روند فزاینده جرایم و تخلفات جنسی نظامیان امریکا در ژاپن ادامه دارد




آمار تعرض جنسی نیروهای نظامی امریکا در ژاپن همچنان رو به افزایش است.روند فزاینده حملات و تخلفات جنسی نیروهای نظامی امریکا در ژاپن در حالی ادامه دارد که بسیاری از نظامیان و سربازان متخلف یا از هرگونه مجازات مصون مانده‌اند و یا با مجازات‌های بسیار سبک مواجه شده‌اند.

ادامه نوشته

دستگیری یک افسر امریکایی به اتهام آزار جنسی




مقامات پلیس امریکا می‌گویند که کریستوفر هایس، یک افسر پلیس سن دیه گو، بعد از ظهر روز یکشنبه به دلیل مظنون بودن به اشتباه زندانی کردن و آزار و اذیت جنسی چهار زن، دستگیر شد.دفتر دادستانی این منطقه نیز در حال بازرسی ادعاهای مطرح شده توسط دو زن است.

ادامه نوشته

تصاویر صحنه های شوک آور آتش زدن کشته های عراقی توسط سرباز آمریکایی + 18

تصاویر صحنه های شوک آور آتش زدن کشته های عراقی توسط سرباز آمریکایی + 18

به گزارش شفقنا از دیلی میل این تصاویر که برای نخستین بار امروز منتشر شده است سرباز آمریکایی را در حال آتش زدن کشته های عراقی در فوجه عراق در سال 2004 نشان می دهد.


ادامه نوشته

شرط ربایندگان راهبه‌های سوری

گروه تروریستی "گردان‌های آزادگان القلمون" ضمن برعهده گرفتن مسئولیت ربودن راهبه‌های مسیحی شهرک "معلولا" اعلام کرد تنها در صورت آزادی هزار زن بازداشت شده توسط نظام سوریه، حاضر است راهبه‌های ربوده شده را آزاد کند.


ادامه نوشته

تحلیل‌گر امریکایی: دستورکار واقعی حکومت پلیسی امریکا چیست؟


تصویر آرشیوی از نیروهای امریکایی در افغانستان

پل کریگ رابرتس

من در مقاله پيشين ‌خود تاکيد کردم که بسيار ضروري است شهروندان امريکایی بخواهند بدانند که دستور کارهاي واقعي پشت جنگ‌هاي دو رژيم بوش و اوباما چه چيزي است. اين‌ها جنگ‌هاي بلند مدت بزرگي هستند که هر کدام تقريبا به اندازه جنگ جهاني دوم يا حتي دو يا سه برابر آن به درازا کشيده‌اند. نشريه فوربس گزارش مي‌دهد که يک ميليون سرباز امريکايي در جنگ‌هاي عراق و افغانستان زخمي شدند.

ادامه نوشته

چرا رژیم صهیونیستی از افشاگری امریکا یه وحشت افتاد




در حالی که رژیم صهیونیستی از زمان بحران سوریه چندین بار مراکز نظامی ارتش سوریه را به دلیل مشغول بودن این کشور به بحران داخلی خود مورد حمله قرار داد، حمله سه روز پیش این رژیم به یک مرکز پدافندی ارتش سوریه در استان لاذقیه در شرایط خاص سیاسی، برای تل آویو بسیار گران تمام شده است.


ادامه نوشته

تروريست قطري در سوريه در حال ساخت بمب+فيلم

تروريست قطري در سوريه
تروريست قطري در سوريه
یک تروریست قطری در فیلم کوتاهی که در پایگاه های اینترنتی منتشر شده، در حال ساختن بمب، از دلایل حضور خود در جمع عناصر مسلح حاضر در سوریه می گوید.این تروریست مسلح که همراهش او را ابوعبدالله می نامد، دلیل آمدنش از قطر به سوریه را می پرسد و او نیز در حالی که برای ساخت بمب دست ساز تلاش می کند، به قطری بودن خود و حضورش در سوریه اعتراف می کند.این فیلم در اطراف فرودگاه دیرالزور در شرق سوریه ضبط شده است.

کشف موشک‌های فرانسوی ازتروریست‌های سوریه



تسلحات غربي در اختيار گروه هاي مسلح و تروريست در سوريه
تسلحات غربي در اختيار گروه هاي مسلح و تروريست در سوريه
ارتش سوریه پس از حمله به تجمع افراد مسلح و انهدام مراکز آنان، موفق به پیشروی گسترده در محور قابون زملکا جوبر در ریف دمشق شد.به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، یکی از فرماندهان ارتش سوریه در زملکا و جوبر اعلام کرد: نیروهای ارتش سوریه در امتداد یک و نیم کیلومتر از منطقه صنعتی قابون به سمت زملکا از سوی متحلق جنوبی پیشروی کرده و خطوط ارتباطی، مسیر ارسال سلاح و مهمات گروه های تروریستی را در محور زملکا، جوبر و عربین قطع کردند.  

ادامه نوشته

سیا و انتقال موشک‌های زمین به هوا از لیبی به سوریه


سیا و انتقال موشک‌های زمین به هوا از لیبی به سوریه
تصویری آرشیوی از شلیک یک موشک پاتریوت در رزمایش مشترک اسرائیل و امریکا در سال 2001.
دوشنبه 14 مرداد 1392 | 04:19

بر پایه گزارش‌های منتشره، سازمان جاسوسی امریکا هنگامی که حملات مرگ‌بار علیه کنسولگری امریکا در بنغازی انجام می‌شد، موشک‌های زمین به هوا در لیبی را از طریق ترکیه به شورشیان در سوریه منتقل کرده‌اند.


شبکه سی ان ان گزارش داده است که بنابر تحقیقات انجام شده درباره مرگ کریستوفر استیونز، سفیر امریکا و سه امریکایی دیگر در ماه سپتامبر گذشته، ده‌ها مامور جاسوسی سازمان اطلاعات و امنیت امریکا در منطقه‌ای در نزدیکی کنسولگری این کشور مشغول فعالیت برای انتقال موشک‌ها از لیبی به شورشیان سوریه بوده‌اند.

جزویات فعالیت‌های مقامات امریکایی در بنغازی پس از آن منتشر شده است که برخی نمایندگان کنگره امریکا بر تحقیقات گسترده درباره حمله به کنسولگری و عملیات مخفیانه سیا در این کشور آفریقایی پای فشرده‌اند.

شبکه تلویزیونی سی ان ان اعلام کرد که «بنا بر گزارش یک منبع بسیار نزدیک و آگاه به فعالیت‌های سیا، این اطلاعات بر مبنای آزمون‌های دروغ‌سنجی که از ماه ژانویه بر روی تعدادی از ماموران سازمان جاسوسی امریکا که در عملیات‌هایی در لیبی دخیل بوده‌اند افشا شده است.»

منابع موثق گزارش داده‌اند بیش از آن چه گزارش‌های در این حملات اعلام کرده‌اند، شهروندان امریکایی مجروح شده‌اند.

این در حالی است که سازمان جاسوسی امریکا گفته است که عملیات این سازمان در بنغازی شفاف و مشخص بوده است.

سیا در بیانیه‌ای اعلام کرده است، «سازمان جاسوسی امریکا در کنار کمیته‌های تحقیق همکاری کرده است تا اطلاعاتی درباره حمله به تاسیسات امریکایی در بنغازی را در اختیار آنان قرار دهد.»

با این وجود، سی ان ان می‌گوید که سازمان اطلاعات و جاسوسی تلاش‌های زیادی به خرج داده تا راز‌هایی درباره فعالیت‌هایش در بنغازی را مخفی نگه دارد.

فرانک وولف، یکی از سناتورهای جمهوری‌خواه امریکا دراین باره گفته است که «به نظر من این نوعی پرده‌پوشی است و فکر می‌کنم تلاشی است برای مخفی کردن برخی اقدامات و مردم امریکاه هم چنین نظری دارند.»

هزار درنا


خلاصه کتاب :

ساداکو از ابتدا یک دونده به دنیا آمده بود. مادرش می گفت که او پیش از اینکه راه رفتن را یاد بگیرد، دویدن آموخت. ساداکو همیشه در فکر بود تا نشانه ای حاکی از خوشبختی پیدا کند و شگفت انگیز اینکه در عمر بسیار کوتاه خود بدان دست یافت.
همکلاسیهای او سیصد و پنجاه و شش درنای کاغذی دیگر ساختند تا تعدادشان با مجموع درناهای ساداکو به یک هزار رسید. بدینسان، آرزوی ساداکو برآورده شد و معجزه اش به وقوع پیوست. او در قلب همه مردم جاودانه شد.
این کتاب بر پایه نامه های ساداکو، دخترک ژاپنی، فراهم آمده است. ساداکو دو ساله بود که بمب اتمی امریکا در شهر هیروشیمای ژاپن فرود آمد. در یک لحظه هزاران تن سوختند و جان سپردند. ده سال بعد، ساداکو نیز بر اثر تشعشعات اتمی به سرطان خون مبتلا شد و درگذشت.

ساداکو دختر ژاپنی دو ساله بود که بمب اتمی امریکا در شهر هیروشیمای ژاپن فرود امد . در یک لحظه هزاران تن سوختند . جان سپردند . ساداکو ده سال بعد بر اثر تشعشهات اتمی به سرطان خون مبطلا شد و در گذشت .
این کتاب بر پایه نامه های ساداکو که توسط هم کلاسی هایش جمع اوری شده فراهم امده است . او یکی از این قربانیان این جنایت تاریخی امراست . و امروز یکی از قهرمانان کودک ژاپنی به شمار می رود .









ادامه نوشته

دردناک‌ترین جنایت سده اخیر/ مستندات عکاس ایتالیایی از جنایت خاموش فلوجه


فلوجه

دردناک‌ترین جنایت سده اخیر/ مستندات عکاس ایتالیایی از جنایت خاموش فلوجه

خبرگزاری تسنیم: پنتاگون اعلام کرد که هیچ گزارشی مبنی بر بیماری‌های مرتبط با عملیات آمریکا در فلوجه منتشر نشده و سخنگوی وزارت دفاع آمریکا در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی با تکرار این مطلب، نیروهای آمریکایی را از چنین فاجعه انسانی تبرئه کرد، همه ماجرا همین بود؟

خبرگزاری تسنیم:

الکس ماسی 32ساله عکاس مستند و ژورنالیست ایتالیایی است که در حال حاضر در لندن ساکن است. وی در دانشگاه ارتباطات لندن در رشته ژورنالیسم فارغ‌التحصیل شده و سپس با مسافرت به کشورهای مختلفی به عکاسی مستند از بحران‌های انسانی پرداخته است. ماسی معتقد است عکاسی مستند بیش از آنکه به‌عنوان رشته‌ای هنری دغدغه‌های زیباشناسی داشته باشد باید به‌عنوان ابزاری برای «تغییر جهان» در مسیر اخلاقی شدن و احترام به حقوق انسانی در کنار دیگر ابزارهای فرهنگی مؤثر واقع شود.

این عکاس ایتالیایی در کشورهای مختلفی مانند هندوستان، افغانستان، پاکستان، عراق و ... به عکاسی مستند پرداخته و در این راه تمرکزش بیشتر بر اوضاع بحرانی انسانی با توجه خاص به کودکان و شرایط زندگی، سلامت و حقوق انسانی آن‌هاست. عکس‌های مستند الکسی ماسی تاکنون در نشریات معتبری چون «گاردین»، «نیوزویک»، «نیویورک تایمز» و تعداد زیادی از نشریات بین‌المللی منتشر شده و تأثیرات زیادی بر مخاطبان داشته است.

در اینجا تعداد معدودی از عکس‌های ماسی را که در فلوجه عراق با موضوع تأثیر فاجعه انسانی کاربرد سلاح‌های رادیواکتیو بر کودکان فلوجه گرفته شده، به نمایش گذاشته شده است، اما قبل از آن اندکی درباره فاجعه فلوجه!

شهر فلوجه عراق نزدیک بغداد، کماکان با پیامدهای هولناک یورش ارتش آمریکا به این منطقه دست‌وپنجه نرم کرده است. بر پایه تحقیقی که در نشریه معتبر International Journal of Environmental Studies and Public Health در سال 2010 با عنوان "Cancer Infant Mortality and Birth S.x-Ratio in Fallujah Iraq 2005–2009" به انتشار رسیده است، مردم فلوجه عراق در مقایسه با آمار جهانی به‌نسبت بسیار بالاتری، انواع سرطان‌ها به‌ویژه سرطان خون، مرگ و میر نوزادان و جهش و دگرگونی جنسیتی را در خلال سالهای 2005 تا 2009 میلادی تجربه کرده‌اند به‌طوری که این آمار حتی از وضعیت گزارش شده در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن در سالهای پس از بمباران اتمی این دو شهر بسیار نگران کننده‌تر و وخیم‌تر است.

نتایج منتشر شده در این مقاله علمی ما را با یک جنایت جنگی بی‌سابقه در چند دهه اخیر مواجه می‌کند. پس از مقاومت مردم فلوجه عراق در برابر نیروهای متجاوز، ارتش آمریکا تصمیم گرفت تا به‌خلاف قوانین جنگی، با تنبیه جمعی Collective punishment از این شهر سنی‌نشین یک نمونه و درس عبرت Exemplary بسازد. در این تحقیق علمی که در ماه‌های ژانویه و فوریه 2010 روی 4843 فرد و در 711 خانه انجام شده است‌، محققان اعلام کرده‌اند که میزان سرطان به چهار برابر آنچه پیش از جنگ عراق گزارش شده رسیده است.

در فلوجه بیماری لوسمیا 38 برابر، سرطان در دوره کودکی 12 برابر و سرطان سینه بیش از 10 برابر آن چیزی است که در کشورهای مصر و اردن و کویت وجود دارد. بعد از سال 2005 میزان تولد دختران در شهر فلوجه به‌نسبت پسران به‌طور چشمگیری افزایش پیدا کرده است به‌طوری که نسبت تولد 1050 به 1000 پسر به دختر، به نسبت 860 پسر به 1000 دختر تبدیل شده است. زنان فلوجه از تولد نوزادان جدید هراس دارند زیرا نرخ تولد کودکانی با نقص عضوهای جدی شامل تولد نوزادان بدون سر یا دو سر یا بدون دست و پا و یا نوزادانی با رویش دست یا پا در پیشانی به‌طور چشمگیری افزایش پیدا کرده است.

دکتر Busby سرتیم گروه تحقیقاتی علوم زیست مولکولی در دانشگاه Ulster در مصاحبه با شبکه ایتالیایی RAI24 عنوان کرده است که آنچه در فلوجه بر اثر بیماری‌های ناشی از مواد رادیو اکتیو مشاهده می‌شود بسیار وخیم‌تر از آن چیزی است که پیش از این در هیروشیما و ناکازاکی مشاهده شده است و اگرچه محققان بر این عقیده‌اند که این‌ها عوارض ناشی از مواد رادیو اکتیو است اما گمانه‌زنی در مورد علل این بیماری‌ها در چنین وضع پیچیده و عجیبی تنها پس از بررسی خاک منطقه قابل بیان است.

ارتش آمریکا در خلال حمله به فلوجه از بمب‌ها و گلوله‌های ضعیف شده اورانیومی استفاده کرده است. این گلوله‌ها از آن روی که بیش از دو برابر گلوله‌های سربی چگال‌تر هستند مورد استفاده قرار می‌گیرند و به‌مجرد آنکه در منطقه عملیاتی منفجر می‌شوند قریب 40 درصد اورانیوم حامل را در ناحیه منتشر می‌کنند. اورانیوم منتشر شده تا سالها در آن ناحیه باقی می‌ماند و به‌راحتی وارد گردش خون انسان می‌شود و به‌طور اخص در غدد لنفاوی انسان سکنی می‌گزیند و به DNAهای حاصل از اسپرم و تخمک‌های انسانی اثر می‌کند و در نتیجه باعث به دنیا آمدن کودکانی ناقص‌الخلقه تا نسل‌های متمادی می‌شود.

تنها در سپتامبر 2009 بیمارستان شهر فلوجه شاهد به دنیا آمدن 170 کودک بود که از آن میان 24 درصد تنها در 7 روز اول زندگی مردند. کودکانی که بیش از 75 درصد آنها ناقص الخلقه به دنیا آمده بودند. پیش از این پنتاگون اعلام کرده بود که هیچ گزارش و یا تحقیقی مبنی بر نقص عضو یا بیماری‌های مرتبط با عملیات نیروهای آمریکایی منتشر نشده است. سخنگوی وزارت دفاع آمریکا در ماه مارس در گفت‌وگو با شبکه بی‌بی‌سی با تکرار این مطلب، نیروهای آمریکایی را از چنین فاجعه زیست محیطی و انسانی‌ای تبرئه کرد.

در زیر عکس‌هایی از کودکان متولد شده پس از فاجعه انسانی فلوجه را که توسط الکس ماسی گرفته شده می‌بینید؛

سعدی عثمان، کودک 3ساله مبتلا به آسیب مغزی و فلج؛ تحت درمان که به‌صورت تعلیق مایع یا گاز در هوا تنفس می‌کند. خانواده عثمان در طول هر دو جنگ به‌رهبری ایالات متحده در سال 2004 در شهر بودند. پدر و مادر و بستگان او هیچ سابقه نقص مادرزادی نداشتند.

 

عکس بالا نوزادی را نشان می‌دهد که دارای اختلال شدید عصبی و در یک دستگاه پرورش نوزادان زود‌رس در بخش کودکان بیمارستان عمومی فلوجه، بستری است. در حال حاضر حدود 15 درصد از کودکانی که در این بیمارستان به دنیا می‌آیند به نوعی نقص مادرزادی مبتلا هستند که به‌طور متوسط در نقاط دیگر جهان این رقم بین 2 و 4 درصد است.

خدیجه، کودک 27روزه با یک نقص شدید قلبی است که از طریق تعلیق مایع یا جسم به‌صورت گاز در هوا تنفس می‌کند. او در آغوش مادر خود در یکی از اتاق‌های بخش کودکان بیمارستان عمومی فلوجه عراق است. خانواده او عاری از هرگونه سابقه بیماری مادرزادی هستند.

 

عبدالله کدهوم، کودک 4روزه تحت تأثیر یک مورد شدید از بیماری‌های «هیدروسفالی» و «اسپینا بیفیدا» است. او در اتاقی در بخش کودکان بیمارستان عمومی فلوجه، عراق خوابیده است. او نیز جزو 15 درصد کودکانی است که با نقص مادرزادی متولد شده است، در حالی که این آمار در نقاط دیگر جهان بین 2 تا 4 درصد است.

منعم عدنان عبدالله، 37ساله است و محمد 4ساله، یکی از دو فرزند معلول خود را در دست گرفته است. منعم عدنان عبدالله همچنین فرزند معلول دیگری به‌نام ایوب دارد که 5ساله است. محمد و ایوب دو برادر سالم هم دارند، علی 10ساله و عمر 9ساله که هردو قبل از وقوع دو جنگ به‌رهبری ایالات متحده (در سال 2004) برای گرفتن شهر به دنیا آمده‌اند. ایوب و محمد به اختلالات عصبی و نقص مادرزادی در ستون فقرات مبتلا هستند. پدر و مادر و بستگان آن‌ها نیز هیچ سابقه نقص مادرزادی نداشته‌اند.

زهرا محمد، 5ساله است و تحت تأثیر یک اختلال نورولوژیکی و وجود شش انگشت در هر دست و پا است، در حالی که در خانه واقع در فلوجه عراق نشسته کتابی در دست دارد.  پدر و مادر و بستگان زهرا هم تاکنون سابقه نقص مادرزادی نداشته‌اند.

"ارتش اسراييل" از چه حيواناتي تشکيل شده است؟ + فيلم و تصاوير

وقتي صهيونيست‌ها دست به دامن بز کوهي مي‌شوند؛
"اوکتز"، "يگان ويژه" سگ‌هاي "ارتش اسراييل" است که در سال 1939 ايجاد شد. ماموريت اين يگان ويژه، "تربيت و آموزش سگ‌هاي مهاجم" است. سگ‌هاي مهاجم اوکتز در محيط‌هاي شهري و روستايي براي حمله به فلسطيني‌هاي معترض در "سرزمين‌هاي اشغالي" مورد استفاده قرار مي‌گيرند.
به گزارش خبرنگار سياست خارجي باشگاه خبرنگاران؛ بر اساس آمارها و منابع موثق، حدود نيمي از مرگ‌ها در ميان سربازان اسراييلي به دليل "خودکشي" رخ مي‌دهد.

به گزارش "وزارت جنگ رژيم صهيونيستي"، در 10 سال گذشته 237 نظامی اسراييلي با خودکشی به زندگی خود پایان دادهاند که این آمار به صورت متوسط یک خودکشی در ماه است

اگرچه وزارت جنگ اسرائیل ادعا دارد تنها یک نظامی در ماه خودکشی میکند، اما منابع آگاه در وزارت جنگ میگویند این پدیده عمده‌ترین یا یکی از مهمترین دلایل مرگ سربازان است، به گونه‌ای که نیمی از قبرهای موجود در قبرستان نظامی اسرائیلی‌ها متعلق به سربازانی است که خودکشی کرده‌اند.

برخی آمارهای منتشر شده از خودکشی هفتگی دست کم دو سرباز اسرائیلی خبر میدهد.

افزایش آمار خودکشی در بین نظامیان اسرائیلی در حالی رخ میدهد که پس از شکست اسرائیل در "جنگ غزه"، روحیه این نظامیان در بدترین وضعیت خود قرار دارد، اما مقامهای اسرائیلی همواره تلاش میکنند تا مشکلات شخصی را علت خودکشیها اعلام کنند.

در کنار خودکشي و افسردگي، نااميدي نيز در ميان نظاميان صهيونيست موج مي‌زند، به‌طوري که بسياري از سربازهاي اسراييلي از جنگيدن در "نوار غزه" پرهيز مي‌کنند و از کشتن زن‌ها و کودکان بي‌گناه به ستوه آمده‌اند.

بنابراين گزارش بسياري از صهيونيست‌هاي سرباز ترجيح مي‌دهند 14 روز در زندان سپري کنند تا اينکه به جنگ در غزه ادامه دهند.

"نوئم لونا" "Noem Levna، افسر اسراييلي درباره عدم تمايل به حضور خود در غزه مي‌گويد: ما در 17 روز 900 نفر را کشتيم که صدها کودک در ميان آن‌ها بودند.

همين افسردگي‌ها و خوکشي‌ها و عدم تمايل سربازان اسراييلي براي حضور در ميدان‌هاي نبرد، صهيونيست‌ها را بر اين داشته است تا براي پيشبرد اهداف غير انساني خود دست به دامان موجودات ديگر شوند.

باشگاه خبرنگاران چندي پيش، در گزارشي به حيواناتي مانند عقاب، موش، کوسه و کرکس اشاره کرد که رژيم صهيونيستي با استفاده از آن‌ها به جاسوسي از کشورهاي منطقه و آزار و اذيت فلسطيني‌ها مي‌پردازد.

در آن گزارش به اين موضوع اشاره شد که صهيونيست‌‌ها مراکز تربيت حيوانات راه انداخته‌اند که در آن حيوانات جاسوس پرورش مي‌دهند.

اما مثل اينکه کار در اينجا تمام نمي‌شود، ارتش رژيم صهيونيستي از اين حيوانات به عنوان سرباز نيز استفاده مي‌کند.

در بررسي‌هاي انجام گرفته توسط باشگاه خبرنگاران، رژيم صهيونيستي يگان‌هاي ويژه‌اي دارد که در آن به تربيت حيواناتي مي‌پردازد که از آن‌ها براي يورش به فلسطيني‌ها و مناطق جنگي استفاده مي‌کند. 

اوکتز، يگان ويژه سگ‌هاي وحشي

يگان "اوکتز" "Oketz"، واحد ويژه و سري سگ‌هاي وحشي ارتش اسراييل است که در سال 1939 ايجاد شد.

ماموريت اين يگان ويژه، تربيت و آموزش سگ‌هاي مهاجم است. سگ‌هاي مهاجم اوکتز در محيط‌هاي شهري و روستايي و ويژه حمله به فلسطيني‌هاي معترض در سرزمين‌هاي اشغالي مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

اين سگ‌ها به گونه‌اي آموزش مي‌بينند که مي‌توانند اهداف فلسطيني خود را شناسايي کرده و به شکار آن‌ها بروند.


نشان ويژه يگان اوکتز

اسراييلي‌ها در اين يگان از "سگ‌هاي شکاري بلژيکي" به نام "Malinois" استفاده مي‌کنند، زيرا به قدر کافي براي حمله به اهداف بزرگ بوده و هدايت آن‌ها نيز ساده‌تر مي‌باشد.


نمونه‌اي از سگ‌هاي مالينويز بلژيکي

قد اين سگ‌ها حدود61 تا 64 سانتي‌متر و وزن آن‌ها حدود 30 کيلوگرم است.

به گزارش وب‌سايت صهيونيستي THE JEWISH CHRONICLE ONLINE""، سگ‌هاي يگان اوکتز ويژه مي‌توانند به راحتي در پي فلسطيني‌هايي بروند که "کوکتل ملوتوف" و سنگ پرتاب مي‌کنند.

سگ‌هاي وحشي گزينه اول "انتفاضه سوم"

به گزارش "يديعوت‌آحارانوت"، براساس اطلاعات منابع نظامي، هزينه هر کدام از اين سگ‌ها ده‌ها هزار دلار است از خريد، ترانسفر، آموزش و نگهداري.

بنا براين گزارش، در صورت وقوع انتفاضه سوم در سرزمين‌هاي اشغالي، سگ‌هاي وحشي صهيونيستي اولين يگاني هستند که براي مقابله با مبارزان فلسطيني به ميدان فرستاده خواهند شد.

اين گزارش در ادامه مي‌افزايد، با وجود اينکه سربازان اسراييلي تمايلي براي مقابله با "زنان و کودکان فسطيني" ندارند،‌ يگان ويژه اوکتز که از سگ‌هاي قوي و بي‌رحم تشکيل شده‌ است، مي‌تواند مبارزان فلسطيني را پراکنده کند.

و همچنين منابع نظامي اسراييلي فاش کرده‌اند در زمان يورش به "کشتي آزادي" ترکيه‌اي، از سگ‌هاي مهاجم در سرکوب فعالان حقوق بشري که براي کمک به مردم مظلوم "فلسطين" راهي سرزمين‌هاي اشغالي بودند استفاده شده است.


"بز کوهي" در ارتش اسراييل

نکته‌اي جالب در ميان ارتش اسراييل وجود دارد و آن حضور بزهاي کوهي در اين ارتش است. در حالي که سربازان اسراييلي به خاطر حضور متمادي در مناطق جنگي و آماده باش دائمي و همچنين ترس از نيروهاي "حزب‌الله"، تمايلي براي حضور در مرز سرزمين‌هاي اشغالي با "لبنان" ندارند، از اين جهت وزارت جنگ اسراييل به فکر نيروي جديدي افتاده است.

اين کار رژيم صهيونيستي باعث خنده بسياري از رسانه‌هاي غربي شده است، به‌طوري که روزنامه انگليسي "گاردين"، در مطلبي با عنوان "اسراييل از بزکوهي براي محافظت از مرزهاي خود استفاده مي‌کند" به اين مطلب اشاره کرده و مي‌نويسد:

بز کوهي تبديل به ابزار جديدي در ارتش اسراييل گشته و نقش بسزايي در اين بين دارد. اين حيوانات استفاده‌هاي گوناگوني براي ارتش اسراييل دارند، از يک سو، به دليل مهارت پيکارجويان حزب‌الله در استتار ميان مناطق سرسبز منطقه، بزکوهي مي‌تواند گياهان منطقه را بخورد تا زمين باير شود و جايي براي مخفي شدن مردان حزب‌الله وجود نداشته باشد.

به گزارش روزنامه صهيونيستي "هاآرتص"، يکي ديگر از موارد استفاده اين حيوانات، شاخ‌هاي تيز آن‌ها مي‌باشد که در صورت عبور فردي از مرز لبنان به سمت سرزمين‌هاي اشغالي، بزهاي کوهي 500 کيلويي مي‌توانند خطر بزرگي براي افراد باشند.

استفاده از سگ‌ها عليه کارگران فلسطيني

"تپه‌هاي هربون"، واقع در جنوب "کرانه‌هاي باختري"، يکي از فقيرترين مناطق فلسطيني است، اما حضور سگ‌هاي اوکتز در اين محله، باعث ترس و خشم فلسطيني‌ها شده و اجازه عبور و مرور مردم به مناطق ديگر را سخت کرده است.

هنگامي که فلسطيني‌هاي نوار غزه که به خاطر نبود کار در اين منطقه قصد ورود به سرزمين‌هاي اشغالي را دارند، با سگ‌هاي مهاجم صهيونيستي مواجه مي‌شوند.

"منير هوشيه"، شهروند فلسطيني در اين رابطه مي‌گويد: در روز جهاني کارگر به قصد اعتراض به سمت سرزمين‌هاي اشغالي در حال حرکت بوديم، که به يک باره گروهي از سربازان اسراييلي به همراه گله‌اي از سگ‌هاي وحشي به ما حمله کردند. به گفته اين مرد 35 ساله، سگ‌ها بسياري از معترضان را به شدت مجروح کردند.

سگ‌هاي مهاجم صهيونيستي  اوکتز به جواني به نام اعلي عادل الحورين حمله کرده بودند که باعث شکستگي دست او و منجر عمل جراحي به خاطر عمق گازگرفتگي سگ وحشي شده بود.

اعلي درباره زماني که سگ وحشي اسراييلي به او حمله کرد، مي‌گويد: ساعت حدود 5 بود که سعي داشتم از طريق سوراخي که در فنس ايجاد شده بود عبور کنم،‌ اما ناگهان، سگي عظيم‌الجثه به سمت من حمله کرد و سعي کرد دست من را پاره پاره کند. سربازهاي صهيونيستي تنها در حال تماشاي اين صحنه بودند و هيچ اقدامي در راستاي رها کردن سگ از من انجام ندادند.

همان‌طور که در تصاوير و فيلم زير مشاهده مي‌کنيد، نيروهاي اسراييلي براي دستگيري فلسطيني‌ها از سگ‌هاي مهاجم وحشي استفاده مي‌کنند.

سال گذشته، در اعتراضات جوانان کرانه باختري و درگيري‌هاي آن‌ها با نيروهاي رژيم صهيونيستي،‌ يگان ويژه اوکتز خودنمايي کرد. در اين تظاهرات نيروهاي صهيونيستي در هنگام مواجهه با جوانان فلسطيني از سگ‌هاي وحشي يگان ويژه اوکتز استفاده کردند.

در اين ميان، يکي از سگ‌ها موفق مي‌شود يک جوان فلسطيني را بگيرد، اين سگ به حدي قدرت دارد که حتي سربازان اسراييلي هم نمي‌توانند دست جوان را از دهان سگ بيرون بکشند.



فلسطيني‌ها موش آزمايشگاهي سگ‌هاي اوکتز

به گزارش هاآرتص، سربازهاي اسراييلي از فلسطيني‌ها براي آموزش سگ‌هاي وحشي خود استفاده مي‌کنند، بنا به گزارش گروه‌هاي حقوق بشري، هنگامي که خودروهاي فلسطيني‌ها در ايست‌هاي بازرسي ماموران رژيم صهيونيستي متوقف مي‌شوند، نيروهاي اسراييلي سگ‌هاي مهاجم خود را به داخل خودرو مي‌فرستند تا چگونگي يافتن مواد منفجره را آموزش ببينند. اما اين آزمايشات به دفعات باعث آسيب و حتي حمله اين سگ‌هاي وحشي به مسلمانان فلسطيني مي‌شود.

بنابراين گزارش،‌ براي آموزش سگ‌هاي يگان ويژه اوکتز، خودروهاي فلسطيني‌ها را متوقف کرده و باعث وحشت سرنشينان خودرو مي‌شوند. سربازان اسراييلي براي آموزش اين سگ‌ها، ساکنان خودروها را به زور بيرون کشيده و سگ‌ها به دنبال مواد منفجره درون خودروها يا خود افراد مي‌پردازند.

زماني که ساکنان خودرو خارج مي‌شوند، سرباز اسراييلي شيئي را داخل وسيله قرار مي‌دهد، سپس سگ وحشي براي يافتن آن به داخل خودرو مي‌رود.

بنا به گزارش Breaking the Silenve‌، سازماني غير دولتي که شهادت‌هاي سربازان اسراييلي در سرزمين‌هاي اشغالي را جمع آوري مي‌کند، اين ايست‌هاي بازرسي تنها به دليل تربيت سگ‌هاي اوکتز برقرار مي‌شوند.

کساني که به انسانيت ارزش قائل نيستند براي سگ‌ها مراسم يادبود و اهداي مدال مي‌گيرند

نکته جالب درباره يگان ويژه اوکتز اين است صهيونيست‌ها که ارزشي براي انسان‌ها قائل نسيتند و کودکان فلسطيني را به راحتي به قتل مي‌رسانند، وقتي يکي از سگ‌هاي وحشي خود را از دست مي‌دهند براي او مراسمي ويژه برگزار مي‌کنند، به‌طوري که حتي گورستاني ويژه اين سگ‌ها در يگان اوکتز تعبيه شده و سالانه سال‌مرگ آن‌ها نيز گرامي داشته و مراسمي در اين باب برگزار مي‌شود.

به‌علاوه، به اين سگ‌ها مدال افتخار هم اهدا مي‌شود


مطالب مرتبط :

معروف‌ترين جاسوس زن تن فروش اسرائيلي كيست؟ + تصاوير و فيلم بازسازي شده

باشگاه خبرنگاران از زن‌هاي جاسوس موساد گزارش مي‌دهد:
زن‌ها در برخي ماموريت‌ها از مردهاي جاسوس بهتر عمل مي‌کنند. مردي که مي‌خواهد در مناطق ممنوعه وارد شود، شانس کمي براي راه پيدا کردن دارد، اما شانس موفقيت يک زن خندان و جذاب بسيار بيشتر است.
به گزارش خبرنگار سياست خارجي باشگاه خبرنگاران؛ سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي، "موساد"، براي رسيدن به اهداف خود از هر اقدامي از جمله استفاده از خصوصيات جنسي زنان براي بدست آوردن اطلاعات از ديگر دولت‌ها به‌ ويژه کشورهاي عربي خودداري نمي‌کند. سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي از زنان جذاب و اغواگر در بسياري از عمليات‌هاي جاسوسي و تروريستي خود استفاده مي‌کند.
 

سال گذشته ميلادي گروهي از "زنان جاسوس اسراييلي" براي اولين بار از فعاليت‌هاي مخفيانه خود براي کسب اطلاعات براي سرويس جاسوسي اسراييل موساد سخن به ميان آوردند. به گزارش "تايمز آو اسراييل"، اين جاسوس‌ها که به "زن‌هاي سايه موساد" معروف هستند در بسياري از عمليات‌هاي جاسوسي اين رژيم شرکت داشته‌اند. به گفته خود اين جاسوس‌ها، آن‌ها با استفاده از ويژگي‌هاي زنانه خود، افراد مورد نظر را جذب کرده و سپس با ايجاد روابط نامشروع با اين افراد از آن‌ها اطلاعاتي حتي محرمانه و سري بدست مي‌آورند.


يکي از اين زن‌ها با نام يائل مي‌گويد: طنازي‌هاي زنانه يکي از راه‌هاي بسيار مناسب در ماوريت‌هاي جاسوسي است. اين زن جاسوس مي‌افزايد: زن‌ها در برخي ماموريت‌ها از مردان جاسوس بهتر عمل مي‌کنند. مردي که مي‌خواهد در مناطق ممنوعه وارد شود، شانس کمي براي راه پيدا کردن دارد، اما شانس موفقيت يک زن خندان و جذاب بسيار بيشتر است.

رئيس موساد درباره جاسوسان زن اين سازمان صهيونيستي مي‌گويد: زن‌ها به دليل قدرت چندگانه‌شان، مزيت متمايزي نسبت به مردها در جنگ‌‌هاي مخفيانه دارند. "تامير پاردو" "Tamir Pardo" در مصاحبه با مجله صهيونيستي Lady Globes"" مي‌افزايد زن‌ها در هنگامي که بحث‌هاي امنيتي در اولويت هستند بهتر از مردان نقش خود را ايفا مي‌کنند.

مير آميت Meir Amit""، نيز در اين باره مي‌گويد،: زن‌ها ياد گرفته‌اند چگونه از جنسيت خود استفاده کنند. آن‌ها حاضر هستند براي بدست آوردن اطلاعات مهم با هر کسي ارتباط برقرار كنند. آميت مي‌گويد رابطه ميان کارهاي اطلاعاتي و تله‌هاي جنسي به اندازه خود جاسوسي قدمت دارند.



"دام عسل" چيست؟

دام عسل "Honey Trap"، به ماموريت‌هاي ويژه زن‌هاي جاسوس رژيم صهيونيستي گفته مي‌شود. در اين عمليات‌هاي ويژه، جاسوسان اسراييلي با نزديک شدن به سوژه‌هاي مورد نظر خود و نفوذ در سيستم‌هاي اطلاعاتي، دست به جاسوسي زده يا حتي در برخي از موارد اقدامات تروريستي انجام مي‌دهند.

يک خاخام اسراييلي استفاده جنسي از زنان جاسوس در ماموريت‌هاي دام عسل عليه دشمنان را مجاز دانسته است. در تحقيقاتي که موسسه صهيونيستي زموت با نام "رابطه نامشروع به خاطر امنيت ملي" انجام داده‌ است، مشخص شد که رژيم صهيونيستي بارها از عمليات‌هاي "دام عسل" استفاده کرده است. براي مثال در سال 1966جاسوس زن اسراييلي يک خلبان عراقي را متقاعد کرد تا با هواپيماي MIG خود به سرزمين‌هاي اشغالي فرار کند.

کارشناس هسته‌اي اسراييل در دام عسل

يکي از عمليات‌هاي مهم موساد که در آن از زنان استفاده شد عمليات سال 1987 بود؛ "مردخاي وانونو" "Murdechai Vanun" مهندس هسته‌اي "نيروگاه ديمونا" رژيم صهيونيستي اسرار زرادخانه‌هاي هسته‌اي اسراييل را به "ساندي تايمز" فروخت. سيندي، يکي از جاسوسان موساد، با وانونو رابطه برقرار کرده و او را به تله مي‌اندازد. وانونو در آن موقع دستگير و به سرزمين‌هاي اشغالي بازگردانده مي‌شود.

 

فيلم زير، مستندي بازسازي شده از ماجراي لو رفتن عکس‌هاي تاسيسات هسته‌اي رژيم صهيونيستي توسط مردخاي وانونو است.


پس از آنکه موساد متوجه شد که وانونو، اطلاعات محرمانه مربوط به کلاهک‌های اتمی اسرائیل را به هفته‌نامه "ساندی‌تایمز" تحویل داده‌ است، تصمیم به دستگیری وی گرفت، اما از آن‌جا که "مردخای وانونو" از اسرائیل خارج و در خاک انگليس اقامت گزيده‌ بود و موساد بنا بر قراردادهای امنیتی که با سازمان اطلاعات و امنیت خارجی انگليس داشت، نمی‌خواست در خاک انگليس دست به آدم‌ربایی بزند. از این روی، مقامات موساد تصمیم گرفتند تا با کمک عوامل انسانی وی را ترغیب کنند تا انگليس را به خواسته خود ترک و به کشور ایتاليا سفر کند. از این روی، یک مامور اطلاعاتی زن عضو موساد با نام عملیاتی "سیندی"، ماموریت یافت تا به عنوان یک "توریست آمریکایی" و به صورت ظاهراً اتفاقی با وی آشنا شود و پس از طرح دوستی، وانونو را متقاعد کرد تا با یکدیگر، برای تعطیلات آخر هفته به شهر "رم" در کشور ایتالیا سفر کنند. ساعاتی پس از ورود به رم، ماموران موساد وی را دستگیر و طی عملیاتی به سرزمين‌هاي اشغالي منتقل کردند .وی در دادگاهی به اتهام جاسوسی و خیانت به اسراييل و به علت "افشای اسرار هسته‌ای کشور" به مدت ۱۸ سال زندانی شد.

پس از آزادی در سال 2004، اجازه خروج از اسرائیل و مصاحبه با رسانه‌هاي خارجی‌ را نداشت. مردخای وانونو، در دادگاهی در اسرائیل به سرپیچی از از الزامات آزادی‌اش (مصاحبه با خارجی‌ها) به شش ماه حبس تعزیری، محکوم شد.



جاسوسي که به روابط جنسي خود با سران کشورهاي عربي افتخار مي‌کند

"تزيپي ليوني" Tzipi Livni""، در مصاحبه‌اي با "مجله تايم"، سال گذشته اذعان کرد که در زمان همکاري وي با موساد براي کسب اطلاعات از شخصيت‌هاي برجسته با آن‌ها روابط جنسي برقرار کرده است. بنا بر اين گزارش، او از  روابط نامشروع و ارتکاب قتل براي نيل اطلاعات به خاطر اسراييل ابايي نداشته است.

ليوني هم‌چنين در اين مصاحبه اعتراف کرده است که قربانيان وي در کشورهاي اروپايي بسياري از رهبران کشورهاي عربي بوده‌اند.


تزیپی لیونی، "وزیر خارجه سابق رژیم صهیونیستی" اعتراف کرد از روابط نامشروع و غیراخلاقی با مقامات برخي كشورهاي عربي فیلمبرداری کرده‌ است.

روزنامه الدیار لبنان در این ارتباط نوشت که این نماینده سابق کنست اسرائیل گفته است که در این ارتباط از خاخام بزرگ اسرائیل طلب اذن و اجازه کرده و خاخام بزرگ نیز درباره وی فتوا داده که تزيپی می‌تواند با بیگانگان روابط نامشروع داشته باشد به شرط آنکه این امر به منافع اسرائیل خدمت کند.

اما لیونی در این ارتباط می‌گوید اتاقی که با برخي شخصیت‌های سياسي عرب در آنجا روابط نامشروع داشته مجهز به دوربین‌هایی بوده که از این روابط فیلم‌برداری کرده‌اند. لیونی شماری از شخصیت‌های عربی را تهدید کرد که اگر نخواهند دستورات وی را به اجرا بگذارند، اقدام به انتشار فیلم‌های غیر اخلاقی آنها در یوتیوب می‌کند.

     

به علاوه، ليوني در نشريه آمريكايي "تايم" اعتراف كرده بود كه در دوران فعاليت خود در موساد به عنوان جاسوس با "حمد بن خليفه آل ثاني" "امير قطر" كه در آن دوران در دربار فعاليت داشت رابطه داشته است. ليوني علاوه بر اعتراف به داشتن روابط با پادشاه كنوني قطر به برقراري ارتباط جنسي با "حمد بن جاسم" نخست وزير قطر نيز اذعان كرد.

وي داشتن روابط با اين دو مقام قطري را نمونه‌اي از بهترين موفقيت‌هايش در دوران تصدي مسئوليت "وزارت خارجه رژيم صهيونيستي" عنوان كرد.

"شولا کوهن" برای گرفتن اطلاعات محرمانه از برخی مقام‌های عربی با آنها رابطه جنسی برقرار کرده و در این بین وی اعلام کرده است که با "محمد عوض"، مسئول اقامت بیگانگان در لبنان ارتباط جنسی داشته است.

به نوشته پایگاه خبری النخیل، کوهن پس از مدتی آشنایی با عوض و تاثیرگذاری بر او، خواستار گزارش‌های اطلاعاتی از او شد.



بر اساس این گزارش، این جاسوسی صهیونیستی با ارتباط جنسی که با این مسئول لبنانی داشت توانست در یکی از خیابان‌های بیروت به ایجاد فروشگاه مشروبات و مرکز فساد اقدام کند و در آنجا با استفاده از زنان هرزه پای برخی مسئولان دیگر را نیز به آنجا باز کند و از اين طریق به اطلاعات ارزشمندي دست یابد.

عمده فعالیت کوهن در دهه‌های 1950 و 1960 بود. او علاوه بر جاسوسی در زمینه سرقت بانک‌ها و قاچاق پول یهودیان به اسرائیل نیز فعاليت داشت.




جاسوسان اغواگر اسراييلي در شبکه‌هاي اجتماعي

يک وب‌سايت گروه‌هاي مقاومت در فلسطين اشغالي هشدار داده است که کاربران شبکه‌هاي اجتماعي نظير فيس‌بوک‌ در معرض خطر جاسوسان اسراييلي هستند. بنا بر اين گزارش، اين جاسوس‌ها با تصاوير زنان جذاب سعي بر ايجاد رابطه با افراد داشته و به راحتي مي‌توانند به رايانه‌هاي افراد نفوذ کرده و اطلاعات آن را به سرقت ببرند. در اين مقاله که نام آن "چگونه متوجه شويم يک عضو موساد دوست ما در فيس‌بوک است؟"‌به کاربران هشدار داده شده است که از دختران زيباي فيس‌بوکي که  که تصوير حساب کاربري آن‌ها کوچک بوده و قابليت بزرگ‌نمايي ندارد، پرهيز کنند.

تن‌فروشي حلال است

"عاري شوات" خاخام صهيونيستي نيز، طي ادعايي اعلام كرد كه زنان اجازه دارند براي جمع‌آوري اطلاعات حياتي براي امنيت اسرائيل، با دشمنان رابطه جنسي داشته باشند. بر اساس اين گزارش، شوات اعلام كرده است كه برقراري رابطه جنسي با تروريست‌ها در راستاي بدست آوردن اطلاعاتي كه به دستگيري آنها منجر شود، قابل قبول است. تحقيق اين خاخام يهودي تحت عنوان "ارتباط غيرقانوني در راستاي امنيت ملي" توسط موسسه تحقيقات ديني در شهرك "گوش استزيون" در نزديكي بيت‌المقدس منتشر شده است .عاري شوات پيشنهاد داده در جاهايي كه زنان يهودي بايد با مبارزان دشمن ازدواج كنند، ابتدا بايد از شوهر واقعي خود طلاق گرفته و بعد اقدام به ازدواج با دشمنان كنند.


مطالب مرتبط :
نگاه

مقام سابق پنتاگون : فرهنگ ارتش امریکا، خشونت جنسی را توجیه می کند


مقام سابق پنتاگون : فرهنگ ارتش امریکا، خشونت جنسی را توجیه می کند
کارن کیاتکووسکی ، مقام سابق پنتاگون
دوشنبه 23 اردی بهشت 1392 | 11:18

مقام سابق پنتاگون به پرس تي‌وي گفته است، آمار بالاي خشونت جنسي در ارتش امريکا را بايد در فرهنگ اين سازمان که اين خشونت را توجيه مي‌کند، ريشه يابي کرد.


کارن کياتکووسکي، مقام سابق پنتاگون، روز يکشنبه ( ۲۲ ارديهبشت ) در گفت و گوي تلفني با بخش امريکاي پرس تي‌وي همچنين قدرت محوري ارتش امريکا و رويکرد تهاجمي آن را به باد انتقاد گرفت.

اين مقام سابق پنتاگون همچنين خاطر نشان کرد،« از سربازان امريکايي بارها خواسته شده است تا به مردم، زنان و کودکان صدمه بزنند و سپس آن را رفع و رجوع کرده و براي اين کار عذرخواهي کنند و با آن زندگي کنند، اين فرهنگ قدرت است نه فرهنگ دفاعي

بنابر آمارهاي وزارت دفاع امريکا، فقط در سال گذشته ميلادي، ۲۶ هزار مورد جرايم جنسي در ارتش امريکا گزارش شده است که اين آمار در مقايسه با سال گذشته ميلادي ۳۰ درصدافزايش يافته است.

کياتکووسکي افزود، «فرهنگ ارتش امريکا، نقض حقوق بشر و نقض حقوق ضعفاء و نقض حقوق افراد غير متخاصم را توجيه مي‌کند.»

اين مقام سابق پنتاگون افزود،« در چنين فضايي تجاوز به راحتي صورت مي‌گيرد.»

تجاوز جنسي در ارتش امريکا شايع است و سالانه هزاران مورد تجاوز جنسي در نيروهاي نظامي اين کشور ثبت مي‌شود.

بيش از ۳۰ دانشجوي نيروي هوايي امريکا نيز سال گذشته ميلادي گفتند، مربیان نظامی در کمپ اصلي تگزاس به آن‌ها تجاوز کرده‌اند.

الدیار: مقام‌های دولتی ترکیه در قاچاق اعضای بدن مجروحان سوری دخالت دارند


الدیار: مقام‌های دولتی ترکیه در قاچاق اعضای بدن مجروحان سوری دخالت دارند
تصویری آرشیوی از مجروحان سوری در بیمارستانی در شهر حتای در نزدیکی مرز سوریه
یکشنبه 15 اردی بهشت 1392 | 12:03

بنابر يک گزارش، مقام‌هاي دولتي ترک در قاچاق اعضاي بدن مجروحان سوري که براي مداوا به ترکيه منتقل مي‌شوند، دخالت داشته‌اند.


خبرگزاري دولتي سوريه، سانا، به نقل از روزنامه لبناني الديار که روز شنبه (۱۴ ارديبهشت ) منتشر شد، گزارش داد، مقام‌هاي دولتي ترکيه مجروحان جوان سوري را به برخي از بيمارستان‌هاي خاص در شهرهاي انتاکيه و اسکندرون در اين کشور منتقل مي‌کنند.

اين گزارش افزود، مقامهاي ترک پس از درآوردن اعضاي بدن مجروحان سوري، آن‌ها را به تنهايي در بيمارستان رها مي‌کنند تا بميرند. اجساد اين افراد سپس براي دفن به منطقه مرزي سوريه منتقل مي‌شود.

به گزارش الديار، پزشکان تائيد کرده‌اند، اعضاي بدن بيش از ۱۵۶۰۰ نفر از ۶۲ هزار مجروحان نظامي و غير نظامي که به سوريه انتقال داده شده بودند، برداشته شده است . به گزارش اين روزنامه، اجساد اين افراد براي دفن به سوريه بازگردانده مي‌شود.

مقامهاي رسمي ترکيه تاکنون به انتشار اين خبر واکنشي نشان نداده‌اند.

به گزارش روزنامه لبناني الديار، اعضاي بدن زخمي‌هاي سوري از جمله کبد، کليه و قلب به افرادي در ترکيه که منتظر اهداي عضو هستند، داده مي‌شود.

الديار افزود، وب سايت‌هاي علمي اروپايي تائيد کرده‌اند که در دو سال گذشته يعني از زمان شروع ناآرامي‌ها در سوريه، عمل پيوند اعضا در ترکيه افزايش يافته است.

دمشق مي‌گويد، ناآرامي‌هايي که بيش از دو سال گذشته سوريه را فراگرفته، از خارج اين کشور سازمان‌دهي مي‌شود.

برخي از سازمان‌هاي بين‌المللي حقوق بشر، شورشيان مورد حمايت خارج در سوريه را به ارتکاب جنايات جنگي متهم کرده‌اند.

آمریکا و انگلیس می‌دانستند عراق سلاح کشتار جمعی ندارد


آمریکا و انگلیس می‌دانستند عراق سلاح کشتار جمعی ندارد
دوشنبه 28 اسفند 1391 | 21:50


بر پایه گزارش‌ها نهادهای جاسوسی انگلیس و امریکا قبل از حمله به عراق اطلاعات مربوط به عدم وجود سلاح کشتار جمعی در این کشور را نادیده گرفته‌اند.


بر پایه یک گزارش، افرادی در وزارت خارجه صدام حسین به طور مخفیانه به ام آی ۶ و سازمان سیا اطلاع داده بودند که عراق هیچ گونه سلاح کشتار جمعی در اختیار ندارد.

این در حالی است که تونی بلر، نخست وزیر پیشین انگلیس در پارلمان این کشور اعلام کرده بود که بر پایه منابع اطلاعاتی، برنامه سلاح‌های هسته‌ای، شیمیایی و بیولوژیک عراق «فعال» و «رو به رشد» است.

بر اساس برنامه پانورمای شبکه بی بی سی، سازمان‌های جاسوسی انگلیس و امریکا ماه‌ها پیش از حمله به عراق، از سوی منابع ارشد خود مطلع شدند که عراق هیچ گونه برنامه فعالی برای پیشبرد سلاح کشتار جمعی ندارد.

در این برنامه تشریح شد که چگونه ناجی صبری، وزیر خارجه صدام به رئیس مقر سازمان سیا در پاریس خبر داده است که عراق هیچ برنامه‌ای در رابطه با پیشبرد تسلیحات کشتار جمعی در دست ندارد.

با وجود این پانورما تایید می‌کند که سه ماه پیش از جنگ عراق، افسران ام آی ۶ با طاهر حبوش تکریتی، رئیس سازمان اطلاعات عراق دیدار کردند و وی نیز تصریح کرد صدام هیچگونه سلاح کشتار جمعی فعال ندارد.

این دیدار که در عمان، پایتخت اردن برگزار شد چند روز قبل از خبر کذبی بود که دولت انگلیس در سال ۲۰۰۲ درباره عراق منتشر کرده بود.

لرد باتلر، یکی از مقامات دولتی سابق کابینه که سرپرستی تحقیق درباره جنگ عراق را بر عهده داشت، گفت از آنچه صبری گفته آگاهی نداشته و باید از آن مطلع می‌شد.

در حملات پهپادهای امریکا به پاکستان دست کم 12 نفر کشته شده‌اند



تصویر آرشیوی از هواپیمای بدون سرنشین امریکا



در ادامه حملات هواپیماهای بدون سرنشین امریکا به شمال غرب پاکستان، دست کم ۱۲ نفر کشته شده‌اند.


پهپادهای تروریستی امریکا روز یک‌شنبه (شش ژانویه، ۱۷ دی) با شلیک ده موشک به اهداف مختلف در منطقه قبیله‌ای وزیرستان جنوبی در شمال غرب پاکستان حمله کردند.

به گزارش رسانه‌های محلی، این حملات هوایی دست‌کم هفت زخمی برجا گذاشت.

روز پنج‌شنبه، در حملات مشابه به منطقه سرکنده در برمیل در وزیرستان جنوبی که نزدیک مرز افغانستان قرار دارد، ده نفر کشته شدند.

مناطق قبیله‌ای پاکستان اغلب هدف حملات پهپادهای تروریستی امریکا قرار می‌گیرند.

واشنگتن ادعا می‌کند در این حملات شورشیان را هدف قرار می‌دهد، در حالی که آمار تلفات به وضوح نشان می‌دهد، غیرنظامیان پاکستان قربانیان اصلی این حملات بوده‌اند.

قربانی شدن غیرنظامیان پاکستان از جمله زنان و کودکان در حملات پهپادهای امریکا به این کشور، بر روابط اسلام‌آباد و واشنگتن سایه افکنده است.

گروه سیاسی «جماعت الدوعة» در پاکستان، ماه گذشته، علیه حملات پهپادهای امریکا در این کشور اقدام قانونی کرد.

این گروه اعلام کرد، با وجود قطعنامه مصوب پارلمان پاکستان در محکومیت این گونه حملات امریکا، غیرنظامیان این کشور همچنان در ادامه حملات هواپیماهای بدون سرنشین قربانی می‌شوند.

افزون بر این، دادگاه عالی لاهور، سوم نوامبر ۲۰۱۲، از دولت پاکستان خواست به دادخواست این گروه مبنی بر پایان دادن به حملات هوایی امریکا، پاسخ فوری دهد.

اين حملات همچنين اعتراضات ضد امريکايي گسترده در سراسر پاکستان را به دنبال داشته است؛ در چند ماه گذشته، مردم پاکستان با برپایی تظاهرات‌های گسترده، امريکا را به خاطر نقض حاکميت کشورشان محکوم کرده‌اند.

کشتار خاموش پهپادهای آمریکایی در یمن


دولت یمن برای حفظ رابطه خود با واشنگتن حاضر به گذشتن از جان شهروندان خود است.

به گزارش جام نیوز به نقل از رویداد ، واشنگتن پست می نویسد دولت یمن حملات پهپادهای آمریکایی به غیرنظامیان این کشور را به خاطر حفظ روابط با دولت واشنگتن پنهان می کند.
تعدادی چند از حوادثی را که منجر به کشته شدن غیرنظامیان یمنی در خاک یمن شده و مسبب آن پهپادهای آمریکایی بودند بسیار است اما آنچه که اخیرا رخ داد فاش کرد که دولت یمن برای حفظ رابطه خود با واشنگتن حاضر به گذشتن از جان شهروندان خود است.
چندی پیش کامیون تویوتا حامل 14 نفر که از شهر ردا به سمت منطقه بیابانی درحال حرکت بود، توسط موشکی ناگهانی مورد اصابت قرار گرفت و در فاصله زمانی کوتاهی دومین موشک نیز به آن برخورد کرد. دولت یمن مدعی شد، کشته شدگان این حمله را "شبه نظامیان القاعده" معرفی کرد.
این حمله در عرض چند ثانیه، سبب شد 11 نفر از مسافران کشته شوند که شامل یک زن و دختر هفت ساله اش، یک پسر 12 ساله به همراه مردی که از شدت جراحات فوت کرد، می بود.
دولت یمن در ابتدا صراحتا اعلام کرد کسانی که کشته شدند شبه نظامیان القاعده بودند. اما رهبران قبایل یمنی بعدها اظهار داشتند این تجاوز آمریکا بوده و قربانیان آن غیرنظامیان بودند که در روستایی نزدیک ردا در مرکز یمن زندگی می کردند.
سرانجام مقامات هفته گذشته رسما خبر دادند که این حمله از طرف آمریکایی ها صورت گرفته است. اجساد قربانیان کاملا سوخته است و هیچ اثری از شبه نظامیان القاعده در میان آنها دیده نمی شد.
"به تدریج طبق بررسی هایی معلوم شد که این واقعه پنجره ای رو به دولت یمن دارد و حاکی از پنهان کاری عمدی دولت برای مخفی نگه داشتن اشتباهات واشنگتن که عواقب آن منجر به کشته شدن مردم عادی می شود، می باشد."
لازم به ذکر است در این مورد نه تنها از محبوبیت القاعده در شبه جزیره عربستان که وابسته به شبکه تروریستی یمن می باشد، کاسته نشد بلکه به دلیل تلاش این گروه جهت حمله به خاک آمریکا بیشتر هم شد.
قبایل خشمگین اجساد را به محل اقامت ریاست جمهوری بردند تا دولت را وادار کنند ادعای خود را مبنی بر اینکه اجساد متعلق به القاعده می باشد، پس بگیرد. مقامات یمن هم در جواب به رهبران قبایل پاسخ دادند که تصور ما این بود که شاید رهبر القاعده با خودروی خود همین مسیر را طی می کرده کشته شده باشد.
واشنگتن پست در ادامه نوشته است: حمله پهپادهای آمریکایی جان بسیاری از مردم بی گناه را در کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان و بسیاری از کشورهای دیگر که آمریکا به آن ورود کرده است را گرفته اما دولت ضعیف یمن اغلب واقعیت ها و تلفات غیرنظامیان را از ترس ملت خود که نسبت به سیاست های آمریکا نگاه خصمانه ای دارند، را پنهان می کند.
دولت اوباما در پاسخ به مردم یمن، سکوت اختیار کرد. اوباما دخیل بودن در این حمله را نه تاکید و نه تکذیب کرد. اما گفته شده "حمله هوایی یک روش استراتژیک دولت اوباما برای مبارزه با تروریسم در منطقه خاورمیانه است."
تنها پاسخی که از سوی مقامات ایالت متحده به دلیل حسایت موضوع داده شد، این بود که این هواپیما متعلق به وزارت دفاع آمریکا بوده است.
در پی این واقعه، مردم یمن خشم خود را از دولت نشان دادند و اظهار داشتند که علت پنهان کاری و وعده هایی جهت پاسخگویی در آینده نزدیک، جبران خسارت و همچنین فعالیت حافظان حقوق بشر، همه در راستای حفظ ارتباط با دولت واشنگتن می باشد.

عکسی که اشک نخست وزیر مصر را درآورد


نخست وزیر مصر دیروز در کنفرانس مطبوعاتی خود در بیمارستان الشفاء غزه
با دیدن عکس مظلومیت کودک فلسطینی گریه کرد.

به گزارش خبرنگار حوزه بین الملل «خبرگزاری دانشجو» به نقل از فلسطین

الیوم، هشام قندیل، نخست وزیر مصر دیروز در کنفرانس مطبوعاتی خود

در بیمارستان الشفاء غزه، با دیدن عکس مظلومیت کودک فلسطینی گریه کرد.

  

 

اعدام دست جمعی نظامیان سوری

به گزارش فرهنگ به نقل از العالم، این جنایت در حالی روز گذشته روی داد که این افراد پس از دریافت تامین جانی از طرف شورشیان مسلح فعال در حلب خود را به آنها تسلیم کردند ولی بلافاصله و بدون هیچ صحبتی در کنار خیابان آنها را تیرباران کردند تا جایی که این اقدام صدای بسیاری از رهبران خارج‌نشین شورشیان را هم درآورده است.

پیش از این سازمان اطلاعات ترکیه که حمایت مستقیم تروریست‌ها در سوریه را بر عهده دارد از آنها خواسته بود از چنین اقداماتی که کمک به آنها را با مانع مواجه می‌کند دست بردارند، اما به نظر می‌رسد فشار نظامی بر شورشیان در حلب به اندازه‌ای شدید است که آنها به تلافی از دست دادن گروهی هم‌رزمان خود، دست به چنین اقدام وحشتناکی زده‌اند.

فیلم این جنایت در حالی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که همه این افراد در کنار هم قرار دارند و همه از پشت هدف رگباری از گلوله قرار گرفته و در دم کشته شده‌اند.

تصویر زن مسلمان در سیبل تیراندازی ارتش آمریکا +تصاویر  (وحشی هایی که خود را متمدن می دانند)

نیروی دریایی آمریکا در پی انتقاد شورای روابط آمریکایی-اسلامی مجبور شد تصویر زن محجبه‌ای که به عنوان سیبل تمرین‌های آموزشی نیروها به کار می‌رفت، حذف کند.


نیروهای دریایی و زمینی آمریکا در پایگاه فورت استوری، تصویر زن محجبه‌ای که سلاحی را در دست تکان می‌داد، سیبل تمرین‌های خود قرار می‌دادند که این موضوع پس از انتشار تصویر فوق در نشریه «ویرجینیا پیلوت» افشا شد و انتقاداتی را به همراه داشت.

بر اساس این گزارش، در این تصویر، پشت سر این زن تعدادی قرآن و نیز جملات مقدس اسلامی آویخته شده بود. همین موضوع موجب خشم اعضا شورای روابط آمریکایی- اسلامی شد. آنها فورا نامه‌ای برای لئون پانتا،‌ وزیر دفاع آمریکا ارسال و نگرانی عمیق خود را از این موضوع بیان کردند.

در این نامه آمده:‌ استفاده از تصویر زن مسلمانی که دارای حجاب اسلامی است و قرآن پشت سر او آویخته شده به عنوان سیبل تمرین نیروهای نظامی ملی ما، توهین آمیز است و پیام منفی و غیرسازنده‌ای هم برای نیروهای آموزشی و هم ملت‌های مسلمانی ارسال می‌کند که احتمال دارد این نیروها به آنجا اعزام شوند.

پنتاگون سریعا به این موضوع پاسخ داد. دیوید للوید که بر گروه‌های آموزشی نیروی دریایی و زمینی آمریکا در سواحل ویرجینیا نظارت دارد، به خبرنگاران گفت: نیروی دریایی این تصویر خاص و «نوشته‌های عربی» مورد نظر را حذف کرد و برای تمرین‌های آموزشی آینده از گزینه‌های دیگر استفاده خواهد کرد.

جیسون دیتز، سردبیر پایگاه خبری «انتی وار» در این باره به راشاتودی گفت: مساله اسلام‌هراسی در آمریکا بسیار جدی است و ارتش آمریکا صرفا به آتش این موضوع دامن می‌زند.

وی افزود:‌ پنتاگون پیش از این نیز به کلونل متیو دولی اجازه داده بود علنا رشته‌ای را آموزش دهد که نسل‌کشی مسلمانان جهان را ترویج می‌کرد. این امر نشان می‌دهد ارتش آمریکا مسائل تعصبی را به اندازه کافی جدی نمی‌گیرد.

اثرات مخرب سلاح لیزری SMU 100 بر چشم بحرینی ها + تصاویر

به گزارش پایگاه 598، خبر استفاده از سلاح لیزری برای اولین بار توسط پلیس انگلستان در ناآرامی های سال گذشته موج عظیمی از اعتراضات رسانه ای و مجامع حقوق بشری را به وجود آورد.

سلاحی که نور لیزر ساطع شده از آن با برد بسیار زیاد موجب کوری موقت افراد مورد هدف قرار گرفته می شد و کارشناسان استفاده از این سلاح را دارای اثرات مخرب بر روی چشم دانسته، سلاحی که فقط مدت کوتاهی در اعتراضات خیابانی انگلستان مورد استفاده قرار گرفت و با افزایش اعتراضات سریعا استفاده از آن ممنوع گردید.

با شروع انقلاب بحرین، رژیم آل خلیفه برای فرونشاندن اعتراضات و ایجاد فضای رعب و وحشت در بین انقلابیون از سلاح های مختلفی بهره جست. سلاح هایی که بدون توجه به اثرات مخرب آن فقط و فقط جهت خوابانیدن اعتراضات استفاده می شد که 598 در خبرهای قبلی چون " گلوله های سربی با بدن بحرینی ها چه می کند؟" در خصوص برخی از ابزارهای نظامی مطالبی را منتشر نموده است.

حال به منظور بررسی سلاحی که اخیراً توسط انگلستان و آمریکا به نیروهای امنیتی بحرین برای مقابله با انقلابیون بحرینی داده شده است به بررسی سلاح لیزری SMU 100 و اثرات مخرب آن بر روی چشم افراد می پردازد.

از زمان اختراع لیزر در سال 1960، کاربردهای نظامی انرژریهای هدایت شده ، طراحان دفاعی را به دلیل ویژگیهایی همچون نامحدود بودن مهمات و توانایی تخریب فراوان و کنترل از راه دور ، هیجان زده ساخت.

همراه با روند تکامل لیزرها ، مجموعه‌ای از کاربردها از چاقوهای جراحی لیزری گرفته تا دستگاههای خودکار پخش موسیقی با دیسکهای فشرده ، ساخته شدند. هم اکنون استفاده نظامی از لیزرها ، محدود به هدف گیری و اندازه گیری مسافت به منظور افزودن بر دقت گلوله‌های تفنگ و توپ و نیز بمبهاست. در طی دهه 70 و 80 میلادی ، وزارت دفاع ایالات متحده با انجام آزمایشهای گوناگونی ، سلاحهایی با انرژی هدایت شده را مورد بررسی قرار داد.

اخیراً استفاده از این سلاح ها برای سرکوب جنگ های خیابانی بیشتر مورد توجه شرکت های سازنده سلاح های لیزری قرار گرفت. ساخت سلاح لیزری SMU 100 شاید اولین تولید این گونه از سلاح ها می باشد که با ارسال طیف وسیعی از طیف نور مادون قرمز و دیگر طیف های نوری با برد حدودی 500 متر فضایی را در حدود شش متر مربع را به خود اختصاص می دهد.

برخورد لیزر با چشم هدف موجب کوری موقت وی در حدود 15 دقیقه خواهد شد. و با هدف گرفتن قرنیه و شبکه چشم تخریب جدی را در طول زمان بر روی چشم ایجاد می کند و این مهم ترین نگرانی در به کار گیری سلاح های لیزری می باشد.

این سلاح با ایجاد لکه زرد در شبکیه، اثرات مخربی را در چشم به وجود می آورد و بافتهای اطراف شبکیه را تخریب می کند و تصویرهایی که شبکیه به مغر می فرستد کج و معوج بوده و مشکلاتی چون ضعف در بینایی و ... را ایجاد می کند.


( چشم بحرینی ها در اثر اصابت با اشعه سلاح لیزری)

با مشاهده این تصویر خود قضاوت کنید، تهدید واقعی، کیست؟!/عکس

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، روز سه شنبه 9خرداد (29 May) عکس و جدول زیر در فضای شبکه های اجتماعی منتشر شد.
در توضیح تصویر زیر نوشته شده است: «هر یک از 45 نقطه (روی نقشه) یک پایگاه نظامی آمریکاست.»

آیا هنوز این ایران است که آمریکا را تهدید میکند؟

البته بعضی از کاربران نیز به نکته جالبی توجه کردند و نوشتند: «قرار گرفتن 45 پایگاه نظامی آمریکا نزدیک ایران و در تیررس بودن اونها برای ایران، واقعا برای آمریکا تهدید بزرگی به حساب میاد!!! »البته 46 نقطه سياهه.

همچنین جدول زیر که گوشه ای از کارنامه درخشان! ایالات متحده آمریکا را نشان می دهد مورد توجه کاربران زیادی قرار گرفته است. 325/7


فیلم: زیرکردن و تیراندازی به عابرین محض خنده!

به گزارش سایت اوباما، در این ویدئوی کوتاه که توسط یکی از اعضای اصلی این گروه بدست آمده است نشان داده می‌شود که گروه پیمانکاران نظامی خصوصی آمریکایی موسوم به Academi که پیش از این با نام‌های Xe، Blackwater USA و Blackwater Worldwide شناخته می‌شد چگونه بدون هدف و به صورت تفریحی از داخل ماشین‌های خود، با اسلحه‌های A K 47th به سوی مردم و اتومبیل‌های حاضر در خیابان‌های بغداد تیراندازی می‌کنند.


 
در بخش دیگری از این فیلم نشان داده شده که این نیروها برای سبقت از اتومبیل‌ها، منتظر کنار رفتن آن‌ها نمی‌شوند بلکه محکم به آن می‌کوبند تا کنار بروند!

در بخش دیگری از این فیلم نیز، به روشنی نشان داده شده که این نیروها یک زن عراقی را زیر می‌گیرند و به صرف گفتن جمله، "خدای من" به راه خود ادامه می‌دهند و براساس گزارش‌های منتشرشده از سوی همین گروه، افراد خاطی حتی برای کمک به زن مصدوم عراقی، با نیروهای امداد تماس نمی‌گیرند.
در حالی که مردم آمریکا در سالهای اخیر درگیر بحران اقتصادی شدیدی شده‌اند اما دولت بوش برای سودآوری هرچه بیشتر سرمایه داران آمریکایی که سود هنگفتی از کارخانجات نظامی و اسلحه سازی می برند نخستین بار این پیمانکاران را در عراق و افغانستان به کار گرفت و باراک اوباما نیز مانند بوش، میلیون ها دلار از پول مالیات دهندگان آمریکایی را به این پیمانکاران نظامی داد تا کار خود را در افغانستان پیش برند.

براساس اخبار منتشر شده، اوباما تاکنون در حدود 250 میلیون دلار به بلک واتر برای انجام عملیات نظامی در افغانستان کمک کرده است.

مراسم بی‌شرمانه «زبور» برای سربازان جدیدالورود اسرائیلی

خبرگزاری فارس: زمانیکه ارتش اسرائیل فرماندهانی دارد که سربازان دختر را به شرط تن‌فروشی ترخیص می‌کنند و سربازان پسر را پس از بیهوش کردن مورد تجاوز قرار می‌دهند،

عجیب نیست در میان سربازان آن مراسمی بی‌شرمانه برای سربازان جدیدالورود مرسوم باشد.

خبرگزاری فارس: مراسم بی‌شرمانه «زبور» برای سربازان جدیدالورود اسرائیلی

به گزارش فارس، در ادامه گزارش «ارتش اسرائیل مرکز تجاوز و رفتارهای رکیک» و پس از اشاره به اجبار دختران سرباز به خودفروشی و تجاوز به سربازان پسر خواب و بیهوش شده توسط فرماندهان، به مراسمی اشاره می‌شود که نشان از عادی و همیشگی بودن رفتارهای شنیعی دارد که در پادگان‌ها و در میان سربازان نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی رایج است.

 

مراسم بی‌شرمانه «زبور» برای سربازان جدیدالورود اسرائیلی
با فاش شدن انحراف چندین ساله افسر بلندپایه نیروی چترباز ارتش اسرائیل، انحرافهای شدید دیگری در ارتش اسرائیل رو شد و مانند بمب در میان محافل سیاسی و نظامی اسرائیل منفجر شد.

این بار فاش شد که یکی از واحدهای ارتش اسرائیل کشف کرد که سربازان اسرائیلی، رسمی عجیب در میان خود برقرار کرده‌اند و همیشه به آن عمل می‌کنند.

بنا بر این گزارش، این مراسم که در ارتش اسرائیل اقدامی همیشگی و فراگیر شده است، سربازهای قدیمی در رفتاری منحرفانه برای برگزاری مراسم خوش‌آمدگوی به سربازان جدیدالورود، لباسهای آنان را به طور کامل درمی‌آورند و آن اقدام منحرف و منکر را انجام می‌دهند و بدین گونه ورود آنان به ارتش اسرائیل را جشن می‌گیرند.

این اقدام معمولا پس از مراسمی برگزار می‌شود که سربازان در آن شرب‌ خمر می‌کنند سپس این اقدام حتی با وجود مخالفت و مقاومت سربازان جدیدالورود و تصمیم سربازان قدیمی انجام می‌شود.

این پدیده که در ارتش اسرائیل فراگیر شده است و چندین سال است که چنین مراسمی برگزار می‌شود به مراسم «زبور» معروف است.

تجاوز پزشک معتمد ارتش اسرائیل به سربازان دختر

ارتش اسرائیل که تاکنون رفتارهای بشدت انحرافی و ضداخلاقی افسران خود را دیده است،‌ در بخش پزشکی ارتش نیز رسوایی‌های بزرگی شاهد بود.

رسوایی که رسانه‌های اسرائیلی اخیرا از آن پرده برداشتند،‌ تجاوز پزشک معتمد ارتش به سربازن دختری بود که برای معاینات پزشکی مراجعه می‌کردند.

نشریه داخلی ارتش اسرائیل در خبری اعلام کرد که در بخش خدمات پزشکی ارتش اسرائیل یک پزشک با درجه سرهنگ صدها سرباز دختر جدید الورود را که برای انجام معاینات پزشکی مراجعه کرده بودند، ‌مورد تجاوز قرار داده است.

در این گزارش تصریح شده است که این پزشک قربانیان خود را پس از انتخاب، به صورت انفرادی معاینه و سپس با بیهودش کردن آنان دست به رفتار منحرف خود می‌زد و پس از مدتها فقط یک پرستار که چندین بار از وی هنگام ارتکاب به تجاوز از وی عکس گرفته بود، فاش کرد و سپس مستندات خود را تحویل مقامات ارشد خود داد.

پزشک معتمد ارتش اسرائیل بازداشت و به دادگاه ارجاع داده شد. دادگاه بر اساس شهادت شهود و اعترافات این سرهنگ سرانجام وی را فقط به 3 سال حبس و انفصال از خدمت نظامی و تنزل درجه تا رده سرباز و جریمه مالی به قربانیان محکوم کرد.

این برای اولین بار است که در ارتش اسرائیل دادگاه حکم به پرداخت جریمه مالی برای هر قربانی به میزان 110 هزار شِکِل (30 هزار دلار) می‌کند.

افسران ترک بازداشت شده در سوریه توسط "موساد" آموزش دیده‌ بودند

گلوبال ریسرچ:
افسران ترک بازداشت شده در سوریه توسط "موساد" آموزش دیده‌ بودند

خبرگزاری فارس: به گزارش گلوبال ریسرچ گفته می‌شود که افسران ترکیه‌ای اعزام شده به سوریه که توسط نیروهای سوری دستگیر شده‌اند توسط موساد آموزش دیده بودند و به منظور بمب گذاری در سوریه و تضغیف امنیت ملی این کشور وارد سوریه شده‌اند.

خبرگزاری فارس: افسران ترک بازداشت شده در سوریه توسط

به گزارش فارس به نقل از پایگاه "گلوبال ریسرچ"، طبق گزارش روزنامه" هاآرتص"، ۴۰ نفر از افسران جاسوسی ترکیه که برای اقدامات خرابکارانه به سوریه اعزام شده بودند توسط ارتش سوریه بازداشت شدند.

طبق این گزارش، ترکیه درحال تدارک مذاکرات گسترده با سوریه به منظور تضمین آزادی این افراد است.

هاآرتص همچنین متذکر شد که آزادی آنها وابسته به استرداد مخالفان سوریه است که اکنون در ترکیه زندگی می‌کنند.

منابع دولتی ترکیه به این روزنامه اسرائیلی گفتند که ترکیه درخواست سوریه را رد کرده و مواضع خود را علیه سوریه مستحکم‌تر کرده است.


گفته می‌شود افسران اعزام شده به سوریه توسط موساد آموزش دیدند و به منظور بمب گذاری در سوریه و تضغیف امنیت ملی این کشور وارد سوریه شده‌اند. همچنین بعضی از سربازان ارتش مخالفان دولت سوریه نیز در خاک اردن توسط موساد آموزش دیده‌اند.

براساس این گزارش، تایید این اطلاعات توسط منابع اطلاعاتی اسرائیل نشان دهنده دخالت اسرائیل در سوریه است. گزارش‌های دیگر نیز از دخالت سازمان سیا و سازمان MI6 انگلیس در سوریه وجود دارد.

آشنایی با تسلیحات نامتعارف رژیم صهیونیستی + تصاویر

 


به گزارش خبرنگار مشرق، امنيت رژیم صهیونیستی شديدا متکی به تسلیحات نامتعارف است و اين رژيم در بكارگيري اين نوع تسليحات هيچگونه مرزي براي خود قائل نبوده و از نظر ايدئولوژيك نيز خود را محق و يا حتي مكلف به استفاده از اين تجهيزات به بهانه دفاع از موجوديت خود مي‌داند. اين اتكا تا جاييست كه اين رژیم در يورش به ناحيه غزه كه فاقد ابتدايي ترين توان دفاعي كلاسيك است مرتکب اقداماتی همچون به كارگيري سلاح‌های انفجاری حاوی ذرات فلزی متراکم، بمب‌های ترموباریک و بمب‌های خوشه‌ای، سلاح‌های حاوی اورانیوم، فسفر سفید و دیگر انواع سلاح های نوین و مهمات و تسلیحات غیرقانونی شد؛ به طوريكه استفاده از اين اقلام از طرف سازمان‌هاي بين‌المللي نيز تاييد گرديد.

تاثیر بمب فسفری بر روی بدن کودکی از غزه بمباران فلسطینیان با بمب های حاوی فسفر سفید


اسرائیل در این جنگ 13 نوع سلاح جدید را برای نخستین بار آزمایش کرد. بديهي است رژيمي كه در تعدي به مردمي كه خطرناك ترين اسلحه در دسترس ايشان سلاح كلاشينكف است از بمب‌هاي نامتعارف بهره مي‌گيرد خود را براي رويارويي احتمالي با قدرت‌هاي منطقه مجهز به ناشناخته‌ترين و ضدانساني‌ترين تسليحات کرده که بارها مورد تاييد كارشناسان بين المللي و منابع مستقل نيز قرار گرفته است. براي مثال "مارک گارلاسکو" تحلیلگر نظامی ارشد گروه ناظر حقوق بشر بعد از يورش صهيونيست‌ها به غزه طي ديدار از اين منطقه اعلام کرد که "اسرائیلی ها به هیچ چیز اهمیت نمی‌دهند."


بأی ذنبٍ قتلت؟! بمب های خوشه ای اسرائیل بر فراز غزه


اسرائيل و تعهدات بين المللي

از مجموعه‌اي اصول و قوانين كه هدف آنها كاهش رنج‌هاي انساني تا حد ممكن در زمان درگيري‌هاي مسلحانه است به حقوق جنگ يا حقوق بشردوستانه تعبير مي‌شود. اين اصول براي رفتار انساني، شيوه‌ها و ابزارها در جريان درگیری های مسلحانه استانداردهايي را تعيين مي‌كند. از مهم‌ترين اسناد حقوق بين‌الملل بشردوستانه مي‌توان به كنوانسيون‌هاي چهارگانه ژنو 1949 و پروتكل‌هاي الحاقي 1977 اشاره كرد. رژيم صهيونيستي كنوانسيون‌هاي 1949 را پذيرفته است؛ اما پروتكل‌هاي 1977 را امضا نكرده است.

با اين حال بر اساس عرف بين الملل اين رژيم ملزم به رعايت بخشهايي از پروتكل‌هاي الحاقي مي‌باشد كه براي همه طرفين درگيري رعايت آنها الزامي است. اما در طول تاريخ موجوديت خود، اين رژيم نژادپرست هيچ‌ گونه تعهدي به هيچ يك از معاهدات بين المللي نداشته است.

با اين كه رژیم صهیونیستی در سيزدهم ژانويه 1993 معاهده مربوط به عدم گسترش سلاح‌های شیمیایی را امضا کرد اما هرگز اين معاهده به تصویب کنست نرسيد و در نتيجه اجرايي نشد و امكان هرگونه نظارت و بازخواست بين المللي از اين رژيم شرور منتفي گرديد. در نتيجه رژيم صهيونيستي نه تنها از گسترش تسليحات شيميايي بازنماند بلكه در دايره تسليحات نامتعارف تنها به سلاح شيميايي قناعت نكرد.

تسليحات هسته‌‌اي، شيميايي و بيولوژيك

در سال 1986 "مردخای وانونو" رازهاي هسته‌ای اسراییل را افشا كرد که در نشریه ساندی تایمز مطالبي در اين مورد به چاپ رسید كه نشان می‌داد رژیم صهیونیستی حداقل 100 تا 200 سلاح هسته‌ای مختلف در اختيار دارد. علاوه بر اين تسلیحات هسته‌ای كه بالغ بر صدها بمب‌ هسته‌ای غنی شده، بمب‌های نوترونی، رادیواکتیو ضعیف شده و کلاهک‌های قابل حمل با موشک است؛ رژیم صهیونیستی تحقیقات در مورد سلاح‌های شیمیایی را نيز از سال 1948 آغاز کرده است كه اين فعالیت‌های شیمیایی و بیولوژیک با تاسیس انستيتو تحقيقات بیولوژیک در سال 1952 در "نس زيونا" توسعه بيشتري پيدا كرد تا جايي كه در سال 1982 گزارشی درباره ساخت تاسیسات تولید گاز اعصاب و خردل در منطقه‌ای نزدیک دیمونا منتشر گرديد اما طبق اصل هميشگي اين رژيم اين گزارش تكذيب شد.


عکسی که وانونو از داخل نیروگاه دیمونا انتشار داد مردخای وانونو، افشاگر تسلیحات هسته ای اسرائیل


بعدها گزارش‌های دیگري منتشر شد و بيان داشت كه این رژیم به تولید سایر گازهای قابل استفاده در بمب‌ها و موشك‌هاي مختلف نيز دست یافته بود است. با توجه به محدوديت سرزميني، این رژیم در ادامه مسير گسترش تحقيقات خود، از آنجا كه از برخي تاثيرات مخرب اين تحقيقات بر صهيونيست‌هاي ساكن در شهرك‌هاي خود نگران بود بخشي از اين آزمايش‌ها و پژوهش‌ها را به كشورهاي هم پيمان خود از جمله رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي منتقل كرد. رژیم صهیونیستی توان تولید انواع سلاح‌های شیمیایی را داشته و مطالعات گسترده‌اي نيز برای تولید نسل‌های جدید اين سلاح‌ها انجام مي‌دهد.


ناحیه زیونا که آزمایشگاههای بیولوژی
اسرائیل در آن واقع است
تصویر هوایی نیروگاه هسته ای دیمونا

اين رژیم توان توليد سریع سلاح‌های بیولوژیک را نيز دارد. فعالیت‌های بیولوژیک اسراییل از سال 1948 شروع شده است و دستور تحقیق در این حوزه توسط بن- گوریون صادر شد. در آن زمان مرکزی به نام همد بیت (Hemed Beit) ساخته شد و اين تحقيقات در آنجا متمركز گرديد. همد بیت در سال 1952 گسترش يافت و در غالب مرکز مطالعات بیولوژیک نس زيونا در 12 کیلومتری جنوب تل‌آویو به تحقیقات براي توليد سلاح‌های بیولوژیک ادامه داد. این موسسه پروژه‌هاي تولید عوامل سیاه‌زخم، توکسین بوتولینيوم، تولارمیا، طاعون و تب کیو را به عهده دارد. این رژیم انبارهای متعددي از تسلیحات مرتبط با گاز اعصاب دارد و به فناوری خشک کردن و ذخیره‌سازی مواد بیولوژیک در شکل میکرو پودرها نيز دسترسی پیدا کرده است.


بن گوریون، صهیونیستی که دستور شروع تحقیقات برای ساخت سلاح های بیولوژیک در اسرائیل را صادر کرد.


با اين كه آمریکا رژیم صهیونیستی را در فهرست کشورهای دارای تسلیحات شیمیایی و بیولوژیک، قرار داده‌است؛ اما هيچگاه از كمك‌هاي گسترده به اين رژيم كوتاهي نكرده است. هم اكنون رژیم صهیونیستی در سايه اين حمايت‌ها توانايي آن را دارد كه با موشک‌های دوربرد مسلح به کلاهک شیمیایی و بیولوژیک، و نيز ديگر سلاح‌هاي نامتعارف به کشورهاي منطقه حمله کند.


بمب‌هاي قومي و نژادي اسرائيل

در پانزدهم نوامبر 1998 نشريه ساندي تايمز لندن طي مقاله‌اي افشا كرد كه اسرائيل بر روي نوعي سلاح‌هاي بيولوژيك كار مي‌كند كه بر اعراب تاثير گزار بوده و بر يهوديان تاثيري نخواهد داشت. اين نشريه از اين سلاح با نام بمب قومي "Ethnic Bomb" ياد كرد و افزود "با توجه به رفتار ارتش اسرائيل و نيز منابع اطلاعاتي غربي روشن است كه اسرائيل بر روي بمب‌هاي بيولوژيكي كار مي كند كه مختص نژاد خاصي مانند نژاد عرب است."


بمب قومی _ نژادی؟!

اين سلاح بر اساس منشا قومي، قربانيان آنها را تشخيص مي دهد. دانشمندان نظامي اسرائيل توانسته‌اند بر اساس ويژگي‌هاي ژنتيكي كاملا اختصاصي برخي از قبايل عرب، ويروس‌ها و سمومي را طراحي كنند كه به طور اختصاصي بر روي اين جوامع تاثير مي‌گذارد. اسرائيل بزرگ‌ترين زرادخانه تسليحات هسته‌اي را در منطقه داراست و به نظر مي‌رسد كه همين رويه را نيز از سال‌ها پيش براي تسليحات بيولوژيكي و شيميايي در پيش گرفته است و براي رسيدن به اين اهداف آزمايش‌هاي فراواني نيز انجام داده است.

براي مثال عربيك نيوز در بيست و يكم آگوست 1998 گزارش مي‌دهد كه آزمايش‌هاي مخفي شيميايي اسرائيل موجب كشته و زخمي شدن نزديك به سي نفر شده است. اين آزمايش‌ها در آزمايشگاهي در ناحيه نيس زيونا كه منطقه‌اي در نزديكي تل آويو است انجام شده است و برخي مطبوعات اسرائيلي نيز به كشته و زخمي شدن عده‌اي در اثر آن اشاره كرده اند. اين در حاليست كه اسرائيل اين گونه گزارش ها را رد مي‌كند و نخست وزير وقت نتانياهو در طي مصاحبه‌اي به فعالیت های پیشینه دار رژیم در این زمینه اعتراف کرده و مي‌گويد: "در طول 45 سال گذشته هيچ كس در اثر حوادث كاري در انستيتوي بيولوژيك كشته نشده است."

در دوراني كه عراق براي اسرائيل تهديد محسوب مي‌شد آريل شارون كه وزير امور خارجه اسرائيل بود چنين اظهار كرده بود كه: "اسرائيل دفع هرگونه حمله احتمالي عراق به هر طريق را حق محفوظ خود مي‌داند." هم زمان با اين اظهارات، پنتاگون در گزارشي در مورد احتمال توليد سلاح‌هاي كشتار جمعي جديد از طريق روش‌هاي مهندسي ژنتيك هشدار مي‌دهد. هم زماني ادعاي مذكور و گزارش پنتاگون نشان دهنده عزم رژيم صهيونيستي براي دست‌يابي و گسترش كامل چنين تسليحاتي است.

در همين حين سايت كونفورميست مقاله‌اي در مورد بمب نژادي اسرائيل منتشر مي‌كند و متعاقب آن واكنش‌هاي ارسال شده از سوي صهيونيست‌ها نسبت به اين مقاله را نيز انتشار مي‌دهد و به وضوح طرز نگاه نژادپرستان صهيونيست ساكن مناطق اشغالي را به اين پديده به قضاوت مي‌گذارد. صهيونيست‌ها نه تنها وجود چنين چيزي را رد نمي‌كردند بلكه آن را براي دفاع از خود ضروري دانسته و حق اسرائيل مي‌دانستند.

از سویی پیشرفت و تکمیل پروژه ژنوم انساني كه در آن تمامي ماده ژنتيكي نوع انسان رمزگشايي شد اين امكان را فراهم كرد كه گروه‌هاي هدف ويژه‌اي كه شامل علايم ژنتيكي خاصي هستند شناخته شده و مورد هدف قرار گيرند. اين يك گام منطقي در پيشرفت تسليحات بيولوژيك است. در واقع پروژه ژنوم انساني ساخت تسليحات بيولوژيك مختص نژادهاي خاصي را فراهم كرد و رژيم صهيونيستي از اين اطلاعات براي پيشبرد برنامه بمب نژادي خود استفاده كرد. اسرائيل ويروس ها يا ميكروارگانيسم هايي را توليد مي‌كند كه از نظر ژنتيكي تغيير يافته و به گيرنده‌هايي در غشاي سلولي حمله مي‌كند كه مي‌تواند بخش‌هاي خاصي از ماده ژنتيكي سلول را هدف قرار داده و آن را تخریب کند و از این طریق ایجاد بیماری ناشناخته کرده و یا فرد را هلاک کند.


همكاري رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي و اسرائيل براي ساخت بمب نژادي

براي اولين بار، رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي داراي چنين برنامه‌اي بوده است. اين رژيم با كمك متخصصين آمريكايي سموم زيستي ويژه‌اي را توليد مي‌كرد كه فقط روي نژاد خاصي اثر گذار بود. در سال 1992 مجله دفنس نيوز آمريكا در گزارشي اعلام مي‌كند كه مهندسي ژنتيك و بيوتكنولوژي ما را قادر ساخته است كه ماده ژنتيكي افراد مختلف را رمزگشايي كنيم و چيزهايي بسازيم كه فقط گروه خاصي را مي‌كشد و به اين ترتيب موفق خواهيم شد بين سفيدپوستان و سياه پوستان، آسيايي ها و يهودي ها و گروه هاي ديگر براي عوامل كشنده تشخيص و تمايز ايجاد كنيم.


رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، هم پیمان و هم خوی اسرائیل


گرگ بيشاپ در مقاله اي با نام "تسليحات قومي براي پاكسازي قومي" كه در مارس 2000 منتشر شد. متذكر مي‌شود كه اين موضوع اساسا در سال 1970 توسط ارتش آمريكا مطرح و بررسي شده است كه سلاح‌هايي بر عليه اقوام مختلف ساخته شود. براي مثال تب والي (Valley Fever) بيماري جديدي بود كه سياه‌پوستان را بيشتر از سفيدپوستان مي‌كشت. اين مورد مي‌تواند به عنوان آزمايشي از تسليحات نژادي تلقي شود.

پروژه‌اي كه در آفريقاي جنوبي در حال انجام بود به كاست (Project Coast) موسوم بوده كه از 1981 تا 1993 به طول انجاميده است. نيروي دفاع ملي آفريقاي جنوبي هنگامي اين تسليحات را ساخته بوده كه اقليت سفيد پوست از طرف اكثريت سياه پوست مورد تهديد قرار گرفته بود و رژيم ترس آن را داشت كه تعداد سياه پوستان به حد تهديد آميزي برسد. دان گوسن (Daan Goosen) يكي از مديران اين پروژه مي‌گويد كه به او دستور داده شد كه روش‌هايي را براي جلوگيري از ازدياد جمعيت سياه پوستان بيابد و يك "بمب سياه" كه به صورت يك اسلحه بيولوژيك كار مي‌كند بسازد تا بتواند هدف خود را از روي رنگ پوست تشخيص دهد.


فلسطین و آفریقای جنوبی، جولانگاه رژیم های نژادپرست دان گوسن، مسئول پروژه ساخت بمب نژادی رژیم آپارتاید

موفقيت دانشمندان آفريقاي جنوبي به سرعت مورد توجه تمامي نژادپرستان از جمله رژيم صهيونيستي بوده و به سرعت مذاكرات و عمليات‌هايي براي دسترسي به اين تكنولوژي در دستور كار اين رژيم قرار گرفت. ووتر باسون كه مسئول برنامه تسليحات شيميايي و بيولو‍ژيك آفريقاي جنوبي بود با ايادي رژيم صهيونيستي مذاكراتي انجام داد و اطلاعات پروژه را به اين رژيم منتقل كرد.

روابط دو كشور نژادپرست با سال‌هاي اوليه تشكيل اسرائيل يعني به سال 1952 برمي‌گردد كه در دهه هفتاد به اوج خود رسيده بود. تا جايي كه اسرائيل از نظر علمي و تكنولوژي به آفريقاي جنوبي كمك كرد تا در مسیر دست یابی به تسليحات هسته‌اي قرار گیرد و در عوض اين امكان را يافت كه در بخش‌هاي وسيع و خالي از سكنه خاك اين كشور و همچنين درياهاي آن به آزمايش تسليحات هسته‌اي و سایر الحه های نامتعارف خود خود بپردازد و به استخراج فلزات سنگين مورد نياز خود مانند ليتيوم، از معادن اين كشور اقدام كند.

اسرائيل مطالعات گسترده اي در مورد تفاوت بين جمعيت ها در واكنش به داروهاي مختلف و مقايسه اختلافات ژنتيكي آنان انجام داده است. در طي سالهاي دهه هشتاد حدود سي هزار دانشمند شوروي در بخش تحقيقات بيولوژيك اين كشور فعاليت داشتند كه بعد از فروپاشي بي كار شدند. عده‌اي از اين دانشمندان بر روي ايجاد ميكروارگانيسم هاي مخرب محصولات كشاورزي كار مي كردند و عده اي نيز روش هاي مهندسي ژنتيك را توسعه مي‌دادند.

بخشي از اين افراد انتخاب شده و توسط اسرائيل خريداري شدند تا در پروژه ساخت تسليحات بيولوژيك و نژادي اين رژيم مشاركت نمايند. اسرائيل تا كنون هيچ يك از معاهدات بين المللي محدود كننده تسليحات هسته اي بيولوژيك را امضا نكرده است. البته با نگاهي به تاريخ پر از جنايتكاري اين رژيم، امضاي اين تعهدات هيچ اطميناني را نسبت به پايبندي اسرائيل به آن در جامعه بين المللي ايجاد نمي‌كند.




اصولا، چيزي كه از جنس قراردادهاي انساني، معاهده، كنوانسيون و اخلاقيات‌ بوده و توان آن را داشته باشد كه اين رژيم مجعول و چموش را از دست زدن به تحركات فجيع ضد بشري و ارتكاب جرايم و جنايات سياه عليه انسانيت باز دارد؛ هنوز نزد عقلاي بشر كشف نشده است.

اجبار سربازان آمريكايي به نوشيدن خون و دل و روده + عکس

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/25/136504_847.jpg

نوشيدن خون مار كبري و بريدن سر مرغ از جمله بخش‌هاي عمليات آموزش نظامي نيروهاي آمريكايي در مانور نظامي چند مليتي تحت رهبري آمريكا در تايلند است.

به گزارش سه نسل، به نوشته روزنامه ديلي تلگراف، در عمليات آموزش نظامي نيروهاي آمريكايي كه در پايگاه نظامي "ساتاهيپ" تايلند و با نام "كبري گُلد 2012" برگزار شد، مربيان تايلندي نحوه كشتن مارهاي كبري را به نيروهاي تحت تعليم آمريكايي آموزش دادند.

در اين عمليات همچنين خوردن خون و دل و روده مار به نيروهاي تحت تعليم آموزش داده شد.

كبري گلد، يك مانور نظامي چند مليتي تحت رهبري آمريكاست كه در آن 13 هزار و 180 تن از نيروهاي تايلند، آمريكا، سنگاپور، كره جنوبي، اندونزي و مالزي شركت دارند.

برگزاري اين مانور نظامي مشترك امكان افزايش همكاري‌هاي نظامي با كشورهاي آسيايي را براي آمريكا فراهم مي‌سازد.

بازداشت 7ساعته کودک 6ساله با چشمان بسته+عکس

به گزارش سایت اوباما به نقل از OEN،مرکز حقوق بشر بتسیلم (B’Tselem) طی گزارشی با عنوان "نقض حقوق کودکان فلسطینی توسط اسرائیل به اتهام سوءظن به پرتاب سنگ"؛ جزییات هولناکی از نحوه رفتار نیروهای امنیتی اسرائیل با کودکان فلسطینی را انتشار داده است.

در این گزارش با ارائه آمار و ارقام، عنوان شده که از سال 2005 تا 2010، حداقل 835 کودک فلسطینی دستگیر شده و در دادگاه نظامی به جرم پرتاب سنگ مورد محاکمه قرار گرفته‌اند. از این کودکان 34 نفر 12-13 ساله، 255 نفر 14-15 ساله و 546 نفر 16-17 ساله بودند که به جز یک نفر، همگی آن‌ها محکوم به تحمل حبس شدند.

بر اساس شواهد موجود، تاکنون در روال این دادگاه‌ها و نیز در طول مدت حبس، از اعمال قوانین و انجام رویه منصفانه امتناع ورزیده شده و اسرائیل حتی بر خلاف قوانین حقوقی بین المللی، با کودکان مشابه افراد بالغِ مجرم برخورد نموده است.

این گزارش اذعان می‌دارد بعضی از کودکان با سن 10 سال و حتی کمتر نیز بازداشت، شکنجه و مورد آزار قرار گرفته‌اند.

 در یک مورد در خلال این گزارش مفصل می‌خوانیم: به گزارش"الحق (Al Haq)"-مرکز دفاع از حقوق بشر- در 12 ژانویه 2011 نیروهای امنیتی اسرائیل در اقدامی عجیب کودک بیمار 6 ساله‌ای را با چشمان بسته به مدت هفت ساعت بازداشت نمودند و کودک 12 ساله دیگری را بعد از دستگیری با دستان بسته در کف کامیون نظامی انداخته و در طول راه با استفاده از الفاظ رکیک و فحاشی، مورد ضرب و شتم قرار دادند و به محض ورود به زندان، این کودک را کاملاً عریان کرده و مورد بازرسی بدنی قرار دادند و بدون هیچ حق وثیقه و عدم ثبت اعتراف به مدت طولانی حبس کردند.


کودک بیمار 6 ساله‌ای که با چشمان بسته، 7 ساعت را در بازداشت به سر برد

این گزارش در ادامه با اشاره به رفتارهای ضدانسانی نیروهای اسرائیلی می افزاید: معمولا در دستگیری‌های شبانه‌ی کودکان، که توسط نیروهای امنیتی انجام می‌شود؛ پدر و مادر کودک حق همراهی فرزندشان را ندارند و نیروهای امنیتی ضمن اعمال رفتارهای خشونت آمیز، از دادن غذای کافی، آب و حمام و اجازه برای خواب مناسب خودداری می کنند. مرکز DCI درباره کودکان فلسطینی اشاره می‌کند که سالانه 700 کودک در سرزمین‌های اشغالی دستگیر می‌شوند که هیچ گونه حقوق انسانی ندارند و 99% آن‌ها تاکنون محکوم شده‌اند.

رفتار شنیع سربازان آمریکایی در افغانستان

یک تصویر ویدئویی جدید نشان می‌دهد تفنگداران دریایی آمریکا در کمال بی‌اخلاقی روی اجساد اعضای کشته شده در افغانستان ادرار می کنند.

به گزارش جام نیوز، شبکه سی ان ان از بی‌احترامی سربازان آمریکا به سه جسد کشته شده در افغانستان خبر داد.

به گفته این شبکه،این تصاویر که در یوتیوب و سایر پایگاه‌های اینترنتی منتشر شد، نشان می‌دهد 4 تفنگدار نیروی دریایی آمریکا ملبس به یونیفورم‌های استتار در حال ادرار کردن بر روی اجساد 3 شبه‌نظامی هستند.

نیروی تفنگداران دریایی آمریکا با شنیع خواندن اقدام این سربازان از تحقیق در خصوص این تصاویر ویدئویی خبر داد.

در همین راستا"باربارا استار" گزارشگر پنتاگون افزود: «با انتشار بیانیه‌ای در همین خصوص اعلام کرد: "با وجود این‌که هنوز اصل و صحت این ویدئو مورد تایید ما قرار نگرفته است، اقدامات به تصویر کشیده شده با ارزش‌های اصلی ما سازگار نیست و نشان‌دهنده شخصیت تفنگداران دریایی نمی‌باشد."»

بر پایه این گزارش، چنین وقایعی در جنگ آمریکا با افغانستان و همچنین عراق نیز روی داده است و باید توجه داشت که چنین تصاویری واکنش های بین المللی را در پی خواهد داشت.

گفتنی است پیش از این نیز، کلوین گیبز گروهبان ارتش آمریکا که به کشتار سه غیرنظامی افغان متهم شده، به بریدن و جمع‌آوری انگشت‌های قربانیان خود اعتراف کرده است.

آماری از ‌تجاوز سربازان‌ آمریکا به‌یکدیگر

به گزارش مشرق، رویداد به نقل از واشنگتون پست نوشت: سال ها است که ارتش آمریکا در تلاش بوده تا با اتهامات مزاحمت های فراگیر جنسی در میان سربازان خود مقابله کندو امکان گزارش و طرح دعاوی را بصورت ساده تری برای قربانیان این تجاوزها فراهم آورد.

اما بنا بر گفته ی برخی گروه های پیشکسوت و سایرین، این تلاش متوقف شده است.

در پاییز سال 2011، گزارشی از سوی اداره ی پاسخگویی دولت، مشخص کرد علی رغم سیاستی که مدت ها پیش با هدف پروراندن فرهنگی عاری از آزار جنسی صورت گرفته، وزارت دفاع به میزان بسیار ناچیزی بر سیاست ها و برنامه های آن نظارت داشته است.

طبق گزارشی که سال گذشته در مجله آمریکایی بهداشت عمومی (Public Health) منتشر شد، 15 درصد از سربازان قدیمی زن در جنگ های عراق و افغانستان از درد و رنج آسیب روانشناختی ناشی از تجاوز یا آزار جنسی خبر دادند.

وزارت دفاع اعلام کرد که آکادمی های خدمت سربازی در طول سال تحصیلی 2011-2010، 65 گزارش از تجاوز جنسی را دریافت کرده اند. این رقم از زمانی که پنتاگون حفظ و نگهداری داده ها در سال 2004 را آغاز کرده است، بیشترین میزان را نشان می دهد.

آکادمی های مذکور از 41 تجاوز گزارش شده در سال تحصیلی 2010-2009 نیز خبر می دهند.
http://www.awmfdn.org/images/811th%20Ordnance%20Co_%20Reserves,%20Rainelle%20WV,%20Iraqi%20War%20Deploy%20_jpg.jpg
البته این اخبار امکان دارد با اندکی تغییرات مد نظر قرار بگیرد و این احتمال وجود دارد که به تعداد بیشتری از سربازان آمریکایی توسط هم قطارانشان تجاوز جنسی شده باشد.

گفتنی است در سال مالی 2010، گزارش 3158 مورد تجاوز جنسی شامل اعضای ارتش به ارتش داده شد.

برای یادآوري

تجاوز به دختر عراقي

http://www.federaljack.com/?p=167005

'Contacts fear to pursue Shahrzad fate'

Shahrzad Mir-Qolikhan (L) and her former husband Mahmoud Seif
The family of Shahrzad Mir-Qolikhan, an innocent Iranian woman imprisoned in the United States, says fear of detention prevents their contacts in the US to follow up on Sharzad's fate.



“The [degree of] media hype is so high against Iran that our acquaintances in the US fear to follow up Shahrzad's fate. They are fearful that if they visit her, they may get arrested or put into trouble,” Fars news agency quoted Belqeys Roshan, Shahrzad's mother, as saying on Tuesday.

Roshan further explained that she had a telephone conversation with her daughter a few days ago and expressed concern over Shahrzad's mental health conditions.

“Due to harsh conditions of the prison and low morale, Shahrzad repeatedly used disappointing expressions like 'Save me out of here' and 'I'm done with this place',” her mother said.

Shahrzad, however, thanked the Iranian government and media for trying to improve her condition in the prison, her mother went on to say.

Shahrzad was arrested in the US in December 2007, after being forced to return to the States from a vacation in Cyprus. She has been permitted brief phone calls to her family in Iran -- twin daughters and their grandparents -- during her three-year imprisonment.

Her former husband, Mahmoud Seif, had allegedly tried to export night-vision goggles to Iran from Austria. However, she was detained and sentenced to five years in prison by a Florida federal court in the absence of her husband.

Shahrzad said that she had suffered brutal torture in US prisons.

Tehran has repeatedly slammed the case as an example of human rights violation in the United States, demanding the release of the 33-year-old Iranian national.

On January 3, Iran's Foreign Ministry summoned the Swiss envoy over the United States' inhumane treatment of Mir-Qolikhan, demanding an explanation from US officials about reports on her situation.

The Swiss Embassy in Tehran acts as the US Interests Section in Iran since Tehran and Washington have had no diplomatic relations for three decades.

شهرزاد میرقلی خان، زن ایرانی به اتهام مشارکت در خرید دوربین‌های دید در شب (که در بسیاری از فروشگاه‌های شکار در کشورهای اروپایی یافت می‌شود) در اتریش دستگیر شد و پس از محاکمه و سپری کردن دوران محکومیت خود، با ترفندی توسط سرویس‌های امنیتی آمریکا به این کشور کشانده شده و در آنجا به همان جرمی که محکومیت آن را سپری کرده بود، مجدداً محاکمه و به ۵ سال حبس محکوم شد.

این زن ایرانی هم اکنون پس از گذشت ۳ سال از دوران محکومیت خود به دلیل نگهداری در زندان‌های قاتلان و تبهکاران آمریکایی که رسیدگی چندانی به وضع بهداشتی آنها صورت نمی‌گیرد، در شرایط بسیار بدی قرار دارد به گونه‌ای که به برخی بیماری‌های پوستی و نیز نفس تنگی مبتلا شده است.

از آزادی سارا شورد آمریکایی تا شکنجه شهرزاد ایرانی

شهرزاد و 65 شهروند ایرانی در بدترین زندان های ایالات متحده شکنجه می شوند

خبرگزاری بین المللی زنان "ایونا" : در حالی خبر زندانی شدن شهرزاد میر قلی خان در زندان های آمریکا شنیده می شود که مسئولین کشور جاسوسه ای مانند سارا شورد را بدون طی شدن مراحل محاکمه به قید وثیقه آزاد کردند و این را نشانه رأفت اسلامی ایران در مورد زنان دانستند.

شهرزاد و 65 شهروند ایرانی در بدترین زندان های ایالات متحده شکنجه می شوند
به گزارش خبرگزاری زنان و به نقل از جهان ، شهرزاد میر قلی‌خان یکی از 65 ایرانی است که در زندان های مخوف آمریکا توسط یانکی ها شکنجه می شوند و جهان شاهد سکوت مجامع بین الملی در مقابل نقض حقوق شهروندان ایرانی توسط آمریکایی هاست و رسانه ها غربی به جای پرداختن به موضوعاتی مانند شهرزاد و سایر ایرانیان زندانی، و همزمان با مرور پرونده نقض حقوق بشر آمریکا دوباره سوژه تکراری سکینه آشتیانی را مطرح می کنند این رسانه ها صهیونیستی دوباره در مقابل اقدامات غیرقانونی آمریکا و نقض علنی حقوق بشر سکوت کردند. شهرزاد میر قلی‌خان شهروند و مادر 26 ساله ایرانی به صرف یک اتهام ثابت نشده و پرونده سازی آمریکایی ها، از سال 2007 در آمریکا زندانی است، و تحت شکنجه های وحشتناک و غیر انسانی قرارگرفته است. این فرد با پرونده سازی و تنها به این اتهام که همسر سابقش به نام ، محمود سیف، سعی در صادرات عینک‌های دید در شب از اتریش به ایران را داشته است بازداشت و زندانی شد.

شهرزاد در غیاب متهم اصلی بازداشت و از سوی دادگاه فدرال فلوریدا محکوم به پنج سال زندان شد.
اما این سوال مطرح است در کدام یک از قوانین بین المللی دنیا می پذیرند که اگر مردی جرمی را مرتکب شد می توان همسر سابقش را به همان اتهام، مجرم شناخت و در زندان انداخت و او را با وحشتناک ترین شکنجه ها مورد آزار روحی و روانی قرار داد
.
بلقیس روشن مادر شهرزاد میرقلی‌خان در گفت‌وگو با فارس گفته است که همزمان با جشن هسته‌ای ایران شهرزاد را در آمریکا شکنجه می‌دادند یعنی زمانی که در ایران جشن هسته ای برگزار می شد به دست و پای شهرزاد زنجیر بسته بودند و یک میله آهنی به عرض 10 سانت به روی قفسه سینه اش بسته بودند و او را با این وضعیت داخل ون قرار می دادند و طی 48 ساعت بدون استراحت از این زندان به زندانی دیگر منتقل می کردند.

ماجرای سه جاسوس آمریکایی و رأفت اسلامی

اما ماجرای سه تبعه امریکایی با نام‌های سارا امیلی شورد 31 ساله، شان مایکل بوئر و جاشوا فلیکس فاتال 27 ساله، در مرداد ماه 1388 (ژوئیه 2009) در مناطق کوهستانی استان کردستان، به اتهام ورود غیرقانونی به خاک ایران و نیز داشتن و لوازم جاسوسی دستگیر شدند.

ایران بر خلاف رفتار خشن نیروهای آمریکایی با ایرانیان بازداشت شده درزندان های ایالات متحده ، با شهروندان امریکایی زندانی در ایران با وجود این واقعیت که آنان در معرض اتهاماتی بسیار جدی بودند، به خوبی رفتار شده است. مهمان نوازی تاحدی بود که دولت ایران بر مبنای اصول انسانی و اسلامی، با درخواست مادران بازداشت‌شدگان موافقت کرد و به آنان اجازه داد تا با سفر به ایران با فرزندان خود دیدار کنند.

زنان‌در‌ارتش‌آمریکا؛ نیروی‌نظامی یا ابزارشهوت‌رانی؟!

برهان: امروزه زنان در آمریکا می‌توانند اغلب مناصب و مسؤولیت‌های نظامی را عهده دار شوند و دوشادوش مردان به وظایف خود عمل کنند. زنان نظامی آمریکا حتی به مأموریت‌های مختلف در اقصی نقاط دنیا اعزام می‌شوند و در کشورهایی چون افغانستان، عراق، کره و .... حضور دارند. طی سال‌های اخیر، میزان به کارگیری زنان در ارتش این کشور به شدت افزایش یافته است و در حال حاضر بیش از 15 درصد از پرسنل نظامی آمریکا را زنان تشکیل می‌دهند[1].

سؤال مهمی که در این ارتباط به ذهن متبادر می‌شود این است که آیا اساساً روحیّه‌ی زنان با جنگ، قتل و کشتار که شیوه‌ی خاص ارتش آمریکا است، سازگاری دارد؟ آیا جنگیدن و کشتن طرف مقابل نیاز به ظرافت خاص دارد که زنان باید آن را به انجام برسانند؟ آیا در عرصه‌ی عمل، زنان نظامی توانسته‌اند هم‌چون مردان دست به عملیّات‌های نظامی گسترده، کشتار نیروهای به اصطلاح دشمن، بمباران مواضع طرف مقابل و ... بزنند؟ تحقیقات خود آمریکایی‌ها نشان می‌دهد که جواب سؤالات یاد شده همگی منفی است و واقعیّات طور دیگری است.

روی دیگر واقعیت

فوریه‌ی سال 2011 میلادی، ماجرایی رخ داد و باعث گردید که توجه‌ها بیش از پیش به سؤالاتی نظیر سؤالات یاد شده متمرکز شود و نفس حضور زنان در ارتش آمریکا زیر سؤال رود. در این ماه، چند ‌تن از نظامیان زن آمریکا با طرح شکایتی در دادگاه این کشور، پنتاگون را متهم به نادیده گرفتن آمار تکان دهنده‌ی تجاوز به زنان در ارتش این کشور کردند. هم‌چنین «رابرت گیتس»، وزیر دفاع وقت و «دونالد رامسفلد» وزیر سابق دفاع این کشور، نیز متهم شدند که نهاد تحت مدیریت آن‌ها خشونت برضد زنان و تجاوز به آن‌ها را پذیرفته و این اقدام‌ها را فقط نظاره می‌کند[2]. حتی روزنامه‌ی «لس‌آنجلس تایمز» هم اعتراف کرده است که ارتش آمریکا تجاوز، آزار و اذیّت جنسی زنان را نادیده می‌گیرد[3]. بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده از سوی نهادهای رسمی و غیررسمی، یک سوم زنان نظامی آمریکا مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند. افزون بر این، 70‌درصد از زنان نظامی نیز اظهار داشته‌اند که از سوی هم‌قطاران نظامی خود مورد آزار و اذیّت جنسی قرار گرفته‌اند. بر طبق مطالعه‌ای دیگر، در مجموع، 90 درصد از زنان شاغل در ارتش آمریکا به نوعی مورد آزار، اذیّت و خشونت جنسی قرار می‌گیرند. هم‌چنین 90 درصد آن‌هایی هم که مورد تجاوز قرار می‌گیرند آن را به دلایلی گزارش نمی‌دهند[4].

آمار این خشونت‌ها در شرکت‌های نظامی خصوصی به مراتب بیش‌تر است و زنان بیش‌تری قربانی مطامع نظامیان مرد و عمدتاً فرماندهان ارشد خود می‌شوند. برای نمونه خانم «جونز» که در سال 2005 میلادی در عراق مورد تجاوز دسته جمعی همرزمان خود قرار گرفته بود آن را گزارش داد اما پاسخی که دریافت کرد این بود که برای چند روز در یک کانتینر محبوس و از داشتن آب، ‌غذا و مواد دارویی و بهداشتی محروم شد[5].

مسأله‌ی قابل تأمل این‌جاست که آمار زنانی که توسط همرزمان خود مورد تجاوز و خشونت جنسی قرار می‌گیرند به مراتب بیش‌تر از کسانی است که توسط نیروهای دشمن کشته می‌شوند. اما مسأله‌ی جالب‌تر این است که رسانه‌های جریان اصلی آمریکا تمایل یا توانایی پوشش این موارد را ندارند.[6]

آن‌چه که از خود مسأله‌ی تجاوز مهم‌تر به نظر می‌رسد، میزان بالای قتل زنان بعد از اقدام به تجاوز و یا خودکشی آنان است. بر اساس آمارهای منتشر شده، میزان قابل توجهی از زنان نظامی آمریکا معمولاً به دلایل غیر جنگی و عمدتاً ‌در ارتباط با مسأله‌ی تجاوز می‌میرند. تنها در سال 2008 میلادی و در عراق 94 نفر از زنان نظامی آمریکایی به این دلیل کشته شده‌اند. این در حالی است که آمار منتشر شده معمولاً‌بسیار کم‌تر از آن چیزی است که در عالم واقع، روی می‌دهد[7].

رنگین پوست‌ها قربانی تمایلات جنسی نظامیان آمریکا

«میروسلاوا فلورس» در مقاله‌ای با عنوان «تجاوز به زنان آمریکای لاتین در ارتش آمریکا» گزارش مفصلی در خصوص زنانی ارایه داده است که از کشورهای آمریکای لاتین با هزاران رؤیا و امید به ارتش آمریکا پیوسته و درصدد اثبات خود به عنوان شهروند وفادار آمریکایی بوده‌اند تا این‌که بتوانند منبع درآمدی برای خود کسب کنند اما سرنوشتی که در انتظار آن‌هاست، بسیار تکان دهنده است. بر اساس تحقیقات نویسنده، طی سال‌های اخیر، بسیاری از زنان رنگین پوستی که به استخدام ارتش آمریکا در آمده‌اند توسط یهودیان نژادپرست و سفیدپوستان، مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. وی معتقد است که این زنان صرفاً به دلیل ایجاد تفریح و سرگرمی برای نظامیان سفید پوست و یهودی به استخدام درآمده‌اند و به ابزار کام‌جویی آنان مبدل شده‌اند. وی در ادامه با بررسی زندگی پنج نفر از رنگین پوستانی که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، می‌افزاید راز کثیف پنتاگون و مقام‌های آن از جمله «رامسفلد» و «پل ولفویتز» این است که رنگین پوستان را صرفاً برای تجاوز و به عنوان ابزار لذت برای نظامیان مرد به استخدام ارتش در می‌آورند[8].

ادامه نوشته

Burning Hiroshima and Nagasaki in the Name of Freedom

Revolution #011, August 14, 2005, posted at revcom.us




Above: Survivors fleeing the firestorm after the atomic bombing of Hiroshima, 1945.

 

This is the first in a new series for Revolution.

April 25, 1945, U.S. Secretary of War Henry Stimson met with the new president Harry S. Truman to brief him about a major military secret. “Within four months,” Stimson said, “we shall in all probability have completed the most terrifying weapon ever known in human history.”

This briefing lasted 45 minutes. There was no debate over whether to use this weapon. The leaders of the United States condemned tens of thousands to an awful death without hesitation.

Sixty years ago this month, on August 6, 1945, the U.S. military plane Enola Gay circled over Hiroshima, and released a single bomb. It plunged toward the Japanese city below and detonated in an enormous fireball as hot as the sun. At Ground Zero almost everything was simply destroyed and every human being died. Even two miles from the blast, human skin was severely burned.

The wind blew at 1,000 miles per hour—shattering the bodies of thousands of people as it hurled them through the air or brought buildings crashing down upon them.

When the firestorm died down, the former city was a scorched plain. A heavy black rain brought radioactive dust back down to earth. Some of the dead had been vaporized, many others lay where they died, in their thousands and thousands.

When President Harry Truman was told of the Hiroshima bombing, he said, “This is the greatest thing in history.”

The U.S. high command felt that the destruction of one city was still not enough. Three days later, also without warning, they dropped a second bomb on the city of Nagasaki.

Long after the bombing, people kept dying, from a then-mysterious illness — radiation. Five months after the bombing 140,000 people had died in Hiroshima and 70,000 in Nagasaki.

Crimes in the Name of Safety and Freedom

How was this horror excused? How did the U.S. government and military try to convince their soldiers to fight, their bomber crews to bomb, and the people of the “civilian home front” to back all of this?

The people of the U.S. were told that this war against Japan was a war of self-defense. They were told that they faced invasion from Japan—and that “the enemy” was vicious, fanatical, and barely human.

People were told that the expanded American war machine would defend their homes and “the American way of life.” They also were told that this war was “bringing freedom and democracy” to the world.

Official U.S. mythology teaches the U.S. armed forces are always the “good guys,” guided by the purest motives.

This is one of the world’s greatest lies—covering a truly shameful history. And this war in the Pacific, including the horrific bombings of Hiroshima and Nagasaki, is a vivid example.

The Pacific war was part of a much larger world war—where many different class forces, much of the planet and all its major powers were all drawn into a bitter series of interconnected wars. It is beyond the scope of this article to analyze all of that. But we can see, from a closer look at just the Pacific theater of that world war (where the U.S. and its allies fought with the Japanese) how all these U.S. justifications for war were deceptions covering the real motives and goals.

Not Defense, But Imperialism!

By the time World War 2 broke out, the United States had already been fighting for control in the western Pacific for over half a century. The U.S. brutally conquered the Philippines in the early 1900s and demanded an “open door” into China —to exploit those countries without barriers.

Japan emerged as a rival power—similarly eager to dominate China, Korea, the Philippines, and the rest of this region. The U.S. built a “deep water navy” to “project power” to eastern Asia. And when the Japanese military built a navy to rival all that, and when Japanese troops took over parts of China in the 1930s—driving out U.S. and British “interests” — then it became pretty clear to everyone in power (in both Washington and Tokyo) that a showdown (and probably war) was coming.

But we have all been taught that the main issue was that Japan attacked first at Pearl Harbor.

In fact, you can’t correctly analyze the wars by “who hit first” or even “who is fighting on whose soil.” You have to evaluate them by the goals and class interests that various forces are fighting for. This Pacific war came out of an imperialist rivalry, rooted in capitalism’s drive to “expand or die.” It was a war over which powers would dominate and exploit hundreds of millions of people—and this makes the U.S. war for the Pacific unjust, no matter which of these rivals ended up landing the first blow.

And there is much evidence that powerful forces in the U.S. government were quite excited when the Japanese navy attacked Pearl Harbor—because it now gave them a public justification for the war they had long wanted to launch.

And all this talk of Pearl Harbor being “sacred American soil” is especially grotesque once you look into the way the U.S. military conquered Hawai’i from its own people.

Promising Liberation, Delivering Domination

In history books and war movies, people are told that U.S. marines went “island hopping” through the Pacific to “liberate” the people. The colonial master Douglas MacArthur is portrayed as a hero when he promised “I shall return” (to the Philippines he had ruled at gunpoint!).

But the U.S. was fighting for domination, not liberation.

Look at what happened after the war. The U.S. took over the Philippines again, and eventually became the main power in Singapore, South Vietnam, Indonesia, Taiwan, and South Korea. The U.S. also tried to replace Japan as the power dominating China, but the people of China prevented that through the great revolution led by Mao Tsetung!

The victorious U.S. imposed a series of brutal regimes, including the notorious Marcos government, that tortured the Filipino people over the following decades. Look at the history of Indonesia or South Korea.

The U.S. victory in World War 2 meant more brutal domination, not liberation, for these countries. Generations sweated in the fields and sweatshops, women were crudely sold around U.S. bases, and brutal regimes were propped up by U.S. aid and guns.

And today, U.S. domination is still going on!

Bringing Democracy to the Conquered

During the current war in Iraq, U.S. war-makers like Paul Wolfowitz have said they intend to “bring democracy to the Middle East” and point to U.S. post-war policies in Japan as a model. And it is a way of saying that the U.S. may do terrible things in war, but their victory always means good things in the end.

Is this true? No.

After Hiroshima and Nagasaki (and the Japanese surrender), the U.S. occupied Japan and imposed a new arrangement that included a political system with elections.

But this bringing of democracy was constructed to serve the political and strategic interests of the U.S. First, great care was taken to make sure that Japan remained a capitalist class society. Much of the hateful, oppressive old Emperor system was preserved—and in particular, the Emperor himself was not removed from power.

New political forces were allowed to form and allowed to contend for power as long as they were committed both to capitalism generally and the pro-U.S. strategic arrangement in particular. Revolutionary political forces who opposed all that were suppressed, and important workers strikes were simply banned.

The new Japanese government was not allowed to create a large new military that could ever challenge the U.S., but the Japanese ruling class of monopoly capitalists was allowed to share in the exploitation of the surrounding poorer countries.

In short, the democracy that the U.S. brought to Japan was a bourgeois democracy— designed to prevent revolution, preserve capitalism, and create a Japan in keeping with U.S. interests.

Saving Lives with Mushroom Clouds?

It is particularly shocking when these U.S. war- makers claim their treatment of the Japanese people could be a model for Iraq and the Middle East. As if no one remembers Hiroshima and Nagasaki! As if the world will accept their lame, shameful and still- unapologetic justifications of those bombings!

Officially, the U.S. government claims that these atomic bombs were dropped to “save lives” (meaning, of course, American lives)!

The U.S. military (and its apologists) claim that many U.S. soldiers would have died, if the U.S. had “been forced to invade” Japan’s home islands. And so the atomic mass killing of tens of thousands of civilian Japanese (in their heartless calculations) are treated as if it is a good trade-off. And in such ways, then and now, people of the U.S. are trained to think that mountains of dead bodies are quite fine, as long as they are not American bodies.

And, in fact, all this talk was a lie. By August 1945, the Japanese military and empire were on the verge of collapse—and the conditions were ripe for a negotiated end to the war. Where did this need come from to directly occupy Japan and drop these atomic bombs—it came from what the rulers of the U.S. saw was in their interests.

The U.S. ruling class wanted complete surrender of Japan and long-term occupation—because they were after unquestioned domination—both of Japan itself and the whole vast surrounding region. They were using the most gruesome means to grab complete victory for their global ambitions, and yet claiming to do all this in the name of the people of the U.S.

They wanted to remake Japan in ways that would prevent future rivalry. And they wanted to end this war with a great show of ruthless strength—leaving piles of scorched and radioactive bodies—to send a message to anyone who might still think about challenging the U.S. in the postwar world.

The people of Hiroshima and Nagasaki were sacrificed—wiped out in great fireballs—to deliver a gangster threat to the then-socialist Soviet Union (which was preparing to launch military moves in east Asia) and to the restless colonized people of the western Pacific, especially the communist- led revolutionary movement of China.

Those who rule the U.S. today still try to excuse the destruction of Hiroshima and Nagasaki—and claim these mass murders were all for the greater good.

“Fighting for freedom”? “Fighting to defend America”? No. The atomic bombing of Hiroshima and Nagasaki are among the most bloodthirsty and brutal acts in human history—and they were all about expanding the reach and profits of U.S. capitalism and its imperialist grip on much of the world.

 

the kids are the victim war s boush in iraq

 

تجاوز سربازان آمريكايي به يك دختر نوجوان عراقي و قتل عام خانواده‌اش

در پي تجاوز سربازان آمريكايي به يك دختر نوجوان عراقي و قتل عام خانواده‌اش، يك تاريخ‌نويس و استاد دانشگاه در تونس اقدام مشابه اين سربازان و تجاوز آنها به يك دختر نوجوان 16 ساله تونسي و كشتار خانواده وي را فاش كرد.

به گزارش فارس به نقل از شماره امروز روزنامه اماراتي الخليج، "خالد عبيد" در مقاله‌اي كه ديروز در تونس منتشر شد، نوشت سربازان آمريكايي در هتك حرمت زنان مناطقي كه وارد آن مي‌شوند سابقه دارند و علاوه بر تجاوز به دختر نوجوان عراقي و قتل عام وي و خانواده‌اش، در تونس نيز دست به جنايتي مشابه زده بودند.

عبيد همچنين گفت: «اين جنايت شب 26 و پيش از آغاز روز 27 ژوئن سال 1943 ميلادي روي داد و در آن سه سرباز آمريكايي كه در قالب نيروهاي متفقين با ادعاي آزادي تونس از دست نيروهاي محور در جنگ جهاني دوم وارد اين كشور شده بودند، به يك دختر نوجوان 16 ساله در برابر چشمان پدر و مادرش تجاوز كردند.

اين تاريخ‌نويس تونسي افزود: «سربازان آمريكايي اين جنايت را در زمين زراعتي يك فرانسوي در منطقه قبايلي "الوطن" در تونس مرتكب شدند و پس از آن پدر اين دختر نوجوان كه در زمين زراعتي و ملك ياد‌شده كار مي‌كرد و يك تونسي ديگر را كه سرپرست كارگران آن بود و نيز پرمردي 70 ساله را به صف كردند و يكي از سربازان باراني از گلوله به آنها شليك كرد و پس از آن سه سرباز آمريكايي با تيراندازي محل جنايت را ترك كردند تا به اين طريق بقيه كارگراني را كه در آنجا كار مي‌كردند بترسانند و آنان را به سكوت وادارند.»

سه سرباز آمريكايي اخيرا پس از تجاوز به يك دختر نوجوان 15 ساله عراقي با نام "عبير قاسم حمزه" در شهر "محموديه" نزديك بغداد، وي را آتش زدند و خانواده‌اش قتل عام كردند.

روزنامه "واشنگتن پست" در شرح اين جنايت نوشت: «گواهي‌هاي فوتي كه بيمارستان محموديه صادر كرده نشان مي‌دهد سربازان آمريكايي پس از تجاوز به اين دختر نوجوان وي را با شليك گلوله بر سرش كشته‌اند و پس از آن جسدش را آتش زده‌اند و مادرش "فخريه طه محسن" 34 ساله را نيز با شليك گلوله به سر وي از پا درآورده‌اند.»

به نوشته اين روزنامه، گواهي‌هاي فوت همچنين نشان مي‌دهد سربازان آمريكايي سر "قاسم حمزه رحيم" 45 ساله پدر خانواده را نيز با شليك پي‌درپي گلوله متلاشي كرده‌اند و "هديل قاسم حمزه" دختربچه هفت ساله اين خانواده ‌را به ضرب گلوله كشته‌اند.

IRAN AIR SHOT DOWN/JULY 3, 1988

Military Blunders Soldier Graphic
Iran Air Header

Iran Air Photo Summary: On patrol in the Persian Gulf, the USS Vincennes shot down an Iranian passenger jet that it had mistaken for a hostile Iranian fighter aircraft. U.S. Navy Captain Will C. Rogers III ordered a single missile fired from his warship, which hit its target and killed all 290 people aboard the commercial airbus. The attack came towards the end of the Iran-Iraq War, while U.S. vessels in the Persian Gulf had been patrolling to ward off Iranian attacks on Kuwaiti oil tankers. The international community was outraged by the American attack on a large civilian aircraft, but the Pentagon and White House defended the action. The United States claimed that the aircraft was outside the commercial jet flight corridor, flying at only 7,000 feet, and on a descent toward the Vincennes. One month later, U.S. authorities admitted that both the Vincennes and the airbus had been within a recognized commercial flightpath, and that the Iranian jet was flying at 12,000 feet and not descending. The U.S. Navy's final report blamed crew error caused by psychological stress on men in combat for the first time.

What do you think?

Should Rogers or other members of the crew have been reprimanded?

Click here to tell us what you think on the message boards.

-->Related Links

Read a conspiracy theory about the USS Vincennes and Iran Air Flight 655.

See the official text of the United Nations resolution regarding the incident.

Read another viewpoint on where the U.S. government stands.

-->Details: An Iran Air passenger plane, Flight 655, was shot down by the U.S.S. Vincennes--a U.S. Navy warship--killing all 290 passengers and crew as the plane flew over the Strait of Hormuz in the Persian Gulf. Stationed in the Gulf during the Iran-Iraq war, U.S. presence was intended to escort and defend Kuwait oil tankers registered under the U.S. flag. The crew of the Vincennes, in battle with gunboats of the Iranian Revolutionary Guard that were harassing the passing oil tankers at the time, apparently misidentified the plane as an Iranian F-14 fighter. Tracking the plane's approach, the Vincennes radioed repeated warnings to the Iran Air plane not to approach. When it became obvious that the crew of the plane would not concede, the Vincennes fired two surface-to-air missiles, exploding the plane.

Questions abounded about how the bulky passenger plane could have been mistaken for an F-14 fighter plane, which is much smaller and sleeker--about a third of the size of the Boeing 747 passenger plane. However, due to the sand haze from the Arabian Desert that shrouded the Gulf, the approaching plane was not visible to the naked eye, even at the nine-mile mark where the Vincennes fired. Additionally, the plane was flying towards the warship head-on, showing a smaller dot on the radar than it would have from the side. Further adding to the confusion, the passenger flight had taken off from Bandar Abbas airport, which served both civilian and military craft and happened to be the center of Iran's F-14 operations. Any plane lifting off from Bandar Abbas was automatically tracked and assumed hostile until shown to be otherwise. No Air Force Airborne Warning and Control System or Navy Hawkeye sentry planes were positioned over the Gulf to provide further identification of the aircraft, leaving the ship to rely on its own communication tools and instinct to make a decision.

Several contradictions exist in the telling of the events surrounding the attack on Flight 655. U.S. Navy Capt. Will C. Rogers III had received orders earlier to stay in a position where the Vincennes could monitor the movement of the Iranian gunboats. When the Vincennes fired on the Iran Air flight, claiming that it was four miles outside of the standard commercial flight path from Bandar Abbas airport in Iran to Dubai, in the United Arab Emirates, records show that the Vincennes was actually inside of Iran's territorial waters, not forty miles south (where the ship had been ordered by fleet headquarters to stay) as Rogers and government reports had claimed. Furthermore, Flight 655 was directly inside of its commercial flight path, not four miles outside of it--as Rogers and the Vincennes crew also claimed.

The reason for Rogers moving the Vincennes so far away from his ordered post? The warship was purportedly off to defend its helicopter, which had been deployed--under orders from fleet headquarters--on a reconnaissance mission, to check out the group of gunboats hovering further north. Anti-aircraft rounds from one or more of the gunboats were fired, giving Rogers reason to approach; when the Vincennes arrived on the scene, lookouts reported that a few of the gunboats were headed towards the ship. It remains unclear whether this was actually the case: the gunboats likely couldn't see the Vincennes, with their low profiles and amidst the sandy haze hovering over the gulf; also, the gunboats were within Iranian territorial waters--firing on them here would be a breach of international law.

Unfortunately, that is exactly what Rogers decided to do. It was in the midst of this gunfire that Flight 655 took off, and was (as is routine) identified initially as a hostile aircraft by the Vincennes' AEGIS monitoring system. The first person to try to establish the plane's identity was Petty Officer Andrew Anderson, who sent out the electronic query, "Identify, Friend or Foe?" The automated response from Flight 655 came back as "commair"--a commercial airliner. Anderson tried to confirm this, but in checking navy listings of scheduled flights over the Gulf, Anderson apparently missed Flight 655, possibly confused by the Gulf's four different time zones. The Vincennes sent out the first of four warnings over the military emergency channel for the plane to change its course. Three subsequent warnings were sent out over the civilian emergency channel as well, although none were broadcast over air traffic control--despite the Vincennes having the capability. It is speculated that inside the cockpit of Flight 655, all channels were in use communicating with ground control, since the plane had just taken off. When Anderson again sent out the "Identify, Friend or Foe?" query, he received a different response: military aircraft. Rogers' decision to fire was made while under the impression that the query was correct--in fact, Anderson had forgotten to reset the system after the first query, and the response he received was probably from a fighter plane on the runway back at Bandar Abbas. Rogers held that, at the time that he ordered for the crew to fire, the plane was descending and rapidly approaching--in fact, Flight 655 was actually ascending, and its speed was holding steady.

Still more factors come into play. The captains of all of the ships stationed in the Persian Gulf were under specific "Rules of Engagement" at that time, with orders to fire to avoid being fired upon. The heightened response to aircraft was due to an incident the previous year when the USS Stark was fired upon by an Iraqi fighter plane, killing thirty-seven American sailors. Navy officials reported also that on at least eight separate counts, Iraqi commercial planes had flown over commercial warships in what they deemed "a threatening manner"--possibly leading to anxious crew conditions. In fact, the U.S. military later issued a statement holding the crew accountable for the shooting, but held that their actions were influenced by the stress of being in battle for the first time.

In the end, nothing in the way of punishment happened to Rogers and his crew. Rogers became a military instructor, and then retired in 1991. The crew of the Vincennes received combat-action ribbons. The air warfare coordinator on board, Lt. Cmdr. Scott Lustig, received a commendation medal for his ability to "quickly and precisely complete the firing procedure"--the same firing procedure that shot down Flight 655.

Military Blunders Bottom Graphic

ابعاد حقوقي حمله آمريكا به هواپيماي مسافربري ايرباس    



ابعاد حقوقي حمله آمريكا به هواپيماي مسافربري ايرباس
عباس باقرپور اردكانياين مقاله در پيش‎شماره دوم فرهنگ پايداري به چاپ رسيده است.

اشاره: در صبحگاه دوازدهم تيرماه 1367، از عرشة ناو آمريكايي وينسنز دو فروند موشك به سمت هواپيماي مسافربري ايرباس ايراني پرتاب شد و منجر به سقوط هواپيما و شهادت 290 نفر مسافر عادي و خدمة هواپيماي مزبور گرديد. اين اقدام آمريكا يك بار ديگر نيّت تجاوزكارانة دولت آمريكا و نقش اين دولت در بي‎ثبات كردن و ناامن نمودن خليج فارس را به اثبات رساند. علاوه بر اين، اين واقعه نشان داد كه دولت آمريكا عليرغم اينكه به عنوان يكي از اعضاي دائم شوراي امنيت سازمان ملل متحد، وظيفة اولية حفظ صلح و امنيت بين‎المللي را به عهده دارد، با جانبداري خود از يكي از طرفين درگير در جنگ تحميلي عراق عليه ايران، نه تنها به تعهد خود عمل نكرده، بلكه با نقض فاحش اصول اولية حقوق بين‎الملل عمومي، عملاً صلح و امنيت بين‎المللي را به مخاطره افكنده است. در مقاله حاضر، با بررسي ماهيت حادثه و توصيف آن، اقداماتي را كه دولت ايران در پيگيري حقوقي اين فاجعه در صحنة بين المللي (از جمله ارجاع دعوا به ديوان بين‎المللي دادگستري) به عمل آورد مورد بررسي قرارمي‎دهيم .
تشريح واقعه: در صبحگاه يكشنبه مورخ سوم ژوئيه 1988 (12 تيرماه 1367)، هواپيماي مسافربري خط هوايي ايران اير (به شماره 655) كه بر طبق برنامة منظم و معمول خود بين بندرعباس و دوبي در پرواز بود، در ساعت 9:48 صبح به وقت تهران از فرودگاه بندرعباس به هوا برخاست. هفت دقيقه بعد، هنگامي كه هواپيماي مزبور بر فراز درياي خليج فارس بود، تنها پس از گذشت يازده ثانيه از ارسال آخرين تماس راديويي خلبان هواپيما به برج مراقبت، مورد اصابت موشكهاي پرتاب شده از سوي ناو آمريكايي وينسس مستقر در خليج فارس قرار گرفت و تمامي 290 سرنشين آن در دم جان سپردند.
هواپيماي مزبور حامل 274 مسافر و شانزده خدمه بود. از اين تعداد، 254 ايراني ، سيزده نفر تبعه امارات عربي متحده، ده نفر هندي، 6 نفر پاكستاني، شش نفر تبعه يوگسلاوي و يك نفر ايتاليايي بود. شصت‎وپنج نفر از افراد مزبور را نيز اطفال و كودكان تشكيل مي‎دادند.
از سوي ديگر، زماني كه هواپيما مورد اصابت موشك ناو وينسس قرار گرفت، هنوز در فضاي هوايي جمهوري اسلامي ايران قرار داشت. موقعيت تقريبي هواپيما در زمان سقوط 26 درجه و 38 دقيقه و 22 ثانيه شمالي و 56 درجه و 1 دقيقه و 24 ثانيه شرقي بود.
دلايل و قرائن نشان مي‎دهد كه نه تنها كشتيهاي جنگي ايالات متحده از پيامهاي راديويي هواپيماي ايرباس شمارة 655 كه بر روي فركانسهاي باز و به زبان انگليسي مخابره مي‌شد ، باخبر و مطلع بودند، بلكه قطعاً آن پيامها را نيز در اختيار داشتند. پيامهاي راديويي‎اي كه نشان دهندة غيرنظامي بودن هواپيما و مسافري و تجاري بودن آن بود. اين مدعا با بررسي يافته‎هاي مربوط به تحقيقات رسمي كه ايالات متحده بلافاصله بعد از حادثه انجام داد، ثابت مي‎شود. تحقيقات وزارت دفاع آمريكا در خصوص حادثة مزبور در تاريخ 19 ژوئيه (28 تيرماه)انجام و در تاريخ 28 ژوئيه(6 مرداد) منتشر شد.
گزارش وزارت دفاع آمريكا در پاراگراف چهارم از صفحه E-8 اظهار مي‎دارد:
«پرواز 655 ايران اير از بندرعباس شروع شد و به پرواز خود در مسيري عادي ادامه داد تا اينكه هفت دقيقه پس از پرواز توسط يك موشك پرتاب شده از سوي ناو وينسس مورد اصابت قرار گرفت… آخرين تماس خلبان براي گزارش دهي در خصوص موقعيت هواپيما نيز حدوداً در ساعت 9:58 بود.»
از اين رو بايد نتيجه گرفت كه در زمان مزبور، آمريكا از مسئله مسافربري بودن هواپيما و غيرنظامي بودن آن پرواز اطلاع كاملي داشته است.
از سوي ديگر، وقتي كه از ژنرال ويليام فوگارتي (رئيس تيم تحقيق در خصوص حادثه) خواسته شد كه در مجلس سناي آمريكا حاضر شده و در خصوص حادثه سقوط هواپيماي مسافربري ايران گزارش دهد، از او سؤال شد كه ايالات متحده مشخصاً از كجا اين اطلاعات را كسب كرده است؟ وي در پاسخ گفت:
«آقايان، لازم است كه من در رابطه با منبع اطلاعات آمريكا در يك جلسه غيررسمي و بسته سخن بگويم و در مورد آن، در اين سطح[علني] به بحث نپردازم.» (1)
گزارش وزارت دفاع نيز منبع اين اطلاعات را ذكر نمي‎كند. ولي آنچه محرز است اين است كه اينكه ايالات متحده تجهيزات دريافت پيامهاي راديويي در آن سطح را قطعاً داشته است. گزارش وزارت دفاع نيز نشان مي‎دهد كه كشتيهاي جنگي ايالات متحده قابليت ثبت چنين تماسهايي را در عرشه داشتند. (2). با وجود اين فرمانده Task Force خاورميانه اي ايالات متحده به ناو وينسس دستور شليك موشك به سمت هواپيماي مزبور را صادر مي‎كند. (3)
حضور ناوگانهاي نظامي آمريكا در خليج فارس در آن مقطع زماني اگر چه به ادعاي خود آمريكايي‎ها به منظور تضمين كشتيراني آزاد در درياهاي بين‎المللي بود، اما در واقع نمايش قدرت نظامي از سوي آمريكا دليلي جز برانگيختن حساسيت نيروهاي ايراني و كمك به عراق در طول جنگ تحميلي نبود. سقوط يك هواپيماي مسافربري ايراني بر فراز آبهاي ساحلي جمهوري اسلامي ايران در خليج فارس ، يكي از بارزترين نمونه‎هاي نقض بيطرفي آمريكا در طول جنگ به شمار مي‎رود. يك نمونة آشكار ديگر كه مورد تأييد وزارت دفاع آمريكا نيز قرار گرفته ، آن است كه مطابق گزارش وزارت مذكور ، تشديد جنگ در سال 1987 (1366) و تسري آن به آبهاي نيلگون خليج فارس ، به نحوي بود كه بر اساس گزارش وزارت دفاع آمريكا:
USS STARK« عراق از نيروي هوايي خود براي توسل به حملات نظامي عليه امكانات و كشتيهاي نفتكش ايراني در خليج فارس استفاده مي‎نمود. اين حملات كه كانون اصلي توجهشان مركز خليج فارس بود در سال 1987 شدت يافت. به نحوي كه اين تشديد حملات منجر به حمله اشتباه نيروهاي عراقي به ناو USS STARK گرديد.» (4)
نكتة مهم اين است كه ، ايالات متحده ، عراق را به لحاظ قانوني مسؤول اين حمله معرفي كرد، اما هيچ كاري عليه اين اقدام عراق انجام نداد. ازسوي ديگر ، آمريكا كشتيهاي جنگي خود را به منطقه خليج فارس گسيل داشت؛ تنها با اين ادعاي واهي كه «با رفتار بي‎باكانه ايران در رابطه با عبور و مرور كشتيهاي بيطرف و ثالثي كه مشغول تجارت قانوني بودند، مقابله نمايد.» (5). در جاي ديگري، وقتي كه به دنبال حادثه استارك يكي از مقامات مسؤول آمريكا به ارائه توضيحاتي نزد نمايندگان كنگره آمريكا پرداخت، بر اين نكته تصريح شد كه:
«عراق دوست ماست و يا حداقل رفتار دوستانه‎اي با ما دارد و ايران يكي از كشورهايي است كه دشمني زيادي با ما دارد.»(6).
بديهي است چنين مماشاتي جز از رفتار يكسويه آمريكا در قبال جنگ ايران و عراق (به نفع عراق) ناشي نمي‎شد. هواپيماي مزبور از سوي آمريكا مورد شناسايي نادرست قرار نگرفته بود:بر اساس گزارش وزارت دفاع، در ساعت 9:51 صبح حادثه ، افسر اطلاعات جنگي وينسس با اشاره به آسمان به فرمانده گفت كه گويا يك هواپيماي تجاري در حال عبور است.(7) از آنجايي كه افسر فرمانده اين گفته را با توجه به صعود آرام هواپيما از ارتفاع 8000 پايي به ارتفاع 9000 پايي و نيز غرش هواپيما به عنوان يك هواپيماي تجاري ابراز نمود و فرمانده وي نيز با سكوت خود اين امر را تأييد كرد و در مخالفت با آن چيزي به زبان نياورد، مي توان نتيجه گرفت كه ادعاي آمريكا مبني بر شناسائي نادرست هواپيما كذب بوده است.
گزارش اوليه و محرمانة وزارت دفاع پس از انتشار در اين قسمت با حذف مطالب بسياري همراه بود. در اين رابطة تلاش دست‎اندركاران امر در وزارت دفاع آمريكا اين بود كه وضعيتي از سردرگمي و ابهام را در ميان فرمانده و افسران ناو وينسس در مورد نوع و كيفيت هواپيماي ايرباس القاء نموده ، در نتيجه از يقين آنها در خصوص تجاري و مسافربري بودن پرواز تا حد امكان بكاهد. (8)
ـ تلاش آمريكا براي انكار مسؤوليت خود: بلافاصله پس از حادثه، ايالات متحده در يك حركت هماهنگ تلاش كرد تا افكار عمومي را گمراه كند و مسؤوليت خود در قبال اين حادثه را انكار نمايد. ريگان، رئيس جمهور وقت آمريكا ، اظهار داشت كه هواپيما مستقيماً به سمت ناو وينسس حركت كرده و لذا مورد اصابت موشك قرار گرفته است تا ناو از خود در مقابل حمله احتمالي مراقبت نمايد. ژنرال ويليام جي. كراو يكي از رؤساي ستاد مشترك اين كشور نيز ابراز داشت كه وينسس «با هدف دفاع از خود شليك كرده است.»(9)
در روزهاي بعد نيز سناريوهاي مختلفي طرحريزي شد تا بهانه و عذر آمريكا را در توسل به حق دفاع از خود (Self-Defense) مشروع نشان دهد. از جمله اين سناريوها مي‎توان به اين موارد اشاره كرد:‌ يك هواپيماي جنگي F14 در پشت هواپيماي مسافربري ايرباس پنهان شده بود؛ هواپيماي ايرباس در حال انجام يك مأموريت انتحاري بود؛ اين عمليات سطحي همراه با عمليات قايقهاي تندرو ايراني در صبح آن روز قسمتي ازيك عمليات برنامه‎ريزي شده بود و نيز اين مورد كه هواپيماي ايرباس خارج از كريدور پروازي در حال پرواز بود و بالاخره اين ادعا كه عمليات مزبور بخشي از يك رشته عمليات نيروهاي ايراني بود كه از قبل آغاز شده بود (10) اينها همه و همه ادعاهايي بودند كه گاه و بيگاه از سوي فرماندهان ارشد نظامي و مقامات عاليرتبه سياسي آمريكا براي سرپوش نهادن بر ماهيت اصلي اقدامي كه آشكارا ناقض اصول اوليه حقوق بين‎الملل به شمار مي‎رفت، مطرح مي‎شد و گذشت زمان به تدريج بطلان هر يك از ادعاهاي مذكور را ثابت نمود. در واقع، دولت آمريكا تمامي اين ادعاهاي واهي را به اين دليل مطرح مي‎كرد كه محملي براي توسل اين كشور به حق دفاع مشروع به عنوان يك حق ذاتي دولتها بر طبق اصول بنيادين حقوق بين‎الملل و ماده 51 منشور ملل متحد باشد. اين در حالي است كه چنين تفسير و برداشتي از حق دفاع مشروع، نه تنها با عقل سليم و منطق حقوقي سازگاري ندارد بلكه با روح منشور ملل متحد و شرايط توصيف شده در ماده 51 منشور نيز همخواني ندارد. واكنش آمريكا در قبال موارد مشابه: مجموعه توجيهات و معاذير مطرح شده در حالي از سوي مقامات آمريكا عنوان مي‎شد كه اين كشور در ساير موارد مشابه ، واكنشهاي متفاوت و بلكه متعارضي از خود نشان داده بود. مقامات آمريكا سرنگوني يك هواپيماي مسافربري در سال 1984 (1363) را بربريت ناميدند و خواستار تحريم بين‎المللي كليه خطوط هوايي اتحاد جماهير شوروي سابق شدند. بيان مختصر اين حادثه از اين قرار است كه در سپتامبر 1983 (شهريور 1362) يك فروند هواپيماي بوئينگ 747 شركت هواپيمايي كره جنوبي (K.L.L) با 269 نفر مسافر از مسير عادي خود منحرف شده و مسافتي در حدود پانصد كيلومتر را در زماني نزديك به دو ساعت در داخل خاك شوروي سابق طي نمود. نهايتاً به دليل بي‎توجهي هواپيماي مزبور به اخطارهاي مكرر هواپيماهاي شكاري اين كشور، هواپيماي مذكور توسط سيستم دفاع موشكي شوروي سرنگون گرديد. در اين ماجرا، ريگان اظهار داشت كه هيچ چيزي نمي‎تواند توجيه‎كننده سرنگوني يك هواپيماي غيرمسلح باشد. تبليغات وسيع آمريكا در اين خصوص حدوداً شش ماه ادامه يافت. شوراي امنيت سازمان ملل متحد با هدف محكوم كردن اقدام شوروي چهاربار تشكيل جلسه داد و متحدينِ اروپايي آمريكا در شوراي امنيت شديداً نسبت به عمل شوروي واكنش نشان دادند. (11)

Will C. Rogers

تلاشهاي بين‎المللي ايران در پيگيري حقوقي مسئله


ـ شكايت نزد شوراي ايكائو؛ بلافاصله پس از وقوع حادثه، جمهوري اسلامي ايران تلاش كرد تا مسئله را نزد شوراي سازمان بين‎المللي هواپيمايي كشوري (ايكائو) مطرح و حقوق از دست‎رفته خود را اعاده نمايد. در سوم ژوئيه 1988 (روز حادثه) معاون وزير راه و ترابري و رئيس سازمان هواپيمايي كشوري ايران تلكسي را به عنوان رياست شوراي ايكائو ارسال كرد و طي آن وي را در جريان حمله به هواپيماي 655 ايران قرار داد و از شورا درخواست نمود كه اقدام مؤثري در جهت محكوميت ايالات متحده انجام دهد . در همان روز، مجدداً تلكسي از طرف معاون وزير راه و ترابري به عنوان رياست شوراي ايكائو ارسال و به موجب آن از رياست شورا درخواست شد كه رياست و اعضاي شورا همراه با متخصصين‎ با هم ملاقات نموده ، بر روي اين حادثه مطالعه كنند. شايان ذكر است كه در روز مذكور، وزير خارجه وقت ايران نامه‎اي را براي دبيركل سازمان ملل متحد ارسال و در آن نگراني عميق كشورش را از اين حادثه ابراز كرد و اضافه نمود كه اقدام تجاوزكارانه آمريكا عليه خطوط هوايي جمهوري اسلامي ايران در تناقض آشكار با همه قواعد و اصول بين‎المللي و بويژه مواد 1 و 2 كنوانسيون 1944 شيكاگو و تهديد جدي هوانوردي كشوري در منطقه مي‎باشد.
در تاريخ 4 ژوئيه 1988(13 تيرماه 1367) ، رياست شوراي ايكائو به تلكس معاون وزير راه و ترابري ايران پاسخ داد. رياست شورا در اين نامه نگراني و تأسف عميق خود را از بروز اين حادثه به دولت و خانواده قربانيان اعلام نموده و اطلاع داد كه تلاشهايي به عمل‌ آورده تا اعضا را براي برگزاري اجلاس فوق‎العاده شورا به منظور بررسي درخواست جمهوري اسلامي ايران متقاعد سازد. در اين نامه همچنين مطلب مهمي اضافه شده بود كه در پيگيريهاي قضايي بعدي، مستند دولت ايران قرار گرفت. رياست شوراي ايكائو در اين نامه اضافه كرده بود:
«خط‎مشي ايكائو تضمين امنيت و نظم پروازهاي كشوري و مقابله جدي با استفاده از قواي قهريه عليه هواپيماهاي غيرنظامي مي‎باشد.»
در تاريخ 5 ژوئيه 1988(14 تيرماه 1367) ، رياست شوراي ايكائو به نمايندگان شورا اطلاع داد كه در تاريخ 13 ژوئيه 1988(23 تيرماه) جلسه فوق‎العاده‎اي بنا به درخواست ايران و به منظور رسيدگي به قضيه سقوط هواپيماي مسافربري ايرباس ايراني برگزار خواهد شد. در اين جلسه، رياست ايكائو بر اين نكته تأكيد كرد كه «اين اصل بنيادين كه به موجب آن دولتها بايستي از توسل به اقدامات مسلحانه عليه هواپيماهاي غيرنظامي خودداري نمايند، بايد توسط همه دولتها رعايت شود»(12) در اين جلسه همچنين نمايندة جمهوري اسلامي ايران ضمن تشريح واقعه، درخواستهاي مشروع خود را متذكر شد. نمايندة ايالات متحده نيز به تبيين مواضع خود پرداخت و اعلام كرد كه پرداخت هر خسارتي از سوي آمريكا بايد به موجب شرايط حقوقي قوانين ايالات متحده و با مشورت با كنگره اين كشور باشد و نه قواعد بين‎المللي.
مديرعامل سازمان هواپيمايي كشوري ايران در تاريخ 19 ژوئيه 1988(28 تيرماه 1367) تلكسي را جهت رياست ايكائو فرستاد و نارضايتي جمهوري اسلامي ايران را از نتايج جلسه فوق‎العاده (كه صرفاً بيان مواضعي كلي بود) ابراز داشت. وي در ادامه اضافه نمود كه: «رفتار بيرحمانه و غيرمسؤولانة يك دولت عضو را نبايد بدون مجازات رها كرد.»
از سوي ديگر، به موجب تصميم اتخاذ شده در جلسة فوق‎العاده شوراي ايكائو (كه در روزهاي 13 و 14 ژوئيه 1988 برگزار شد)، نشستي در دفتر ايكائو در پاريس در 6 اكتبر 1988 (14 مهرماه 1367) برگزار شد و طي آن مسائل چندي از جمله مقررات ناظر بر خدمات كنترل هوايي در مسير A59 كه هواپيماي ايرباس در آن مسير سقوط كرده بود، مورد بررسي قرار گرفت. در تاريخ 7 نوامبر(15 مهرماه) نيز رياست شوراي ايكائو و دبيركل اين سازمان ، گزارش كميتة حقيقت‎ياب را در رابطه با اين حادثه به شورا ارائه نمودند.
شوراي ايكائو در روزهاي پنجم تا هفتم نوامبر 1988 (13 تا 15 مهرماه 1367) نشست ديگري را به منظور بررسي درخواستهاي ايران تشكيل داد. در اين جلسه گزارش ايكائو مورد بررسي قرار گرفت و نمايندگان برخي از كشورها نيز در راستاي مواضع ايران سخنراني نمودند. نهايتاً نيز شوراي ايكائو آخرين نشستهاي خود در رابطه با اين حادثه را از 13 تا 17 مارس 1989 (22 تا 26 اسفند 1367) برگزار و طي آن قطعنامه‎اي را در تاريخ 17 مارس 1989 به تصويب رساند. در اين قطعنامه، شوراي ايكائو با اشاره به حادثة شليك موشك به سمت هواپيماي مسافربري ايرباس در تاريخ 3 ژوئيه 1988 كه توسط ناو جنگي آمريكا رخ داد، تأسف عميق خود را نسبت به اين حادثه ابراز نمود. در ادامه ، شورا خط مشي خود در خصوص محكوميت استفاده از قوه قهريه عليه هواپيماهاي غيرنظامي در حال پروازرا ابراز كرد واز دولتها درخواست نمود كه تمامي اقدامات لازم را براي تضمين امنيت هوانوردي بين‎المللي اتخاذ نمايند. مع الاسف ، شوراي ايكائو همچنان از محكوميت اقدام آمريكا سرباز زد.
با توجه به اينكه شوراي ايكائو عملاً اقدام مناسبي در احقاق حقوق از دست رفته ايران صورت نداده بود، لذا كشور ايران ناگزير شد به سبب ناكارآمدي ايكائو و بر اساس ماده 48 كنوانسيون شيكاگو به ديوان بين‎المللي دادگستري رجوع نمود.
ارجاع قضيه از سوي ايران به ديوان بين‎المللي دادگستري
در تاريخ 17 مي 1989(27 ارديبهشت1368) جمهوري اسلامي ايران دادخواستي را نزد ديوان بين‎المللي دادگستري تنظيم كرد و طي آن شكايتي را عليه دولت آمريكا در رابطه با سقوط هواپيماي مسافربري ايراني و كشته شدن 290 مسافر و خدمه آن در 3 ژوئيه 1988 مطرح نمود. دادخواست جمهوري اسلامي ايران به لحاظ حقوقي مبتني بر اختلاف ناشي از تفسير و اجراي كنوانسيون 1944 هوانوردي كشوري بين‎المللي و كنوانسيون 1971 در خصوص ممنوعيت اقدامات غيرقانوني عليه امنيت هوانوردي كشوري در رابطه با حادثه مذكور بود. مطابق بند دوم از ماده 38 قواعد مربوط به آيين دادرسي ديوان بين‎المللي دادگستري، دادخواست بايد حتي‎المقدور دربرگيرندة مواردي از قبيل دلايل و مباني حقوقي صلاحيت ديوان براي رسيدگي به قضيه، ماهيت دقيق ادعا و شرح مختصري از وقايع و دلايلي باشد كه دعوا بر آن مبتني است. (13)
بر اين اساس، دادخواست جمهوري اسلامي ايران و لايحه تنظيمي آن پنچ بخش را در برمي‎گرفت. بخش اول، تشريح واقعيتها و حقايق مادي قضيه، تلاشهاي حقوقي بين‎المللي ايران و رفتار غيرمسؤولانه آمريكا پس از حادثه؛ بخش دوم، بررسسي مبناي صلاحيتي ديوان بين‎المللي دادگستري با توجه به اساسنامه ديوان و قواعد قراردادي حقوق بين‎الملل؛ بخش سوم، تشريح قواعد و اصول حقوقي لازم‎الاجرا در اين قضيه؛ بخش چهارم، درخواست ايران مبني بر اعمال قواعد و اصول حقوق بين‎المللي بر واقعيات و حقايق مادي قضيه و بالاخره بخش پنجم نيز مسئله جبران خسارات وارده را دربرمي‎گرفت.در بخشهاي پيشين اين گزارش به اختصار بخش اول اين لايحه (تشريح ماهيت و چگونگي وقوع حادثه) از نظر گذشت.
مباني حقوقي صلاحيت ديوان بين‎المللي دادگستري:
صلاحيت ديوان براي رسيدگي به مسئله بر سه مبنا استوار بود: كنوانسيون شيكاگو، كنوانسيون مونترآل ، معاهده مودت.
صلاحيت ديوان به موجب كنوانسيون 1944 شيكاگو: ماده 84 كنوانسيون مذكور كه در فصل هيجدهم كنوانسيون با عنوان «اختلافات و قصور» قرار دارد، مؤيد صلاحيت ديوان در اين زمينه است. به موجب ماده 84 كنوانسيون شيكاگو:
«حل و فصل اختلافات:
چنانچه در مورد تفسير و اجراي اين كنوانسيون و ضمائم آن اختلافي بين طرفهاي معظم معاهداتي بروز نمايد كه از طريق مذاكره حل نشده باشد، در آن صورت موضوع بنا به درخواست هر يك از طرفهاي اختلاف توسط شورا مورد تصيميم‎گيري قرار مي‎گيرد. چنانچه هر يك از طرفهاي اختلاف عضو شورا باشند، در اين رسيدگي نمي‎توانند صاحب رأي باشند. بر اساس ماده 85، هر يك از طرفهاي معاهده مي‎تواند درخواست كند تصميم شورا به يك ديوان ويژه كه مورد توافق ساير اعضاست و يا به ديوان دائمي دادگستري بين‎المللي ارجاع گردد. چنين درخواستي را بايد ظرف 60 روز از ابلاغ تصميم شورا به شوراي سازمان اطلاع داد.»
در لايحة جمهوري اسلامي ايران، با بيان اين ماده، تحقق سه شرط مربوط به ارجاع قضيه به يك محكمه بين‎المللي اثبات شده و در ادامه آمده است كه لذا جمهوري اسلامي ايران اين حق را دارد كه برابر ماده 84 كنوانسيون شيكاگو ، اختلاف را به ديوان بين‎المللي دادگستري احاله نمايد.(14)
صلاحيت ديوان به موجب كنوانسيون مونترآل:
اعتقاد جمهوري اسلامي ايران بر اين بود كه به دليل اقدام آمريكا در سقوط هواپيماي مسافربري ايرباس به شماره 655 ايران اير و قصور ايالات متحده در اتخاذ اقدامات مناسب براي جلوگيري از بروز اين حادثه و عدم مجازات شديد عاملين آن ، اين كشور مواد 1 و 3 و بند 1 از ماده 10 كنوانسيون مونترآل را نقض كرده است. از طرف ديگر، اين واقعيت مسلم كه دولت آمريكا هرگونه مسؤوليت حقوقي خود را در قبال اين حادثه انكار و تكذيب مي‎نمايد، نشان مي‎دهد كه بين دو دولت در خصوص معنا و مفهوم بند «يك» از مادة 14 كنوانسيون مونترآل اختلافي وجود دارد. اين بند اشعار مي‎دارد:
«هرگونه اختلافي بين دو يا چند عضو معاهده كه مربوط به تفسير يا اجراي كنوانسيون باشد و از طريق مذاكره حل نشود، بنا به درخواست هر يك از آنها به داوري ارجاع مي‎شود. چنانچه ظرف شش ماه پس از درخواست ارجاع مسئله به داوري، طرفين نتوانند در مورد سازمان داوري به توافق برسند، در آن صورت مي‎تواند اختلاف را بر طبق اساسنامه ديوان بين‎المللي دادگستري به اين ديوان ارجاع نمايد.»
ـ صلاحيت به موجب معاهده مودت: در اين لايحه، دولت ايران همچنين موادي از معاهده 1955 مودت بين ايران و آمريكا را به عنوان مبناي صلاحيتي ديوان مورد استناد قرار داده بود. به موجب استدلال جمهوري اسلامي ايران، بند 2 ماده 21 معاهده مودت نيز مبناي صلاحيتي مستقل و ديگري براي ديوان خواهد بود تا به اين مسئله رسيدگي نمايد. برابر اين ماده:
«هر اختلافي كه در رابطه با تفسير و اجراي اين معاهده بين طرفهاي معظم بروز نمايد و از طريق ديپلماسي حل آن رضايت‎بخش نباشد، به ديوان بين‎المللي دادگستري ارجاع خواهد شد، مگر اينكه طرفين به اين توافق برسند كه اختلاف را از طرق ديگر حل‎وفصل نمايند.»
اين در حالي بود كه مقامات آمريكا در ساير موارد مشابه، اين ماده را مستند صلاحيت ديوان قرار داده بوده و ديوان نيز صلاحيت خود را به موجب اين معاهده احراز كرده بود. در اين رابطه، قضية مربوط به گروگان‎گيري كاركنان سفارت آمريكا در تهران قابل ذكر است كه ديوان مشخصاً به همين بند از ماده 21 معاهده مودت براي اثبات صلاحيت خود استناد كرده بود.(15)
ضمن اينكه ديوان در قضية اقدامات نظامي و شبه‎نظامي در نيكاراگوئه نيز بر اساس معاهده 1956 آزادي كشتيراني و تجارت بين دو كشور (و مشخصاً ماده 19 آن) تصريح كرده بود كه: «ترديدي نيست كه به موجب شرايطي كه نيكاراگوئه به ديوان مراجعه كرده است و بر پايه واقعياتي كه اظهار شده، اختلافي بين دو طرف مخصوصاً در مورد تفسير و اجراي معاهده وجود دارد.»(16)
مبناي ديگر استدلالي ايران اين بود كه ايالات متحده نيز همواره بر اعتبار و لازم‎الاجراء بودن معاهده مودت تأكيد كرده است.
اصول و قواعد حقوقي حاكم بر اختلاف:
در اين قسمت، شكايت ايران مشتمل بر اصول و قواعد قراردادي و نيز قواعد عرفي حقوق بين‎الملل بود. جمهوري اسلامي ايران در اين رابطه تلاش نمود تا قواعد مشخص و مندرج در معاهدات دو يا چندجانبه‎اي را مبناي استدلال خود ذكر كند كه دو كشور ايران وآمريكا اعضاي پيوسته و كامل آن معاهدات بودند. كنوانسيون شيكاگو، كنوانسيون مونترآل، معاهده مودت و نيز قواعد عرفي حقوق بين‎الملل در خصوص مسئله بيطرفي از جملة اين موارد بود.
نقض كنوانسيون 1944 شيكاگو: كنوانسيون شيكاگو دربرگيرنده مجموعه جامعي از قواعد حاكم بر هوانوردي كشوري بين‎المللي است. اين كنوانسيون كه در آن زمان بيش از 160 كشور عضو داشت ، توسط دو كشور ايران و آمريكا تصويب شده بود. ايالات متحده اين كنوانسيون را در تاريخ 9 اوت 1946 و دولت وقت ايران آن را در 19 آوريل 1950 به تصويب رسانده بودند. مقدمه كنوانسيون، مواد ا، 2 و 3، بند الف ماده 44 و ضمائم شماره 2، 11 و 15 مشخصاً مواردي را در برمي‎گيرد كه ايالات متحده با اين اقدام غيرانساني خود مرتكب نقض آنها شده است كه در ادامه به برخي از آنها اشاره مي‎شود.
در مقدمه كنوانسيون تصريح شده كه هوانوردي كشوري بين‎المللي غير نظامي از طريق رفتار دوستانه و تفاهم بين كشورها و پرهيز از تنش و اصطكاك توسعه يافته و طرفها با امضاي اين كنوانسيون اصول و قواعدي را به منظور گسترش هوانوردي غيرنظامي بين‎المللي در فضايي از امنيت و نظم مورد توافق قرار مي‎دهند و اين كنوانسيون نيز در راستاي تحقق چنين اهدافي مدون گرديده است. ماده«يك» كنوانسيون صلاحيت كامل و انحصاري هر كشور بر فضاي هوايي بالاي سرزمين خود را مورد شناسايي قرار داده است. در مادة«دو» قلمرو سرزميني هر كشور معين شده و عبارت از فضاي بالاي مناطق خشكي كشور و نيز فضاي بالاي درياي سرزميني يك كشور در مجاورت قلمرو زميني آن دانسته شده است. مادة«سه» مكرر ( كه به پروتكل 1984 مونترآل به كنوانسيون شيكاگو معروف است)، تصريح مي‎كند هر يك از طرفهاي كنوانسيون مي‎پذيرد كه از توسل به زور و قوه قهريه عليه هواپيماهاي كشوري كه حامل مسافران عادي و غيرنظامي است خودداري نمايد. (17)
بخشي از مادة 44 كنوانسيون شيكاگو (كه سازمان هوانوردي كشوري بين‎المللي «ايكائو» بر اساس آن تأسيس شده است) نيز، تصريح مي‎نمايد كه هدف از ايجاد سازمان از جمله آن است كه رشد مطمئن و منظم هوانوردي كشوري بين‎المللي را در جهان گسترش دهد و امنيت پروازي را در اين رابطه تضمين نمايد.
نقض كنوانسيون 1971 مونترآل: اين كنوانسيون كه به مسائل مربوط به توقيف و ممنوعيت اقدامات غيرقانوني بر ضد هواپيماهاي غيرنظامي و مسافران و خدمه آن مي‎پردازد، در پاراگراف الف و ب مادة«يك» خود برخي از اين اقدامات ممنوعه را فهرست نموده و از جمله اشاره مي‎كند كه چنانچه شخصي مرتكب تهاجم غيرقانوني و عمدي شود، از جمله اينكه اقدامي را عليه شخصي كه در يك پرواز غيرنظامي به سر مي‎برد، صورت دهد و امنيت هواپيما را به خطر اندازد و يا هواپيما را نابود سازد يا به نحوي به آن خسارت وارد نمايد كه امنيت پروازي را به خطر اندازد، اين ممنوعيت ، قانوني وكامل و قطعي است. مادة سوم كنوانسيون مونترآل نيز مرتبط با اين قضيه است. زيرا به موجب اين ماده، هر يك از طرفهاي معاهده متعهد مي‎شود كه براي هر يك از اقدامات تجاوزكارانه مندرج در مادة«يك» مجازات شديدي وضع نموده و آن را اجرا نمايد. بالاخره، بند «يك»ماده 10 كنوانسيون مذكور نيز در اين رابطه حائز اهميت است كه عنوان مي‎كند اعضاي كنوانسيون بر طبق حقوق بين‎الملل و قواعد حقوق داخلي تلاش خواهند كرد تا اقدامات عملي مناسب را به منظور جلوگيري از بروز اقدامات تجاوزكارانه مندرج در ماده «يك» اتخاذ نمايند.
نقض معاهده مودت: مواد 4، 8، 10، از معاهده مودت ايران و آمريكا بنابر ارتباطي كه با اين اقدام تجاوزكارانه آمريكا در قبال ايران دارند، از سوي ايالات متحده نقض شده است. ماده 4 بيانگر اين تعهد است كه طرفين معاهده رفتار برابر و منصفانه‎اي را با اتباع و اموال دو دولت خواهند داشت و از توسل به اقدامات نامعقول و تبعيض‎آميز كه به حقوق قانوني آنها لطمه مي‎زند، اجتناب خواهند كرد. برابر ماده 8 نيز دو طرف متعهد شده‎اند كه نسبت به توليدات كشور مقابل رفتاري برابر با توليدات ساير كشورها داشته و هيچ يك از دو طرف نبايد محدوديتها يا ممنوعيتهايي را بر توليدات يكديگر اعمال نمايند، مگر آنكه چنان محدوديتهايي را در مورد كشورهاي ثالث نيز اعمال نموده باشند. بالاخره ماده 10 معاهده مودت نيز اشعار مي‎دارد كه در سرزمينهاي دو كشور آزادي تجارت و كشتيراني وجود خواهد داشت.
دولت آمريكا با حملة عمدي و تجاوزكارانه هواپيماي مسافربري ايران‎اير نه تنها اصول و قواعد مشخص قراردادي فيمابين دو دولت را (كه به مواردي از آن اشاره شد) آشكارا نقض كرد، بلكه قواعد آشكار و مسلم حقوق بين‎الملل را نيز زيرپا نهاد. در اين رابطه، اصولي از منشور ملل متحد در خصوص ممنوعيت توسل به زور (بند 4 ماده منشور) و لزوم احترام به حاكميت و تماميت ارضي واحدهاي سياسي جامعه بين‎المللي نيز حائز اهميت است.
اعمال قواعد و اصول حقوق بين‎‎الملل بر قضيه: با در نظر گرفتن اصول و قواعد حقوق بين‎المللي كه در قضيه متنازع فيه قابليت اجرائي داشت، مناسب آن است كه قواعد و اصول مذكور را بر واقعيات و حقايق مادي قضيه (كه قبلاً تشريح شد) اعمال نمود. اين قسمت در واقع بخش چهارم لايحه شكوائيه دولت جمهوري اسلامي ايران را تشكيل داده و مشخصاً دو بحث مجزا را دنبال مي‎كند. ابتدا، موضوع اقدام آمريكا در استخدام و بكارگيري ناوگان جنگي در منطقه خليج فارس بود كه از مدتها قبل از وقوع حادثه آغاز شده و پس از آن نيز ادامه يافت. موضوع دوم نيز در واقع ماهيت اصلي دعوا را شكل مي‎دهد كه همانا اقدام آمريكا درحمله به هواپيماي ايرباس ايراني مي‎باشد. با عنايت به ضررها و زيانهاي متعدد مادي و معنوي كه به اتباع ايراني و حقوق حاكميتي جمهوري اسلامي ايران در اين حادثه وارد شده بود، لذا دولت ايران از ديوان بين‎المللي دادگستري خواست كه دولت آمريكا را متعهد نمايد تا خسارات وارده به جمهوري اسلامي ايران و اتباعش را از نظر مادي و معنوي و نيز از حيث خسارات وارده به اشخاص حقيقي و حقوقي ذي‎دخل در حادثه بپردازد.
درخواستهاي مشخص ايران از ديوان بين‎المللي دادگستري: در دادخواستي كه جمهوري اسلامي ايران در رابطه با حادثه سقوط هواپيماي ايرباس نزد ديوان بين‎المللي دادگستري و عليه دولت آمريكا تنظيم نموده بود، درخواستها و مطالبات چندي مطرح شده بود. در اين دادخواست ، دولت جمهوري اسلامي ايران از ديوان بين‎المللي دادگستري درخواست نموده بود كه اين ديوان اعلام نمايد :
ـ ديوان صلاحيت رسيدگي به اين قضيه را دارد.
ـ آمريكا با اقدام خود در سقوط هواپيماي ايراني ايرباس اصول و قواعد اساسي حقوق بين‎الملل را نقض كرده و مرتكب يك جنايت بين‎المللي شده است.
ـ دولت آمريكا با عدم پيگيري جدي قضيه و مجازات شديد عاملين و مرتكبين آن مسئوليتهاي حقوقي خود را به موجب ماده 3 و بند «يك» ماده 10 كنوانسيون مونترآل نقض كرده است.
ـ دولت آمريكا با رفتارهاي خود امنيت هوانوردي را مختل نموده و ماده 44 و ضميمه شماره 2، 11 و 15 كنوانسيون شيكاگو را نقض نموده است.
ـ ايالات متحده با استقرار ناوگان نظامي خود در منطقه خليج فارس و در محدوده آبهاي سرزميني ايران و توسل اين كشور به رفتارهاي متجاوزانه بند «يك» از ماده 10 معاهده مودت فيمابين را نقض نموده است.
ـ آمريكا با حضور در آبهاي سرزميني خليج فارس و اقدام تجاوزكارانه خود حاكميت ملي جمهوري اسلامي ايران و اصل عدم مداخله را نقض نموده است.
ـ اقدامات و فعاليتهايي كه مي‎تواند ناقض تعهدات حقوق بين‎المللي اين كشور در خليج فارس باشد، بايد فوراً متوقف شود و همچنين اين كشور بايد متعهد به جبران خسارات وارده در اشكال مختلف آن باشد.
خاتمة زودرس دعوا در ديوان بين‎المللي دادگستري
جمهوري اسلامي ايران در تاريخ 17 مي 1989 (27 ارديبهشت 1368) دادخواستي را مبني بر شكايت عليه دولت آمريكا در ارتباط با اختلاف ناشي از تفسير و اجراي كنوانسيون 1944 هوانوردي كشوري بين‎المللي و كنوانسيون 1971 توقيف (ممنوعيت) اقدامات غيرقانوني عليه امنيت هوانوردي كشوري و در رابطه با سقوط هواپيماي مسافربري ايراني و كشته شدن 290 مسافر و خدمه آن كه در 3 ژوئيه 1988 اتفاق افتاد، در ديوان بين‎المللي دادگستري تنظيم نمود. دولت ايران همچنين لايحه خود را در تاريخ 24 ژوئيه 1990 (2 مرداد 1369) ودر فاصله مهلتهاي تعيين شده نيز تسليم ديوان كرد. پس از آن، دولت آمريكا دفاعيه خود را ابتدا در چارچوب اعتراضات مقدماتي به صلاحيت ديوان تهيه و نزد ديوان ثبت كرد. در اين مرحله، دولت آمريكا تلاش كرده بود تا به نقد استدلالهاي ايران در ذيصلاح بودن ديوان بين‎المللي دادگستري در رسيدگي به اين قضيه بپردازد. شايان ذكر است كه اعتراضات مقدماتي آمريكا به صلاحيت ديوان در تاريخ 4 مارس 1991 (13 اسفند 1369) به ديوان عرضه شد. در تاريخ 9 سپتامبر 1992 (18 شهريور 1371) نيز جمهوري اسلامي ايران ملاحظات و نظريات خود را در خصوص اعتراضات مقدماتي ديوان عرضه نمود و به انتقاداتي كه دولت آمريكا مطرح نموده و طي آن مدعي شده بود كه ديوان بين‎المللي دادگستري صلاحيت رسيدگي به اين قضيه را ندارد، پاسخ داد.
از سوي ديگر، ديوان بين‎المللي دادگستري از سازمان ايكائو درخواست نمود كه ملاحظات وديدگاههاي خود را ارائه نمايد. ايكائو نيز نهايتاً در تاريخ 4 دسامبر 1992 (13 آذر 1371) ملاحظات مكتوب خود را در مهلت مقرر توسط ديوان و در تعقيب ماده 69 پاراگراف سوم از آيين دادرسي ديوان ارائه نمود.
با وجود اين، در تاريخ 8 اوت 1994(17 مرداد 1373) ، نمايندگان دو طرف مشتركاً طي ارسال نامه‎اي به ديوان اطلاع دادند كه دولت متبوعشان مايل است كه تا اطلاع ثانوي، رسيدگي شفاهي به ديوان را به تأخير اندازند. نهايتاً نيز در تاريخ 22 فوريه 1996 طرفين نامه‎اي را به ديوان ارائه و طي آن اعلام نمودند كه دولتهاي متبوعشان موافقت نموده‎اند كه قضيه را ادامه ندهند، زيرا آنها « به تهيه و تنظيم موافقتنامه‎اي نائل شده‎اند كه بر اساس آن اختلافات، تفاوت در ديدگاهها، ادعاها، دعاوي متقابل و مسائلي را كه مستقيماً يا به صورت غيرمستقيم از اين قضيه ناشي مي‎شود يا با آن ارتباط دارد، به طور نهايي حل وفصل نموده‎اند.»
شايان ذكر است كه پس از خاتمه زودرس دعوا در ديوان كه قبل از صدور رأي نهايي صورت پذيرفت، دولت آمريكا به عنوان غرامت مبلغ 55 ميليون دلار براي خانواده‎هاي قربانيان و نيز مبلغ 40 ميليون دلار براي غرامت ناشي از سقوط هواپيما به دولت جمهوري اسلامي ايران پرداخت. (18)
پرداخت غرامت از سوي آمريكا را چنانچه در پرتو قواعد حقوق بين الملل ارزيابي كنيم ، منطقاً مي توان نتيجه گرفت كه آمريكا نه تنها مسؤوليت خود را در قبال اين فاجعه به عهده گرفته است ، بلكه به لوازم بعدي آن ( يعني پرداخت غرامت وارده ) ‌نيز ملتزم شده است ،
با اين حال سؤالي كه اكنون فرا روي ماست اين است كه آيا صرف پرداختن چنين غرامتي ، جبران كننده تمامي آثار زيانبار مادي و معنوي وارده به حيثيت حقوقي نظام جمهوري اسلامي ايران از يك سو و التيام بخش عواطف جريحه دار شده ملت ايران از سوي ديگر بود يا خير ؟! سؤالي كه پاسخ آن بغايت دشوار است.
كوتاه سخن آنكه؛ فاجعه ايرباس اگرچه مهمترين مورد نقض حقوق بين‎الملل هوايي و قواعد اساسي تضمين امنيت و سلامت هواپيمايي بين‎المللي كشوري به شمار مي‎رود، اما فرمانده ناو وينسس به خاطر اين عمل از دولتمردان آمريكا نشان لياقت گرفت و پرسروصداترين محافل سياسي غرب به آرامي از كنار آن گذشتند. انگشت «ويت راجز» فرمانده وينسس اگرچه ماشه را چكاند و نشان لياقت گرفت ، اما خود او روانه تيمارستان شد (19) ، همانگونه كه خلبان هواپيماي آمريكايي كه بر سر هيروشيما بمب اتم فرو ريخته بود، روانه تيمارستان شد. اين وقايع بيانگرآنند كه دولت آمريكا عليرغم همه ادعاهايي كه در حمايت و پاسداري از حقوق بشر داشته و دارد، در عمل راهي بر خلاف اين ادعاها را طي مي‌كند .

پي‎نوشت‎ها:
1. The testimony of Rear Admiral William M. Fogarty Before the Committee on Armed Services of the United States Senate, 8 September 1988 (S. Hrg 100-1035) P.25.
2. Defense Department Report, P. E-53, Para.6.
3. Defense Department Report , P. E-9
4. See. P. E-10 of the Defense Department Report.
‏‏5. The Persian Gulf Conflict and Iran Air 655,United states Dept.Of States,Bureau Of Public Affairs,CurrentPolicy Publication No.1093.
6. See,Hearings before the Committee On Forign Affairs,House Of Repersentatives,On 19May,1987(75-507,1987),at p.41.
7. Defense Department Report, P. E-37; ICAO Report, Appendix A, P. A-8.
8. See, For Example, PP. E-59 of the Defense Department Report.
9. Internationam Herald Tribune, 4 July 1988.
10. See, Kayhan International , 21 November 1988.
11. روزنامه اطلاعات، چهارشنبه مورخ 12/4/81، ص 10
12. C-Min. Extraordinary (1988)/1; P.3.
13. INTERNATIONAL COURT OF JUSTICE; RULES OF COURT (1978) AS AMENDED ON 5 DECEMBER 2000, Art. 38.2
14. شايان ذكر است كه به موجب ماده 37 اساسنامه ديوان بين‎المللي دادگستري، در صورت تحقق چند شرط، اين ديوان خلف ذيصلاح ديوان دائمي دادگستري بين‎المللي (كه تا قبل از جنگ جهاني دوم به امر رسيدگي قضايي بين‎المللي مشغول بود) خواهد شد.
15. United States Diplomatic and Consular Staff in Tehran, Judgment, I.C.J. Reports, P.28, Para.54.
16. Military and Paramilitary Activities in and against Nicaragua (Nicaragua V. United States of America); Jurisdiction and Admissibility , Judgment, I.C.J. Reports 1984, P.428, Para. 83.
17.اين ماده در اجلاس فوق‎العاده مجمع ايكائو در دهم مي 1984 به تصويب رسيد.
18.تهران ، واحد مركزي خبر ، به نقل از خبر گزاري فرانسه ، 12/4//1381.
19. روزنامه اطلاعات ، چهارشنبه مورخ 12/4/81 ، ص 10 .

Iran Air Flight #655

Iran Air Flight #655

This is the anniversary of "the accident" that saw USS Vincennes (a.k.a. "Freedom's Fortress") bring down an Iranian passenger jet over Persian Gulf, killing all 290 people on board. It is a shame that the truth has never been told about what really happened on that day and virtually nobody has been reprimanded for their actions. 290 families, their friends and associates, along with millions of their other countrymen and women were given yet another reason to hate the world super-power's uncontrolled and senseless military machine.

My thoughts today are with Leila Behbahani, a 3 year old passenger on that flight, who "was still dressed in her tidy blue dress, black shoes, white socks, and little gold bangles on her wrists" when found

Posted by Pedram .

از سایت خدمت دات آی آر


Imageتصاويري منتشر نشده از جنايات غربي ها در عراق (زندان ابو غريب)

 


Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

سايت خدمت بسياري از تصاوير وحشتناك زندان ابوغريب را منتشر نمي كند...

بازداشت زنان برای دستگیری مردان

اسناد ارتش آمریكا نشان می‌دهد، ارتش این كشور در عراق دست كم دو بار همسران شبه نظامیان مظنون را دستگیر و بازداشت كرده، با این امید كه از این طریق شوهرانشان را وادار به تسلیم شدن كنند.

به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، یك افسر اطلاعاتی آمریكایی گزارش داد، در یك مورد یك مامور مخفی گروه ضربت، مادر جوان یك بچه‌ی شیرخوار را زندانی كرده است. در یك مورد دیگر، یك سرهنگ آمریكایی پیشنهاد كرده برای دستگیر كردن یك شبه نظامی یادداشتی را به در خانه بگذارند مبنی بر این كه بیاید و همسرش را تحویل بگیرد.

هند الصالحی، فعال حقوق بشر عراقی معتقد است یگان‌های آمریكایی‌ مبارزه با شبه نظامیان كه از حمله به خانه‌های مظنونان چیزی عایدشان نشده است، بارها همسران آن‌ها را بازداشت كرده‌اند تا به شوهرانشان فشار بیاروند خود را تحویل دهند.

بوشو ابراهیم علی، معاون وزیر دادگستری عراق، با رد این ادعاها تصریح كرد، گروگان‌گیری تاكتیكی بود كه در زمان دیكتاتوری صدام مورد استفاده قرار می‌گرفت، اما‌ ‌ما صدام نیستیم.

سرهنگ بری جانسون، سخنگوی فرماندهی ارتش آمریكا در عراق گفت:‌ تنها عراقی‌هایی كه یك تهدید جدی محسوب می‌شده‌اند برای یك مدت طولانی در زندان‌های تحت امر آمریكا در عراق حبس شده‌اند.

اما اسناد منتشر شده‌ی پنتاگون داستان دیگری را بیان می‌كند، نظیر اینكه بازداشت‌های كوتاه مدت توسط یگان‌های محلی آمریكایی صورت می‌گرفته است.

پنتاگون بنا به دستور دادگاه آمریكا و به تقاضای اتحادیه‌ی آزادی‌های مدنی آمریكا، هر دوره صدها سند را از حالت محرمانه خارج می‌كند تا درباره‌ی بازداشت‌ها اطلاع‌رسانی صورت گیرد.

یك افسر اطلاعاتی غیر نظامی پنتانگون در تشریح اتفاقاتی كه در حمله به خانه‌ی یك مظنون عراقی در بغداد در ماه مه 2004 گفت: در جلسه‌ی توجیهی پیش از عملیات به ما گفته شد، در صورتی كه همسر شبه نظامی مظنون در خانه بود، او را دستگیر و بازداشت كنید تا شوهرش مجبور شود خود را تسلیم كند.

وی افزود: یك زن 28 ساله در خانه بود كه سه فرزند خردسال داشت به طوری كه یكی از آن‌ها شش ماه داشت و هنوز شیرخوار بود.

این افسر اطلاعاتی پنتاگون اظهار داشت: این زن به مدت دو روز بازداشت شد و سپس به دلیل شكایت وی (افسر اطلاعاتی) آزاد شده است.

مورد دیگر در ماه ژوئن 2004 رخ داد به طوری كه شش سرهنگ آمریكایی در مكالمات خود از طریق ایمیل درباره‌ی تعداد نامشخصی از زنان كه در شمال عراق بازداشت شده‌ بودند، صحبت كرده‌اند.

در یكی از این ایمیل‌ها یك سرهنگ پلیس به افسران فرماندهی شمال عراق گفته كه پلیس عراق نمی‌تواند كنترل زنان بازداشتی را كه بدون هیچ اتهامی بازداشت شده‌اند، در دست بگیرد.

در پیام دیگری یكی از افسران فرمانده از افسر یگانی كه زنان را حبس كرده بودند، پرسیده می‌توانید بگویید برای دستگیری شبه نظامیان چه كار دارید می‌كنید؟ آیا فكر می‌كنید با انداختن یك یادداشت به درخانه‌ی آن‌ها می‌توانید آن‌ها را وادار به تسلیم شدن كنید؟

شیراك: فرانسه حق خود را برای استفاده از سلاح اتمی محفوظ می‌داند

رئیس جمهوری فرانسه گفت كشورش حق استفاده از تسلیحات اتمی علیه هر كشوری را كه به حملات تروریستی علیه آن متوسل شود، برای خود محفوظ می‌داند. 
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری دپ‌آ از پاریس، «ژاك شیراك» در پایگاه زیردریایی هسته‌ای در «ل لانگ» فرانسه گفت: «روسای كشورهایی كه قصد دارند از روش‌های تروریستی علیه ما استفاده كنند و همه آنهایی كه به استفاده از سلاحهای كشتار جمعی فكر می‌كنند، باید بدانند كه خود را با پاسخ مناسب و قاطع از سوی ما روبرو كرده‌اند.»
وی در عین حال گفت در حالی كه جنگ علیه تروریسم یك اولویت است اما نباید به عنوان بهانه‌ای برای نادیده گرفتن دیگر تهدیدات مورد استفاده قرار بگیرد.
شیراك تصریح كرد: «ویژگی جهان ما تایید مكرر قدرتی شده است كه بر دارا بودن سلاحهای هسته‌ای، بیولوژیك یا شیمیایی تكیه می‌كند.»
وی ادامه داد بازدارندگی هسته‌ای نیز در پاسخ به تهدیدات علیه منابع راهبردی و دفاع از متحدان توجیه‌پذیر است.

ردپاي سرويس امنيتي پاكستان در گروگانگيري سربازان ايراني

خبرنگار «بازتاب» از زاهدان گزارش داد: شواهد و قراين تازه‌اي از ارتباط گروه گروگانگير سربازان ايراني با ISI (سرويس اطلاعات پاكستان) به دست آمده است.

بنا بر اين گزارش، اين گروه كه محل استقرار آن، در عمق 400 كيلومتري خاك پاكستان است، يكي از كانال‌هاي نفوذ اطلاعات پاكستان در شبكه «القاعده» به شمار مي‌رود.

بنا بر اظهارات برخي منابع، اين كانال نفوذي كه به مدت سه سال فعاليت مي‌كرده است،‌ موجب شناسايي و بازداشت تعدادي از عناصر ارشد «القاعده» در عراق شده بود و پس از مظنون شدن «القاعده» به اين گروه، اقدام گروگانگيري مأموران ايراني طراحي شده است.

يك مقام امنيتي نزديك به دولت افغانستان به خبرنگار «بازتاب» گفت: بخش اصلي همكاري «جندالله» با «القاعده»، بر انتقال كادرهاي فرماندهي «القاعده» از افغانستان به عراق متمركز بود. «جندالله» با توجه به ارتباطي كه با «ISI» و از طريق آنان با «سيا» برقرار كرده بود، بلافاصله پس از تحويل عناصر ارشد به شبكه «القاعده» در عراق، مشخصات و مختصات فرد مذكور را به «ISI» منتقل كرده و پس از مدت زمان كوتاهي، اين كادرهاي رهبري «القاعده» در عراق، به وسيله سازمان «سيا» دستگير مي‌شدند.

اين مقام امنيتي افزود: پس از چند بار تكرار اين عمل، برخي از رهبران «القاعده»، احتمال نفوذ در «جندالله» را پيگيري كرده و به نتايج مقدماتي رسيده بودند؛ حركت اخير «جندالله» در گروگانگيري سربازان ايراني، فعاليتي برنامه‌ريزي‌شده براي منحرف كردن توجه «القاعده» به سوي ارتباطات اين گروه با «ISI» است.

وي در پايان گفت: اكثر قريب به اتفاق اعضاي «جندالله» از وجود ارتباطات اين گروه با «ISI» بي‌اطلاعند، اما حمايت «ISI» از اين گروه و ايجاد پوشش تأميني براي آنان در عمق خاك پاكستان، حتي در ظاهر هم براي آنان توجيه‌شدني نيست.

پشت پرده تبليغات آمريكا درباره شكنجه عراقي‌ها

در حالي كه مقامات آمريكا، دولت عراق را متهم به شكنجه زندانيان عراقي مي‌كنند، خبرنگار «بازتاب» از بغداد، پشت پرده اين‌گونه تبليغات آمريكا عليه دولت عراق و به ويژه وزارت كشور آن را افشا كرد.

بنا بر اين گزارش، مقامات آمريكا با تبليغات گسترده درباره انجام شكنجه توسط مسئولان عراقي، در حال تصويب قانوني براي حضور دست‌كم يك آمريكايي در هنگ‌هاي پليس عراق به بهانه جلوگيري از شكنجه زندانيان هستند، اما اطلاعات رسيده به خبرنگار «بازتاب»، از موارد ديگري حكايت دارد.

بنا بر اين اطلاعات، چندي پيش و در پي عمليات‌هاي گسترده شناسايي و تعقيب و مراقبت، پليس عراق، يكي از خانه‌هاي تيمي مخفي تروريست‌ها را كشف و با تعجب مشاهده مي‌كند كه تعدادي از نيروهاي آمريكايي نيز در اين خانه تيمي در كنار تروريست‌ها حضور دارند.

نيروهاي پليس در اين زمان، تروريست‌ها را به همراه تفنگداران آمريكايي به يك زندان منتقل مي‌كنند، اما مقامات ارتش آمريكا پس از آگاهي از اين ماجرا به زندان مذكور حمله كرده و به بهانه شكنجه زندانيان در آنجا، كنترل آن را به دست مي‌گيرند.

اطلاعات خبرنگار «بازتاب» حاكي از آن است كه پس از مديريت اين زندان به دست نيروهاي آمريكايي، تفنگداران آمريكايي و همراهانشان آزاد مي‌شوند و از آن مقطع، مقامات ارتش آمريكا براي سرپوش گذاشتن بر رسوايي همكاري تفنگداران خود با تروريست‌ها، تبليغات گسترده‌اي را درباره شكنجه زندانيان به دست پليس و وزارت كشور عراق به راه انداخته‌اند

دوازدهم تير سالگرد سقوط هواپيماي مسافربري جمهوري اسلامي ايران توسط ناوگان امريكايي

 

 

دوازدهم تير سالگرد سقوط هواپيماي مسافربري جمهوري اسلامي ايران توسط ناوگان امريكايي


در دوازدهم تيرماه 1367 شمسي برابر با سوم ژوئيه 1988 ميلادي، هواپيماي مسافري ايرباس ايران که از بندرعباس عازم دُبي بود، بر فراز آب هاي خليج فارس و در نزديکي جزيره "هنگام" مورد هجوم يگان هاي دريايي متجاوز آمريکايي مستقر در آب هاي خليج فارس قرار گرفت و سقوط کرد.

اين هواپيما که با موشک ناو جنگي وينسنس مورد حمله عمدي نيروهاي تجاوزگر و جنايت پيشه شيطان بزرگ قرار گرفت حامل 398 مسافر و خدمه بود که تمامي آنها اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال با وقوع اين جنايت فجيع به شهادت رسيدند.

در ميان سرنشينان هواپيما، 66 کودک زير 13 سال، 53 زن و 46 تن تبعه کشورهاي خارجي نيز بودند که کشته شدند. ساقط کردن هواپيماي مسافربري ايران از سوي جنايتکاران آمريکايي، در حقيقت يکي ديگر از مراحل رويارويي استکبار جهاني با جمهوري اسلامي ايران براي تقويت متجاوزان عراقي در جبهه هاي جنگ و به زانو در آوردن مسؤولان نظام جمهوري اسلامي ايران بود.

پس از سقوط اين هواپيما، مقامات آمريکايي براي توجيه اين جنايت نابخشودني، دلايل ضد و نقيضي عنوان کردند و کوشيدند اين اقدام خصمانه را يک اشتباه قلمداد کنند. اما با توجه به مجهز بودن کشتي جنگي وينسنس به پيشرفته ترين سيستم هاي راداري و رايانه اي و هم چنين مشخص بودن نوع هواپيماي در حال پرواز، مسلم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و اين اقدام، کاملاً خصمانه بوده است.

با اين حال مقام هاي آمريکايي پس از چندي، در توهيني آشکار به ملت ايران، مدال شجاعت بر گردن ناخداي اين ناو انداختند و بدين سان حمايت رسمي خود را از اين جنايت اعلام نمودند. به هر تقدير، اين جنايت نيز در کنار جنايات بي شمار دولت آمريکا، در پرونده سياه استکبار جهاني ثبت شد و لکه ننگ ديگري بر تارک آن جنايت پيشگان نقش بست. 

 

شرح حادثه:

يك سال پس از تجاوز رژيم عراق عليه ايران در سال 1360 حمله به كشتيهاي تجاري در خليج فارس شروع شد و با اعلام مين گذاري سواحل بندر امام خميني (ره) و حمله به دو كشتي تجاري در تاريخ 31 دي ماه 1360 امنيت خليج فارس به وسيله عراق مختل شد و پس از آنكه فرانسه هواپيماهاي سوپر استاندارد و موشكهاي اگزوسه را به عراق تحويل داد، ابعاد اين حملات افزايش يافت. در برابر اين حملات كه عراق به صراحت مسئوليت آن را بر عهده مي گرفت، شوراي امنيت عكس العمل مناسبي نشان نداد ولي در قبال انتساب به دور از واقعيت چند حمله، به ايران و شكايت شوراي همكاري خليج فارس، شوراي امنيت در 11 خرداد 1363 مطابق با اول ژوئن 1984 ميلادي مبادرت به صدور قطعنامه 533 كرد و در آن خواستار توقف اين حملات شد.

 

از آغاز جنگ تا 10 ژوئيه 1984 ميلادي، 113 كشتي در خليج فارس مورد حمله موشكي قرار گرفت. جمهوري اسلامي ايران در ژانويه 1985 ميلادي به دبير كل وقت سازمان ملل اعلام كرد كه از هر گونه اقدامي براي تامين آزادي و امنيت كشتيراني در خليج فارس حمايت و استقبال خواهد كرد، اما حملات به كشتيها ادامه يافت. تا تيرماه 1366 حدود 5/8 ميليون تن كالا از محموله هاي كشتيها در خليج فارس به زير آب رفت. 41 كشتي كاملا نابود شدند و به 34 تن محموله كالا آسيب وارد شد و بيش از 300 تن از ملوانان كشورهاي گوناگون به قتل رسيدند و به همين تعداد نيز مجروج شدند.

بدين ترتيب عراق در هدف خود مبني بر بين المللي كردن جنگ خليج فارس تا اندازه زيادي موفق شد و قدرتهاي غربي و در راس آنها آمريكا حضور گسترده و تهديدآميزي در خليج فارس يافتند و سرانجام كشتي هاي نفت كش كويتي با پرچم آمريكا در خليج فارس حركت كردند و اسكورت نظامي نفتكشها و كشتي هاي تجاري مورد نظر آمريكا در خليج فارس آغاز شد. در 31 سپتامبر كشتي ايراني مورد حمله نيروهاي نظامي آمريكا قرار گرفت. همچنين حملات نظامي آمريكا به سكوهاي نفتي ايران دخالت آشكار آن دولت در منطقه به نفع عراق و عليه جمهوري اسلامي ايران را به وضوح نشان داد.

يكي از نتايج شوم تشنج آفريني وسيع رژيم عراق و دامن زدن ايالات متحده به ناامني درخليج فارس حمله به هواپيما مسافربري جمهوري اسلامي ايران بود. در مورخه 13 تير 1367 مطابق با 3 ژوئيه 1988 ميلادي هواپيماي مسافربري كه بر فراز آبهاي سرزمين ايران و در آبهاي حوالي جزيره «هنگام» حركت مي كرد به وسيله دو موشك از ناو امريكايي ونيسنس كه خود به آبهاي سرزميني ايران تجاوز كرده و در آن مستقر بود مورد اصابت قرار گرفت. همه مسافران و خدمه هواپيما با وضع اسفناكي به شهادت رسيدند.

متعاقب اين تجاوز آشكار جمهوري اسلامي ايران در روز 14 تير 1367 طي نامه اي به رئيس شوراي امنيت خواستار تشكيل جلسه فوري شورا براي رسيدگي به موضوع شد.

35 تير 1367 مطابق با 16 ژوئيه 1988 ميلادي شورا تشكيل جلسه داد. از سوي جمهوري اسلامي ايران دكتر ولايتي وزير امور خارجه وقت ايران و از جانب امريكا جرج بوش معاون وقت رئيس جمهوري در جلسه حضور داشتند. وزير خارجه جمهوري اسلامي ايران در فرازي از سخنان خود عنوان كرد:

حضور نظامي آمريكا در خليج فارس تنها منادي مرگ و بي قانوني و شرارت بوده و جز ناامني چيزي به ارمغان نياورده است. عمل جنايتكارانه آمريكا در حمله به هواپيماي كشوري به هيچ وجه در قالب دفاع مشروع قابل توجيه نيست.

 

قطعنامه 616 شوراي امنيت (1988)
شوراي امنيت پس ازاستماع سخنان دكتر ولايتي و جرج بوش درجلسه شماره 3831 خود در تاريخ 30 ژوئيه 1988 ( 39/4/1367) طرح قطعنامه اي پيشنهادي را تصويب كرد. متن قطعنامه به شرح زير است:
"شوراي امنيت، با بررسي نامه مورخه 5 ژوئيه 1988 جانشين نماينده دائم جمهوري اسلامي ايران خطاب به رئيس شوراي امنيت و با استماع بيانات نماينده جمهوري اسلامي ايران،
( وزير امور خارجه وقت " علي اكبر ولايتي" ) و سخنان نماينده ايالات متحده آمريكا ( معاون رئيس جمهوري جرج بوش ) ، با ابراز تاسف عميق از اين كه يك هواپيماي غيرنظامي " ايران اير" در پرواز برنامه ريزي شده بين المللي 655، در پرواز بر فراز تنگه هرمز به وسيله موشك شليك شده از ناو جنگي ايالات متحده آمريكا ( وينسنس) منهدم گرديده است بر ضرورت تبيين حقايق سانحه توسط بازرسي بي طرفانه درمنطقه خليج [ فارس]  تاکيد داشته و اظهارات خود را به شرح زير اعلام نمود:

1- تأسف عميق خود را از ساقط ساختن هواپيماي غيرنظامي ايران به وسيله موشكي كه از يك ناو جنگي آمريكا شليك شده و تسليت عميق خود را به خاطر از دست رفتن غم انگيز جان انسانهاي بي گناه ابراز مي دارد.
2- همدردي صميمانه خود را به خانواده هاي قربانيان سانحه غم انگيز و دولت ها و كشورهاي آنان اعلام مي دارد.

3- از تصميم سازمان بين المللي هواپيمايي كشوري در پاسخ به درخواست جمهوري اسلامي ايران مبني بر ايجاد گروه تحقيق براي بررسي تمام حقايق موجود همچنين از اعلام ايالات متحده آمريكا و جمهوري اسلامي ايران مبني بر تصميمشان براي همكاري با بر
ر
سي سازمان هواپيمايي كشوري استقبال مي كند.

4- از تمامي اعضاي كنوانسيون 1944 شيكاگو، درخواست مي كند كه در همه شرايط، مقررات و رويه هاي سلامت هوانوردي كشوري به ويژه ضمائم آن كنوانسيون به منظور جلوگيري از چنين پيشامدهايي را دقيقاً مراعات نمايند.

5- لزوم اجراي فوري و كامل قطعنامه 598(1987)، شورا را به عنوان تنها مبناي حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار
، منازعه ميان ايران و عراق ابراز و پشتيباني خود را از دبير كل براي اجراي اين قطعنامه اعلام و خود را ملتزم به همكاري با دبير كل براي تسريع در اجراي طرح اجرايي او مي نمايد."
 

جمهوري اسلامي ايران علاوه بر  شوراي امنيت و شوراي ايكائو، شكايت خود را در ديوان بين المللي دادگستري لاهه نيز مطرح كرد. عنصر تخصصي سازمان ملل متحد يعني ايكائو (سازمان هواپيمايي كشوري بين المللي) نيز از مسائل سياسي به دور نمانده و به جاي بررسي فني و ارائه طريق به شوراي امنيت به ابراز تاسف و تسليت به بازماندگان سانحه پرداخت.


روحشان شاد و يادشان گرامي.