جاسوسی آمریکا از گوشی های موبایل به وسیله "انگری بردز"


همیشه حرف و حدیثهای زیادی درباره خدمات گوگل مطرح بوده است. از درج آن
نام جعلی برای خلیجفارس در سرویس نقشه این شرکت گرفته تا قضایا و ماجراهای
دیگر. این بار اما کاربران فارسی زبان این سرویس مسئله جدیدی را متوجه
شدهاند که به عقیده آنها نشان میدهد ماشین ترجمه گوگل تمایل خاصی به رژیم
اسرائيل دارد.
به گزارش مجله مهر، ترجمهگر گوگل قرار بوده
نرمافزاری برای ترجمه بخشی از یک متن یا صفحهای از وب باشد. همیشه اما
حرف و حدیثهای زیادی درباره خدمات این شرکت مطرح بوده است. از درج آن نام
جعلی برای خلیجفارس در سرویس نقشه این شرکت گرفته تا قضایا و ماجراهای
دیگر. ترجمهگر گوگل به گفته مقامهای این شرکت، الگوریتمهایش بر
تحلیلهای آماری استوار است و از روش ترجمه ماشینی آماری برای ترجمه متون
استفاده میکند. این بار اما کاربران فارسی زبان این سرویس مسئله جدیدی را
متوجه شدهاند که به عقیده آنها نشان میدهد ماشین ترجمه گوگل تمایل خاصی
به رژیم اسرائيل دارد.
برای متوجه شدن موضوع مطرح شده کافی است چند
جمله را در ترجمهگر گوگل (به آدرس: translate.google.com) وارد کنید تا
متوجه آن شوید. اگر تایپ کنید «خدا ایران را پیروز کرد» ترجمهگر گوگل این
ترجمه را تحویل شما میدهد: God will prevail in Iran که معنای تحت
الفظیاش میشود: خدا در ایران حاکم خواهد شد. میشود این ترجمه اشتباه را
میتوان به حساب اینکه ترجمهگر گوگل قوانین دستوری را اعمال نمیکند
گذاشت. کافی است اما ایران را با اسرائیل جایگزین کنید؛ترجمه گوگل به این
صورت تغییر میکند: God gave Israel victory که معنای تحت الفظیاش میشود
خدا پیروزی را به اسرائیل بخشید.


جام سیاسی: با شناسايی رسمی "فضای سايبری" توسط وزارت دفاع آمريکا (پنتاگون) به عنوان عرصه ای جديد برای رويارويی با دشمنان ايالات متحده، فرماندهان بلندپايه نظامی اين کشور آمادگی خود را برای دفاع از آمريکا در برابر تهديدات سايبری خارجی اعلام کرده اند.
با اين حال به نظر می رسد آنچه در کلام اين مقامات مورد اشاره قرار نگرفته قدرت ايالات متحده آمريکا در دست زدن به عمليات تهاجم سايبری عليه دشمنان باشد.
به گزارش "ان پی آر"، حملات سايبری تا به امروز در سايه ای از ترديد مسؤولان در تاييد چنين برنامه هايی قرار گرفته است. برای مثال، در ژوئيه سال ۲۰۱۱ و با اعلام "استراتژی عملياتی در فضای سايبر" توسط پنتاگون به نظر می رسيد که تمرکز اصلی اين مجموعه تنها بر روی "حفاظت از شبکه های رايانه ای"، و نه حمله به شبکه های متخاصم، قرار گرفته بود.

در همان زمان "ويليام لين" معاون وزير دفاع آمريکا اعلام کرد که "استراتژی ما [در فضای سايبر] پدافندی است". بر مبنای سياست مورد نظر آقای لين، پنتاگون از استفاده از فضای سايبر جهت "مقاصد تهاجمی" استفاده نمی کند.
اين مقام وزارت دفاع همچنين تصريح کرده بود: «همانطور که حضور نيروی دريایی در آب ها باعث نظامی شدن اقيانوس نمیشود، ايجاد سامانه های پدافند سايبری نيز فضای اينترنت را نظامی نخواهد کرد.»
با وجود این، به نظر می رسد ارائه چنين تضمين هايی از سوی مقام های رسمی چندان هم بيانگر واقعيت های موجود نباشد. آنچه معلوم است در پشت صحنه، فرماندهان نظامی آمريکا منابع و نيروهای زيادی را به طرح ريزی حملات سايبری اختصاص داده اند و دست کم در چند مورد، چنين عملياتی را به مرحله اجرا نيز درآورده اند.
چيزی که مخرج مشترک تمامی عمليات سايبری بوده مخفی کاری شديد حاکم بر چنين اقدام هايی است. به اين معنا که تقريباً هيچ گفت و گوی عمومی يا مناظره ای درباره ابعاد قانونی، اخلاقی يا عملی جنگ های سايبری وجود نداشته است.
اما به رغم سکوت ياد شده، دست زدن به عمليات نظامی "آفند سايبری" توسط آمريکا می تواند پيروی ديگر کشورها را در اين زمينه به دنبال داشته باشد. اين در حالی است که قوانين جنگ های سايبری هيچ کجا به وضوح به نگارش درنيامده و هيچ کس از چند و چون دقيق آنها اطلاعی ندارد.

بايد توجه داشت که فقدان مقررات آفند سايبری خطر ساخت جنگ افزارهای سايبری را به دنبال دارد و ممکن است موجب شود اين جنگ افزارها در اختيار کشورهای متخاصم، تبهکاران و حتی گروه های تروريستی قرار گيرند.
از اين سو نگاهی به عملکرد نظامی آمريکا در سال های اخير نشان می دهد که عمليات آفند سايبری در ميان نيروهای نظامی آمريکا به عنوان يک روند متعارف دنبال می شود. در افغانستان، سربازان و تفنگداران دريايی پيش از انجام هر عمليات از تصاوير و داده های اطلاعاتی گردآوری شده استفاده می کنند و قبل از هر اقدامی قابليت های سايبری دشمن را هدف قرار میدهند.
سپهبد "ريچارد ميلز" از فرماندهان تفنگداران دريايی آمريکا، در جريان يک کنفرانس نظامی در ماه اوت سال ۲۰۱۲ ميلادی در اظهار نظری کم سابقه از دست داشتن نيروهای مسلح آمريکا در عمليات آفند سايبری خبر داد: «می توانم به عنوان يکی از فرماندهان در حال خدمت در افغانستان به آگاهی شما برسانم که در سال ۲۰۱۰ توانستيم با حصول سطح قابل قبولی از اهداف تعيين شده از عمليات سايبری عليه دشمن استفاده کنيم.»
بهترين نمونه جنگ سايبری بدون عمليات ميدانی، "استاکس نت" است که نوعی سلاح سايبری بود که جهت آسيب زدن به تاسيسات هسته ای ايران طراحی شد. در همين ارتباط، يک مقام رسمی ايالات متحده که به شرط ناشناس ماندن حاضر به مصاحبه با "ان پی آر" شد گزارش های پراکنده مبنی بر دست داشتن ايالات متحده در ساخت "استاکس نت" را مورد تاييد قرار داد.

با وجود این، به دليل سری بودن جزئيات عمليات "استاکس نت" تا کنون هيچ گفت و گوی عمومی برای بحث درباره نقاط قوت و ضعف استفاده از جنگ افزارهای سايبری از نوع استاکس نت صورت نگرفته است.
از ديگر سو، يکی از دغدغه های موجود درباره استفاده از جنگ افزارهای سايبری امکان استفاده از اين ابزار و اعمال تغيير در آن برای دست زدن به حملاتی مشابه عليه ايالات متحده است. برای مثال اين نگرانی وجود دارد که استاکس نت که رايانههای هدايت کننده سانتريفيوژهای ايران را هدف قرار داده بود، توسط دولت ايران رمزگشايی شده و به عنوان سلاحی خطرناک اين بار عليه پديدآورندگان خود مورد استفاده قرار گيرد.
در نهايت و به رغم فقدان روشنی کافی در زمينه جنگ سايبری، به نظر می رسد برتری های اين نوع عمليات نظامی به نسبت ديگر روش های موجود معادلات را به سود اين عرصه نو تغيير داده است، چرا که فارغ از دقيق تر بودن اين ابزار نسبت به بمب و موشک، هدف قرار دادن داده های اطلاعاتی نسبت به اهداف فيزيکی خطر آسيب ديدن غيرنظاميان بی گناه را به ميزان بسيار زيادی کاهش می دهد.
البته از سوی ديگر منتقدان می گويند جنگ افزارهای سايبری سلاح های نوينی هستند که بشر به خدمت گرفته و از اين رو توجه دقيق تر صاحبنظران و انجام بررسی های بسيار بيشتری را می طلبد.
به گزارش گرداب، در کلیپی که مشاهده خواهید کرد با حقیقت ماسونی بودن فیسبوک آشنا خواهید شد.


در این بیانیه عکس چهارنفر از خبرنگاران فعال عرصه تحولات سوریه از جمله "حسین مرتضی" خبرنگار شبکه خبری العالم، "محمد علی" خبرنگار شبکه خبری پرستیوی و دو نفر از تصویربرداران این شبکه تهدید به قتل شدهاند.
ارتش آزاد سوریه با صدور بیانیهای اعلام کرده این افراد تحت تحقیب نیروهای ما هستند.
این خبرنگاران از بدو تحولات سوریه تلاش داشتهاند واقعیت های موجود را منعکس کنند و حضور آنها در صحنه باعث خشم نیروهای تروریستی و افراد مسلح وابسته به ارتش آزاد شده است.

خبرگزاری فارس: یک گروه تروریستی خبرنگار شبکه العالم و شبکه الاخباریه سوریه را ربودند و هنوز خبری از سرنوشت وی در دست نیست.

به گزارش خبرنگار فارس در دمشق، روز گذشته یک گروه تروریستی احمد صطوف خبرنگار شبکههای العالم و الاخباریه را در حمص ربودند.
احمد صطوف روز گذشته به هنگام بازگشت به منزل خود در حدود ساعت 11 شب در نزدیکی میدان تدمر ربوده شد.
در چند روز گذشته حمله به خبرنگاران و شبکههای خبری و مقرهای آن افزایش پیدا کرده است. جمعه گذشته نیز تیم چهار نفره شبکه الاخباریه در ریف دمشق ربوده شده بود که گروهکی مسلح با انتشار تصاویری از این افراد مدعی شد که یکی از چهار نفر کشته شده است.
هفته پیش نیز علی عباس مدیر اخبار داخلی خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) ترور و کشته شد.
خبرنگار فارس در دمشق افزود که محتویات دفتر احمد صطوف در خیابان الاهرام در حمص سرقت شد و هنوز خبری از سلامتی یا سرنوشت وی در دست نیست.
در روزهای اخیر و ماه گذشته به ساختمانهای شبکههای الاخباریه، ساختمان رادیو و تلویزیون حلب و مقر رادیو و تلویزیون سوریه در دمشق حملات متعددی شده است.
همچنین پیش از این طلال جنبکلی تصویربردار شبکه الاخباریه نیز ربوده شده بود.
در سطح سیاسی نیز تاکنون تلاشهای متعددی برای قطع پخش شبکههای ماهوارهای سوریه در ماهوارههای نایلست و عربست صورت گرفته است

|
تروریسم سایبری"علیه ساختارهای نیروگاهی ایران/ ویروس ها از کجا می آیند | |
| متخصصان امنیت شبکه ، نرم افزاری به شدت مخرب را که گمان می رود نیروگاهها و سیستمهای آبرسانی ایران را مورد هدف قرار داده شناسایی و اعلام کردند که 60 درصد آلودگی های مرتبط با این ویروس در سراسر جهان شبکه های مجازی ایران را هدف قرار داده اند. | |
|
به گزارش خبرگزاری مهر، پیچیدگی کرم نرم افزاری Stuxnet به اندازه ای است که برخی از متخصصان حدس می زنند ساخت این نرم افزار مخرب توسط تروریسم سایبری صورت گرفته باشد. به بیانی دیگر گروه یا کشوری با هدف تخریب ساختارهای حیاتی یک کشور این نرم افزار را نوشته و فعال کرده است. گفته می شود این اولین ویروس رایانه ای است که با هدف ایجاد تغییرات فیزیک در جهان واقعی ساخته شده است. از این نرم افزار می توان برای برنامه ریزی مجدد دیگر نرم افزارها استفاده کرد تا رایانه را مجبور کنند دستورهای متفاوتی را به اجرا بگذارند. برخی از متخصصان امنیتی بر این باورند که این کرم رایانه ای برخی از ساختارهای حیاتی کشور ایران از جمله نیروگاههای اتمی این کشور را نیز مورد هدف قرار داده است. حتی برخی از متخصصان حدس می زنند که این ویروس با هدف ایجاد اختلال و تاخیر در راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر و یا غنی سازی اورانیم در نطنز ساخته شده است. با این همه بسیاری از کارشناسان نیز شواهد موجود را به اندازه ای کافی نمی دانند تا بتوان بر اساس آنها هدف واقعی ساخته شدن چنین ویروس خطرناکی را آشکار کرد. یکی از متخصصان شرکت امنیتی سایمنتک می گوید: واقعیت این است که آلودگی های ویروسی سیستمهای ایران نسبت به بسیاری از کشورها دیگر جهان بیشتر است و این ما را بر آن می دارد تا در مورد این احتمال که این کرم رایانه ای تنها ایران را هدف گرفته است ، بیندیشیم. به بیانی دیگر چیزی در ایران وجود دارد که برای نویسنده این نرم افزار ویروسی بسیار بسیار ارزشمند است. تحقیقات اولیه توسط سایمنتک نشان داده است 60 درصد تمامی آلودگی های ناشی از این ویروس در ایران رخ داده است و در پی این کشور هندوستان و مالزی بیشترین آلودگی ها را داشته اند. کرم Stuxnet برای اولین بار در ماه ژوئن شناسایی شد و از آن زمان تا کنون توسط متخصصان امنیتی و تروریسم سایبری تحت نظر بوده است. نحوه انتقال این کرم با استفاده از حافظه های قابل حمل USB است و این به آن معنی است که حتی رایانه هایی که به دلایل امنیتی به اینترنت اتصال ندارند نیز در معرض خطر آلودگی به آن قرار دارند. بنابر گزارش های منتشره این کرم به جستجوی نرم افزارهایی می پردازد که به شرکت رایانه ای زیمنس تعلق دارند. معمولا نرم افزارهای این شرکت به عنوان سیستمهای کنترلی در ساختارهایی مانند نیروگاه های بزرگ مورد استفاده قرار می گیرد. پس از یافتن نرم افزارهای مورد نظر این ویروس نرم افزار را دوباره برنامه ریزی کرده و دستورهای جدیدی را برای تغییر دادن سیستمهای رایانه ای برای نرم افزار تعریف می کند.
به گزارش مهر ، این کرم بر اساس کدهای پیچیده ای که از تکنیکهای شناخته شده هک و با هدف توسعه سریعتر و پاکسازی دشوارتر با یکدیگر ساخته شده است. در واقع بسیاری از این تکنیکهای هک تا به حال ناشناخته بوده اند برای مثال شیوه هایی که با استفاده از آنها کرم می تواند خود را به راحتی پنهان کند و یا 6 شیوه ای که با استفاده از آنها به سرعت در سیستمها پخش می شوند تا کنون مشاهده نشده بودند. در عین حال این ویروس به نقاط ضعف سیستمهای عامل ویندوزی که بر اساس کدهای جدید امنیتی به روزرسانی نشده باشند کاملا آگاهی دارد. بر اساس گزارش بی بی سی، متخصصان سایمنتک پروژه ساخت چنین ویروس پیچیده ای را پروژه ای عظیم، با برنامه ریزی قوی و پشتیبانی مالی بسیار قدرتمند می دانند. از سویی دیگر یکی از سخنگوهای شرکت زیمنس با بیان اینکه این شرکت 30 سال است که هیچ همکاری با ایران نداشته اعلام کرد هیچ یک از نیروگاه های ایران از نرم افزارهای کنترلی زیمنس استفاده نکرده اند زیرا این نیروگاه ها با همکاری یک پیمانکار روس ساخته شده اند. |
قاهره- (مصطفى سليمان)،العربیه .نت
سردبیر
روزنامه "الوطني اليوم" سخنگوی رسمی حزب ملی حاکم در مصر ، آغاز به کار
پروژه تولید یک فیلم جدید بنام "خمینی امام خون" را اعلام کرد ، وی این
فیلم را پاسخی مستقیم ،به "توهین ایرانیان" از طریق فیلم "اعدام فرعون" به
محمد انور السادات و تلاش آنان برای خدشه دار نمودن شخصیت میهنی وی برشمرد
،ووی را سمبل مصریان در جنگ وصلح بحساب آورد .
تولید
فيلم ايرانى "اعدام فرعون" با بازتاب گسترده ای در مصر روبرو شده است ،
وزارت امور خارجه این کشور با به حضور طلبیدن بالاترین نماینده سیاسی ایران
در قاهره ،روز دوشنبه 7-7-2008 نسبت به بحرانی شدن روابط میان دو کشور،
وزیان دیدن این روابط در نتیجه فیلم یاد شده هشدار داد ،این فیلم ترور رییس
جمهور فقید مصر انور السادات را به تصویر می کشد .
این
فیلم مستند "اعدام فرعون" نام دارد وطبق گفته تولیدکنندگان آن "تصفیه
انقلابی رییس جمهور خائن مصر توسط شهید خالد اسلامبولی " را نشان می دهد ،
خالد اسلامبولی متهم اصلی ترور سادات بود که پس از محکومیت در سال 1982 به
دار کشیده شد .

مردی سفید پوش ، سوار بر اسب با شمشیر می آید او خود را از شیعیان می داند ،شیعه ایرانی ، مردی شجاع و قوی ، او خود را فدایی می داند و هدفی جز کشتن ندارد...
شرکت یوبی سافت (Ubi-Soft) اقدام به ساخت بازی با عنوان (Assassin`s Creed) نموده بازی که با عناوین فارسی چون عقیده فدائیون ، آیین قاتل ، آیین اساسین از آن یاد می شود. لازم به ذکر است سازندگان این بازی همان سازندگان نسخه ها شاهزاده ایرانی هستند.
داستان بازی در زمان قرن 12 روایت می شود ، موضوع بازی جنگ های صلیبی است . درسومین جنگ صلیبی که مدت ها به طول انجامید زمانی که مسلمانان و مسیحیان برای تصرف سرزمین مقدس (Holy Land) به نبرد سختی می پردازند . داستان در بیت المقدس (اورشلیم)، دمشق و عکا اتفاق می افتد.
![]()
در قرن دوازدهم میلادی اروپایان مسیحی به سرزمین بیت المقدس حمله کردند و در این میان مسلمانان با تمام وجود از سرزمین خود دفاع کردند و در آخر پیروز از میدان بیرون آمدند.
شخصیت اصلی بازی یعنی الطیر یکی از شخصیت های مبارز موثر در این جنگ خواهد بود که یکی از اعضای گروه اساسیون (Assassins)می باشد . الطیر فردی مسلمان و روحانی می باشد که خود را شمیر انتقام خداوند یا پیام رسان خداوند می دادند . الطیر کسانی را می کشد که فکر می کند لایق مردن هستند و در طول بازی جملاتی را بیان می کنند که بر گرفته از کتاب مقدس است . مسلمانی که خشونت تمام وجود او را فرا گرفته است.

اعضای گروه Assassins یکی از انگشتان خود را قطع می کردند و جای آن چاقوی تیزی را قرار میدادن که بتوانند قربانیان خود را مخفیانه از بین ببرند.
شخصیتی در بازی به نام Tamir وجود دارد ، او یک مسلمان بوده و یهودیان قاتل را به قتل میرساند هنوز اطلاعات کاملی درباره این شخصیت منتشر نشده است.
__._,_.___| داستان احمدینژاد و ترمیناتور |
| |||||||||||||
|
موج حملات لفظی و خبری آمریکا علیه ایران در روزهای گذشته که با مصاحبه «هیلاری کلینتون» با شبکه «ای. بی. سی» و ژنرال «ویلیام فالون» با شبکه «الجزیره» افزایش یافته ظاهرا جمهوری اسلامی را نیز به واکنشهای مشابهی واداشته است. | |||||||
|
| |||||||
|
موج حملات لفظی و خبری آمریکا علیه ایران در روزهای گذشته که با مصاحبه «هیلاری کلینتون» با شبکه «ای. بی. سی» و ژنرال «ویلیام فالون» با شبکه «الجزیره» افزایش یافته ظاهرا جمهوری اسلامی را نیز به واکنشهای مشابهی واداشته است. ادعای هیلاری مبنی بر محو کامل ایران در صورت حمله به اسرائیل یکی از همین موارد مناقشه است که دانشیزدی را به نوشتن واداشت. «مهدی دانشیزدی» معاون نماینده دائم ایران در سازمانملل با قلمفرسایی، نامهای به بان کی مون نوشته و اظهارات هیلاری کلینتون را به باد انتقاد گرفته است. غیظ و قهر از هیلاری چنان بالا گرفته که همزمان با روزنامههای آمریکایی که به تمسخر او را لقب «ترمیناتور» دادهاند، ایرانیان نیز عاجلانه از یادها بردند سازمان ملل نهاد دولتهاست و هیلاری هنوز نماینده هیچ دولتی نیست و گفتههای او مسوولیتی را متوجه کشوری نمیکند. گویا دقت نداریم جورج بوش که رئیسجمهور است و رئیس دولت آمریکا به وفور ایرانیان را مستقیم و غیرمستقیم به جنگ تهدید کرده و جمهوری اسلامی هرگز تا بدین حد دست به قلم نشده نبود و دیپلماسی ایران هرگز تا بدین حد به بیراهه نزده بود. شگفتا که در کنار این نکوهش و سرزنش، از سوی دیگر هیلاری کلینتون را در جوار باراک اوباما بسیار ستودهاند و محمود احمدینژاد در سفر به شبه قاره هند و در ایستگاه دهلی خبر میدهد که نمیگذارند هیلاری رئیسجمهور شود. گویی که هیلاری کلینتون به تمارض گرفتار شده است و ایرانیان به تعارض افتادهاند: معارضه «هیلاری دوستی» و «هیلاری ستیزی» . اما تمارض هیلاری به خصومت و تضاد ایرانیان با هیلاری ناشی از چیست و چگونه باید به این تزاحم چیره شد؟ مدتی است که رقابتهای مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تحتالشعاع مسئله «امنیت» درآمده است و هر یک از رقیبان سعی در پیشدستی بر دیگر حریفان دارد که اگر روزی امنیت آمریکا و متحدانش به خطر افتد چنین و چنان خواهند کرد و نخواهند گذاشت که ایران اسرائیل را نابود کند و سودان نسلکشی به راه اندازد و کره شمالی بیش از این تجهیز شود و بذر خوف در دل کره جنوبی بپاشد. درگیری رقیبان انتخاباتی با موضوعات مطرح در سیاست خارجی آمریکا اما نه یک مسئله شخصی که مناقشهای ساختاری است. بدین معنا که گفتهها و مواضع نامزدها بازتابی از نیازهای کلی در سیاست خارجی و یا حداقل انعکاس امری است که تصور میشود باید در اولویت سیاست خارجی قرار بگیرد، اما پیچیدگی فرآیند انتخاباتی است که سبب مواضع گاها ضد و نقیض هر یک از نامزدها میشود. یکبار باراک اوباما از مذاکره بیقید وشرط با ایران، از نرمش و کرنش در برابر چین و سوریه سخن میگوید و روز دیگر خواستار برخورد با ایران در عراق میشود و به پیشواز موافقان تحریم المپیک چین میرود و سوریه را به حمایت از حماس متهم میکند. یک روز هیلاری کلینتون صحبت از گفت و شنود با ایران میکند و دگربار ایران را به نابودی تهدید میکند. از طرفی جمهوری اسلامی نباید گمان کند نومحافظهکاری که به گفته یکی از مقامات ارشد ایرانی روزگاری سبب شده بود تا سیاستگذاران ایرانی نفس در سینه حبس کنند، مرده ریگ جمهوریخواهان است و بس. اگرچه نومحافظهکاری اسما به جمهوریخواهان سنجاق خورده اما دموکراتهایی همانند «جورج تنت» رئیس پیشین سیا و «جو لیبرمن» سناتور پیشین آمریکا هم نومحافظهکار بودند و فراوان جمهوریخواهانی که نومحافظهکار نیستند. نومحافظهکاری نه حزب بلکه گرایش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که میتواند در کالبد ۲ حزب جمهوریخواه و دموکرات دمیده شود. بعید نیست روزی برسد که جورج بوش از نومحافظهکاری اعلام برائت کند یا باراک اوباما لباس نومحافظهکاری بر تن کند. چنانکه هیلاری کلینتون این روزها سخت مشغول تمرین نومحافظهکاری است. کافی است وبسایت تبلیغاتی هیلاری کلینتون را ببینید و سری به مواضع هیلاری در زمینه مهاجرت و امنیت بزنید. مقاله نیویورک تایمز را ببینید که به قلم «ویلیام کریستول» نومحافظهکار نوشته شده و به دفاع از هیلاری برخاسته است. ببینید که چطور لیبرالهای حامی کلینتون کمشمار شدهاند و محافظهکاران بر گِردش حلقه زدهاند. این اما همه ماجرا نیست. چنانکه از پیش گفته شد، اینگونه دگرگونی در مواضع گاهی بیش از آنکه نشان از بیثباتی تحلیلی مدعیان ریاست جمهوری آمریکا داشته باشد نشانه کیفیت فرآیندهای انتخاباتی هم است. در ایالتهایی همانند پنسیلوانیا که محافظهکاران یقهسفید حضور پررنگی دارند و اقلیت یهودیان متنفذ تعیینکننده در نتایج انتخابات مقدماتی هستند، اوباما و هیلاری هم ناچار باید محافظهکاری فزونتری به خرج دهند و در ایالتهایی همانند نیویورک و اوهایو که شمار لیبرالها افزونتر است، بالطبع مواضع حریفان نیز تعادل مییابد. به این ترتیب هرگز نمیتوان و اصولا نباید دیگر کشورها به دنبال شعارهای تبلیغاتی و انتخاباتی در اتاق فکر نشینند و آتیه را با گمانههای از پیش مرتب شده ترسیم کنند. هیلاری کلینتون را هم میتوان از منظری لیبرال نامید و هم به نومحافظهکاری متهم کرد. مهم این است که کشورهای رقیب استراتژیهای سیاسی خود را به گونهای آرایش دهند که نیازی به کرامت کلینتونها و بوشها نباشد. استراتژی سیاسی دارای ۲ وجه عمده است. یکی انتخاب هدف که معمولا با ملاحظات بیپایان داخلی و خارجی صورت میبندد و دیگری فرآیندهای تحقق اهداف که میتواند به ابزار رسیدن به هدف نیز تعبیر شود. سیاست خارجی ایران در شرایط کنونی ظاهرا هدفمند است اما جعبه ابزاری در کار نیست. آنگاه که رئیس جمهوری ایران بر این باور است که نمیگذارند هیلاری و اوباما رئیسجمهور شوند بدین معناست که محمود احمدینژاد گمان میبرد که در انتخابات آمریکا نیز دستها و نیروهایی فراتر از خواست دموکراتیک وجود دارند. اگر چنین است پس باید باور داشت که سنای آمریکا انتخابی نیست و سران حزب دموکرات که در ماه آگوست در دنور تجمع میکنند تا نامزد نهایی دموکراتها را مشخص کنند برگزیده مستقیم مردم نیستند و در جریان انتخابات این لابیهای پرنفوذ نیستند که آزادانه یکی را ترغیب و دیگری را تحذیر میکنند. آمریکا سرزمین لابیها است، لابی یهودیها و عربها، لابی ترکها و ارمنیها. کشوری که خواستار پیروزی نامزد مورد پسند خویش است یا طرح و لایحهای را در سنا به سود و زیانش میبیند یا در سمتدهی به سیاستهای آمریکا منفعتی میبیند از مجاری لابیها وارد میشود. در قاموس سیاسی آمریکا نومحافظهکاری و لیبرالیسم بر پیشانی کسی مهر نخورده است. داوطلبان ورود به وادی سیاست که خواهان کسب قدرت هستند از گرایشهای کلی جهت میگیرند. قطبنمای شخصیتهای سیاسی به سمتی رهنمون میشود که بیشترین فشار را بر بدنه پلورالیسم وارد کند. ترازوی سیاسی آمریکا به سمتی سنگینی میکند که بیشترین وزن و چگالی را داشته باشد. حال اما باید پرسید لابی ایران کجاست؟ کو آن اقلیت پرنفوذی که باید سنای آمریکا را از تصویب دهها طرح تحریم سیاسی و اقتصادی مانع میشد و فشار را بر ایران میکاست و بوشها و کلینتونها را از جری شدن به ایرانیان بازمیداشت و منافع ایران در عراق را به رسمیت میشناخت؟ مواضع کلینتونها و اوباماها را باید ساخت نه آنکه به انتظار نشست تا از سر جود و بخشش نیمنگاهی به ما داشته باشند تا نرسد آن روزی که عاجزانه بگوییم نمیگذارند رئیس جمهور شوند. دیاكو حسینی |
||||
| تحلیل : روزنامه کارگزاران | ||||


توضیح مترجم : با توجه به فشارهای گسترده بر وبگاه های ایرانی و اسلامی ، اکتفا به وعده و وعیدهای زمان گذشته برای پیشرفت صنعت مخابرات ایران بعنوان پیشرو تمدن اسلامی در زمانی که دشمنان ملتهای اسلامی لحظه به لحظه بر فشار و تهاجم خود می افزایند ، بسیار دور از انتظار است . گسترش اسلام ، علی الخصوص اسلام و سیاست اسلام ، یکی از وظایف جمهوری اسلامی ایران بعنوان کشوری که خود را سردمدار مسلمانان می داند است . اما با کمال تاسف شاهدیم که وبگاه های اسلامی همواره با حمله زیر مجموعه های صهیونیستی و آمریکائی مواجه بوده و علیرغم تلاش بسیار برای ارتقای محتوا ، پشتیبانی فنی قابل توجهی برای آنان وجود نداشته و این وبگاهها در بی پناهی کاملی به سر می برند .
صاحبان این سایتها ، همواره نشانی وبگاه خود را با خوف و رجا نسبت به بودن یا نبودن آن وارد می کنند تا مبادا بخاطر ایرانی یا اسلامی بودن با توقیف وبگاه خود مواجه بشوند ... لذا توسعه پیشرفت مخابرات ایران بعنوان یک کشور مستقل و غیر مطیع نیاز به یک نگرش و حمیت مذهبی دارد و دور نیست که نام این تلاش مورد انتظار را ، عملیات "والفجر" نیز بتوان گذاشت .
سایت moqavemat.net آخرین نمونه این تهاجم است و همچنین سایت تلویزیون المنار (almanar.com.lb) که متعلق به حزب الله لبنان است ، در آخرین حرکت خود به میزبانهای مخابرات جمهوری اسلامی پناه برده بود هم اکنون و علی الظاهر بدلیل مشکلات فنی یا عدم وجود امنیت در دسترس نیست . این دو سایت هم اکنون جزو آخرین سایتهای نشان شده وبگاه هاگانا در صفحه اول لیست سیاه آن است .لازم است مسئولین محترم جمهوری اسلامی علاوه بر وظایف قانونی ، وظایف و اهتمام شرعی خود در این حیطه را نیز مد نظر بگیرند تا کلیه سایتهای ایرانی و اسلامی از حملات شب پرستان طاغوت که برای خاموش کردن صدای حق فعالیت می کنند در امان بمانند .
هاگانا ، جنگ صهیونیستی بر ضد وبگاههای اینترنتی اسلامی
دور از نظر نیست که نام هاگانا بار دیگر در مقوله برخورد اسلام و اسرائیل به میان بیاید ! اما موضوع جدید آن است که هدفی که هاگانا آن را پی می گیرد ، با هدفی که در اوائل قرن گذشته در آن جهت پدید آمد کمی متفاوت است . اما با این وجود ، اسلوب این گروه یکی است ... و این اسلوب چیزی جز تعقیب و تاراندن و ویران کردن نیست .
در سال 1921 میلادی ، سازمانی نظامی صهیونیستی مهاجرنشینی پدید آمد که در آنزمان بطور سری و با نام "دفاع و عمل" به فعالیت پرداخت . بعد از آن ، کلمه عمل حذف گردید و کلمه "دفاع" باقی ماند که به معنای "هاگانا" است . مقصود این سازمان تهاجم به زمین و کارگران و سربازان بود .
با اینکه معنای این کلمه دفاع است ، این گروه به عملیات مسلحانه بر ضد مسلمانان پرداخته و همچنین در عملیات اسکان مهاجر نشینها مشارکت کرد و در مهاجرت قانونی و غیر قانونی صهیونیستها یاری رساند . این گروه همچنین در طول انقلاب عربی در سال 1936 با انگلیس همکاری داشت و در سال 1931 ، بعضی از عناصر هاگانا بهمراه اعضائی از "بیتاد" ، سازمان " آرگون " را تشکیل دادند که بزرگترین نقش را در برپائی دولت اسرائیل و قتل و آواره سازی فلسطینی ها داشت و شعار و نشان این گروه ، عبارت " فقط با اسلحه " بود که در زیر آن عبارت " فقط همین " نیز نقش بسته بود .
کینه و جنگ ... اینبار الکترونیکی
اما هاگانائی که امروز در مورد آن صحبت می کنیم ، در دنیای مجازی اینترنت فعالیت می کند و وظیفه آن ، تعقیب وبگاههای اسلامی است بر روی اینترنت برای توقیف و بستن یا تاراندن آنها از شرکتهای میزبانی به بهانه آنکه این وبگاهها ، پشتیبان تروریسم و جمعیتهای تروریستی هستند .

وبگاه اینترنتی هاگانا توسط فردی آمریکائی یهودی الأصل که Andrew Aaron Weisburd خوانده می شود و در ایالات متحده آمریکا ساکن است تاسیس شده است ، و فعالیتهای اساسی این وبگاه در تعقیب وبگاههای اسلامی که از جهاد صحبت بکنند ، یا منعکس کننده اخبار جهاد در فلسطین یا عراق یا هر جای دیگر که بر ضد اشغالگران مقاومت و جهاد وجود داشته باشد است . وبگاه های گروههای اسلامی جهادی و غیر جهادی که مطابق با میل این گروه نباشد ، جزو حیطه جستجوی این وبگاه است . حتی سایتهائی که به تحریم اقتصادی دعوت می کنند یا تصاویر گرافیکی مربوط به تحریم اقتصادی را در سایت خود جای می دهند یا فتوای تحریم اقتصادی را منتشر می کنند نیز جزو لیست سیاه این وبگاه هستند .
کار بدینجا به اتمام نمی رسد ، وبگاه های اسلامی معتدل که جزو هیچ دسته بندی نیز فعالیت نمی کنند هم جزو بانک داده این گروه قرار دارند ، و این شامل وبگاههای اطلاع رسانی و دعوت به اسلام نیز می شود ، همچون وبگاه (اسلام آنلاین.نت) و (اسلام الیوم) و (طریق الإسلام) ... و بعضی از وبگاههای شخصی مبلغین و علما !
عملیات شانتاژ و فشار بواسطه نامه نگاری با شرکتهائی که این وبگاهها را بر روی سرویس دهنده های خود میزبانی می کنند انجام می پذیرد . به این شرکتها اعلام می شود که شما در حال میزبانی وبگاه گروههای تروریستی هستید و یا بایست آن را از سرویس دهنده خود حذف کنید یا شرکت شما دیگر خدمات نخواهد گرفت ! که این ارعاب و تهدید و القای وحشت ، با نام (دفتر تحقیقات فدرال) انجام می پذیرد تا شرکت مورد نظر را مجاب کند که فورا پاسخ بدهد یا فرمان ببرد .
با این روند ، تعداد زیادی از وبگاه های اسلامی تحت فشار قرار گرفتند و به هر شرکت میزبانی دیگری که رفتند نیز وبگاه آنها حذف شد یا از آنها خواسته شد که فایلهای خود را به شرکت دیگری منتقل سازند .
در این حال وبگاه های اسلامی شروع به جستجوی شرکتهائی کردند که تحت نظر قانونهای آمریکا عمل نکنند ، و در این میان شرکتهائی در مالزی پیدا شد که در ظاهر واجد چنین شرایطی بودند و هجرت وبگاههای اسلامی به مالزی آغاز گردید ، و تصور شد که شرکتهای مالزیائی در مقابل قانونهای خاص آمریکا در تعقیب وبگاههای ترویستی (آنطور که ادعا می کنند) پیرو و تابع ، نیستند .
اما حادثه ای بر روی اینترنت پدید آمد و یک فیلم ویدیوئی که کشته شدن یکی از آمریکائیها در عراق را نمایش می داد در اینترنت گسترش یافت . این فیلم از وبگاهی منتشر شد که بعدا معلوم شد وبگاه مربوطه بطور جداگانه در کنار دهها وبگاه اسلامی نیز میزبانی می شود و این ضربه بزرگی برای وبگاههای منظور بود . در این زمان هاگانا و دفتر تحقیقات فدرال دست به کار شدند و از حکومت مالزی خواستند تا این شرکت را تعطیل کند و تمام وبگاههای آن را بیرون بیاندازد ، و بدانچه که خواستند نیز دست یافتند .
این تروریسم فکری و عملی که هاگانا بدان اقدام می ورزد ، بر خلاف کلیه قوانین و روشهای متداول در دنیای مجازی اینترنت است ، هیچ قانون رسمی وجود ندارد تا وبگاهها را از انتشار تفکر خود یا ترویج اعتقادی که بدان ایمان دارد باز بدارد که اگر چنین بود از فعالیت دهها هزار وبگاه جنسی که انتشار دهنده فحشا و رذالت هستند یا وبگاههائی که به جمعیتهای مسیحی تندرو یا یهودی نژاد پرست تعلق دارد ، یا پایگاههائی که مختص شیطان پرستی است و پایگاههای شخصی نژاد پرست یا ضد اسلام و مسلمانان ، جلوگیری می شد !
کسی نمی تواند تمامی این انواع وبگاه ها را پیگیری کند یا جلوی آنها را بگیرد ، اما اگر یک سایت اسلامی پیدا بشود که از مبانی اسلامی و افکار عمومی آن صحبت کند ، ممنوع و حذف می شود و همه جا با مشکل مواجه می شود .
از میدان جنگ
وبگاه هاگانا در طول دو سال و نیم پس از تاریخ تاسیس خود ، صدها وبگاه اسلامی را مورد تعقیب قرار داد و بیش از 500 وبگاه را از راه اجبار شرکتهای میزبانی و تهدید آنها به قطع خدمات ، به تعطیلی کشاند .
وبگاه هاگانا ، اهداف تخریبی خود را با تمام جرات و وقاحت ابراز می کند ، و اطلاعات کاملی از صاحبان وبگاهها و مکانهای میزبانی ارائه می دهد و از بازدیدکنندگان خود می خواهد تا به این وبگاه یاری برسانند و در نامه نگاری با شرکتهای میزبانی برای بستن وبگاههای اسلامی از آنها درخواست همکاری می کند .
هنگامی که انهدام وبگاه اسلامی مربوطه به پایان رسید ، در زیر نام آن علامت سلاحی معکوس ( یک کلاشینکف برگشته ) ، نشان داده می شود و این بدان معناست که توقیف و به تعطیلی کشاندن این وبگاه جهادی ، به پایان رسید . حتی در انتهای کار مفاهیم ایدئولوژیکی سایت مربوط و اهداف مخفی! آن جهت توجیه این عمل شرح داده می شود .
این مجموعه به تقسیم بندی وبگاههای اسلامی با توجه به رویکرد فکری آنها می پردازد ، گروهی برای القاعده و گروهی برای حماس و جهاد اسلامی و گروهی برای جهادگران سلفی و گروهی دیگر برای حزب التحریر و همچنین گروهی برای حزب الله و همچنین گروهی برای مجموعه های جهادی کشمیر ... و غیره . بطوری که در این نشانی آمده است : http://www.haganah.us/jihadi/
همانطور که گفته شد ، این تقسیم بندی ها به گروههای جهادی خلاصه نمی شود ، و گروههای اسلامی معتدل نیز جزو این گروهها هستند ، و وبگاههای معتدل تحت نام گروه ( پیرو و پشتیبان ) قرار دارند . همچون وبگاه اسلام آنلاین.نت ، اسلام الیوم ، الإسلام سوال و جواب ، مفکرة الإسلام ، رسالة الإسلام و غیره ... با این که همه این پایگاهها ، پایگاههای اطلاع رسانی صرف و جهت دعوت است ، اما از حقد پنهان آن در امان نمانده است .
اتحاد صهیونیستی
با وجود اینکه هاگانا ادعا می کند به عملیات تخریب یا انهدام وبگاه هائی که آنان را پیگیری می کند نمی پردازد ، با مجموعه های یهودی خاص که جهت نفوذ و تخریب فعالیت می کنند (هکرها) بطور نزدیکی همکاری دارد و این مجموعه ها وبگاههائی را که احساس می کنند با فعالیتشان یهود را اذیت می کنند مورد حمله قرار می دهند .

و این ادعا با گزارشی که شرکت Riptech که متخصص راههای حفاظت در شبکه اینترنت است تکمیل می شود . این گزارش بیان می کند که اسرائیل در دنیا رتبه اول حمله به شبکه های اینترنتی را اشغال کرده است . این نسبتی از کاربران اینترنت در اسرائیل است بطوریکه Riptech ، در حدود 128هزار حمله برای هک از سوی چهار میلیون کامپیوتر در اسرائیل را ثبت کرده است .
همچنین گزارش شرکت Symantec که در جهت تولید برنامه های ضد ویروس فعالیت می کند بر این نکته اشاره می کند که اسرائیل جایگاه نهم در فهرست دولتهائی که برنامه های ویروسی در اینترنت انتشار می دهند را اشغال کرده است .
و فعالیتهای این گروه به این حد تخریب و تعقیب پایان نمی یابد ، بلکه این گروه تلاش می کند که هیچ اثری از گروههائی که از یهود صحبت می کنند ، چه اسلامی باشند و چه نباشند ، در موتورهای جستجو نیز ظاهر نباشد .
مؤسسه آمریکائی "مبارزه با بدنام سازی" که پیرو اسرائیل است ، دادخواستی بر علیه شرکت گوگل در مورد حذف پایگاههای الکترونیکی ضد یهود و ضد اسرائیلی کرد که گوگل آنها را در نتایج بحث خود ظاهر می نمود. و دلیل این موسسه آن بود که اگر کسی کلمه " یهود " را جستجو کند ، تعدادی از وبگاههای ضد اسرائیلی و ضد یهودی ظاهر می شوند .
شرکت گوگل در این فشار عذرخواهی رسمی خود در مورد آنچه که "وبگاههای ناپسندی" که مدعی بود آنتی سمتیک (ضد سامی) و ضد اسرائیل هستند بیان نمود!
این حمله انبوه به وبگاه های اسلامی تنها به هاگانا منحصر نمی شود ، و اخیرا وبگاه های بسیاری ساخته شده اند تا از وبگاه ها و تالارهای گفتمان اسلامی مراقبت کنند و گزارشات و نوشته هائی که محرک بسته شدن یا انهدام این سایتها باشد منتشر سازند .
از مشهورترین وبگاه های مشابه ، وبگاه MEMRI است ، و این وبگاه صهیونیستی ، پیگیری رسانه های عربی چه دیداری و شنیداری و چه نوشتاری و همه آنچه که به یهود و صهیونیسم ارتباط دارد است . از نمونه های دیگر می توان به TerrorTracker اشاره کرد و این وبگاه ، به ادعای خود برای کشف تروریسمی که القاعده و پیروان ابوحمزه ی مصری و دیگر گروه های تروریستی فعالیت می کند ، آنطور که می گوید !
این پایگاه ها و چندین پایگاه دیگر ، به فعالیت تبلیغاتی منظم و گسترده و هماهنگی دست زده اند تا این وبگاهای اسلامی و آثار آنان را از اینترنت حذف کنند . و هاگانا ، اکنون برای تصویب قانونی برای مبارزه با تروریسم در اینترنت تلاش گسترده ای می کند بطوریکه بتواند این پایگاه ها را با تمام راحتی و آسودگی و بدون هیچ گونه پیگیری یا تعقیب و شانتاژ ببندد .
چه کسی از وبگاه های اسلامی حمایت می کند ؟
اکنون چه کسی وبگاه های اسلامی را از این ویروس ویرانگر حفاظت می کند ؟! و چه کسی از حقوق این وبگاه ها و کرامتشان ، حمایت می کند ؟
موسسات و گروه های حقوق مالکیت ، و آزادی بیان در مورد این جنایت آشکار در حق وبگاه های اسلامی سکوت اختیار کرده اند و هیچ کس از ترس هاگانا لب نمی گشاید ، این مجموعه به عملکرد و پشتیبانی دفاتر تحقیق فدرال FBI گرم است که با کسانی که اوامر بستن یا بیرون کردن سایت مربوطه را اطاعت نمی کند برخورد خواهد کرد .
بطور کلی هاگانا چه می خواهد ؟
۱- ساکت کردن هر صدای تبلیغی برای جهاد یا مقاومت بر ضد اشغالگری در سرزمینهای اسلامی
۲- تعطیل کردن همه وبگاه های اسلامی که بر علیه صهیونیستها و آمریکا سخن می گویند و آنها را مهاجم و اشغالگر و جنایتکار جنگ می خوانند .
۳- غلط اندازی در مورد جهاد و مقاومت بواسطه انتشار آراء و افکار منحرف و معرفی آنها بعنوان مقاومت و جهاد حقیقی .
۴- جلوگیری از نقش وبگاه های اسلامی بر روی اینترنت و مشغول ساختن آنان به تعمیر و بازسازی و جایگزینی پایگاه خود.
و این فشار سنگین از وقاحت و کینه و نژاد پرستی ، تشکیل یک حرکت تبلیغاتی قوی برای رسوا کردن و عریان ساختن اهداف هاگانا و پشتیبانی از وبگاه های اسلامی را می طلبد و البته این کافی نیست که ایستادن در مقابل فعالیتهای تهدید آمیز و پیگیریهای این گروه تروریستی برای تسلط بدون محدودیت بر شبکه اینترنت ، و بر وبگاه های اسلامی ، علی الخصوص هنگامی که هیچگونه قانون یا حقی برای انجام چنین تحرکاتی وجود ندارد.
بقای وبگاه های اسلامی و اطلاع رسانی در زیر ضربات چکش این تهاجم بدخوی و درنده که هاگانا بدان اقدام می ورزد ، ممکن است به انهدام و نابودی تمام پایگاه هائی که با صدای امت اسلامی به فعالیت می پردازند منجر شود ، و این صدای ضعیف و مظلومش در این شبکه که در فرض است که آن تحت سلطه هیچ احدی نیست و قانون هیچ دولتی یا تهاجم وحشیانه ای بر آن حکومت نمی کند، قطع خواهد شد !
در زمانی که هزاران وبگاه ضد اسلامی و ضد عربی ، و هزاران پایگاه که برای تجاوزات اسرائیل در فلسطین حقوق کامل در نظر می گیرند و می گویند اسرائیل قربانی تروریسم اسلامی است ، شیاطین رسانه های یهودی صهیونیستی پشتیبانی شده توسط آمریکا ،به تار و مار کردن وبگاه هائی اسلامی می پردازند که می گویند : " نه ظلم و نه اشغالگری " ، مقاومت و آزادی و بازگرداندن عزت و کرامت ، عملی تروریستی شده است که باید آن را از ریشه کند .
بنابر این تصور می کنم در این زمان لازم شده است کمیته ای برای دفاع و حمایت از وبگاه های اسلامی تشکیل شود تا از آنان در برابر وقاحت و حقد هاگانای صهیونیستی که همه چیز را بخاطر اهداف پلید پیرو افکار صهیونیستی خود که "نابودی هر چه اسلام و مسلمین است " را می خواهد حمایت کند .
و تقاضا دارم که این کمیته قبل از نابود شدن همه وبگاه های اسلامی که از جان و روح این امت و فکر و تاریخش و تمدن اسلام و مسلمین برخاسته است ، برپا شود و اینترنت چراگاهی برای شبکه های مافیائی و تاجران جنسی و مواد مخدر و قاتلان نشود .
عنوان اصلی مقاله : هاگانا ، جنگ صهیونیستی بر ضد وبگاههای اینترنتی اسلامی
نوشته : عمر عبد العزیز مشوح ( متخصص فناوری اطلاعات omar@arabic-tech.com) .
مترجم : سید احمد موسوی (r.mesbah[AT]gmail)
منبع : islamonline.net
نشانی مقاله : http://www.islamonline.net/arabic/ar...rticle04.shtml
عمر عبد العزيز مشوح
مترجم: سيد احمد موسوي
توجه به فشارهاي گسترده بر وبگاههاي ايراني و اسلامي، اکتفا به وعده و وعيدهاي زمان گذشته براي پيشرفت صنعت مخابرات ايران به عنوان پيشرو تمدن اسلامي در زماني که دشمنان ملتهاي اسلامي لحظه به لحظه بر فشار و تهاجم خود ميافزايند، بسيار دور از انتظار است. گسترش اسلام، به ويژه اسلام و سياست اسلام، يکي از وظايف جمهوري اسلامي ايران به عنوان کشوري که خود را سردمدار مسلمانان ميداند، است، اما با کمال تأسف، شاهديم که وبگاههاي اسلامي، همواره با حمله زيرمجموعههاي صهيونيستي و آمريکايي روبهرو بوده و بهرغم تلاش بسيار براي ارتقاي محتوا، پشتيباني فني چشمگيري براي آنان وجود نداشته و اين وبگاهها در بيپناهي کامل به سر ميبرند.
صاحبان اين سايتها، همواره نشاني وبگاه خود را با خوف و رجا نسبت به بودن يا نبودن آن وارد ميکنند، تا مبادا به خاطر ايراني يا اسلامي بودن با توقيف وبگاه خود روبهرو شوند، براي همين، توسعه پيشرفت مخابرات ايران به عنوان کشوري مستقل و غيرمطيع، نياز به نگرش و حميت مذهبي دارد و دور نيست که نام اين تلاش مورد انتظار را، عمليات «والفجر» نيز بتوان گذاشت.
سايت« moqavemat.net»، آخرين نمونه اين تهاجم است و همچنين سايت تلويزيون «المنار» (almanar.com.lb) که متعلق به حزبالله لبنان است و در آخرين حرکت خود به ميزبانهاي مخابرات جمهوري اسلامي پناه برده بود، هماکنون و به ظاهر، به دليل مشکلات فني يا نبود امنيت در دسترس نيست. اين دو سايت هماکنون جزو آخرين سايتهاي نشان شده وبگاه هاگانا در صفحه نخست ليست سياه آن است. لازم است، مسئولان محترم جمهوري اسلامي، علاوه بر وظايف قانوني، وظايف و اهتمام شرعي خود در اين حيطه را نيز مد نظر بگيرند تا همه سايتهاي ايراني و اسلامي از حملات شبپرستان طاغوت که براي خاموش کردن صداي حق فعاليت ميکنند، در امان بمانند.
هاگانا، جنگ صهيونيستي بر ضد وبگاههاي اينترنتي اسلامي
دور از نظر نيست که نام هاگانا بار ديگر در مقوله برخورد اسلام و اسرائيل به ميان بيايد! اما موضوع جديد آن است که هدفي که هاگانا آن را پي ميگيرد، با هدفي که در اوايل قرن گذشته در آن جهت پديد آمد، کمي متفاوت است، اما با وجود اين، روش اين گروه يکي است... و اين اسلوب، چيزي جز تعقيب و تاراندن و ويران کردن نيست.
در سال 1921 ميلادي، سازمان نظامي صهيونيستي مهاجرنشيني پديد آمد که در آن زمان به طور سري و با نام «دفاع و عمل» به فعاليت پرداخت. پس از آن، کلمه عمل حذف شد و کلمه «دفاع» باقي ماند که به معناي «هاگانا»ست. مقصود اين سازمان، تهاجم به زمين و کارگران و سربازان بود.
با اين كه معناي اين کلمه دفاع است، اين گروه به عمليات مسلحانه بر ضد مسلمانان پرداخته و همچنين در عمليات اسکان مهاجرنشينها مشارکت کرد و در مهاجرت قانوني و غيرقانوني صهيونيستها ياري رساند. اين گروه همچنين در انقلاب عربي سال 1936 با انگليس همکاري داشت و در سال 1931، برخي از عناصر هاگانا به همراه اعضايي از «بيتاد»، سازمان «آرگون» را تشکيل دادند که بزرگترين نقش را در برپايي دولت اسرائيل و قتل و آوارهسازي فلسطينيها داشت و شعار و نشان اين گروه، عبارت « فقط با اسلحه» بود که در زير آن عبارت « فقط همين» نيز نقش بسته بود.
کينه و جنگ... اين بار الکترونيکي
اما هاگانايي که امروز در مورد آن صحبت ميکنيم، در دنياي مجازي اينترنت فعاليت ميکند و وظيفه آن، تعقيب وبگاههاي اسلامي است، روي اينترنت براي توقيف و بستن يا تاراندن آنها از شرکتهاي ميزباني به بهانه آن که اين وبگاهها، پشتيبان تروريسم و جمعيتهاي تروريستي هستند.
وبگاه اينترنتي هاگانا توسط فردي آمريکايي يهوديالأصل که Andrew Aaron Weisburd خوانده ميشود و در ايالات متحده آمريکا ساکن است، تأسيس شده و فعاليتهاي اساسي اين وبگاه در تعقيب وبگاههاي اسلامي که از جهاد صحبت بکنند، يا منعکس کننده اخبار جهاد در فلسطين يا عراق يا هر جاي ديگر که بر ضد اشغالگران مقاومت و جهاد وجود داشته باشد، است. وبگاههاي گروههاي اسلامي جهادي و غيرجهادي که مطابق با ميل اين گروه نباشد، جزو حيطه جستجوي اين وبگاه است. حتي سايتهايي که به تحريم اقتصادي دعوت ميکنند يا تصاوير گرافيکي مربوط به تحريم اقتصادي را در سايت خود جاي ميدهند يا فتواي تحريم اقتصادي را منتشر ميکنند، نيز جزو ليست سياه اين وبگاه هستند.
کار بدينجا به پايان نميرسد؛ وبگاههاي اسلامي معتدل که جزو هيچ دستهبندي نيستند، هم جزو بانک داده اين گروه قرار دارند و اين شامل وبگاههاي اطلاعرساني و دعوت به اسلام نيز ميشود؛ همچون وبگاه (اسلام آنلاين.نت) و (اسلام اليوم) و (طريق الإسلام)... و بعضي از وبگاههاي شخصي مبلغان و علما!
عمليات شانتاژ و فشار به واسطه نامهنگاري با شرکتهايي که اين وبگاهها را روي سرويسدهندههاي خود ميزباني ميکنند انجام ميپذيرد. به اين شرکتها اعلام ميشود که شما در حال ميزباني وبگاه گروههاي تروريستي هستيد و يا بايد آن را از سرويسدهنده خود حذف کنيد يا شرکت شما ديگر خدمات نخواهد گرفت! که اين ترس و تهديد و القاي وحشت، با نام (دفتر تحقيقات فدرال) انجام ميگيرد تا شرکت مورد نظر را مجاب کند که فورا پاسخ بدهد يا فرمان ببرد.
با اين روند، تعداد زيادي از وبگاههاي اسلامي تحت فشار قرار گرفتند و به هر شرکت ميزباني ديگري که رفتند نيز وبگاه آنها حذف شد يا از آنها خواسته شد که فايلهاي خود را به شرکت ديگري منتقل كنند.
در اين حال، وبگاههاي اسلامي، شروع به جستجوي شرکتهايي کردند که تحت نظر قانونهاي آمريکا عمل نکنند و در اين ميان، شرکتهايي در مالزي پيدا شد که در ظاهر، داري چنين شرايطي بودند و هجرت وبگاههاي اسلامي به مالزي آغاز و تصور شد که شرکتهاي مالزيايي در مقابل قانونهاي خاص آمريکا در تعقيب وبگاههاي ترويستي (آن طور که ادعا ميکنند) پيرو نيستند.
اما حادثهاي روي اينترنت پديد آمد و يک فيلم ويديويي که کشته شدن يکي از آمريکاييها در عراق را نمايش ميداد در اينترنت گسترش يافت. اين فيلم از وبگاهي منتشر شد که بعدا معلوم شد، وبگاه مربوطه به طور جداگانه در کنار دهها وبگاه اسلامي نيز ميزباني ميشود و اين ضربه بزرگي براي وبگاههاي منظور بود. در اين زمان، هاگانا و دفتر تحقيقات فدرال دست به کار شدند و از حکومت مالزي خواستند تا اين شرکت را تعطيل کند و تمام وبگاههاي آن را بيرون بيندازد و بدانچه خواستند نيز دست يافتند.
اين تروريسم فکري و عملي که هاگانا بدان اقدام ميورزد، بر خلاف کليه قوانين و روشهاي متداول در دنياي مجازي اينترنت است. هيچ قانون رسمي وجود ندارد تا وبگاهها را از انتشار تفکر خود يا ترويج اعتقادي که بدان ايمان دارند، باز بدارد که اگر چنين بود از فعاليت دهها هزار وبگاه جنسي که انتشار دهنده فحشا هستند يا وبگاههايي که به جمعيتهاي مسيحي تندرو يا يهودينژادپرست تعلق دارد، يا پايگاههايي که مختص شيطانپرستي است و پايگاههاي شخصي نژادپرست يا ضد اسلام و مسلمانان، جلوگيري ميشد!
کسي نميتواند، تمامي اين انواع وبگاهها را پيگيري کند يا جلوي آنها را بگيرد، اما اگر يک سايت اسلامي پيدا بشود که از مباني اسلامي و افکار عمومي آن صحبت کند، ممنوع و حذف و همه جا با مشکل روبهرو ميشود.
از ميدان جنگ
وبگاه هاگانا در دو سال و نيم پس از تاريخ تأسيس خود، صدها وبگاه اسلامي را تعقيب كرد و بيش از پانصد وبگاه را از راه اجبار شرکتهاي ميزباني و تهديد آنها به قطع خدمات، به تعطيلي کشاند.
وبگاه هاگانا، اهداف تخريبي خود را با تمام جرأت و وقاحت ابراز ميکند و اطلاعات کاملي از صاحبان وبگاهها و مکانهاي ميزباني ارائه ميدهد و از بازديدکنندگان خود ميخواهد تا به اين وبگاه ياري برسانند و در نامهنگاري با شرکتهاي ميزباني براي بستن وبگاههاي اسلامي از آنها درخواست همکاري ميکند.
هنگامي که انهدام وبگاه اسلامي مربوطه به پايان رسيد، در زير نام آن علامت سلاحي معکوس ( يک کلاشينکف برگشته )، نشان داده ميشود و اين بدان معناست که توقيف و به تعطيلي کشاندن اين وبگاه جهادي، به پايان رسيد. حتي در پايان کار، مفاهيم ايدئولوژيکي سايت مربوط و اهداف مخفي! آن براي توجيه اين عمل شرح داده ميشود.
اين مجموعه به تقسيمبندي وبگاههاي اسلامي با توجه به رويکرد فکري آنها ميپردازد، گروهي براي القاعده و گروهي براي حماس و جهاد اسلامي و گروهي براي جهادگران سلفي و گروهي ديگر براي حزب التحرير و همچنين گروهي براي حزبالله و همچنين گروهي براي مجموعههاي جهادي کشمير... و غيره. به گونهاي که در اين نشاني آمده است: http://www.haganah.us/jihadi/
همان گونه که گفته شد، اين تقسيمبنديها به گروههاي جهادي خلاصه نميشود و گروههاي اسلامي معتدل نيز جزو اين گروهها هستند و وبگاههاي معتدل با نام گروه (پيرو و پشتيبان) قرار دارند. همچون وبگاه اسلام آنلاين.نت، اسلام اليوم، الإسلام سوال و جواب، مفکرة الإسلام، رسالة الإسلام و غيره... با اين که همه اين پايگاهها، پايگاههاي اطلاعرساني صرف و براي دعوت است، اما از حقد پنهان آن در امان نمانده است.
اتحاد صهيونيستي
با وجود اين که هاگانا ادعا ميکند، عمليات تخريب يا انهدام وبگاههايي که آنان را پيگيري ميکند نميپردازد، با مجموعههاي يهودي خاص که براي نفوذ و تخريب فعاليت ميکنند (هکرها) به طور نزديکي همکاري دارد و اين مجموعهها، وبگاههايي را که احساس ميکنند با فعاليتشان يهود را اذيت ميکنند، مورد حمله قرار ميدهند.و اين ادعا با گزارشي که شرکت Riptech که متخصص راههاي حفاظت در شبکه اينترنت است، تکميل ميشود. اين گزارش بيان ميکند که اسرائيل در دنيا رتبه نخست حمله به شبکههاي اينترنتي را اشغال کرده است. اين نسبتي از کاربران اينترنت در اسرائيل است، به گونهاي که Riptech، در حدود 128هزار حمله براي هک از سوي چهار ميليون کامپيوتر در اسرائيل را ثبت کرده است.
همچنين گزارش شرکت Symantec که براي توليد برنامههاي ضد ويروس فعاليت ميکند، بر اين نکته اشاره ميکند که اسرائيل، جايگاه نهم در فهرست دولتهايي را که برنامههاي ويروسي در اينترنت انتشار ميدهند، اشغال کرده است.
و فعاليتهاي اين گروه به اين حد تخريب و تعقيب پايان نمييابد، بلکه اين گروه تلاشميکند، هيچ اثري از گروههايي که از يهود صحبت ميکنند، چه اسلامي باشند و چه نباشند، در موتورهاي جستجو نيز ظاهر نباشد.
مؤسسه آمريکايي «مبارزه با بدنام سازي» که پيرو اسرائيل است، دادخواستي عليه شرکت گوگل در مورد حذف پايگاههاي الکترونيکي ضديهود و ضداسرائيلي کرد که گوگل آنها را در نتايج بحث خود ظاهر مينمود و دليل اين مؤسسه آن بود که اگر کسي کلمه«يهود» را جستجو کند، تعدادي از وبگاههاي ضداسرائيلي و ضديهودي ظاهر ميشوند.
شرکت گوگل در اين فشار، عذرخواهي رسمي خود در مورد آنچه «وبگاههاي ناپسندي» که مدعي بود، آنتي سمتيک (ضد سامي) و ضد اسرائيل هستند بيان نمود!
اين حمله انبوه به وبگاههاي اسلامي، تنها به هاگانا منحصر نميشود و به تازگي، وبگاههاي بسياري ساخته شدهاند تا از وبگاهها و تالارهاي گفتمان اسلامي مراقبت کنند و گزارشها و نوشتههايي که محرک بسته شدن يا انهدام اين سايتها باشد، منتشر سازند.
از مشهورترين وبگاههاي مشابه، وبگاه MEMRI است؛ اين وبگاه صهيونيستي، پيگيري رسانههاي عربي چه ديداري و شنيداري و چه نوشتاري و همه آنچه به يهود و صهيونيسم ارتباط دارد است؛ از نمونههاي ديگر، ميتوان به TerrorTracker اشاره کرد. اين وبگاه، به ادعاي خود براي کشف تروريسمي که القاعده و پيروان ابوحمزه مصري و ديگر گروههاي تروريستي فعاليت ميکند، آن گونه که ميگويد!
اين پايگاهها و چندين پايگاه ديگر، به فعاليت تبليغاتي منظم و گسترده و هماهنگي دست زدهاند تا اين وبگاههاي اسلامي و آثار آنان را از اينترنت حذف کنند و هاگانا، اکنون براي تصويب قانوني براي مبارزه با تروريسم در اينترنت، تلاش گستردهاي ميکند، به طوري که بتواند اين پايگاهها را با تمام راحتي و آسودگي و بدون هيچ گونه پيگيري يا تعقيب و شانتاژ ببندد.
چه کسي از وبگاههاي اسلامي حمايت ميکند ؟
اکنون چه کسي وبگاههاي اسلامي را از اين ويروس ويرانگر حفاظت ميکند؟! و چه کسي از حقوق اين وبگاهها و کرامتشان، حمايت ميکند؟
مؤسسات و گروههاي حقوق مالکيت و آزادي بيان در مورد اين جنايت آشکار در حق وبگاههاي اسلامي سکوت اختيار کردهاند و هيچکس از ترس هاگانا لب نميگشايد، اين مجموعه به عملکرد و پشتيباني دفاتر تحقيق فدرال FBI گرم است که با کساني که اوامر بستن يا بيرون کردن سايت مربوطه را اطاعت نميکنند، برخورد خواهد کرد.
به طور کل، هاگانا چه ميخواهد؟
1ـ ساکت کردن هر صداي تبليغي براي جهاد يا مقاومت بر ضد اشغالگري در سرزمينهاي اسلامي.
2ـ تعطيل کردن همه وبگاههاي اسلامي که عليه صهيونيستها و آمريکا سخن ميگويند و آنها را مهاجم و اشغالگر و جنايتکار جنگ ميخوانند.
3ـ غلطاندازي در مورد جهاد و مقاومت به واسطه انتشار آرا و افکار منحرف و معرفي آنها به عنوان مقاومت و جهاد حقيقي.
4ـ جلوگيري از نقش وبگاههاي اسلامي روي اينترنت و مشغول ساختن آنان به تعمير و بازسازي و جايگزيني پايگاه خود.
و اين فشار سنگين از وقاحت و کينه و نژادپرستي، تشکيل يک حرکت تبليغاتي قوي براي رسوا کردن و عريان ساختن اهداف هاگانا و پشتيباني از وبگاههاي اسلامي را ميطلبد و البته اين کافي نيست که ايستادن در برابر فعاليتهاي تهديدآميز و پيگيريهاي اين گروه تروريستي براي تسلط بدون محدوديت بر شبکه اينترنت و بر وبگاههاي اسلامي، به ويژه هنگامي که هيچگونه قانون يا حقي براي انجام چنين تحرکاتي وجود ندارد.
بقاي وبگاههاي اسلامي و اطلاعرساني در زير ضربات چکش اين تهاجم بدخوي و درنده که هاگانا بدان اقدام ميورزد، ممکن است به انهدام و نابودي تمام پايگاههايي که با صداي امت اسلامي به فعاليت ميپردازند، منجر شود، و اين صداي ضعيف و مظلومش در اين شبکه که در فرض است که آن تحت سلطه هيچ احدي نيست و قانون هيچ دولتي يا تهاجم وحشيانهاي بر آن حکومت نميکند، قطع خواهد شد!
در زماني که هزاران وبگاه ضداسلامي و ضدعربي و هزاران پايگاه که براي تجاوزات اسرائيل در فلسطين حقوق کامل در نظر ميگيرند و ميگويند اسرائيل قرباني تروريسم اسلامي است، شياطين رسانههاي يهودي صهيونيستي پشتيباني شده توسط آمريکا، به تار و مار کردن وبگاههاي اسلامي ميپردازند و ميگويند: نه ظلم و نه اشغالگري، مقاومت و آزادي و بازگرداندن عزت و کرامت، عملي تروريستي شده است که بايد آن را از ريشه کند.
بنابراين، گمان ميکنم در اين زمان، لازم شده است، کميتهاي براي دفاع و حمايت از وبگاههاي اسلامي تشکيل شود تا از آنان در برابر وقاحت و حقد هاگاناي صهيونيستي که همه چيز را به خاطر اهداف پليد پيرو افکار صهيونيستي خود که «نابودي هر چه اسلام و مسلمين است» را ميخواهد حمايت کند.
و تقاضا دارم که اين کميته، پيش از نابود شدن همه وبگاههاي اسلامي که از جان و روح اين امت و فکر و تاريخش و تمدن اسلام و مسلمين برخاسته است، برپا شود و اينترنت چراگاهي براي شبکههاي مافيايي و تاجران جنسي و مواد مخدر و قاتلان نشود.