قطار صبح

يازده سال بيش نداشتي كه،شَهرَت را سَر بُريدند. و خوكهاي صرب صهيون،كشتزار عدالت را لگد مال كردند،تا بر زمين،واژه اي به نام صلح نرويَد. و تو،نه بر شوراي امنيت و نه بر سازمان پيمان آتلانتيك شمالي،دل بسته بودي! كه چشم،بر دستان و حنجره ها و قلوب ما،دوخته بودي!
صليبيان صهيونيست،كودكان و زنان شَهرت را سر بُريدند،تا مجالي براي فرياد كردن،پيدا نكنيد،غافل از اينكه؛
"حلقوم ها را مي توان بُريد،
امّا فريادها را هرگز.
فريادي كه از حلقوم بُريده بر مي آيد،
جاودانه مي ماند!"

يازده سال بيش نداري و مطمئنم،يازده قرن ديگر هم،معناي يازده سپتامبر را نخواهي فهميد!
جنون زدگان مست از شراب متعفّن قدرت طلبي،در جهان امروز،هنوز مدينه ي افلاطوني و دروغينشان را،در جعبه ي خمپاره هاي غني شده از پست فطرتي و ديو سيرتي مي جويند! درست بمانند جنگهاي اروپايي اول و دوم؛كه به دروغ،ما را نيز در جنايتهاي صبوعانه يشان و كشتار نزديك به ۶۰ ميليون انسان،شريك مي كنند و نامش را جنگ هاي جهاني،نهاده اند!
عزيزم!
مي دانم كه تو نيز دل بر شكمباره هاي شيخ نشين جزيره هاي هوس و ابتذال نبسته اي! كه چشم،بر دستان و حنجره ها و قلوب ما دوخته اي. و ما نيز با ديدن اشكهايت،دل از كف داده ايم و طاقتمان تاب شده. ولي شايد هنوز وقت آن نرسيده كه علمدار لشكر صبح،فرياد "انّا الحقّ" سر دهد و ريختن خون حراميان بزدل را حلال گرداند.
قطره قطره ي اشكهايت را،سرمه ي چشم دلمان خواهيم كرد،تا روز موعود فرا رسد!

يازده سال بيش ندارد. ليكن،آن هنگام كه از نبرد سخن مي گويد،تو گويي؛قدرت و شجاعت يازده ميليون انسان،در دلش جمع آمده! چه مي گويم...قدرت يازده ميليون انسان،در برابر قدرت لايزال الهي، هيچ به حساب نيايد و شايد او،به سرچشمه ي همان قدرت لايزال الهي،متّصل است كه چنين مي خندد و باكي از سلاحهاي پيشرفته ي دشمن ندارد!؟
او از اعماق تاريخ،پا بدين جا نهاده،تا آن عهد ازلي ستانده شده از انسان،در آغاز خلقت را،با قالوا بلي اي چنين،لبيك گويد و زمين را گورستان قلدران مفلوك و مستكبر و ظالم گرداند. و قطره اي باشد از يَمّ ناپيدا كران سپاهيان آخرالزّماني رسول الله(ص). او فرزندي ست از فرزندان خميني. هم آنان كه روزگاري،حضرت روح الله،وعده يشان را داده و فرموده بود:
"سربازان من در گهواره ها هستند."
و اگر راستش را بخواهيد؛تا ابد،هر كودكي كه در اين آب و خاك متولّد گردد،سرباز خميني خواهد بود...!
كودكاني كه وقتي بدون هيچ پيشينه ي قبلي،تصويري از حضرتش را در مقابلشان قرار مي دهي،با لفظ "آقا" خطابش مي كنند و تو خود بهتر مي داني كه ريشه ي اين محبّت در كجاست...هر چند؛
"آنان كه معناي ولايت را نمي دانند؛سخت،در كار ما درمانده اند!"
به زودي قطار صبح،از راه خواهد رسيد و لشكريان سپاه عدالت را كه ساليان درازي ست،منتظرش هستند،سوار خواهد كرد،تا نقاب از چهره ي تزوير و نيرنگ شب برگيرند و از نور شمس آسمان ولايت كليّه،جهان را منوّر گردانند.
راستي،مي داني مقصد قطار،كجا خواهد بود؟! هر كجا كه مي خواهد باشد.چه فرقي مي كند؟!
بيت المقدس،غزّه،سارايوو،كوزوو،مزار شريف،نجف،كربلا،قانا،ضاحيه و...
قطار صبح به هر كجا كه رَوَد،از كربلا عبور خواهد كرد،و شايد از همين روست كه هنوز،پس از قرنها،سپاهيان عدالت،خود را راهيان كربلا مي نامند...يكبار ديگر،با تامّل،به سربند آن يازده ساله،بنگر...
راهيان كربلا...
باش تا صبح دولتت بدمد
كين هنوز از نتايج سحر است
توضيحات:
۱)آنانكه به مسجد فيروز آبادي ري،در جوار حرم حضرت سيّد الكريم آمده اند. آرامگاهي را مشاهده مي كنند كه رو به ويراني نهاده. و آن آرامگاه "جلال آل احمد" و يا بهتر بگويم، "جلال آل قلم" است، كه در كنج غربت و مظلوميت تاريخ فرهنگي كشورمان قرار گرفته. همو كه مي گفت:
من،زندگي مي كنم تا بنويسم و آنهاي ديگر،زندگي مي كنند،بدون هيچ گونه قصد و هدفي!
۲)متن ها،با توجه به تصاوير نوشته شده اند و براي ديدن تصاوير،كافيست مقداري صبر كنيد تا آنها لود شوند.
۳)مي توانيد كليپ صوتي "حلقوم هاي بريده" را با حجم۳۵۰ كيلو بايت از اينجا دانلود كنيد.
منبع :روزگاری نو
اين تارنما در تيرماه سال1384 به بهانه سالروز حادثه سقوط هواپيماي ايراني توسط ناو وينسن آمريكايي در خليج فارس تاسيس شد و همانطور كه از اسم آن معلوم است درصدد معرفي تروريست حقيقي است و به عنوان نمونه مصاديق مختلف تروريسم و موارد آشكار نقض حقوق بشر توسط تروريستهاي بينالمللي را خبررساني ميكند و گاهي تحليلهايي از جريانهاي تروريستي در آن اطلاعرساني ميشود.