe in the crowd of hundreds of residents that soon gathered in the plaza at the Oakdale/Palou light rail stop. “Justice will be brought!” hollered one man repeatedly in a booming voice as the crowd shouted at the long line of police in riot gear standing between them and the dying youngster. “I saw the riot squad fly by me on Palou yesterday – five trucks in all,” wrote Bayview resident Sherry Bryson on Facebook.
ماجرای وحشتناک تیراندازی پلیس امریکا به سمت سیل زدگان کاترینا فاش شد.
به گزارش شبکه تلویزیونی فاکس نیوز، یکی از کاراگاهان سابق پلیس شهر نیواورلئانز امریکا زندانی می شود.
وی اعتراف کرده است یک ماجرای کشتار را لاپوشانی کرده است.

این کشتار پس از طوفان کاترینا در پنج سال پیش اتفاق افتاد.
تحقیقات مشخص کرده است در ان زمان افسران پلیس به سمت یک خانواده طوفان زده و سیل زده شهر در سال دو هزار و پنج و همچنین دو همراه انها تیراندازی کرد.
در این تیراندازی دو نفر کشته و چهار نفر دیگر از افراد غیرنظامی طوفان زده زخمی شدند.
یکی از افرادی که در این تیراندازی زخمی شد، از نظر روحی و روانی مشکلات جدی داشت.
به گفته شاهدان، نیروهای پلیس به این مرد چهل و هشت ساله عقب مانده از پشت شلیک کردند.
یازده افسر پلیس در این ماجرا متهم هستند.
پنج نفر از انها به جرم خودشان اعتراف کرده اند.
کاراگاه ویژه شهر نیز در ان زمان در این ماجرا مجرم شناخته شده زیرا این قضیه را لاپوشانی کرده است.
جفری لارمن فعلا به شش ماه زندان محکوم شده است.
به گفته دادستان محلی در شرایط بحرانی باید وضعی فراهم باشد که مردم بتوانند به نیروهای پلیس تکیه و اعتماد کنند و نه اینکه کسی باشد که از مردم دربرابر نیروهای پلیس محافظت کند
America the police shooting Katrina flood victims
Police shootings after Katrina: SWAT team sees armed man, shoots him three times, but where's the gun?
Keenon McCann bleeds from his wounds after he was shot on the Interstate-10 overpass near the Superdome in New Orleans on Sept. 1, 2005. McCann was one of at least 10 people shot by New Orleans police in the week after Hurricane Katrina.
The tip came in on the morning of Thursday, Sept. 1, 2005, as disorder was spreading through the devastated city: Somebody had stolen a Kentwood Springs bottled water truck and was luring in thirsty flood victims with a promise of free water. As people approached the truck, they were being attacked and robbed.
Capt. Jeff Winn, then the commander of the New Orleans Police Department’s SWAT team, said the information had come from a fellow officer. “We heard that they had actually shot and hurt somebody and thrown ‘em off the Claiborne overpass,” Winn recalled later in a taped interview, adding that those involved “were actually raping women.”
Winn organized a strike force of SWAT cops and K-9 officers, according to police documents. Officers gathered at Paul B. Habans Elementary School on the West Bank, the SWAT team’s temporary headquarters after Katrina, and then headed to the tangle of highway onramps and exits near the Superdome.
He rolled out in a Ford Crown Victoria with Lt. Dwayne Scheuermann. At about 1 p.m., they found what they were looking for: several Kentwood Springs trucks parked on the overpass. Winn and Scheuermann drove onto a ramp and took up a position overlooking the road while other officers approached the trucks.

The two said they immediately spied trouble: a man with a handgun standing near the back of the trucks. Armed with assault rifles, Winn and Scheuermann fired a barrage of high-velocity rounds. They peppered the torso of Keenon McCann, 28, a tall, beefy 9th Ward native.
There was just one problem: When the officers apprehended McCann, they didn’t find a gun, according to NOPD records. The officer who later investigated the incident speculated that McCann threw his weapon off the overpass.
The lack of a handgun raises questions about whether the shooting was proper. Police protocol says that officers should shoot suspects only when they are threatened or they think somebody else is about to be grievously harmed.
McCann survived the shooting and was transported by military helicopter to Baton Rouge General Medical Center for emergency surgery.
Keenon McCann gets on an army truck for medical evacuation as he bleeds from his wounds after being shot by New Orleans police after Hurricane Katrina in 2005. McCann was flown on a military helicopter to Baton Rouge General Medical Center for emergency surgery.He was one of at least 10 people shot by New Orleans police in the week after the hurricane. An examination by The Times-Picayune, the nonprofit newsroom ProPublica, and the PBS series "Frontline" has found that the NOPD did little to determine whether these shootings were justified, often failing to collect physical evidence, interview civilian witnesses or spend more than a few minutes questioning the police involved.
Scheuermann and Winn declined to be interviewed for this story. NOPD spokesman Bob Young refused to address questions about the incident, citing the ongoing federal investigation into the department’s actions in the days after Katrina. The department also has refused to clear officers to speak about those incidents.
In the aftermath of the hurricane, Winn and Scheuermann were praised as heroes. Ed Bradley told millions of viewers of the CBS program “60 Minutes” that “no one stood stronger” than Winn in those horrific days. Both officers are held up by their colleagues as “real police,” officers willing to hurl themselves into dangerous situations.
More recently, however, Winn and Scheuermann have emerged as central figures in the Justice Department probe of possible police misconduct during Katrina. Sources close to the federal investigation say the two officers are the focus of a probe into the death of Henry Glover, an Algiers man who perished at Habans, the SWAT team’s elementary school compound, one day after the McCann shooting. Glover’s charred remains were later pulled out of a scorched Chevrolet Malibu near the 4th District police station.
Winn, a Marine reservist who saw combat in Iraq, recently was assigned to the criminal intelligence bureau. Scheuermann, most recently assigned to the 1st District, is on sick leave.
“For whatever reason, the government considers them targets but it’s unclear what they’ve been accused of,” said Eric Hessler, an attorney representing Winn. “I think it shows they were on the front lines, not in an office or holed up somewhere. They were out there addressing the situations that arose, situations that were thrust upon them.”
Hessler said the officers who patrolled the city without leadership or resources are now being unfairly targeted. He blames top NOPD officials for leaving officers in the lurch.
“They didn’t have food, water, leadership,” he said. “You have guys that stepped up to the plate and did incredible things.”
No civilian witness interviews
Typically, when an NOPD officer fires a gun at a citizen, the department’s homicide unit examines the incident to make sure the shooting was justified. During separate interviews in November 2005, Winn and Scheuermann told homicide investigators they had acted correctly in shooting McCann because he posed a serious and immediate danger.
Both said they were convinced McCann was poised to ambush the officers who were headed in his direction on the road below.
New Orleans Police Capt. Jeff Winn briefs law enforcement officers about their mission to look for people with guns in the Fischer public housing development on Sept. 7, 2005. According to police documents, Winn organized a strike force of SWAT cops and K-9 officers to investigate the water truck incident in which Keenon McCann was shot.“I could clearly see that he was armed with a blue steel automatic handgun,” Winn said in an interview with an NOPD detective, adding that McCann “appeared to be observing the oncoming officers as if he was laying in wait for them.” McCann was planning “to shoot one of those officers as they approached,” Winn said.
Scheuermann agreed. McCann was “intent on hurting or killing our police officers,” Scheuermann told an NOPD investigator. “I felt we had no choice but to protect our police officers.”
The interviews with Winn and Scheuermann formed the core of the investigation, which was led by Detective Sgt. James Anderson, who has since retired. His six-page report does not mention any interviews with police officers who observed the shooting, or civilian witnesses.
The questioning of Winn and Scheuermann was brief, 11 minutes and seven minutes, respectively. Experts who reviewed the interviews as well as Anderson’s report say that’s not enough time for thorough questioning.
Barbara Attard, a police practices consultant, said she understood it was difficult to perform shooting investigations during the post-Katrina period. Still, she figured the interviews in the McCann case should have been more extensive.
“I would say typically an interview with an officer in an officer-involved shooting should be about an hour,” said Attard, who has investigated claims of police misconduct for several California cities.
New Orleans Police Lt. Dwayne Scheuermann pilots his boat to rescue people in the Lower 9th Ward on Aug. 29, 2005. His interview in the police probe of Keenon McCann’s shooting lasted just seven minutes.
Attard and other experts faulted NOPD detectives for failing to ask tough questions of their fellow officers or use the conversations to gain a full understanding of the events leading up to the shooting. “I’ve never seen interviews like this,” Attard said. “These aren’t probing interviews.”
NOPD detectives didn’t address some key issues, transcripts of the interviews show. It’s not clear, for example, how far Winn and Scheuermann were standing from McCann when they began firing; how many shots they fired; how many rifle rounds struck McCann; or what damage those bullets did to him.
To be sure, Anderson faced significant obstacles as he tried to reconstruct the event two months after it occurred. Police who were present during the shooting didn’t interview civilians who saw the incident, or get their names and contact information so interviews could be arranged later.
Hessler said that NOPD leadership ordered officers to keep shooting investigations short, which hampered the followup probes.
“There was a standing order that police shootings were not to be investigated in the manner they normally were,” he said. “But I don’t think an adequate investigation could have been done. … They lacked the resources.”
The holes in the investigations — lack of corroboration, specific details and evidence — are coming back to haunt the involved officers, Hessler said.
“The police officers that pulled the trigger now have to go before grand juries and judges to determine whether they were right or wrong. They are concerned about the lack of corroborating evidence. It’s certainly not their fault. It’s all rolling downhill.”
Anderson’s report on the McCann shooting touches only briefly on the central issue: If McCann was armed, why didn’t police recover a weapon?
From his research, Anderson concluded that McCann got rid of the handgun before the police could grab him. “It is believed that McCann could have tossed the weapon into the flooded waters” beneath the overpass “or discarded the weapon on the overpass where it was picked up by one of the hundreds of evacuees,” Anderson wrote.
Anderson didn’t rule one way or another on the shooting, instead stating: “Final disposition of this case will be determined after consultation with the Orleans Parish District Attorney’s office.”
His report was sent to the DA in April 2006, when the office was held by Eddie Jordan, according to documents from the prosecutor’s office. The DA did not act, suggesting that prosecutors found the shooting justified. Winn and Scheuermann weren’t punished by the NOPD for the incident, disciplinary records indicate.
Dennis Kenney, a professor at John Jay College of Criminal Justice in New York City, called the NOPD’s probe into the McCann shooting superficial. “It’s a poor investigation,” said Kenney, a former police officer who currently trains Colombian law enforcement agents. The shooting “requires substantially more investigation by the department.”
‘It all started with the truck’
When McCann’s wounds had begun to heal, Corey Smith picked him up from the hospital in Baton Rouge. The two men, best friends, had grown up together in the 9th Ward, their homes a few feet apart.
Smith, who now lives in Texas, said McCann spoke extensively to him about the shooting, particularly in the immediate aftermath.
Corey Smith, a friend of Keenon McCann since childhood, picked up McCann from the Baton Rouge hospital after he was shot in 2005. Smith said McCann spoke extensively to him about the shooting. In the days after the shooting, “Keenon was real distraught,” remembered Smith. “He was real shaky, really upset about it. It was anger as well as fear.” McCann “had at least five wounds” scattered across his torso, according to Smith, who said he helped change his friend’s bandages.
“It all started with the truck,” Smith said, recalling what he’d been told. “There was no water so everybody was around the water truck getting water.”
Police yelled for the people clustered around the truck to “Halt!” and then, as the crowd sprinted away from the vehicle, Winn and Scheuermann began firing, Smith said his friend told him. He doesn’t think McCann was armed: “That’s totally bogus,” Smith said. McCann was accompanied by his mother and brother at the time of the shooting.
His family declined to comment for this story.
When McCann left the hospital in October 2005, he faced a new problem: the NOPD wanted to jail him for aggravated assault for allegedly threatening the officers with a gun.
A judge issued a warrant for his arrest, and Crimestoppers announced a $2,500 reward for information leading to his capture. In the spring of 2006 the NOPD ran a bulletin in The Times-Picayune saying McCann was wanted by the authorities. Accompanied by an attorney, John Fuller, McCann turned himself in.
McCann was released quickly on his own recognizance. In April 2008, the district attorney’s office formally declined to charge him, according to Chris Bowman, a spokesman for current District Attorney Leon Cannizzaro. At the time the case was refused, before Cannizzaro took office, the agency’s internal computer system indicated that prosecutors were still waiting for a police report from the NOPD, Bowman said.
McCann, meanwhile, came after the NOPD, filing a civil lawsuit arguing that his rihts had been violated. McCann, the complaint states, wasn’t armed and wasn’t committing any crime when Winn and Scheuermann opened fire.
“After yelling orders for the crowd to disperse, the police officers lowered their weapons and took aim at Mr. McCann,” the complaint states. Though McCann hadn’t committed any crime, the officers shot him “three times” as his mother watched, causing “injuries to his ribcage, hip, kidney, and shoulder,” according to the legal filing.
A court document filed by city lawyers shows the NOPD planned to ask photographer Alex Brandon to testify as a witness to the shooting. Brandon covered the incident while working for The Times-Picayune, snapping the photos that accompany this article. The caption for one of his photos said that Winn and Scheuermann shot at a man who had a gun, though it is not clear whether Brandon saw a gun or was told about it.
Brandon, who now works for The Associated Press, said he couldn’t speak about the incident because of the ongoing federal grand jury probe. But in an essay published in 2007 for a journalism magazine, Brandon made an apparent reference to the shooting. He wrote: “I saw a person shot on the interstate by cops who were trying to get their city back.”
There is no record that McCann’s family ever filed a formal complaint about the incident with NOPD. But plenty of others have complained about heavy-handedness on the part of Scheuermann.
Since 1993, the NOPD’s internal affairs unit has investigated 44 complaints of alleged misconduct by the officer, according to NOPD data, making his one of the department’s thicker files. While investigators cleared Scheuermann in the majority of those cases, he was disciplined for eight violations, including using excessive force and filing “false or inaccurate reports.”
Winn has only one minor violation on his record, dating back to 1994.
McCann’s civil case, meanwhile, never went to trial. While it was pending, in August 2008, McCann was murdered. His girlfriend told police he’d been at her house when he received a phone call from someone telling him to “come outside.” As he walked out onto Dreux Avenue, somebody shot him to death.
The murder remains unsolved.
This series was written by Gordon Russell, Laura Maggi and BrendanMcCarthy of The Times-Picayune and A.C. Thompson of ProPublica. Gordon Russell can be reached at grussell@timespicayune.com. Laura Maggi can be reached at lmaggi@timespicayune.com. Brendan McCarthy can be reached at bmccarthy@timespicayune.com. A.C. Thompson can be reached at a.c.thompson@propublica.org
65 years have passed since the United States dropped atomic bombs on the Japanese cities of Hiroshima and Nagasaki. This became the first use of nuclear weapons in human history, which was, among other things, carried out not against any military facilities, but against peaceful cities. Prominent Moscow pediatrician Leonid Roshal called it a “horrific barbarity”:
"America killed so many defenseless people who had nothing to do with the army and were just residing in these two Japanese cities - this move was completely unmotivated. Burnt children, thousands of victims and ruined lives cannot be justified under any circumstances in the course of any war. A war is above all brutality, even though many soldiers are said to have been saved in the bombings of Hiroshima and Nagasaki."
Leonid Roshal is strongly convinced that the tragedy which occurred 65 years ago served a lesson for all of humanity. This was an example of how a country can deliver a crushing blow on the peaceful population, he said, adding that those who gave an order to drop bombs in Japan may be compared with terrorists seeking as many deaths of harmless people as possible.
Paradoxical as it may seem, atomic bombings carried out by the US are now gradually falling into oblivion as far as Japan’s younger generations are concerned. According to a recent study by one of the Japanese TV channels, nearly a half of respondents failed to name the dates of these tragic events. This has become a reason why survivors of the two bombings in Japan receive remarkably little public attention. Chairman of Japan’s Atomic Bomb Survivors Association Hidenori Yamamoto shares his stand on the issue:
"Most of the 22 thousand survivors are disabled and some of them receive no pensions. Our Association has therefore two main objectives. First of all, we need to continue seeking a complete nuclear disarmament. And a certain hope has emerged in this area as Russia and the US sign a treaty to cut their nuclear arsenals. Besides, we must initiate the revision of the law concerning Hiroshima and Nagasaki survivors who have not been offered apologies from the government as yet, to say nothing of compensations."
Time is the best healer, but Japan will never forget the tragedy of Hiroshima and Nagasaki, just as many other nations. A poll by the Russian Public Opinion Research Center revealed that people in Russia consider these bombings the most terrible episode of the Second World War and one and all they say there could be no excuse for the US. 




![]()
![]()

.
به گزارش اخبار جهان اسلام به نقل از خبرگزاري اتريش، يك گور دسته جمعي با حدود 250 جسد در نزديكي مرز صربستان با كوزوو مربوط به کشتار مسلمانان در اواخر دهه 1990 میلادی در جنوب صربستان خبر داد.
"ولادیمیر ووکچویچ"، از مقامهای این کمیته و مسئول رسیدگی به جنایات جنگی، با بیان این مطلب از وجود دستکم 250 جسد از قربانیان جنگ کوزوو در این گور با استناد به اظهارات شاهدان عینی خبر داد.
این گور در منطقه "راسکا" واقع در 200 کیلومتری جنوب بلگراد قرار داشته و عملیات یافتن آن دستکم دو سال به طول انجامیده، با این حال محل قطعی آن طی 10 روز گذشته شناسایی شده است.
این ششمین گور دسته جمعی قربانیان کشتار کوزوو و دومین آنها از نظر تعداد دفنشدگان است. به گفته ووکچویچ، تا کنون جسد حدود 700 قربانی از گورهای دستهجمعی اطراف بلگراد کشف شده است.
خاطرنشان میشود نظامیان صرب پیش از خروج خود از کوزوو که پس از بمباران سه ماهه بلگراد توسط ناتو در بهار 1999 صورت گرفت، اجساد صدها نفر از قربانیان خود را به صربستان حمل کرده و در گورهای دستهجمعی در مناطق دور افتاده دفن کردند.
نخستین گور دستهجمعی آلبانیاییها در
صربستان پس از سقوط دولت "اسلوبودان میلوشویچ" در پایان سال 2000 میلادی
کشف شده است. وی هم اکنون به اتهام ارتکاب جنایات جنگی در دادگاه
بینالمللی تحت محاکمه قرار دارد
.
پيش از اين نيز گورهاي دسته جمعي ديگري از دوران جنگ بالكان كشف شده است كه به عنوان نمونه مي توان به كشف 3 گور با بيش از 830 جسد در سال 2001 اشاره كرد.
در دوران جنگ بالكان در فاصله سالهاي 1992 تا 1995 ،300 هزار نفر جان خود را از دست دادند.
لش به حال کسی نسوخته!
Discovered mass graves in southern Serbia


وقوع جنگ براي «ياسمینا» شبيه يک شوخي به نظر مي رسيد. آن زمان وي فقط 19 سال سن داشت، در روياي تبديل شدن به يک اقتصاددان به سر مي برد و با پسر نوپا و دختر نوزادش بازي مي کرد، گويي آنها اسباب بازي بودند. اما در آوريل 1992 سربازان صرب شهر وي، «بيجلجينا»، واقع در شمال بوسني نزديک مرز صربستان را تصرف کردند و در يک طرح وحشيانه پاکسازي نژادی، شروع به کشتار و شکنجه مسلمانان کردند. ياسمينا می گوید: "کل یک خانواده در طول شب ناپدید می شدند. گاهی اوقات ما می توانستیم اجسادشان را در باغ ها پیدا کنیم و گاهی حتی اجساد آنها نیز پیدا نمی شد." وی می افزاید: "مردانی از خانواده ام همان روز اول مضروب شدند...مادرم ناپدید شد. من هرگز نفهیدم چه چیزی اتفاق افتاد." شبه نظامیان وفادار به «آرکان» - ملی گرای افراطی که بعدها به خاطر جنایاتش علیه بشریت محاکمه شد – به خانه یاسمینا و شوهرش یورش بردند و خانه را برای یافتن اشیای قیمتی و سلاح زیر رو رو کردند. زمانی که هیچ سلاحی در خانه نیافتند شروع به کتک زدن شوهر یاسمینا کردند. یاسمینا می گوید: "سپس آنها به شکنجه من پرداختند. از هوش رفتم. زمانی که به هوش آمدم خود را کاملا عریان و خون آلود یافتم، خواهرشوهرم نیز عریان افتاده بود... می دانستم هر دو مورد تجاوز قرار گرفته ایم." وی در گوشه ای مادرشوهرش را دید که بچه اش را نگه داشته و گریه می کند. یاسمینا ادامه می دهد: "همان روز ما در خانه مان حبس شدیم، این بدترین چیز ممکن بود، بدترین دوره عمرم، و بدبختی ها از همان موقع آغاز شد." این زن مسلمان با یادآوری رفتارهای حیوانی سربازان صرب با خودش و 10 زن دیگر می گوید: "هر روز مورد تجاوز قرار می گرفتیم. تنها در خانه نبود، بلکه آنها ما را برای سربازان به خط مقدم می بردند تا شکنجه مان بدهند. سپس این رفتارها در خانه و مقابل چشم کودکان تکرار می شد." وی ادامه می دهد: "در چنین شرایط بدی گاهی اوقات حتی نمی توانستم کودکانم را تشخیص دهم. با وجود آنکه در شرایط جسمانی بسیار بدی به سر می بردم آنها اصلا رحم و مروت نداشتند. هر روز به من تعرض می کردند. آنها من را پیش سربازان می بردند و به آن خانه بازمی گرداندند." وی می افزاید: "تنها صحبت ما با آنها این بودکه التماس می کردم چه زمانی من را می کشند. اما می خندیدند و پاسخ می دادند که «ما به مرده شما نیاز نداریم». " یاسمینا که اکنون سنش بیش از یک زن 35 ساله به نظر می رسد تعریف می کند که زمانی در خط مقدم سربازان زن وی را شکنجه دادند و با یک بطری شکسته گلو و مچ دستش را بریدند و سپس سربازان با سرنیزه وی را آزار و اذیت کردند. "یک سال این رفتارها ادامه یافت.برای هر روز... همه زن ها نتوانستند جان سالم به در ببرند." بنابر آمارهای «سازمان امنیت و همکاری اروپا»، ده ها هزار زن مسلمان بین سال های 1992 تا 1994 تحت فرمانروایی «رادوان کارادزیچ» در بوسنی و سایر نقاط یوگسلاوی سابق مورد تجاوز قرار گرفتند. کارادزیچ مشهور به «سلاخ سربرنیتسا» چند روز پیش در حالی که تغییر قیافه داده بود (تصویر راست) پس از سال ها فرار دستگیر شد و اکنون با اتهام جنایات جنگی در دادگاه جنایی بین المللی روبروست.

حدود چند هزار مرد مسلمان در شهر بوسنیایی «سربرنیتسا» در طول جنگ به دستور کارادزیچ، رهبر صرب های بوسنی، قتل عام شدند. در سال 1993 یاسمینا با کمک یک فرد صرب که از دوستان والدینش بود از خانه ای که در آن نگهداری می شد، رهایی یافت. به یاسمینا گفته شد وی به عنوان یک روسپی به این فرد صرب فروخته شده اما آشنای خانوادگی به یاسمینا گفت: "به خاطر والدینش وی را نجات داده است." سپس این فرد یاسمینا و کودکانش را به خط مقدم انتقال داد و توانست آنها را از میان سربازان صرب به سمت مواضع نیروهای بوستی بفرستد. یاسمنا می گوید: "خیلی ضعیف شده بودم. فقط 45 کیلو وزن داشتم. بیش از یک کیلومتر هر دو کودک خود را حمل کردم تا به سمت نیروهای بوسنی برسم." هرچند یاسمینا از خطر جسته بود اما آثار این حادثه ناگوار در خاطر وی باقی مانده بود. "احساس شرمساری می کردم. می خواستم بمیرم یا به هر طریقی شده ناپدید شوم. نمی توانستم از کودکانم مراقبت کنم. بقیه این کار را می کردند. توان و اراده از من سلب شده بود." پزشکان به مداوای وی در یکی از مراکز نگهداری پناهندگان در حوالی شهر «توزلا» پرداختند. "آنها متوجه شدند که من حامله هستم، شش ماهه آبستن بودم و خود از آن بی خبر بودم. برای سقط جنین خیلی دیر شده بود اما من گفتم که این بچه را نمی خواهم." سرانجام پزشکان گفتند که آنها می توانند عمل سقط جنین را امتحان کنند اما این عمل بسیار پرمخاطره ای بود که در میان هر 100 زن تنها احتمال زنده ماندن یک زن وجود داشت. یاسمنا با یادآوری اینکه در همان روزی که وی عمل شد دختری 18 ساله در طول عمل مشابهی جان سپرد، می گوید: "به آنها (پزشکان) التماس کردم که من را عمل کنند و این کار صورت گرفت." چند ماه بعد شوهر یاسمینا توانست از یک اردوگاه در صربستان فرار کند و پیش وی برود. یاسمینا می گوید: "لحظه بسیار دشواری برای من بود. حتی مطمئن نبودم که می خواهم شوهرم مرده باشد یا زنده. می دانستم که وی اطلاع دارد بر من چه گذشته است بنابراین وضعیت برای من خیلی، خیلی مشکل بود." وی ادامه می دهد: "فکر می کردم که وی می خواهد به خاطر آنچه اتفاق افتاده من را ترک کند و کودکانم را هم با خود ببرد. اما به من گفت که نمی خواهد از من سئوالی بپرسد یا درباره وقایع وحشتناکی که برای خودش سپری شده بود صحبتی کند." به گفته یاسمینا وی از صحبت کردن با روان شناسان نیز عاجز بود و در سال 1995 برای اولین بار اقدام به خودکشی کرد. یاسمینا با بیان اینکه وی معتقد است خداوند به یک دلیلی وی را زنده نگه داشته، می گوید: "حال من هرگز دیگر خوب نخواهد شد." وی از سال 2001 به همراه شوهر و فرزندانش در یک آپارتمان ساده در شهر سارایوو، مرکز بوسنی و هرزگوین زندگی می کند. یاسمینا مالک این آپارتمان نیست و کل ملک باید براساس یک توافقنامه صلح که به جنگ بوسنی خاتمه داد به مالکان قانونی اش بازگردانده شود. همین معاهده به پناهندگان و افراد بی خانمان - بیش از نیمی از مردم خانه های خود را در طول جنگ ترک کردند – اجازه می دهد به خانه و کاشانه خود بازگردند. در همین حال مسوولان می گویند، یاسمینا باید به خانه بازسازی شده مادرشوهرش در «بیجلجینا» بازگردد. اما وی می گوید هرگز به مکانی که در آنجا 39 عضو خانواده خود را از دست داده و سرآغاز مصیبت هایش بوده، بازنخواهد گشت. به گفته «آلیسا موراتکائوس»، رییس یک انجمن حامی یاسمینا و 1200 زن دیگر در سارایوو که مورد تعدی صرب ها قرار گرفته اند، این زنان یک نگرانی مشترک دارند. آلیسا می گوید: "بسیاری از اعضای ما باید با واقعیات بازگشت به خانه خود دسته و پنجه نرم کنند. همه آنها قادر نیستند از نظر روانی به مناطقی بازگردند که در آنجا با چنین نقض شدید حقوق بشر مواجه بوده اند." وی می افزاید: "هیچ زن تعرض شده ای به خانه پیش از جنگ خود بازنگشته است چرا که درخواست از آنها برای بازگشت به خانه در حالی که هنوز جنایتکاران و شکنجه دهندگان آزادانه در آن مناطق زندگی می کنند، اقدامی غیراخلاقی و غیرانسانی است." یاسمینا می گوید: "نمی خواهم بچه هایم را به «بیجلجینا» ببرم. به فرزندانم گفته ام زمانی که من مردم استخوان هایم را هم به «بیجلجینا» نفرستند. نمی خواهم چیزی درباره «بیجلجینا» بشنوم. این شهر دیگر برای من وجود ندارد." یاسمینا سپس تصویر دخترش را نشان می دهد، یک زن جوان زیبا، اما حتی این تصویر هم برای وی دردآور است چرا که به یاد می آورد زمانی سربازان وی را به خاطر زیباییش گلچین کردند. "زمانی من زیبا بودم که به قیمت زندگیم تمام شد." منبع: سی.ان.ان (C.N.N)
PHOTO: Sabrina - Bosniak victim of rape - was only 13 years old when she was raped by Serbs during the 1992-1995 war in Bosnia.
"This nation forgets everything. They forget about us victims. But I will never forget about what happened to me." - Sabiha, interviewed by Amnesty International
"I do not know if it is possible to punish this crime. If justice exists at all?... Maybe somewhere but not here in Bosnia!" - Bakira, interviewed by Amnesty International
PHOTO: Bosnian Muslim women during a protest against the UN war crimes tribunal's failure to charge two men - Milan Lukic and Sredoje Lukic - with massive rapes of Bosniak women and girls they committed in the 1992-95 war.
"Many women who have survived sexual violence during the war cannot get any compensation due to the complex structures of the judicial and social welfare systems in the country. In comparison to other war victims, they suffer discrimination in access to social benefits," said Nicola Duckworth.
Jasmina, a survivor of sexual violence during the war, told Amnesty International: "I can’t sleep without pills. I still get upset easily when people mention the war. An image, a memory, a TV spot can be a spark. I can’t stand it … I need help."
The authorities in Bosnia and Herzegovina have failed to provide these women with access to adequate healthcare or psychological support, which is provided only by non-governmental organizations (NGOs) working with limited resources.
A Bosnian NGO told Amnesty International that the vast majority of survivors of war crimes of sexual violence are not receiving any psychological assistance.
Thousands of women survivors also lost family members. Many are not able to find or maintain jobs because of their psychological condition. Many remain without a stable source of income and live in poverty, unable to buy the medicines they need.
As rape continues to be a taboo subject, in most cases the women face stigmatization rather than the recognition and vital assistance they need to help them rebuild their lives.
"The authorities must work with NGOs in developing a comprehensive strategy to ensure that survivors receive reparations, including adequate pensions, assistance with access to work and the highest achievable standard of heath-care. The government should support survivors of war crimes of sexual violence, to give them a voice to demand their rights and combat discrimination and stigmatization they face in every day life," Nicola Duckworth said.
The International Criminal Tribunal for the former Yugoslavia (ICTY) was established in 1993 to prosecute serious violations of international humanitarian law, including sexual violence.
However, the ICTY was only able to prosecute a limited number of the violations of international humanitarian law which took place during the wars in the former Yugoslavia. As of July 2009, the ICTY had prosecuted 18 cases related to sexual violence in Bosnia and Herzegovina.
The War Crimes Chamber of the State Court of Bosnia and Herzegovina was created in 2005, to investigate and prosecute crimes that could not be prosecuted by the ICTY. To date, only 12 men have been convicted for crimes of sexual violence.
Amnesty International has called on the parliament of Bosnia and Herzegovina to extend the mandate of the international judges and prosecutors as they have helped to build the capacity of the country's judiciary through their expertise, impartiality and independence.
Source: Amnesty International
Related research from Srebrenica Genocide Blog's archive:
1. Serbs raped Bosniak women in Potocari during Srebrenica genocide [editor's pick!]
2. Raped women were also victims of Srebrenica genocide
3. Bosnia's rape babies: abandoned by their families, forgotten by the state
4. Men and boys were not the only victims of Srebrenica genocide
5. General Lewis MacKenzie, alleged concentration camp rapist
6. Two cowards on trial for crimes against women and children
7. Srebrenica child raped, hung
8. Response to Carl Bildt
9. Life in Hell, Enclave of Safe Haven
10. Bosniaks and Croats in concentration camps
11. Serb rapist, Captain Dragan Vasiljevic (aka: Daniel Snedden)
12. Failure of justice: Milan Lukic and Sredoje Lukic avoided charges of rape
SREBRENICA GENOCIDE IS NOT A MATTER OF ANYBODY'S OPINION; IT'S A JUDICIAL FACT RECOGNIZED FIRST BY THE INTERNATIONAL CRIMINAL TRIBUNAL FOR THE FORMER YUGOSLAVIA AND SUBSEQUENTLY BY THE INTERNATIONAL COURT OF JUSTICE.
PHOTO: Traumatized woman, Bosnian Muslim rape victim. Photo taken by Anthony LLoyd, noted war correspondent and former British Army officer. Image used for Fair Use Only and in accordance with Title 17 U.S.C. Section 107 for research and educational purposes. ↓

The NGO "Woman - Victim of War" (Žena - Žrtva Rata) has documented more than 25,000 rapes of women in Bosnia-Herzegovina, many of them occurred in the Srebrenica region before and during the Srebrenica genocide. There are also 52 documented rapes of men. The president of the NGO, Bakira Hasecic, said that that one raped woman from Brcko had witnessed more than 40 girls aged from 13 to 18 being repeatedly raped by Serbian soldiers in that town. Hasecic called on all women and men who had been raped or sexually molested during the Bosnian war to contact the “Woman – Victim of War” association, adding that confidentiality is always fully guaranteed. If you were raped, it's not your fault - there is nothing to be ashamed of. Do not feel guilty. Come forward and tell us your story.
Children of Rape Victims
(includes photo presentation)
The NGO "Woman - Victim of War" estimates that approximately 1,000 children were born to women who had been sexually abused during the war. Some adopted children were on the verge of suicide after their biological mothers denied any contact with them. One raped woman who kept her child, suffered a nervous breakdown and killed the baby after a few months.
Raped women are invisible victims of the Bosnian war and they are not counted in the statistics of the indirect war victims. These statistics are compiled and published by the Research and Documentation Center [RDC] in Sarajevo. To drop them an E-mail and ask "Why" click here.
WATCH PHOTO PRESENTATION by Kate Holt:
Bosnia-Herzegovina, Children of Rape by visiting this link:kateholt.com/galleries/editorial/bosnia-herzegovina
Related research (highly recommended):+ Breaking the wall of silence: mass rapes in Bosnia [read...]
+ Serbs raped Bosniak women during Srebrenica genocide [read...]
+ Abandoned by their families, forgotten by the state [read...]
+ Rapes of women during Srebrenica massacres [read...]
+ Srebrenica child raped, hung [read...]
+ Can genocide be committed by forcibly expelling women & children? [read...]
+ Bosnian genocide rape victims suffer in silence [read...]
+ Effects and Aftermath of Rape @ Wikipedia
SREBRENICA GENOCIDE IS NOT A MATTER OF ANYBODY'S OPINION; IT'S A JUDICIAL FACT RECOGNIZED FIRST BY THE INTERNATIONAL CRIMINAL TRIBUNAL FOR THE FORMER YUGOSLAVIA AND SUBSEQUENTLY BY THE INTERNATIONAL COURT OF JUSTICE.
الحقيقة : 25،000 موثقة عن حالات اغتصاب النساء في البوسنة
الصور : الصدمة امرأة من مسلمي البوسنة ضحية اغتصاب. الصورة التي اتخذتها انتوني لويد ، لاحظ مراسل والحرب والضابط السابق في الجيش البريطاني. الصور المستخدمة في الاستخدام العادل فقط وفقا لعنوان في المؤتمر الصومالي الموحد 17 المادة 107 للأغراض البحثية والتعليمية. ↓ 
والمنظمات غير الحكومية "المرأة -- ضحية للحرب" (Žena -- Žrtva راتا) وقد وثقت أكثر من 25،000 اغتصاب النساء في البوسنة والهرسك ، وكثير منهم وقعت في منطقة سريبرينيتسا قبل وأثناء الإبادة الجماعية في سريبرينيتسا. وهناك أيضا 52 حالة اغتصاب موثقة من الرجال. رئيس المنظمة غير الحكومية ، Bakira Hasecic ، وقال إن ذلك اغتصاب امرأة واحدة من برتشكو قد شهدت أكثر من 40 فتاة تتراوح أعمارهن من 13 إلى 18 بشكل متكرر للاغتصاب على أيدي الجنود الصرب في تلك البلدة. Hasecic دعا جميع الرجال والنساء اللاتي تعرضن للاغتصاب أو للتحرش الجنسي خلال الحرب البوسنية للاتصال "المرأة -- ضحية للحرب" تكوين الجمعيات ، مشيرا الى ان السرية هي دائما مضمونا تماما. إذا تعرضن للاغتصاب ، انها ليست غلطتك -- ليس هناك ما نخجل منه. لا تشعر بالذنب. يتقدم ويقول لنا قصتك.
الأطفال من ضحايا الاغتصاب (ويشمل عرض صور)
حقایق : 25،000 مستند RAPES زنان در بوسنی
عکس : Traumatized زن بوسنیایی مسلمان قربانی تجاوز به عنف. عکس گرفته شده توسط آنتونی لوید ، متذکر شد خبرنگار جنگ و افسر سابق ارتش بریتانیا. نمایشگاه تصویر استفاده شده برای استفاده از فقط و مطابق با 17 عنوان کالیفرنیای جنوبی بخش 107 برای مقاصد تحقیقاتی و آموزشی. ↓
سازمان های غیر دولتی "زن -- قربانی جنگ" (Žena -- Žrtva Rata) را مستند کرده است بیش از 25،000 rapes زنان در بوسنی و هرزگوین ، که بسیاری از آنها را در منطقه سربرنیتسا قبل و در طی نسل کشی سربرنیتسا رخ داده است. هم وجود دارد 52 rapes مستند از مردان است. رئيس جمهور از سازمان های غیردولتی ، Bakira Hasecic ، اعلام کرد که یک زن مورد تجاوز قرار گرفته است که از Brcko بیش از 40 سال سن دختران 13 - 18 شاهد بود که بارها و بارها توسط سربازان صربی در آن شهر مورد تجاوز قرار گرفته. Hasecic خواست همه زنان و مردانی که مورد تجاوز قرار گرفته بوده است و یا از نظر جنسی در طول جنگ بوسنی molested برای تماس با "زن -- قربانی جنگ" ارتباط ، اضافه کردن محرمانه است که همیشه به طور کامل تضمین شده است. اگر شما مورد تجاوز قرار گرفته بودند ، می کنم تقصیر شما نیست -- این چیزی برای از شرمندگی وجود داشته باشد. آیا احساس گناه بکنید. بیایند و ما داستان خود را بگویید.
کودکان قربانیان تجاوز (شامل ارائه عکس)
FAIT: 25.000 viols documentés DES FEMMES EN BOSNIE
PHOTO: femme Traumatisés, bosniaque musulmane victime de viol. Photo prise par Anthony LLoyd, a noté le correspondant de guerre et ancien officier de l'armée britannique. Image utilisée pour le Fair Use Only et conformément aux dispositions du titre 17 USC L'article 107 fins de recherche et d'enseignement. ↓
L'ONG "Femme - victime de la guerre" (Zena - Žrtva rata) a documenté plus de 25.000 viols de femmes en Bosnie-Herzégovine, beaucoup d'entre eux sont survenus dans la région de Srebrenica avant et pendant le génocide de Srebrenica. Il ya également 52 viols documentés des hommes. Le président de l'ONG, Bakira Hasecic, dit que que l'une femme violée de Brcko avait été témoin de plus de 40 filles âgés de 13 à 18 étant violées à plusieurs reprises par des soldats serbes dans cette ville. Hasecic demandé à toutes les femmes et les hommes qui avaient été violées ou victimes d'agressions sexuelles pendant la guerre de Bosnie de contacter le «Woman - victime de la guerre" association, ajoutant que la confidentialité est toujours pleinement garanti. Si vous avez été violée, ce n'est pas votre faute - il n'y a rien de honteux. Ne vous sentez pas coupable. Avancez et faites-nous votre histoire.
Les enfants des victimes de viol(comprend la présentation photo)
事实:25,000波斯尼亚妇女记录的强奸
图片:饱受折磨的女人,波黑穆斯林强奸的受害者。由安东尼伦敦劳埃德摄指出战地记者和前英国陆军军官。合理使用仅用于在南加州大学与第17条图像第107条的研究和教育目的。 ↓
非政府组织“妇女 - 战争受害者”(泽娜 - Žrtva拉塔)记录了超过25,000波斯尼亚强奸妇女和黑塞哥维那,其中许多是在斯雷布雷尼察地区发生之前和期间,斯雷布雷尼察的种族灭绝。还有52个记录在案的男子强奸。非政府组织,Bakira哈塞契奇,江泽民说,一个女人被强奸的布尔奇科目睹了13至18岁以上的40名女生被一再在该城塞族士兵强奸。哈塞契奇呼吁所有的妇女,谁被强奸或性波斯尼亚战争期间接触的性骚扰“的女人 - 战争受害者”协会的男子,并补充说保密始终得到充分保障。如果你被强奸,这不是你的错 - 没有什么好羞耻的地方。不要感到内疚。站出来,告诉我们您的故事。
儿童强奸受害者(包括图片介绍)...
| |||||||||||||||
| |||||||||||||||
| |||||||||||||||
| |||||||||||||||
چرا سيزده را بدر می کنیم ؟
پوريم چيست؟
پوريم يا جشن ايراني کشي جشني است که 26 قرن است يهوديان هرسال در روزهاي 13 و 14 و 15 ماه "ادار" به مناسبت قتل عام 70 هزار ايراني در 3 روز در زمان خشايارشاه برگزار مي کنند. اين جشن مصادف است با 13 اسفند يا 13 فروردين بسته به اينکه سال عبري 12 ماهه باشد يا 13 ماهه ! به همين علت است که 13 فروردين براي ايرانيان به عنوان روزي نحس شناخته مي شود ( اين در حالي است که همگان نحسي 13 را خرافه اي مي دانند که از اروپا وارد ايران شده !) و ايرانيان در اين روز مجبور به ترک خانه ها و منازل و فرار به صحرا و بيابان شدند ( شايد به همين علت باشد که آيين بيرون رفتن از منزل در ميان ايرانيان تا کنون باقي مانده است )
ماجراي پوريم :
پوريم واقعه ي است که در تورات از آن به سفر استر ياد شده است، بر اساس تورات،خشايارشاه در روز سومين سالگرد تاجگذاري خود در حالت مستي از همسرش،ملکه وشتي، مي خواهد که زيبايي هايش را به نمايش میهمانان بگذارد اما مکله وشتي که زن عفيف و با حيايي بوده از اين کار سر باز ميزند( این از خصايص زن اصيل ايرانيست که عفيف و با حيا بوده و خود را در معرض ديد همگان قرار نمي دهد) و به همين دليل پادشاه خشمگين با صحبت کردن با مشاورانش به اين نتيجه ميرسد که ملکه وشتي را برکنار کرده و زن ديگري را جانشينش کند و به همين علت در ميان زنان زيبا روي ايراني و از میا اسرای يهودی دختري به نام " استر". جانشين وشتي مي شود. (استر تا قبل از آمدن به قصر نزد پسرعمويش مردخاي زندگي مي کرد ). در همين بين استر و مردخاي با کمک هم هامان وزير پادشاه رو برکنار کرده و دستور قتل وي را خشايارشاه صادر مي کند و مردخاي جاي وي را مي گيرد. استر و مردخاي هم پادشاه دستور قتل دشمناي يهود رو در 3 روز مي گيرند و در اين سه روز 70 هزار ايراني قتل عام مي شوند!
اين واقعه که در کتاب مقدس يهود نيز آمده جنايت هولناکي است که يهود هر سال آن را جشن ميگيرد و با پوشيدن لباسهاي شخصيت هاي اين داستان اين جنايت را طي نسل ها زنده نگه مي دارد.
حال شما قضاوت کنيد ، هولوکاست چسيت و کجاست ؟
(جهت کسب اطلاعات بيشتر مي توانيد به کتاب "فرزندان استر " نوشته ي هومن سرشار مراجعه کنيد)

http://mouood.org/content/view/877/43/
http://amesteris1980.blogfa.com/post-20.aspx
http://atm.parsiblog.com/Archive4118.htm
http://sad-sal-tanhaei.blogfa.com/
http://lalehashck.blogfa.com/post-15.aspx
http://robot.freeforums.org/topic-t309.html
http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?t=3705&page=4
http://www.golshan.com/ketabkhaneh/baygani/baygani.html
http://www.ibs.org/bibles/farsi/OT/17_esther.pdf
http://www.anobanini.ir/index/fa/1386/03/post_66.php
http://sarmastaaneh.persianblog.ir/
.
ضرب و شتم یك ایرانی در زندان فنلاند توسط پلیس
به گزارش سرویس اجتماعی سایت خبری قدس،یكی از ایرانیان در كشور اروپایی فنلاند به شكل وحشتناكی مورد ضرب و شتم پلیس فنلاند قرار گرفته است.

ضرب و شتم پلیس وحشی این كشور به شكلی است كه این مرد محترم الان توان كار و زندگی اجتماعی را ندارد و متاسفانه به شكل فزاینده ای روز به روز افسردگی و پریشانی اش افزایش می یابد.
شرح ماجرا هنوز به صورت كامل ، پس از یكسال و دوماه كه از ماجرا می گذرد به صورت كامل،رسانه ای نشده ،و تنها در كشور فنلاند این مرد با گرفتن وكیل و اعتصاب چند روزه ای كه روبروی خانه رییس جمهور فنلاند داشته است توانسته صدایش را به مطبوعات این كشور برساند و تا به حال روزنامه «ایلتالهتی» این كشور اقدام به چاپ عكس های تكان دهنده این حادثه كرده است.
اوج تكان دهندگی این ماجرا وقتی است كه فیلم تلخ و دلخراش پنج دقیقه ای این جنایت و صحنه ضرب و شتم وحشیانه این ایرانی بینوا و شریف را ببنیم.
این فیلم ،فیلم دوربین مداربسته سلول زندان پلیسی است كه این مرد در آن به شكل غیر قانونی و بی دلیل نگاهداری می شود و چیزی از شكنجه های ابوغریب و كتك كاری سیاهپوستان توسط پلیس های نژاد پرست امریكایی كم ندارد. من با صحبت مستقیمی كه با این ایرانی شریف داشتم به جزییات دردناك این واقعه بیشتر پی بردم.
ماجرا متاسفانه بسیار احمقانه، بی دلیل و بر پایه مسایل نژادی شكل گرفته است .
پورك بعد از اینكه از كارش به سمت خانه برمی گشته در خیابان می بیند كه ماشینی به سرعت و بدون توجه حضوراو به سمتش می آید . پورك دست تكان می دهد كه راننده آهسته تر حركت كند چاره ای نمی بنید و خودش را از جلوی ماشین كنار می اندازد ،پایش به ماشین می خورد. راننده فنلاندی از ماشین پایین می آید و شروع به فحاشی می كند كه" ای فلان فلان شده مادرت، كثافت مهاجرمگر نمی بینی كه من دارم رد می شوم" و حمله می كند به سمت پورك و به شدت او را ضرب و شتم می كند به شكلی كه ایرانی غرق خون می شود .
ایرانی هم كه توان دفاع و مقابله بدنی نداشته ، ناچارا و از سر استیصال شست دست مرد غول پیكر فنلاندی را گاز می گیرد و دست مرد خونی می شود .
در همین حین پلیس هلسینكی می رسد . فنلاندی شروع به اعتراض می كند كه:" ببینید این مهاجر انگشت مرا گاز گرفته و ماشینم را خراب كرده و تقصیر شما ست كه این ها را ول كرده اید توی خیابان "،پلیس از دست مرد و ماشین او عكس می گیرد و مرد را روانه خانه می كند و رسول پورك را به اداره پلیس می برد.
در آنجا می خواهند كه از او عكس بگیرند ،كه با ممانعت ایرانی محترم روبرو می شود و می گوید كه «من كه جرمی نداشته ام كه مرا آوردید اینجا ، دلیلش را بگویید و حالا می خواهید تشكیل پرونده بدهید و برای من سوابق ایجاد كنید. من اجازه نمی دهم از من عكس بگیرید».
این ممانعت پورك با اصرار و ابرام و فحاشی توهینی و نژادی و مذهبی پلیس روبرو می شود كه ماجرای ضرب و شتم شدید مرد كه در فیلم موجود است از اینجا آغاز می شود.
در زیر مشت و لگد وحشیانه سه پلیس فنلاندی و ضربات مهلك باتوم،مرد نیمه جان كلمه« الله» را به زبان می آورد و یاری می طلبد از خداوند كه همین باعث خشم و عصبانت بیشتر پلیس نژادپرست می شود . در فیلم هم كه مشخص است دوبار به شكل فجیعی كه منجر به نیمه جان شدن مرد می شود او را می كوبند و مثل گرگی كه به جان بره ای بی دفاع افتاده او را لت و پار می كنند.
شدت جراحات به گونه ای بوده كه او را به بیمارستان می برند و در بیمارستان هم پزشكان و پرستاران طبق گفته خود این مرد ایرانی مورد بی مهری و آزار و اذیت شان واقع می شود چرا كه فكر می كردند او دست به جنایت بزرگی زده است كه این چنین به شكل بی سابقه ای مورد حمله پلیس قرار گرفته است. .شدت جراحات بسیار بالا بوده و كار از یك كتك كاری معمول رد است.استخوان جمجمه شكسته و حركت كرده به شكل ی كه مرد هم اكنون دچار سردردهای شدید و حملات عصبی است،دو دنده از قفسه سینه به شدت شكسته ،خونریزی شدیدی داخلی ،كوفتگی شدید از عواقب این اقدام وحشیانه و نژاد پرستانه پلیس فنلاند است.
این ایرانی مرد بسیارمحترمی است ،دارای سه پاسپورت ایرانی،امریكایی و فنلاندی است و مدت زیادی رابه شكل آبرومندانه ای در غرب زیسته ای است . نامبرده در حین تحصیل در رشته هتلداری در فنلاند این اتفاق برایش روی می دهد . یك شهروند معمولی است و جزو هیچ دسته و گروه و حزبی هم نیست.
با توانایی رسانه ای كه دارید ،امیدوارم كه بتوانید در انعكاس این ظلمی كه به این مرد هموطن و شریف و مسلمان شده ،اقدام بفرمایید همانگونه كه برای آن دانشجوی ایرانی كه مورد ضرب و شتم پلیس آمریكا واقع شد و در انعكاس خوب آن اقدام فرمودید و نتیجه بدی هم گرفته نشد. اما خود ملاحظه می فرمایید كه عمق فاجعه این ماجرا كه بر رسول پورك گذشته شدید تر و وحشتناك تر است و جا دارد كه كار رسانه قوی تری روی آن انجام شود. خوشبختانه تمامی اسناد هم موجود است . چه سندی بالاتر از فیلم ویدئوی دوربین مدار بسته زندان پلیس؟