المپيك سوچي و تروريست هاي انتحاري

خبرگزاری آسوشیتدپرس در خبری اعلام کرد: پلیس روسیه گفته است که حداقل یکی از آنها هم اکنون در سوچی است . المپیک زمستانی سوچی قرار است ماه میلادی آینده برگزارشود .

خبرگزاری آسوشیتدپرس در خبری اعلام کرد: پلیس روسیه گفته است که حداقل یکی از آنها هم اکنون در سوچی است . المپیک زمستانی سوچی قرار است ماه میلادی آینده برگزارشود .

چچن منطقه اي در جنوب روسيه است كه اكثر ساكنان آن را مسلمانان تشكيل مي دهند. اين منطقه در سال 1991 میلادی يعني اندكي پيش از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي اعلام استقلال كرد. مسكو دو جنگ عليه اين منطقه انجام داد كه اولين مورد در سال 1994 میلادی شروع شد و تا سال 1996 میلادی ادامه داشت. دومين مورد نيز مربوط به سال 1999 میلادی بود. اين دو جنگ با هدف سيطره مجدد بر اين منطقه انجام مي گرفت كه اين موضوع باعث كشته شدن قريب به يك صد هزار شهروند غير نظامي گرديد و بر اساس آمارهاي منتشر شده از سوي منابع روسي در اين دو جنگ همچنين ده هزار سرباز روسي نيز كشته شدند.

به دنبال فتوای مفتیهای وهابی درباره «جهاد نکاح»، تعداد 90 زن چچنی از انگلیس و دیگر شهرهای اروپایی عازم استانبول
شده تا به سوریه اعزام شوند. 
به گزارش جنوب نیوز، این زنان از طریق فرودگاه استانبول به شهر مرزی «هاتای» رفته و از طریق مرزهای زمینی وارد سوریه شده و به گروه های سلفی پیوستهاند.
به نوشته فارس؛ چندی
پیش نیز از تونس خبر رسیده بود که برخی گروه های تروریستی که علیه نظام
سوریه شورش مسلحانه کردهاند، با فتوای یک مفتی وهابی دختران و زنان مطلقه
تونسی را به «جهاد نکاح» (جهاد جنسی) در سوریه تشویق میکنند.
در
همان زمان خانوادههای تونسی نیز اعلام کردند که دختران نوجوانشان
داوطلبانه به سوریه سفر کردهاند تا نیازهای جنسی شورشیانی را که با
نیروهای نظامی سوریه میجنگند، برطرف سازند.
علمای تکفیری وهابی- در
جهت آتشافروزی میان مسلمانان و دامن زدن به تفرقه و جنگ شیعه و سنی و
اعلام جهاد علیه مقاومت در راستای نقشههای شوم دشمنان امت اسلامی گام
برمیدارند.
در همین راستا با صدور فتوایی عجیب از دختران و زنان
عرب خواسته شده تا برای «جهاد نکاح» یعنی تن فروشی به جنگجویان مسلح به
سوریه سفر کنند. بر اساس این فتوا حتی زنان شوهردار هم جایز هستند که برای
«جهاد نکاح» به سوریه بروند، یکی از همین شیوخ «محمد العریفی» نام دارد.
عریفی
تاکنون چندین فتوای عجیب و غریب صادر کرده که جنجالیترین فتوای وی همان
است که در آن به شورشیان سوری، اجازه میدهد تا با زنان ازدواج کوتاه و
چندساعته داشته باشند.
شیخ عریفی در این فتوا گفته است که بهترین
جهادها، جهاد نکاح است و ازدواج بین این مجاهدین و زنان میتواند تمایلات
شهوانی این جنگجویان را برآورده کرده و عزم آنها را برای جنگ با دولت بشار
اسد افزایش دهد.
این ازدواجها که وی آن را ازدواجهای مناکحه یا
موقتی مینامد، شامل زنان و دختران 14 سال به بالا، مطلقهها و بیوهها
میشود. او همچنین در این فتوا، بهشت را به آن دسته از زنانی که به این نوع
ازدواج با شبه نظامیان رضایت میدهند، وعده داده است.
پس از این
فتوا، موج عظیمی از خشم جهان اسلام را فراگرفت و حتی بسیاری از علمای حتی
اهل سنت علیه این فتوا موضع گرفتند و آن را نوعی زنا و ترویج فساد و فحشا
دانستند تا اینکه عریفی تحت فشارهای اسلامی و عربی ناگزیر شد فتوای خود را
پس گرفته و اعلام کند که این فتوا از وی صادر نشده است. اما این انکار
عریفی مانع از آن نشد که شورشیان سوری آن را تحریم کنند بلکه همچنان بسیاری
از آنها به این فتوا عمل میکنند.
این فتوا منجر به گسترش فساد و
فحشا در میان شورشیان سوری گردید و بسیاری از آنان پدران سوری را مجبور
میکنند تا دخترانشان را در اختیار آنان قرار دهند وگرنه دشمن خدا بوده و
مستحق مرگ هستند.
این فتوا تنها به نکاح موسوم به جهاد خلاصه نشد
بلکه منجر به ظهور پدیدهی لواط و همجنسبازی در میان گردانهای شورشی نیز
گردید. اخیراً تصاویری منشتر شده که نشان از گسترش این پدیده شوم در میان
شورشیان سوری دارد.
عریفی که روابط نزدیکی با بندر بن سلطان دارد،
تنها به صدور فتوا علیه سوریه اکتفا نکرده و در دو سال گذشته به امر
سازماندهی جمعآوری کمک از سوی وهابیها برای حمایت مالی از گروههای شورشی
در سوریه مشغول بوده است.
این مبلغ وهابی سعودی از حامیان سرسخت
شورشیهای سوریه است و درباره سوریه و نظامیان بشار اسد در اظهاراتی جنجالی
مدعی شد که جنیان در کنار او هستند و با تروریستها مبارزه میکنند و با
مبارزه جنیان، فرشتههای وهابی از ترس مبارزه با نظام سوریه پا به فرار
گذاشتهاند!
این مفتی وهابی سعودی مدعی شد که جنیان سوار بر اسب سفید به کمک ارتش سوریه می آیند تا افراد مسلح را شکست دهند.
شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)- شاگرد ممتازهای مکتب تروریسم، گام به دوران جدیدی از ترویسم توسعه یافته گذاشته اند: "گرگ های تنها"، به صورت انفرادی، یا در دسته های کوچک و با ملغمه ای از انگیزه های سیاسی، مذهبی و شخصی، دست به حمله می زنند. بمبگذاری بوستون نیز حمله ای بود که از همین گرگ های تنها سر زد.

مراد بطل الشیشانی در لوموند دیپلماتیک نوشت: موشه گامر، پروفسور تاریخ در دانشگاه تل آویو یک روز پس از بمبگذاری 15 آوریل در مسابقه دو ماراتن بوستون درگذشت. او یکی از چهره های دانشگاهی پیشگام در مطالعه تاریخ، جامعه و فرهنگ قفقاز شمالی بود؛ حوزه ای که محافل دانشگاهی معمولا از کنار آن به آسانی عبور می کنند و توجه چندانی به آن ندارند. او آثار زیادی را چه در قالب کتاب و چه در قالب گزارش های مطبوعاتی در زمینه قفقاز شمالی، به ویژه چچن منتشر کرد. آخرین کتاب او با عنوان "گرگ تنها و خرس: سه قرن مبارزه طلبی چچن"، تاریخ مقاومت چچن علیه توسعه طلبی های همسایه قدرتمندش روسیه را تشریح می کند. بحث گامر در این کتاب، درباره تحولات جنبش استقلال طلبی چچن است. این جنبش همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و زمانی آغاز شد که چچن از تفکرات ناسیونالیستی سکولار به سمت تفکرات ایدئولوژیک مذهبی گام برداشت. این کتاب در فهرست کتاب های مورد علاقه تیمورلنگ سارنایف در سایت آمازون قرار داشت. تیمورلنگ (که بر اثر تیراندازی پلیس در 18 آوریل کشته شد) و برادرش جوهر، تنها مظنونان بمبگذاری بوستون و هر دو متولد چچن بودند: کشوری که ناگهان تبدیل به یک موضوع داغ بین المللی شد.
اگرچه حادثه بوستون رسانه های آمریکا را بر آن داشت تا درباره اسلامگرایی در قفقاز شمالی بنویسند، اما به نظر می رسد که برادران سارنایف مانند همان گرگ های تنها عمل کرده اند؛ البته نه به مفهوم گرگ های چچنی (که در زبان محلی به آنها بورز:Borz می گویند، آنها را سمبل استقلال طلبی می دانند و تمثیل شان را روی پرچم خود می آورند).
در مطالعات مرتبط با تروریسم، گرگ تنها اهداف تروریستی خود را به شکل انفرادی دنبال می کند (یا با معاونت چند نفر معدود همقطار و رفیق). آنها این فعالیت های تروریستی را یا به خاطر انگیزه های شخصی انجام می دهند یا به خاطر این که معتقدند جزو یک گروه ایدئولوژیکی هستند. در نروژ، اندرس بریویک، از راست های افراطی که در سال 2011، 77 نفر را به قتل رساند، نمونه روشنی بود از این سبک تروریسم. جفری سیمون در کتاب جدید خود حملات صورت گرفته از جانب گرگ های تنها در قرن بیستم آمریکا را فهرست بندی کرده است.
تعداد زیادی از این گرگ های تنها که از جهادگرایی سلفیون یا ایدئولوژی القاعده الهام گرفته اند، به ویژه در کشورهای غربی وجود دارند. بعضی از رهبران جهادی مسلمانان جوان را به انجام چنین حملاتی به اسم الجهاد الفردی (جهاد انفرادی) تشویق می کنند. اساس این دعوت، اظهارات اسامه بن لادن است: "برای کشتن آمریکایی ها، حتی لازم نیست با کسی مشورت کنید."

به گفته مقامات آمریکایی، جوهر سارنایف به بازپرسان اف بی آی گفته است او و برادرش تحت تاثیر خطبه های انوار الاولاکی (واعظ یمنی- آمریکایی که در سال 2011 به دلیل حمله هواپیمای بدون سرنشین سی آی ای کشته شد) در اینترنت بوده اند. این اظهارات، گواهی است بر این که هر دو برادر را باید به مثابه همان گرگ های تنها تلقی کرد؛ البته نه همانند گرگ های تنهای چچنی. به رغم گزارش های تایید نشده ای که می گویند تیمورلنگ در سال 2012 با شورشی های قفقاز شمالی دیدار داشته است، اما به نظر می رسد او در چارچوب جهادگرایی قفقازی، رادیکال نشده است.
تجمع جهادیون در چچن
همزمان با آغاز نخستین جنگ چچن علیه روسیه در سال 1994، سیلی از جهادیون به سمت چچن به راه افتاد. پیکارجویان عرب که پس از شکست شوروی در افغانستان به دنبال میدان نبرد جدیدی می گشتند، از افغانستان به سمت چچن به راه افتادند. بعضی از آنها از جمله "خطاب سعودی" (با نام اصلی سمیر صالح عبدالله السویلم) در جنگ داخلی تاجیکستان بین سال های 92 تا 94، به اسلامگرایان تاجیک کمک می کردند.

در جنگ نخست چچن، جهادیون نتوانستند یک جنبش جدایی طلبانه را شکل دهند، اما توافق کردند تا زیر پرچم ناسیونالیستی رییس جمهور جوهر دودایف (نخستین رهبر مستقل چچن پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی) صف آرایی کنند. پس از شکست ارتش روسیه در جنگ نخست چچن، معاهده صلحی در سال 1997 امضا شد که بوریس یلتسین (رییس جمهور وقت روسیه) آن را چنین توصیف کرد: "معاهده ای با ابعاد تاریخی که به 400 سال مناقشه بین روسیه و چچن پایان داده است." در سال 1996، دودایف در حالی که از تلفن ماهواره ای خود با ملک حسن پادشاه مراکش صحبت می کرد، مورد اصابت یک موشک قرار گرفت و کشته شد. این موشک توسط لیزر هدایت می شد.

پس از برگزاری یک انتخابات دموکراتیک که مورد تایید جامعه بین المللی هم بود، اصلان ماسخادوف به ریاست جمهوری جدید چچن رسید. اما روسیه به تعهدات مالی خود برای بازسازی چچن متعهد نماند. ماسخادوف که همانند دودایف، پیشینه نظامی داشت و یک ناسیونالیست سکولار به شمار می آمد، همیشه به یافتن یک راه حل سیاسی برای حل منازعه چچن امیدوار بود. سیاست های روسیه او را زیر فشار گذاشت و فرصت مناسبی را برای سرازیرشدن جهادیون به چچن، فراهم آورد.

جهادیون با برخورداری از پشتوانه مناسب مالی، به اسلامگرایان محلی کمک کردند تا بتوانند حضورشان را با جذب جوانان مسلمان از چچن و جمهوری های همسایه توسعه دهند، دادگاه های شریعت اسلامی را تشکیل دهند، جوامع اسلامگرا تشکیل دهند و برای پیکارجویان تازه وارد عرب، اردوگاه های آموزشی تاسیس کنند. بین سال های 1997 تا 1999، شمار جهادیونی که از کشورهای عرب وارد چچن شده بودند، افزایش یافت. تعداد پیکارجویان عرب در جنگ افغانستان، 30 درصد از کل جنگجویان مقابل نیروهای شوروی را تشکیل می داد اما تعداد آنها در چچن به 45 درصد افزایش یافته بود. اتحاد بین جهادیون و ناسیونالیست های تندروی چچنی به رهبری شامیل باسایف بر اساس منافع دوجانبه شکل گرفت، اما در عین حال به کاتالیزوری برای تهاجم مجدد روسیه به چچن در سال 99 تبدیل شد. چرا که در حالی که نیروهای روسیه سعی می کردند از تاسیس یک حکومت اسلامی در قفقاز شمالی جلوگیری کنند، این ائتلاف بر آن شد تا به اسلامگرایان جمهوری داغستان در همسایگی چچن کمک کند.

جنگ دوم چچن، آغازگر دوره جدیدی از فعالیت های جهادی زیرزمینی در قفقاز شمالی شد. حتی با این که سیاست های اسلامگرایانه جهادیون نزد مردم چچن محبوبیتی نداشت، اما سانحه 11 دسامبر 2001 این فرصت را در اختیار مقامات روسیه گذاشت تا به کمپین نظامی و بی رحمانه خود علیه اسلامگرایان برچسب "جنگ با تروریسم" بزنند و آن را توجیه کنند. نقض گسترده حقوق بشر به بهانه جنگ با تروریسم در دوران ولادیمیر پوتین، مامور پیشین کا گ ب، از تیررس رسانه های بین المللی به دور ماند.

در جریان دو جنگ چچن، یک چهارم از جمعیت چچن یا کشته یا آواره شدند. پس از سال 2003 نیز پیکارجویان عرب شروع به ترک چچن کردند. بعضی از آنها به جهاد جدیدی در میدان نبرد عراق ملحق شدند. روسیه نیز با ترور ماسخادوف، رییس جمهور میانه روی چچن، در 8 مارس 2005، و کمک به استقرار دولت جدید طرفدار روسیه، پیروزی خود را جشن گرفتند. دولت جدید چچن، نقش به سزایی در تضعیف جنبش ناسیونالیستی چچن ایفا کرد.

طغیان و شورش چچن، اما توانست به جمهوری های همسایه سرایت کند. در سال 2007، تاسیس امیرنشین اسلامی قفقاز (IEC) فضای بیشتری را برای ابراز وجود گروههای مسلح اسلامگرا در قفقاز شمالی فراهم آورد. ظلم و ستم و بی عدالتی گسترده در منطقه، انگیزه اصلی نسل جدیدی از شورشیان قفقاز بود. آنها اگرچه اجازه نداشتند به یک جهاد در ابعاد جهانی ملحق شوند، اما تا حد امکان به مواضع روسیه حمله می کردند. امیرنشین اسلامی قفقاز، مسوولیت حمله انتحاری به فرودگاه دوموددوف در ژانویه 2010 و همچنین حملات انتحاری به متروی مسکو در مارس 2010 را بر عهده گرفت. اما هرگونه ارتباط با بمبگذاری بوستون را رد کرد.
در حالی که جهادیون قفقاز شمالی پیش از این متکی به ایدئولوژی های خارجی (خارج از منطقه) بودند، اما این منطقه توانست ایدئولوژی محلی خود را نیز ایجاد و تقویت کند. منشاء این ایدئولوژی های بومی، چهره هایی مثل سعید بوریاتسکی، انظار استمیروف و ابو ذوجناح بودند. از سوی دیگر، جهادیون بین المللی نیز به طرز فزاینده ای علاقه مند به حضور در قفقاز شمالی شدند. آنها بیشتر آثار مکتوب و تبلیغی خود را به زبان روسی ترجمه کردند، چرا که روسی، زبان اصلی بسیاری از مردم قفقاز شمالی است. فروم های اینترنتی جهادی، بخش زیادی از مطالب خود را به ایدئولوژی غالب در امیرنشین اسلامی قفقاز اختصاص دادند. با این حال تا همین امروز، جهادیون قفقاز شمالی نتوانسته اند دردسر چندانی برای روسیه ایجاد کنند.
برادران سارنایف آشکارا به جای آنکه به اصول و ارزش های سرزمینی پایبند باشند که پدرشان را پذیرفت و در خود جای داد، شیفته فضایی بودند که در زادگاهشان اشاعه یافته است. داغستان اخیرا به یکی از محورهای اصلی جهادگرایی در قفقاز شمالی تبدیل شده است. این کشور فقط در سال 2010، شاهد 300 حادثه تروریستی بود. با این حال به دلیل تاثیرپذیری از تحولات قفقاز شمالی نبود که اقدام به بمبگذاری در بوستون کردند. مایربک واتچاگائف، تاریخ شناس چچنی می پرسد: "چرا تیمورلنگ سارنایف... خواستار پایان یافتن خونریزی ها در داغستان نشد و به جای آن توجهش به اتفاقات افغانستان و عراق جلب شد؟" شاید جواب این سوال این باشد که رادیکالیزه شدن تیمورلنگ، ارتباطی با وقایع قفقاز شمالی نداشته است.
انگیزه های جهادیون قفقاز شمالی، به طور عمده از ظلم و ستمی نشات می گیرد که در سطح منطقه وجود دارد: فقر، بیکاری، فساد، نقض حقوق بشر و هژمونی و تسلط و اقتدارگرایی روسیه. دشمن آنها روسیه است. برادران سارنایف گرگ های تنها بودند، اما نه شبیه به گرگ های چچن.
منبع: لوموند دیپلماتیک
ترجمه: فرهاد فرجاد- شفقنا

جام دینی؛بی بی سی نوشت: پس از ترور روحانی مشهور داغستان توسط مسلمان نماهای وهابی جزئیات بیشتری توسط پلیس روسیه منتشر شد.
فرد تروریست زنی30 ساله بود که با ورود به خانه روحانی مشهور داغستان در حین صحبت با وی، جلیقه انفجاری همراه خود را منفجر کرد که در این انفجار 7 نفر کشته شدند.
وی پیشتر به رقاصی در روسیه مشغول بود که بعدها به مسلمان نماهای وهابی پیوست. او چهار بار با افراد این گروهک ازدواج کرد که سه شوهر اولی وی در عملیات های مختلف تروریستی علیه مسلمانان کشته شدند. شوهر چهارم وی در حال حاضر به زندان تعلیقی محکوم شده است.
راویل عینالدین، مفتی اعظم روسیه روز گذشته نسبت به بروز خشونتها میان مسلمانان در واکنش به قتل شیخ افندی هشدار داد.
او گفت که این حملات تهدیدی برای گفت و گو میان گروههای اسلامی و خطری برای تنشهای قومی است که میتواند باعث ایجاد شکاف میان مسلمانان شود.
بطریق کیریل اول، رهبر کلیسای ارتودوکس روسیه نیز خواهان خویشتنداری مسلمانان شده و گفت: از اعمال خشونت آمیز و انتقام جویانه دوری کنید.
در مراسم تشییع جنازه شیخ افندی نزدیک به ۱۵۰ هزار نفر شرکت کردند که نشان محبوبیت این روحانی مسلمان می باشد.
گفتنی است بیشتر جمعیت جمهوری داغستان را مسلمانان مخالف وهابی تشکیل می دهند که مسلمان نماهای وهابی مدتها است که تلاش میکنند تا مردم منطقه را جذب خود کنند.
بر اساس این گزارش، رستم، متولد 1988 که در خاورمیانه تحصیل کرده بود، تابستان امسال در قالب یکی از گروههای القاعده برای جنگ علیه دولت سوریه وارد این کشور شد.
سایتهای خبری قفقازی تاریخ کشته شدن رستم را بین 11 تا 13 ماه اوت جاری اعلام کردند و نوشتند: جنازه وی به جمهوری چچن منتقل و در 17 اوت به خاک سپرده شده است.

مقامات سوری بارها اعلام کردهاند که در حال نبرد با گروههای تروریستی بین المللی هستند که زیر پرچم القاعده میجنگند. ارتش سوریه از کشته شدن شمار زیادی شهروندان خارجی، به خصوص قفقازی و ازبک، در نبردهای اخیر در دمشق و حلب خبر داده و تاکید کرده بود همۀ این شورشیان از ترکیه وارد سوریه میشوند.