جرج گالووی:درخواست‌ها برای خلع سلاح هسته‌ای اسرائیل رو به افزایش است


مردخای وانونو ، کارمند سابق نیروگاه هسته‌ای رژیم اسرائیل (دیمونا)

مصاحبه با جرج گالووی

شبکه پرس تي‌وي در مصاحبه با جرج گالووي، عضو پارلمان انگليس در لندن به بررسي ابتکار عمل اخير قانون‌گذاران انگليسي پرداخته است که از رژيم اسرائيل مي‌خواهند که حقايق را درباره برنامه تسليحات هسته‌اي خود بازگو کند.



ادامه نوشته

حمله زامبی ها و نابودی ایران در "جنگ جهانی زد" + تصاویر

در فیلم اشاره می‌شود که ویروس زامبی به پاکستان می‌رسد و سپس زامبی‌های مسلمان پاکستانی از طریق مرز وارد خاک ایران می‌شوند. وقتی تلاش‌های دولت ایران برای جلوگیری از ورود زامبی‌ها به داخل خاک ایران جواب نمی‌دهد، ایران تلاش می‌کند با بمب های هسته‌ایِ خود به پاکستان حمله کرده و زامبی‌ها را متوقف کند، بدین صورت جنگی هسته‌ای بین ایران و پاکستان رخ می‌دهد که در انتهای آن هر دو کشور بطور کامل نابود می‌شوند!


ادامه نوشته

شلدون آدلسون کیست و چرا مورد عتاب رهبری قرار گرفت؟ +تصاویر


سؤالی که در ذهن بسیاری خطور می‌کند این است که رهبر انقلاب روز گذشته در فرمایشات خود به اظهارات کدام سیاستمدار آمریکایی اشاره کردند؟ اشاره رهبر انقلاب به اظهارات "شلدون آدلسون"، پشتیبان وفادار و همیشگی رژیم صهیونیستی و از بزرگترین حامیان مالی حزب جمهوریخواه آمریکا بود.

ادامه نوشته

اکنون زمان نابودی تسلیحات کشتار جمعی اسرائیل فرا رسیده است


بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل
گيلاد آتسمان:
بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل به هيات اسرائيلي دستور داد که سخنراني روز سه شنبه روحاني در مجمع عمومي سازمان ملل را تحريم کند و در گام بعدي آن را «يک سخنراني خود بينانه و مملو از رياکاري» توصيف کرد.اما به نظر مي‌رسد، اسرائيل اين بار تنهاست.
ادامه نوشته

مردم عراق هنوز با بیماری‌های حاصل از استفاده امریکا از اورانیوم ضعیف شده دست و پنجه نرم می‌کنند


مردم عراق هنوز با بیماری‌های حاصل از استفاده امریکا از اورانیوم ضعیف شده دست و پنجه نرم می‌کنند
یک سرباز امریکایی مستقر در عراق قطاری از فشنگ‌های حاوی اورانیوم ضعیف شده را در دست دارد.
سه شنبه 1 مرداد 1392 | 11:49

مردم عراق می‌گویند تهاجم تحت امر امریکا به کشورشان هنوز به پایان نرسیده است زیرا آن‌ها هنوز از اثرات اورانیوم ضعیف شده مورد استفاده ارتش امریکا رنج می‌برند.


شبکه خبری راشا تودی روز دوشنبه (۳۱ تیر) بیش از یک دهه پس از آغاز تهاجم امریکا به عراق در یک گزارش اختصاصی به ارائه جزئیاتی درباره تاثیرات شدید و جدی استفاده نیروهای امریکایی از اورانیوم ضعیف شده بر شهروندان عراقی پرداخت.

بر اساس این گزارش، افزایش چشمگیر ابتلا به لوسمی و اختلالات مادرزادی در شهر نجف به طور مستقیم حاصل استفاده نیروهای تحت امر امریکا از اورانیوم ضعیف شده در عراق است.

سندس نصیف، یکی از پزشکان محلی در عراق در مصاحبه با راشا تودی گفت در حال حاضر شیوع سرطان در نجف از آنفولانزا بیشتر است.

دکتر نصیف افزود :«در پی آغاز جنگ عراق، میزان سرطان، لوسمی و اختلالات مادرزادی به نحو چشمگیری در نجف افزایش یافت. مناطقی که مورد حمله امریکا قرار گرفتند، بیشترین میزان افزایش ابتلا به این بیماری‌ها را به خود اختصاص دادند. ما عقیده داریم این مساله به علت استفاده از تسلیحات «غیرقانونی» نظیر اورانیوم ضعیف شده از سوی نیروهای امریکایی روی داد. وقتی شما به بیمارستان‌ها در این شهر سر می‌زنید می‌بینید که شیوع سرطان از آنفولانزا بیشتر است.»

اورانیوم ضعیف شده از نظر شیمیایی ماده‌ای سمی است که از فرآورده‌های جانبی نیروگاه‌های هسته‌ای و نوعی زباله اتمی به شمار می‌رود.

امریکا، انگلیس، رژیم اسرائیل و فرانسه در سال ۱۹۹۵ میلادی در نشست مجمع عمومی سازمان ملل بر ضد قطعنامه‌ای رای دادند که خواهان اتخاذ «رویکردی پیشگیرانه و احتیاط ‌آمیز» در استفاده از تسلیحات حاوی اورانیوم ضعیف شده بود.

امریکا و متحدانش در ماه مارس سال ۲۰۰۳ به بهانه این‌که صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق تسلیحات کشتار جمعی در اختیار دارد به این کشور حمله کردند. با این وجود یکی از گزارش‌های سازمان سیا در ماه اکتبر سال ۲۰۰۴ فاش کرد صدام حسین در زمان تهاجم امریکا به عراق تسلیحات کشتار جمعی در اختیار نداشت.

اگر چه نیروهای امریکایی در پایان سال ۲۰۱۱ و پس از ۹ سال اشغال عراق، خاک این کشور را ترک کردند اما چند صد نیروی امریکایی هنوز در این کشور مستقرند.

لیلا جبر، بانوی عراقی در این باره گفت :«جنگ هنوز تمام نشده است. درست است که امریکایی‌‌ها از عراق رفتند اما ما هنوز از عواقب و پیامدهای این جنگ رنج می‌بریم.»

جبر مهمات حاوی رادیواکتیو را که نیروهای امریکایی در عراق استفاده کردند مسدول مرگ ۳ تن از کودکان خود می‌داند که با ناهنجاری‌های مادرزادی متولد شده بودند.

امریکا بیش از ۴۰۰ تن اورانیوم ضعیف شده را در سراسر عراق پخش کرد. بر اساس گزارشی که یک گروه صلح‌طلب هلندی موسوم به «آی کی وی پکس کریستی» IKV Pax Christi سال جاری میلادی منتشر کرد مشخص شد بیش از ۳۰۰ منطقه در عراق هنوز به این ماده سمی آلوده است. بر اساس برآوردها، پاکسازي مناطق آلوده به اورانيوم ضعيف شده در عراق دست‌کم ۳۰ ميليون دلار برای این کشور هزینه دربرخواهد داشت.

«22 بمب اتمی امریکا در هلند نگهداری می‌شوند»


«22 بمب اتمی امریکا در هلند نگهداری می‌شوند»
رود لوبرز، نخست وزیر پیشین هلند
دوشنبه 20 خرداد 1392 | 19:27

رود لوبرز، نخست وزير پيشين هلند، مي‌گويد ۲۲ بمب هسته‌اي امريکا در يک پايگاه هوايي در آن کشور نگهداري مي‌شوند.

روزنامه هلندي «تلگراف» روز دوشنبه (۲۰ خرداد، ۱۰ ژوئن) گزارش داد که نخست وزير پيشين اين کشور تائيد کرده است که اين تعداد بمب اتمي متعلق به امريکا در يک اتاق مستحکم زيرزميني در پايگاه هوايي ولکل استان برابانت شمالي نگهداري مي‌شوند.

رود لوبرز که از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۴ نخست وزير هلند بود، در يک فيلم مستند از شبکه نشنال جغرافي اين افشاگري را انجام داد.

وي نخستن مقام ارشد هلندي است که اين موضوع را تائيد کرده است. پيشتر، مقام‌هاي آمستردام همواره وجود بمب هسته‌اي در خاک هلند را تنها يک شايعه عنوان مي‌کردند.

لوبرز گفت: «من هرگز فکر نمي‌کردم اين چيزهاي مضحک [بمب هسته‌اي] هنوز در سال ۲۰۱۳ هم در هلند وجود داشته باشند.»

نخست وزير پيشين هلند افزود: «من فکر مي‌کنم آن‌ها [بمب‌هاي هسته‌اي] بخشي کاملا بي‌معني از يک سنت در تفکر نظامي است.»

روزنامه هلندي تلگراف افزود، بمب‌هاي هسته‌اي امريکا از نسل سلاح‌هاي اتمي بي۶۱ (B۶۱) است که در دهه ۱۹۶۰ ميلادي در امريکا ساخته شدند و از بمب‌هاي اتمي که بر شهرهاي هيروشيما و ناکازاکي ژاپن در جنگ جهاني دوم فرو ريخته شد چهار برابر قدرتمندتر هستند.

نماینده آلمانی : آمانو، در نحوه برخورد با برنامه هسته‌ای ایران، دست نشانده امریکاست


نماینده آلمانی : آمانو، در نحوه برخورد با برنامه هسته‌ای ایران، دست نشانده امریکاست
باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا (سمت چپ) و مدیر کل آژانس بین المللی انرژِی هسته ای (تصویری آرشیوی)
دوشنبه 28 اسفند 1391 | 14:20

يک نماينده آلماني می‌گوید يوکيو آمانو، مدير کل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در نحوه برخورد با پرونده انرژي هسته‌اي ايران «دست نشانده امريکا»ست.


يان فان آکن، معاون حزب چپ درپارلمان آلمان، گفت: « به نظر من حتي دولت آلمان نيز از اين حقيقت اگاه است که آمانو درقبال مساله ايران، دست نشانده امريکاست.»

اين نماينده آلماني در سخناني در يک کنفرانس بين‌المللي در برلين، پايتخت اين کشور تصريح کرد، آمانو از خود هيچ اراده‌اي ندارد و فقط مجري سناريوهاي امريکاست.

آکن، همچنين از تفسيرهاي مغرضانه متعدد گزارش‌هاي آژانس بين المللي انرژي اتمي درباره برنامه انرژي هسته‌اي ايران، به عنوان مانع اصلي در روند حل و فصل مناقشه غرب درباره اين مساله نام برد.

شوراي حکام آژانس بين المللي انرژي اتمي، در سپتامبر ۲۰۱۲ ميلادي، در قطعنامه‌اي غير الزام آور که بدون اجماع تصويب شد ، « نگراني جدي» خود را از برنامه انرژي هسته‌اي ايران ابراز کرد. اين شورا همچنين از ديپلماسي به عنوان تنها راه براي حل و فصل مناقشه غرب در قبال برنامه انرژي هسته اي ايران نام برد .

شوراي حکام آژانس بين المللي انرژي هسته‌اي همچنين در نوامبر ۲۰۱۱ با تصويب قطعنامه‌اي عليه جمهوري اسلامي، درباره برنامه انرژي هسته‌اي ايران ، « نگراني عميق و فزاينده» خود را ابرازکرد. اين شورا همچنين از ايران و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي خواست تا گفت و گو ها با هدف حل مناقشه درباره برنامه انرژي هسته‌اي ايران را شدت بخشند.

امريکا، اسرائيل و برخي متحدان‌شان بارها ايران را به دنبال کردن اهداف نظامي در برنامه هسته‌ايش متهم کرده‌اند. واشنگتن و اتحاديه اروپا بر اساس همين اتهام بي‌اساس، چندين دور تحريم‌هاي غيرقانوني را عليه جمهوري اسلامي اعمال کرده‌اند.

جمهوري اسلامي ايران با رد اين اتهامات، تاکيد کرده است که تهران از امضا کنندگان پيمان منع گسترش تسليحات هسته‌اي(ان پي تي) و عضوي از آژانس بين المللي انرژي اتمي است و به همين خاطر از حق استفاده صلح‌آميز از فناوري هسته‌اي براي مقاصد صلح آميز ، برخوردار است.

بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي در بازديدهاي متعدد از تاسيسات هسته‌اي ايران، هرگز مدرکي دال بر انحراف برنامه انرژي هسته‌اي اين کشور از مسير صلح آميز نيافته اند.

از دانشگاه شماره تلفنش را خواستند؛ شماره راكه داديم مشخص شد منافقين بودند/ماجراي سوال‏هاي MI6 دربار

مسئولين كشور به شهيد گفتند : شما خيالاتي شده ايد!


ایشان اصلاً محافظی نداشتند در حالی که می دانستند از سال 83 تحت تعقیب بود. دوستانشان که می رفتند خارج از کشور، 6اM انگلیس بعضی را می‌گرفتند و فقط راجع به کارهای علمی ایشان تحقیق می کردند.

مشرق- صبح یک روز دل انگیز در اسفند ماه 90 میهمان منزل شهید علیمحمدی شديم. اولین شهید راه علم در دوران ما. در دوران ما که تمام دانسته هایمان از مردانی که رفتند، خیالی بیش نبود. بهار نزدیک است و درختان بی‌جان کم کم برای نمایش شکوفه‌ها آماده می‌شوند. وارد خانه که می‌شویم حسی صمیمانه وجودمان را پر می‌کند. خانم کرمی ما را به اتاقی دعوت می‌کنند که "اتاق همسرشان" بوده‌است.جایی که شهید علیمحمدی چه گره‌هایی را وا کرده است.

اتاقی رو به حیاط با پنجره‌هایی سرتاسری رو به قبله، رو به جنوب و یک میز کار رو به پنجره. نظم کاغذها و کتاب‌ها و حتی صندلی دکتر به همان شکل است. همه چیز مهیاست که دکتر دوباره از دانشگاه برگردد و دوباره مجاهدت آغاز کند. همسر شهید پذیرایی می‌کنند و صحبت‌هایمان آغاز می‌شود. مادری مهربان روبرویمان نشسته است و قصه‌ی زندگی پدری را برایمان روایت می‌کند:


در ابتدا لطفا از آشنايي و شروع زندگی خود با شهید علیمحمدی بگوييد.
من و همسرم سال 61 ازدواج کردیم که بانی این ازدواج برادرم بود.برادر و همسرم در ستاد انقلاب فرهنگی کارمی‌کردند.همسرم در گروه فیزیک بودند و برادرم در گروه شیمی.به طرقی با هم آشنا شده بودند و ایشان فهمیده بودند که برادرم خواهری دارند و بالاخره آمدند خواستگاری.یادم هست اولین جلسه‌ی خواستگاری را که آمدند ایشان رفته بودند جبهه و مادر و زن‌دایی و خواهرشان آمدند و عکسشان را آورده بودند و گفتند که شما می پسندید یا نه. که ما هم پسندیدم و برادرم هم خیلی از خصوصیات اخلاقی ایشان را می پسندیدند.آن موقع هم من تازه دیپلمم را گرفته بودم و حدود یک هفته بود که نتیجه ی امتحاناتم را گرفته بودم و خیلی هم خواستگار داشتم. من هم تردید داشتم که بالاخره چه کار کنم برادرم به من توصیه کردند که همسرم مسعود را انتخاب کنم که خیلی صفات اخلاقی خوبی دارند و بسیار هم علاقه مند به ادامه تحصیل و علم هستند.

من یادم هست که برعکس الان که جوان ها خیلی مادی فکر می‌کنند من اصلا مادی فکر نمی کردم و دوست داشتم همسرم آدمی روشنفکر و تحصیل کرده باشد. خوب طرز تفکر یک آدم تحصیل کرده خیلی متفاوت است با آدمی که همینطوری در یک شغلی مشغول هست و به دنبال پول درآوردن است. آن زمان هم کمتر کسی وارد دانشگاه می‌شد. برعکس الان که از هر طیفی دوست دارند که وارد دانشگاه بشوند.

الان بیشتر به اجبار خانواده‌ها بچه ها وارد دانشگاه می شوند ولی آن زمان هرکسی که واقعا مایل بود دانشجو می شد به همین خاطر دانشجوها خیلی درسخوان‌تر بودند. همسر من هم از دانش آموزان برجسته‌ی زمان خودش بود.برای همین دانشگاه شیراز قبول شده بودند. آن زمان دانشگاه شیراز دانشگاه بسیار معتبری بود.حتی بهتر از شریف! اساتید خیلی خوبی داشت و هرکس که وارد دانشگاه شیراز می شد نباید در دوران دانش آموزی حتی یک درس را هم تجدید می شد. 

همسر من هم این ویژگی را داشت و آنجا قبول شد. خودشان می گفتند دومین انتخابم بود.


در دانشگاه شیراز هم دروس کاملاً به زبان انگلیسی تدریس می شد و هردانشجویی باید 6 ماه دوره‌ی زبان انگلیسی می گذراند. ایشان می گفتند ترم اول برایم خیلی سخت بود. ولی خوب چون آدم خیلی باهوش و کوشایی بودند - خیلی کوشا بودند- موفق شدند. که البته ادامه‌ی تحصیلشان مقارن شد با انقلاب فرهنگی و ایشان در ستاد انقلاب فرهنگی مشغول به کار شدند. 22 مهر 61 ازدواج کردیم و فروردین 62 دانشگاه ها باز شدند.

مي‌گفت 50 سال ديگر را ببين

یک دوره ای هم رفتند جبهه که همان زمانی بود که آمدند به خواستگاری من. آنجا هم یک بیماری سختی گرفتند؛ ناراحتی معده داشتند و بدنشان خیلی حساس بود. من همیشه بهشان می گفتم که شما چون یکی یه دونه بودید لوس بارتان آوردند! به همین دلیل ایشان برگشتند از جبهه و بعد از این ماجرا هم دیگر پدرشان اجازه نداده بودند که ایشان برگردند جبهه. البته ایشان معتقد بودند همه‌جا سنگر است. حتی آن مغازه هم برای کاسب سنگر است. مخصوصاًآن زمان که زمان جنگ بود که همه چیز سهمیه بندی بود و خیلی ها به اصطلاح زرنگ بازی در می آوردند و اجناس را احتکار می کردند و الان هم می‌کنند، آن کاسب اگر کارش را درست انجام بدهد مغازه برایش سنگر است.

ایشان خیلی آینده نگر بود.‌‌ همیشه به من می گفت منصوره الان را نبین، 50 سال دیگر ما نیستیم و این نفت بالاخره تمام می شود. جهان دارد به سمت خشکسالی می رود و چند سال دیگر ما دچار بحران آب می شویم و همه‌ی اینها یک جایگزین می خواهد که جز کارهای علمی راه دیگری وجود ندارد و دیگر آن موقع ابر قدرت‌ها حتی می توانند ما را به خاطر یک لیوان آب تحت فشار قرار بدهند.


لیسانسشان که تمام شد برای فوق لیسانس آمدند شریف آزمونش را دادند و قبول شدند و هم‌زمان بورسیه شدند برای خارج کشور. من خودم خیلی اصرار داشتم که برویم خارج کشور بهشان می گفتم آنجا بهتر می توانید پیشرفت کنید. ولی ایشان قبول نمی کردند. می گفتند من تحقیق کردم اساتیدی که من می خواهم با آنها کار کنم کمتر از اساتید آنجا نیستند. چه دلیلی دارد که ما به آنجا برویم؟ خلاصه از شیراز آمدیم تهران.

آقای دکتر اهل کجا هستند؟

مادرشان تهرانی الاصل هستند و پدرشان اهل کن بودند. هر کس ازشان می پرسید اهل کجا هستید می گفتند انتهای همت! همیشه به شوخی به من می گفتند شما دهاتی ها آمدید تهران را گرفتید! من خودم اهل تویسرکان همدان هستم.

ایشان فکر می کنم دوره ی فوق لیسانسشان شاگرد اول شدند. دکترایشان هم همینطور. اولین فارغ التحصیل رشته‌ی فیزیک هم بودند ایشان.

بعد بهشان پیشنهاد شد که بروند و دانشگاه اراک تدریس کنند ولی قبول نکردند و گفتند که من می خواهم در دانشگاه های معتبر مشغول بشوم تا بتوانم کاری انجام بدهم و خودم هم رشد علمی داشته باشم. خودشان دوست نداشتند دانشگاه شریف تدریس کنند. می گفتند که من نمی توانم آنجا پیشرفت زیادی داشته باشم چون اساتید خودم آنجا هستند و من نسبت به آن ها خیلی باید خضوع و خشوع داشته باشم و شاید به خوبی نتوانم ایرادات کار را مطرح کنم.

اساتيدي كه شب را در كلاس‌ها مي‌خوابيدند

ابتدا رفتند دانشگاه تربیت معلم، بعد از مدتی یکی از دوستانشان دعوت کردند برای کار در دانشگاه تهران و ایشان هم پذیرفتند. البته برای طرحشان هم دو ترم رفتند دانشگاه اردبیل.

یکی از دوستانشان بعد از شهادت دکتر علیمحمدی برای من تعریف کردند که زمانی که دکتر علیمحمدی در دانشگاه تهران مشغول به کار شدند وضعیت فیزیک دانشگاه خیلی بد بود طوری که برای دروس تخصصی استاد از تبریز می آوردند و این اساتید شب را در کلاس های دانشگاه سپری می کردند تا صبح حرکت کنند به سمت تبریز. این ماجرا مربوط به سال 71-72 بود.


ایشان تا وارد دانشگاه شدند شروع کردند به جذب دکترهای جوان. معتقد بودند استاد ضعیف نباید وارد دانشگاه بشود و این را نوعی خیانت به دانشجویانی که به سختی وارد دانشگاه می شدند می دانستند. معتقد بودند که همه جا باید استانداردها رعایت بشود و خودشان هم یک استانداردهایی داشتند که در مقالاتشان، کلاس‌های درسشان و نمره دادن هایشان رعایت می‌کردند.

نگاه دکتر به مردم کوچه و بازار چطور بود؟

همسر من بسیار آدمی خاکی بود. یادم هست که ایشان بعد از تحصیلاتشان در مرکز تحقیقات فیزیک نظری مشغول شدند. آن مرکز یک باغبانی داشت به نام علی آقا. یک روز آقای دکتر برگشتند منزل من دیدم که تعداد خیلی زیادی گردو در ماشین ایشان پخش شده. ازشان پرسیدم که این گردو ها از کجا مده و چرا این طور پخش شده است؟ ایشان گفتند که موقع برگشتن از مرکز علی آقا گفته بودند که شیشه‌ی ماشین را بکشید پایین. من هم همین کار را کردم و علی آقا این گردوها را می ریزند داخل ماشین و می گویند که این گردوها مال شماست. شما برای ما خیلی با بقیه فرق می کنید. ایشان هم گفته بودند که نه من هم مثل بقیه هستم. علی آقا جواب داده بودند که آخر شما تنها دکتر اینجا هستید که به من سلام می‌کنید.

خیلی به بزرگترها احترام می گذاشتند و اگر هم می‌دیدند یکی از دکترها برخورد بدی دارد، برخورد می کردند. می گفتند که اطرافیانم همیشه به من می گویند که دوست و دشمنی تو برای ما روشن است. چون هر وقت ایرادی در کار ما می‌بینی بی‌رو‌دربایستی می‌گویی.

نگوييد دكتر، من همان مسعودم

خیلی به مسائل طهارت اهمیت می دادند. یک دمپایی گذاشته بودند در دفترشان که موقع وضو گرفتن از دمپایی استفاده می کردند. تعریف می کردند یک روز یکی از همکارانم به من گفت می بینید آقای دکتر فلانی چه بد لباس می‌پوشند و شروع کردند به توصیف ایشان که من متوجه شدم ویژگی‌های من را می‌گویند و منظورشان من هستم! من هم البته به ایشان چیزی نگفتم. بله ایشان کار خودشان را می‌کردند و می‌گفتند که خوب این هم نظر ایشان است و بهشان احترام هم می‌گذاشتند.


برادرمن کانادا بودند. چون به هم دسترسی نداشتیم یادم هست که هرکس که می خواست سفر کند به خارج کشور ما فیلمی ضبط می کردیم و خودمان صحبت می کردیم و فیلم را می دادیم به آن فرد تا به دست برادرم برساند. چند وقت پیش یکی از این فیلم ها را می‌دیدم که مربوط به حدود سال 87،‌88 بود. مادرم ایشان را آقای دکتر خطاب کردند که ایشان گفتند دکتر نه؛ دکتر مال محل کار هست. من همان مسعودم. خیلی خاکی بودند.

شما فکر می‌کنید چرا ایشان به عنوان اولین دانشمند شهید ایران هدف گیری شدند؟

من همه جا گفتم همسر من یک عاشق واقعی بود. بسیار برای امام و خون شهدا ارزش قائل بود. من خودم گاهی از بعضی اتفاق‌ها گله می‌کردم ایشان همیشه به من می‌گفتند که مواظب باش، برای این انقلاب خون ریخته شده، مبادا به بی‌راهه بروی. عاشق پیشرفت وطنش بود و از لحاظ علمی هم بسیار برجسته. خوب مسلما چنین آدمی خیلی کارها می‌تواند بکند.

ایشان برای ساخت شتاب‌دهنده که سفر کرده بودند به اردن (این شتاب دهنده ابتدا قرار بود در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی در ایران ساخته بشود که به دلایلی نشد). یکی از دانشمندان اسرائیلی با ایشان صحبت می‌کند و پیشنهادی به ایشان می دهد که شما و ما هرکدام یک قسمتی از ساخت شتاب‌دهنده را برعهده بگیرد و هزینه اش را هم متقبل بشود. چون که در خاورمیانه که قرار بود در پروژه سزامی شریک باشند این دستگاه بیشتر به درد ایران و اسرائیل می‌خورد تا بقیه. ایشان هم موافقت کرده بودند.

به ایران که برگشتند و این موضوع را تعریف کردند. من از ایشان پرسیدم حالا به نظر شما دولت این هزینه را پرداخت می‌کند؟ ایشان گفتند که باید بکند. من به هر زحمتی که شده این هزینه را می‌گیرم و بعد بهشان گفتم که اصلاً توانایی ساخت این قسمت از شتابدهنده را دارید؟ ایشان گفتند باید بتوانیم. ماباید ساختش را یاد بگیریم تا بتوانیم خودمان یکی از این شتاب‌دهنده‌ها را در ایران بسازیم.


می گفتندکه فرض کنید ده سال مردم ما پنیر نخورند.ما پنیر وارد نکنیم.چه اشکالی دارد؟ چه اتفاقی می افتد ما پنیر خوردن یادمان برود؟ ولی اگر مسئولین برای این طور کارهای علمی هزینه کنند 50 سال آینده‌ی فرزندان همین آدم‌هایی که الان به فکر پنیر و نان و چلو کباب خودشان هستند تامین می شوند.

پس به نظر شما از همین ماجرا ایشان شناسایی و هدف گیری شده بودند؟

نه. به قول مسولین دشمن یک پازل دارد. جاهای مختلف را تست می کند. ایشان زودتر از این‌ها شناسایی شده بود.

در اولین لحظات بعد از حادثه به چه فکر می‌کردید؟ ذهنتان به سمت چه کسی معطوف شد؟

حقیقتاً آن ساعت من خیلی گنگ شده بودم. همسرم چند سال قبل از شهادتش به من شماره تماس یکی از دوستانش را داده بود و گفته بود که اگر برای من اتفاقی افتاد، حتی قبل از اینکه پلیس را مطلع کنی ایشان را در جریان بگذار. آن زمان من به قدری گنگ شده بودم که اصلاً متوجه موتور نشده بودم. بعدها که تصاویر را دیدم متوجه شدم که موتوری هم بوده. از روی شیشه ها راه می رفتیم و اصلاً متوجه نمی‌شدیم.

من ایشان را تا دم راهرو بدرقه می‌کردم. ایشان هم ماشینشان را از حیاط بردند بیرون. برگشتند داخل که ظرف غذایشان را از من بگیرند. در ماشین و در حیاط باز بود. غذایشان را گرفتند و رفتند از لای در هم یک نگاهی به من کردند و خداحافظی کردند. در حیاط را که بستند بمب منفجر شد. من آن لحظه فکر کردم لابد زلزله آمده. چون شیشه‌های پنجره هم روی سرم می‌ریخت. دخترم گریه کنان از اتاقش بیرون آمد و گفت چه اتفاقی افتاده؟

من همینطور چشمم به در خشک شده بود. در هم به خاطر موج شدید انفجار از جا کنده شده بود.که دیدم دود از ماشین بلند شد. فقط بهش گفتم: بابات... اصلاً فکر نمی کردم بمب باشد. 

سراسیمه دویدیم. دیدم لب ماشین نشسته. دو دستش روی رکاب ماشین بود و پیشانیش هم بین دو دستش در حالت سجده. از پشت کاملاً سالم بود. چند بار صدا کردمش: مسعود، مسعود جان.کشیدمش توی بغلم دیدم که لباسش کاملا پاره شده. سرش را گرفتم تو سینه ام تا به صورتش بزنم و به هوش بیاید دیدم که یک قسمتی از سرش کاملاً خالی شده. یعنی اصلاً هدف گیری روی مغزش بود. آنجا دیگر متوجه شدم که همه چیز تمام شده است.

گفتند چيزي نيست، خيالاتي شديد!

ایشان اصلاً محافظی نداشتند و منزل تحت حفاظت نبود در حالی که می دانستند ایشان از سال 83-84 تحت تعقیب بود. دوستانشان که می رفتند خارج کشور MI6انگلیس بعضی را می‌گرفتند بعضی ها را 24 ساعت بعضی ها را 48 ساعت فقط راجع به کارهای علمی ایشان تحقیق می کردند. دوستانشان هم می آمدند و اطلاع می دادند به آقای دکتر و ایشان هم به مسئولین می‌گفتند ولی همچنان ایشان بدون محافظ بود.


یکی از دوستانشان را که MI6 در ایتالیا گرفته بود، تهران که برگشتند ماجرا را برای آقای دکتر تعریف کردند و گفتند که فقط راجع به شما ازمن سوال می‌کردند و من هم همه چیز را انکار کردم و می‌گفتم که شما را نمی‌شناسم. آقای دکتر هم بهشان گفتند این دفعه اگر آمدند بگویید که من را می شناسید ولی خوب از کارهایی که دارم می کنم اطلاعی ندهید. چون به هر حال آن ها که از کارهای من مطلع هستند حتما از رابطه‌ی خانوادگی ما هم خبر دارند.

ما سال 87 هم مکه بودیم. یک روز که برای طواف رفته بودیم موقع بازگشت همسرم به من گفت برنگرد زیاد نگاه نکن. آن آقایی که فلان شکلی هست من را تعقیب می‌کند و از من هم دائم فیلم گرفته. بعد موبایلشان را دادند به من چون خیلی شماره تماس در آن بود که نباید دست کسی بیفتد. اگر من را بردند شما مواظب بچه‌ها باش. که بعد از ماجرا کمتر از هتل خارج می‌شدند. این اتفاق را هم برای مسولین تعریف کردند که مسولین گفتند نه شما خیالاتی شده‌اید!

شهریور سال 88 بود که آقایی تماس گرفتند منزل و گفتند که از دفتر آقای دکتر رهبر تماس می‌گیرند و آقای رهبر کار فوری با ایشان دارند. آقای دکتر شماره تماس جدیدشان را به ما داده‌اند ولی ما متاسفانه گم کردیم. اگر امکان دارد شماره جدیدشان را به ما بدهید. آن موقع آقای دکتر در هیئت ممیزی دانشگاه تهران مشغول بودند و شماره تماسشان هم چون لو رفته بود یک شماره‌ی جدید گرفته بودند. من هم شماره را بهشان دادم. عصر که همسرم برگشت، ازشان پرسیدم از دفتر دکتر رهبر با شما تماس گرفتند؟ چه کاری با شما داشتند؟ گفتند پس کار شمابود؟! پرسیدم چه کاری؟ چه اتفاقی افتاده؟ گفتند چیزی نیست منافقین بودند چند تا سوال هسته‌ای پرسیدند من هم جوابشان را ندادم و تلفن را قطع کردم. باز این مسئله را هم اطلاع دادند به مسولین.

ده روز قبل شهادتشان هم یک شب ایمیلشان را چک می کردند دیدند یک ایمیلی فرستاده‌اند. به من نشان دادند و گفتند اینها همه مدارک هسته‌ای ایران است. فرستاده‌اند و گفته‌اند که نظرت را راجع به اینها بگو. بعدها من دیدم در یک شبکه ماهواره‌ای با افتخار همان مدارک را منتشر کردند، مدارک خیانتشان را. ایشان هم این ایمیل را فرستادند برای دوستانشان.

فکر می‌کنید فضای سال 88 و ناامنی های ناشی از آن روی این ماجرا تاثیر داشت؟

نمی‌شود این‌طور گفت كه به دلیل مسائل 88 مسئولین غافل شدند.آن کسی که آمده و موتور را خریداری کرده، موقعی که قرار بوده موتور را به نامش کنند،آن آقا می گوید که من یادم رفته شناسنامه‌ا م را بیاورم و 30 هزار تومان ناقابل به محضردار می‌دهد تا راضی بشود و بدون شناسنامه موتور به نامش بکند. آن فرد هم یک اسم جعلی گفته بود که رفتیم تحقیق کردیم دیدیم یک آقای دکتری بودند که اصلاً ربطی به این ماجراها نداشتند. به طرز خیلی مشکوکی آن فرد می‌گوید موتور را تا سر خیابان بیاورید، آنجا یک نفر موتور را از شما تحویل می‌گیرد. ببینید این همه اتفاقات مشکوک ولی هیچ کس اصلاً شک نمی کند. کاملاً به شکل سلولی عمل کردند.

شما خودتان بمب گذار را دیدید؟

بله قبل از محاکمه رفتم زندان اوین. او که فقط گریه می‌کرد و می‌گفت حلال کنید. من هم گفتم شما مگر جایی هم برای حلال کردن گذاشته اید؟

به عنوان سئوال آخر چرا بعضی از اساتید ما علمشان نافع نیست و بعضی ها برعکس مثل این شهدای هسته‌ای این‌قدر برکت از کارشان جاری می‌شود؟

همسرم همیشه می گفتند شما هر کاری را برای خدا انجام بدهی هم احساس بهتری داری هم موفق‌تری. برای خدا سلام کن برای خدا به گل‌ها آب بده. در همه چیز خدا را در نظر داشت. به نظر من علت شهادتش هم همین خلوص نیتش بود. آدمی معمولی بود. مثل من مثل شما. نمازش هم حتی گاهی دیر می شد! من گاهی با اقوام کدورتی داشتم نمی آمدم جایی. ایشان می گفتند شما به خاطر آن آدم نیا، به خاطر خدا بیا. این جوری احساس بهتری خواهی داشت.

نماز را روی جانماز شهید می‌خوانیم. جانماز مخمل قدیمی سبز رنگی که شهید سالها رویش قامت بسته است و به سجود نشسته است روی سنگ گرد کوچکی که به جای مهر پیشانی بر آن می ساییده که پاکیزه بماند و صیقلی. دعا می‌کنیم برای همه‌تان که دعای همسر شهید در حقتان مستجاب شود. که روزی برسد که نام شما، نام کشورمان را پرآوازه کند.

منبع: نشريه دانشجويي ريان

گزارش: واحد ترور موساد دانشمندان ایرانی را هدف قرار می‌دهد

احمدی روشن و راننده وی (رضا قشقایی) ژانویه 2012 بعد از اینکه یک موتور سیکلت سوار بمبی مغناطیسی را به خودروی آن‌ها (در تصویر) چسباند، کشته شدند.
 
 
 
در مقاله‌اي جديد فاش شده است يک واحد ترور در آژانس جاسوسي اسرائيل (موساد) موظف به کشتن دانشمندان ايراني است.


اين مقاله که روز شنبه (۱۷ تير، ۷ جولاي) در وب سايت خبري سي‌بي‌اس (CBS) منتشر شد، برگرفته از کتابي جديد تحت عنوان "جاسوسان عليه آرماگدن (جنگ نهايي): درون جنگ‌هاي سري اسرائيل" نوشته دان رابيو، خبرنگار سي‌.بي.‌اس و يوسي ملمان، خبرنگار اسرائيلي است.

اين مقاله، اطلاعاتي مشروح درباره چگونگي آموزش ماموران و انجام عمليات جاسوسي يک واحد فوق سري موساد در ايران، موسوم به کيدون (لفظ عبري معادل سرنيزه) ارائه مي‌دهد.

در اين مقاله آمده است، اين کتاب که تحقيقي در مورد ۵۰ سال اقدامات تروريستي و آدمکشي توسط موساد است، نتيجه‌گيري مي‌کند تمام تروريست‌هاي فعال در ايران، اسرائيلي‌هايي هستند که با استفاده از گذرنامه‌هاي جعلي به ايران سفر کرده‌اند.

آموزش اعضاي کيدون هر عنصري را که براي يک عمليات جاسوسي لازم است، شامل مي‌شود. عوامل اين واحد همچنين با عمليات شناسايي رمز و ارتباطات محافظت شده مورد آموزش قرار مي‌گيرند.

در ادامه اين مقاله آمده است کيدون بسيار سري و تفکيک شده است و واحدهاي آن در خارج از مقر موساد مستقر هستند.

اين مقاله همچنين تاکيد مي‌کند، هدف کيدون از اقداماتش، ايجاد اختلال در برنامه انرژي هسته‌اي ايران است.

دان رابيو پس از انتشار کتاب و مقاله به آسوشيتدپرس تصريح کرد، عوامل موساد وارد ايران شده و با استفاده از خانه‌هايي که در پيش از انقلاب در اختيار آن‌ها بوده است، عمليات خود را اجرا کرده‌اند.

همچنين يوسي ملمان نيز پس از انتشار کتاب "جاسوسان عليه آرماگدن: درون جنگ‌هاي سري ايرائيل" در گفت‌وگو با آسوشيتدپرس تاکيد مي‌کند که اسرائيل حمله ويروس يارانه‌اي فليم (شعله) را براي ايجاد اتلال در برنامه هسته‌اي ايران طراحي کرده است.

وي مي‌افزايد: اين ويروس توسط يگان ۸۲۰۰ ارتش اسرائيل با کمک آژانس امنيت ملي امريکا اجرا شده است.

ايران نيز مي‌گويد، مصطفي احمدي روشن، داريوش رضايي نژاد، مجيد شهرياري و مسعود علي محمدي، دانشمندان اين کشور همگي توسط ماموران اسرائيل کشته شده‌اند.

احمدي روشن و راننده وي (رضا قشقايي) ژانويه ۲۰۱۲ بعد از اين که يک موتور سوار بمبي مغناطيسي را به خودروي آن‌ها چسباند، کشته شدند.

افراد مسلح همچنين ۲۳ جولاي ۲۰۱۱ (۱ مرداد ۹۰) رضايي نژاد را در نزديکي خانه‌اش در تهران ترور کردند. رضايي نژاد و همسرش در مسير مهدکودک فرزند خود بودند که دو مرد موتور سوار به آن‌ها نزديک شدند. افراد مسلح نام وي را صدا کرده و هنگامي که اين دانشمند ۳۵ ساله روي خود را برگرداند، وي را در ناحيه گردن هدف گلوله قرار دادند.

تروريست‌ها همچنين ۲۹ نوامبر ۲۰۱۰ (۸ آذر ۱۳۸۹) به خودروهاي مجيد شهرياري و فريدون عباسي، اساتيد دانشگاه بمب‌هايي را متصل و سپس منفجر کردند. در اين حملات، شهرياري فورا جان سپرد اما دکتر عباسي و همسر وي جان سالم به در بردند.

مسعود علي محمدي، مدرس دانشگاه تهران نيز ژانويه ۲۰۱۰ بر اثر انفجار يک موتور سيکلت بمب گذاري شده جان خود را از دست داد. اين انفجار در نزديکي خانه اين مدرس دانشگاه در منطقه قيطريه واقع در شمال تهران روي داد.

امريکا، رژيم اسرائيل و بعضي از متحدان آن‌ها تهران را به پيگيري اهداف نظامي در برنامه انرژي هسته‌اي‌اش متهم کرده و اين اتهام کذب را دستاويزي براي اعمال تحريم عليه اين کشور و تهديد آن به حمله نظامي قرار داده‌اند.

با وجود اين، ايران مي‌گويد به عنوان يکي از امضا کنندگان پيمان منع گسترش سلاح‌هاي اتمي (ان‌پي‌تي) و يکي از اعضاي آژانس بين المللي انرژي اتمي، از حق توسعه و دستيابي به فناوري هسته‌اي براي مقاصد صلح آميز برخوردار است.

جزئیات طرح ترور داشمندان هسته ای ایران در گفتگوی نویسنده آمریکایی با بی بی سی/فیلم

'دان راویو' نویسنده آمریکایی کتاب جاسوسان علیه نبرد آخر الزمان در مصاحبه با شبکه بی بی سی فارسی به جزئیات طرح ترور داشمندان هسته ای ایران پرداخت.
 
به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، در پی خبر انتشار کتاب «جاسوسان علیه آرماگدون» که اطلاعاتی مشروحی را درباره چگونگی آموزش مأموران رژیم صهیونیستی و انجام عملیات ترور در ایران را فاش کرد، شبکه بی بی سی فارسی شب گذشته (دوشنبه 19 تیر /July.9) در مصاحبه ای با نویسنده این کتاب به بررسی اسناد و شواهد مورد ادعا در این کتاب پرداخت.

"دان راویو" نویسنده آمریکایی کتاب "جاسوسان علیه نبرد آخرالزمان" در پاسخ به این سوال که "شاهد و سندتان در این کتاب چیست؟" گفت: «البته در کار خبرنگاری در مورد جاسوسی، به دست آوردن اطلاعات خیلی سخت است و بهترین کار این است که آدم هایی را ملاقات کنیم و با آنها صحبت کنیم ولی من نمی توانم بگویم که آنها دقیقا کیستند.»

وی افزود: «من و همکارم پس از این ملاقات ها متقاعد شدیم که در عملیاتی که در ایران انجام شد و به قتل دانشمندان هسته ای منجر شد، دست اسرائیلی ها و مأموران موساد در کار بوده و با وجود اینکه گزارش های دیگری وجود دارد مبنی بر دست داشتن مجاهدین خلق یا گروه های مخالف در ترور دانشمندان ایرانی، ما آنها را باور نمی کنیم.»

در ادامه مجری بی بی سی با تلاش برای فهمیدن افرادی که این اطلاعات را در اختیار "راویو" گذاشته از وی پرسید "آیا این افراد از مقام های اسرائیلی بودند؟" دان راویو در پاسخ گفت: «شما سعی می کنید که منابع من را پیدا کنید و این هم برای من جالب است، اما جواب این است که بله، آدم هایی هستند که می دانند موساد دقیقا چگونه رفتار می کند. اسرائیلی ها معتقدند که چند قتل هدفمند، بهتر است از وارد شدن در جنگ مستقیم است.»

بار دیگر مجری پرسید: "معمولا سازمان های اطلاعاتی درباره عملیات خودشان اطلاعات چندانی نمی دهند، چطور شده که الآن این موضوع علنی شده و شما می گویید اطلاعاتی را به دست آورده اید که ادعاهای شما را تأیید می کند؟"دان راویو چنین پاسخ داد: «سازمان های اطلاعاتی اسرائیل حدود ده سال پیش با موافقت شارون، نخست وزیر وقت اسرائیل، به این نتیجه رسیدند که برنامه هسته ای ایران مهمترین تهدید علیه اسرائیل است و این موضوع، به موضوع مهمی برای اسرائیل تبدیل شد. موساد میداند که چگونه مأمورانش را وارد یک کشور کند و پس از انجام عملیات، چگونه خارج کند. البته ممکن است برای ورود و خروج مأمورانش از مجاهدین خلق[منافقین] و دیگر گروه های مخالف داخل ایران کمک بگیرد.»

ترور شهيد احمدي روشن + عكس شهيد احمدي روشن + عكس محل ترور + جزئيات + عوامل ترور

عكس: محل ترور شهيد احمدي روشن
در سالروز ترور شهيد عليمحمدي ترور دانشمند هسته اي ديگر

 صبح امروز چهارشنبه ساعت 8:20 انفجار یک خودروی پژو 405 توسط یک تیم تروریستی باعث به شهادت رسیدن شهید احمدی روشن معاون بازرگانی سایت هسته ای نطنز شد.

 چهارشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۰

عکس/ آرمین کرمی

مصطفی احمدی ‌روشن فارغ‌التحصیل رشته کارشناسی نفت از دانشگاه شریف در حادثه انفجار صبح امروز شهید شد.

فردی که در عملیات تروریستی صبح امروز به شهادت رسیده مصطفی احمدی‌روشن فارغ‌التحصیل رشته صنعت نفت از دانشگاه شریف بوده است. وی متولد سال ۱۳۵۸ بوده است.

ساعت ۸:۳۰ صبح امروز یک ‌موتورسیکلت با چسباندن یک بمب مغناطیسی به یک دستگاه پژو ۴۰۵ در خیابان سیدخندان ابتدای خیابان گل نبی این خودرو را منفجر کرد.

‌این خودرو سه سرنشین داشته که یک نفر از آنها به اسم مصطفی احمدی روشن کشته شده و دو نفر دیگر نیز زخمی شده‌اند.

حسن عباسی، مدیر روابط عمومی اورژانس تهران در گفت‌وگو با فارس از انتقال مجروحان این حادثه به بیمارستان ایرانمهر و بیمارستان رسالت خبرداد.

سرنخ‌های جدید از ترور شهید احمدی روشن به دست آمده و در دست بررسی است و دوربین‌ها تصاویر موتورسواران عامل ترور را ضبط کرده‌اند.

خبرگزاری های فارس و مهر گزارش دادند :ساعت ۸:۳۰ صبح امروز یک دستگاه پژو ۴۰۵ با دو سرنشین که هویت یکی از آنها مشخص شده و با نام مصطفی احمدی روشن می‌باشد، در خیابان گل نبی به سمت خیابان کتابی در حرکت بوده که یک دستگاه موتور سیلکیت نزدیک این خوردو شده و دو ماده انفجاری به داخل خودرو پرتاب می‌کنند که موجب انفجار داخل خودرو می‌شود.

با توجه به وقوع این انفجار در داخل خودرو مصطفی احمدی روشن کشته شده و راننده مصدوم می شود که در حال حاضر در یکی از بخش‌های مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌های تهران بستری است.

دوربین های برخی اماکن نزدیک به انفجار تصاویر موتور سوار و ترک وی را ضبط کرده اند که در اختیار مقامات مسئول قرار گرفته و در حال بررسی است.

در حال حاضر جسد مصطفی احمدی روشن داخل خودرو بوده و به دلیل جراحات و نیز شدت انفجار، قابل انتقال به خارج از ماشین نیست.

پس از انجام اقدامات لازم خودروی احمدی روشن توسط جرثقیل از محل حادثه منتقل شد و راننده وی نیز برای مداوا در بخش سی سی یو یکی از بیمارستانهای تهران  بستری شد.

این ترور در سالروز ترور شهید علی محمدی از اساتید دانشگاه و نخبگان کشور صورت می گیرد و این نشان از برنامه ریزی دشمنان و دست نشانده های آنان برای مقابله با پیشرفت ایران دارد.

صبح امروز بمبی در خودرویی مقابل درب دانشگاه علامه طباطبایی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه‌ طباطبایی واقع در تقاطع بزرگراه شهید همت و خیابان شریعتی منفجر شد که بر اساس انفجار بمب یک استاد دانشگاه کشته ودوتن زخمی شدند.

جواد جهانگیرزاده نماینده ارومیه و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در گفت و گو با خبرنگار شفاف در واکنش به شهادت این استاد دانشگاه گفت: یکی از شهروندان کشور که استاد دانشگاه نیز بوده به شهادت رسیده و این امر جای بحث جدی دارد .چرا که ما باید در امنیت جان همه انسان ها تلاش کنیم.

وی تاکید کرد: اگر صحت داشته باشد و این استاد دانشگاه دانشمند هسته ای باشد،باید بدانیم که دشمن به شدت از موضوع هسته ای شدن جمهوری اسلامی ایران بیمناک است.در عین حال باید توضیح داده شود که چرا در سالگرد شهادت شهید علی محمدی چنین اتفاقی افتاده است لذا باید صبوری کرد تا بررسی ها نتیجه بدهد.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی با اشاره به خبرهایی مبنی بر چسباندن بمب به بدنه ماشین تصریح کرد: اگر بمب را به بدنه ماشین چسبانده باشند -همانطور که در روش های قبلی نیز از این روش استفاده کردند -معمولا صهیونیست این کار را انجام می دهند و این رفتار به سرویس موساد بر می گردد .چرا که آنها از روش هایی که هم نتیجه قطعی داشته باشد و هم رعب و وحشت ایجاد کنداستفاده می کنند.

جهانگیر زاده خاطرنشان کرد: حتما چگونگی این انفجار در مجلس بررسی خواهد شد.

رد. به گزارش مشرق ، صفرعلی براتلو دبیر شورای تأمین استان تهران در گفت‌وگو با فارس به جزئیاتی از ترور شهید مصطفی احمدی‌روشن ‌اشاره کرد و اظهار داشت: این بمب از نوع مغناطیسی و همان‌هایی است که قبلا نیز برای ترور دانشمندان از آنها استفاده می‌شده و در واقع کار صهیونیست‌هاست.

وی تصریح کرد: به نظر می‌رسد در آستانه انتخابات تلاش صهیونیست‌ها این است که فضا را امنیتی کنند تا کاهش مشارکت صورت گیرد.

دبیر شورای تأمین استان تهران با بیان اینکه دشمنان ‌احساس کرده‌اند که تحریم‌ها و فشارهای تحریم به تنهایی پاسخ نمی‌دهد، گفت: از این رو آنها تلاش می‌کنند ‌با این ترورها فضا را امنیتی کرده و کاهش مشارکت را در انتخابات رقم بزنند.

براتلو با تأکید بر اینکه این ترورها قطعا محکوم به شکست است و مردم منسجم‌تر و آگاه‌تر می‌شوند، گفت: ‌دشمنان انقلاب اسلامی اهمیت و جایگاه جمهوری اسلامی ایران را دریافته‌اند و دست به این اقدامات می‌زنند.

وی یادآور شد: دشمن می‌خواهد از غفلت ما سوء‌استفاده کند از این رو مردم باید بیشتر در صحنه حضور پیدا کنند.

دبیر شورای تأمین استان تهران در پایان به جلسه شورای تأمین استان در این زمینه نیز اشاره ‌کرد و گفت: شورای تأمین حتما به این مسئله رسیدگی می‌کند.

واكنش همسر شهيد علي محمدي به ترور امروز

همسر شهيد علي محمدي گفت:دانشمندان هسته اي كشورمان صرفا به خاطر مسئوليت پذيري و عاشق علم بودن به شهادت مي رسند.
http://img.irna.ir/1390/13900601/30531570/30531570-1555678.jpg
همسر شهيد مسعود علي محمدي در گفتگو با باشگاه خبرنگاران ضمن اعلام انزجار و محكوم كردن شهادت يكي ديگر از دانشمندان هسته اي ايران اظهار داشت: ترور اين استاد گرانقدر عمل بسيار منفورانه‌اي است و آنرا محكوم مي كنم و اگر دنيا خواهان عدالت و آزادي است، بايد در جهت مقابله با ترور ها جلوي اقدامات قييح اسرائيل را بگيرد.

واكنش همسر شهيد علي محمدي به ترور امروز

وي گفت: اميدوارم كشور ما كاري كند تا شخصيت ديگري ترور نشود.

http://img.tebyan.net/big/1389/11/20110124152951438_32.jpg


همسر شهيد علي محمدي در ادامه بيان كرد: مقامات جمهوري اسلامي ايران بايد اقدامات جدي‌تري در زمينه ترور شخصيت ها انجام و مظلوميت كشورمان را به جهانيان نشان دهد كه اينگونه دانشمندان ما را صرفا به خاطر مسئوليت پذيري و عاشق علم بودن به شهادت مي رسانند.


وي ادامه داد: آيا دانشمندان ما خطايي دارند؟ آيا وجود عليمحمدي ها نمي توانست باعث پيشرفت بيشتر ايران اسلامي شود؟ من متاسفم كه كشور عزيزمان چنين انسانهايي را از دست مي دهد.

چه کسی فرمان ترور دانشمندان هسته ای ایران را داد؟ +عکس و سند

خبرنامه دانشجویان ایران:خبرنامه دانشجویان ایران: 8 آذر سال 89 بود که خبری در رسانه های ایران و جهان مبنی بر ترور 2 دانشمند هسته ای کشورمان منتشر شد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» مجید شهریاری و فریدون عباسی دو استاد دانشگاه شهیدبهشتی مورد سوقصد قرار گرفته اند.

بر این اساس در ترور اول دکتر مجید شهریاری استاد تمام دانشکده مهندسی هسته ای دانشگاه شهید بهشتی صبح دوشنبه 8 آذر ماه 89 در حالی که با خودروی شخصی خود عازم به دانشگاه شهید بهشتی بود در بلوار ارتش از طریق بمبگذاری مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید و دو نفر همراه وی مجروح شدند.

در ترور دوم دکتر فریدون عباسی دوانی دیگر استاد دانشگاه شهید بهشتی در میدان نزدیک این دانشگاه در اقدامی مشابه مورد سوء قصد قرار گرفت که بلافاصله متوجه موضوع شده و از محل حادثه می گریزد.

این استاد دانشگاه و همراه وی در این حادثه جان سالم به در بردند.

این اقدام در حالی بود که رئیس سرویس امنیت خارجی انگلیس موسوم به "MI6" ضمن اعتراف به عملیات جاسوسی متعدد علیه ایران، در توجیه فعالیت‌های جاسوسی سازمان متبوع خود مدعی شده بود که دیپلماسی برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران کافی نیست و باید به فعالیت‌های جاسوسی و اطلاعاتی برای مقابله با ایران ادامه داد.

این خبری بود که رسانه‌های خبری مختلف دنیا در روزهای آذر سال 89، اظهارات بی‌سابقه "جان ساورز" رئیس سرویس امنیت خارجی انگلیس ( ام آی 6) را به صورت گسترده پوشش دادند و چند روز بعد دو استاد دانشگاه کشورمان ترور و به شهادت رسیدند.

" جان ساورز " رئیس سرویس امنیت خارجی انگلیس ( ام آی 6) در یکی از بی‌سابقه‌ترین سخنرانی‌های خود تأکید کرده بود که فعالیت‌های اطلاعاتی و جاسوسی می‌تواند ایران را از ادامه فعالیت‌های هسته‌ای باز دارد.
ظاهر شدن رئیس ام آی سیکس در رسانه ها در یک صد سال اخیر بی سابقه بود گفته می شود جان ساورز مجری اصلی و مشورت دهنده مذاکره کننده انگلیسی در مذاکرات 5+1 بوده است.


اظهارات ساورز را از اینجا ببینید.

گفتنی است نام دکتر فریدون عباسی در قطعنامه 1747 شورای امنیت سازمان ملل نیز به عنوان یکی از افراد مرتبط با فعالیتهای هسته‌ای ایران ذکر شده و مشخص است که از مدتها قبل، برای حذف فیزیکی وی برنامه‌ریزی شده است.

به نظر می رسد این افراد مورد شناسایی دستگاه های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا بوده که تلاش داشته اند به هر نحو مانع فعالیت این اساتید شوند.غرب پس از ناکامی در متوقف کردن حرکت ملت و دولت و جامعه علمی ایرانی در مسیر هسته ای شدن صلح امیز خودو درک ناکارآمدی تحریم نقاب صلح طلبی را کنار زده و علنا دانشمندان ایرانی را تهدید به ترور می کند.اخبار بیشتر را اینجا ببینید.

روایت رییس سازمان انرژی اتمی از ماجرای ترورش

عباسی گفت: در همین زمان ها بود که ما با دکتر شهریاری آشنا شدیم و شانزده سال همراه هم بودیم و با کمک سایر اساتید انجمن هسته ای جمهوری اسلامی ایران را پایه گذاری کردیم.

وی افزود: ما به مدت ده سال این انجمن را اداره و بعد به دیگران واگذار کردیم، سال 85 بود که این مساله مطرح شد که من در معرض ترور هستم از این رو مجبور شدم که محل زندگی ام را عوض کنم اما تحت الحفظ نبودم تا اینکه سیستم یادشان رفت من می خواهم ترور شوم، با توجه به اینکه منزلم فروش نرفت مجددا به منزل خودم برگشتم و همسرم نیز راضی بود و استقبال کرد.

رییس سازمان انرژی اتمی کشور گفت: ما هم دیدیم که دوستان حواس شان نیست ماشین خود را رنگ زدیم، دوباره در سال 87 گفتند باید خانه و ماشین را عوض کنید، ماشین 206 من که بمب را به آن چسباندند متعلق به خودم بود.

وی اضافه کرد: بعد از ترور شهید علیمحمدی گفتم من راننده نمی خواهم و ماشین را عوض کردم بعد از ترور ایشان قضیه ترور ما جدی شد، من منتظر ترور بودم برای همین مسیرهای خود را عوض می کردم اما دشمن از نظم من، شهریاری و علیمحمدی استفاده و ما را ترور کرد.

دکتر عباسی گفت: آنها ما را تحت نظر داشتند که چه مقاطع زمانی از یک مسیر می رفتیم و چون بنده و دکتر شهریاری صبح ها از مسیر خاصی به کلاس درس می رفتیم تروریست ها ما را زیر نظر داشتند و در همان مقطع ما را ترور کردند.

وی با تشریح شیوه ترور خود تصریح کرد: شیوه ترور من چسباندن بمب به ماشین بود، من صبح با ماشین مشغول حرکت بودم تا اینکه رسیدم به سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی، با خودم گفتم این منطقه امن است و حتما نیروهای امنیتی هستند و دوربین دارند و کنترل می کنند، بعد بلافاصله بی خیال شدم، با همسرم صحبت می کردم و سخن از صبر به میان آمد تا اینکه یک لحظه صدای چسباندن چیزی به بدنه ماشین را فهمیدم.

رییس سازمان انرژی اتمی کشور گفت: آن روز صبح سه بار رفتم که اسلحه را بردارم بعد گفتم نه لازم ندارم و در دانشگاه وبال گردنم می شود، یکدفعه که سرم را برگرداندم راکب موتورسیکلت طوری وانمود کرد که دستم به ماشین شما خورده است، اما روی کلاه ایمنی او این مساله و چسباندن بمب منعکس شد.

وی تاکید کرد: من بلافاصله متوجه شدم که بمب است، بمب را دیدم که آنتن دارد، بلافاصله ترمز کردم به خانمم گفتم بپر پایین بمب است کمربند من بسته بود، من ترمز که کردم توکل به خدا نمودم و کمربند را باز کردم و پریدم بیرون ماشین را دور زدم دیدم خانمم هنوز پیاده نشده است، خوشبختانه ایشان کمربندش را باز کرده بود، دویدم سمت در و خانمم را از ماشین کشیدم بیرون که بمب منفجر شد البته چون در ماشین را باز گذاشته بودم موج انفجار کمی تحت الشعاع قرار گرفت.

رییس سازمان انرژی اتمی بیان داشت: بر اثر این حادثه شانزده ترکش به خانمم خورد و سه مورد نیز به دست من خورد و یک ترکش نیز به صورتم خورد که یک مورد جزیی بود.

عباسی گفت: بعد از این حادثه به هر حال به بیمارستان رفتیم و بعد متوجه شدیم که دکتر شهریاری و خانم ایشان نیز مورد تهاجم قرار گرفته اند و دکتر شهریاری به شهادت رسیده اند و خانم ایشان نیز جراحت شدیدی برداشته اند که خوشبختانه حال ایشان رو به بهبودی بود.

تروریسم هالیوودی

 

گروهي از ستاره‌شناسان، مهندسان و دانشمندان روز شنبه در همايش “انجمن پيشبرد علوم آمريكا” از سازمان ملل متحد درخواست كردند با توجه به نزديك شدن كم‌سابقه برخورد يك شهاب‌سنگ بزرگ به كره زمين در سال ‪ ،۲۰۳۶‬سازمان ملل متحد بايد مسئوليت اقدامات لازم جهت جلوگيري از برخورد اين قبيل اجسام آسماني با زمين را تقبل كند.

به گزارش خبرگزاري رويترز، منجمان هم‌اكنون در حال بررسي مسير حركت شهاب‌سنگي به نام “آپوفيس” هستند كه از شانس يك در ‪ ۴۵‬هزار براي برخورد با زمين در روز ‪ ۱۳‬آوريل سال ‪ ۲۰۳۶‬برخوردار است.

در همين راستا سازمان هوانوردي و فضايي آمريكا “ناسا” قصد دارد در آينده نزديك برنامه شناسايي شهاب‌سنگهاي داراي خطر برخورد با زمين خود را گسترده‌تر كرده و صدها سنگ آسماني با اين مشخصات را زيرنظر بگيرد.

به گفته “راستي اشوايكارت” فضانورد بازنشسته “ناسا”، خطر شهاب‌سنگها تنها به شهاب‌سنگ “آپوفيس” مربوط نمي‌شود و نياز به تعيين اصولي مشخص در زمينه مواجهه با اين قبيل وقايع ضروري به نظر مي‌رسد.

“اشوايكارت” يكي از خدمه سفينه “آپولو ‪ “۹‬است كه در ماه مارس سال ‪ ۱۹۶۹‬از كنار قمر ماه عبور كرد. وي روز شنبه در همايش انجمن پيشرفت علوم آمريكا در سانفرانسيكو اعلام كر قصد دارد هفته آينده گزاشي براي كميته استفاده صلح‌آميز از فضا در سازمان ملل متحد ارسال كرده و خواهان تنظيم راه‌كارهاي بين‌المللي در صورت تهديد كره زمين توسط سنگهاي آسماني شود.

وي افزود انجمن كاشفان فضا در آمريكا كه شامل گروهي از فضانوردان و منجمين قديمي است، در سال جاري ميزباني كارگاه‌هاي آموزشي سطح بالايي را با همين موضوع بر عهده خواهد گرفت تا بتواند برنامه مشخصي را براي مواجهه با اين حوادث آماده كرده و برنامه پيشنهادي خود را تا سال ‪۲۰۰۹‬ براي سازمان ملل ارسال كند.

به گفته “اد لو”، يكي از نخستين فضانوردان حضور يافته در ايستگاه فضايي بين‌المللي، يكي از پذيرفته‌ترين روشهاي مقابله با سنگهاي آسماني كه به زمين نزديك مي‌شوند عبارت است از ارسال يك سفينه به سوي شهاب‌سنگ كه آن سفينه با حركت در كنار شهاب‌سنگ براي مدتي مشخص، با استفاده از نيروي جاذبه خود مسير شهاب‌سنگ را اندكي منحرف كرده و از برخورد آن با زمين جلوگيري مي‌كند.

“لو” اعلام كرد به طور مثال براي شهاب‌سنگي به بزرگي شهاب‌سنگ “آپوفيس” با قطر ‪ ۱۴۰‬متر، يك سفينه بايد به مدت ‪ ۱۲‬روز در نزديكي آن پرواز كند تا بتواند با كمك اثر جاذبه اندك خود، مسير حركت شهاب‌سنگ را به ميزان جزيي تغيير داده و مانع برخورد آن با زمين شود. چنين ماموريتي در حدود ‪ ۳۰۰‬ميليون دلار هزينه خواهد داشت.

سازمان “ناسا” اعلام كرده است عواقب برخورد شهاب‌سنگي به بزرگي “آپوفيس” با زمين به جنس شهاب‌سنگ و نيز زاويه برخورد آن با زمين بستگي دارد اما به هر حال چنانچه چنين سنگ آسماني در يك شهر فرود بيايد، تمامي شهر را نابود خواهد كرد.

برگرفته از : خبرگزاری الف

 

تروریست اتمی

احتمالا در اخبار شنیده اید که شهاب سنگ بیست و پنج میلیون تنی در سی سال دیگر به زمین اصابت کرده و زمین با خطر مواجه می شود.که تنها راه حل منفجر کردن آن با بمب اتم است.

چرا ما باید مضحکه آمریکا قرار بگیریم و خود را خبرهای دروغین و بی اساس که جنبه گوش مالی یا سر پوش گذاشتن بر روی بعضی مسائل را دارند شویم.

در فیلم آرماگدون شهاب سنگی عظیم تر به زمین برخورد می کند که تنها راه آن از بین بردن آن بمب اتم است که یانکی های خوش قلب و باهوش زمین را با چه وضعی نجات می دهند. درآماتیک مثل تایتانیک مذهبی مثل ون هلسینگ و قدمگذار تحریفی مثل تاریخ تولد یک ملت گریفیث .

من با شما مخاطب گرامی هستم آیا می شود در فیلم روز استقلال جنگنده های یانکی ها را در عراق دید با رئیس جمهوری خلبان و بوش خلبان جنگنده های خود را در عراق مستقر کند مگر می شود یکسال قبل از حادثه یازده سپتامبر ما شاهد فیلمی در شبکه تلویزیونی مرداک باشیم که هواپیمایی به برج ها می زند (البته برخورد تا نزدیک صورت می گیرد)و سال بعد هواپیما به برج ها بزند.در فیلم های تروریستی که اعراب مسلح به آدم ربایی در سراسر جهان مشغولند و حوادث لندن وطالبان مذاکرات هسته ای ایران را به مخاطره می اندازند و ذهنیت منفی در اذهان ایجاد می کنند.

این احتمال و اینکه شکل این شهاب سنگ به چه صورت است همه و همه در دستگاه فضایی آمریکا طراحی شده است و من نمی توانم قبول کنم که یانکی ها این بار سعی در غنی کردن انبار های هسته ای خود ندارند .

پرتاب موشک به این هدف بیست و پنج میلیون تنی می تواند بمب های عظیم و غنی شده تری را بخواهد که جامعه جهانی حتما مجوز آن را صادر میکند و فقط یانکی ها با کمک ناسا می توانند این قضیه را حل کنند(سناریوی آرماگدون جدید).

چی بنویسم هر چی بگم کمه خوشحال میشم نظراتتون رو حتما ببینم .