تحلیلگر: امریکا به کرزی رشوه میدهد تا پیمان امنیتی با امریکا را امضا کند

ویلیام بیمن، تحلیلگر امور سیاسی میگوید که هدف ارائه بسته کمکهای امدادی بیشتر امریکا به افغانستان، نوعی رشوه دادن به کابل برای امضای پیمان امنیتی با واشنگتن است.

ویلیام بیمن، تحلیلگر امور سیاسی میگوید که هدف ارائه بسته کمکهای امدادی بیشتر امریکا به افغانستان، نوعی رشوه دادن به کابل برای امضای پیمان امنیتی با واشنگتن است.

شلومر زند از جمله تاريخ نگاران منتقد سياست هاي صهيونيستي است كه به شدت ساختار تاريخ شناسي رژيم غاصب صهيونيستي؛ به ويژه رويكرد سنتي تدريس تاريخ در دانشگاه هاي اسرائيلي را در بوته نقد قرار مي دهد. وي پژوهشگر و استاد تاريخ معاصر دانشگاه صهيونيستي "تل آويو" نيز مي باشد.

در نگاه اول انسان یک عکس بزرگ می بیند که دروهله اول مخاطب فکرمیکند یک سری نمودارهای درختی در آن رسم شده وشاید به راحتی ازآن بگذرد . ولی وقتی بچه های حزب الله پای سخن را باز می کنند می فهمی این یک قلم عکس چه ضد حال اطلاعاتی بزرگی را به اسراییل زده.در اقلیم تفاح درجنوب لبنان جایی بنام ملیتا هست که در روزهای نه چندان دور یک پایگاه سری حزب الله در چند صد متری پایگاه اسراییل بدون انکه شناسایی گردد دایر شده بود. البته هنوز هم پایگاه اسراییل در آن موقعیت سرپا می باشد.در این عکس که در آن حکایت از به رخ کشیدن قدرت اطلاعاتی حزب الله و خفت و خاری دادن قدرتهای بزرگی اطلاعاتی جهان همچون موساد را به همه عرضه میکند نکاتی موجود هست.بعد از جنگ 33 روزه مجاهدان مبارز وشجاع حزب الله بانفوذ به پایگاههای سری و پادگانهای اسراییل به اطلاعات ارزشمندی دست می یابند. این اطلاعات حاوی چارت تشکیلات ارتش اسراییل (هوایی ، زمینی و دریایی)به همراه اسامی افسران ارشد و واحدهای نظامی و حتی درجه های این نظامی ها می باشد.ازجمله می توان به فرماندهی منطقه شمالی اسراییل ، گردانها، گروهانها وافسران زیر مجموعه آن، گردان کماندوهای گولانی ارتش اسراییل ، واحدهای نظامی واطلاعاتی، واحدهای موشکی ،لجستیکی و ... اسراییل را می توان نام برد.حال که این گنجینه مهم اطلاعاتی بدست نیروها مخلص حزب الله افتاده است و افسران ارشد نظامی ارتش اسراییل تبدیل به مهره هایی سوخته گردیده اند ، اسراییل به چه می اندیشد؟؟؟



زیپی لیونی که پیشتر از برقراری روابط جنسی با تعدادی از سران عرب برای جاسوسی از آنها خبر داده بود، نام دو تن از شرکای جنسی خود را فاش کرد.به گزارش فارس به نقل از پانوراما الشرق الاوسط، زیپی لیونی که با اعتراف خود در مورد داشتن رابطه جنسی با بسیاری از سران عرب برای جاسوسی از آنها جنجالی را در فضای سیاسی منطقه به راه انداخته بود، این بار نام دو تن از شرکای جنسی خود را فاش کرد.


VANUNU MORDECHAI
John Crossman.
3 MONTHS IN ISRAEL PRISON Out Aug 8 2010.
| Hi, May 28 Th'-2013. |

به گزارش شبکه اطلاع رساني دانا، ؛روزنامه "الوطن" چاپ آمريكا در گزارشي به نقل از روزنامه "الديار لبنان" اعلام كرد براساس آنچه كه روزنامه هاي فرانسوي منتشر كردند آزمايش بر روي نمونه هاي جسد "ياسر عرفات" رئيس سابق تشكيلات خودگردان به نتيجه رسيده وبر وجود سم در جسد وي تاكيد دارد.


به گزارش "وزارت جنگ رژيم صهيونيستي"، در 10 سال گذشته 237 نظامی اسراييلي با خودکشی به زندگی خود پایان دادهاند که این آمار به صورت متوسط یک خودکشی در ماه است.
اگرچه وزارت جنگ اسرائیل ادعا دارد تنها یک نظامی در ماه خودکشی میکند، اما منابع آگاه در وزارت جنگ میگویند این پدیده عمدهترین یا یکی از مهمترین دلایل مرگ سربازان است، به گونهای که نیمی از قبرهای موجود در قبرستان نظامی اسرائیلیها متعلق به سربازانی است که خودکشی کردهاند.

برخی آمارهای منتشر شده از خودکشی هفتگی دست کم دو سرباز اسرائیلی خبر میدهد.
افزایش آمار خودکشی در بین نظامیان اسرائیلی در حالی رخ میدهد که پس از شکست اسرائیل در "جنگ غزه"، روحیه این نظامیان در بدترین وضعیت خود قرار دارد، اما مقامهای اسرائیلی همواره تلاش میکنند تا مشکلات شخصی را علت خودکشیها اعلام کنند.
در کنار خودکشي و افسردگي، نااميدي نيز در ميان نظاميان صهيونيست موج ميزند، بهطوري که بسياري از سربازهاي اسراييلي از جنگيدن در "نوار غزه" پرهيز ميکنند و از کشتن زنها و کودکان بيگناه به ستوه آمدهاند.

بنابراين گزارش بسياري از صهيونيستهاي سرباز ترجيح ميدهند 14 روز در زندان سپري کنند تا اينکه به جنگ در غزه ادامه دهند.
"نوئم لونا" "Noem Levna، افسر اسراييلي درباره عدم تمايل به حضور خود در غزه ميگويد: ما در 17 روز 900 نفر را کشتيم که صدها کودک در ميان آنها بودند.
همين افسردگيها و خوکشيها و عدم تمايل سربازان اسراييلي براي حضور در ميدانهاي نبرد، صهيونيستها را بر اين داشته است تا براي پيشبرد اهداف غير انساني خود دست به دامان موجودات ديگر شوند.
باشگاه خبرنگاران چندي پيش، در گزارشي به حيواناتي مانند عقاب، موش، کوسه و کرکس اشاره کرد که رژيم صهيونيستي با استفاده از آنها به جاسوسي از کشورهاي منطقه و آزار و اذيت فلسطينيها ميپردازد.
در آن گزارش به اين موضوع اشاره شد که صهيونيستها مراکز تربيت حيوانات راه انداختهاند که در آن حيوانات جاسوس پرورش ميدهند.

اما مثل اينکه کار در اينجا تمام نميشود، ارتش رژيم صهيونيستي از اين حيوانات به عنوان سرباز نيز استفاده ميکند.
در بررسيهاي انجام گرفته توسط باشگاه خبرنگاران، رژيم صهيونيستي يگانهاي ويژهاي دارد که در آن به تربيت حيواناتي ميپردازد که از آنها براي يورش به فلسطينيها و مناطق جنگي استفاده ميکند.

اوکتز، يگان ويژه سگهاي وحشي
يگان "اوکتز" "Oketz"، واحد ويژه و سري سگهاي وحشي ارتش اسراييل است که در سال 1939 ايجاد شد.


ماموريت اين يگان ويژه، تربيت و آموزش سگهاي مهاجم است. سگهاي مهاجم اوکتز در محيطهاي شهري و روستايي و ويژه حمله به فلسطينيهاي معترض در سرزمينهاي اشغالي مورد استفاده قرار ميگيرند.

اين سگها به گونهاي آموزش ميبينند که ميتوانند اهداف فلسطيني خود را شناسايي کرده و به شکار آنها بروند.

اسراييليها در اين يگان از "سگهاي شکاري بلژيکي" به نام "Malinois" استفاده ميکنند، زيرا به قدر کافي براي حمله به اهداف بزرگ بوده و هدايت آنها نيز سادهتر ميباشد.

قد اين سگها حدود61 تا 64 سانتيمتر و وزن آنها حدود 30 کيلوگرم است.
به گزارش وبسايت صهيونيستي THE JEWISH CHRONICLE ONLINE""، سگهاي يگان اوکتز ويژه ميتوانند به راحتي در پي فلسطينيهايي بروند که "کوکتل ملوتوف" و سنگ پرتاب ميکنند.
سگهاي وحشي گزينه اول "انتفاضه سوم"
به گزارش "يديعوتآحارانوت"، براساس اطلاعات منابع نظامي، هزينه هر کدام از اين سگها دهها هزار دلار است از خريد، ترانسفر، آموزش و نگهداري.
بنا براين گزارش، در صورت وقوع انتفاضه سوم در سرزمينهاي اشغالي، سگهاي وحشي صهيونيستي اولين يگاني هستند که براي مقابله با مبارزان فلسطيني به ميدان فرستاده خواهند شد.

اين گزارش در ادامه ميافزايد، با وجود اينکه سربازان اسراييلي تمايلي براي مقابله با "زنان و کودکان فسطيني" ندارند، يگان ويژه اوکتز که از سگهاي قوي و بيرحم تشکيل شده است، ميتواند مبارزان فلسطيني را پراکنده کند.

و همچنين منابع نظامي اسراييلي فاش کردهاند در زمان يورش به "کشتي آزادي" ترکيهاي، از سگهاي مهاجم در سرکوب فعالان حقوق بشري که براي کمک به مردم مظلوم "فلسطين" راهي سرزمينهاي اشغالي بودند استفاده شده است.

"بز کوهي" در ارتش اسراييل
نکتهاي جالب در ميان ارتش اسراييل وجود دارد و آن حضور بزهاي کوهي در اين ارتش است. در حالي که سربازان اسراييلي به خاطر حضور متمادي در مناطق جنگي و آماده باش دائمي و همچنين ترس از نيروهاي "حزبالله"، تمايلي براي حضور در مرز سرزمينهاي اشغالي با "لبنان" ندارند، از اين جهت وزارت جنگ اسراييل به فکر نيروي جديدي افتاده است.

اين کار رژيم صهيونيستي باعث خنده بسياري از رسانههاي غربي شده است، بهطوري که روزنامه انگليسي "گاردين"، در مطلبي با عنوان "اسراييل از بزکوهي براي محافظت از مرزهاي خود استفاده ميکند" به اين مطلب اشاره کرده و مينويسد:
بز کوهي تبديل به ابزار جديدي در ارتش اسراييل گشته و نقش بسزايي در اين بين دارد. اين حيوانات استفادههاي گوناگوني براي ارتش اسراييل دارند، از يک سو، به دليل مهارت پيکارجويان حزبالله در استتار ميان مناطق سرسبز منطقه، بزکوهي ميتواند گياهان منطقه را بخورد تا زمين باير شود و جايي براي مخفي شدن مردان حزبالله وجود نداشته باشد.

به گزارش روزنامه صهيونيستي "هاآرتص"، يکي ديگر از موارد استفاده اين حيوانات، شاخهاي تيز آنها ميباشد که در صورت عبور فردي از مرز لبنان به سمت سرزمينهاي اشغالي، بزهاي کوهي 500 کيلويي ميتوانند خطر بزرگي براي افراد باشند.
استفاده از سگها عليه کارگران فلسطيني
"تپههاي هربون"، واقع در جنوب "کرانههاي باختري"، يکي از فقيرترين مناطق فلسطيني است، اما حضور سگهاي اوکتز در اين محله، باعث ترس و خشم فلسطينيها شده و اجازه عبور و مرور مردم به مناطق ديگر را سخت کرده است.
هنگامي که فلسطينيهاي نوار غزه که به خاطر نبود کار در اين منطقه قصد ورود به سرزمينهاي اشغالي را دارند، با سگهاي مهاجم صهيونيستي مواجه ميشوند.

"منير هوشيه"، شهروند فلسطيني در اين رابطه ميگويد: در روز جهاني کارگر به قصد اعتراض به سمت سرزمينهاي اشغالي در حال حرکت بوديم، که به يک باره گروهي از سربازان اسراييلي به همراه گلهاي از سگهاي وحشي به ما حمله کردند. به گفته اين مرد 35 ساله، سگها بسياري از معترضان را به شدت مجروح کردند.

سگهاي مهاجم صهيونيستي اوکتز به جواني به نام اعلي عادل الحورين حمله کرده بودند که باعث شکستگي دست او و منجر عمل جراحي به خاطر عمق گازگرفتگي سگ وحشي شده بود.
اعلي درباره زماني که سگ وحشي اسراييلي به او حمله کرد، ميگويد: ساعت حدود 5 بود که سعي داشتم از طريق سوراخي که در فنس ايجاد شده بود عبور کنم، اما ناگهان، سگي عظيمالجثه به سمت من حمله کرد و سعي کرد دست من را پاره پاره کند. سربازهاي صهيونيستي تنها در حال تماشاي اين صحنه بودند و هيچ اقدامي در راستاي رها کردن سگ از من انجام ندادند.

همانطور که در تصاوير و فيلم زير مشاهده ميکنيد، نيروهاي اسراييلي براي دستگيري فلسطينيها از سگهاي مهاجم وحشي استفاده ميکنند.
سال گذشته، در اعتراضات جوانان کرانه باختري و درگيريهاي آنها با نيروهاي رژيم صهيونيستي، يگان ويژه اوکتز خودنمايي کرد. در اين تظاهرات نيروهاي صهيونيستي در هنگام مواجهه با جوانان فلسطيني از سگهاي وحشي يگان ويژه اوکتز استفاده کردند.
در اين ميان، يکي از سگها موفق ميشود يک جوان فلسطيني را بگيرد، اين سگ به حدي قدرت دارد که حتي سربازان اسراييلي هم نميتوانند دست جوان را از دهان سگ بيرون بکشند.

فلسطينيها موش آزمايشگاهي سگهاي اوکتز
به گزارش هاآرتص، سربازهاي اسراييلي از فلسطينيها براي آموزش سگهاي وحشي خود استفاده ميکنند، بنا به گزارش گروههاي حقوق بشري، هنگامي که خودروهاي فلسطينيها در ايستهاي بازرسي ماموران رژيم صهيونيستي متوقف ميشوند، نيروهاي اسراييلي سگهاي مهاجم خود را به داخل خودرو ميفرستند تا چگونگي يافتن مواد منفجره را آموزش ببينند. اما اين آزمايشات به دفعات باعث آسيب و حتي حمله اين سگهاي وحشي به مسلمانان فلسطيني ميشود.

بنابراين گزارش، براي آموزش سگهاي يگان ويژه اوکتز، خودروهاي فلسطينيها را متوقف کرده و باعث وحشت سرنشينان خودرو ميشوند. سربازان اسراييلي براي آموزش اين سگها، ساکنان خودروها را به زور بيرون کشيده و سگها به دنبال مواد منفجره درون خودروها يا خود افراد ميپردازند.
زماني که ساکنان خودرو خارج ميشوند، سرباز اسراييلي شيئي را داخل وسيله قرار ميدهد، سپس سگ وحشي براي يافتن آن به داخل خودرو ميرود.
بنا به گزارش Breaking the Silenve، سازماني غير دولتي که شهادتهاي سربازان اسراييلي در سرزمينهاي اشغالي را جمع آوري ميکند، اين ايستهاي بازرسي تنها به دليل تربيت سگهاي اوکتز برقرار ميشوند.
کساني که به انسانيت ارزش قائل نيستند براي سگها مراسم يادبود و اهداي مدال ميگيرند

نکته جالب درباره يگان ويژه اوکتز اين است صهيونيستها که ارزشي براي انسانها قائل نسيتند و کودکان فلسطيني را به راحتي به قتل ميرسانند، وقتي يکي از سگهاي وحشي خود را از دست ميدهند براي او مراسمي ويژه برگزار ميکنند، بهطوري که حتي گورستاني ويژه اين سگها در يگان اوکتز تعبيه شده و سالانه سالمرگ آنها نيز گرامي داشته و مراسمي در اين باب برگزار ميشود.
بهعلاوه، به اين سگها مدال افتخار هم اهدا ميشود


سال گذشته ميلادي گروهي از "زنان جاسوس اسراييلي" براي اولين بار از فعاليتهاي مخفيانه خود براي کسب اطلاعات براي سرويس جاسوسي اسراييل موساد سخن به ميان آوردند. به گزارش "تايمز آو اسراييل"، اين جاسوسها که به "زنهاي سايه موساد" معروف هستند در بسياري از عملياتهاي جاسوسي اين رژيم شرکت داشتهاند. به گفته خود اين جاسوسها، آنها با استفاده از ويژگيهاي زنانه خود، افراد مورد نظر را جذب کرده و سپس با ايجاد روابط نامشروع با اين افراد از آنها اطلاعاتي حتي محرمانه و سري بدست ميآورند.

يکي از اين زنها با نام يائل ميگويد: طنازيهاي زنانه يکي از راههاي بسيار مناسب در ماوريتهاي جاسوسي است. اين زن جاسوس ميافزايد: زنها در برخي ماموريتها از مردان جاسوس بهتر عمل ميکنند. مردي که ميخواهد در مناطق ممنوعه وارد شود، شانس کمي براي راه پيدا کردن دارد، اما شانس موفقيت يک زن خندان و جذاب بسيار بيشتر است.
رئيس موساد درباره جاسوسان زن اين سازمان صهيونيستي ميگويد: زنها به دليل قدرت چندگانهشان، مزيت متمايزي نسبت به مردها در جنگهاي مخفيانه دارند. "تامير پاردو" "Tamir Pardo" در مصاحبه با مجله صهيونيستي Lady Globes"" ميافزايد زنها در هنگامي که بحثهاي امنيتي در اولويت هستند بهتر از مردان نقش خود را ايفا ميکنند.
مير آميت Meir Amit""، نيز در اين باره ميگويد،: زنها ياد گرفتهاند چگونه از جنسيت خود استفاده کنند. آنها حاضر هستند براي بدست آوردن اطلاعات مهم با هر کسي ارتباط برقرار كنند. آميت ميگويد رابطه ميان کارهاي اطلاعاتي و تلههاي جنسي به اندازه خود جاسوسي قدمت دارند.

"دام عسل" چيست؟
دام عسل "Honey Trap"، به ماموريتهاي ويژه زنهاي جاسوس رژيم صهيونيستي گفته ميشود. در اين عملياتهاي ويژه، جاسوسان اسراييلي با نزديک شدن به سوژههاي مورد نظر خود و نفوذ در سيستمهاي اطلاعاتي، دست به جاسوسي زده يا حتي در برخي از موارد اقدامات تروريستي انجام ميدهند.
يک خاخام اسراييلي استفاده جنسي از زنان جاسوس در ماموريتهاي دام عسل عليه دشمنان را مجاز دانسته است. در تحقيقاتي که موسسه صهيونيستي زموت با نام "رابطه نامشروع به خاطر امنيت ملي" انجام داده است، مشخص شد که رژيم صهيونيستي بارها از عملياتهاي "دام عسل" استفاده کرده است. براي مثال در سال 1966جاسوس زن اسراييلي يک خلبان عراقي را متقاعد کرد تا با هواپيماي MIG خود به سرزمينهاي اشغالي فرار کند.
کارشناس هستهاي اسراييل در دام عسل
يکي از عملياتهاي مهم موساد که در آن از زنان استفاده شد عمليات سال 1987 بود؛ "مردخاي وانونو" "Murdechai Vanun" مهندس هستهاي "نيروگاه ديمونا" رژيم صهيونيستي اسرار زرادخانههاي هستهاي اسراييل را به "ساندي تايمز" فروخت. سيندي، يکي از جاسوسان موساد، با وانونو رابطه برقرار کرده و او را به تله مياندازد. وانونو در آن موقع دستگير و به سرزمينهاي اشغالي بازگردانده ميشود.

فيلم زير، مستندي بازسازي شده از ماجراي لو رفتن عکسهاي تاسيسات هستهاي رژيم صهيونيستي توسط مردخاي وانونو است.
پس از آنکه موساد متوجه شد که وانونو، اطلاعات محرمانه مربوط به کلاهکهای اتمی اسرائیل را به هفتهنامه "ساندیتایمز" تحویل داده است، تصمیم به دستگیری وی گرفت، اما از آنجا که "مردخای وانونو" از اسرائیل خارج و در خاک انگليس اقامت گزيده بود و موساد بنا بر قراردادهای امنیتی که با سازمان اطلاعات و امنیت خارجی انگليس داشت، نمیخواست در خاک انگليس دست به آدمربایی بزند. از این روی، مقامات موساد تصمیم گرفتند تا با کمک عوامل انسانی وی را ترغیب کنند تا انگليس را به خواسته خود ترک و به کشور ایتاليا سفر کند. از این روی، یک مامور اطلاعاتی زن عضو موساد با نام عملیاتی "سیندی"، ماموریت یافت تا به عنوان یک "توریست آمریکایی" و به صورت ظاهراً اتفاقی با وی آشنا شود و پس از طرح دوستی، وانونو را متقاعد کرد تا با یکدیگر، برای تعطیلات آخر هفته به شهر "رم" در کشور ایتالیا سفر کنند. ساعاتی پس از ورود به رم، ماموران موساد وی را دستگیر و طی عملیاتی به سرزمينهاي اشغالي منتقل کردند .وی در دادگاهی به اتهام جاسوسی و خیانت به اسراييل و به علت "افشای اسرار هستهای کشور" به مدت ۱۸ سال زندانی شد.
پس از آزادی در سال 2004، اجازه خروج از اسرائیل و مصاحبه با رسانههاي خارجی را نداشت. مردخای وانونو، در دادگاهی در اسرائیل به سرپیچی از از الزامات آزادیاش (مصاحبه با خارجیها) به شش ماه حبس تعزیری، محکوم شد.
جاسوسي که به روابط جنسي خود با سران کشورهاي عربي افتخار ميکند
"تزيپي ليوني" Tzipi Livni""، در مصاحبهاي با "مجله تايم"، سال گذشته اذعان کرد که در زمان همکاري وي با موساد براي کسب اطلاعات از شخصيتهاي برجسته با آنها روابط جنسي برقرار کرده است. بنا بر اين گزارش، او از روابط نامشروع و ارتکاب قتل براي نيل اطلاعات به خاطر اسراييل ابايي نداشته است.
ليوني همچنين در اين مصاحبه اعتراف کرده است که قربانيان وي در کشورهاي اروپايي بسياري از رهبران کشورهاي عربي بودهاند.

تزیپی لیونی، "وزیر خارجه سابق رژیم صهیونیستی" اعتراف کرد از روابط نامشروع و غیراخلاقی با مقامات برخي كشورهاي عربي فیلمبرداری کرده است.

روزنامه الدیار لبنان در این ارتباط نوشت که این نماینده سابق کنست اسرائیل گفته است که در این ارتباط از خاخام بزرگ اسرائیل طلب اذن و اجازه کرده و خاخام بزرگ نیز درباره وی فتوا داده که تزيپی میتواند با بیگانگان روابط نامشروع داشته باشد به شرط آنکه این امر به منافع اسرائیل خدمت کند.

اما لیونی در این ارتباط میگوید اتاقی که با برخي شخصیتهای سياسي عرب در آنجا روابط نامشروع داشته مجهز به دوربینهایی بوده که از این روابط فیلمبرداری کردهاند. لیونی شماری از شخصیتهای عربی را تهدید کرد که اگر نخواهند دستورات وی را به اجرا بگذارند، اقدام به انتشار فیلمهای غیر اخلاقی آنها در یوتیوب میکند.

به علاوه، ليوني در نشريه آمريكايي "تايم" اعتراف كرده بود كه در دوران فعاليت خود در موساد به عنوان جاسوس با "حمد بن خليفه آل ثاني" "امير قطر" كه در آن دوران در دربار فعاليت داشت رابطه داشته است. ليوني علاوه بر اعتراف به داشتن روابط با پادشاه كنوني قطر به برقراري ارتباط جنسي با "حمد بن جاسم" نخست وزير قطر نيز اذعان كرد.
وي داشتن روابط با اين دو مقام قطري را نمونهاي از بهترين موفقيتهايش در دوران تصدي مسئوليت "وزارت خارجه رژيم صهيونيستي" عنوان كرد.
"شولا کوهن" برای گرفتن اطلاعات محرمانه از برخی مقامهای عربی با
آنها رابطه جنسی برقرار کرده و در این بین وی اعلام کرده است که با "محمد عوض"، مسئول اقامت بیگانگان در لبنان ارتباط جنسی داشته است.
به نوشته پایگاه خبری النخیل، کوهن پس از مدتی آشنایی با عوض و
تاثیرگذاری بر او، خواستار گزارشهای اطلاعاتی از او شد.

عمده فعالیت کوهن در دهههای 1950 و 1960 بود. او علاوه بر جاسوسی در زمینه سرقت بانکها و قاچاق پول یهودیان به اسرائیل نیز فعاليت داشت.
جاسوسان اغواگر اسراييلي در شبکههاي اجتماعي
يک وبسايت گروههاي مقاومت در فلسطين اشغالي هشدار داده است که کاربران شبکههاي اجتماعي نظير فيسبوک در معرض خطر جاسوسان اسراييلي هستند. بنا بر اين گزارش، اين جاسوسها با تصاوير زنان جذاب سعي بر ايجاد رابطه با افراد داشته و به راحتي ميتوانند به رايانههاي افراد نفوذ کرده و اطلاعات آن را به سرقت ببرند. در اين مقاله که نام آن "چگونه متوجه شويم يک عضو موساد دوست ما در فيسبوک است؟"به کاربران هشدار داده شده است که از دختران زيباي فيسبوکي که که تصوير حساب کاربري آنها کوچک بوده و قابليت بزرگنمايي ندارد، پرهيز کنند.

تنفروشي حلال است
"عاري شوات" خاخام صهيونيستي نيز، طي ادعايي اعلام كرد كه زنان اجازه دارند براي جمعآوري اطلاعات حياتي براي امنيت اسرائيل، با دشمنان رابطه جنسي داشته باشند. بر اساس اين گزارش، شوات اعلام كرده است كه برقراري رابطه جنسي با تروريستها در راستاي بدست آوردن اطلاعاتي كه به دستگيري آنها منجر شود، قابل قبول است. تحقيق اين خاخام يهودي تحت عنوان "ارتباط غيرقانوني در راستاي امنيت ملي" توسط موسسه تحقيقات ديني در شهرك "گوش استزيون" در نزديكي بيتالمقدس منتشر شده است .عاري شوات پيشنهاد داده در جاهايي كه زنان يهودي بايد با مبارزان دشمن ازدواج كنند، ابتدا بايد از شوهر واقعي خود طلاق گرفته و بعد اقدام به ازدواج با دشمنان كنند.


به گزارش روز سه شنبه پایگاه خبری شبکه العالم، خبرها حاکی است یک خودروی
نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه جولان اشغالی هدف تیراندازی قرار گرفته است.
رژیم صهیونیستی مدعی شده است که به سوی منبع آتش تیراندازی کرده است.



جام سیاسی؛ سایت بی بی سی فارسی(BBC Persian)، ارگان رسمی نظام سلطنتی انگلیس نوشت: «برای اولین بار اسرائیل تایید کرده که یک مرد استرالیایی اسرائیلی را به دلایل امنیتی با نامی مستعار زندانی کرده و زندانی در حبس جان خود را از دست داده است. وزارت دادگستری اسرائیل نام این مرد را اعلام نکرده است. این زندانی پیشتر به نام زندانی ایکس مشهور بود و اخیرا یکی از رسانه های استرالیایی نام واقعی اش را بن زیگیر عنوان کرده بود.»
شبکه ABC استرالیا گزارش داده که بن زیگیر، شهروند استرالیایی، که به 'زندانی ایکس' معروف بود برای موساد، سازمان اطلاعاتی اسرائیل، کار می کرده و در زندان خود را دار زده بود. این شبکه گزارش داده که سلول او دوربینهای مدار بسته داشت تا از حوادثی چون خودکشی جلوگیری شود.
دلایل بازداشت او فاش نشده و حکومت اسرائیل در همان وقت (سال ۲۰۱۰) دستوری به رسانه ها صادر کرد که آنها را از پرداختن به ماجرا منع می کرد. روزنامه هاآرتص گزارشی منتشر کرد که از چگونگی همکاری سردبیران رسانههای اسرائیلی با دولت برای عدم انتشار اطلاعاتی که برای یک نهاد به خصوص حکومتی رسوایی به بار میآورد، میگفت. مقاله ای که سایت روزنامه هاآرتص منتشر کرده بود بلافاصله از سایت برداشته شد.
پس از انتشار گزارش شبکه ABC استرالیا نیز دفتر نخست وزیر اسرائیل از رسانه ها خواسته است که از پرداختن به ماجرا خودداری کنند. در همین حال آژانس خبری فیرفکس استرالیا می گوید آقای زیگیر ماه ها پیش از دستگیری در اسرائیل به ظن استفاده از گذرنامه تقلبی با هدف جاسوسی توسط سازمان اطلاعات و امنیت استرالیا بازجویی شده است. به گزارش این رسانه وقتی اوایل سال ۲۰۱۰ از آقای زیگیر درباره جاسوسی برای موساد پرسیده شده، او پاسخ داده است:" من در هیچ نوع جاسوسی دست ندارم، این حرف ها مسخره است."
سایت دویچه وله(DW) نیز در این زمینه نوشت: «رسانههای اسرائیل روز چهارشنبه (۱۳ فوریه/۲۵ بهمن) پس از اینکه دادگاهی در این کشور موضوع محرمانه بودن این پرونده را لغو کرد، در این مورد گزارش دادهاند. در این گزارشها به جزئیات امر اشارهای نشده و فقط گفته شده که این مرد با یک زن اسرائيلی ازدواج کرده و از او صاحب دو فرزند بوده و پیش از مرگ تحت شدیدترین تدابیر امنیتی در زندان بهسر برده است. این مرد در زمان مرگ ۳۴ سال داشته و معلوم نیست اتهامی که به او وارده کردهاند، چه بوده است.»
بنابر این گزارش، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائيل، روز سهشنبه نمایندگان بلندپایه مطبوعات اسرائیل را به نشستی اضطراری فراخوانده و از آنان خواسته است که این ماجرا را در رسانهها منتشر نکنند، زیرا به گفته نخست وزیر رژیم صهیونیستی، این ماجرا میتواند به حیثیت اسرائیل لطمه وارد کند.
در حالی که گزارش این ماجرا در اینترنت در خارج از اسرائيل به گردش افتاده، نمایندگان پارلمان اسرائیل خواستهاند که این پیشامد در پارلمان علنی شود. احمد تیبی، نمایندهی عرب در پارلمان اسرائیل از یاکوف نیمان، وزیر دادگستری اسرائيل خواسته است که در این رابطه موضعگیری کند.
در مقابل، آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه پیشین اسرائيل، روز چهارشنبه نمایندگان پارلمان را متهم کرد که میخواهند به امنیت اسرائیل لطمه بزنند.
جام بین الملل؛ شبکه المیادین(almayadeen) امروز در گزارشی به یکی از فعالیت های تبلیغاتی یکی از احزاب صهیونیستی که شعارهای دینی نیز می دهد و نمونه افکار شیطنت آمیز آنان برای جلب آراء است، اشاره کرد.
بنا بر این گزارش، یکی از احزاب اسرائیلی، حزب راست گرای "عوتسماه لئسرائیل" که تلاش می کند آراء بیشتری را به خود اختصاص دهد ثابت کرد که انجام هرکاری حتی استفاده از اعمال و مقدسات ادیان دیگر نیز برای کسب رای جایز و مباح است.
این حزب در اقدامی شیطنت آمیز تصمیم گرفتند برای تبلیغ و کسب رای شهرک نشینان صهیونیست در مناطق پرجمعیت در سحرگاه هر روز اذان پخش کنند. هدف از این کار این است که صهیونیست ها را آزرده و کاری کنند که به حزبشان رای دهد چرا که با رای آوردن این حزب، آنان دیگر این صدا ها را نخواهند شنید و در غیر این صورت باید منتظر آزادی بیشتری برای مسلمانان و پخش اذان بیشتری باشند.
دو عضو تندرو و افراطی کنیست از این حزب، "اریل الداد" و "میخائیل بن ئآری" کسانی بودند که این روش شیطنت آمیز را برای کسب آرا برگزیده و اعضای خود پیشنهاد اجرای آن را داده اند.
این روش تحریک آمیز مورد قبول منطقه ثروتمند نشین تل آویو قرار نگرفت و ساکنان این منطقه با پلیس تماس گرفتند اما پلیس تنها به جریمه کردن خودروهای این اعضای حزب اکتفا کرد ولی صهیونیست های تندرو به ساکنان وعده دادند که بازهم خواهند آمد و آنان را با صدای اذان از خواب بیدار خواهند کرد.
گروه گزارشهای ویژه مشرق - اغلب با شنیدن واژه "جاسوس"، تصویر یک مرد در ذهنمان شکل میگیرد. حال آنکه در طول تاریخ کم نبودهاند زنانی که با انتقال محرمانه اطلاعات، سرنوشت جنگها و کشورها را دگرگون ساختهاند. استفاده از زنان برای جاسوسی دو دلیل عمده دارد: نخست آن که زنان سوء ظن کمتری را برمیانگیزند. برای نمونه، در طول جنگ جهانی دوم، احتمال اینکه مردان، برخلاف زنان فرانسوی توسط نازیها مورد بازجویی قرار گیرند بسیار بالا بود. از همین روی، در آن دوره تعداد زنان جاسوس به طرز چشمگیری افزایش یافت و دوم اينکه زنان همواره قادر بودند با استفاده از جذابیت ظاهریشان مردان را فریب دهند و به فاشساختن اطلاعات اغوا کنند.
زنان جاسوس را باید به دو دسته جاسوسان عادی و جاسوسانی که به "پرستو" شهرت یافتهاند تقسیم کرد.
زنان جاسوس که از آنها تحت عنوان "پرستو" نام برده میشود، با استفاده از نقطه ضعف سیاستمداران و مقامات شهوتران، با بکارگیری حربههای جنسی، طرح سرویسهای اطلاعاتی متبوعشان را پیاده میکردند.
نگاهی به سوابق معروفترین این پرستوها نشان میدهد که غالب آنها ریشهای یهودی داشته و در خانوادههایی با نسب یهودی پرورش یافتهاند. اینکه چه عاملی منجر به وجود پرستوهای بسیار از قوم یهود شده است خود نیاز به بحث مفصل و مستدل جداگانه دارد اما آنچه با توجه به شواهد تاریخی و مصداقهای موجود میتوان گفت این است که جاسوسی و پرورش پرستو به سلاحی پنهان در دست این قوم تبدیل شده و هریک از افراد این جامعه نهچندان وسیع اما با نفوذ و هوشمند، بهطور بالقوه توانایی تبدیلشدن به یک جاسوس یا پرستو را دارا هستند.
جاسوسی زنان به عنوان "دشمن درون"
هندیان باستان با استفاده از این واقعیت که حتی قویترین مردان هم ممکن است تسلیم جذابیت زنان شوند، بهکارگیری جاسوسان و عوامل زن را به حد اعلای خود رسانیده بودند. زنان به طور خاص در صف اول عملیات ضدجاسوسی شرکت داشتند. در زمان هند باستان، جاسوسان زن جاسوسان خارجی را پس از شناسایی سیاهمست میکردند و به قتل میرساندند.
در تاریخ چین نیز به جاسوسان زن اشاراتی شده است. در "دوران بهار و پاییز" چین، یعنی 476-770 پیش از میلاد، حکومت "وو" در چین حکومت همسایه خود، یعنی "یو"، را فتح کرد و پادشاه یو، "گو جیان" را به اسارت درآورد. گو جیان به محض آزاد شدن به فکر انتقام افتاد. اما چون از نظر قوای نظامی توان رقابت با یو را نداشت نقشهای برای تضعیف حکومت وو از داخل طرحریزی کرد. بدین منظور، از وزیر خود خواست تا ده تن از زیباترین زنان را انتخاب کند، تا دو تن از آنها را به سرزمین وو بفرستند.
این دو زن، جاسوسان تعلیمدیدهای بودند که هدفشان تشویق "فو چای" به گسترش منابع نظامی خود و شروع جنگ با همسایگانش و ایجاد اختلاف میان او و وزیر کاردیدهاش بود. وزیر ارشد فوراً از نقشه این دو آگاه شد و به پادشاه هشدار داد، اما فو چای اعتنایی نکرد. این دو زن به قدری توجه فو چای را از امور مملکتی منحرف ساختند که کشور دچار قطحی شد. سپس فو چای تحت تأثیر دو معشوقه جاسوسش، جنگ با حکومت همسایه، "کی" را آغاز کرد. گو جیان نیز فرصت را غنیمت شمرد و پس از مدتها انتظار به وو حمله کرد و طی جنگی 9 ساله وو را شکست داد. در پایان، فو چای که از نقشه آن دو زن آگاه شده بود پیش از خودکشی توانست یکی از آن دو را به قتل برساند، اما دیگری گریخت. نام این دو زن در افسانههای چین به عنوان وطنپرستانی فداکار و زنانی که تاریخ چین را دگرگون ساختند جاودان ماند!
در سال 1942 ميلادي نیز "فرانکلین دلانو روزولت" برای اطمینان از پیروزی در جنگ، نخستین آژانس جاسوسی آمریکا یعنی دفتر خدمات استراتژیک (office of strategic services) را تأسیس کرد و برای جذب نیرو فراخوان داد و زنان بسیاری برای به این فراخوان پاسخ مثبت دادند.
زنان OSS پا به پای همکاران مردشان در مناطق جنگی و دوشادوش یکدیگر به فعالیت پرداختند. جالبتر آن که، تعدادی از آنها برای انجام عملیات خرابکارانه و زیر نظر گرفتن حرکت نیروهای دشمن ، با چتر وارد قلمرو دشمن شدند.
یکی از عوامل oss زنی به نام جولیا چایلد بود. او پس از کنار گذاشتن حرفه جاسوسی به نوشتن کتابهای آشپزی و اجرای برنامههای تلویزیونی روی آورد، بیآنکه کلامی درباره حرفه پیشینش به زبان بیاورد.

جولیا چایلد، جاسوس سابق که پس از بازنشستگی به حرفه مجریگری پرداخت
یکی از تحلیلگران باسابقه اطلاعات آژانس امنیت ملی آمريکا (NSA)، "مری مککارتی"(Marry Mc Carthy) ، به انتقال اطلاعات مربوط به برنامه نظارتی دولت بوش و زندانهای مخفی خارج از کشور به روزنامه واشنگتنپست در سال 2006 ميلادي محکوم شد. مککارتی در پی این اقدام هم شغلش را از دست داد و هم حقوق بازنشستگی خود را پس از 20 سال کار کردن در فضای اطلاعاتی. او همواره ادعا کرده است که دولت بوش در این باره اشتباه کرده است.
براساس اطلاعات منتشره در حجم گستردهای از کتابهایی که در سالهای اخیر با چاپ رسیده، تا چند دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم این شایعه مطرح شده بود که زنان در انجام مأموریتها خیلی سریع دستپاچه میشدند. به گفته "ملیسا ماهل" یکی از سران پیشین سیا، با اینکه 40 درصد از نیروی کار سیا را در سال 1991 ميلادي زنان تشکیل میدادند، تنها 17 درصد از افسران عملیات زنان بودند. در سال 1996، ملیسا ماهل خود تا مدتها تلاش میکرد افسران مافوق خود در NSA را متقاعد کند تا به او اجازه دهند "خالد شیخ محمد" را در خیابانهای قطر "برباید". اما این اجازه به او داده نشد و NSA نقشه FBI را پیاده کرد و از دولت قطر رسماً درخواست کرد که این تروریست را دستگیر کنند و به آنان تحویل دهند اما خالد محمد از این موضوع اطلاع یافت و دیگر دیده نشد تا سال 2001 ميلادي پس از حادثه 11 سپتامبر که باور دارند طراحی نقشه آن بر عهده او بوده است. بنا به گفته مقامات پنتاگون، محمد اکنون در گوآنتانامو زندانی است.
سارا اِما اِدموندز، جاسوس مردنما (1898-1841)

سارا اِما ادموندز، متولد کانادا بود. او دوران کودکی بسیار سختی داشت. پدرش همواره آرزو داشت که پسری داشته باشد و به همین دلیل برخورد مناسبی با او نداشت. اِما نیز برای جلب رضایت پدر میکوشیده رفتار پسرانهای از خود نشان دهد و به همه ثابت کند که زیر این پوست دخترانه، در حقیقت پسری نهفته است. اِما چون هیچ گاه نتوانست پدر خود را راضی نگاه دارد از خانه گریخت و به آمریکا رفت و از آن پس آمریکا را کشور اصلی خود دانست.

وقتی نخستین فراخوان ثبت نام در ارتش متحد آمریکا (Union army) ابلاغ شد، اِما تصمیم خود را گرفت. موهایش را کوتاه کرد، لباسی مردانه خرید، نام "فرانک تامسون" را برای خود برگزید. او پس از چهار بار تلاش برای ثبت نام کردن در نهایت توانست وارد ارتش شود. در سال 1861 ميلادي، اِما ادموندز یا فرانک تامسون به عنوان یک پرستار مرد در ارتش آمریکا به خدمت پرداخت. تا اینکه دریافت ژنرال مککللان به دنبال فردی مناسب برای جاسوسی میگردد. فرانک تامسون داوطلب شد و در فرصت کوتاهی که داشت شروع کرد به کسب اطلاعات درمورد سلاحها، تاکتیکهای جنگی، جغرافیا و شخصیتهای سیاسی. هنگام مصاحبه به قدری همه را تحت تأثیر تواناییهای خود قرار داد که به این سمت انتخاب شد. این بود شروع فعالیت فرانک تامسون در نقش یک جاسوس. اما تغییر شکل او به همین جا ختم نشد. یک بار برای ورود به ارتش خود را به شکل یک مرد سیاهپوست درآورد. برای این منظور پوست خود را با نیترات نقره به حدی تیره کرد که حتی پزشکان بیمارستانی که او پیشتر در آن کار میکرد نیز او را نشناختند. در یکی دیگر از مأموریتهایش برای نفوذ به جبهه دشمن، او خود را به شکل یک زن رختشوی سیاهپوست درآورد. سارا اِما ادموندز یازده مأموریت موفقیتآمیز را در کارنامه خود به ثبت رسانید.
او در تاریخ 5 سپتامبر 1898 ميلادي به مرگ طبیعی مرد. وی در مورد حس ماجراجویی خود گفته است:
"من ذاتاً عاشق ماجراجویی، کمی بلندپرواز، بسیار رمانتیک هستم. اما حسن میهنپرستی راز حقیقی موفقیت من بوده است."
سارا آرونسون (1917-1890) - پرستوی قهرمان قوم یهود
سارا آرونسون یکی از اعضای شبکه جاسوسی یهودی "نیلی" (Nili) بود که در طول جنگ جهانی اول به انگلیس خدمت میکرد. گاهی او را "قهرمان نیلی" میخوانند.

او درشهر زیخرون یاکوف در فلسطین اشغالی (که در آن زمان بخشی از امپراتوری عثمانی بود) به دنیا آمد و در همان شهر نیز از دنیا رفت. وی مدت کوتاهی نیز در استانبول زندگی کرد.
در مسیر بازگشت از استانبول به حیفا، آرونسون، شاهد آنچه به "قتل عام ارامنه" شهرت يافت، بود. بنا به گفته "حییم هرزوگ"، او پس از مشاهده این رویداد، تصمیم گرفت به نیروهای انگلیس بپیوندد.
پایهگذاری حلقه جاسوسی
سارا، به همراه برادرانش آرون و الکس و یکی از دوستانش حلقه جاسوسی نیلی را پایهگذاری و رهبری کرد. زمانی که برادرانش برای مأموریت میرفتند، او عملیات جاسوسی در فلسطین را رهبری میکرد. گاهی نیز خودش برای گردآوری اطلاعات برای انگلیس در سرتاسر قلمرو عثمانی سفر میکرد، و اطلاعات بهدستآورده را در مصر به آنان تحویل میداد.
در سال 1917 ميلادي، الکس که از انتقام عثمانیها وحشت داشت، از او خواست تا در مصر تحتحکومت انگلیس بماند اما او بدون توجه به این هشدار، برای ادامه فعالیتهای شبکه نیلی به زیخرون یاکوف بازگشت.
در سپتامبر 1917 ميلادي، نیروهای عثمانی، کبوتر پیغامرسان او را به همراه پیامی رمزنویسیشده برای انگلیس گرفتند و پیام را رمزگشایی کردند. در اکتبر، عثمانیها شهر را محاصره و مردم بسیاری از جمله سارا را دستگیر کردند. سارا آرونسون پس از چهار روز شکنجه و برای محافظت از همکارانش، توانست به ضرب گلوله، خود را بکشد.
یولاند بیکمن (1944-1911)

یولاند و جاپ بیکمن
یولاند بیکمن در فرانسه به دنیا آمد و در کودکی به همراه خانوادهاش به لندن نقل مکان کرد. او به زبانهای انگلیسی، آلمانی و فرانسوی مسلط بود.
با شروع جنگ جهانی دوم، او به نیروی هوایی زنان پیوست و در آنجا اپراتوری بیسیم را یاد گرفت. به دلیل مهارتهای زبانیاش و توانایی کار با بیسیم به فرانسه اعزام شد.
در سال 1943 ميلادي، با گروهبان جاپ بیکمن از ارتش آلمان ازدواج کرد اما اندکی پس از ازدواجشان از شوهرش خداحافظی کرد و برای به دستآوردن اطلاعات به پشت خطوط دشمن در فرانسه اعزام شد.
به گزارش مشرق، وي در 13 ژانویه 1944 ميلادي، توسط گشتاپو دستگیر شد. در پایگاههای گشتاپو او را مورد شکنجه قرار دادند اما او به حرف نیامد. سپس او را به زندانی در پاریس منتقل کردند. دوباره در آنجا از او بازجویی کردند و او را شکنجه دادند. او را در سلولی زندانی کردند. به گفته همسلولیاش، هدویگ مولر، او به قدری آسیب دیده بود که "بهندرت میتوانست از سلول بیرون برود". در مه 1944 ميلادي، او و دیگر عوامل دستگیرشده را به زندان زنان در کارلسروهه آلمان منتقل کردند. بیکمن در طول اسارت خودش را با طراحی و قلابدوزی سرگرم میکرد. با سوزنی انگشت خودش را سوراخ میکرد و با خون خود بر روی دستمال توالت نقاشی میکرد. پس از مدت کوتاهی او را به اردوگاه کار ا جباری داخائو منتقل کردند. سرانجام، در سپیدهدم روز 13 سپتامبر 1944 ميلادي، او را به همراه چهار زن دیگر تیرباران کردند و اجسادشان را سوزاندند.
تزیپی لیونی؛ پرستوی سنگدل

لیونی در 8 ژوئیه 1958 ميلادي در تل آویو، فلسطین اشغالی، به دنیا آمد و در یک خانواده سلطنتی صهیونیستی بزرگ شد.
لیونی فعالیت خود را به عنوان یک عامل ممتاز موساد در پاریس آغاز کرد. وی در اوایل دهه 80 ميلادي، بخشی از "گروه پوششی" در پاریس بود. در آن زمان، پاریس کانون مبارزه عوامل موساد با فلسطینیان و افرادی که به صدام در دستیابی به فناوری هستهای یاری میرسانیدند، بود.
لیونی، درست مانند همه جاسوسهای حرفهای، تا کنون از نقش خود در موساد دم نزده است اما برخی کارشناسان بر این باورند که او یکی از عوامل مسمومکردن دانشمند هستهای عراقی در سال 1983 ميلادي بوده است.
بنا بر مصاحبهای در روزنامه اسرائیلی یدیعوتآحارونوت، او یکی از مسؤولان عملیات "خشم خدا" در دهه 80 ميلادي بوده است. "خشم خدا" نام عملیاتی مخفیانه بود که برای انتقام از عوامل "حمله به المپیک مونیخ" از سوی موساد اجرا شد. در طی این عملیات دهها نفر که مظنون به دست داشتن در اين حمله بودند، ترور شدند.
لیونی در مصاحبهای از فشارهای ناشی از کار کردن به عنوان یک عامل مخفی موساد و نقشش در مأموریتی مخفی در طول جنگ با لبنان گفته است. او حتی نمیتوانسته به اعضای خانوادهاش بگوید که یک جاسوس است. وی میگوید که کار کردن برای موساد مانند "زندگی همزمان در دو دنیای متفاوت" بود. از یک سو، بسیار به فعالیتهایی که انجام میدادم افتخار میکردم و احساس میکردم دارم به امنیت اسرائیل کمک میکنم. از سوی دیگر، باید دهانم را بسته نگه میداشتم و در این باره کلمهای حرف نمیزدم.". او به گفته خودش، حاضر بود در راه کشورش دست به قتل بزند. به گفته لیونی، "کشتار و ترور، با اینکه اقدامی قانونی نیست، اگر در راه کشورتان باشد، کاملاً مشروع است."

پرستوی سنگدل، روابط بسیار گرمی با خاندان آل ثانی داشته است
پس از کنارهگیری ایهود اولمرت از مقام نخست وزیری رژيم اسرائیل در پی رسواییهای مالی سیاسی، رقابت میان لیونی که در آن زمان وزیر خارجه این رژیم بود و شائول موفاز، وزیر حمل و نقل اين رژيم برای ریاست بر حزب کادیما شدت گرفت.
پس از گلدا مایر، لیونی دومین نخستوزیر زن این رژیم شد. نقطه مشترک دیگر مایر و لیونی، فعالیت جاسوسی در موساد بود. یکی از القاب لیونی "زن آهنین" بود که به این دلیل که وی به عنوان یک آدمکش و تروریست با سابقه مشهور بود این لقب به وی داده شده بود. شهرت دیگر لیونی که به وی داده شده بود، "گلدا مایر دوم” بود که وی در واکنش به این نامگذاری گفته بود" من گلدا مایر دوم نیستم، بلکه "لیونی اول” هستم."
لیونی در دهه هشتاد میلادی نیز عامل موساد در اروپا بود و با اسم رمز "اسپارو" (گنجشک)، با استفاده از روابط جنسی، اطلاعات درخواستی موساد را از شخصیتها و سیاستمداران اروپایی جمعآوری میکرد.

لیمور لیونات (نماینده کنست): لیونی یک همجنسباز است و با رایس روابط عاشقانه دارد
علاوه بر این، لیونی از حامیان سرسخت همجنسبازان در اسرائیل بوده است. خود لیونی نیز متهم به همجنسبازی و داشتن ارتباط جنسی با سیاستمداران زن است. مهمترین این اتهامات، ارتباط لیونی با کاندولیزا رایس وزیر خارجه پیشین آمریکاست. براساس اخبار منتشر شده، وزیر پیشین آموزش کابینه رژیم صهیونیستی و عضو کنست (مجلس) این رژیم "لیمور لیونات"، لیونی را به داشتن رابطه با رایس و علاقه این دو مقام سیاسی به یکدیگر متهم کرد.

رایس نیز هیچگاه وجود چنین رابطهای را نهتنها تکذیب نکرد، بلکه تصریح کرد که یک همجنسباز است و برای شریک جنسی خود نیز یک آپارتمان در نیویورک تهیه کرده است.**
والری پلیم؛ پرستوی سوخته

والری پلیم در 19 آوریل 1963 در ایالت آلاسکا در آمریکا به دنیا آمد.
والری پلیم یکی از عوامل پیشین سیا بود که تا همین چند سال پیش هویت اصلیش مخفی بود. تا اینکه در 14 ژوئیه 2003 ميلادي مقالهای درباره ارتباط او با سیا در روزنامه واشنگتن پست با عنوان "مأموریت نیجریه" به چاپ رسید. تحقیقات حاکی از آن است که سرمنشأ این افشا خود کاخ سفید بوده است. پلیم خود بر این باور است که علت این امر، انتقاد همسرش "جو ویلسون" از دولت بوش به دلیل حمله به عراق و دروغگویی در توجیه این تجاوز بوده است. زمانی که نام او در سال 2003 ميلادي فاش شد وی رئیس نیروهای عملیاتی مشترک سیا در عراق و مسؤول دهها افسر و تحلیلگر بود. پیش از جنگ عراق بود و او در آن زمان به دنبال شواهدی برای اثبات این امر بود که صدام، دارای سلاح کشتار جمعی است.
والری پلیم سالها در این باره سکوت کرده بود، تا اینکه در اکتبر 2008 ميلادي طی مصاحبهای با برنامه "60 دقیقه" شبکه سیبیاس از جزئیات کاری خود حرف زد.

والری پلیم در کنار همسرش جو ویلسون
او به مدت 20 سال برای سیا کار کرده و به موقعیت بالایی دست یافته بود. برای انجام مأموریتهایش به سرتاسر دنیا سفر میکرد و به گردآوری اطلاعات و جذب جاسوسان جدید میپرداخت. یکی از مأموریتهایش جاسوسی برای بخش جدید سیا تحت عنوان "ضد اشاعه" در سال 1998 ميلادي بوده است. او خود در این باره میگوید: "مأموریت ما این بود که اطمینان حاصل کنیم "آدمبدها" به سلاح هستهای دست پیدا نکنند.
به اذعان خود پلیم، او یکی از افرادی بود که از سوی سیا برای اخلال در برنامه هستهای ایران مأمور شده بود. وی در مصاحبه با شبکه سیبیاس از عملیاتی با نام "عملیات مرلین" پرده برداشت که طی آن قرار بود پلیم با همکاری سیا نقشههای جعلی طراحی و ساخت سلاح هستهای به ایران بفروشد و پس از آن با علنیکردن موضوع، غیرصلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران را مطرح کند اما عملیات مرلین هیچگاه انجام نشد و با فاش شدن نام پلیم، دیگر عوامل سیا که با وی همکاری داشتند نیز شناخته شدند و ضربه سنگینی به یکی از حرفهای ترین تیمهای عملیاتی سیا وارد شد.
پلیم عملیات مشابهی را نیز در مورد عراق انجام داده و این کشور را متهم به خریدن کیک زرد از آفریقای جنوبی کرده بود. در آن زمان، جو ویلسون همسر پلیم، مأمور تحقیق در مورد اتهام مطرح شده از سوی پلیم شد و به نیجریه سفر کرد اما تحقیقات وی راه به جایی نبرد و در مقالهای تحت عنوان "آنچه در آفریقا پیدا نشد" به شرح تحقیقات خود پرداخت.
گلدا مایر (مئیر)؛ مادربزرگ پرستوها

گلدا مایر در سال 1898 ميلادي در شهر کیيف روسیه و در خانوادهای فقیر به دنیا آمد و نزد پدر و خواهرش زبان عبری و انگلیسی میآموخت. نخستین همکاری وی با صهیونیستها در سن 17 سالگی و با عضویت در یک اتحادیه کارگری تحت حمایت آنها بود.
پس از آن و در سال 1921 ميلادي به عضویت یک سازمان صهیونیستی با مأموریت تشویق یهودیان برای مهاجرت به فلسطین درمیآید. بدین ترتیب مقدمات مهاجرت گلدا به فلسطین اشغالی فراهم میشود. وی دو سال در یک مزرعه اشتراکی اسکان داده شد و در آنجا با دیوید بنگورین نخستین نخست وزیر اسرائیل آشنا شد. بن گورین از وی و همسرش میخواهد نام خانوادگی خود را از "موریس" به دلیل شباهت به نام مسیحیان، به نام عبری مایر (مئیر) تغییر دهد.


پرستوی یهودی در جوانی، افسران مصری را به دام خود میکشید
با مهاجرت به بیتالمقدس، وی فعالیتهای سیاسی خود را ادامه میدهد و همین موضوع موجب اختلاف با همسرش و در نتیجه جدایی آنها میشود. مایر با شرکت در جلسات فدراسیون کارگران یهود و انجام مأموریتهایی، در سال 1928 ميلادي به عنوان دبیر اتحادیه کارگران یهود انتخاب میشود. در سال 1934 ميلادي در هیئت اجرایی فدراسیون کارگران یهود مشغول به کار شد و در سال 1940 نیز رئیس دفتر سیاسی این فدراسیون شد.
بنگورین با پایان جنگ جهانی دوم و افزایش تلاشها برای تشکیل دولت یهودی، به آمریکا رفته و با کمک 50 میلیون دلاری به فلسطین بازمیگردد و نخستین سازمان نظامی یهودی به نام هاگانا تأسیس میشود. پس از تشکیل هاگانا، مایر به مأموریتی سری برای ملاقات با ملک عبدالله فرستاده میشود. مایر سه دوره ملاقات با ملک عبدالله اول، شاه اردن برگزار میکند و از وی تضمینهایی برای تشکیل کشور اسرائیل میگیرد. ملک عبدالله به وی تضمین میدهد که به کشور در حال تشکیل اسرائیل حملهای صور نگیرد اما تضمینی نمیدهد که کشورهای دیگر به اسرائیل حمله نکنند. مایر در پاسخ به سؤال ملک عبدالله در مورد عجله آنها برای تشکلی دولت یهودی میگوید: "ما دو هزار سال برای تشکیل دولت یهود صبر کردهایم، باز هم میگویید عجله داریم؟"
پس از اعلام موجودیت رژيم اسرائیل، شوروی نخستین کشوری بود که رژیم یهودی را به رسمیت شناخت. بنگورین به دلیل اصلیت روسی گلدا، از وی میخواهد که به عنوان اولین سفیر اسرائیل به شوروی برود. وی در شوروی با استقبال گرم یهودیان این کشور روبرو میشود. پس از بازگشت از شوروی، در کابینه بن گورین، به عنوان وزیر کار و تامین اجتماعی فعالیت خود را ادامه میدهد.
مایر سپس به سمت وزیر خارجه کابینه منصوب می شود. بن گورین در دفاع از انتخاب خود و در پاسخ به انتقادات از انتخاب یک زن، گلدا را "تنها مرد کابینه اسرائیل" مینامد.
نقش اصلی مایر در جنگ معروف به "یوم کیپور" نمود پیدا میکند و وی با وجود شکست سنگین ابتدایی نیروهای اسرائیلی، اعلام بسیج عمومی میکند اما به دلیل زمان بر بودن فراخوان نیروهای ذخیره، از آمریکا و دولت نیکسون درخواست کمک میکند و آمریکا به نفع اسرائیل وارد جنگ میشود. مایر شش ماه بعد از یوم کیپور از مقام خود استعفا میدهد.
رژیم صهیونیستی به دلیل آگاهی از احتمال حمله کشورهای عرب همسایه، پیش از اعلام تشکیل کابینه یهود، جاسوسانی را به کشورهای مصر، اردن، سوریه و لبنان فرستاده بود. مایر یکی از این جاسوسها بود که در پوشش یک توریست اهل شوروی، وارد اردن شد و در نزدیکی محل اقامت فرماندهان نظامی و افسران اردنی مستقر شد. پس از مدتی و با رفت و آمدهای بسیار، توانست با برخی از این افسران طرح دوستی ریخته و وارد مجالس آنها شود. وی با استفاده از حربه تنفروشی، توانست اطلاعات بسیاری از جمله تصمیم اردن برای حمله به اسرائیل را کسب کند. همچنین مایر توانست به برخی تأسیسات نظامی اردن نیز وارد شود و اطلاعات ارزشمندی را کسب کند.
پیش از اعلام رسمی تشکیل اسرائیل و نطق بن گورین، مایر به سرزمینهای اشغالی بازگشته و در دیدار با سران این رژیم، آنها را از برنامه حمله اردن به اسرائیل مطلع میکند. جاسوسان دیگر اسرائیلی نیز اطلاعات مشابهی را از مصر و سوریه به دست میآورند و بدین ترتیب اسرائیل در نخستین جنگ خود با همسایگان عربش، پیروز میشود.
مایر در کتاب خاطرات خود آرزو میکند قبل از آنکه خیلی پیر شود بمیرد و به این آرزوی خود نیز میرسد. مایر به بیماری سرطان لنفاوی دچار بود که تا پایان عمرش فاش نشد و یک راز دولتی محسوب میشد.
از مایر با عنوان مادربزرگ اسرائیل یاد می شود. وی ازجمله کسانی بود که در تشکیل رژیم یهودی تلاش بسیاری کرد.
مرکل؛ پرستویی که صدر اعظم شد

آنگلا مرکل متولد 1954 ميلادي، نخستین صدر اعظم زن آلمان و دومین رئیس زن گروه جی 8 بوده است.
به گزارش مشرق، پدر وی در آلمان شرقی در رشته الهیات تحصیل کرده و یک کشیش بود. نحوه زندگی خانواده مرکل در آلمان گمانهزنیها درباره ارتباط این خانواده با کا.گ.ب و سرویسهای امنیتی شوروی را بیشتر کرد. در زمان حضور نیروهای شوروری خانواده مرکل بهراحتی از شرق به غرب آلمان رفت و آمد داشتند؛ مسألهای که برای افراد عادی تقریبا غیر ممکن بود.
وی تحصیلات خود را در دانشگاه لایپزیگ ادامه داد و آنجا با اولریخ مرکل آشنا شد و ازدواج کرد. پس از آن وی تصمیم گرفت به آکادمی علوم برلین وارد شود و همین موضوع سرآغاز جدایی وی و اولریخ مرکل شد. آکادمی علوم برلین از جمله مراکزی بود که تحت نظارت شوروی و بطور خاص کا.گ.ب اداره می شد. مرکل در این آکادمی دبیر شاخه جوانان آلمان آزاد شد. وی در این آکادمی موفق به کسب دکترای فیزیک کوانتوم شد.
یکی از نگرانی های آن زمان شوروی تأسیساتی بود که در زمینه علوم هسته ای و الکترونیک ایجاد کرده بود و نگران روزی بود که عمر این تأسیسات به پایان برسد. از این رو، و با توجه به کمبود دانش فنی کافی در داخل شوروی، توجه مقامات این کشور به آکادمی علوم برلین در آلمان شرقی معطوف شد. از طریق این آکادمی بود که دانشمندانی چون انیشتن در غرب شناخته شدند. این آکادمی پیش از ورود شوروی نیز فعال بود اما پس از جنگ جهانی دوم شوروی به فراخور نیازهای خود فعالیتهای آن را گسترش داد.
آنا چاپمن؛ پرستو از نژاد روسی

آنا واسیلیونا کوشچینکو معروف به آنا چاپمن متولد 1982 در روسیه است. وی ساکن نیویورک بود تا اینکه در سال 2010 به همراه 9 تن دیگر به اتهام جاسوسی برای روسیه بازداشت و در تبادل زندانیان با روسیه به این کشور بازگردانده شد. پدر وی دیپلمات روسیه در سفارت این کشور در نایروبی پایتخت کنیا بود. همچنین براساس اخباری تأیید و تکذیب نشده، واسیلی کوشچینکو پدر وی، در زمان اتحاد جماهیر شوروی جزء افسران بلندپايه کا.گ.ب بود.
این مدل معروف روسی که در آمریکا مشغول به جاسوسی در لباس مدلینگ و تبلیغات بود با تندادن به روابط جنسی، عامل جمعآوری اطلاعات برای سازمان جاسوسی خارجی روسیه یا SVR بود. زمانی که وی پس از دستگیری با جاسوسان آمریکایی مبادله و به روسیه بازگردانده شد مورد تقدیر ولادیمیر پوتین قرار گرفت. او با تکیه بر ظاهر زیبای خود، نفوذ بالایی در میان مقامات بلندپایه امریکا و کابینه اوباما دست و پا کرده و اطلاعات مختلفی به خصوص در زمینه فناوري به دست آورده بود.
چاپمن تا کنون دو بار ازدواج کرده است که هر دو همسر وی انگلیسی بودهاند. وی پس از بازگشت به روسیه و نگارش زندگی نامه خود، آن به قیمت 250 هزار دلار به حراج گذاشت. وی سپس در روسیه در همان حرفه مدلینگ لباس فعالیت خود را ادامه داد.
در سپتامبر 2010 ميلادي وی به عنوان رئیس شورای "محافظان جوان روسیه" منصوب شد. وی در این سمت، به آموزش جوانان روسی که قرار است در آینده افسران امنیتی این کشور شوند آموزش می دهد. زیرکی و ذکاوت از جمله ویژگیهای این جاسوس بوده است و همین ذکاوت با وجود به دام افتادن وی در آمریکا، جان او را نجات داد. مأموران سیا پس از بازداشت وی ایراد اتهام جاسوسی به او، از یافتن مدرکی دال بر انتقال اطلاعات به روسیه ناتوان بودند.
مدل هلندی و بازیگر پورنو؛ پرستوی خاندان قذافی
منابع و مأخذ:
http://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Wrath_of_God
http://abcnews.go.com/US/story?id=1213034&page=1
http://www.cbsnews.com/2100-18560_162-3378089.html?pageNum=2&tag=contentMain;contentBody
http://www.newser.com/story/37936/tzipi-livni-was-a-spy-in-paris.html
http://www.civilwarhome.com/edmondsbio.htm
به گزارش صراط، در
رسوایی جدید که آینده سیاسی دو رهبر ارشد فلسطینی را تهدید میکند «زیپی
لیونی» وزیر خارجه سابق رژیم صهیونیستی اعتراف کرد که با «صائب عریقات»،
دیپلمات ارشد فلسطینی و رئیس هیأت فلسطینی مذاکره کننده عضو سازمان
آزادیبخش فلسطین با اسرائیل و «یاسر عبدربه»، دبیرکل کمیته اجرایی سازمان
آزادیبخش فلسطین روابط نامشروع و غیراخلاقی داشته و دوربینها نیز از روابط
ایشان فیلمبرداری کردهاند.
این
درحالی است که روزنامه صهیونیستی «يديعوت آحارونوت» اقدام به انتشار
مصاحبه لیونی با روزنامه انگلیسی تایمز کرد که در آن لیونی اعتراف کرده
بود، هنگام فعالیت در سرویس اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی موسوم به
«موساد» در چندین عملیات ویژه مشارکت داشته است که مهمترین آنها ساقط کردن
و سرنگون کردن شماری از شخصیتهای مهم و برجسته به خاطر داشتن روابط
نامشروع با وی بوده است تا به این ترتیب از آنها به سود منافع موساد
بهرهبرداری کند.
وزیر
سابق خارجه اسرائیل این اعترافات را پس از آن انجام داد که یکی از
بزرگترین و معروفترین خاخامهای اسرائیل به زنان این رژیم اجازه داد، بت
دشمنان روابط نامشروع داشته باشند و در این ارتباط به این گفته استناد جست
که آیین یهودیت به زنان یهودی اجازه میدهد، رابطه نامشروع داشته باشند، به
شرط آنکه در پس این رابطه گرفتن اطلاعات مهم از دشمن به سود اسرائیل نهفته
باشد.
فکر می کنم که اقدام خارطوم در ارجاع این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل بسیار حائز اهمیت است که البته این حق دولت خارطوم به شمار میآید و اعتقاد دارم که سودان اقدام درستی انجام داده است.»

جام سیاسی؛ روزنامه هاآرتص طی مطلبی در مورد خدمت سربازی زنان به نقل از سخنگوی ارتش اسرائیل نوشت: «خدمت سربازی برای زنان از قدیم معمول نبوده است.»
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در این خصوص مینویسد: «رانتسکی در همایشی درباره مشکلات پیش روی مشمولان سرباز زن اعلام کرده که معتقد است "خدمت اجباری زنان در ارتش از قدیم معمول نبوده است.»
این روزنامه ادامه داد: «البته سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی خیلی زود در مقابل صحبتهای این خاخام یهودی واکنش نشان داده و در بیانیهای تکلیف همه را روشن کرد: «خدمت زنان در ارتش در هیچ سطحی از ارتش قابل طرح برای بحث نیست حتی در سطح خاخامهای ارتش».
از سوی دیگر، «آویخای رانتسکی»، خاخام ارتش رژیم صهیونیستی با انتقاد از ارتش این رژیم خواستار لغو خدمت اجباری زنان و دختران در رژیم صهیونیستی شده است.
این روزنامه افزود: «یکی از ویژگیهای ارتش اسرائیل این است که برگه پایان دوره سربازان دختر اسرائیلی در اتاق فرماندهان، مُهر و امضاء می شود. این امضاء اما کمی متفاوت است؛ امضایی که از آن به عنوان یک «تجاوز نظامی» تعبیر می شود و یک دختر سرباز، ترخیص نمی شود مگر آنکه ....»
این روزنامه ادامه داد: «"یشیوا" جایی است که این روزها جوانان اسرائیلی برای فرار از ارتش اسرائیل به آن روی آوردهاند. یشیواها مدارسی مذهبی هستند که جوانان با رفتن به آنجا و کسب معارف مذهبی از دوره سربازی معاف میشوند.»
یک سرباز اسرائیلی در همین مورد میگوید: «با وقت و عمر من در سربازی، بازی کردند؛ اگر به جای تفنگ، تورات دستم گرفته بودم، حداقل یک نقطه روشن در زندگیام وجود داشت. اما حالا چه؟ من، ماندهام و دو فلسطینی که با گلوله من کشته شدند و در خواب و بیداری، مدام جلوی چشمانم هستند.»
یک سرباز دیگر اسرائیلی هم در صفحه فیسبوک خود نوشته است: «مطالعه کتب دینی به بهانهای برای فرار از مهمترین وظیفه ملی در اسرائیل تبدیل شده است.»

اما با این حال، اعتبار قانونی که معافیت سربازی اکثر اسرائیلیهای یشیوا رفته را ممکن ساخته بود، یکم اوت به پایان رسید. حالا یافتن جایگزینی برای این قانون در حال حاضر به بزرگترین مشکل داخلی پیش روی دولت بنیامین نتانیاهو ( نخست وزیر اسرائیل) تبدیل شده و بعید است که به این زودی ها، راه حلی برای این مشکل پیدا کنند.
لازم به ذکر است اختلاف بر سر چگونگی جذب حریدی ها (ارتش معنوی) و حتی شهروندان عرب اسرائیل به ارتش بود که باعث شد اخیرا حزب کادیما به رهبری شائول موفاز، از دولت ائتلافی خارج شود. انتظار می رود که مسئله خدمت سربازی یکی از مسائل محوری انتخابات سال آینده اسرائیل باشد. یهودیان سنتگرا میگویند مسئله خدمت سربازی آنها به ابزاری در دست سیاستمداران برای جذب رای ساکنان سرزمینهای اشغالی تبدیل شده است.
به نظر می رسد که کسی در اسرائیل انتظار ندارد یشیوا رفتهها به این زودیها، آموزشگاه های خود را ترک کنند و راهی پادگان ها شوند.
سربازان اسرائیلی این روزها دست نتانیاهو را در حنا گذاشتهاند و بدجوری قوانین سربازی رفتن را، دور می زنند
آلن نبروسکی، نویسنده و کهنه سرباز نیروی دریایی آمریکا فاش کرد؛
به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، سایت پرس تی وی 03 آوریل(15 فروردین) نوشت: «ابتدا ناباوری و شک بود و آنچه بلافاصله پس از آن به آنها نشان دادم مصاحبه با یک کارشناس دانمارکی تخریب به نام دنی جوئنکو بود، مصاحبهای که در آن فروریختن سومین ساختمان در مرکز تجارت جهانی (WTC7) به نمایش درآمد. چیزی که لازم است به مردم گفته شود، این است: 3 ساختمان فرو ریخت؛ هیچ هواپیمایی به سومین ساختمان اصابت نکرد؛ بلکه (این ساختمان) برای تخریب کنترل شده سیم کشی شده بود، بنابراین، تمامی این ساختمانها برای تخریب کنترل شده سیم کشی شده بودند. و در آن هنگام واکنشها مبدل به خشم شد. ابتدا ناباوری و سپس خشم.»
یک نویسنده و کهنه سرباز نیروی دریایی آمریکا، رژیم اسرائیل را مغز متفکر حوادث 11 سپتامبر میداند.
آلن سبروسکی، نویسنده و مشاور متخصص در امور امنیت ملی و بینالمللی، طی سخنانی در فیلم کوتاهی که در یوتیوب منتشر شده است، تصریح کرد: «طی 2 هفته گذشته با افرادی در دانشکده جنگ ارتش و ستاد نیروی دریایی تماسها و گفتوگوهای طولانی داشتهام و در هر دو مورد این قضیه را کاملا شفافسازی کردهام، اینکه اطمینان 100 درصدی وجود دارد که حادثه 11 سپتامبر یک عملیات از جانب موساد بوده است. همین و بس.
سبروسکی افزود: «همکاران وی که هنوز هم در نیروی دریایی آمریکا خدمت میکنند ابتدا با ناباوری به اظهاراتش واکنش نشان دادند اما پس از شنیدن توضیحات وی درباره تخریب کنترل شده ساختمانها، ناباوریاشان مبدل به خشم شد.»
وی خاطرنشان کرد: «ابتدا ناباوری و شک بود و آنچه بلافاصله پس از آن به آنها نشان دادم مصاحبه با یک کارشناس دانمارکی تخریب به نام دنی جوئنکو بود، مصاحبهای که در آن فروریختن سومین ساختمان در مرکز تجارت جهانی (WTC7) به نمایش درآمد. چیزی که لازم است به مردم گفته شود، این است: سه ساختمان فرو ریخت؛ هیچ هواپیمایی به سومین ساختمان اصابت نکرد؛ بلکه (این ساختمان) برای تخریب کنترل شده سیم کشی شده بود، بنابراین، تمامی این ساختمانها برای تخریب کنترل شده سیم کشی شده بودند. و در آن هنگام واکنشها مبدل به خشم شد. ابتدا ناباوری و سپس خشم.»
به گفته سبروسکی، در صورت اطلاع آمریکاییها از حقایق پشت پرده این حملات، آنها از نابود کردن اسرائیل دریغ نمیکردند حتی بدون توجه به هزینههای این اقدام.
وی افزود: «اگر آمریکاییها میدانستند که اسرائیل این کار را انجام داده، اسرائیلیها را از روی زمین ریشه کن و نابود میکردند.»
در 11 سپتامبر 2011 یک سری حملات هماهنگ در آمریکا صورت گرفت که بر اساس گزارشها به کشته شدن حدود 3 هزار تن از مردم این کشور انجامید.
دولت آمریکا مدعی شد: «19 تروریست که گفته میشد با گروه القاعده مستقر در افغانستان هم پیمان هستند، برای انجام این حملات اقدام به ربودن 4 جت تجاری- مسافربری در خطوط هوایی آمریکا کردهاند.»
با این حال توجیه رسمی آمریکا درباره وقایع 11 سپتامبر به طور گستردهای از سوی محافل آمریکایی و همچنین در سراسر جهان به چالش کشیده شده است.
آمریکا در زمان ریاست جمهوری جرج بوش، رئیس جمهوری پیشین این کشور پس از طرح این ادعا که حملات 11 سپتامبر از سوی اعضای القاعده صورت گرفته است، سال 2001 به افغانستان حمله کرد.
واشنگتن سال 2003 با پافشاری بر این نکته که عراق تسلیحات کشتار جمعی در اختیار دارد، به این کشور نیز حمله کرد.
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران 22 سپتامبر 2011 در سخنرانی سالانه خود در مجمع عمومی سازمان ملل با اشاره به اینکه حادثه 11 سپتامبر بهانه مناسبی برای حمله به افغانستان و عراق در اختیار آمریکا قرار داده است، انجام یک تحقیق مستقل بینالمللی در خصوص این حادثه را خواستار شد.
سبروسکی در پایان افزود: «صهیونیستها این بازی را به صورت یک سر برد و یک سر باخت انجام میدهند، چرا که اگر در این بازی ببازند و اگر مردم آمریکا از واقعیت ماجرا مطلع شوند، کارشان تمام است.»
خبرگزاری فارس: زمانیکه ارتش اسرائیل فرماندهانی دارد که سربازان دختر را به شرط تنفروشی ترخیص میکنند و سربازان پسر را پس از بیهوش کردن مورد تجاوز قرار میدهند،
عجیب نیست در میان سربازان آن مراسمی بیشرمانه برای سربازان جدیدالورود مرسوم باشد.

به گزارش فارس، در ادامه گزارش «ارتش اسرائیل مرکز تجاوز و رفتارهای رکیک» و پس از اشاره به اجبار دختران سرباز به خودفروشی و تجاوز به سربازان پسر خواب و بیهوش شده توسط فرماندهان، به مراسمی اشاره میشود که نشان از عادی و همیشگی بودن رفتارهای شنیعی دارد که در پادگانها و در میان سربازان نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی رایج است.
مراسم بیشرمانه «زبور» برای سربازان جدیدالورود اسرائیلی
با فاش شدن انحراف چندین ساله افسر بلندپایه نیروی چترباز ارتش اسرائیل، انحرافهای شدید دیگری در ارتش اسرائیل رو شد و مانند بمب در میان محافل سیاسی و نظامی اسرائیل منفجر شد.
این بار فاش شد که یکی از واحدهای ارتش اسرائیل کشف کرد که سربازان اسرائیلی، رسمی عجیب در میان خود برقرار کردهاند و همیشه به آن عمل میکنند.![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
بنا بر این گزارش، این مراسم که در ارتش اسرائیل اقدامی همیشگی و فراگیر شده است، سربازهای قدیمی در رفتاری منحرفانه برای برگزاری مراسم خوشآمدگوی به سربازان جدیدالورود، لباسهای آنان را به طور کامل درمیآورند و آن اقدام منحرف و منکر را انجام میدهند و بدین گونه ورود آنان به ارتش اسرائیل را جشن میگیرند.![]()
این اقدام معمولا پس از مراسمی برگزار میشود که سربازان در آن شرب خمر میکنند سپس این اقدام حتی با وجود مخالفت و مقاومت سربازان جدیدالورود و تصمیم سربازان قدیمی انجام میشود.
این پدیده که در ارتش اسرائیل فراگیر شده است و چندین سال است که چنین مراسمی برگزار میشود به مراسم «زبور» معروف است.
تجاوز پزشک معتمد ارتش اسرائیل به سربازان دختر
ارتش اسرائیل که تاکنون رفتارهای بشدت انحرافی و ضداخلاقی افسران خود را دیده است، در بخش پزشکی ارتش نیز رسواییهای بزرگی شاهد بود. 
رسوایی که رسانههای اسرائیلی اخیرا از آن پرده برداشتند، تجاوز پزشک معتمد ارتش به سربازن دختری بود که برای معاینات پزشکی مراجعه میکردند.
نشریه داخلی ارتش اسرائیل در خبری اعلام کرد که در بخش خدمات پزشکی ارتش اسرائیل یک پزشک با درجه سرهنگ صدها سرباز دختر جدید الورود را که برای انجام معاینات پزشکی مراجعه کرده بودند، مورد تجاوز قرار داده است.
در این گزارش تصریح شده است که این پزشک قربانیان خود را پس از انتخاب، به صورت انفرادی معاینه و سپس با بیهودش کردن آنان دست به رفتار منحرف خود میزد و پس از مدتها فقط یک پرستار که چندین بار از وی هنگام ارتکاب به تجاوز از وی عکس گرفته بود، فاش کرد و سپس مستندات خود را تحویل مقامات ارشد خود داد.
پزشک معتمد ارتش اسرائیل بازداشت و به دادگاه ارجاع داده شد. دادگاه بر اساس شهادت شهود و اعترافات این سرهنگ سرانجام وی را فقط به 3 سال حبس و انفصال از خدمت نظامی و تنزل درجه تا رده سرباز و جریمه مالی به قربانیان محکوم کرد.
این برای اولین بار است که در ارتش اسرائیل دادگاه حکم به پرداخت جریمه مالی برای هر قربانی به میزان 110 هزار شِکِل (30 هزار دلار) میکند.
به گزارش خبرنگار مشرق، امنيت رژیم صهیونیستی شديدا متکی به تسلیحات نامتعارف است و اين رژيم در بكارگيري اين نوع تسليحات هيچگونه مرزي براي خود قائل نبوده و از نظر ايدئولوژيك نيز خود را محق و يا حتي مكلف به استفاده از اين تجهيزات به بهانه دفاع از موجوديت خود ميداند. اين اتكا تا جاييست كه اين رژیم در يورش به ناحيه غزه كه فاقد ابتدايي ترين توان دفاعي كلاسيك است مرتکب اقداماتی همچون به كارگيري سلاحهای انفجاری حاوی ذرات فلزی متراکم، بمبهای ترموباریک و بمبهای خوشهای، سلاحهای حاوی اورانیوم، فسفر سفید و دیگر انواع سلاح های نوین و مهمات و تسلیحات غیرقانونی شد؛ به طوريكه استفاده از اين اقلام از طرف سازمانهاي بينالمللي نيز تاييد گرديد.
![]() |
![]() |
| تاثیر بمب فسفری بر روی بدن کودکی از غزه | بمباران فلسطینیان با بمب های حاوی فسفر سفید |
اسرائیل در این جنگ 13 نوع سلاح جدید را برای نخستین بار آزمایش کرد. بديهي است رژيمي كه در تعدي به مردمي كه خطرناك ترين اسلحه در دسترس ايشان سلاح كلاشينكف است از بمبهاي نامتعارف بهره ميگيرد خود را براي رويارويي احتمالي با قدرتهاي منطقه مجهز به ناشناختهترين و ضدانسانيترين تسليحات کرده که بارها مورد تاييد كارشناسان بين المللي و منابع مستقل نيز قرار گرفته است. براي مثال "مارک گارلاسکو" تحلیلگر نظامی ارشد گروه ناظر حقوق بشر بعد از يورش صهيونيستها به غزه طي ديدار از اين منطقه اعلام کرد که "اسرائیلی ها به هیچ چیز اهمیت نمیدهند."
![]() |
![]() |
| بأی ذنبٍ قتلت؟! | بمب های خوشه ای اسرائیل بر فراز غزه |
اسرائيل و تعهدات بين المللي
از مجموعهاي اصول و قوانين كه هدف آنها كاهش رنجهاي انساني تا حد ممكن در زمان درگيريهاي مسلحانه است به حقوق جنگ يا حقوق بشردوستانه تعبير ميشود. اين اصول براي رفتار انساني، شيوهها و ابزارها در جريان درگیری های مسلحانه استانداردهايي را تعيين ميكند. از مهمترين اسناد حقوق بينالملل بشردوستانه ميتوان به كنوانسيونهاي چهارگانه ژنو 1949 و پروتكلهاي الحاقي 1977 اشاره كرد. رژيم صهيونيستي كنوانسيونهاي 1949 را پذيرفته است؛ اما پروتكلهاي 1977 را امضا نكرده است.
با اين حال بر اساس عرف بين الملل اين رژيم ملزم به رعايت بخشهايي از پروتكلهاي الحاقي ميباشد كه براي همه طرفين درگيري رعايت آنها الزامي است. اما در طول تاريخ موجوديت خود، اين رژيم نژادپرست هيچ گونه تعهدي به هيچ يك از معاهدات بين المللي نداشته است.
با اين كه رژیم صهیونیستی در سيزدهم ژانويه 1993 معاهده مربوط به عدم گسترش سلاحهای شیمیایی را امضا کرد اما هرگز اين معاهده به تصویب کنست نرسيد و در نتيجه اجرايي نشد و امكان هرگونه نظارت و بازخواست بين المللي از اين رژيم شرور منتفي گرديد. در نتيجه رژيم صهيونيستي نه تنها از گسترش تسليحات شيميايي بازنماند بلكه در دايره تسليحات نامتعارف تنها به سلاح شيميايي قناعت نكرد.
تسليحات هستهاي، شيميايي و بيولوژيك
در سال 1986 "مردخای وانونو" رازهاي هستهای اسراییل را افشا كرد که در نشریه ساندی تایمز مطالبي در اين مورد به چاپ رسید كه نشان میداد رژیم صهیونیستی حداقل 100 تا 200 سلاح هستهای مختلف در اختيار دارد. علاوه بر اين تسلیحات هستهای كه بالغ بر صدها بمب هستهای غنی شده، بمبهای نوترونی، رادیواکتیو ضعیف شده و کلاهکهای قابل حمل با موشک است؛ رژیم صهیونیستی تحقیقات در مورد سلاحهای شیمیایی را نيز از سال 1948 آغاز کرده است كه اين فعالیتهای شیمیایی و بیولوژیک با تاسیس انستيتو تحقيقات بیولوژیک در سال 1952 در "نس زيونا" توسعه بيشتري پيدا كرد تا جايي كه در سال 1982 گزارشی درباره ساخت تاسیسات تولید گاز اعصاب و خردل در منطقهای نزدیک دیمونا منتشر گرديد اما طبق اصل هميشگي اين رژيم اين گزارش تكذيب شد.
![]() |
![]() |
| عکسی که وانونو از داخل نیروگاه دیمونا انتشار داد | مردخای وانونو، افشاگر تسلیحات هسته ای اسرائیل |
بعدها گزارشهای دیگري منتشر شد و بيان داشت كه این رژیم به تولید سایر گازهای قابل استفاده در بمبها و موشكهاي مختلف نيز دست یافته بود است. با توجه به محدوديت سرزميني، این رژیم در ادامه مسير گسترش تحقيقات خود، از آنجا كه از برخي تاثيرات مخرب اين تحقيقات بر صهيونيستهاي ساكن در شهركهاي خود نگران بود بخشي از اين آزمايشها و پژوهشها را به كشورهاي هم پيمان خود از جمله رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي منتقل كرد. رژیم صهیونیستی توان تولید انواع سلاحهای شیمیایی را داشته و مطالعات گستردهاي نيز برای تولید نسلهای جدید اين سلاحها انجام ميدهد.
![]() |
![]() |
| ناحیه زیونا که آزمایشگاههای بیولوژی اسرائیل در آن واقع است |
تصویر هوایی نیروگاه هسته ای دیمونا |
اين رژیم توان توليد سریع سلاحهای بیولوژیک را نيز دارد. فعالیتهای بیولوژیک اسراییل از سال 1948 شروع شده است و دستور تحقیق در این حوزه توسط بن- گوریون صادر شد. در آن زمان مرکزی به نام همد بیت (Hemed Beit) ساخته شد و اين تحقيقات در آنجا متمركز گرديد. همد بیت در سال 1952 گسترش يافت و در غالب مرکز مطالعات بیولوژیک نس زيونا در 12 کیلومتری جنوب تلآویو به تحقیقات براي توليد سلاحهای بیولوژیک ادامه داد. این موسسه پروژههاي تولید عوامل سیاهزخم، توکسین بوتولینيوم، تولارمیا، طاعون و تب کیو را به عهده دارد. این رژیم انبارهای متعددي از تسلیحات مرتبط با گاز اعصاب دارد و به فناوری خشک کردن و ذخیرهسازی مواد بیولوژیک در شکل میکرو پودرها نيز دسترسی پیدا کرده است.

بن گوریون، صهیونیستی که دستور شروع تحقیقات برای ساخت سلاح های بیولوژیک در اسرائیل را صادر کرد.
با اين كه آمریکا رژیم صهیونیستی را در فهرست کشورهای دارای تسلیحات شیمیایی و بیولوژیک، قرار دادهاست؛ اما هيچگاه از كمكهاي گسترده به اين رژيم كوتاهي نكرده است. هم اكنون رژیم صهیونیستی در سايه اين حمايتها توانايي آن را دارد كه با موشکهای دوربرد مسلح به کلاهک شیمیایی و بیولوژیک، و نيز ديگر سلاحهاي نامتعارف به کشورهاي منطقه حمله کند.
بمبهاي قومي و نژادي اسرائيل
در پانزدهم نوامبر 1998 نشريه ساندي تايمز لندن طي مقالهاي افشا كرد كه اسرائيل بر روي نوعي سلاحهاي بيولوژيك كار ميكند كه بر اعراب تاثير گزار بوده و بر يهوديان تاثيري نخواهد داشت. اين نشريه از اين سلاح با نام بمب قومي "Ethnic Bomb" ياد كرد و افزود "با توجه به رفتار ارتش اسرائيل و نيز منابع اطلاعاتي غربي روشن است كه اسرائيل بر روي بمبهاي بيولوژيكي كار مي كند كه مختص نژاد خاصي مانند نژاد عرب است."

بمب قومی _ نژادی؟!
اين سلاح بر اساس منشا قومي، قربانيان آنها را تشخيص مي دهد. دانشمندان نظامي اسرائيل توانستهاند بر اساس ويژگيهاي ژنتيكي كاملا اختصاصي برخي از قبايل عرب، ويروسها و سمومي را طراحي كنند كه به طور اختصاصي بر روي اين جوامع تاثير ميگذارد. اسرائيل بزرگترين زرادخانه تسليحات هستهاي را در منطقه داراست و به نظر ميرسد كه همين رويه را نيز از سالها پيش براي تسليحات بيولوژيكي و شيميايي در پيش گرفته است و براي رسيدن به اين اهداف آزمايشهاي فراواني نيز انجام داده است.
براي مثال عربيك نيوز در بيست و يكم آگوست 1998 گزارش ميدهد كه آزمايشهاي مخفي شيميايي اسرائيل موجب كشته و زخمي شدن نزديك به سي نفر شده است. اين آزمايشها در آزمايشگاهي در ناحيه نيس زيونا كه منطقهاي در نزديكي تل آويو است انجام شده است و برخي مطبوعات اسرائيلي نيز به كشته و زخمي شدن عدهاي در اثر آن اشاره كرده اند. اين در حاليست كه اسرائيل اين گونه گزارش ها را رد ميكند و نخست وزير وقت نتانياهو در طي مصاحبهاي به فعالیت های پیشینه دار رژیم در این زمینه اعتراف کرده و ميگويد: "در طول 45 سال گذشته هيچ كس در اثر حوادث كاري در انستيتوي بيولوژيك كشته نشده است."

در دوراني كه عراق براي اسرائيل تهديد محسوب ميشد آريل شارون كه وزير امور خارجه اسرائيل بود چنين اظهار كرده بود كه: "اسرائيل دفع هرگونه حمله احتمالي عراق به هر طريق را حق محفوظ خود ميداند." هم زمان با اين اظهارات، پنتاگون در گزارشي در مورد احتمال توليد سلاحهاي كشتار جمعي جديد از طريق روشهاي مهندسي ژنتيك هشدار ميدهد. هم زماني ادعاي مذكور و گزارش پنتاگون نشان دهنده عزم رژيم صهيونيستي براي دستيابي و گسترش كامل چنين تسليحاتي است.
در همين حين سايت كونفورميست مقالهاي در مورد بمب نژادي اسرائيل منتشر ميكند و متعاقب آن واكنشهاي ارسال شده از سوي صهيونيستها نسبت به اين مقاله را نيز انتشار ميدهد و به وضوح طرز نگاه نژادپرستان صهيونيست ساكن مناطق اشغالي را به اين پديده به قضاوت ميگذارد. صهيونيستها نه تنها وجود چنين چيزي را رد نميكردند بلكه آن را براي دفاع از خود ضروري دانسته و حق اسرائيل ميدانستند.
از سویی پیشرفت و تکمیل پروژه ژنوم انساني كه در آن تمامي ماده ژنتيكي نوع انسان رمزگشايي شد اين امكان را فراهم كرد كه گروههاي هدف ويژهاي كه شامل علايم ژنتيكي خاصي هستند شناخته شده و مورد هدف قرار گيرند. اين يك گام منطقي در پيشرفت تسليحات بيولوژيك است. در واقع پروژه ژنوم انساني ساخت تسليحات بيولوژيك مختص نژادهاي خاصي را فراهم كرد و رژيم صهيونيستي از اين اطلاعات براي پيشبرد برنامه بمب نژادي خود استفاده كرد. اسرائيل ويروس ها يا ميكروارگانيسم هايي را توليد ميكند كه از نظر ژنتيكي تغيير يافته و به گيرندههايي در غشاي سلولي حمله ميكند كه ميتواند بخشهاي خاصي از ماده ژنتيكي سلول را هدف قرار داده و آن را تخریب کند و از این طریق ایجاد بیماری ناشناخته کرده و یا فرد را هلاک کند.
همكاري رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي و اسرائيل براي ساخت بمب نژادي
براي اولين بار، رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي داراي چنين برنامهاي بوده است. اين رژيم با كمك متخصصين آمريكايي سموم زيستي ويژهاي را توليد ميكرد كه فقط روي نژاد خاصي اثر گذار بود. در سال 1992 مجله دفنس نيوز آمريكا در گزارشي اعلام ميكند كه مهندسي ژنتيك و بيوتكنولوژي ما را قادر ساخته است كه ماده ژنتيكي افراد مختلف را رمزگشايي كنيم و چيزهايي بسازيم كه فقط گروه خاصي را ميكشد و به اين ترتيب موفق خواهيم شد بين سفيدپوستان و سياه پوستان، آسيايي ها و يهودي ها و گروه هاي ديگر براي عوامل كشنده تشخيص و تمايز ايجاد كنيم.

رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، هم پیمان و هم خوی اسرائیل
گرگ بيشاپ در مقاله اي با نام "تسليحات قومي براي پاكسازي قومي" كه در مارس 2000 منتشر شد. متذكر ميشود كه اين موضوع اساسا در سال 1970 توسط ارتش آمريكا مطرح و بررسي شده است كه سلاحهايي بر عليه اقوام مختلف ساخته شود. براي مثال تب والي (Valley Fever) بيماري جديدي بود كه سياهپوستان را بيشتر از سفيدپوستان ميكشت. اين مورد ميتواند به عنوان آزمايشي از تسليحات نژادي تلقي شود.
پروژهاي كه در آفريقاي جنوبي در حال انجام بود به كاست (Project Coast) موسوم بوده كه از 1981 تا 1993 به طول انجاميده است. نيروي دفاع ملي آفريقاي جنوبي هنگامي اين تسليحات را ساخته بوده كه اقليت سفيد پوست از طرف اكثريت سياه پوست مورد تهديد قرار گرفته بود و رژيم ترس آن را داشت كه تعداد سياه پوستان به حد تهديد آميزي برسد. دان گوسن (Daan Goosen) يكي از مديران اين پروژه ميگويد كه به او دستور داده شد كه روشهايي را براي جلوگيري از ازدياد جمعيت سياه پوستان بيابد و يك "بمب سياه" كه به صورت يك اسلحه بيولوژيك كار ميكند بسازد تا بتواند هدف خود را از روي رنگ پوست تشخيص دهد.
![]() |
![]() |
| فلسطین و آفریقای جنوبی، جولانگاه رژیم های نژادپرست | دان گوسن، مسئول پروژه ساخت بمب نژادی رژیم آپارتاید |
موفقيت دانشمندان آفريقاي جنوبي به سرعت مورد توجه تمامي نژادپرستان از جمله رژيم صهيونيستي بوده و به سرعت مذاكرات و عملياتهايي براي دسترسي به اين تكنولوژي در دستور كار اين رژيم قرار گرفت. ووتر باسون كه مسئول برنامه تسليحات شيميايي و بيولوژيك آفريقاي جنوبي بود با ايادي رژيم صهيونيستي مذاكراتي انجام داد و اطلاعات پروژه را به اين رژيم منتقل كرد.
روابط دو كشور نژادپرست با سالهاي اوليه تشكيل اسرائيل يعني به سال 1952 برميگردد كه در دهه هفتاد به اوج خود رسيده بود. تا جايي كه اسرائيل از نظر علمي و تكنولوژي به آفريقاي جنوبي كمك كرد تا در مسیر دست یابی به تسليحات هستهاي قرار گیرد و در عوض اين امكان را يافت كه در بخشهاي وسيع و خالي از سكنه خاك اين كشور و همچنين درياهاي آن به آزمايش تسليحات هستهاي و سایر الحه های نامتعارف خود خود بپردازد و به استخراج فلزات سنگين مورد نياز خود مانند ليتيوم، از معادن اين كشور اقدام كند.

اسرائيل مطالعات گسترده اي در مورد تفاوت بين جمعيت ها در واكنش به داروهاي مختلف و مقايسه اختلافات ژنتيكي آنان انجام داده است. در طي سالهاي دهه هشتاد حدود سي هزار دانشمند شوروي در بخش تحقيقات بيولوژيك اين كشور فعاليت داشتند كه بعد از فروپاشي بي كار شدند. عدهاي از اين دانشمندان بر روي ايجاد ميكروارگانيسم هاي مخرب محصولات كشاورزي كار مي كردند و عده اي نيز روش هاي مهندسي ژنتيك را توسعه ميدادند.
بخشي از اين افراد انتخاب شده و توسط اسرائيل خريداري شدند تا در پروژه ساخت تسليحات بيولوژيك و نژادي اين رژيم مشاركت نمايند. اسرائيل تا كنون هيچ يك از معاهدات بين المللي محدود كننده تسليحات هسته اي بيولوژيك را امضا نكرده است. البته با نگاهي به تاريخ پر از جنايتكاري اين رژيم، امضاي اين تعهدات هيچ اطميناني را نسبت به پايبندي اسرائيل به آن در جامعه بين المللي ايجاد نميكند.
![]() |
![]() |
اصولا، چيزي كه از جنس قراردادهاي انساني، معاهده، كنوانسيون و اخلاقيات بوده و توان آن را داشته باشد كه اين رژيم مجعول و چموش را از دست زدن به تحركات فجيع ضد بشري و ارتكاب جرايم و جنايات سياه عليه انسانيت باز دارد؛ هنوز نزد عقلاي بشر كشف نشده است.



این ویدئو کلیپ از سایت اسرائیلی ها برداشته شده است که هدف آن توجیه جنایات خود در حق مردم غزه است . این کلیپ را ببینید تا ضعف اسرائیل در مقابل حماس را حس کنید
![]() | |||
|

آخرین خبرها :
* عادل عون: يكي از دوستانم صداي ناله 4ديپلمات ايراني را از ساختمان فالانژها شنيده بود
* روایت وبلاگ آدم ربایی از اعتراض فرزند دیپلمات ربوده شده به کمیته پیگیری
* مشروح گزارش فارس از نشست خبري پيگيري سرنوشت 4ديپلمات و امام موسي صدر
* سید رائد موسوی : نباید برای پیگیری پرونده چهار دیپلمات سیاسی کاری کرد
* ابوطالب : دلايل فراواني براي زنده بودن چهار ديپلمات ايراني وجوددارد
* بررسی طرح هایی با سوریه و لبنان برای رهایی چهار دیپلمات
* موسوي:احمدينژاد در مورد پيگيري سرنوشت 4ديپلمات رويكردي جدي دارد

خانم * تسیپی لیونی *
وزیر امور خارجه اسرائیل
برگرفته از سایت وزارت امور خارجه اسرائیل
تهیه ، ترجمه و تنظیم : داوید
هفتــــــــم دسامبـــــــــــــر ۲۰۰۷
UN GENERAL ASSEMBLY SESSION
OF 29 NOVEMBER 1947
سازمان ملل در نوامبر ۱۹۴۷ و در زمان صدور قطعنامه ۱۸۱
سرانجام بعد از سالها فداکاریها و از جان گذشتگیهای فرزندان شجاع یهودی در مدت گالوت »»پراکندگی «« و بویژه از صد سال قبل از کسب استقلال و احیای دوباره سرزمین پدریمان * ارتص ایسرائل * ، ۶۰ سال قبل با تصویب قطعنامه شماره ۱۸۱ شورای عمومی سازمان ملل متحد نسل ما این افتخار را داشت تا بجای میلیونها میلیون تن یهودیانیکه در این مدت طولانی سرگردانی توام با خفت ، استهزا ، خواری ، قتل ، اجبار به تغییر دین و نگه داشته شدن در گتوهای ئي که حیوانات را هم در انجا نگهداری نمیکردند و اخرین و وحشتناک ترین انان خفه کردن انان در اطاقهای گاز ، سوزاندن و از مو و دندان و پوست و چربی بدن انان صابون و واکس کفش و موی مصنوعی درست کردن ، شاهد برپائي * مامنی * باشد که اکنون هر یهودی در هر کجای این دنیای وسیع که هست سربلند و * پشت گرم * به نیروئي که بازوان افراشته خدا * را در اختیار خود دارد تا با ان سر هر فرد و یا نظام و یا رژیم و قدرتی که در پی ازار حتی یک یهودی براید را متلاشی سازد ،به زندگی عادی خود ادامه میدهد ! شاهد برقراری کشور با عظمت * اسرائيل * باشیم
انچه که در این گزارش که توسط وزارت امور خارجه اسرائیل منتشر گردیده میاید سخنرانی خانم »» تسیپی لیونی «« وزیر امور خارجه میباشد که در سوم دسامبر و در مقر مجلس ملی ان کشور »» کنست «« بمناسبت فرا رسیدن شصتمین سالگرد صدور تصویبنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد مبنی بر تقسیم این نقطه از خاور میانه به دو کشور یهودی و عرب است که هنوز همچنان مورد مخالفت کشورهای تند رو عرب و غیر عرب اسلامی همچون سوریه و دولت ایران و جیره خواران انان مانند حماس و حزب الله و جهاد اسلامی و ..... قرار دارد ،!. من سعی میکنم که در ادامه قسمتهائی از ان را برای دوستان علاقمند ، به فارسی نیز بیاورم
FM Livni addresses Knesset on 60th
anniversary of UN partition resolution
3 Dec 2007
Not by virtue of the United Nations resolution 181 on the partition of the Land of Israel was the millennia-long bond between the Jewish people and the Land of Israel created.
The Israel Knesset is today observing the 60th anniversary of the UN resolution passed on November 29, 1947, accepting the principle of dividing the Land of Israel into two states - one Jewish and one Arab.
Not by virtue of the United Nations resolution was the millennia-long bond between the Jewish people and the Land of Israel created. Not because of the UN resolution did the Jewish people pray, facing Jerusalem, for thousands of years to return to the Land of Israel and to build the center of their national life there.
It was not due to the UN resolution that the Zionist movement was established. And it was not because of the UN resolution that my grandparents immigrated to the Land of Israel in 1925.
These are the true sources of legitimacy for our lives here, and we have no need of UN resolutions in order to believe in this right.
این بخاطر پاکدامنی و لطف سازمان ملل متحد در صدور قطعنامه نبود که هزاران سال پیوند ناگسستنی قوم یهود با سرزمین اسرائیل را افرید !! این بخاطر قطعنامه سازمان ملل نبوده که یهودیان طی هزاره ها رو به اورشلیم نماز گزارده اند ، بلکه انان برای هزاران سال به امید بازگشت به سرزمینشان ، سرزمین اسرائیل و برپائی مجدد مرکز زندگی ملیشان در انجا چشم بسوی اورشلیم داشته اند !.
قسمتی از بیانات خانم تسیپی لیونی وزیر امور خارجه اسرائيل
And yet each year we newly rejoice at each “yes” and wince at each “no,” in an era in which the world is a global village; in an era in which the part of the world that shares Israel’s values of democracy and equality is compelled to defend its values against the other part, composed of extremists trying to exploit those values in order to annihilate them; in an era in which the national conflict between Israel and the Palestinians has not yet ended; in an era in the understanding and acceptance of Israel as the national home for the Jewish people is slowly being eroded.
What was taken for granted in 1947 is no longer taken for granted, and we have to fight for it again. We need a UN resolution to determine the basis for the establishment of a Jewish state in the Land of Israel, which was and remains the correct principle for resolving the conflict.

We demand from the world our due rights. Not just the right to live as Jews in the Land of Israel, not just Israel’s right to exist physically, but our full right as determined in 1947 - to exist in a Jewish state that constitutes the national solution for the Jewish people wherever they may be. A Jewish and democratic state that integrates those two values, and if they appear contradictory at times - it is our obligation to integrate them and prevent any incongruity between them.
At the same time, we say we shall not withhold from the Palestinians their right to self-determination in their own state, as long as it does not threaten Israel’s right to exist as a national home for the Jewish people, and its establishment will be the complete, full and sole response to the Palestinians’ national demands. Because the legitimacy of the demand for a Palestinian state is based on the demand for a response to their collective national aspirations.
Today we ask that the nations of the world adhere to the same principle of a solution. We appeal in particular once again to the Arab world that did not accept the resolution of November 29, 1947. What I said to the leaders of the Arab world last week in Annapolis, I reiterate today on this special occasion, and appeal to them from the podium of the Israeli Knesset and not only at that conference:
I say to my colleagues from the Arab world today that the right thing to do is not to relinquish our sense of justice or our belief in rights. This is the time to think about a different right - the right of our children to live in peace and mutual dignity, according to the values that I believe are the legacy of all the peoples in the region, and certainly the values of all the religions.
True, there is a national conflict between us, whose just resolution is to give expression to the national aspirations of each of the nations in its own state. This is exactly the principle determined 60 years ago, after years of bloodshed between the residents of this country - the principle of two states for two peoples: one - a Jewish state, as decreed by the UN resolution, and the other - an Arab state.
The decision to establish the State of Israel alongside an Arab state was meant to provide a response to the past conflict; it is not what created the present conflict. The decision did not determine who was more in the right, but rather what would lead to a life of peace between the peoples.
Even before the State of Israel was established, the Jewish public accepted the principle of the partition of Israel. We chose already then not to resolve the question of rights over the Land of Israel, or the question of historical justice. We decided to embark on a new life in a new state - even if only on part of the territory and I will add here in the Knesset - despite fierce internal controversy.
This choice, which was rejected at that time by the Arab world, is still a choice that can be made by the Arab world in general and the Palestinians in particular.
On the day that the State of Israel was established, May 14, 1948, our Independence Day, the day that you, my Arab colleagues, call the "Nakba" - the disaster, Israel proclaimed in its Declaration of Independence: "We extend our hand to all neighboring states and their peoples in an offer of peace and good neighborliness, and appeal to them to establish bonds of cooperation and mutual help..." Our hands are still outstretched in peace to the entire Arab and Muslim world without exception.
And here at the Knesset, I will add the corresponding appeal in the Declaration of Independence calling upon "Arab inhabitants of the State of Israel to... participate in the upbuilding of the State, on the basis of full and equal citizenship and due representation in all its provisional and permanent institutions."
Because, distinguished Knesset, there is no contradiction between Israel’s being a national home for the Jewish people and its being a democratic state, and anyone who tries to bring about a contradiction between these two values is undermining the fundamental principles of Israel.
این بخاطر قطعنامه سازمان ملل نبوده که جنبش * صیونیسم * بوجود امد و این بخاطر قطعنامه سازمان ملل نبود که پدر و مادر بزرگهای من در سال ۱۹۲۵ !. به این سرزمین مهاجرت کردند ! اینان پایه های حقیقی حقانیت ما به زندگی در اینجاست ! و ما احتیاج به هیچ قطعنامه ئی از جانب سازمان ملل که در ان اجازه و حق زندگی در اینجا ر ا بما بدهد نداریم
قسمتی دیگر از سخنان وزیر امور خارجه اسرائيل
I went on to tell the representatives of the Arab world, and I say to you again today - I am proud of where Israel is today. I am sorry that the Arab world rejected the principle of partition in the past, and I hope and pray that today there is an understanding that instead of fighting, the right thing to do is to build a shared future in two separate states: one - the State of Israel, which was established as a Jewish state, a national home for the Jewish people; and the other - Palestine - which will be established to give a full and complete solution to Palestinians wherever they may be, both those in Gaza and the West Bank, and those in the refugee camps in other Arab countries with temporary status, waiting for a sense of belonging to a national state - the same feeling of wholeness that the establishment of the State of Israel gave to the Jewish refugees who were forced to leave Arab countries and Europe and became partners in building Israel.
I believe that the solution of two nation states serves the interests of both sides. Not every celebration of ours is cause for sorrow on the other side, and vice versa. I say to my Palestinian colleagues: Do not bemoan the establishment of the State of Israel; establish your own state, rejoice in its establishment and we will rejoice with you, since for us the establishment of the Palestinian state is not our Nakba, or disaster - provided that upon its establishment the word "Nakba" be deleted from the Arabic lexicon in referring to Israel.
Knowing that the conflict has a solution is not enough. Reaching the solution depends first of all upon us - on the two sides themselves and their ability to conduct negotiations, to touch on the most sensitive points and to provide answers based on the understanding that neither side can obtain everything it wants and that compromises are necessary on both sides.
The solution also depends on the ability of the leaders to cope with extremists and terrorism, and we are not speaking here only of the leaders of the sides directly involved in the conflict. This is the central task of the entire world leadership, and especially of the Arab and Muslim world.
This is the time for decision. Everyone must decide which side they are on, and the sides, ladies and gentlemen, have changed. They are no longer Israel on one side and the Palestinians on the other side. They are no longer the Arabs on one side and the Jews on the other side.
In one camp is everyone who came to the summit. You know who did not go there - those who worked and are working against the conference. The states that did not come are those that support terrorist organizations and radical elements in their home countries - those who just yesterday called for an annulment of the resolution - those who wish to cause instability in the region. The organizations and leaders who use God’s name to sow hatred, to send children out to be killed. The same God we see as the God of mercy and peace.
سازمان ملل متحد در ۲۹ نوامبر ۲۰۰۷
This is the battle that must be won.
We have all paid a heavy price over the years of the conflict. Families have lost their loved ones and we are powerless to soothe the pain of a bereaved mother. We cannot turn the wheel of history back, bring our dead back to life, restore the maimed to health, and return people to their homes. We cannot change decisions that we have made. There is no point in regretting decisions that we could have made in time and missed the opportunity. We can make decisions that will affect the future, and the journey to peace in the region now begins once again, and the objective is the same objective that was determined 60 years ago, on November 29, 1947.
| |||||||||||||||
| |||||||||||||||
| |||||||||||||||
|
هولوكاست در غزه!
|
|
نويسنده سرشناس عرب و سردبير روزنامه القدس العربي با اشاره به جنايات اشغالگران صهيونيست در نوار غزه، از سكوت دولتمردان عرب و غرب در قبال اين جنايت بشدت انتقاد كرد و گفت: جنايت اسرائيل در غزه بدتر از هولوكاست است. به گزارش فارس، روزنامه القدس العربي در سرمقاله امروز خود تحت عنوان " غزه صبر پيشه كن" اين منطقه را به يك زندان بزرگ تشبيه كرده است كه از هر گونه غذا، سوخت، گاز، دارو و ديگر وسائل اوليه زندگي محروم است. |
ببینید و یادتون نره یاداشت تون بنویسید





تبلیغات «نستله» در تلویزیون، سكوت نمایندگان مجلس و بیتوجهی به درخواست دانشجویان!

علیرغم اعتراضات فعالان دانشجویی و بسیاری از حامیان تولیدات داخلی، تبلیغات محصولات شرکت صهیونیستی «نستله» همچنان در سیمای جمهوری اسلامی ادامه دارد.
به گزارش «شریف نیوز»، مورد اخیر این تبلیغات در یک برنامه آشپزی در شبکه ۲ سیما نمایش داده شده که به طور خاص محصول «مگی» متعلق به این شرکت سفارش و تبلیغ شده است.
![]()
ماه گذشته نیز تعدادی از تشكلهای دانشجویی در نامهای به عزتالله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما نسبت به پخش تبلیغات محصولات نستله در تلویزیون اعتراض کردند.
این در حالی است که اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، که قاعدتا نظارت بر فعاليت ارگانهای فرهنگی کشور از جمله وظايف آنهاست، سکوت معنیداری را در برابر رسانه ملی که عظیمترین دستگاه فرهنگی تبلیغاتی کشور است اختیار کردهاند.
![]()
پول ملت ایران را به جیب صـهـیونیستها نریزید
چندی پیش نیز جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران مقابل دفتر نمایندگی شركت غذایی «نستله» در تهران تجمع كردند.
تجمعكنندگان با در دست داشتن پلاكاردهایی خواستار توقف فعالیت این شركت در ایران شدند.
در دستان تجمعكنندگان پلاكاردهایی با عناوین زیر دیده میشد: «كاكائوی نستله = گلولههای صهیونیستی»، «وحشیگری صهیونیستها را متوقف كنید»، «پول ملت ایران را به جیب صهیونیستها نریزید» و....
در بیانیه دانشجویان تجمع كننده آمده بود: «امروز اقتصاد ایران در بخش تغذیه به خودكفایی نسبی رسیده است و به طور عادی سرمایهگذاری شركتهای بیگانه در این بخش ضربه به شركتهای تولیدی داخلی و اقتصاد ملت ایران است، چه رسد به اینكه شركت سرمایهگذار خارجی از مهمترین تامینكنندگان اقتصادی رژیمی است كه موجودیت خود را جزء در نابودی اقتصاد، فرهنگ و هویت مسلمانان جهان متصور نمیشود و اكنون بولدوزرهای این رژیم قطعی از هویت مسلمانان بلكه همهی پیروان ادیان توحیدی را زیر گرفته است.»
شرکت نستله
در سایت شرکت نستله آمده است: نستله یک کمپانی تغذیه بینالمللی است که در سال 1866 میلادی در سوئیس توسط هانری نستله تاسیس شد و اکنون در 100 کشور جهان، 350 شعبه دارد. محصولات غذایی نسکافه، سرلاک، مگی، کافی میت و ... از جمله تولیدات این شرکت در سطح جهانی است.
نستله در سال 1998 جایزه جوبیلی (Jubilee Award) را از دست نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی (بنیامین نتانیاهو) دریافت کرد. این جایزه به بزرگترین شرکتهای تامین کننده اقتصاد اسرائیل اعطا شده است.
این شرکت در سال 2000 میلادی، مبلغ 6/14 میلیون دلار به صندوق غرامت هلوکاست واریز کرده است. بیانیه رسمی این پرداخت در پایگاه اینترنتی این شرکت موجود است.
شرکت نستله مالک 1/50 درصد سهام شرکت اسرائیل Osem (از بزرگترین شرکتهای غذایی اسرائیل) است. همچنین آمریکا سالانه 24 میلیون دلار را به ازای سرمایهگذاری در اسرائیل به این شرکت اعطا میکند.
بخشی از مستندات بدست آمده توسط جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران درباره ماهیت و حمایت شرکت نستله از رژیم صهیونیستی

• نستله
یک کمپانی تغذیه بینالمللی است که در سال 1866 میلادی در سوئیس توسط
هانری نستله تأسیس شد و اکنون در 100 کشور جهان، 350 شعبه دارد.
• محصولات غذایی نسکافه، سرلاک، مگی، کافی میت و ... از جمله تولیدات این شرکت در سطح جهانی است.

• نستله در سال 1998 جایزه جوبیلی (Jubilee Award)
را از دست نخست وزیر رژیم صهیونیستی (بنیامین نتانیاهو) دریافت کرد. این
جایزه به بزرگترین شرکتهای تأمین کننده اقتصاد اسرائیل اعطا شده است.
• نستله
در سال2000 میلادی، مبلغ 6/14 میلیون دلار به صندوق غرامت هلوکاست واریز
کرده است. بیانیه رسمی این پرداخت در پایگاه اینترنتی این شرکت موجود است.
• اکنون
نستله بیش از 4000 پرسنل در بیش از ده شعبه اصلی در سرزمینهای اشغالی
دارد که یکی از مهمترین شعب آن، در شهرک صهیونیستی سدیروت (واقع در مناطق
اشغالی نوار غزه) به مساحت 700 متر مربع میباشد.

• شرکت نستله مالک 1/50 درصد سهام شرکت اسرائیلی Osem (از بزرگترین شرکتهای غذایی اسرائیل) است.
• آمریکا سالانه 24 میلیون دلار را به ازای سرمایهگذاری در اسرائیل به این شرکت اعطا میکند.
• نام
شرکت نستله به دلیل ارتباط وثیق اقتصادی با رژیم صهیونیستی، در لیست
معتبرترین نهادهای بینالمللی تحریم اسرائیل موجود است و تا کنون در نقاط
مختلف جهان این شرکت توسط گروههای مختلف مسلمان و غیر مسلمان، به دلیل کمک
به رژیم صهیونیستی تحریم شده است.

• از
جمله نهادهای معتبر جهانی که این شرکت را در محکومیت جنایات رژیم
صهیونیستی تحریم کردهاند، یکی از بزرگترین اتحادیههای تجاری اروپا (UNSOIN) و یک نهاد مسیحی عمده به نام Christian Aid هستند که هر دو غیر مسلمان هستند.
• گروهها
و نهادهای اسلامی مختلف نیز از چند سال پیش (پس از آغاز انتفاضه دوم)
نستله را در لیست تحریم خود قرار دادهاند. دهها گروه اسلامی در اروپا و
آمریکا به منظور تحریم شرکتهای صهیونیستی، سایت اختصاصی اینترنتی تأسیس
کردهاند که در لیست اکثر آنها نام شرکت نستله موجود است.
• از
جمله نهادهای بینالمللی تحریم کننده نستله، اتحادیه عربی تحریم اسرائیل
است که پس از تحریم این شرکت با واکنش شدید مدیر عامل نستله مواجه شد.
• در
سال گذشته، جمعی از دانشجویان لبنانی، با حضور فعالان بینالمللی بایکوت
اسرائیل از کشورهای اروپایی، تجمعی در برابر دانشگاه بیروت به منظور اعلام
تحریم این شرکت داشتند.
• نستله در ایران عملاً فعالیتهای خود
را از سال 2001 با خرید امکانات تولیدی موجود از یک شرکت داخلی (در محمدیه
قزوین) با تولید نسکافه، کافی میت، مگی و ... آغاز کرد.
• نستله
فعالیتهای تبلیغی خود را طی مدت تأسیس خود به تدریج افزایش داده است؛ از
ماشینهای ویژهی تبلیغاتی توزیع محصولات تا عرضهی رایگان برخی محصولات در
برخی محافل و مجالس فرهنگی مانند جشنواره جاری فیلم فجر، آگهیهای
روزنامهها، بیلبوردها، دانشگاهها، اتوبوسها و ... .
• امور
مشتریان شرکت نستله ایران از چندین ماه قبل، اقدام به برگزاری کلاسهای
ویژه آشپزی خانمها در فرهنگسراهای تهران و دیگر شهرستانها نموده است. طبق
اعلام پایگاه اینترنتی نستله ایران، تا کنون به 5000 خانم ایرانی آموزش
داده است.
• شرکت نستله در اسفند سال 1384، اقادم به برگزاری
یک جشن و مسابقه بزرگ سراسری در ایران نموده است و برندگان این مسابقه به
تور کشور سوئیس فرستاده است.
• رئیس نستله ایران یک غیرایرانی به نام پیر تروبا است و پرسنل آموزش دیده این شرکت 180 نفر می باشند.
تمامی مستندات فوق از منابع رسمی این شرکت یا طرفهای قرارداد آنها از اسرائیل تهیه شده است
جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران
عمر عبد العزيز مشوح
مترجم: سيد احمد موسوي
توجه به فشارهاي گسترده بر وبگاههاي ايراني و اسلامي، اکتفا به وعده و وعيدهاي زمان گذشته براي پيشرفت صنعت مخابرات ايران به عنوان پيشرو تمدن اسلامي در زماني که دشمنان ملتهاي اسلامي لحظه به لحظه بر فشار و تهاجم خود ميافزايند، بسيار دور از انتظار است. گسترش اسلام، به ويژه اسلام و سياست اسلام، يکي از وظايف جمهوري اسلامي ايران به عنوان کشوري که خود را سردمدار مسلمانان ميداند، است، اما با کمال تأسف، شاهديم که وبگاههاي اسلامي، همواره با حمله زيرمجموعههاي صهيونيستي و آمريکايي روبهرو بوده و بهرغم تلاش بسيار براي ارتقاي محتوا، پشتيباني فني چشمگيري براي آنان وجود نداشته و اين وبگاهها در بيپناهي کامل به سر ميبرند.
صاحبان اين سايتها، همواره نشاني وبگاه خود را با خوف و رجا نسبت به بودن يا نبودن آن وارد ميکنند، تا مبادا به خاطر ايراني يا اسلامي بودن با توقيف وبگاه خود روبهرو شوند، براي همين، توسعه پيشرفت مخابرات ايران به عنوان کشوري مستقل و غيرمطيع، نياز به نگرش و حميت مذهبي دارد و دور نيست که نام اين تلاش مورد انتظار را، عمليات «والفجر» نيز بتوان گذاشت.
سايت« moqavemat.net»، آخرين نمونه اين تهاجم است و همچنين سايت تلويزيون «المنار» (almanar.com.lb) که متعلق به حزبالله لبنان است و در آخرين حرکت خود به ميزبانهاي مخابرات جمهوري اسلامي پناه برده بود، هماکنون و به ظاهر، به دليل مشکلات فني يا نبود امنيت در دسترس نيست. اين دو سايت هماکنون جزو آخرين سايتهاي نشان شده وبگاه هاگانا در صفحه نخست ليست سياه آن است. لازم است، مسئولان محترم جمهوري اسلامي، علاوه بر وظايف قانوني، وظايف و اهتمام شرعي خود در اين حيطه را نيز مد نظر بگيرند تا همه سايتهاي ايراني و اسلامي از حملات شبپرستان طاغوت که براي خاموش کردن صداي حق فعاليت ميکنند، در امان بمانند.
هاگانا، جنگ صهيونيستي بر ضد وبگاههاي اينترنتي اسلامي
دور از نظر نيست که نام هاگانا بار ديگر در مقوله برخورد اسلام و اسرائيل به ميان بيايد! اما موضوع جديد آن است که هدفي که هاگانا آن را پي ميگيرد، با هدفي که در اوايل قرن گذشته در آن جهت پديد آمد، کمي متفاوت است، اما با وجود اين، روش اين گروه يکي است... و اين اسلوب، چيزي جز تعقيب و تاراندن و ويران کردن نيست.
در سال 1921 ميلادي، سازمان نظامي صهيونيستي مهاجرنشيني پديد آمد که در آن زمان به طور سري و با نام «دفاع و عمل» به فعاليت پرداخت. پس از آن، کلمه عمل حذف شد و کلمه «دفاع» باقي ماند که به معناي «هاگانا»ست. مقصود اين سازمان، تهاجم به زمين و کارگران و سربازان بود.
با اين كه معناي اين کلمه دفاع است، اين گروه به عمليات مسلحانه بر ضد مسلمانان پرداخته و همچنين در عمليات اسکان مهاجرنشينها مشارکت کرد و در مهاجرت قانوني و غيرقانوني صهيونيستها ياري رساند. اين گروه همچنين در انقلاب عربي سال 1936 با انگليس همکاري داشت و در سال 1931، برخي از عناصر هاگانا به همراه اعضايي از «بيتاد»، سازمان «آرگون» را تشکيل دادند که بزرگترين نقش را در برپايي دولت اسرائيل و قتل و آوارهسازي فلسطينيها داشت و شعار و نشان اين گروه، عبارت « فقط با اسلحه» بود که در زير آن عبارت « فقط همين» نيز نقش بسته بود.
کينه و جنگ... اين بار الکترونيکي
اما هاگانايي که امروز در مورد آن صحبت ميکنيم، در دنياي مجازي اينترنت فعاليت ميکند و وظيفه آن، تعقيب وبگاههاي اسلامي است، روي اينترنت براي توقيف و بستن يا تاراندن آنها از شرکتهاي ميزباني به بهانه آن که اين وبگاهها، پشتيبان تروريسم و جمعيتهاي تروريستي هستند.
وبگاه اينترنتي هاگانا توسط فردي آمريکايي يهوديالأصل که Andrew Aaron Weisburd خوانده ميشود و در ايالات متحده آمريکا ساکن است، تأسيس شده و فعاليتهاي اساسي اين وبگاه در تعقيب وبگاههاي اسلامي که از جهاد صحبت بکنند، يا منعکس کننده اخبار جهاد در فلسطين يا عراق يا هر جاي ديگر که بر ضد اشغالگران مقاومت و جهاد وجود داشته باشد، است. وبگاههاي گروههاي اسلامي جهادي و غيرجهادي که مطابق با ميل اين گروه نباشد، جزو حيطه جستجوي اين وبگاه است. حتي سايتهايي که به تحريم اقتصادي دعوت ميکنند يا تصاوير گرافيکي مربوط به تحريم اقتصادي را در سايت خود جاي ميدهند يا فتواي تحريم اقتصادي را منتشر ميکنند، نيز جزو ليست سياه اين وبگاه هستند.
کار بدينجا به پايان نميرسد؛ وبگاههاي اسلامي معتدل که جزو هيچ دستهبندي نيستند، هم جزو بانک داده اين گروه قرار دارند و اين شامل وبگاههاي اطلاعرساني و دعوت به اسلام نيز ميشود؛ همچون وبگاه (اسلام آنلاين.نت) و (اسلام اليوم) و (طريق الإسلام)... و بعضي از وبگاههاي شخصي مبلغان و علما!
عمليات شانتاژ و فشار به واسطه نامهنگاري با شرکتهايي که اين وبگاهها را روي سرويسدهندههاي خود ميزباني ميکنند انجام ميپذيرد. به اين شرکتها اعلام ميشود که شما در حال ميزباني وبگاه گروههاي تروريستي هستيد و يا بايد آن را از سرويسدهنده خود حذف کنيد يا شرکت شما ديگر خدمات نخواهد گرفت! که اين ترس و تهديد و القاي وحشت، با نام (دفتر تحقيقات فدرال) انجام ميگيرد تا شرکت مورد نظر را مجاب کند که فورا پاسخ بدهد يا فرمان ببرد.
با اين روند، تعداد زيادي از وبگاههاي اسلامي تحت فشار قرار گرفتند و به هر شرکت ميزباني ديگري که رفتند نيز وبگاه آنها حذف شد يا از آنها خواسته شد که فايلهاي خود را به شرکت ديگري منتقل كنند.
در اين حال، وبگاههاي اسلامي، شروع به جستجوي شرکتهايي کردند که تحت نظر قانونهاي آمريکا عمل نکنند و در اين ميان، شرکتهايي در مالزي پيدا شد که در ظاهر، داري چنين شرايطي بودند و هجرت وبگاههاي اسلامي به مالزي آغاز و تصور شد که شرکتهاي مالزيايي در مقابل قانونهاي خاص آمريکا در تعقيب وبگاههاي ترويستي (آن طور که ادعا ميکنند) پيرو نيستند.
اما حادثهاي روي اينترنت پديد آمد و يک فيلم ويديويي که کشته شدن يکي از آمريکاييها در عراق را نمايش ميداد در اينترنت گسترش يافت. اين فيلم از وبگاهي منتشر شد که بعدا معلوم شد، وبگاه مربوطه به طور جداگانه در کنار دهها وبگاه اسلامي نيز ميزباني ميشود و اين ضربه بزرگي براي وبگاههاي منظور بود. در اين زمان، هاگانا و دفتر تحقيقات فدرال دست به کار شدند و از حکومت مالزي خواستند تا اين شرکت را تعطيل کند و تمام وبگاههاي آن را بيرون بيندازد و بدانچه خواستند نيز دست يافتند.
اين تروريسم فکري و عملي که هاگانا بدان اقدام ميورزد، بر خلاف کليه قوانين و روشهاي متداول در دنياي مجازي اينترنت است. هيچ قانون رسمي وجود ندارد تا وبگاهها را از انتشار تفکر خود يا ترويج اعتقادي که بدان ايمان دارند، باز بدارد که اگر چنين بود از فعاليت دهها هزار وبگاه جنسي که انتشار دهنده فحشا هستند يا وبگاههايي که به جمعيتهاي مسيحي تندرو يا يهودينژادپرست تعلق دارد، يا پايگاههايي که مختص شيطانپرستي است و پايگاههاي شخصي نژادپرست يا ضد اسلام و مسلمانان، جلوگيري ميشد!
کسي نميتواند، تمامي اين انواع وبگاهها را پيگيري کند يا جلوي آنها را بگيرد، اما اگر يک سايت اسلامي پيدا بشود که از مباني اسلامي و افکار عمومي آن صحبت کند، ممنوع و حذف و همه جا با مشکل روبهرو ميشود.
از ميدان جنگ
وبگاه هاگانا در دو سال و نيم پس از تاريخ تأسيس خود، صدها وبگاه اسلامي را تعقيب كرد و بيش از پانصد وبگاه را از راه اجبار شرکتهاي ميزباني و تهديد آنها به قطع خدمات، به تعطيلي کشاند.
وبگاه هاگانا، اهداف تخريبي خود را با تمام جرأت و وقاحت ابراز ميکند و اطلاعات کاملي از صاحبان وبگاهها و مکانهاي ميزباني ارائه ميدهد و از بازديدکنندگان خود ميخواهد تا به اين وبگاه ياري برسانند و در نامهنگاري با شرکتهاي ميزباني براي بستن وبگاههاي اسلامي از آنها درخواست همکاري ميکند.
هنگامي که انهدام وبگاه اسلامي مربوطه به پايان رسيد، در زير نام آن علامت سلاحي معکوس ( يک کلاشينکف برگشته )، نشان داده ميشود و اين بدان معناست که توقيف و به تعطيلي کشاندن اين وبگاه جهادي، به پايان رسيد. حتي در پايان کار، مفاهيم ايدئولوژيکي سايت مربوط و اهداف مخفي! آن براي توجيه اين عمل شرح داده ميشود.
اين مجموعه به تقسيمبندي وبگاههاي اسلامي با توجه به رويکرد فکري آنها ميپردازد، گروهي براي القاعده و گروهي براي حماس و جهاد اسلامي و گروهي براي جهادگران سلفي و گروهي ديگر براي حزب التحرير و همچنين گروهي براي حزبالله و همچنين گروهي براي مجموعههاي جهادي کشمير... و غيره. به گونهاي که در اين نشاني آمده است: http://www.haganah.us/jihadi/
همان گونه که گفته شد، اين تقسيمبنديها به گروههاي جهادي خلاصه نميشود و گروههاي اسلامي معتدل نيز جزو اين گروهها هستند و وبگاههاي معتدل با نام گروه (پيرو و پشتيبان) قرار دارند. همچون وبگاه اسلام آنلاين.نت، اسلام اليوم، الإسلام سوال و جواب، مفکرة الإسلام، رسالة الإسلام و غيره... با اين که همه اين پايگاهها، پايگاههاي اطلاعرساني صرف و براي دعوت است، اما از حقد پنهان آن در امان نمانده است.
اتحاد صهيونيستي
با وجود اين که هاگانا ادعا ميکند، عمليات تخريب يا انهدام وبگاههايي که آنان را پيگيري ميکند نميپردازد، با مجموعههاي يهودي خاص که براي نفوذ و تخريب فعاليت ميکنند (هکرها) به طور نزديکي همکاري دارد و اين مجموعهها، وبگاههايي را که احساس ميکنند با فعاليتشان يهود را اذيت ميکنند، مورد حمله قرار ميدهند.و اين ادعا با گزارشي که شرکت Riptech که متخصص راههاي حفاظت در شبکه اينترنت است، تکميل ميشود. اين گزارش بيان ميکند که اسرائيل در دنيا رتبه نخست حمله به شبکههاي اينترنتي را اشغال کرده است. اين نسبتي از کاربران اينترنت در اسرائيل است، به گونهاي که Riptech، در حدود 128هزار حمله براي هک از سوي چهار ميليون کامپيوتر در اسرائيل را ثبت کرده است.
همچنين گزارش شرکت Symantec که براي توليد برنامههاي ضد ويروس فعاليت ميکند، بر اين نکته اشاره ميکند که اسرائيل، جايگاه نهم در فهرست دولتهايي را که برنامههاي ويروسي در اينترنت انتشار ميدهند، اشغال کرده است.
و فعاليتهاي اين گروه به اين حد تخريب و تعقيب پايان نمييابد، بلکه اين گروه تلاشميکند، هيچ اثري از گروههايي که از يهود صحبت ميکنند، چه اسلامي باشند و چه نباشند، در موتورهاي جستجو نيز ظاهر نباشد.
مؤسسه آمريکايي «مبارزه با بدنام سازي» که پيرو اسرائيل است، دادخواستي عليه شرکت گوگل در مورد حذف پايگاههاي الکترونيکي ضديهود و ضداسرائيلي کرد که گوگل آنها را در نتايج بحث خود ظاهر مينمود و دليل اين مؤسسه آن بود که اگر کسي کلمه«يهود» را جستجو کند، تعدادي از وبگاههاي ضداسرائيلي و ضديهودي ظاهر ميشوند.
شرکت گوگل در اين فشار، عذرخواهي رسمي خود در مورد آنچه «وبگاههاي ناپسندي» که مدعي بود، آنتي سمتيک (ضد سامي) و ضد اسرائيل هستند بيان نمود!
اين حمله انبوه به وبگاههاي اسلامي، تنها به هاگانا منحصر نميشود و به تازگي، وبگاههاي بسياري ساخته شدهاند تا از وبگاهها و تالارهاي گفتمان اسلامي مراقبت کنند و گزارشها و نوشتههايي که محرک بسته شدن يا انهدام اين سايتها باشد، منتشر سازند.
از مشهورترين وبگاههاي مشابه، وبگاه MEMRI است؛ اين وبگاه صهيونيستي، پيگيري رسانههاي عربي چه ديداري و شنيداري و چه نوشتاري و همه آنچه به يهود و صهيونيسم ارتباط دارد است؛ از نمونههاي ديگر، ميتوان به TerrorTracker اشاره کرد. اين وبگاه، به ادعاي خود براي کشف تروريسمي که القاعده و پيروان ابوحمزه مصري و ديگر گروههاي تروريستي فعاليت ميکند، آن گونه که ميگويد!
اين پايگاهها و چندين پايگاه ديگر، به فعاليت تبليغاتي منظم و گسترده و هماهنگي دست زدهاند تا اين وبگاههاي اسلامي و آثار آنان را از اينترنت حذف کنند و هاگانا، اکنون براي تصويب قانوني براي مبارزه با تروريسم در اينترنت، تلاش گستردهاي ميکند، به طوري که بتواند اين پايگاهها را با تمام راحتي و آسودگي و بدون هيچ گونه پيگيري يا تعقيب و شانتاژ ببندد.
چه کسي از وبگاههاي اسلامي حمايت ميکند ؟
اکنون چه کسي وبگاههاي اسلامي را از اين ويروس ويرانگر حفاظت ميکند؟! و چه کسي از حقوق اين وبگاهها و کرامتشان، حمايت ميکند؟
مؤسسات و گروههاي حقوق مالکيت و آزادي بيان در مورد اين جنايت آشکار در حق وبگاههاي اسلامي سکوت اختيار کردهاند و هيچکس از ترس هاگانا لب نميگشايد، اين مجموعه به عملکرد و پشتيباني دفاتر تحقيق فدرال FBI گرم است که با کساني که اوامر بستن يا بيرون کردن سايت مربوطه را اطاعت نميکنند، برخورد خواهد کرد.
به طور کل، هاگانا چه ميخواهد؟
1ـ ساکت کردن هر صداي تبليغي براي جهاد يا مقاومت بر ضد اشغالگري در سرزمينهاي اسلامي.
2ـ تعطيل کردن همه وبگاههاي اسلامي که عليه صهيونيستها و آمريکا سخن ميگويند و آنها را مهاجم و اشغالگر و جنايتکار جنگ ميخوانند.
3ـ غلطاندازي در مورد جهاد و مقاومت به واسطه انتشار آرا و افکار منحرف و معرفي آنها به عنوان مقاومت و جهاد حقيقي.
4ـ جلوگيري از نقش وبگاههاي اسلامي روي اينترنت و مشغول ساختن آنان به تعمير و بازسازي و جايگزيني پايگاه خود.
و اين فشار سنگين از وقاحت و کينه و نژادپرستي، تشکيل يک حرکت تبليغاتي قوي براي رسوا کردن و عريان ساختن اهداف هاگانا و پشتيباني از وبگاههاي اسلامي را ميطلبد و البته اين کافي نيست که ايستادن در برابر فعاليتهاي تهديدآميز و پيگيريهاي اين گروه تروريستي براي تسلط بدون محدوديت بر شبکه اينترنت و بر وبگاههاي اسلامي، به ويژه هنگامي که هيچگونه قانون يا حقي براي انجام چنين تحرکاتي وجود ندارد.
بقاي وبگاههاي اسلامي و اطلاعرساني در زير ضربات چکش اين تهاجم بدخوي و درنده که هاگانا بدان اقدام ميورزد، ممکن است به انهدام و نابودي تمام پايگاههايي که با صداي امت اسلامي به فعاليت ميپردازند، منجر شود، و اين صداي ضعيف و مظلومش در اين شبکه که در فرض است که آن تحت سلطه هيچ احدي نيست و قانون هيچ دولتي يا تهاجم وحشيانهاي بر آن حکومت نميکند، قطع خواهد شد!
در زماني که هزاران وبگاه ضداسلامي و ضدعربي و هزاران پايگاه که براي تجاوزات اسرائيل در فلسطين حقوق کامل در نظر ميگيرند و ميگويند اسرائيل قرباني تروريسم اسلامي است، شياطين رسانههاي يهودي صهيونيستي پشتيباني شده توسط آمريکا، به تار و مار کردن وبگاههاي اسلامي ميپردازند و ميگويند: نه ظلم و نه اشغالگري، مقاومت و آزادي و بازگرداندن عزت و کرامت، عملي تروريستي شده است که بايد آن را از ريشه کند.
بنابراين، گمان ميکنم در اين زمان، لازم شده است، کميتهاي براي دفاع و حمايت از وبگاههاي اسلامي تشکيل شود تا از آنان در برابر وقاحت و حقد هاگاناي صهيونيستي که همه چيز را به خاطر اهداف پليد پيرو افکار صهيونيستي خود که «نابودي هر چه اسلام و مسلمين است» را ميخواهد حمايت کند.
و تقاضا دارم که اين کميته، پيش از نابود شدن همه وبگاههاي اسلامي که از جان و روح اين امت و فکر و تاريخش و تمدن اسلام و مسلمين برخاسته است، برپا شود و اينترنت چراگاهي براي شبکههاي مافيايي و تاجران جنسي و مواد مخدر و قاتلان نشود.
شورای امنیت سازمان ملل متحد شب گذشته با تصویب قطعنامهای درباره بحران اخیر در خاورمیانه ضمن ابراز نگرانی از ادامه خصومتها در لبنان خواستار توقف درگیری نظامی بین رژیم صهیونیستی و حزب الله لبنان شد.

به گزارش فارس، متن كامل قطعنامه 1701 مذكور كه شامل پاراگرافهای مقدماتی (PP) و پارگرافهای عملی (OP) است به شرح زیر است:
شورای امنیت سازمان ملل،
PP1) با یادآوری همه قطعنامههای قبلی درباره لبنان بخصوص قطعنامه 425 (1978)، 426 (1978)، 520 (1982)، 1559 (2004)، 1655 (2006)، 1680 (2006) و 1697 (2006) و 1697 (2006) بعلاوه همه بیانیههای ریاست شورا درباره اوضاع لبنان بخصوص بیانیه 18 ژوئن 2000، 19 اكتبر 2004، 4 مه 2005، 23 ژانویه 2006 و 30 ژوئیه 2006.
PP2) با ابراز نهایت نگرانی از ادامه خصومتهای فزاینده در لبنان و اسرائیل از زمان حمله حزبالله در 12 ژوئیه 2006 كه تاكنون به مرگ صدها نفر و زخمی شدن دو طرف، وارد آمدن خسارات فراوان به زیرساختهای مدنی شده و صدها هزار نفر را بیخانمان كرده است،
PP3) بر ضرورت خاتمه خشونتها تاكید میكند اما در عین حال بر ضرورت رسیدگی فوری به عواملی كه به بحران اخیر منجر شد از جمله آزادی بدون قیدوشرط سربازان ربوده شده اسرائیلی تصریح میكند.
PP4) با در نظر گرفتن حساسیت موضوع زندانیان و ترغیب تلاشها در حلو فصل فوری موضوع زندانیان لبنانی در اسرائیل،
PP5) از تلاشهای نخستوزیر لبنان و تعهد دولت این كشور در طرح هفت موردی برای تعمیم حاكمیت خود بر همه تمامیت ارضی این كشور از طریق نیروهای مسلح مشروع به گونهای كه دیگر هیچگونه سلاحی بدون موافقت دولت لبنان وجود نداشته باشد و كسی جز دولت دارای لبنان دارای حاكمیت نباشد، استقبال میشود و همچنین از تعهد این دولت به نیروهای سازمان ملل و با در نظر داشتن درخواست این دولت در این طرح برای خروج فوری نیروهای اسرائیلی از جنوب لبنان،
PP6) شورا مصمم است كه خروج این نیروها در اسرع وقت انجام شود
PP7) با در نظر گرفتن نكات پیشنهاد شده در طرح هفتگانه در ارتباط با مزارع شبعا
PP8) از تصمیم یكپارچه و واحد دولت لبنان در 7 اوت 2006 برای استقرار نیروهای مسلح لبنان به تعداد 15 هزار نفر در جنوب لین كشور همزمان با خروج نیروهای اسرائیلی به پشت خط آبی استقبال میكند و از UNIFIL(یونیفیل) درخواست میشود كه نیروهای بیشتری برای كمك اعزام دارد، به منظور تسهیل ورود نیروهای مسلح لبنان به منطقه و تاكید بر نیت آن برای تقویت نیروهای مسلح لبنان با استفاده از امكانات مورد نیاز برای انجام وظایف محوله،
PP9) با آگاهی از مسئولیتهای آن برای كمك به دستیابی به آتشبس دائم و راهكار بلندمدت برای این مناقشه،
PP10) با تایید این امر كه اوضاع لبنان برای صلح و امنیت بینالمللی یك تهدید محسوب میشود.
OP1) خواستار توقف كامل خشونتها و بخصوص توقف فوری همه حملات از سوی حزبالله و توقف فوری همه عملیات نظامی توسط اسرائیل میشود.
OP2) با استناد به توقف كامل خشونتها، همانگونه كه در پاراگراف 11 درج شده است از دولت لبنان و یونیفیل میخواهد كه نیروهای خود را در كنار هم در تمام مناطق جنوب مستقر كنند و از دولت اسرائیل میخواهد كه همزمان با آغاز استقرار این نیروها، نیروهای خود را به موازات آن از جنوب لبنان خارج كند.
OP3) بر اهمیت تعمیم كنترل دولت لبنان بر خاك این كشور بر اساس مفاد قطعنامه 1559 و 1680 و مفاد توافق طائف تاكید میكند تا این دولت كنترل كامل بر تمامیت ارضی را به گونهای در دست گیرد به طوری كه هیچ سلاحی بدون موافقت دولت لبنان وجود نداشته باشد و هیچ قدرتی غیر از دولت لبنان حاكمیت نداشته باشد.
OP4) بر حمایت قاطع خود بر رعایت خط آبی مجدداً تاكید میكند.
OP5) همچنین بر حمایت قاطع خود همانگونه كه در همه قطعنامههای مرتبط پیشین تاكید شده، تصریح میكند تا یكپارچگی، حاكمیت و استقلال سیاسی لبنان در حدود مرزهای به رسمیت شناخته شده بینالمللی آن رعایت شود همانگونه كه در 23 مارس 1949 در توافق جامع مرزی اسرائیل و لبنان آمده است.
OP6) از جامعه بینالملل میخواهد اقدام فوری را برای تعمیم كمكهای مالی و انساندوستانه خود به مردم لبنان از جمله از طریق تسهیل بازگشت امن افراد بیخانمان تحت اختیار دولت لبنان انجام دهد. خواستار بازگشایی فرودگاهها، بنادر مطابق با مفاد پاراگراف 14 و 15 میشود و همچنین از جامعه بینالملل میخواهد كمكهای بیشتری در آینده برای مشاركت در توسعه و بازسازی لبنان داشته باشد.
OP7) تایید میكند كه همه طرفها مسئول تضمین این امر هستند كه هیچ اقدامی بر خلاف پاراگراف 1 صورت نگیرد كه ممكن است تاثیر منفی بر حل بلند مدت، دستیابی به امور انساندوستانه به مردم از جمله عبور امن كاروانهای حامل كمكهای انساندوستانه و یا بازگشت امن و داوطلبانه افراد بیخانمان داشته باشد و از همه طرفها میخواهد كه به این مسئولیتها تمكین كرده و با شورای امنیت همكاری كنند.
OP8) از اسرائیل و لبنان میخواهد از آتشبس فوری و راه حل بلند مدت بر اساس مبانی و عناصر زیر حمایت كنند:
- رعایت كامل خط آبی از سوی دو طرف
- اجرای ترتیبات امنیتی برای جلوگیری از سرگیری خصومتها از جمله تشكیل منطقه عاری از پرسنل نظامی، داراییها و تسلیحات غیر از آن چه كه در اختیار دولت لبنان است میان خط آبی و رودخانه لیتانی و استقرار نیروهای یونیفیل همانگونه كه در پاراگراف 11 مجوز آن صادر شده است.
- اجرای كامل مفاد و شروط مرتبط با توافق طائف و قطعنامه 1559 (2004) و 1680 (2006) كه در آن خلع سلاح همه گروههای مسلح را در لبنان ملزم كرده است به گونهای كه پیرو تصمیمات كابینه لبنان در 27 ژوئیه 2006 هیچ سلاح و حاكمیتی در لبنان به جز سلاح و حاكمیت دولت لبنان وجود نداشته باشد.
- هیچ نیروی خارجی در لبنان بدون موافقت دولت این كشور حضور نداشته باشد
- هیچ خرید و فروش تسلیحاتی و مواد مرتبط به لبنان بجز مواردی كه با مجوز دولت باشد، در كار نباشد.
- همه نقشههای باقیمانده از زمینهای مینكار گذاشته شده در لبنان كه در اختیار اسرائیل است در اختیار سازمان ملل قرار گیرد.
OP9) از دبیر كل سازمان ملل دعوت به عمل میآید كه از تلاشها برای تضمین هر چه زودتر توافقهای اصولی احتمالی از سوی دولت لبنان و دولت اسرائیل بر اساس مبانی و عناصر راه حل بلندمدتی كه در پاراگراف 8 درج شده است، حمایت كند و اعلام دارد كه بطور فعالی در كار مشاركت داشته باشد.
OP10) از دبیر كل سازمان ملل میخواهد كه رایزینیهای لازم را با بازیگران بینالمللی مرتبط و احزاب مربوطه انجام داده و پیشنهادهایی برای اجرای مفاد مرتبط در توافق طائف، قطعنامه 1559و 1680 از جمله خلع سلاح ارایه كرده و جزئیات مربوط به مرزهای بینالمللی لبنان بخصوص مناطقی كه در آن مناقشات مرزی و ابهام وجود دارد از جمله رسیدگی به مسئله مزارع شبعا را ارایه كرده و این پیشنهادها را ظرف 30 روز به شورای امنیت ارایه كند.
OP11) به منظور تامین و تقویت نیروها از نظر تعداد، تجهیزات و اختیارات و دامنه عملیات تصمیم گرفته شد كه مجوز لازم برای افزایش تعداد نیروها برای تقویت یونیفیل به تعداد 15 هزار نیرو صادر شود و این نیروها میتوانند علاوه بر اختیاراتی كه به آنها در قطعنامههای 425 و 426 در سال 1978 داده شده است اقدامات زیر را نیز انجام دهند.
a) بر توقف خصومتها نظارت كنند
b) در كنار نیروهای مسلح لبنان همزمان با استقرار آنها در سراسر جنوب لبنان از جمله خط آبی قرار گیرند و آنها را همراهی كنند و همزمان با آن اسرائیل نیروهای مسلحش را از لبنان همانگونه كه در پاراگراف 2 آمده است، خارج كند.
c) فعالیتهای خود را در ارتباط با پاراگراف 11b با دولت لبنان و دولت اسرائیل هماهنگ كنند
d) كمكهای خود را در دسترسی امور انساندوستانه به مردم غیرنظامی تعمیم داده و به بازگشت داوطلبانه و امن بیخانمانان كمك كند
e) به نیروهای مسلح لبنان كمك كند تا اقدامات لازم را برای تدوین ایجاد منطقهای كه در پاراگراف 8 به آن اشاره شده انجام دهد
f) به دولت لبنان به تقاضای این دولت كمك كند تا پاراگراف 14 به مرحله اجرا درآید
OP12) اقدام در جهت حمایت از درخواست دولت لبنان به منظور استقرار نیروهای بینالمللی برای كمك به جاری شدن حاكمیت آن به همه خاك این كشور صورت گیرد و به یونیفیل مجوز داده میشود كه همه اقدامات لازم را در منطقه برای استقرار نیروهایش براساس اختیارات آن انجام دهد تا از مناطق عملیاتی آن برای انجام فعالیتهای خصمانه به هیچ وجه استفاده نشود و در برابر تلاشهایی كه با استفاده از زور به منظور جلوگیری از اجرای وظایف آن مطرح میشود ایستادگی كند و از كاركنان سازمان ملل، تاسیسات، تجهیزات و بناهای وابسته به این نهاد حفاظت كرده و امنیت و آزادی عمل كاركنان، امدادرسانان را بدون غرضورزی علیه مسئولیتهای دولت لبنان فراهم آورد و از غیرنظامیانی كه مورد تهدیدهای فوری و خشونت فیزیكی قرار دارند، حمایت كند.
OP13) از دبیر كل سازمان ملل میخواهد كه فوراً تدابیر لازم را برای تضمین این امر به كار گیرد كه یونیفیل بتواند عملكردی را به انجام رساند كه در این قطعنامه خواسته شده است و از كشورهای عضو میخواهد كه مشاركت لازم را با یونیفیل داشته باشند و به درخواستهای كمكی كه از سوی نیروهای آن ارایه میشود بطور مثبت پاسخ گویند. شورای امنیت تشكر عمیق خود را از همه كسانی كه در گذشته در یونیفیل مشاركت داشتهاند، اعلام میدارد
OP14) از دولت لبنان میخواهد كه امنیت مرزهایش و دیگر مبادی ورودی را تامین كند تا از ورود اسلحه و دیگر وسایل مرتبط بدون موافقت دولت جلوگیری به عمل آید و از یونیفیل میخواهد كه بر اساس پارگراف 11 به دولت لبنان با توجه به درخواست آن كمك كند.
OP15) گذشته از این تصمیم گرفته شد همه كشورها باید تدابیر لازم را برای جلوگیری از استفاده از اتباع، خاك و یا كشتیها و هواپیماهای دارای پرچم این كشورها در امور زیر انجام دهند:
a) جلوگیری از خرید و فروش هر گونه سلاح و مواد مربوطه از هر نوع توسط هر فرد و یا اشخاص از جمله خرید تسلیحات و مهمات، خودروها و تجهیزات نظامی، تجهیزات شبهنظامی، قطعات یدكی وسایل ذكر شده صرفهنظر از این كه از خاك آنها انجام شده باشد یا خیر.
b) جلوگیری از صدور مجوز مربوط به آموزش و كمك فنی مربوط به ساخت، نگهداری و استفاده از مواردی كه در بند بالا از آن نام برده شده است به هر فرد و اشخاصی در لبنان، بجز آن دسته از محدودیتهایی كه بر تسلیحات و مواد مرتبط، آموزشها و كمكهایی اعمال نمیشود كه مجوز آن باید از سوی دولت لبنان و یا از سوی یونیفیل و بر اساس پاراگراف 11 صادر شده باشد.
OP16) تصمیم گرفته شد كه اختیارات یونیفیل تا 31 اولت 2007 تمدید شود و اعلام میشود كه در نظر است در قطعنامهای ثانوی، جزئیات اختیارات و اقداماتی كه برای اجرای آتشبس دایمی و راهحل پایدار لازم است، اعلام شود.
OP17) از دبیر كل سازمان ملل میخواهد به شورای امنیت در ظرف یك هفته درباره اجرای این قطعنامه گزارش دهد.
OP18) بر اهمیت و ضرورت دستیابی به یك صلح عادلانه، جامع و پایدار در خاورمیانه بر اساس قطعنامههای مرتبط از جمله قطعنامههای 242(1976) در 22 نوامبر 1967 و 338 (1973) در 22 اكتبر 1973 تاكید میكند.
OP19) تصمیم گرفته شد كه حضور فعال درباره این مسئله ادامه یابد.
كشتار در برابر دوربين ها
«هرچه
مي خواهي، بگو؛ ولي بگذار من كارم را انجام بدهم.» معادله اي است بسيار
ساده كه در حال حاضر نخست وزير خودكامه رژيم اشغالگر قدس در كارهاي خود از
آن استفاده مي كند؛ معادله اي كه امروز مجددا و به شيوه اي همگون با قرون
ظلماني وسطي تنظيم شده است. اولمرت كشتارهاي مداوم به راه مي اندازد، از
تروريسم حقيقي، سياست اعمال فشار، اشغال اراضي، غارت ثروت ها و ترور رهبران
و كودكان بي پناه استفاده مي كند و تمامي اين اقدامات تجاوزكارانه را در
برابر دوربين هاي شبكه هاي تلويزيوني انجام مي دهد.
![]()
جهان
امروز كه زشت ترين جنايات و وحشيانه ترين اقدامات را شاهد است، گزينه هاي
زيادي در برابرش وجود ندارد و زمان، اجازه انتظاري بيش از اين را نمي دهد و
بايد موضع خودش را مشخص كند، به ويژه آنكه شبح گرسنگي و حلقه محاصره بيش
از گذشته زندگي فلسطينيان را تهديد مي كند.
ريختن خون
فلسطينيان ديگر به يك عادت تبديل شده است تا جايي كه تصور مي شود كشتن يك
فلسطيني حرام نيست و ديگر به خاطر جنايت هاي دولت اشغالگر، نه عرق شرم بر
پيشاني كسي مي نشيند و نه پشت كسي از جنايت هاي دشمن صهيونيستي مي لرزد.
از
زمان شكل گيري رژيم اشغالگر قدس تاكنون، رهبران دولت عبري، ارتش و گروهك
هاي صهيونيستي بارها دست به جنايت، نسل كشي و پاك سازي نژادي زده اند كه
پشت انسان از شنيدن آن مي لرزد و تمامي رهبران و حاكمان اين رژيم غاصب نقشي
ويژه در نسل كشي ها در لبنان و فلسطين داشتند.
همه به خاطر
دارند كه شارون بعد از اشغال بيروت، در اردوگاه پناهندگان فلسطيني «صبرا و
شتيلا» چه جنايت هايي را مرتكب شد، جنايت هايي كه پژواك آن همچنان در گوش
جهانيان باقي است.
شيمون پرز كه خود را كبوتر صلح مي داند و
جايزه صلح نوبل را گرفته است، مجري كشتار «قانا» و قتل شماري از شهروندان
بي پناه لبناني است.
ايهود باراك نيز كشتارهاي وحشيانه را
عليه فلسطينيان به راه انداخت و از نقشي ويژه در حمله هوايي، زميني و
دريايي به شهرها، روستاها و اردوگاه هاي فلسطيني برخوردار بود.
گرسنه
نگاه داشتن، اعمال فشار و محاصره ملت فلسطين و مسائلي از اين قبيل، سياست
هايي است كه رژيم صهيونيستي در روند بازنگري، شكل يك فيلم آمريكايي را به
آن داده است، فيلمي با عنوان «فانتازياي تاريخي» به كارگرداني ايهود
اولمرت؛ البته تفاوت اين فيلم با ديگر انواع، آن است كه ماجراهايش كاملا
حقيقت دارد.
ملت فلسطين در حال حاضر با شديدترين شكل كشتارهاي
سازمان يافته مواجه است و دشمنان با اين كار خود در صدد در هم شكستن اراده
پولادين ملت هستند. صهيونيست ها با گرسنه نگاه داشتن ملت قهرمان سرزمين
اسرا و معراج در پي آن هستند كه از فلسطينيان انتقام بگيرند.

تعداد مسلمانان اسرائیلی بیش از یک میلیون و 142 هزار نفر است و پیش بینی میشود که تا سال 2025 به حدود دو میلیون نفر بالغ شوند.
به گزارش مهر، دفتر مرکزی سرشماری رژیم اشغالگر قدس ضمن اعلام این مطلب افزود: نتیجه بررسی بیش از یک میلیون مسلمان اسرائیلی نشان میدهد 16 درصد از اسرائیلیها مسلمان بوده و از این تعداد مسلمان نیز 83 درصد عرب هستند.
روزنامه صهیونیستی معاریو به نقل از «نبأ» آورده است تعداد مسلمانان اسرائیلی به سرعت رو به افزایش است و یهودیان با شناخت اسلام به این دین روی میآورند و به سرعت مسلمان میشوند.

روزنامه مذکور تصریح کرد: بیشتر مسلمانان اسرائیلی در قدس ساکن هستند که تعداد آنها به 225 هزار نفر میرسد یعنی بیش از 30 درصد آنها در این شهر مقدس ساکن هستند.
کودکان مسلمان اسرائیلی که زیر 14 سال سن دارند، 43 درصد مسلمانان را تشکیل میدهند.
این درحالی است که در اثر ترس از برخورد صهیونیستها، به نوشته معاریو، برخی از یهودیان اسرائیلی مخفیانه مسلمان شده اند و از تعداد آنها آمار دقیقی در دست نیست
![]()
مکتب "تاريخ واقعي" و افسانه هولوکاست
مطلب زير بخشي از مصاحبه با پژوهه صهيونيت (کتاب دوّم، تهران: مرکز مطالعات فلسطين، 1381، صص 433-496) است که به دليل اهميت مسئله مجدداً منتشر ميشود. متن کامل اين مصاحبه، به صورت فايل PDF، در صفحه کتابخانه موجود است.
در سالهاي اخير علاقه مردم غرب به پديده هولوکاست افزايشيافته است. تحقيقات نشان ميدهد که حجم مطالب منتشر شده در رابطه با هولوکاست در دهه 1990 ده برابر دهههاي 1940 و 1950 ميلادي است. اين موج علاقه به کشف حقايق تاريخي و مقابله با تبليغات هاليوودي و ژورناليستي و تاريخنگاري رسمي به ايجاد يک مکتب جديد تاريخنگاري انجاميده که به "تجديدنظرطلبي" (رويزيونيسم) يا "تاريخ واقعي" معروف است.
معمولاً از پل رازينيه فرانسوي بهعنوان بنيانگذار اين مکتب ياد ميکنند. رازينيه در زمان جنگ دوّم جهاني از اعضاي جنبش مقاومت فرانسه بود که بهوسيله گشتاپو دستگير شد و به اردوگاه بوخنوالد اعزام گرديد و تا پايان جنگ در اردوگاههاي مختلف نازي زنداني بود. پس از جنگ وي عاليترين نشان مقاومت را از دولت فرانسه دريافت کرد و سپس به عرصه تحقيقات تاريخي روي آورد، در زمينه جنگ دوّم جهاني به تحقيق و انتشار کتاب پرداخت و از جمله به ترسيم وضع اسفناک اردوگاههاي جنگي نازي دست زد. ولي او بتدريج در جريان تحقيقش به نظراتي رسيد که تصوير رسمي را کاملاً نفي ميکرد. رازينيه اعلام کرد که اولاً، افسانه اتاقهاي گاز براي کشتار زندانيان- اعم از يهودي و غير يهودي- مطلقاً صحت ندارد. ثانياً، در دوران جنگ هيچ سياستي از سوي آلمان براي کشتار جمعي يهوديان اروپا وجود نداشته است. ثالثا، يهوديان کشته شده در دوران جنگ بين 900 هزار تا يک و نيم ميليون نفر هستند نه 6 ميليون نفر و اين افراد مانند ديگران در جريان جنگ يا در اثر بيماريهاي مسري، بهويژه تيفوس، از بين رفتند.
امروزه دو مورخ صاحب نام بهعنوان مهمترين هواداران مکتب تاريخنگاري واقعي شناخته ميشوند: اولي، ديويد ايروينگ انگليسي است. ايروينگ مورخ بسيار معتبري است در حدي که برخي نشريات سرشناس انگليس نوشتهاند هيچ کس نميتواند درباره جنگ دوّم جهاني کار کند و پروفسور ايروينگ را ناديده بگيرد. او اولين کسي است که خاطرات 75000 صفحهاي گوبلز را بهدست آورد و روي آن کار کرد. اين خاطرات بهمدت 50 سال براي مورخين ناشناخته بود و در آرشيوهاي سري ارتش سرخ شوروي نگهداري ميشد. ايروينگ پس از يک کار شش ساله بر روي اسناد سري شوروي سابق اولين بيوگرافي کاملاً مستند هيتلر را منتشر کرد با نام جنگ هيتلر که جنجال فراوان بهپا نمود و کار وي را به دادگاه کشانيد. ايروينگ در کتاب جنگ هيتلر مدعي است که اصولاً در دوران جنگ هيچ نوعي از کشتار يهوديان (هولوکاست) در کار نبوده است. ايروينگ نشان داد که مهمترين اسناد جنگ دوّم جهاني همه بهطور مرموزي مفقود شدهاند. بسياري از يادداشتهاي روزانه سران آلمان و ايتاليا که تا مدتي پيش در آرشيوهاي شوروي سابق و آلمان و ساير کشورهاي اروپايي موجود بود به سرقت رفته و پنهان يا معدوم شده است. او از جمله اشاره ميکند به يادداشتهاي روزانه موسوليني که زماني موجود بود و اکنون نيست. ايروينگ معتقد است که اولاً، در آشويتس و ساير اردوگاههاي نازي اتاق گاز وجود نداشته است. ثانياً، هيتلر هيچ اطلاعي از وجود اتاقهاي مرگ و برنامه سازمانيافته براي کشتار يهوديان نداشته است. (ايروينگ براي کسي که بتواند ثابت کند هيتلر از هولوکاست مطلع بوده جايزهاي به مبلغ 1000 پوند تعيين کرده است.) ثالثاً، يک توطئه جهاني وجود دارد که به مورخين اجازه تحقيق بيطرفانه و برکنار از پيشداوري در زمينه هولوکاست را نميدهد. رابعاً، رقم شش ميليون کشته يهودي در جنگ دوّم صحت ندارد و تعداد مقتولين يهودي کمتر از يک ميليون نفر است که در اثر بيماري يا در جريان جنگ، مانند ديگران، کشته شدهاند نه در اثر طرح سازمانيافته امحاء جمعي.
دومين مورخ سرشناس هوادار مکتب تاريخنگاري واقعي، رابرت فوريسون فرانسوي است. پروفسور فوريسون و خانوادهاش نيز، مانند رازينيه، در زمان جنگ از آلمانيها آزار فراوان ديده بودند. او مؤلف کتابهاي متعددي است و ثابت ميکند که اتاق گاز و سياست امحاء جمعي يهوديان صحت ندارد. فرد صاحب نام ديگر در اين عرصه فرد لوختر آمريکايي است. لوختر مورخ نيست بلکه مهندس متخصص ساختمان زندان است. او براي تحقيق به لهستان رفت و در بازگشت گزارش 196 صفحهاي خود را منتشر کرد که به گزارش لوختر معروف است. او در اين گزارش وجود اتاقهاي گاز را منکر شد. او ثابت کرد که اتاقهاي گاز در آشويتس و ساير اردوگاههاي لهستان پس از جنگ دوّم جهاني با هدف جلب توريسم بهوسيله حکومت کمونيستي لهستان احداث شده است. در اين زمينه افراد سرشناس ديگري نيز کار کردهاند: گرمار رودلف مؤلف کتابي در انکار اتاقهاي گاز آشويتس است. ارنست زوندل کانادايي کتابي نوشته با عنوان آيا واقعاً شش ميليون نفر کشته شدهاند؟ ديويد هوگان کتابي دارد با عنوان افسانه شش ميليون نفر. دکتر بروزات تحقيقي دارد درباره اتاقهاي گاز در داخائو و اثبات ميکند که نه در داخائو، نه در بوخنوالد و نه در ساير اردوگاههاي آلماني اتاق گاز براي کشتار يهوديان و ساير زندانيان وجود نداشته است. و بالاخره رژه گارودي، عضو جنبش مقاومت فرانسه در زمان جنگ دوّم، که او نيز، بر اساس تحقيقات محققين پيشگفته، نشان ميدهد که هولوکاست صحت ندارد و يک افسانه ساختگي است.

يك زن جوان يهودي ساكن سرزمين هاي اشغالي در دادگاهي در تلآويو به جرم همكاري با مبارزان فلسطيني به سه سال زندان محكوم شد.
به گزارش «فارس» به نقل از خبرگزاري فرانسه از بيتالمقدس، «تالي فهيمه» بر اساس اعتراف متهم به جرمي خفيفتر در ازاي برائت از جرمي سنگينتر ، مورد توافق بين وكلاي مدافع و بازپرسان، به جرايمي مانند ارتباط با يك عامل خارجي، ارائه اطلاعات به دشمن و ناديده گرفتن ممنوعيت ورود اسرائيليها به مناطق تحت كنترل فلسطينيها اعتراف كرده است. 
بر اين اساس، جرايمي مانند كمك به دشمن در زمان جنگ، حمايت از جنبشهاي فلسطيني و در اختيار داشتن اسلحه نيز به وي نسبت داده شده است.
از آنجائيكه فهيمه 18 ماه را در بازداشت گذرانده است، كمتر از يك سال ديگر آزاد ميشود.
فهيمه در ماه مه 2004 در يك ايست بازرسي نزديك شهر جنين در شمال كرانه باختري و پس از ديدار با «ذكريا زبيدي»، رهبر محلي گردانهاي شهداي الاقصي و يكي از افراد تحت تعقيب رژيم صهيونيستي دستگير شد.
گفته ميشود فهيمه اولين يهودي اسرائيلي است كه به جرم همكاري با مبارزان فلسطيني دستگير شده است.
شخصیتهای اسلامی فلسطین با استناد به گزارشهای موثق تاكید دارند كه رژیم صهیونیستی همچنان به حفاریهای خود در زیر مسجد الاقصی ادامه میدهد.
شیخ عبدالمجید عطااز روحانیان برجسته فلسطینی روز سهشنبه در گفت و گو با ایرنا در اینباره اظهارداشت: كارشناسان رژیم صهیونیستی با دستگاههای مخصوص مشغول حفاری زیر مسجدالاقصی هستند تا زمینه فرو ریختن آن را فراهم كنند.

عبدالرحمن عباد از مسوولان دارالفتوی الاسلامی در فلسطین نیز گفت این حفاریها بخشی از طرح بزرگتری است كه اشغالگران بتدریج و دور از چشم وسایل اطلاع رسانی در حال اجرای آن هستند.
دبیرخانه اتحادیه رابطه العالم الاسلامی هم درباره حفاریهای زیر مسجد الاقصی هشدار داد و گفت این اقدام رژیم صهیونیستی موجب ویرانی دیوارهای مسجد و نابودی آثار اسلامی موجود در آن خواهد شد.
دبیرخانه این اتحادیه امروز اعلام كرد پیگیری آنچه كه اكنون در شهر قدس و اماكن مقدس از جمله مسجد الاقصی میگذرد نشان میدهد این مسجد در معرض خطر جدی قرار دارد و اسراییل قطعنامهها و كنوانسیونهای بینالمللی درباره این اماكن را زیر پا گذاشته است.
عبدالله بن عبدالمحسن التركی دبیركل این اتحادیه نیز در اینباره اعلام كرد گزارشهایی درباره خطرهایی كه مسجد الاقصی را تهدید میكند دریافت كرده است.
![]()
وی افزود بیانیهای از شیخ یوسف جمعه سلامه وزیر اوقاف و امور مذهبی حكومت خودگردان فلسطین دریافت كرده كه در آن گفته شده دیوارهای بخش قدیمی شهر قدس و آثار اسلامی این شهر در حال نابودی است.
التركی از سازمان فرهنگی و تربیتی سازمان ملل یونسكو خواسته است تا از شهر قدس و اماكن مقدس آن حمایت كند.
رژیم صهیونیستی از ۱۹۶۷و پس از اشغال كامل قدس حفاری زیر مسجد الاقصی را آغاز كرده است.