تاثیرشگرف اذان بر بازيگر هاليوودي فيلم هاي اسلام هراسانه



کاردار سفارت آمریکا در سودان پس از گرویدن به دین اسلام، به طور ناگهانی از سمت خود برکنار شد. منابع خبری در سودان از جمله روزنامه الکترونیکی "سودان سفاری" در این باره نوشتند: سخنگوی سفارت آمریکا خبر داد "جوزف استافورد"، کاردار سفارت آمریکا در خارطوم به دلایل شخصی از سمت خود استعفا کرد و خواستار کنارهگیری ازهمه سمتهای سیاسی شد تا بتواند به زندگی شخصی خود مشغول شود. به گزارش پایگاه خبری المختصر، این روزنامه سودانی نوشت: این خبر زمانی منتشر میشود که در خبرها آمده بود کاردار سفارت آمریکا در سودان به دین اسلام گروید. یک منبع سیاسی در سفارت آمریکا از هرگونه توضیحی درباره اصل خبر خودداری کرد و وزارت امور خارجه آمریکا نیز تاکنون خبر اسلام آوردن جوزف استافورد را نه تایید و نه رد کرده است. درحال حاضر "کریستوفر هوروان" از دیپلماتهای آمریکایی اداره امور سفارت را دست گرفته است تا به زودی جایگزین کاردار برکنار شده مشخص شود.



لیندا نایمن و فروده سیگوارستن، زن و شوهر نروژی به همراه سه کودکشان در طی مسافرتشان به شهر مارماریس ترکیه در دیدار از مسجد جامع این شهر و شنیدن تلاوت بیست دقیقه ای قرآن در این مسجد تحت تاثیر صدای دلنشین قرآن قرار گرفته و از برخورد خوب مسلمانان با آنها به اسلام روی آوردند.


جاناتان یوسف علی یک پدیده است. زندگی
وی اگر عجیبتر از زندگی شان علی استون نباشد، کمتر نیست. تنها مورد تعجب
آور در زندگی علی، آهنگسازی دلنشین او و یا برچسب "یا حسین" بر روی گیتارش
نیست بلکه از آن عجیبتر، مسیر زندگی اوست که در پیچ و خم مکاتب، راه درازی
را طی کرده است.
او همانگونه که خود میگوید مسلمان به دنیا نیامده
است و ابتدا زندگی خود را براساس بی دینی و بی خدایی و حتی در برههای،
براساس تعالیم بودا بنا نهاده است اما اینطور که میگوید در نهایت به
نقطهای می رسد که هیچکدام از این راهها را منتج به سعادت بشر نمیداند و
از ابتدا به دنبال حقیقت میگردد.
اگر دور و بر شما، هستند کسانی که
ژست بیخدایی و بیدینی به سرشان زده و یا مدهوش تزهای ظاهراً انسانی*
بودیسم هستند، خواندن این گفتگوی جالب را به آنها هم توصیه کنید.
جاناتان
یوسف علی، طی گفتگویی که با باراک اوباما دات آی آر انجام داده، درباره
زندگی شخصی خود میگوید: من مسلمان به دنیا نیامدهام. پدرم که یک سفیدپوست
آمریکایی است از خانوادهای مسیحی است اما یک مسیحی معتقد نیست و به
دستورات آن عمل نمیکند. مادرم اهل کره جنوبی است و در واقع هیچ زمینه
مذهبی مشخصی ندارد. هیچ کدام از والدین من در مورد مذهب و یا باورهایشان با
من صحبتی نکردهاند حتی از زمان کودکی من. ما برخی مواقع کلیسا میرفتیم
اما این رفتن مداومت نداشت. والدینم وقتی من هفت سالم بود از یکدیگر جدا
شدند. بقیه دوران کودکی من با پدر و نامادریام سپری شد و مادر خودم را بیش
از یکی دو بار در سال نمیدیدم.

ترانهای از جاناتان علی که برای مردم بحرین خوانده است
این
خواننده آمریکایی با اشاره به تلاش کودکانهاش برای دریافت حقیقت جهان
میگوید: هنگامی که ۱۰ سالم بود شروع به تفکر در مورد زندگی به طور کلی
نمودم اما هر زمان که شروع به تفکر میکردم، یک حس بیمعنایی و خلا به من
دست میداد. در دوران نوجوانیام این احساس فزونی یافت و به خاطر میآورم
که از خودم میپرسیدم که آیا به خدا اعتقاد دارم یا ندارم. در آن زمان ۱۴
یا ۱۵ سالم بود و یادم هست که تصمیمی در این باره گرفتم: «نه من به خدا
باور ندارم».
جاناتان با اشاره به فرضیهای که در سنین نوجوانی برای خود
انتخاب کرده بود، میگوید: در آن زمان فکر میکردم که فرد بیخدایی هستم و
آشکارا مذهب و اعتقادات مذهبی را نقد میکردم و آنها را نادرست میپنداشتم و
اعتقاد به مذهب را مانند اعتقاد به داستانهای افسانهای و بابا نوئل
میدانستم اما هرچه بیشتر میخواندم، به ویژه کتابهای ادبی و فلسفی، دیدگاهم
به مذهب ملایمتر میشد. در آن زمان، بیشتر از همه به عقاید بوداییها
علاقهمند شدم.
وی درخصوص مکتب بودا میافزاید: در مورد آئین بودا
چند کتاب خواندم اما هرچه میخواندم به نقطه بحران در زندگی خود نزدیک
میشدم. این زمان، ۲۲ یا ۲۴ ساله بودم. بار دیگر خودم را در موقعیتی
مییافتم که این سوال را از خودم بپرسم. «آیا خدا وجود دارد؟» اینبار تصمیم
گرفتم فرض را بر این بگذارم که بله. خدا وجود دارد و برای یافتن راهنمایی
در این زمینه، برای اولین بار دست به دعا برداشتم.
ترانهای با موضوع نیاز بشریت به امام زمان
جاناتان
یوسف علی با مقایسهای بین مسیحیت و اسلام میگوید: بعد از باور وجود خدا،
احساسم این بود که بایستی از مذهبی پیروی کنم تا به من بگوید که چگونه
باورهای خود را به بوته عمل بگذارم. اولین و بدیهیترین انتخاب مسیحیت بود
اما من همواره احساس کردهام که مسیحیت خیلی سطحی است و تناقضات زیادی دارد
و اینکه مسیحیان تقریباً سالوس هستند. به اسلام هرگز فکر نکرده بودم تا
اینکه در کلاس تاریخ جهان، در مورد آن چیزهایی فهمیدم و چند مسلمان را در
خوابگاه دانشجویی ملاقات کردم که اتفاقاً شیعه بودند. به خاطر روشن بودن
مفاهیم عقلی و فلسفی اسلام، به سرعت این دین را انتخاب کردم و به مرکز محلی
شیعیان در دالاس ایالت تگزاس رفتم. در آنجا حجت الاسلام شمشاد حیدر را
دیدم که روحانی آنجا بود. در طول چند سال بعدی، بیشتر و بیشتر یاد میگرفتم
و به ویژه به خاطر راهنماییهای استاد شمشاد حیدر، ایمانم مستحکمتر
میشد.
این خواننده آمریکایی با اشاره به نحوه ازدواج خود میگوید:
در همان ایام، با یکی از بانوان شیعه که اصالتاً پاکستانی اما در ایالات
متحده بزرگ شده بود، ازدواج کردم. ما اکنون دارای سه فرزند، دو دختر ۶ و ۷
ساله و یک پسر ۳ ساله هستیم و الحمد لله من الان سی و پنج سال دارم.
جاناتان یوسف علی یک فعال ضد سرمایهداری نیز محسوب میشود
وی
در خصوص فعالیتش در موسیقی عنوان کرده است: فعالیتم در زمینه موسیقی یک
فعالیت تفریحی است. من از نیاز « ابراز هنری» اسلام (به ویژه تشیع) به سبک
غربی هنر الهام گرفتهام. کار رسمی و تماموقت من در ۸ سال گذشته تدریس در
دبیرستانهای محلی بوده است. من زبان و ادبیات انگلیسی در کلاسهای یازدهم و
دوازدهم تدریس می کنم. امسال از تدریس استعفا دادم تا دروس ۲ ساله پیش
حوزوی را در فلوریدا آغاز کنم. بعد از آن، انشاء الله امیدوارم بتوانم در
قم ادامه تحصیل دهم.
وی در ادامه با اشاره به یکی از ترانههای خود
که برای مردم بحرین خوانده، عنوان میکند: در مورد سرکوب عمومی در بحرین
اطلاع دارم و خواستم ترانهای را در همبستگی با آنهایی بنویسم که در راه
حقوق و شرف خود در برابر ظالم برخاستهاند. نمیدانم چه تعداد بحرینی این
ترانه را شنیدهاند اما دعا میکنم که تاثیر مثبتی روی این انقلاب داشته
باشد.
جاناتان یوسف علی همچنین با اشاره به دیدار اخیر خود از
ایران، این اتفاق را "یکی از بهترین تجربیات زندگی" خود دانسته و میگوید:
میپنداشتم که تفاوتهای فرهنگی بین من و ایرانیان، مشکلاتی را به وجود
آورد اما هیچ نکته منفی مشاهده نشد و فرصت زیارت حرم حضرت امام رضا(ع) و
حضرت معصومه(س) در مشهد و قم، فرصتی طلایی در زندگی من بود.
این
خواننده آمریکایی در پایان میافزاید: بهترین نکته سفر من به ایران این بود
که فهمیدم که به کشوری سفر کردهام که "در سایه ولایت رهبر بزرگ و فهیمی
مانند امام خامنهای بوده است."
نمایی از اتاق جاناتان علی در خانهاش در فلوریدا

وب سایت جاناتان به آدرس jonyusufali.com
حاوی کلیپهای وی است و همچنین در یوتیوب نیز کلیپهای ترانههای جاناتان
به نمایش در آمده است. جاناتان همچنین صفحهای نیز در فیس بوک دارد که
امکان گپ و گفت دوستانه با او نیز از طریق این صفحه میسر است. وی ضمن
انتشار ترانههایی با موضوعات ضدسرمایه داری در این صفحه، ترانههایی نیز
با موضوعات مذهبی در این صفحه منتشر کرده است.
* به نظر میرسد که
پس از نسلکشی، تجاوز و غارت دهها هزار مسلمان میانماری توسط بوداییان این
کشور و سکوت محض آنگ سان سو چی و دالایی لاما به عنوان چهرههای شاخص
بوداییسم نسبت به این جنایات، جایی برای آئین محبت و دوستی خواندن بوداییسم
وجود ندارد.
وقتی یک وهابی برای امام
حسین(علیهالسلام) گریه میکند!
افراد بسیاری هستند که اعتقاد به دین و آیینی غیر از اسلام و تشیع دارند که مورد لطف خداوند قرار می گیرند و چشمشان به حقیقت مذهب حقه تشیع روشن شده و شیعه می گردند. به مناسبت عید غدیر سایت تبیان با یکی از مستبصرین(افرادی که به مذهب تشیع راه یافتند) گفتگویی انجام داده ایم که خدمتتان ارائه می دهیم.
لطفا خودتان را معرفی کرده و نحوه شیعه شدنتان را بفرمایید.
سلمان حدادی هستم، سال 1361 در شهرستان سنندج به دنیا آمدم. پدرم به مادرم گفت: اسم مذهبی روی فرزندمان بگذار . مادرم كه متولد سوریه و شیعه مذهب است، و خیلی محبت امیرالمومنین در دلش بود و هست، اسمم را سلمان گذاشت.
با این اسم بزرگ شدم در حالی كه از اسمم متنفر بودم و احساس شرمندگی می كردم.چون تبلیغات مسموم زیادی از شیعیان برایم شده بود. و از اینکه مادرم هم شیعه است احساس بسیار بدی داشتم و برایم کسر شأن بود که مادرم شیعه است. با تشویق پدرم در دوران راهنمایی، در كنار درس های مدرسه، تحصیل دروس حوزوی را هم شروع كردم و ادامه دادم. بعد از اتمام دبیرستان، 3 سال دوره ی تكمیلی حوزه را به زاهدان و مسجد مكی رفتم و پس از مولوی شدن، 4 ماه هم به رایوند پاكستان، برای آموزش یك دوره كامل نحوه ی تبلیغ و جذب رفتم. پس از برگشت از پاكستان، امتحان كنكور دادم و در دانشگاه كرمانشاه در رشته استخراج معدن قبول شدم. در پاکستان به طور تخصصی در 20 جلسه یاد می دادند که چگونه فردی را در عرض 5 دقیقه به وهابیت جذب کنیم این آموزش را نزد آقایی به نام ابراهیم نژاد می دیدیم.
در آنجا یك دوست شیعه پیدا كردم به نام مهدی رضایی. فردی بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد و با اعتقاد بود. همیشه سر به سرش می گذاشتم و می گفتم: حیف نیست تو با این اخلاقت شیعه باشی؟ او هم خیلی حرصش می گرفت و گاهی هم ناراحت می شد ولی چیزی نمی گفت. گاهی در جوابم می گفت: حیف نیست تو سلفی باشی!
قبل از اینکه شیعه شوم چهره ی امام علی در نگاهم یک آدم عادی بود و به نظرم کسی بود که بسیار اشتباه کرده که با عایشه جنگیده و یا با معاویه جنگیده. بعد از شیعه شدن چهره ی حضرت در نگاه من این است که هر چه خوبی در باره ی ایشان بگویند حتی اگر سند آن هم ضعیف باشد آن را قبول دارم و آنقدر ایشان را دوست دارم که هر حرفی را از ایشان می پذیرم
از این دوستی ما 4 سال گذشت و او مكرر به من می گفت: بیا حداقل یك بار در روضه سیدالشهدا شركت كن. من هم كه دارای ریش بلند و تیپ و قیافه ی مولوی های وهابی بودم خیلی سختم بود. به او گفتم: این كفریات چیه؟ می گفت: حالا یك دفعه بیا از نزدیك ببین. با اصرار زیاد، من را متقاعد كرد كه یك بار به مجلس روضه بروم .
با دوستم یک شب عاشورا به مجلس روضه امام حسین(علیهالسلام) رفتم و یك گوشه ای با خشم مجبور شدم که بنشینم. دیدم سید بزرگواری منبر رفت (نماینده ولی فقیه در کرمانشاه بود) و در حین صحبت هایش گفت: كدام یك از شما حاضرید به خاطر خدا و اسلام جانتان را بدهید و بعدش هم مطمئن باشید زن و بچه تان به اسارت می روند؟ در آن زمان سیدالشهدا(علیه السلام) چه دید كه حاضر شد، جانش گرفته شود و اهل و اولادش به اسارت روند؟ چرا امام حسین(علیه السلام) دست به چنین كار بزرگ زد؟
هر چی فكر كردم دیدم كه در شخصیت های محبوب من، شخصیتی مثل امام حسین(علیه السلام) پیدا نمی شود كه حاضر باشد به خاطر اسلام، دست به چنین كار بزرگ و خطرناكی بزند! این سوال مهمی بود كه برایم ایجاد شد.
در همان حین خیلی برای امام
حسین و شخصیت ایشان ناراحت شدم که چرا هیچ کس امام حسین را درک نکرد و ایشان را
همراهی نکرد. آن شب چراغ ها را خاموش كردند و مشغول به سینه زنی شدند ولی من سینه
نزدم، نشستم و برای مظلومیت سیدالشهدا خیلی گریه كردم. از این كه در فرقه ما نمی
گذارند امام حسین (علیه السلام) را به خوبی بشناسیم ناراحت بودم، دلسرد شده بودم،
از دست خودم هم خیلی ناراحت شدم كه چرا تا حالا سیدالشهدا(علیه السلام) را نشناختم؟
ولی چون از بچگی به ما گفته بودند كه شیعه ها سفسطه میكنند و ناحق را حق جلوه می
دهند از شیعه فراری بودم. حاضر بودم شیطان پرست شوم امام شیعه نشوم حاضر بودم هر
دینی را جز شیعه قبول کنم.
شیعه
به همین خاطر همه مذاهب اهل سنت از حنفی گرفته تا حنبلی و مالكی و شافعی را مورد مطالعه جدی قرار دادم. دیدم اینها همان است كه قبلا بوده هیچ فرقی نمی كند. مسیحیت را خواندم دیدم مسیحیت هم چیزی برای گفتن ندارد. زرتشتیت را خواندم، آن هم من را مجاب نكرد. حتی کتب شیطان پرستان را هم خواندم اما هیچ کدام من را راضی نکرد. هر دین و مذهب را كه می خواندم با علمایشان هم گفتگو كردم این نکته را تحقیق و بررسی می کردم که صحبت های کتابها حقیقی واقعی باشد و بین نوشته های موجود در کتب و گفته ی عالمان آن دین تعارضی نباشد در همه ی ادیان که مطالعه کرده بودم این تعارضات را دیدم (4 سال طول کشید تا من ادیان را همه را بررسی کنم)
گذشت و خیلی با احتیاط فرقههای شیعه را بررسی كردم تا اینكه برای شناخت بهتر شیعه دوازده امامی، رهسپار قم شدم. به دفتر آیت الله بهجت رفتم و سوالات و شبهاتی كه داشتم از آنجا پرسیدم و آنها هم با صبر و حوصله و محبت بسیار به من پاسخ دادند.
بعد از آنان خواستم كتابی به من معرفی كنند تا دربارهی شیعه بیشتر تحقیق كنم. آنها كتاب المراجعات و شبهای پیشاور را به من معرفی كردند. آن كتاب ها را تهیه كردم و شروع كردم به خواندنشان .
مطالب آن دو كتاب را كه می خواندم برای اینكه ببینم مطالبی كه از كتاب های اهل سنت نقل می كنند صحیح است یا نه، فورا مراجعه می كردم به كتاب های اهل سنت یا به نرم افزار المكتبه الشامله و با كمال تعجب میدیدم مثل اینكه این روایات، واقعیت دارد. برای من سوال پیش آمده بود كه چرا بعد از این همه سال، این روایات دور از چشم ما بوده و ما ندیدیم؟ و اگر هم مواردی از این دست می دیدیم و از علما می پرسیدیم، خیلی راحت از كنار اینها می گذشتند و یا توجیه میكردند مثلا می گفتند: این فضیلت است نه رذیلت. در حالی كه بر عكس بود .
این ها را كه خواندم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. 6 ماه دقیق این كتاب ها را مطالعه كردم و با خودم فكر می كردم، شیعیانی كه سالهای سال آنان را تكفیر می كردیم آیا با این دلائلی كه از كتاب های ما دارند باز هم واقعا كافر و مشرك هستند؟ یعنی ما بیست و چند سال راه را اشتباه می رفتیم؟
جالب بود ایشان كه از مذهب اهل سنت هیچ چی نمی دانست و اصلا عمرو ابوبكر را نمی شناخت و امیرالمومنین را نمی شناخت و هیچ گونه التزام عملی به مذهبش نداشت و حتی نمی دانست نماز چند ركعت است؛ به من گفت: نه؛ تو اگر هزار قتل مرتكب می شدی یا هر جرم دیگری مرتكب می شدی من كمكت می كردم ولی چون كه شیعه شدی نه از من كمكی ساخته نیست !
با خودم خیلی کلنجار می رفتم که با توجه به اینکه شیعه واقعا حق است من چه جوری آن را قبول کنم؟! حتی گاه خواب نداشتم و راههای سختی که بعد از شیعه شدن بر سرم قرار می گرفت را بررسی می کردم. به حق بودن شیعه پی برده بودم اما تعصبات نمی گذاشت آن را قبول کنم. تا اینکه بالاخره شیعه شدم و بعد از شیعه شدنم یك دفترچه هایی را چاپ كردم كه تحت این عنوان كه "آیا شیعه حق است؟" و در آن دلائلی از كتابهای اهل سنت كه ثابت می كرد مذهب شیعه، مذهب صحیح است آوردم و پخش كردم. یك نفر این دفترچه را برد و به پدرم داده بود. و گفته بود: این را پسر شما چاپ كرده است.
پدرم به من گفت: سلمان شیعه شده ای؟ من هم جرات نكردم بگویم: آره. تقیه كردن را هم بلد نبودم.
گفتم: اگر خدا قبول كند .
گفت: نه گولت زدند .
گفتم. من یك عمری به مردم می گفتم شما گول شیعه را نخورید حالا شما به من می گویید گول خورده ای ؟
نشستم و با پدر شروع كردم به بحث و مناظره كردن. و به كمك اهل بیت(علیهم السلام) با حضور ذهن كافی، با استفاده از صحیح نجاری و مسلم توانستم جوابش را بدهم . یكسری از دوستان پدرم آمده بودند و با آنها هم بحث كردم و آنها هم محكوم شدند .
گفتم: من كه كردستان و سنندج بودم و هستم، پیش شیعه ها كه نرفتم تا آموزش ببینم . این مطالب همه از كتاب های خودتان است نه كتاب های شیعه . من در 6 ماه با کمک از اهل بیت با 18 نفر صحبت و مناظره کردم و خیلی ها هم شیعه شدند.
فقط هم از كتاب های صحیحشان
روایت می خواندم و هرگز از روایات ضعیف استفاده نمی كردم. آنها وقتی كم می آوردند
یا فحش می دادند با تهمت می زدند. من خنده ام می گرفت كه سال ها ما را آموزش داده
بودند كه هر وقت كم آوردید با تهمت و فحش جواب طرف را بدهید و نگذارید بر شما پیروز
شود حالا خودشان این روش را در برابر من به كار گرفته بودند؟
وهابیت
وقتی دیدند این طوری نمی توانند جوابم را بدهند، پدرم مرا تطمیع کرد و به من گفت: سلمان، ماشین زیر پایت چی هست؟ گفتم: زانتیا . گفت: این را بگذار كنار، برایت ماكسیما می خرم به شرطی كه دیگر هیچ اسمی از شیعه نبری . (شیعه باش، هر کاری می خواهی انجام بده ولی برای شیعه تبلیغ نکن)
من خندیدم و گفتم: ماكسیما نمی خواهم. مگر الان هم قرن وسطی است چون آن موقع (بهشت و جهنم را می خریدند و می فروختند و من نمی خواهم جهنم را بخرم)
6 ماه مرتب، مرا تحقیر و اذیت می كردند و چاره ای جز تحمل آنان نداشتم. و زندگی برایم خیلی سخت شد (با خانمم در کردستان آشنا شدم سنی بود که شیعه شد – یک سنی عادی بود .خانمم بادار بود. و زندگی به من فشار می آورد. به خانمم گفتم این طور نمی شود زندگی كرد، من می روم تهران تا شغلی پیدا كنم، خانه ای اجاره می كنم و بعد دنبالت می آیم تا از اینجا برویم.
از خانه بیرون رفتم. دیدم پدرم با چند نفر، سر كوچه ایستاده اند. گویا فهمیده بودند كه می خواهم از آنجا بروم. همسرم گفت من تا سر كوچه با تو می آیم .
گفتم: نه، همین جا بمان. ولی اصرار كرد و با من آمد .
به سمتشان رفتم .
مانع عبور من شدند.
آنها 5 ، 6 نفری بر سرم ریختند و یكی شان با چوب دستی كه در دست داشت محكم بر سرم كوبید و من بر اثر آن ضربه آنجا افتادم و دیگر چیزی نفهمیدم و بواسطه آن ضربه لکنت زبان گرفتم.
خانمم كه قصد داشت از من دفاع كند، جلو آمده بود تا مانع آنها شود، كه یكی از آنها با لگد به او زد ، و بر اثر آن ضربه، بچه اش را که 4 ماهه بود سقط كرد ولی خدا رو شكر، من آن صحنه را ندیدم.
http://www.islam-einstein.com/
* مژده: همه گونه نشر، کپی و تکثیر مطالب این سایت، برای همگان، بشرط امانتداری در نقل قول، مُجاز و رایگان است. اسکندر جهانگیری. کانادا.
* آلبرت اَینشتـَین(فوت 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: “دی اِرکلِرونگ” Die Erklärung – von : Albert Einstein – 1954 یعنی:”بیانیّه” – که در سال 1954 م آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است – اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین و معقولترین دین می داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانۀ اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی(فوت1340ش =1961م) است که توسط مترجمین برگزیدۀ شاه ایران، محرمانه صورت پذیرفته است. اینشتین در این رساله “نظریّۀ نِسبیّت” خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه (بحارالانوار) علامۀ مجلسی (که از عربی به انگلیسی توسط حمید رضا پهلوی(فوت1371ش) و دیگران، ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده) تطبیق داده و نوشته است که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریۀ پیچیدۀ “نِسبیّت” را ارائه داده، ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند. از آنجمله حدیثی است که علامۀ مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل میکند که: هنگام برخاستن از زمین، دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود؛ اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است … اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینۀ “نِسبیّت زمان” دانسته و شرح فیزیکی مفصّلی بر آن مینویسد… همچنین اینشتین در این رساله “معاد جسمانی” را از راه فیزیکی اثبات میکند (علاوه بر اثبات آن از راه قانون سوم نیوتون= برابری و همسانی عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف “نِسبیّت مادّه و انرژی” (E = M . C 2) میداند: (M = E : C 2)؛ یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عیناً به مادّه تبدیل شده و زنده خواهد شد. او همچنین در همین رساله عقیدۀ “وحدت وجود” را از خرافات های شایع شده توسط ملا صدرا تلقـّی کرده و آن را هم از دیدگاه “فیزیک کلاسیک” و هم از جهت “فیزیک نِسبیّتی” به شدّت مردود دانسته و مورد حمله قرار می دهد… و بطور خلاصه، او میگوید: هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است(حَیّز وجودی)، که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتـّحاد یا وحدت داشته یا بیابد … در رابطه با “عقل” نیز – با کمال شگفتی – اینشتین نظریه ی اَخباریّون شیعه را (که عقل را نِسبی میدانند و در حریم شرع و دین آن را بکار نمیبرند) صحیح دانسته و میگوید: حق با اخباری های شیعه بوده و هنوز زود است که مردم این را بفهمند … در ادامه نیز فرمول ریاضی خاصی برای “عقل نظری بشر” ارائه داده و “نِسبیّت” آن را اثبات میکند … اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ “بروجردی بزرگ” یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ “حسابی عزیز”…
*بهای خرید این رساله، با تخفیف قابل توجّهی، 3/000/000 دلار تمام شده؛ که توسط پروفسور ابراهیم مهدوی( مقیم لندن) و با کمک برخی از اعضاء شرکت اتومبیل سازی ” بنز” و … از یک عتیقه فروش یهودی خریداری شده است. دستخطّ اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خطشناسی رایانه ای چک شده و تأیید گشته که او این رساله را به دست خود و در اواخر عمر نوشته است …
هم اکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به فارسی – توسط دکتر عیسی مهدوی (برادر دکتر ابراهیم مهدوی)- و توأم با تحقیق و ارائۀ منابع مذکور در متن (توسط اینجانب: اسکندر جهانگیری) میباشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است… اصل نسخۀ این رساله اکنون جهت مسائل امنیّتی به صندوق امانات سرّی لندن – بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی- سپرده شده و با شمارۀ رمز B-12-D.E/17-V.A.E نگهداری میشود…
* چاپ این رساله و توزیع و نشر آن در اروپا و کشورهای مربوطه – به زبان اصلی(آلمانی) و نیز ترجمۀ آن به دیگر زبانهای اروپایی - به بهانۀ "پرهیز از ایجاد یک "رِلیجـِس رِوِلوشِن" Religious Revolution (= تحوّل و جنجال مذهبی) در دنیا !! "، به دستور "شورای فرهنگی اروپا" اکیداً ممنوع اعلام شده است. این معنای "آزادی بیان" در کشورهای غربی است؟!!
* توجّه(1):
خوانندگان محترم کاملاً آزادند که مطالب این سایت را – به شرط امانت - به
هر نحوی کپی برداری و تکثیر کنند و چون ما، در نشر علم و حقیقت، بخیل
نیستیم، حتی ناشران و نویسندگان و فیلم سازان نیز مُجاز هستند آن را هرگونه
خود می پسندند منتشر کنند و ما هیچ انتظار یا توقع مادّی از هیچیک ایشان
نداریم؛ فقط یک چیز را خواستاریم و آن رعایت امانت در نقل قول و ذکر نام
مترجم و محقق است.
* توجّه(2):
برای کپی برداری حتماً به یاد داشته باشید که هرگز از " نوت پد" استفاده
نکنید، زیرا با از بین رفتن تگ های متن، تمامی علائم و فرمولهای ریاضی و
توانها و نمادها، یا حذف می شوند و یا به هم میریزند. پس اگر کپی می کنید،
فقط در"وُرد" چنین کنید؛ یا اینکه از صفحۀ مورد نظرتان "عکس برداری" کنید؛
یعنی در بالای صفحه، به منوی "فایل" رجوع کرده و گزینۀ "Save page as" را
کلیک کنید (و قبل از ذخیره سازی، گزینۀ All Files را انتخاب بفرمایید) تا
بدون زحمت، عکس رنگی و کاملی از تمامی صفحه بردارید و ذخیره سازید.
((آثار ما به صفحۀ گیتی، نشان ماست))
((از بعد ما، نگاه به آثار ما کنید.......))
**************************
×××هشدار×××
چندی است که یک گروه کلاهبردار با نام "موسسه آلبرت اینشتین" جهت برخی
اهداف سیاسی پلید خود، اقدام به نشر جزواتی در دانشگاههای ایران کرده و
جوانان ناآگاه را گرفتار درگیری های حزبی خود نموده است. اینجانب بعنوان
نگارندۀ این سایت، اگرچه خارج از ایران هستم، صراحتاً نفرت خود و همکاران
علمی خودم را از این گروهک سیاسی اعلان داشته و به خوانندگان عزیز هشدار می
دهیم که در کام آنان گرفتار نشوند. گروهک مزبور هیچ ارتباط علمی با
اینشتین و تفکرات او نداشته و ندارد و فقط در راستای رسیدن به اهداف جنجالی
و به آشوب کشیدن جوّ آرام جامعۀ علمی کشور گام برمیدارد و خائن به اسلام و
ایران و جوانان است. ما همگی مسلمان و ایرانی هستیم و ایران اسلامی را می
خواهیم؛ نه یک ایران لاییک و بی دین را.
**************************
(( تحریم بلاگفا ))
در پی حذف بی دلیل بسیاری از وبلاگهای ارزشمند و نشر مطالب توهین آمیز در
برخی وبلاگهای بلاگفا نسبت به ساحت مقدّس قرآن کریم و پیامبر اکرم (ص) و
مقدّسات ما مسلمانان ایران، و مسدود شدن پی در پی وبلاگهای مذهبی و ارزشی –
از جمله: وبلاگ دینی و پر خوانندۀ "اینشتین و اسلام" - و انتشار آزادانه و
بی قید و شرط وبلاگهای ضدّ دینی و غیر اخلاقی وابسته به بلاگفا در فضای
اینترنت فارسی، و پس از آنکه بارها در این رابطه به مدیریّت سایت بلاگفا –
یعنی: آقای علیرضا شیرازی – اعتراض کرده ایم و از جانب وی هیچ اعتنائی به
این اعتراضات نشده، و بازهم در بخش "آخرین وبلاگهای بروز شده" چنین
وبلاگهایی نمایش داده میشوند، دیگر جای شکّ و تردیدی باقی نمانده که
مدیریّت این سایت (علیرضا شیرازی) خود با اسلام ضدّیّت و دشمنی دارد و با
سیاست "ابهام و سکوت" در صدد مقابله با ارزشهای اسلامی و اخلاقی ما
ایرانیان است. بنابراین، در پی مسدود شدن وبلاگ دینی، علمی و ارزشی خودمان:
"اینشتین و اسلام" (ش2) – که مطالب آن از جانب برخی مراجع عِظام تقلید و
رجال بلند پایۀ کشور نیز مورد استقبال قرار گرفته بود - و طفره رفتن آقای
علیرضا شیرازی از جواب به سؤالات محترمانه و منطقی خود بنده و دوستداران
این وبلاگ، ما نیز به جمع تحریم کنندگان بلاگفا می پیوندیم. جای بسی تأسّف
است که امور فرهنگی ما در دست چنین افرادی است که باطناً با ما مسلمانان و
شیعیان دشمن هستند و به بهانۀ "آزادی بیان" آزادانه هر چه میخواهند میکنند و
هر چه میخواهند می نویسند و منتشر می سازند! و آنوقت خود را بیگناه و
مظلوم و بی خبر جلوه میدهند! من خود بارها آزمایش کردم و متوجّه شدم که
هنگام درج مطلب جدید در وبلاگ "اینشتین و اسلام" و حتی مدّتی پس از آن، این
وبلاگ در بخش "آخرین وبلاگهای بروز شده" نمایش داده نمی شود – تا مبادا
مشاهده کنندگان آن افزایش یابند!! – و در عوض، وبلاگی که عنوان آن یک
ناسزای زشت به حضرت محمّد – صلـّی الله علیه و آله – بود، هر روز و هر چند
ساعت یکبار در آن بخش نمایش داده میشد و هنگامی که در بخش "گزارش تخلـّف"
از آن انتقاد می کردیم، هیچ اعتنائی نمیشد و حتی یکی از دوستان ما که آن
ناسزا را به خود نویسندۀ وبلاگ مذکور حواله داده و در نظرات آن ارسال کرده
بود، با پیامی اینچنین مواجه شد که: " چون نظر شما بی ادبانه است، اجازۀ
ثبت آن از طرف بلاگفا داده نمیشود!! "؛ حال آنکه عنوان اصلی و درشت خود آن
وبلاگ یک ناسزای زشت و تکان دهنده به رسول اکرم (ص) بود و ثبت آنرا بلاگفا
اجازه داده و هیچگاه آنرا مسدود نکرده؛ بلکه مرتب نمایش هم می داد!!!
آری، وبلاگ اوّل ما در پرشین بلاگ، دچار اشکالات فنی بود و بارها به آقای
ابوترابی (مدیریّت پرشین بلاگ) در صفحات خود همان وبلاگ انتقاد کرده بودیم؛
ولی ایشان هیچگاه وبلاگ ما را حذف نکرد و بازهم وبلاگ ما را در صفحۀ نمایش
"آخرین وبلاگهای بروز شده" پرشین بلاگ، نمایش میداد و آقای ابوترابی آنقدر
بزرگواری و شرافتمندی و امانتداری داشت که انتقادات ما را تحمّل می کرد و
کوچکترین تصرّفی در وبلاگ ما نمی نمود؛ ولی ما چون نتوانستیم به کارآیی فنی
مطلوب در پرشین بلاگ برسیم، ناچار آنرا ترک گفتیم و هنوز هم آن وبلاگ
(اینشتین و اسلام - ش1) در پرشین بلاگ موجود و محفوظ و دست نخورده است.
فردوسی گوید:
خدا را بر آن بنده بخــشــایــش است
که خلق از وجودش در آسایش است
سیاه انـدرون باشــد و سنگـــدل
که خواهد که موری شود تنگدل...
پس از انتقال ما از پرشین بلاگ و ادامه دادن نوشته ها در وبلاگ دوّم "اینشتین و اسلام" در بلاگفا، نه تنها آقای شیرازی و همکارانش از نمایش وبلاگ ما در بخش "آخرین وبلاگهای بروز شده" ممانعت کردند، بلکه وقتی خوانندگان ما زیاد شدند، اذیّت و آزار و کارشکنی های ایشان نیز زیاد شد؛ بارها شاهد بودیم که ناگهان بخشی از مطالب ما – که فقط شامل احادیث شیعه و بحث علمی پیرامون آنها بوده است - بی خبر حذف شده اند!! و هرچه اعتراض میکردیم کسی جوابگو نبود!! تا اینکه دشمنان حقیقت، بالاخره چاره را در این دیدند که این وبلاگ پرخواننده را اساساً حذف کنند تا آسوده شوند!! و بقول فردوسی:
چو اندر تبارش بزرگی نبود
نیارِست نام بزرگان شنود!!
غافل از اینکه ما تمامی نوشته ها را ذخیره کرده ایم و دوباره – علی رغم میل آقای شیرازی و همدستان ایشان – بزودی در جای مناسب دیگری منتشر خواهیم ساخت، ((تا کور شود هرآنکه نتواند دید!!)).
و حقیقت اینست که خداوند به این بندۀ حقیر (اسکندر جهانگیری) توفیق ارزانی داشت تا این اثر گرانقدر را از گمنامی برهانم و انتظار نداشتم که اینگونه و با این سرعت، چون خورشیدی در جهان بدرخشد؛ آنهم در قالب یک وبلاگ کوچک و محدود، قبل از سایت حاضر، با آنهمه حسادت و دشمنی و اذیّت و آزار دشمنان اسلام و تشیّع و ایران! باز بیاد این سخن از فردوسی افتادم که گفت:
جهان کرده ام از سخن چون بهشت
از این بیش، تخم سخن کس نکِشت
بنــاهــای آباد گـردد خراب
ز باران و از گردش آفتاب
پی افکندم از نظم، کاخی بلند
که از باد و باران نیابــَد گزند
نمیرم ازین پس که من زنده ام
که تخم سخن را پراکنده ام.....
در خاتمه، باز یادی میکنم از هجویّۀ این حکیم و شاعر شیعی ایرانی:
مرا غمز کردند کان پُر سخن
به مهر نبیّ و علی شد کهن!
منم بنـدۀ اهل بیـت نبــی
ستایندۀ خاک پای وصی
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیـر جای
گرت زین بد آید گناه منست!
چنین است و این دین و راه منست!
دلت گر به راه خطا مایلست
ترا دشمن اندر جهان خود دلست!!
هر آنکس که در جانش کین علیست
ازو خوارتر در جهانزار کیست؟!
نباشد جز از بیپدر دشمنش!
که یزدان به آتش بسوزد تنش!
(از خوانندگان محترم خواهشمندیم تا اندک زمانی صبر پیشه سازند تا با درج و ثبت مجدّد حدود 300 پست حذف شدۀ وبلاگ ما در بلاگفا و دیگر پستهای جدید این رساله، و "بک آپ" گرفتن از همگی آنها در همین سایت، این اثر ارزشمند و ماندگار را چون خورشیدی تابان به جهان بشناسانیم)).
ارادتمند اهل دین و علم و حقیقت:
اسکندر جهانگیری – عید سعید قربان – 26/آبانماه/1389ش - کانادا
شفقنا - پاپیس سیسه، مهاجم مسلمان نیوکاسل به خاطر به تن نکردن لباس جدید این تیم که روی آن تبلیغ یک شرکت وام کوتاه مدت با بهره های بسیار بالا حک شده، از تور پیش از فصل این تیم که در پرتغال برگزار میشود، کنار گذاشته شد.
از نظر پاپیس سیسه تبلیغ برای این شرکت با آموزههای اسلام تناقض دارد.
به گزارش شفقنا از بی بی سی این مهاجم ۲۸ ساله مسلمان پیش از این به باشگاه اعلام کرده بود که حاضر نیست با پوشیدن پیراهن جدید این شرکت را تبلیغ کند.
او گفته بود که حاضر است به جای پیراهن فعلی، پیراهنی بدون تبلیغ و یا پیراهنی با آرم یک موسسه خیریه بر تن کند.
آینده سیسه در باشگاه نیوکاسل پس از این اتفاق در هالهای از ابهام قرار دارد.
نمایندگان سیسه در چند روز گذشته با مسئولان باشگاه و همچنین انجمن فوتبالیستهای حرفهای انگلستان جلساتی را برگزار کردهاند ولی تا به حال نتوانستند به راه حلی دست پیدا کنند.
شیخ تیوته و موسی سیسکو دو بازیکن دیگر نیوکاسل که هر دو هم مسلمان هستند، اعلام کردهاند که مشکلی برای پوشیدن لباسهایی با نام اسپانسر جدید ندارند.

در ماه اکتبر سال گذشته شرکت "ونگا" که یکی از شرکتهای ارائه دهنده وام کوتاه مدت با بهره های بسیار بالا است، اعلام کرد که بر اساس قراردادی که با باشگاه نیوکاسل امضا کرده از فصل ۲۰۱۴-۲۰۱۳ نام این شرکت به عنوان اسپانسر روی پیراهن این تیم حک خواهد شد.
ونگا قرار استس هر سال هشت میلیون پوند در ازای این تبلیغ به باشگاه نیوکاسل پرداخت کند.
شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) – استقبال اسپانیایی زبان ها به ویژه زنان اسپانیایی زبان به اسلام در آمریکا در سالهای اخیر گسترش چشم گیری داشته است؛ این نکته ای است که سایت آمریکایی پاتئوس که اخبار ادیان را منتشر می کند در مقاله ی خود درباره مسلمانان آمریکا به آن اعتراف می کند.
این سایت ابتدا از قول زینب اسماعیل یک زن کاتولیک که به اسلام گرویده است می نویسد : خداوند در قلب و اندیشه و احساسم چنان کرد که دیگر نمی خواستم کاتولیک باشم.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، امام شمس علی امام جماعت مسجد خیابان 96 منهتن آمریکا در گفت و گو با این سایت اظهار داشت: در دهه اخیر گرویدن اسپانیایی زبان ها به اسلام به ویژه در میان زنان گسترش فوق العاده ای داشته است.
او می گوید گرچه در دهه اخیر تبلیغات منفی علیه مسلمانان بسیار زیاد بوده است اما از طرف دیگر موجب شده است تا مردمان بیشتری از اسلام بشنوند و کنجکاوی برای شناخت اسلام بیشتر شود.
چنانکه آمار نشان می دهد گرویدن زنان به اسلام درآمریکا 6 درصد نسبت به سال 2000 افزایش یافته است
احمد اکبر رییس کرسی ابن خلدون دپارتمان مطالعات اسلامی دانشگاه واشنگتن دی سی در توضیح دلایل گرایش به اسلام، توحید، معنویت و ارزش های منظم و سیستم تعریف اسلام را مهمترین مسئله می داند.
او ادامه می دهد: با گسترش فرهنگ ارتباطات هر روزه مقالات بیشتری به زبان های غیر عربی نوشته می شود که افراد آشنا با زبانهای دیگر را هم با اسلام آشنا می سازد. از این رو در سال های اخیر اسپانیایی زبان ها بیشتر وبیشتر با اسلام آشنا شده اند. این نکته را هم غافل نشویم که تاریخ اسپانیا در هشت صد سال پیش با اسلام پیوند خورده است و چه بسا اسپانیایی زبان ها احساس مثبت تاریخی به گذشته خود پیدا کرده اند. گذشته ای که در آندلس، کوردوا، سویل و گرانادا با اسلام داشته اند.
آیا این شخص رو میشناسید؟
اسم ایشون ( یوسف استس) است و
اهل آمریکا / از سال 1991 میلادی به دین مبین اسلام وارد شده و تا به حال
یکی از داعیان برجسته اسلامی بوده است...
افراد زیادی بر اثر راهنماییها و مناظرات ایشان مسلمان شده اند ..
به عنوان مثال ففط در یکی از جلسات بحث و گفتگو در آلمان هنگام پایان
برنامه اهلام مبکند که آیا کسی هست که بخواد مسلمان بشه و اسلام رو قبول
کنه؟ چند نفر مسلمان میشن و بعد از اینها افراد دیگری نیز شهادتین
میگن...تا جایی پیش میره که در همون جلسه حدود 1250 نفر شهادتین میگن و
مسلمان میشن....
خداوند بزرگ و بلندمرتبه طول عمر باعزت و توفیق روز افزون در امر دعوت ، و همچنین سلامتی به ایشون عطا کنه؛ آمین
شفقنا- خبرآنلاین- معصومه جوادی نسب: دیانای دیروز و هاجر امروز به عنوان مسیحی ای که شیعه امام حسین(ع) شده است درباره احساسش از سید الشهداء می گوید: " راستش نمی توانم به این سؤال پاسخ بدهم. آیا شما می توانید اوج حقیقت را تعریف کنید؟
«دیانا ترانکو» در خانواده ای مسیحی در ایالت تگزاس به دنیا آمد. به کار تبلیغ دین مسیحیت در کلیسا مشغول بود که ناگهان با دین اسلام آشنا می شود و پس از مطالعه و تحقیق در سن بیست سالگی اسلام را به عنوان دین خود بر می گزیند. او در آمریکا فوق لیسانس ارتباطات می خوانده که با اوج گیری انقلاب اسلامی در ایران، امریکا را به قصد اروپا ترک می کند و پس از آن برای ادامه مطالعاتش درباره اسلام راهی ایران می شود و در شهر قم زندگی خود را آغاز می کند و سپس برای ادامه تحصیلات و تحقیقات راهی تهران می شود. امروز نام او «هاجرحسینی» است. مسیحی مسلمان شده ای که می گوید : " در مسیر تحقیقات خود، با شخصیت امام حسین(ع) آشنا می شود و به گفته خود این نقطه اوج تحولات فکری و روحی او بوده است.
وی درباره خودش می گوید: " من در یک خانواده کاتولیک به دنیا آمدم. خانواده ای که برای اصول دینی اهمیت فراوانی قائل بود. همیشه دغدغه آشنایی با ادیان مختلف را در سر داشتم و به دنبال حقیقت معنویت بودم. در سن هجده سالگی تصمیم گرفتم از امریکا به اروپا سفر کنم تا در اروپا خواسته هایم را دنبال نمایم. اما در آن سفر متوجه شدم که تفاوتی بین امریکا و اروپا وجود ندارد و همه غرق در مادیات هستند. زمان حضورم در اروپا مصادف با انقلاب اسلامی در ایران بود.آن زمان تازه با اسلام آشنا شده بودم اما زمینه تحقیقات جدی تر و عمیق تری را پیدا نمی کردم. "
خانم حسینی می افزاید: " همان زمان انقلاب ایران باعث شده بود تا پیروان مسیحیان و بخصوص پاپ در گفت وگو با مسلمانان و بخصوص آیت الله خمینی باشند. در اروپا پاپ چند جلسه توجیهی را با چند تن از شیعیان ایرانی ترتیب داد. به لطف خدا من هم در آن جلسات شرکت کردم. از پیامبر اسلام و راه او و راه پیامبران گذشته و اصول دینی به شکل مقایسه ای در اسلام و مسیحیت بحث ها را ادامه دادیم و حتی بحث ما به موضوع انقلاب ایران هم رسید. یادم هست آنجا مطرح شد که امام خمینی در ایران یک انقلاب مسلحانه نکرده بلکه این انقلاب از درون آدم ها و مردم شروع شده و ادامه پیدا کرده است. "
او در پاسخ به مسیر تحقیقش و رویاروی با موضوع امام حسین می گیوید: " من در ایران سعی کردم در خیلی از مراسم مذهبی شرکت کنم و به طور جدی خودم را با هر مراسمی که برای امام حسین بود آشنا کردم. در کنار این مراسم آنچه برای من خیلی مهم بود، شناخت شخصیتی از امام حسین بود که نقش جهانی دارد. حرکت و اراده امام حسین برای احیا حقیقت بود. او همه چیز را فدا کرد تا اصل دین و حقیقت انسانیت بماند. در این موضوع ابعاد فکری و عقلی عجیبی نهفته است. مهم ترین دلیل مسلمان شدن من هم همین بود. الگوها و راه هایی که در اسلام وجود دارد در مسیحیت نیست. مسیحیان معتقدند که مسیح، پسر خدا، آمد و برای بخشوده شدن گناهان آنها کشته شد. موضوعاتی که در مسیحیت حل نشده است اسلام آنها را حل کرده است. "
دیانای دیروز و هاجر امروز به عنوان یک مسیحی ای که شیعه امام حسین(ع) شده است درباره احساسش از سید الشهداء می گوید: " راستش نمی توانم به این سؤال پاسخ بدهم. آیا شما می توانید اوج حقیقت را تعریف کنید؟ امام حسین(علیه السلام) اوج حقیقت است."
متوليان مسجد «مونتپليه» در ناحيه «پاياد»( Paillade) فرانسه، 18 خرداد 92 درهای اين مكان عبادی را به روی غير مسلمانان میگشايند.
به گزارش شفقنا از ایکنا به نقل از پايگاه اطلاعرسانی «midilibre»،
متوليان مسجد «مونتپليه» در ناحيه «پاياد»( Paillade) فرانسه، با هدف
زدودن افكار و عقايد خرافی در رابطه با اسلام، شنبه 18 خرداد 92 روز درهای
گشوده در محل اين مسجد برگزار میكنند.
معرفی اسلام به غير
مسلمانان، جلوگيری از بدرفتاری ناشی از افكار غلط عليه مسلمانان،
زمينهسازی برای ايجاد يك ارتباط موثر و ماندگار ميان مسلمانان و غير
مسلمانان از ديگر اهداف اصلی برگزاری اين مراسم در مسجد مونتپليه است.
در
مراسم روز درهای گشوده اين مسجد در اقدامی نو و خلاقانه از شخصيتهای
سياسی مشهور به اسلامستيزی در فرانسه مثل اعضای جبهه ملی و «مارين لو پن»
رهبر اين جبهه نيز دعوت شده است تا با حضور در اين مكان مقدس، شناخت خود را
از اسلام گسترش دهند و دست از مواضع اسلامستيزانه خود بردارند.
يكی
از مسئولان مسجد مونتپليه اعلام كرد: ما میخواهيم با اين كار پيام صلح و
دوستی خود را به همگان اعم از شخصيتهای سياسی و غير سياسی و همينطور
مسلمانان و غير مسلمانان ابلاغ كنيم.



شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)-«جورجیت لیپاول» پیرزن نود و دو ساله بلژیکی است که در شهر بیراخم این کشور زندگی می کند وی پیرترین فردی است که به دین اسلام گرویده است.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، روزنامه الیوم عربستان با جورجیت که پس از اسلام آوردن نام «نور» را برای خود برگزیده، گفتگویی انجام داده است..
خانم نور در این گفتگو با بیان اینکه زندگی وی از زمانی که اسلام آورده، آغاز شده است؛ می گوید: باوجود اینکه سال های طولانی در بین مسلمانان بودم، اما اصلا فکر نمی کردم روزی به دین اسلام ایمان آورم اما با این حال رفتاری بسیار محترمانه با آنها داشتم و به شعایر دینی آنها احترام قائل می شدم.
وی ادامه می دهد: در ماه رمضان چون می دانستم روزه هستند به دیدار آنها نمیرفتم در حالی که این را نیز می دانستم که آنها به میهمان در هر صورتی احترام می گذارند. من قصد مخدوش کردن فرایض دینی آنها را نداشتم بلکه برعکس از این مناسک همواره قدردانی می کردم و با روی باز با مسلمانان برخورد می کردم حتی گوشت و مرغ را از فروشگاههای مسلمانان می خریدم زیرا می دانستم که به شیوه اسلامی ذبح می شوند.
نور با تاکید بر اینکه رفتار و منش نیکوی مسلمانان بویژه با سالمندان، مهم ترین دلیل گرایش وی به اسلام بود، می افزاید: احترام مسلمانان نسبت به خود و غیرمسلمانان را می دیدم؛ آنها سلام می کردند و در امور زندگی خود با هم همکاری می کردند. آنچه توجه مرا بیش از هرچیزی به خود جلب کرد، این بود که پس از اسلام اوردن، یک زن و مرد مغربی به من راه دادند تا در کنار آنها زندگی کنم و در ازای آن هیچ پولی از من نمی گرفتند.
وی یادآور می شود: آنها تنها به خاطر محبت و دلسوزی و مسن بودن، به من احترام می گذاشتند و مرا در خانه خود راه دادند این همان چیزی بود که مرا شیفته اسلام کرد و منجر شد تا شهادتین را بگویم و ایمان آوردم.
وی اشاره می کند که در سفری به مغرب داشته، با صحنه ای روبرو شده که به شدت او را تحت تاثیر قرار داده است، نور در این باره می گوید: به همراه فاطمه المغربیه به مغرب سفر کردم. در آنجا خانواده ای متشکل از پدربزرگ، مادر بزرگ و نوه هایشان را دیدم که همگی در کنار یکدیگر با الفت و احترام زندگی می کردند. فرزندان آنها به بزرگان خود احترام خاصی قائل بودند و برای نشان دادن احترام خود نسبت به آنها، سر و دستانشان را می بوسیدند. این صحنه باعث شد تا اشک در چشمانم حلقه بزند.
تازه مسلمان شده بلژیکی ادامه می دهد: تاثیر شدید این صحنه پس از آن مرا تکان داد که به یاد آوردم تنها پسرم در خانه خود جایی برای من نداشت و قصد داشت مرا به خانه سالمندان بفرستد.
خانم نور درباره مشکلاتی که با آنها روبرو است، خاطرنشان می کند: بیشترین چیزی که مرا آزار می دهد، تنها پسرم است که 74 ساله و مسیحی است و با همسر و چهار فرزندش زندگی می کند. پس از آنکه خبر اسلام اوردن مرا شنید، طردم کرد و حتی چنین گمان می کرد که من مبتلا به زوال عقل شده ام. علاوه بر این من خانواده ی بسیار ثروتمندی دارم که وقتی قضیه اسلام آوردن مرا شنیدیند، مرا از ارث و هرگونه کمک محروم کردند حتی روزنامه های بلژیک مرا متهم می کردند که در ازای اسلام آوردن، پول گرفته ام.
این زن تازه مسلمان شده در ادامه درباره کارهایی که پس از اسلام آوردن انجام داده است، به روزنامه الیوم می گوید: فریضه حج را به جا آوردم و نپذیرفتم که از صندلی چرخدار استفاده کنم و طواف را با پاهای خودم انجام دادم. من مریض نیستم و می توانم به راحتی مناسک مربوط به حج را به جا بیاورم. علاوه بر حج، اکنون دو سال است که خدواند توفیق روزه گرفتن را به من داده است.
وی می افزاید: از اینکه عمرم در حالی که مسلمان نبوده ام سپری شده است، بسیار پشیمان هستم. تولد واقعی من از زمانی است که اسلام آوردم. از این به بعد زندگی واقعی من است و عمر قبل از آن تباه شده است.
براساس گزارش روزنامه الیوم عرابستان، خانم النور در پایان درباره آخرین آروزی خود تاکید می کند: تنها آروزی من این است که به مکه بروم و این فریضه الهی را بار دیگر انجام دهم و اینکه در سرزمین های پاک مسلمانان بمیرم و در مقابر آنها دفن شوم.
ترجمه از شفقنا
«آنتون وسنین» جوان روسی است که در خانواده ای مسیحی به دنیا آمده است. وی پس از مدت ها تحقیق و مطالعه درباره مذاهب اسلامی بویژه مذهب تشیع، به این مذهب حق ایمان آورده است.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) «آنتون وسنین» در سال 1404ه برابر با 1984 م در «سیبری» روسیه متولد شد و در یک خانواده مسیحی بزرگ شد و در ماه محرم سال 1423ه برابر با 2002 م به مذهب حق شیعه ایمان آورد.
داستان شیعه شدن آنتون
آنتون درباره شیعه شدن خود می گوید: در نوجوانی به کلیسا می رفتم اما عقاید مسیحی را عقایدی عقلی نمی دیدم و گمان می کردم که قادر نیست نیازهای فطری مرا سیراب کند. سوالات عقیدتی زیادی در درونم وجود داشت که علمای مسیحی از دادن پاسخ های قانع کننده به آن ناتوان بودند.
وی ادامه می دهد: حدود سال 1421 برابر با 2001م و پس از اتمام دوران دبیرستان به مسکو رفتم و در آنجا با برخی علمای دینی از ادیان مختلف مانند یهودی و اسلامی دیدار کردم و از آنها کتاب هایی را گرفتم و به کشورم بازگشتم. پس از بازگشت به سیبری، شروع به خواندن این کتاب ها کردم . همین موقع بود که برآیم روشن شد که یهودیت مرحله مقدماتی مسیحیت، مسیحیت نیز کاملتر از یهودیت و اسلام نیز کاملتر از مسیحیت است.
این مستبصر روسی با اشاره به اسلام آوردن خود، می افزاید: کتاب های احمد دیدات و دیگر کتاب هایی را در زمینه دین اسلام مطالعه کردم تا اینکه حقانیت دین اسلام برای من اثبات شد و در سال 1422ه یعنی 2002 م اسلام آوردم.
سفر به ایران
آنتون در ادامه،به سفر خود به ایران اشاره کرده، می گوید: در سال 2002م برای گردش به ایران آمدم اما زمانی که از طریق مترجم با آنها وارد گفتگوی دینی شدم، ناگهان متوجه شدم که اعتقادات آنها تا حدودی نسبت به آنچه که یادگرفته بودم متفاوت است. با برخی از فضلای روسیه تماس گرفتم و از آنها درباره مذهب تشیع پرسیدم آنها مرا از این مذهب برحذر داشتند و به من گفتند: شیعیان منحرف هستند و قرآن دیگری دارند.
این تازه شیعه روسی خاطرنشان می کند: در طول سفرم به ایران به شهر قم رفتم و با یک دانشجوی تاجیکستانی که تازه شیعه شده بود، آشنا شدم. از او درباره مذهب تشیع پرسیدم وی قضایا و موضوعات زیادی درباره تشیع را برای من روشن کرد. پس از قم به شهر مشهد رفتم و کتاب هایی از آستان قدس رضوی گرفتم و شروع به خواندن آنها کردم سپس به سوریه رفتم و در آنجا نیز با برخی از شیعیان دیدار کردم و درباره این مذهب با آنها گفتگو کردم.
آنتون وسنین ادامه می دهد: به یکی از شیعیان سوریه گفتم: آیا از من می خواهی که شیعه شوم؟ وی به من گفت: ازت می خواهم که از این دایره علمی محدودی که در آن هستی خارج شوی و با دید گسترده تری به قضایا بنگری. و درباره معارف بیشتر تحقیق کنی سپس با دلایل و برهان های قاطع، آن عقیده ای که می خواهی انتخاب کنی.
انتخاب دینی آگاهانه
آنتون تصریح می کند: با کتاب های زیادی به کشورم بازگشتم. کتابهایی که برخی از آنها مرا به مذهب اهل تسنن دعوت می کرد و برخی نیز حقانیت مذهب اهل بیت(ع) را برای من روشن می کرد. از اینجا بود که شک در درونم آغاز شد و پس از مدت زمان کوتاهی شیعه بودن خودم را اعلام کردم و به طلب علم پرداختم و تمام تلاشم را برای تحکیم اعتقاداتم بر پایه های محکم صرف کردم.
براساس گزارش پایگاه خبرگزاری براثای عراق»، آنتون وسنین در پایان درباره عوامل گرایش به شیعه، تاکید می کند: به صراحت می گویم که بزرگترین عاملی که مرا به شیعه شدن واداشت، خواندن کتاب «انگاه هدایت شدم» نوشته دکتر تیجانی سماوی بود که به زبان روسی ترجمه شده بود. این کتاب تاثیر زیادی برمن گذاشت و این امر آخرین نطقه ای بود که مرا به اعلام شیعه بودنم به صورت کامل واداشت.
جام دینی:حاج ذوالفقار میکائیلزاده، کارشناس دینی در آذربایجان درباره گسترش منع غیرقانونی حجاب از دبیرستانها به دانشگاههای این کشور هشدار داد و گفت، توجیه مقامات برای منع حجاب در مدارس این بوده که والدین ممکن است دانشآموزان غیرمکلف را به پوشش حجاب مجبور کنند.
این کارشناس در ادامه پرسید: «مقامات چگونه میتوانند این ممنوعیت جدید را که دامنه آن به دانشجویان دانشگاه، معلمان و غیره، گسترش یافته است توجیه کنند؟»
مائیس گل علیاف، رهبر «حزب سبز آذربایجان» نیز منع ورود دانشجوی محجبه به محوطه ASOA را غیرقانونی دانست و پایان این گونه اقدامات را که با قانون اساسی این کشور مغایرت دارد، خواستار شد.
دولت آذربایجان در دسامبر ۲۰۱۰ میلادی، حجاب را در مدارس این کشور عمدتا مسلماننشین ممنوع کرد.
از آن زمان تاکنون چندین فعال حامی حجاب در جریان اعتراضات علیه این ممنوعیت، دستگیر شدهاند.
باکو، ژانویه ۲۰۱۱ میلادی، با سرکوب و بازداشت فعالان مسلمان و وارد کردن اتهامات بیاساس به آنها، به تضعیف جنبش طرفدار حجاب در این کشور پرداخت.
حدود ۹۸ درصد از جمعیت آذربایجان مسلمان هستند و در قانون اساسی این کشور هیچ نامی از ممنوعیت حجاب اسلامی برده نشده است.
جامعه مسلمان آذبایجان سکولاریسم فزاینده در این کشور را به تلآویو نسبت داده و اسرائیل را عامل اصلی این گونه برنامههای ضد اسلامی در آذربایجان میدانند.
مسئولان این مدرسه نیز با مشاهده علاقه و پشتکار این دختر مسلمان، به وی كمك كرده اند تا لباسهای راحت تری را پيدا كند تا به هنگام بازی، دچار مشكل نشود.
جام کشکول؛ تا چند سال پیش مشاهده ورزشکاران محجبه در میادین بین المللی بسیار کم و استثنایی در فضای ورزشی جهان محسوب می شد اما رشد قابل توجه شرکت ورزشکاران مسلمان زن در میادین جهانی طی سالهای اخیر، انگیزه این قشر را برای حضور پرافتخار در رقابت های مختلف بیشتر کرده است و این موضوع در رقابت های محلی کشورهای غربی نیز قابل مشاهده است.
رسانه های غربی طی روزهای اخیر به فعالیت های یک بسكتباليست مسلمان و محجبه در ايالت «كنتيكت» آمريكا پرداخته اند که تلاش می کند به الگويی برای دختران مسلمان در آمريكا تبديل شود.
بثينه الاحواز دانشآموز مسلمان سال دوم دبيرستان «گيلبرت» ايالت كنتيكت آمريكا، در گفت و گو با برخی روزنامه ها و رسانه های مجازی امریکایی از تاکید خود به موضوع حجاب سخن به میان اورده و افزوده است که در هیچ شرایطی ورزش با لباس اسلامی را ترک نخواهد کرد.
مسئولان این مدرسه نیز با مشاهده علاقه و پشتکار این دختر مسلمان، به وی
كمك كرده اند تا لباسهای راحت تری را پيدا كند تا به هنگام بازی، دچار
مشكل نشود.
یکی از مسئولان این مدرسه در پاسخ به سوال رسانه ها درباره علت حمایت از
این دختر مسلمان گفته است: ما به ياد حضور ورزشكاران محجبه در المپيك
افتاديم و با خود فكر كرديم كه بايد لباس های مناسبی برای اين مقصود وجود
داشته باشد، سپس با جست و جو در اينترنت حجابی را پيدا كرديم كه بسيار سبك
است و ورزشكار می تواند با اطمينان خاطر از آن استفاده كند.
مانع ديگری كه بر سر راه اين بسكتباليست محجبه وجود داشت، اخذ مجوز از
كنفرانس ورزشی مدارس برای استفاده از حجاب بود كه با موافقت مسئولان اين
كنفرانس با تقاضای مدرسه گيلبرت، مجوز استفاده از حجاب توسط اين دانشآموز
مسلمان در مسابقات ميان مدارس صادر و اين مانع نيز برطرف شد.

جیمی مانکن آمریکایی است که چندین ماه پیش به اسلام روی آورده است.او پیش از تشرف به عنوان یک مانکن در مزون لباسی مشغول به کار بوده و به گفته خود او برای حفظ ظاهرش مجبور به مصرف مواد مخدر شده که به مدت پنج سال به آن اعتیاد شدید داشته است.
اندکی در مورد علت مسلمان شدن او:
جیمی دلیل اصلی مسلمان شدنش را احترام اسلام به زنان عنوان کرد و گفت: «من در یک خانواده مسیحی به دنیا آمدم؛ ولی هیچ وقت جوابی برای سؤالاتم درباره خداوند پیدا نکردم و تا سن 31 سالگی نتوانستم خدا را احساس کنم. دلیل این که به دین اسلام جذب شدم، همسر ایرانی ام بود. تحقیقات بسیاری درباره دین اسلام انجام دادم. در اخبار خشونت ها و ظلم و ستمی که به مسلمانان می شد را می دیدم و می خواستم دلیل اینکه مردم، از مسلمانان بیزارند را بدانم. بنابراین تصمیم گرفتم تا اسلام را بهتر بشناسم و بدانم که چطور دینی است! هر چه بیشتر درباره اسلام تحقیق می کردم، بیشتر به آن علاقه مند می شدم و دلیل اصلی این علاقه، احترامی بود که اسلام برای زنان قائل می شد.»
هرگز تصور نمی کردم که روزی مسلمان شوم، اکنون متوجه می شوم که
تصویر ذهنی بسیار بدی که از مسلمانان داشتم کاملاً اشتباه بود؛ و علت این
طرز تفکرم رسانه ها بودند. چون آن زمان هر آنچه که رسانه ها می گفتند را
باور می کردم. هرگز تصور نمی کردم که من نیز جزیی از جامعه مسلمانان شوم؛
اما اکنون به مسلمان بودن خود افتخار می کنم و از این بابت بسیار خوشحالم.
جیمی
که پس از تشرف به دین اسلام از حجاب اسلامی نیز در خارج از منزل استفاده
می کند، معتقد است اسلام برای او نه تنها مانعی برای انجام فعالیتهای
اجتماعی اش نیست بلکه او همچون سابق به کارهای مورد علاقه اش چون ساز زدن و
ورزشهایی چون اسنوبورد و اسکی روی آب ادامه می دهد.
قبل از این که مسلمان شوم، رویای هالیوود را در سر داشتم؛ اما وقتی شهادتین را گفتم تمام این رویاها برایم رنگ باخت. من در آن زمان مشروب می خوردم، مواد مصرف می کردم؛ اما حالا اصلاً نمی خواهم که هیچ کدام از آن کارها را انجام دهم. از این که مسلمانم در قلبم احساس آرامش می کنم. قبل از این که مسلمان شوم هیچ هدفی در زندگی ام نداشتم. زنده بودن و ادامه زندگی برایم هیچ معنا و مفهومی نداشت. اما اسلام به من حس آرامش و امنیت داد و به زندگی ام رنگ و بوی تازه ای بخشید.
از وبلاگ تازه مسلمان

” آرنود فان دورن ” عضو سابق جناح راستگرای افراطی و اسلامستیز هلند موسوم به آزادی ، به دین مبین اسلام مشرف شد.
به گزارش امروز (شنبه ) خبرگزاری ایکنا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی
«islamic-events.be»، ” آرنود فان دورن “، عضو سابق جناح راست افراطی هلند
که توسط «گیرت ویلدرز »، نماینده اسلامستیز پارلمان هلند ، هدایت میشود ،
اسلام آورد .

آرنود فان دورن ، این خبر را در پایگاه اجتماعی توئیتر تحت عنوان «یک شروع تازه» عنوان کرد و در ادامه نیز شهادتین را در این پایگاه به زبان عربی به نمایش گذاشت.

| کد: | 12351 |
| عنوان: | دختران راهی دیگر: سرگذشت زنان آمریکایی که اسلام را پذیرفته اند |
| تاریخ ثبت: | بهمن 23, 1391 |
| تاریخ ویراش: | اسفند 5, 1391 |
| شابک: | 978-964-476-118-8 |
| تاریخ آخرين چاپ: | 1390 |
| نوع جلد: | شومیز |
| قطع: | رقعی |
| قیمت(ریال): | 40000 |
| شمارگان: | 2000 |
| چاپ جاری: | 4 |
| تعداد صفحات: | 254 |
| وزن(گرم): | 327 |


متنی که پیش رو دارید بر گرفته از مصاحبه ای است که تبیان با سرکار خانم لیلا شهرستانی انجام داده است . خانم لیلا شهرستانی محقق علوم اسلامی هستند که در امریکا زندگی می کنند و در رشته میکرو بیولوژی تحصیل کرده اند. ایشان دوره لیسانس را در دانشگاه کالیفرنیا استیت یونورسیتی فولرتون در رشته بیولوژی و دوره فوق لیسانس را در کالیفرنیا استیت پالی تکنیک یونورسیتی در رشته میکرو بیولوژی سپری کرده اند .در جریان تحقیقات دانشگاهی جرقه ای در مطالعات میان رشته بین علوم اسلامی و میکرو بیولوژی در ذهن ایشان زده می شود که باب جدیدی را در فعالیت های ایشان می گشاید . ایشان هم اکنون در مرکز آموزشی امام صادق علیه السلام در کالیفرنیا مشغول به تدریس هستند .از تمام جوانان پژوهشگر تبیانی که در ایده های پژوهشی خوبی در مطالعات بیولوژیکی مربوط به اسلام دارند دعوت می کنیم که به خلاصه این گفتگو توجه کنند و در صورت تمایل با ایشان در ارتباط باشند .

این حکم فقهی 15 میلیون دلار می ارزد
رشته ی تحقیقاتی من در میکروبیولوژی در مورد لاکتوفرین بود. لاکتوفرین یک مولکول پروتئینی است که در خون ما وجود دارد این ماده در کلستروم (آغوز) شیر مادربه میزان زیادی وجود دارد. این ماده خاصیت ضد میکروبی دارد یا این که خیلی شدید جلوی میکروب ها را می گیرد. کاری که لاکتوفرین می کند این است که آهن را به خودش جذب می کند یعنی این که هر میکروبی که در قسمت لاکتروفرین باشد به خاطر این که آهن ندارد نمی تواند رشد کند و میکروفیلم درست کند.
میکروفیلم یا بیوفیلم یعنی وقتی باکتری ها رشد می کنند و لایه لایه روی هم قرار می گیرند و باعث تشکیل چرک می شوند . اصل تحقیقات ما در مورد اسهال خونی بود که بوسیله ی ایکولای ا ُوان فایوسون ایکس سون که یک نوع خاص باکتری است ایجاد می شود.
ماجرا این گونه بود که در یکی از رستوران های آمریکا به نام جک این د باکس jack in the box تقریباً حدود 6 یا 7 سال پیش اتفاقی افتاد که عده ای از این اسهال خونی مردند و بعد که یک مقدار تحقیقات شد معلوم شد که علت این باکتری ها بوده این باکتری ها البته در دستگاه های گوارشی مثل روده و... هست یعنی در بدن همه ی انسان ها هست ولی وقتی از طریق خوردن وارد بدن بشود باعث ابتلابه اسهال خونی خواهد شد که درصد تلفاتش بالا است. در اسلام مفهوم نجس و پاکی باعث می شود که ما به دقت برای صحت عباداتمان آنرا رعایت کنیم اما مفهوم مشابه تمیز و کثیف گرچه در غرب اهمیت دارد اما اجبار آور نیست . در این رستوران هم متوجه شدند که مدفوع زیر ناخن آشپز رستوران به گوشت منتقل شده و تعدادی از مشتریان را کشته . گویا اشپز بعد از دستشویی رفتن عجله داشته و دست هارا نشسته!!
شرکتی که تامین کننده گوشت در ان ایالت بود به استاد بنده پروژه ای را داد که بر اساس ان قرار شد ما در گوشت لاکتوفرین ها را فعال تر کنیم که اگر باز هم میکروبی در انها نفوذ کرد امکان رشد نیابد . مبلغ این قرار داد 15 میلیون دلار بود و چون پروژه من هم در مورد همین لاکتوفرین بود با 5 نفر دیگر کار را شروع کردیم اما متاسفانه میزان نفوذ لاکتوفرین در گوشت ها در حین آزمایش متغیر بود و این امکان وجود نداشت که به ماده ثابتی برسیم که اضافه کردن آن به گوشت میزان محافظت در برابر باکتری ها را افزابش دهد.

ما در لابراتوار این لاکتوفرین را فعالش می کردیم (این لاکتوفرین با بافری خاص تحت ph خاصی فعال می شد )و وقتی که تست می کردیم لاکتوفرین در حالت عادی باکتری ها را از بین می برد اما روی گوشت که امتحان می شد گاهی موفق و گاهی نا موفق بود. من ازمایش روی نمونه ها را انجام می دادم و گوشت می گرفتم و محلول های متفاوت را ازمایش می کردم روزی من تصادفاً دیرم شد و مجبور شدم که گوشت از منزل ببرم که گوشت اسلامی بود وقتی امدم این تست را کردم دیدم ای بابا جوابها خیلی فرق می کند با گوشت های دیگر یعنی اولاً وقتی ما این باکتری ها را می گذاشتیم درصد این نفوذ باکتری ها خیلی کمتر بود یعنی واقعاً اصلاً خود باکتری بدون لاکتوفرین هم نفوذ نمی کرد! وقتی هم که می شستیم اصلاً چیزی دیگه نمونده بود روی گوشت. کنترلر آزمایش ما اب بود یعنی هر ازمایش با محلولی خاص صورت می گرفت و کنترل ان با اب بود.
من دیدم خود باکتری وقتی به گوشت اسلامی می رسد نفوذ نمی کند و اگر هم کمی نفوذ کند با اب کاملا تمیز می شود. سبحان الله ! اینجا باید اشاره کنم که وقتی در فقه ما آب از مطهرات است به همین دلایل می تواند باشد . ولی الان بخاطر مسائل مادی از اسپری های مختلف استفاده می کنند. ولی همون که اسلام 1400 سال پیش گفته بود آب و آب از همه چیز بهتراست .

وقتی استادم جواب ازمایش را دید تعجب کرد من گفتم که امروز یک فرقی کرده من امروز گوشت حلال آوردم ایشان آقای دکتر نرن نایدی بود و یک هندی هستند که دکترا رو در سوئد گرفته وقبلا به واسطه کشف دلایل میکروبیولوژیک مرگ تعدادی از زنان که از وسایل خاص بهداشتی استفاده می کردند مشهور شده به من گفتند که خودشون – با اینکه مسلمان نیستند- از گوشت حلال استفاده می کنند . در لابراتوار بعضی برایشان سوال شده بود که این چه گوشتی است که این قدر نسبت به نفوذ باکتری ها مقاوم هست . استاد ما در حالی که سالن را ترک می کرد گفت این گوشتی است که هرگز به شما اسهال خونی نمی ده!

برای من علت این مقاومت گوشت حلال بسیار مهم بود و نکته جالب تر این بود که سازمان گوشت امریکا برای تمیز نگه داشتن گوشت 15 میلیون دلار خرج می کند تا این آقا اسپریی برای ایشان بسازد که به گوشت بزنند و مقاوم شود و ان وقت خود او می داند که اگر گوشت اسلامی باشد دیگر نیازی به ان همه هزینه نیست اما علاقه به مال دنیا همه انها را از ابراز حقیقت باز می دارد !
بر می گردم به اون قسمت لاکتوفرین – لاکتوفرین دلیلی که کار می کند این است که آهن را می گیرد به خودش و برای همین چون آهن وقتی نباشد باکتری ها نمی توانند رشد کنند ما وقتی که گوشت را اسلامی سر می بریم اول شاه رگ زده می شود بدون اینکه نخاع قطع بشود وقتی شاه رگ قطع می شود چون که نخاع قطع نشده قلب هنوز در حال تپیدن هست وقتی قلب می زند همه خون از بدن خارج می شود و از انجا که تمام اهن در گلبول قرمز است وقتی که همه خون خارج می شود دیگر گوشت ان آهن را ندارد و به خاطر همین نیازی به لاکتوفرین برای از بین بردن آهن نداریم و باکتری ها هم به علت نبود اهن در خون جذب نمی شوند و اگر بشوند با شستشو با اب ساده از بین می روند. گرچه استاد ما با همان ایده ای که از گوشت اسلامی گرفت ان مبلغ را دریافت کرد و اسپری خاصی را هم ساخت و نهایتا حق را منکر شد اما برای خود من این نکته بسیار مهم بود که حساسیت اسلام به نجاست خون ازین جهت است که در تمام فضای اطراف ما صدها بلکه هزاران نوع باکتری وجود دارد که به شدت جذب اهن می شوند و وقتی دست شما خون می اید امکان جذب باکتری ها به وسیله اهن خون بسیار بالا است بنابر این در معرض انواع عفونت ها هستید اما اگر با دقت ( یک بار یا سه بار ) دست خونی خود را اب بکشید راه نفوذ باکتری ها را بسته اید .
من با پروفسور هشام ابراهیم در مورد این تحقیق صحبت کردم که ان شا الله چاپ بشود اما ایشان پیشنهاد دادند که بهتر است زیر نظر یک استاد غیر مسلمان تحقیقات را ادامه دهم تا در مجامع علمی امریکا پذیرفته شود! که البته در پی آن هستم .
آیا غیر از مسئله گوشت حلال پژوهش دیگری نیز در رابطه با فقه اسلامی و میکروبیولوژی انجام داده اید؟
بله
خون در داخل دهان طاهر است
به دلایلی که گفتم خون خارج از بدن باعث انواع آلودگی ها است اما در داخل بینی یا دهان چون مخاط داخلی خودشان حاوی مواد دفاعی هستند و سیستم دفاعی بدن در برابر باکتری ها فعال هستند بنابر این خون داخل دهان یا بینی پاک اعلام شده . به هر حال در سال های دور که ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین نمی توانستند به مردم بگویند که سیستم دفاعی بدن شما این طور است یا نه بنابر این مسئله نجاست و طهارت را مطرح کردند که البته هم جنبه عبادی دارد و هم بهداشتی .
وقتی روزه هستید سرتان را در آب فرو نکنید
تمام سلول های ما در مایعی شناورند که هیدروفیلی است یعنی یه آب علاقه مند است و آن مایع در حقیقت وسیله شستشوی سلول هاست با فرو بردن سر در اب مطلق این سلول ها مثل اهن ربا آنرا جذب می کنند و آب وارد بدن می شود و روزه باطل می شود .
سگ و خوک نجس هستند
از این هزاران هزار باکتری که در اطراف ما وجود دارد ما تنها نسبت به بعضی از انها حساس هستیم . آن هم تنها آن ویروس ها و باکتری هایی که می توانند به سلول ها ی بدن ما متصل شوند چون این بکتری ها مانند پازل هستند که فقط تکه هایی که با ان ها مشابهت دارند به انها وصل می شوند . مثلا ویروسی که گیاه تنباکو را بیمار می کند شما را بیمار نمی کند اما در مورد حیوانات چنانچه تماس انسان با انها زیاد باشد امکان تغییر در ساختار باکتری های انان هست که باعث بیماری ما بشوند.
در مورد حیوانات نجس این تشابه ساختار بسیار زیاد و سریع است و بنابر این سگ و خوک به علت اشتراکی که می توانند با ما در ساختار بیماری ها و شکل باکتری ها داشته باشند کلا نجس اعلام شده اند . البته باز تاکید می کنم در این موارد جنبه عبادی بر جنبه بهداشتی مقدم است و اصل بر تبعیت از شرع اسلام است زیرا درک تمامی موارد فقهی با علم اندک امروز امکان ندارد " و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا " با این وجود ما در مورد علت محرم بودن خواهر و برادر های رضاعی و یا علت حرمت مشروبات و با حرمت موسیقی تحقیقات بایولوژیکی انجام دادیم و به پاسخ های قانع کننده ای رسیدیم .
درباره مدرسه دارالعلم توضیحی می دهید ؟
بله این مدرسه با نام دارالعلم یا مدرسه امام جعفر صادق علیه السلام در جنوب کالیفرنیا است چهل درصد دانش اموزان ان اهل سنت هستند و دانش اموزان مسیحی نیز داریم . کلا ورود همه ادیان به مدرسه آزاد است . در این دبیرستان حدود 30 واحد از دروس دانشگاه در رشته های بیوشیمی و بیولوژی هم تدریس می شود که همین امر و نحوه تدریس سطح علمی این دبیرستان را بالا برده است و البته ما اجازه تاسیس شعبه های متعدد آنرا در سراسر امریکا و دیگر نقاط دنیا داریم . موسس این دبیرستان سید مرتضی قزوینی هستند که هم اکنون در عراق به سر می برند و ما هر سال از اندیشمندان ایرانی برای برگزاری" ورکشاپ " هایی در زمینه اموزش علوم اسلامی همراه با علوم تجربی استفاده می کنیم .
ما بسیاری از پروژه های تحقیقاتی را در مدرسه مطرح می کنیم و با اینکه از تمام فرق دینی در این مدرسه حضور دارند اما بسیاری از این طرح ها استقبال شده . حتی بنده کتاب درسی کلاس بیولوژی خود را توحید مفضل ( کتابی شامل فرمایشات امام صادق علیه السلام به شاگرد خود مفضل است ) قرار داده ام و برای دانش اموزان تطبیق معارف اسلامی و علوم تجربی انچنان جذاب بوده است که تمایل داشته اند درسی خاص به نام علم و دین را در مدرسه ایجاد کنیم .
آیا پیش ازین با تبیان آشنا بوده اید؟
بله من در جریان تهیه طرح درس هایم مخصوصا در زمینه علوم اسلامی بسیار به این سایت مراجعه می کنم و انرا بسیار مفید می دانم .
آیا این امکان برای کاربران تبیان هست که با شما در ارتباط باشند؟
بله با کمال میل از طریق این وب سایت ها با گروه ما که هدف انها درک صحیح از مبانی اسلام است می توانند در ارتباط باشند :
این مصاحبه بسیار مفصل بود اما متاسفانه به علت محدودیت هایی که در ارائه مطلب داشتیم خلاصه آنرا تقدیم دوستان کردیم . خانم لیلا شهرستانی با تواضع و مهربانی ویژه ای از تمام دوستان تبیانی که ایده های علمی خوبی در رابطه با اثبات حقایق اسلامی دارند استقبال کردند و چنانچه شما جزء این افراد هستید با ایمیل ما :scitech@tebyan.com
مکاتبه کنید و نشانی پست الکترونیک ایشان را دریافت کنید .

Iranpn – گزارش، نقل از رجانیوز: شورای محلی شهر "ژن ویه" در فرانسه، چهار نفر از مربیان ورزشی یک کمپ تابستانی را به دلیل روزه گرفتن در هنگام انجام وظیفه، از کار معلق کرده است. شهردار شهر ژن ویه گفته است سرپیچی این مربیان از خوردن و آشامیدن برخلاف قراردادی است که با این افراد بسته شده است. به گفته شهردار روزه دار بودن این مربیان ورزش، ایمنی بچهها را در این کمپ به خطر میاندازد !
یکی از این چهار مربی ورزشی ضمن «غیرقابل قبول» دانستن این تصمیم، گفته است که آنها قصد دارند این موضوع را به دادگاه بکشانند. یکی دیگر از این مربیان که در حال حاضر از کار معلق شده نیز گفته است: «شما نمیتوانید فردی را به زور وادار به خوردن بکنید. شما نمیتوانید ثابت کنید که نخوردن یک وعده غذا از بعضی از قابلیتهای شما کم میکند.»
این اقدام عجیب مسئولان دولتی فرانسه پس از رسانهای شدن، با اعتراض گسترده مردم این کشور به ویژه مسلمانان روبرو شده و شورای مسلمانان فرانسه نیز از اعلام شکایت علیه مقامات شهر ژن ویه خبر دادهاند.
جلوگیری از اجرای احکام و آداب فردی اسلامی و سلب حقوق شهروندی افراد مسلمان به دلیل این مساله، ادامه پروژه اسلامهراسی در اروپا است که فرانسه به دلیل دارا بودن بزرگترین جامعه مسلمان در اروپا، عهدهدار آن و پیشرو در این زمینه شده است تا ضمن اعمال فشار و محدودیتهای گسترده علیه مسلمانان، عرصه را بر گرایش شدید جوانان این کشور به دین اسلام تنگ کند و مانع از تحقق این مساله شود؛ ماجرایی که چند سال پیش و در ماجرای ممنوعیت حجاب در مراکز آموزش عالی فرانسه نیز تکرار شد.
در سال 2004، نیکولا سارکوزی، رئیسجمهور وقت فرانسه در یک اقدام ضداسلامی و طی سخنرانی در پارلمان آن کشور از حضور زنان محجبه در اماکن عمومی این کشور انتقاد کرد و پوشیدن حجاب را توهینی به طرز تفکر جامعه فرانسوی و مخالف قانون سکولار این کشور دانست. او با لحن تندی حجاب اسلامی را مورد حمله قرار داد و گفت: «حجاب، زنان را به سطح یک برده تنزیل میدهد و از منزلت آنان میکاهد.»
اما این پایان تقابل با اسلام در فرانسه نبود. هفته گذشته و با وجود موافقت اخیر فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) مبنی بر امکان استفاده از حجاب توسط بازیکنان زن، فرانسه اعلام کرد اجازه نخواهد داد آنها حجاب داشته باشند. فدراسیون فوتبال فرانسه (FFF) روز جمعه (۱۶ تیر، ۶ جولای) اعلام کرد این فدراسیون باید به اصول حقوقی و قانون اساسی فرانسه مبنی بر سکولاریسم که در این کشور حاکم است و در قوانین موضوعه فرانسه آمده است، احترام بگذارد و در ادامه صراحتا بازیکنان زن را از داشتن حجاب منع میکند.
قانونی در فرانسه وجود دارد که به شدت مذهب و حوزه عمومی را از یکدیگر جدا میکند و بر همین اساس، اسلام ستیزی در این کشور به طور جدی مورد توجه مسئولان دولتی است.
برهان: امروزه زنان در آمریکا میتوانند اغلب مناصب و مسؤولیتهای نظامی را عهده دار شوند و دوشادوش مردان به وظایف خود عمل کنند. زنان نظامی آمریکا حتی به مأموریتهای مختلف در اقصی نقاط دنیا اعزام میشوند و در کشورهایی چون افغانستان، عراق، کره و .... حضور دارند. طی سالهای اخیر، میزان به کارگیری زنان در ارتش این کشور به شدت افزایش یافته است و در حال حاضر بیش از 15 درصد از پرسنل نظامی آمریکا را زنان تشکیل میدهند[1].
سؤال مهمی که در این ارتباط به ذهن متبادر میشود این است که آیا اساساً روحیّهی زنان با جنگ، قتل و کشتار که شیوهی خاص ارتش آمریکا است، سازگاری دارد؟ آیا جنگیدن و کشتن طرف مقابل نیاز به ظرافت خاص دارد که زنان باید آن را به انجام برسانند؟ آیا در عرصهی عمل، زنان نظامی توانستهاند همچون مردان دست به عملیّاتهای نظامی گسترده، کشتار نیروهای به اصطلاح دشمن، بمباران مواضع طرف مقابل و ... بزنند؟ تحقیقات خود آمریکاییها نشان میدهد که جواب سؤالات یاد شده همگی منفی است و واقعیّات طور دیگری است.
روی دیگر واقعیت
فوریهی سال 2011 میلادی، ماجرایی رخ داد و باعث گردید که توجهها بیش از پیش به سؤالاتی نظیر سؤالات یاد شده متمرکز شود و نفس حضور زنان در ارتش آمریکا زیر سؤال رود. در این ماه، چند تن از نظامیان زن آمریکا با طرح شکایتی در دادگاه این کشور، پنتاگون را متهم به نادیده گرفتن آمار تکان دهندهی تجاوز به زنان در ارتش این کشور کردند. همچنین «رابرت گیتس»، وزیر دفاع وقت و «دونالد رامسفلد» وزیر سابق دفاع این کشور، نیز متهم شدند که نهاد تحت مدیریت آنها خشونت برضد زنان و تجاوز به آنها را پذیرفته و این اقدامها را فقط نظاره میکند[2]. حتی روزنامهی «لسآنجلس تایمز» هم اعتراف کرده است که ارتش آمریکا تجاوز، آزار و اذیّت جنسی زنان را نادیده میگیرد[3]. بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده از سوی نهادهای رسمی و غیررسمی، یک سوم زنان نظامی آمریکا مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند. افزون بر این، 70درصد از زنان نظامی نیز اظهار داشتهاند که از سوی همقطاران نظامی خود مورد آزار و اذیّت جنسی قرار گرفتهاند. بر طبق مطالعهای دیگر، در مجموع، 90 درصد از زنان شاغل در ارتش آمریکا به نوعی مورد آزار، اذیّت و خشونت جنسی قرار میگیرند. همچنین 90 درصد آنهایی هم که مورد تجاوز قرار میگیرند آن را به دلایلی گزارش نمیدهند[4].
آمار این خشونتها در شرکتهای نظامی خصوصی به مراتب بیشتر است و زنان بیشتری قربانی مطامع نظامیان مرد و عمدتاً فرماندهان ارشد خود میشوند. برای نمونه خانم «جونز» که در سال 2005 میلادی در عراق مورد تجاوز دسته جمعی همرزمان خود قرار گرفته بود آن را گزارش داد اما پاسخی که دریافت کرد این بود که برای چند روز در یک کانتینر محبوس و از داشتن آب، غذا و مواد دارویی و بهداشتی محروم شد[5].
مسألهی قابل تأمل اینجاست که آمار زنانی که توسط همرزمان خود مورد تجاوز و خشونت جنسی قرار میگیرند به مراتب بیشتر از کسانی است که توسط نیروهای دشمن کشته میشوند. اما مسألهی جالبتر این است که رسانههای جریان اصلی آمریکا تمایل یا توانایی پوشش این موارد را ندارند.[6]
آنچه که از خود مسألهی تجاوز مهمتر به نظر میرسد، میزان بالای قتل زنان بعد از اقدام به تجاوز و یا خودکشی آنان است. بر اساس آمارهای منتشر شده، میزان قابل توجهی از زنان نظامی آمریکا معمولاً به دلایل غیر جنگی و عمدتاً در ارتباط با مسألهی تجاوز میمیرند. تنها در سال 2008 میلادی و در عراق 94 نفر از زنان نظامی آمریکایی به این دلیل کشته شدهاند. این در حالی است که آمار منتشر شده معمولاًبسیار کمتر از آن چیزی است که در عالم واقع، روی میدهد[7].
رنگین پوستها قربانی تمایلات جنسی نظامیان آمریکا
«میروسلاوا فلورس» در مقالهای با عنوان «تجاوز به زنان آمریکای لاتین در ارتش آمریکا» گزارش مفصلی در خصوص زنانی ارایه داده است که از کشورهای آمریکای لاتین با هزاران رؤیا و امید به ارتش آمریکا پیوسته و درصدد اثبات خود به عنوان شهروند وفادار آمریکایی بودهاند تا اینکه بتوانند منبع درآمدی برای خود کسب کنند اما سرنوشتی که در انتظار آنهاست، بسیار تکان دهنده است. بر اساس تحقیقات نویسنده، طی سالهای اخیر، بسیاری از زنان رنگین پوستی که به استخدام ارتش آمریکا در آمدهاند توسط یهودیان نژادپرست و سفیدپوستان، مورد تجاوز قرار گرفتهاند. وی معتقد است که این زنان صرفاً به دلیل ایجاد تفریح و سرگرمی برای نظامیان سفید پوست و یهودی به استخدام درآمدهاند و به ابزار کامجویی آنان مبدل شدهاند. وی در ادامه با بررسی زندگی پنج نفر از رنگین پوستانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند، میافزاید راز کثیف پنتاگون و مقامهای آن از جمله «رامسفلد» و «پل ولفویتز» این است که رنگین پوستان را صرفاً برای تجاوز و به عنوان ابزار لذت برای نظامیان مرد به استخدام ارتش در میآورند[8].
![]() |
|
| |
|
Association: Name: American Studies Association | |
| Citation:
|
| ||||||||||||||
| ||||||||||||||
| ||||||||||||||
دختر بيل كلينتون، رئيسجمهور پيشين آمريكا، چندي پيش، پس از دريافت تفاسير انگليسي قرآن كريم، به اسلام علاقهمند شده است.
آيتالله سيدكمال فقيه ايماني در گفتوگو با خبرنگار «بازتاب»، ضمن بيان اين مطلب گفت: چند سال پيش دختر كلينتون با ارسال نامهاي به مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين(ع) در اصفهان، درخواست تعدادي كتاب تفسير و ديگر آثار اسلامي كرد كه مؤسسه نيز اين كتابها را براي وي ارسال و پس از مدتي، رئيس دفتر بيل كلينتون، مرسوله پستي را اعلام وصول كرد.
استاد حوزه علميه اصفهان افزود: بنا بر برخي اخبار رسيده، دختر كلينتون كه با مطالعه كتابها به اسلام علاقهمند شده بود، مادرش را نيز با اين تعاليم آشنا نموده و در مورد مباني اسلام با او گفتوگو كرده است.
هيلاري كلينتون، مادر چلسي كلينتون، خود نيز از سناتورهاي ايالات متحده آمريكا و از كانديداهاي احتمالي حزب دمكرات آمريكا در انتخابات آينده رياستجمهوري در سال 2008 به شمار ميرود.
وي گفت: البته درباره مسلمان شدن دختر رئيسجمهور آمريكا خبر دقيقي به ما نرسيده است.
به گفته رئيس مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين(ع)، روزانه نامههاي بسياري از اقصي نقاط جهان به اين مؤسسه ميرسد و نزديك به يك سال است كه سيل نامههاي جوانان جهان، اطلاعاتي درباره حضرت مهدي(عج) ميخواهند و اين مؤسسه هم كتابي را در همين زمينه در دست ترجمه دارد.
گفتني است، مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين(ع) قرآن را به زبانهاي انگليسي، مالايي، روسي، ايتاليايي، چيني و آلماني ترجمه كرده و روزانه، نزديك به پنجاه بسته كتاب به كشورهاي اروپايي و آمريكايي ميفرستد و علاقهمندان به دين اسلام با ارسال نامه، ميتوانند از كتابهاي رايگان اين مؤسسه با زبانهاي خارجي استفاده كنند.
افزارش روزافزون تعداد مسلمانان مقيم انگلستان و پافشاري آنان بر اعتقادات مذهبي خود، رهبران كليساهاي اين كشور را به شدت نگران كرده است.
آنان با اشاره به كمتوجهي مسيحيان انگلسي به آيين مسيح(ع)، تنها راه مقابله با گسترش اسلام را تعميق باورهاي اين آيين در ميان مردم انگلستان دانستهاند.
به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب» به نقل از «كريستينتودي»، يكي از مقامات كليساي جامع انگلستان هشدار داد، در صورتي كه مسيحيان، اعتقادات خود را جدي نگيرند، بريتانيا به زودي به يك ملت مسلمان تبديل خواهد شد.
«كنون آسنت نوگنت»، از مقامات كليساي جامع «لينكولن»، هفته گذشته، به نامهاي در مورد نحوه واكنش مسلمانان به كاريكاتور پيامبرشان اشاره كرد. آنان با نوشتههاي خود، به بريتانيا هشدار دادند كه در آينده، همه بريتانيا مسلمان خواهند شد. در اين مورد، هيچ ترديدي نيست كه اسلام در اينجا ماهيتي تبليغاتي دارد و گرويدن انسانهاي بياعتقاد به اسلام، از عوامل گسترش اصلي اسلام در انگلستان است. اين امر عجيب نيست كه بسياري از مسلمانان، بر اين باورند كه سرانجام، اين كشور به پيامبر آنان ايمان خواهد آورد؛ خصوصا در مواقعي كه با يك اعتقاد مسيحي غيرقطعي و در حال كاهش روبهرو ميشود.
او اضافه كرد: «چيزي كه براي بريتانيا با هدف يك ملت مسيحي باقي ماندن، مهم است، اين است كه مسيحيان، اعتقادات خود را جدي بگيرند و هيچگاه گمان نكنند كه يك بريتانيايي مسيحي، هميشه بدون تغيير خواهد ماند».
آمار جديد درباره نهضتهاي مذهبي و رشد آنان در بريتانيا، نشان داده است كه اگر اين روند تا سال 2012 ادامه يابد، آنگاه، تعداد افرادي كه در مساجد هستند، از تعداد افراد حاضر در كليساها بيشتر خواهد شد.
هفته گذشته نيز سراسقف «كانتر بوري»، در اين باره گفت: هرچند عده بسياري از مردم، هماكنون در مساجد بريتانيا هستند، هنوز اين پرسش باقي است كه بنياد اساسي مذهبي مردم بريتانيا چيست؟
راهاندازي تلويزيون فارسي توسط ميسيونرهاي مسيحي
تلويزيون فارسي زبان مسيحيت به تازگي شروع به پخش برنامههاي خود از ماهواره هاتبرد کرده است.
محتواي برنامههاي اين شبکه، تبليغ مسيحيت بوده و تمرکز آن روي جوانان است. تبليغ مسيحيت از طريق تلويزيونهاي ماهوارهاي چيز عجيب و تازهاي نيست و اين تلويزيون سعي گستردهاي در استفاده از مسلمانان مسيحيشده براي تبليغ مسيحيت ميکند.
بيشتر اين تازهمسيحيان، جوانان مسلماني بودهاند که به دلايل مختلف (بيشتر روحي و رواني و البته مادي) در دام ميسيونرهاي مسيحي افتادهاند.
با توجه به اخباري که اخيرا از فعال شدن عناصر ميسيونر در داخل کشور (حتي در مکانهاي مذهبي مسلمانان!) به گوش ميرسد، راهاندازي اين تلويزيون، اهميت بيشتري پيدا ميکند. ظاهرا اين شبکه سعي ميکند از روش و ادبيات تازهاي براي تبليغ استفاده کند.

آيتالله يوسف صانعي، از مراجع عظام تقليد قم گفت: اولين و عاليترين درس حادثه كربلا اين است كه اسلام با ترور و تروريسم مخالف است و همه ما وظيفه داريم كه اين مطلب را به گوش جهانيان برسانيم.
به گزارش ايرنا، وي در پايان درس خارج خود به مناسبت ماه محرم با تاكيد براينكه اسلام دين آسايش و سهولت است، خاطرنشان كرد: متاسفانه امروز دنياي اسلام گرفتار افراد متحجري است كه به نام اسلام ترور ميكنند. ![]()
وي گفت: اين افراد مردم را زير شكنجه و فشار قرار ميدهند و مراكز را منفجر ميكنند تا مردم را وادار به سكوت كنند.
وي از همه مبلغان، سخنوران وروزنامه نگاران خواست كه دردفاع از مظلوميت اسلام اولين و عاليترين درس حادثه كربلا را مبتني بر اينكه اسلام با ترور، خشونت و تروريسم مخالف است، به گوش جهانيان برسانند.
آيتالله صانعي بااشاره به حادثه كربلا وبيان ماجراي طرح ترور «عبيدالله بن زياد» توسط برخي از نزديكان «مسلم بن عقيل» سفير امام حسين (ع) در كوفه و مخالفت ايشان با اين اقدام تروريستي، گفت: به رغم اينكه همه چيز براي ترور عبيدالله ابن زياد فراهم بود اما مسلم ابن عقيل از اين كار امتناع كرد.
اين مرجع تقليد گفت: وقتي علت سرباز زدن مسلم را از ترور عبيدالله ابن زياد پرسيدند، ايشان پاسخ داد: «الايمان قيد الفتك» (ايمان جلوگيريكننده از ترور است).
آيتالله صانعي از متحجرين ، واپس گرايان و كساني كه مردم را بيارزش تلقي ميكنند و كساني كه به نام اسلام دست به ترور ميزنيد و افرادي كه اسلام را دين خشونت ميدانندخواست تا قدري در اين عمل مسلم ابن عقيل تامل كنند.
وي در بخش ديگري از سخنان خود به مبلغان توصيه كرد كه هدف از قيام امام حسين (ع) را به خوبي براي مردم بيان كنند.
آيتالله صانعي اظهار داشت: امر به معروف و نهي از منكري كه به عنوان فلسفه قيام امام حسين (ع) ذكر شده است معنايش اين نيست كه ايشان ميخواست مردم را مجبور كند تا به معروف عمل كنند.
اين مرجع تقليد خاطرنشان كرد: هدف امام حسين (ع) ازامر به معروف و نهي از منكر مقطعي نبود، بلكه هدف اساسي ايشان بوجود آوردن فرهنگ معروف از نظر علمي و عملي بود يعني جامعه را طوري بسازند كه خود به خود معروف را انجام دهند.
وي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به اينكه در جامعه بشري هر انساني براي خود ركني است و داراي احترام و منزلت ميباشد، گفت: سرنوشت بشر در اعمال حاكميت و حكومت قانون در دوران غيبت دست خود مردم است.
وي اين سخنان را كه مردم در اسلام سياهي لشكرند ، اشتباه دانست و گفت: اين سخنان مردم چه بيايند يا نيايند فايدهاي ندارد يا اين سخن كه ما به مردم كاري نداريم ومردم در زمان غيبت مجبورند كه بيايند، سخن اشتباهي است.
آيتالله صانعي خاطرنشان كرد: عزاداري ابي عبدالله معنايش اين است كه به ظالم احترام نگذاريم و از ظلم و ظالم تبري بجوييم واو را در جامعه بايكوت كنيم.
وي ياد آور شد: ظالم هر كسي كه ميخواهد باشد و يا هر كجا كه باشد وظيفه ما به عنوان عاشقان ابي عبدالله حسين (ع) تبري جستن از اوست.
| كريستيان ساينس: أعداد المعتنقين للإسلام في تزايد، وهم أكثر ورعاً من الذين ولدوا مسلمين | |
|
| واشنطن – الوطن - اعتبرت صحيفة "كريستيان ساينس مونيتور" الأمريكية أن قسما كبيرا من المسلمين الجدد يصبحون أكثر ورعا ممن ولدوا مسلمين، مشيرة إلى أن عدد هؤلاء يقدر بالآلاف سنويا.وأرجعت الصحيفة تزايد عدد المعتنقين الجدد للإسلام إلى عدة أسباب منها البحث عن "السكينة" التي يمنحها الإسلام لهم وسماحته واحترامه لحقوق المرأة، إضافة إلى حرصه على الترابط الأسرى، بحسب معتنقين جدد. وقالت الصحيفة بناء على مقابلات أجرتها مع عدد من المعتنقين الجدد للإسلام إنهم "يندمجون سريعا وبتحمس لدينهم الجديد ولكل ما هو مختلف عن ديانتهم الأصلية فيقبلون على ارتداء الحجاب والصلاة بانتظام في المسجد وحفظ القرآن حتى إنهم يصبحون الأكثر ورعا من هؤلاء الذين ولدوا مسلمين". إلا أن الصحيفة قالت في تحقيقها المنشور الثلاثاء 27-12-2005: إن قسما آخر من المسلمين الجدد يفضلون التبني المتمهل للتعاليم الإسلامية، مرجعة ذلك إلى رغبة هؤلاء في الوصول إلى الدرجة القصوى من الاقتناع بهذه التعاليم. وضربت الصحيفة مثلا بالفتاة الفرنسية ماري فالوت التي اعتنقت الإسلام قبل 3 سنوات، حيث قالت إنها لم ترتدِ الحجاب حتى الآن، لكنها في الوقت ذاته تخلت عن الملابس ذات الطابع الغربي المخالف لتعاليم الإسلام، وأصبحت ترتدي الملابس المحتشمة الفضفاضة. تسامح الإسلام وعن الأسباب التي دفعت ماري إلى اعتناق الإسلام قالت الفتاة الفرنسية: "في الواقع أحببت الطريقة التي يدعو بها الإسلام إلى التقرب من الله... كنت أبحث عن إطار للتحرك بداخله، وإلى سكينة داخلية فالإنسان يحتاج إلى قواعد سلوكية واضحة وبسيطة وصارمة في الوقت نفسه كي يتبعها وهو ما وجدته في ديني الجديد". وعما يمثله لها الإسلام قالت ماري: "إن الإسلام هو رسالة حب للتسامح والسلام" رافضة بشدة الخلط الغربي بين الإسلام والإرهاب. ونفت ماري الأقوال السائدة بأن المسيحيات يدخلن إلى الدين الإسلامي فقط من أجل الرغبة في الارتباط بشخص مسلم الديانة قائلة والضحكة تعلو وجهها: "أتذكر أن أول ما سألني عنه زملائي حين أخبرتهم أني أسلمت كان هل لديك رفيق مسلم ترغبين في الزواج منه؟". وأضافت: "لم يصدقوا أني اعتنقت الإسلام بمحض إرادتي؛ ولأنني مقتنعة به"، وأشارت إلى أن الإسلام يشرع زواج غير المسلمة من المسلم؛ وهو ما يتيح لزوجة المسلم الاحتفاظ بديانتها غير الإسلامية. ونقلت الصحيفة عن هيفاء جواد الأستاذة بجامعة برمنجهام البريطانية رؤيتها في هذا الصدد قائلة: "في السابق كان أكثر الأسباب شيوعا لدخول الأوربيات في الإسلام هو الرغبة في أن تصبح على دين زوجها المسلم، لكن المزيد من النساء مؤخرا يخرجن من هذا الإطار ويتحولن إلى الإسلام عن اقتناع". ضد أخلاقيات المجتمع الغربي وقالت هيفاء: إن "العديد من الأوربيات يجدن في الأخلاق الإسلامية خلاصا من السلوكيات السائدة في المجتمع الغربي التي لا تروق لهن". وفي السياق نفسه قالت كارين فان نيوكرك صاحبة دراسة عن الدنماركيات اللاتي اعتنقن الإسلام: "الكثير منهن انجذبن إلى اهتمام الإسلام بالمرأة والحقوق التي يمنحها لها وعدم النظرة إليها كسلعة، كما هو الحال في بعض المجتمعات الغربية". وتابعت تقول: "إنهن أعجبن أيضا بتكريم الإسلام للمرأة الأم، وفكرة الترابط والتراحم التي يطرحها الإسلام". مخاوف إلا أن صحيفة "كريستيان ساينس مونيتور" عبرت عن مخاوفها من أن قسما من المسلمين الجدد يتحولون إلى التطرف ويتم استغلالهم من قبل جماعات متطرفة. وقالت الجريدة: "هؤلاء الذين يتبنون دخولا سريعا مطلقا يبدو من السهل اقتيادهم إلى التطرف". وأشارت الصحيفة إلى البلجيكية المعتنقة للإسلام "مريال ديكوك" التي نفذت عملية فدائية في بغداد ضد رتل من قوات الاحتلال الأمريكي في أوائل ديسمبر الجاري. ونقلت الصحيفة عن "ماجنوس رانستروب" صاحب الدراسات عن الجماعات الإرهابية بكلية أستوكهولم الوطنية للدفاع قوله: إن "الداخلين الجدد في الإسلام يشعرون بأن عليهم إثبات ذاتهم وهؤلاء يمكن أن يصبحوا بسهولة بالغة فريسة للتلاعب بهم من قبل جماعات متطرفة". وقالت "بتول ألتوما" التي تدير برنامج "نيو مسلم" للعناية بالمسلمين الجدد برعاية المؤسسة الإسلامية بليستر ببريطانيا: "المراحل الأولى بالنسبة للداخلين الجدد في الإسلام تكون حساسة جدا". وأوضحت: "أنت (كمتحول جديد) لست واثقا من معلوماتك.. أنت وافد جديد.. ويمكن أن تكون عرضة للعديد من الناس المختلفين في آرائهم أو لأحد الأعضاء في منظمة معينه لها أفكار بعيدة عن الدين الإسلامي". وفي ختام تحقيقها نقلت صحيفة "كريستيان ساينس مونيتور" عن خبراء غربيين في الشأن الإسلامي قولهم "إن جزءا ضئيلا فقط من الداخلين في الإسلام ينجذبون إلى الجانحين المتطرفين وإن جزءا أكثر ضآلة تبتلعهم دوامة العنف". |
ساینس کریستین مانیتور اعلام کرد که تازه مسلمانان در حفظ و رسیدن به مراحل بالای ایمانی سعی بیشتری نسبت به مسلمان زاده ها دارند.
این تحقیق که در ۲۰۰۵.۱۲.۲۷ صورت گرفت به عنوان مثال از دختر فرانسویی ای که ۳ سال پیش به اسلام روی آورده بود گزارشی تهیه کرده که مصادف بوده با سخت گیری نسبت به حجاب که این دختر با حفظ حجاب خود از دین خود می گوید:
او از احساس آرامش و تقرب خاصی که در دین جذیذش وجود دارد سخن می گوید و ان را یکی از اسباب پایبندی به این دین برمی شمرد.
او می گوید بر خلاف تصور غربی ها که دین اسلام را دین خشونت معرفی می کنند دین اسلام دینی بسیار آسان است و بحث از صلح و برابری در آن موج می زند.
برخلاف تصور همشاگردی هایم که اسلام آوردنم را به خاطر آشنایی با پسری مسلمان می پنداشتند من باید بگویم که هیچ پسر مسلمانی را هنوز به عنوان دوست نداشته ام واین یک تصور بسیار غلط از گرویدن دختران مسیحی به اسلام است بلکه این خود جاذبه اسلام است که باعث جذب انسان به سوی این دین می شود.
روزنامه هیفا به نقل از استاد دانشگاه بیرمنگام انگلیس می نویسد: در گدشته اسلام زنان اروپایی به تبع دین شوهرانشان بوده ولی امروزه به خاطر تحقیق و احساس رضایتی که بعد از تحقیق به آنها دست می دهد به این دین روی می آورند.
وی می افزاید احترام وتکریم حقوق زنان در این دین نیز یکی دیگر از علل گرایش زنان به اسلام است ونیز مهربانی و روابط عاطفی وصمیمی ای که در دین اسلام بر روی آن تا کید شده از دیگر عوامل این گرایش است.
کریستن ساینس مانیتور به نکته ای راجع به گمراهی و آلت دست قرار گرفتن این عده می پردازد که از جمله به خانم مریال دیکوک بلژیکی اشاره می کند که در عملیاتی انتحاری در عراق بر ضد نیروهای آمریکایی دست به انتحار خود زد.
واین پدیده شوم و آگاه نبودن از روح اصلی اسلام و در دام افراد گمراه را از معضلات این راه دانست.
واشنطن – الوطن - أفادت صحيفة واشنطن تايمز الأميركية أن 13 فتاة من جامعة كنتاكي سيشكلن أول ناد خاص بالفتيات هذا الربيع، في الوقت الذي تنتظر فيه مجموعة أخرى في جامعة بالتيمور بميرلاند القيام بالشيء ذاته.۱۳ نفر از دختران جوان مسلمان کنتاکی آمریکا اقدام به ایجاد تشکلات اسلامی کردند. و تشکل دیگری نیز در بالتیمور مریلند نیز در حال تاسیس می باشد.
اسم آن را "زنان بر روی زمین برای دوره ی زمانی" گذاشتند.
و این تشکل با حمایتخانم کولینز زن مسیحی تازه مسلمان شده پشتیبانی می شود که مبلغی حدود۲۵۰ هزار دلار به این گروه کمک کرده است
که در این تشکل برای بازگرداندن هویت اسلامی زنان مسلمان از جمله حجاب تلاش می شود ولی این کارها و عقائد اجباری نیست همچنانکه حدود یک چهارم دختران این گروه به حجاب پایبند نیستند.
این تشکل برای تمام زنان آزاد است ولی تاکنون غیر از زنان مسلمان عضو دیگری نداشته است.
از دیگر فعالیت های گروه می توان به کمک به فقرا و کمک های انسانی اشاره کرد.
تعداد مسلمانان اسرائیلی بیش از یک میلیون و 142 هزار نفر است و پیش بینی میشود که تا سال 2025 به حدود دو میلیون نفر بالغ شوند.
به گزارش مهر، دفتر مرکزی سرشماری رژیم اشغالگر قدس ضمن اعلام این مطلب افزود: نتیجه بررسی بیش از یک میلیون مسلمان اسرائیلی نشان میدهد 16 درصد از اسرائیلیها مسلمان بوده و از این تعداد مسلمان نیز 83 درصد عرب هستند.
روزنامه صهیونیستی معاریو به نقل از «نبأ» آورده است تعداد مسلمانان اسرائیلی به سرعت رو به افزایش است و یهودیان با شناخت اسلام به این دین روی میآورند و به سرعت مسلمان میشوند.

روزنامه مذکور تصریح کرد: بیشتر مسلمانان اسرائیلی در قدس ساکن هستند که تعداد آنها به 225 هزار نفر میرسد یعنی بیش از 30 درصد آنها در این شهر مقدس ساکن هستند.
کودکان مسلمان اسرائیلی که زیر 14 سال سن دارند، 43 درصد مسلمانان را تشکیل میدهند.
این درحالی است که در اثر ترس از برخورد صهیونیستها، به نوشته معاریو، برخی از یهودیان اسرائیلی مخفیانه مسلمان شده اند و از تعداد آنها آمار دقیقی در دست نیست



در حالي كه موج مسلمان شدن مردم اروپا روندي تصاعدي يافته است، كارشناسان اين قاره در جستجوي راز اين گرايش جديد هستند.