راز کثیف کاخ سفید و غفلت CIA از منشأ تروریسم






روز سه شنبه ۲۸ آبان (۱۹ نوامبر 2013)، انفجارهایی در برابر سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت، پایتخت لبنان روی داد و تاکنون به کشته شدن 23 تن و زخمی شدن نزدیک به 200 نفر منجر گردیده است.طی این انفجارها سرتیم حفاظت، محافظ شخصی سفیر، چهار نفر از تیم خبری شبکه "العالم" جان باختند. همچنین حجةالاسلام و المسلمین ابراهیم انصاری، رایزن فرهنگی ایران بر اثر شدت جراحات وارده به شهادت رسید.





حدود دو میلیون نفر از مردم ویتنام (علاوه بر هزاران سرباز آمریکایی) تحت تأثیر گازهای سمی قرار گرفتهاند. گزارشهای متعددی درباره میزان بالای عیوب مادرزادی در مناطق آلوده به عامل نارنجی ارائه شده و دولت ویتنام تخمین میزند که مواد شیمیایی مختلف، در بروز عیوب مادرزادی در نیممیلیون کودک مؤثر بوده است.
روزنامه نگاران آمریکایی، یک کارشناس قلابی حامی حمله به سوریه که خود را تحلیلگر امور خاورمیانه و سوریه معرفی می کرد، رسوا کردند.
روزنامه آمریکایی "وال استریت" مدتی است به طور مرتب مقالاتی به
قلم الیزابت آبگی 26 ساله منتشر می کند و به همین خاطر شبکه تلویزیونی
"CNN" نیز از وی دعوت کرد تا در برنامه های مربوط به خاورمیانه به عنوان
کارشناس شرکت کند.
به نوشته پایگاه خبری شبکه العالم، سایت شبکه
"روسیا الیوم" با اعلام این خبر نوشت: «وی در این برنامه ها همواره تاکید
می کرد که در میان معارضان سوری، تعداد قابل توجهی از اعضای القاعده حضور
ندارند، از این رو باید برای مقابله با دولت بشار اسد با آنان همکاری کرد.»
نظر
"کارشناسانه" این تحلیلگر قلابی، به مذاق طرفداران اقدام نظامی آمریکا در
سوریه از جمله جان کری و جان مک کین خوش آمد و هنگام بررسی مساله سوریه در
کنگره، به سخنان و اظهارات وی استناد می کردند.
اما در نهایت مشخص
شد که این به اصطلاح کارشناس، حتی یک بار قدم به خاک سوریه نگذاشته و مدرک
دکترای خود را هم در ایامی که کارمند دانشکده پژوهش های جنگ بوده، برای
خودش جعل کرده است.
گفتنی است بعد از برملا شدن این راز و رسوایی کارشناس قلابی، وی فورا از کار خود اخراج شده است.
درخت بازمانده از 11 سپتامبر که ابزار اسلامهراسی شد +تصاویر |
|
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا اشاعه یک تصویر خلاف واقع، منفی و غیر متساهل از اسلام به منظور ترویج یک حس توام با تنفر و واداشتن ناخودآگاه مخاطبان به اتخاذ یک دیدگاه و رویکرد تعصب آمیز، جانبدارانه و تبعیض آمیز نسبت به اسلام و جوامع اسلامی، تعاریفی است که از اسلام هراسی ارائه شده است. برانگیختن حس تنفر نسبت به مسلمانان و تهدید جلوه دادن اسلام دو عنصر اساسی در اسلام هراسی به شمار میرود و ممکن است دربردارنده این استنباط باشد که اسلام در سطح پایین تری نسبت به غرب قرار داشته و نه یک دین بلکه یک ایدئولوژی سیاسی پرخاش جو است.


2983
اسم بر روی 79 صفحه برنزی، دو استخر آبی که در محل سابق برج های دو قلو
ساخته شده اند را در بر گرفته اند. معماران با این شیوه نام قربانیان حادثه
11سپتامبر را در معرض دید همگان قرار داده اند.
اسلام هراسی و قضیه 11 سپتامبر
محافل
رسانه ای و غیررسانه ای غرب با هدف مقابله با اسلام و گسترش روزافزون آن،
سیاست اسلام ستیزی را با حربه اسلام هراسی در سرلوحه رویکرد تبلیغی و مواضع
و تحرکات سیاسی خود قرار داده اند. افزون بر این، لابی صهیونیستی در
آمریکا و اروپا سعی می کند ضمن تبدیل سالروز حادثه 11 سپتامبر به «نماد»
اسلام ستیزی در غرب، اولا بین مسیحیان و مسلمانان تنش ایجاد شود؛ ثانیا این
تنش به لایه های درونی تر مناسبات بین الادیانی این دو دین بزرگ ابراهیمی
برسد. در این راستا اقدامات و برنامه ریزی های زیادی در عرصه های مختلف از
جمله عرصه تاثیر گذار رسانه، کتاب، سینما، دیپلماسی و روابط بین الملل،
ادیان، مکاتب فکری، اقوام و ...انجام می دهند.


بعد
از واقعه 11 سپتامبر بود که جورج بوش اعلام کرد جنگ های صلیبی مجددا شروع
شده است. وی کشورها را از این پس به دو گروه دوست ایالات متحده و دشمن
ایالات متحده تقسیم بندی می کند. که هر که با ما نیست پس بر ما است. از این
روی سخن از محور شرارت کرده و کشورهای ایران، کره شمالی و سوریه را به
عنوان کشورهای حامی تروریست و نقض کننده منافع دنیای آزاد و جهان غرب معرفی
می کند. دو روز پس از انفجارهای 11 سپتامبر، روزنامه هرالدتریبون در
مقالهای به قلم جان وینکور نوشت که این حوادث برخورد تمدن های اسلامی و
غرب را آشکار ساخته است.

اسلام
هراسی و اسلام ستیزی توسط امپراتوری های خبری و رسانه ای نظام سلطه آنچنان
ساماندهی شد که نخست وزیر وقت ایتالیا در اظهاراتی نسنجیده تمدن غرب را
اصیل تر از تمدن اسلامی خواند و مسلمانان را به علت آنچه او فرودستی می
نامید مورد تحقیر قرار داد.
در
ادامه این روند، فوکویاما یک ماه پس از حادثه 11 سپتامبر در مصاحبه ای با
روزنامه گاردین تاکید کرد که اسلام تنها نظام فرهنگی است که مدرنیته غربی
را تهدید می کند. او تصریح کرد که آمریکا می تواند برای شکستن مقاومت
کشورهای اسلامی در برابر مدرنیته از توان نظامی خود استفاده کند.
در
همین رابطه ویلیام کوهن، وزیر دفاع اسبق آمریکا و از استراتژیست های
برجسته این کشور اعلام داشت جنگ آمریکا و متحدانش با اسلام، جنگ چهارم
جهانی است. وی جنگ جهانی سوم را دوران جنگ سرد و به مدت 45 سال می داند و
جنگ جهانی چهارم را هم نبرد بین تمدن غرب و اسلام معرفی می کند.
رهبر
معظم انقلاب نیز در بیاناتی هدف غرب درباره 11 سپتامبر را اینگونه تشریح
می کنند: امریکائىها قضیهى ۲۰ شهریور، یعنى همان ۱۱ سپتامبرِ چهار پنج
سال قبل را بهانهاى قرار دادند براى اینکه مطامع خودشان را در خاورمیانه
پیش ببرند. هدف اصلى آنها هم این بود که بتوانند خاورمیانهاى درست کنند
بر محور منافع اسرائیل؛ به تعبیرى که آن روز ما مىکردیم، خاورمیانهاى با
پایتختى اسرائیل؛ اینطور چیزى مورد نظرشان بود.


معماری، ابزاری برای اسلام هراسی؛ بنای یادبود 11 سپتامبر
پس
از برگزاری یک مسابقه برای طراحی بنای یادبود یازدهم سپتامبر، اجرای این
طراحی به "مایکل آراد" از گروه معماری "هندل" به همراه گروه معماری منظر
"پیتر واکر" واگذار شد. پیشنهاد طرح کلی این مجموعه توسط معمار یهودی،
دانیل لیبسکیند صورت گرفت. وی طراح "موزه یهود برلین" و از جمله خادمین
مطرح صهیونیست ها در حوزه معماری است. بدین ترتیب، در مرکز تجارت جهانی
ساخت و ساز آغاز گردید و دو استخر بزرگ مربع شکل در محل فونداسیون برج های
دوقلو ساخته شد که آبشارهایی از چهار طرف این استخر به مرکز آن سرازیر می
شود و هدف اصلی طراحی این استخر، "بازتابش فقدان" عنوان شده است. بدین
ترتیب که 2983 اسم بر روی 79 صفحه برنزی، دو استخر آبی که در محل سابق برج
های دو قلو ساخته شده اند را در بر گرفته اند. معماران با این شیوه نام
قربانیان حادثه 11سپتامبر را در معرض دید همگان قرار داده اند.



2983 اسم
بر روی 79 صفحه برنزی، دو استخر آبی که در محل سابق برج های دو قلو ساخته
شده اند را در بر گرفته اند. معماران با این شیوه نام قربانیان حادثه
11سپتامبر را در معرض دید همگان قرار داده اند.





درخت بازمانده
معماران
یهودی برای فریب مردم و شاید برای انحراف افکار و تحریک عواطف، درخت
گلابی ای را که در ماه اکتبر 2001 در میان خاکسترهای برج دوقلو برافراشته
اما سوخته بود را به عنوان نماد عاطفی در معرض دید مردم قرار داده اند و آن
را درخت بازمانده نامیدند که نشان دهنده استقامت میباشد.
حال
آنکه، رژیم صهیونیستی و امریکا با نقشه از پیش تعیین شده به بهانه آزمایش
اجساد قربانیان وپیچیده بودن تشخیص هویت آنان و در راستای پنهان کاری های
خود اقدام به انتقال از این محل به چین نموده و هیچ گاه این اقدامات به
طور کامل مورد بازرسی قرار نگرفت و اجساد قربانیان این حادثه آنقدر مخفیانه
و بدون تعیین هویت دفن شد که خود، نشانه دیگری از دست داشتن دولت امریکا
در این حادثه به شمار می رود.

***داستان 11 سپتامبر و حقایقی که روز به روز روشن تر می شود
در
11 سپتامبر 2001 میلادی برجهای دوقلوی نیویورک که روزی رکورددار بلندترین
ساختمانهای دستساز بشر بود با فاصله زمانی حدود 20دقیقه مورد اصابت 2
فروند هواپیمای غولپیکر قرار گرفت و یکی پس از 102 دقیقه و دیگری پس از 56
دقیقه در مقابل چشم جهانیان فرو ریخت. آمریکاییها احساس کردند حیثیت و
هویت آنهاست که میسوزد و فرو میریزد. در همان روزهای اول ماجرا طی یک
بررسی مشخص شد که هر آمریکایی به طور متوسط 5 هزار بار این صحنه را دیده
است. مردم جهان نیز به نوعی با آمریکاییها احساس همدردی میکردند.
مسلمانان
متهم اصلی این ماجرا معرفی شدند و اسلام هراسی با شتاب بیشتر دنبال شد. در
این شرایط هر اقدامی از سوی دولتمردان آمریکا مشروع ارزیابی میشد. طرح
آمریکا بلافاصله پس از این ماجرا و چند رویداد ساختگی دیگر در همان روز مثل
اصابت هواپیما به پنتاگون یا سقوط هواپیمای دیگر در ایالت پنسیلوانیا آغاز
شد. تسلط بر خاورمیانه در کمتر از یک ماه پس از 11 سپتامبر یعنی در 7
اکتبر 2001 در حمله به افغانستان کلید خورد و با فاصله نسبتاً کوتاهی به
عراق کشید و عراق هم اشغال شد.
قرار
بود تکلیف ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای محور شرارت! (عبارتی که
جرج دبیلو بوش به کار برد) روشن شود که به دلایل مختلف نتوانستند و علاوه
بر ناکامی در مورد ایران، طرح آمریکاییها در افغانستان و عراق را نیز با
موانع بزرگی روبهرو ساخت. امروز که حرارت تبلیغات و جریانسازی سنگین
رسانهای درباره 11 سپتامبر فروکش کرده است مردم دنیا و خصوصاً شهروندان
آمریکایی با شک و تردید بیشتری به این ماجرا نگاه میکنند. براساس آخرین
نظرسنجی که در آمریکا صورت گرفته است بیش از 80 درصد مردم آمریکا روایت
دولتمردان این کشور از عوامل 11 سپتامبر را قبول ندارند.

***وقتی امریکا بازی را دو به صفر می بازد
1)بیداری اسلامی
واقعیت
امر این است که حملۀ پیش دستانۀ غرب به مسلمانان در 11 سپتامبر تبدیل به
یک ضد حمله شد، آنها با حملۀ فیزیکی به جهان اسلام سعی کردند تا جهان اسلام
را در موضع ضعف قرار دهند زیرا آنها به اشتباه تصور کردند که جهان اسلام
است که اسلام را پیش می برد، در حالی که مسئله این است که اسلام خود به ذات
خود پیش¬رونده است و جهان اسلام سال¬ها پیش خود را بازنشسته کرده است.
یکی
از دلایل شکست پروژه اسلام هراسی به بهانه حادثه 11 سپتامبر، بیداری
اسلامی در کشورهای خاورمیانه می باشد.پیام بیداری اسلامی این است که ما
دوباره برگشتیم تا دین را به عرصه زندگی فردی و اجتماعی انسان بازگردانیم.
این احساس و خودآگاهی، ترکیبی از دو حالت شرمندگی و عزم بازگشت به ارزشهای
ناب و راستین گذشته دارد. شرمندگی در برابر عزتی که زمانی آن را در اختیار
داشته و امروز مسلمین، فاقد آن اند و دوم،بازگشت به اسلام به این معنا که
عقب افتادگی ما ناشی از دور شدن از اسلام است. اگر بخواهیم دو عنصرشرمندگی و
بازگشت را در یک عبارت، جمعبندی کنیم، میگوییم معنا و پیام بیداری
اسلامی این است که به اسلام با همه جامعیت آن و با همه ابعادش بازگردیم تا
عزت گذشته خویش را باز یابیم و یا به عزت بر باد رفته خویش دست یابیم.
بنابراین
بیداری اسلامی منافع غربیان و طرح هایی که برای چپاول منابع اسلامی داشتند
را به خطر انداخته است، بدون شک اسرائیل یک پایگاه پیشرفته برای غربیان به
شمار می رود؛ بنابراین وقتی منافع اسرائیل به خطر بیفتد در واقع منافع
غرب مورد تهدید قرار می گیرد.
و
البته موج بیداری اسلامی کاری کرد که دشمنان اسرائیل بیشتر شدند و ناراحتی
های جهان اسلام از اسرائیل را بیشتر به نمایش گذاشت ، برای تونس که
پایگاه صهیونیزم بود چه اتفاقی افتاد و مصر که روزی اسرائیل با حضور مبارک و
اعیان او قدرتی داشت، امروز ضد اسرائیل شده است و بدون شک همه اینها
منافع غربیان را به خطر می اندازد و مزدورانی که سالها غربیان را در جهان
اسلام پشتیبانی می کردند و خون ملتها را می مکیدند یکی پس از دیگری ساقط
شدند و روزی خواهد رسید که اسرائیل از صحنه روزگار محو خواهد شد.
2) گرایش به اسلام در اروپا و آمریکا
مجریان
حادثه 11 سپتامبر با خیالی خام به این نتیجه رسیده بودند که این حادثه،
تیرِ خلاصی بر موج اسلام خواهی در غرب خواهد بود و باید فاتحه اسلام را
خواند. این گروه از این موضوع غافل بودند که اسلام تنها دینی است که اکنون
در مقابل بشر به عنوان راه سعادت قرار دارد. تعارضات فراوانی در درون ادیان
تحریف شدۀ گذشته وجود دارد. علاوه بر آن دین متکامل اسلام تطبیق کامل و
شگفتی با فطرت و روح و جسم انسان دارد.
توجه
بیاندازۀ اسلام به مفاهیمی چون عدالت و مقابله با ظلم و تاکید بر مکارم
اخلاقی و احکام دقیق آن در موضوع حقوق، آن را به پناهگاهی امن برای بشر
فرسوده که جانش از نابسامانی ها و بیعدالتیهای قانونی در دنیا به لب
رسیده، مبدل کرده است.

در
سرشماری اخیر در آمریکا مشخص شد که سالانه ۱۰۰هزار نفر در این کشور به دین
اسلام میگروند. موسسه تحقیقاتی و پژوهشی فیثماترز اعلام کرده است که
تعداد کسانی که در انگلیس در ۱۰ سال گذشته به اسلام گرایش یپدا کرده اند،
۱۰۰هزار نفر می باشند که بیشتر آنان را زنان تشکیل میدهند. در این میان،
تعداد دختران جوان ۲۰ تا ۳۰ ساله و دارای تحصیلات دانشگاهی که به دین اسلام
گرویدهاند، چشمگیرتر است.
روزنامه
"تایمز" لندن سال گذشته در گزارشی اعلام کرد: تعداد افرادی که در انگلیس
به دین اسلام روی میآورند، روز به روز افزایش مییابد. این درحالی است که
تعداد مسیحیان این کشور که هر هفته به کلیسا رهسپار میشوند، ۲درصد کاهش
مییابد. در این میان تعداد زنان مسلمانی که برای ادای نماز به مسجد جامع
لندن می روند، دو سوم تعداد مسلمانان این شهر است که بیشتر آنان کمتر از ۳۰
سال سن دارند.
روزنامه
کریستین ساینس مانیتور می نویسد: شمار افرادی که در آمریکا به اسلام می
گروند روزافزون است و این رقم در میان اسپانیایی زبانان مقیم آمریکا ۳۰
درصد افزایش نشان می دهد . جمعیت کسانی که در ده سال اخیر درآمریکا به زبان
لاتین سخن می گویند و به دین اسلام مشرف شده اند به ۲۰۰هزار نفر می رسند.
روزنامه
سان سنتیال نیز در این باره می گوید: تعداد دختران بین ۱۸ تا ۳۰ سال که در
ایالت فلوریدا با حجاب و روسری مشاهده میشوند نسبت به یک دهه گذشته
افزایش چشمگیری داشته است. نتایج یک بررسی جدید در ترکیه نشان میدهد در
چهار سال اخیر، تعداد بانوان با حجاب در این کشور، چهار برابر افزایش یافته
است.
مرکز
مطالعات اسلامی اسپانیا در آمار جدید از مسلمان شدن ۲۵۶ زن اسپانیایی در
دو سال گذشته خبر داده است. این مرکز تأکید کرده است که اولین علت گرایش
زنان به اسلام، مواجه شدن با افراد مسلمان و جذب رفتار و آداب آنها است.
آمار
منتشره پایگاه اینترنتی گروه تحقیقاتی "آیجی" در مرکز نیویورک بیانگر آن
است که نسل جدید دختران جوان نیویورکی برخلاف نسلهای قبلی علاقه چندانی به
خودنمایی و پوشیدن لباسهای بدننما ندارند و مردم به پوشیدگی بیشتر روی
آوردهاند. علت اصلی این امر بیبند و باری است که در چند سال اخیر رایج
شده بود و اکنون در عکسالعمل به آن، گرایش به پوشیدگی بیشتر در میان
دختران جوان و نوجوان اوج میگیرد. همچنین افزایش تغییر آیین به اسلام در
فرانسه به چالشی بزرگ برای دولت سکولار این کشور تبدیل شده است.
آیا
این تلاش مذبوحانه نشان از ضعف و ترس آنان نیست ؟! چرا که آنچه تاکنون
اتفاق افتاده برخلاف آن چیزی است که رژیم صهیونیستی و دولتمردان آمریکایی
بعد از اجرای نمایش 11 سپتامبر در ذهن می پروراندند و موج بیداری اسلامی و
اسلام گرایی روز افزون زنان و مردان امریکایی و اروپایی کابوس هر لحظه آنان
گشته و مدتی است که در بهت و حیرت بسر می برند. و برای جبران این برآشفتگی
به طراحی بناهای یادبود بی هویت و بی سند روی آورده اند. غافل از اینکه،
خدایی هست که یاری دهنده اهل ایمان بر روی زمین است.












دروغ بزرگ ، دیروز ، 2003 عراق ، امروز ، 2013 سوریه
بی شک پیشگویی های پروژه غربی عبری حوادث 2012 را در 2013 با تحولات میدانی سوریه شاهد خواهیم بود .




مقام های ایتالیایی می گویند که رییس سابق نمایندگی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا در ایتالیا که به جرم آدم ربایی در این کشور محکوم شده بود، در پاناما دستگیر شده است.
به گزارش شفقنا به نقل از بی بی سی، رابرت سلدان لیدی در رابطه با آدم ربایی یک روحانی مصری در سال ۲۰۰۳ در میلان که مظنون به دست داشتن در عملیات تروریستی بود، در دادگاهی غیابی به نه سال زندان محکوم شده بود.
این مامور سیا و ۲۲ آمریکایی دیگر متهم بودند که در ربودن و فرستادن ابو عمر به مصر و شکنجه او نقش داشتند.
سیا هنوز واکنشی نسبت به دستگیری رییس سابق نمایندگی این سازمان در میلان نشان نداده و مقام های پانامایی اطلاع شان نسبت به بازداشت لیدی را تکذیب کرده اند.
پاناما و ایتالیا قرارداد استرداد مظنونان ندارند و مشخص نیست که لیدی برای گذراندن دوران محکومیتش به ایتالیا بازگرداننده می شود یا نه.
گزارش شده که لیدی در نزدیکی مرز با کاستاریکا دستگیر شده است.
بر اساس گزارش رسانه های ایتالیایی، حکم جلب بین المللی لیدی در دسامبر ۲۰۱۲ توسط وزیر دادگستری دولت پیشین ایتالیا صادر شد.
یکی از دادستان های پرونده لیدی گفته است که حکم جلب پلیس بین الملل (اینترپل) نشان دهنده تصمیم ایتالیا برای بازگرداندن او به این کشور است.
اقدام سیا برای بازگرداندن حسن مصطفی اسامه نصر، معروف به ابو عمر به مصر از سوی نهادهای حقوق بشر محکوم شد.
براساس نظر دادگاه ایتالیا ابوعمر که از نظر آمریکا مظنون به عملیات تروریستی بوده، در فوریه ۲۰۰۳ در یکی از خیابانهای میلان ربوده شده و پیش از انتقال به مصر در پایگاه های نظامی در آلمان و ایتالیا نگهداری می شده است.
۲۳ آمریکایی از جمله لیدی و یک خلبان نیروی هوایی آمریکا در سال ۲۰۰۹ به جرم ربودن ابو عمر محکوم شدند.
سه آمریکایی دیگر از جمله جفری کاستلی، رییس دفتر سیا در رم در فوریه سال جاری در دادگاه تجدید نظر محکوم شدند.
هیچ کدام از این ۲۶ نفر در دادگاه حاضر نشدند و فقط دو نفر از آنها با وکیلان شان در تماس بودند.
بر اساس گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس بیشتر محکومان با نام مستعار مشغول به فعالیت بودند.
دیدهبان: تعدادی از جاسوسان آلمانی بار دیگر در پوشش توریست به کشورمان سفر کرده و با انتشار گزارشی در وبسایت آلمانیزبان از نخواستن اسلام و حکومت اسلامی توسط مردم نوشته است. این گزارش مغرضانه در حالی مطرح میشود که روز به روز گرایش به اسلامگرایی بیشتر میشود.
به گزارش موسسه راهبردی دیدهبان، همانطور که بارها دیدهبان طی مطالبی از جاسوسانی که در پوشش توریست وارد کشور میشوند خبر داده بود و کشور آلمان را در این حوزه جزء کشورهای پیشتاز معرفی کرده بود که برای خوشخدمتی به اربابان آمریکایی و اسرائیلی از هیچ تلاشی علیه ملت ایران فروگذار نمیکند.
در همین راستا باردیگر تعدادی از جاسوسان آلمانی در پوشش توریست و جهانگرد وارد کشورمان شده و سپس آن بخش آشکار جمعآوری خود را در وبسایتی آلمانی زبان منتشر نمودهاند. جاسوسان آلمانی تلاش کردهاند تا از ایران اسلامی تصویری به نمایش بگذارند که مردم از اسلام و دین و شریعت، زده شدهاند و به دروغ در گزارش خود مینویسد که نظام اسلامی نیز دائما مردم کشور را تحت کنترل امنیتی دارد.
نویسنده این گزارش در سایت که جاسوس آلمانی است از اشتیاق! دختران و پسران ایرانی برای گرفتن عکس با اروپاییان میگوید و همچنین از مدام تحت کنترل بودنشان به توریستنماهای غربی شکایت بردهاند. این جاسوس آلمانی در اینباره مینویسد: «اینکه در شیراز و در برابر مقبره حافظ، شاعر مشهور باشید، یا شگفت زده در حال قدم زدن در میدان امام اصفهان باشید، همیشه یک زوج جوان یا گروهی دختر که میخندند خواهید یافت. لبخند آنها اغلب راحتتر از انگلیسی صحبت کردنشان نمایان میشود. اکثر آنها نیز خواستار گرفتن عکس با مهمان غربیاند. و پس از اینکه دوربین را به همراه چندین جمله رد و بدل میکنیم، کنجکاوی آنها افزون میگردد. برخی مؤدبانه میپرسند: "میتونم کمی با شما صحبت کنم؟" و سپس با نشان دادن خشم خود از حکومت میگویند: اصلاً دوست ندارم که مدام تحت کنترل باشم.»
گزارشنویس وبسایت آلمانی که به خوبی دورههای آموزش جاسوسی را گذرانده در ادامه از تمسخر روحانیت در ایران توسط جوانان سخن میگوید، این جاسوس معاند که به خوبی هم گزارش مغارضانه خود را تنظیم کرده است در حالی از تمسخر روحانیون در جامعه ایران اسلامی سخن گفته که با نگاهی گذار به ماه مبارک رمضان یا ماه محرم که جوانان همچون پروانههایی گرداگرد روحانیون در مساجد و تکایا در حال نوشیدن معارف الهی و اسلامی از منابع اصیل آن هستند و این بخش از گزارش جاسوس آلمانی ادعاهای واهی است که با اهداف خاص توسط دشمنان بیان میشود.
وب سایت آلمانی زبان که گزارش جاسوس آلمانی را منتشر کرده است
جاسوس آلمانی در ادامه سعی مینماید تا جوانان تحصیلکرده و دانشجو را در برابر نظام تعریف نماید که به جای حکومت اسلامی و دینی به دنبال زندگی هستند که نقش مذهب در آن کمرنگتر است. توریستنمای آلمانی در ادامه به دروغ ادعای دیگری را مطرح میکند که در ایران دست یکدیگر را گرفتن توسط زوجهای جوان در ایران ممنوع است. اگر چه در چند سطر بالاتر در همین گزارش این جاسوس آلمانی مدعی میشود که با سفر به ایران با چهرهای متفاوت از آنچه در فیلم آرگو دیده است مواجه میشود ولی دروغهای بسیار دیگری را در این گزارش مطرح میکند که دست کمی از آن فیلم ندارد.
در پایان گزارش خود نیز بار دیگر دروغی سر میدهد کهزنان و دختران ایرانی تلاش میکنند تا حجاب را کنار بگذارند. به اصطلاح توریست آلمانی با گفتن اینکه اکثر مردم ایران حکومت دینی و اسلامی نمیخواهند دروغ شاخدار دیگری میگوید و در حالی این گزاره را مطرح میکند که هر سال در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی جمعیت چند ده ملیونی به خیابان آمده و با آرمانهای اسلام، انقلاب، امام و رهبری تجدید پیمان میکنند. وی در اینباره اینچنین مینویسد: «دختران تلاش میکنند تا با شیوههای مداراگونه حجاب اجباری را دور بزنند. روسریها برای پوشاندن مو مورد استفاده نیستند، بلکه جنبه تزئینی پیدا کردهاند؛ مانتوها و شلوارها بلند، ولی بسیار تنگند. شبها در خیابانها، زندگی چنان رنگارنگ است که گویی حکومت ایران دینسالار نیست، بلکه یک جمهوری مدرن است و گام بزرگی به سوی کشورهای اروپایی برداشته. و این دقیقاً همان حالتی است که اکثر مردم این کشور مایلند داشته باشند.»
خاطر نشان میشود که رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از فتنه 18 تیر در سال 78 طی بیاناتی در خطبههای نماز جمعه تهران به تحلیل این فتنه پرداختند و از توطئه دشمنان برای تهیه گزارشهایی از گوشه و کنار کشور مبنی بر اینکه مردم دیگر اسلام را نمیخواهند برای ایجاد فضای غبارآلود و فتنهگون در کشور اشاره کردند. ایشان در اینباره فرمودند: «از طرفى، برخى از خبرنگاران خارجى بهخاطر بعضى از قضايا و مراسم گوناگون به ايران آمدند و رفتند با افرادى كه از قبيل خودشان بودند، مصاحبه كردند و از قول آنها چيزهايى را نقل نمودند. در تلكسها آمد كه: بله؛ فلان زن، يا فلان جوان، يا فلان مرد در فلان جاى تهران به ما گفت كه ما از اسلام بيزار شدهايم؛ ما از حكومت اسلامى بيزار شدهايم! به نظر آنها رسيد كه زمينههايى در حال فراهم شدن است. حالا جا دارد گله كنيم كه تيتر بعضى از روزنامهها هم اينها را به يك چيزهايى اميدوار مىكرد؛ خيال مىكردند كه مردم از اسلام برگشتهاند! جاذبههايى براى آنها وجود داشت؛ براى اين كه فكرهايى بكنند و نقشههايى بكشند و كارهايى را انجام دهند و افكارى را در سر بپرورانند!»
گفتنی است که چندی پیش نیز خبری بر روی خروجی رسانهها قرار گرفت که خبر از دستگیری تعدادی از جاسوسان اسلواکیتبار که در پوشش توریست ولی با تجهیزات جاسوسی به کشور آمده بودند، میداد. آنان مأموریت داشتند تا از برخی مراکز حساس در کشور عکسبرداری نمایند.


۴
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از رویترز، سلسله انفجارهای امروز در عراق که عمدتا در مراکز تجاری و بازارهای شلوغ رخداد تلفات سنگینی بر جای گذاشت. پلیس و منابع پزشکی تأیید کردهاند که تاکنون حداقل 43 تن جان خود را در این انفجارها از دست دادهاند.
این انفجارها که شمار آنها به 9 عدد میرسد عمدتا در مناطق شیعه نشین شمال بغداد به وقوع پیوستند.
تنها در انفجار دو خودروی بمب گذاری شده در منطقه شیعه نشین الشعب، 8 نفر جان خود را از دست دادند.
پیشتر منابع مطلع شمار تلفات انفجارهای امروز عراق را 35 تن اعلام کرده بودند. گفته میشود که در جریان انفجارهای امروز بیش از 150 تن هم زخمی شدهاند.
خبرگزاری تسنیم:
الکس ماسی 32ساله عکاس مستند و ژورنالیست ایتالیایی است که در حال حاضر در لندن ساکن است. وی در دانشگاه ارتباطات لندن در رشته ژورنالیسم فارغالتحصیل شده و سپس با مسافرت به کشورهای مختلفی به عکاسی مستند از بحرانهای انسانی پرداخته است. ماسی معتقد است عکاسی مستند بیش از آنکه بهعنوان رشتهای هنری دغدغههای زیباشناسی داشته باشد باید بهعنوان ابزاری برای «تغییر جهان» در مسیر اخلاقی شدن و احترام به حقوق انسانی در کنار دیگر ابزارهای فرهنگی مؤثر واقع شود.

این عکاس ایتالیایی در کشورهای مختلفی مانند هندوستان، افغانستان، پاکستان، عراق و ... به عکاسی مستند پرداخته و در این راه تمرکزش بیشتر بر اوضاع بحرانی انسانی با توجه خاص به کودکان و شرایط زندگی، سلامت و حقوق انسانی آنهاست. عکسهای مستند الکسی ماسی تاکنون در نشریات معتبری چون «گاردین»، «نیوزویک»، «نیویورک تایمز» و تعداد زیادی از نشریات بینالمللی منتشر شده و تأثیرات زیادی بر مخاطبان داشته است.
در اینجا تعداد معدودی از عکسهای ماسی را که در فلوجه عراق با موضوع تأثیر فاجعه انسانی کاربرد سلاحهای رادیواکتیو بر کودکان فلوجه گرفته شده، به نمایش گذاشته شده است، اما قبل از آن اندکی درباره فاجعه فلوجه!
شهر فلوجه عراق نزدیک بغداد، کماکان با پیامدهای هولناک یورش ارتش آمریکا به این منطقه دستوپنجه نرم کرده است. بر پایه تحقیقی که در نشریه معتبر International Journal of Environmental Studies and Public Health در سال 2010 با عنوان "Cancer Infant Mortality and Birth S.x-Ratio in Fallujah Iraq 2005–2009" به انتشار رسیده است، مردم فلوجه عراق در مقایسه با آمار جهانی بهنسبت بسیار بالاتری، انواع سرطانها بهویژه سرطان خون، مرگ و میر نوزادان و جهش و دگرگونی جنسیتی را در خلال سالهای 2005 تا 2009 میلادی تجربه کردهاند بهطوری که این آمار حتی از وضعیت گزارش شده در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن در سالهای پس از بمباران اتمی این دو شهر بسیار نگران کنندهتر و وخیمتر است.
نتایج منتشر شده در این مقاله علمی ما را با یک جنایت جنگی بیسابقه در چند دهه اخیر مواجه میکند. پس از مقاومت مردم فلوجه عراق در برابر نیروهای متجاوز، ارتش آمریکا تصمیم گرفت تا بهخلاف قوانین جنگی، با تنبیه جمعی Collective punishment از این شهر سنینشین یک نمونه و درس عبرت Exemplary بسازد. در این تحقیق علمی که در ماههای ژانویه و فوریه 2010 روی 4843 فرد و در 711 خانه انجام شده است، محققان اعلام کردهاند که میزان سرطان به چهار برابر آنچه پیش از جنگ عراق گزارش شده رسیده است.
در فلوجه بیماری لوسمیا 38 برابر، سرطان در دوره کودکی 12 برابر و سرطان سینه بیش از 10 برابر آن چیزی است که در کشورهای مصر و اردن و کویت وجود دارد. بعد از سال 2005 میزان تولد دختران در شهر فلوجه بهنسبت پسران بهطور چشمگیری افزایش پیدا کرده است بهطوری که نسبت تولد 1050 به 1000 پسر به دختر، به نسبت 860 پسر به 1000 دختر تبدیل شده است. زنان فلوجه از تولد نوزادان جدید هراس دارند زیرا نرخ تولد کودکانی با نقص عضوهای جدی شامل تولد نوزادان بدون سر یا دو سر یا بدون دست و پا و یا نوزادانی با رویش دست یا پا در پیشانی بهطور چشمگیری افزایش پیدا کرده است.
دکتر Busby سرتیم گروه تحقیقاتی علوم زیست مولکولی در دانشگاه Ulster در مصاحبه با شبکه ایتالیایی RAI24 عنوان کرده است که آنچه در فلوجه بر اثر بیماریهای ناشی از مواد رادیو اکتیو مشاهده میشود بسیار وخیمتر از آن چیزی است که پیش از این در هیروشیما و ناکازاکی مشاهده شده است و اگرچه محققان بر این عقیدهاند که اینها عوارض ناشی از مواد رادیو اکتیو است اما گمانهزنی در مورد علل این بیماریها در چنین وضع پیچیده و عجیبی تنها پس از بررسی خاک منطقه قابل بیان است.
ارتش آمریکا در خلال حمله به فلوجه از بمبها و گلولههای ضعیف شده اورانیومی استفاده کرده است. این گلولهها از آن روی که بیش از دو برابر گلولههای سربی چگالتر هستند مورد استفاده قرار میگیرند و بهمجرد آنکه در منطقه عملیاتی منفجر میشوند قریب 40 درصد اورانیوم حامل را در ناحیه منتشر میکنند. اورانیوم منتشر شده تا سالها در آن ناحیه باقی میماند و بهراحتی وارد گردش خون انسان میشود و بهطور اخص در غدد لنفاوی انسان سکنی میگزیند و به DNAهای حاصل از اسپرم و تخمکهای انسانی اثر میکند و در نتیجه باعث به دنیا آمدن کودکانی ناقصالخلقه تا نسلهای متمادی میشود.
تنها در سپتامبر 2009 بیمارستان شهر فلوجه شاهد به دنیا آمدن 170 کودک بود که از آن میان 24 درصد تنها در 7 روز اول زندگی مردند. کودکانی که بیش از 75 درصد آنها ناقص الخلقه به دنیا آمده بودند. پیش از این پنتاگون اعلام کرده بود که هیچ گزارش و یا تحقیقی مبنی بر نقص عضو یا بیماریهای مرتبط با عملیات نیروهای آمریکایی منتشر نشده است. سخنگوی وزارت دفاع آمریکا در ماه مارس در گفتوگو با شبکه بیبیسی با تکرار این مطلب، نیروهای آمریکایی را از چنین فاجعه زیست محیطی و انسانیای تبرئه کرد.
در زیر عکسهایی از کودکان متولد شده پس از فاجعه انسانی فلوجه را که توسط الکس ماسی گرفته شده میبینید؛

سعدی عثمان، کودک 3ساله مبتلا به آسیب مغزی و فلج؛ تحت درمان که بهصورت تعلیق مایع یا گاز در هوا تنفس میکند. خانواده عثمان در طول هر دو جنگ بهرهبری ایالات متحده در سال 2004 در شهر بودند. پدر و مادر و بستگان او هیچ سابقه نقص مادرزادی نداشتند.

عکس بالا نوزادی را نشان میدهد که دارای اختلال شدید عصبی و در یک دستگاه پرورش نوزادان زودرس در بخش کودکان بیمارستان عمومی فلوجه، بستری است. در حال حاضر حدود 15 درصد از کودکانی که در این بیمارستان به دنیا میآیند به نوعی نقص مادرزادی مبتلا هستند که بهطور متوسط در نقاط دیگر جهان این رقم بین 2 و 4 درصد است.

خدیجه، کودک 27روزه با یک نقص شدید قلبی است که از طریق تعلیق مایع یا جسم بهصورت گاز در هوا تنفس میکند. او در آغوش مادر خود در یکی از اتاقهای بخش کودکان بیمارستان عمومی فلوجه عراق است. خانواده او عاری از هرگونه سابقه بیماری مادرزادی هستند.

عبدالله کدهوم، کودک 4روزه تحت تأثیر یک مورد شدید از بیماریهای «هیدروسفالی» و «اسپینا بیفیدا» است. او در اتاقی در بخش کودکان بیمارستان عمومی فلوجه، عراق خوابیده است. او نیز جزو 15 درصد کودکانی است که با نقص مادرزادی متولد شده است، در حالی که این آمار در نقاط دیگر جهان بین 2 تا 4 درصد است.

منعم عدنان عبدالله، 37ساله است و محمد 4ساله، یکی از دو فرزند معلول خود را در دست گرفته است. منعم عدنان عبدالله همچنین فرزند معلول دیگری بهنام ایوب دارد که 5ساله است. محمد و ایوب دو برادر سالم هم دارند، علی 10ساله و عمر 9ساله که هردو قبل از وقوع دو جنگ بهرهبری ایالات متحده (در سال 2004) برای گرفتن شهر به دنیا آمدهاند. ایوب و محمد به اختلالات عصبی و نقص مادرزادی در ستون فقرات مبتلا هستند. پدر و مادر و بستگان آنها نیز هیچ سابقه نقص مادرزادی نداشتهاند.

زهرا محمد، 5ساله است و تحت تأثیر یک اختلال نورولوژیکی و وجود شش انگشت در هر دست و پا است، در حالی که در خانه واقع در فلوجه عراق نشسته کتابی در دست دارد. پدر و مادر و بستگان زهرا هم تاکنون سابقه نقص مادرزادی نداشتهاند.
دیدهبان: سایت خودنویس که توسط نیکآهنگ کوثر مدیریت میشود با تغییراتی که به تازگی در این وبسایت ایجاد کرده با انتشار مطلبی از جاسوسی و تهیه عکس از حوزههای اخذ رای و ارسال به آن رسانههای ضد انقلاب سخن به میان آورده است.
به گزارش موسسه راهبردی دیدهبان، پس از آنکه در فتنه 88 ضد انقلاب، منافقین و شبکههای ماهوارهای فارسی زبان در پی جذب جاسوس از میان جوانان و خصوصا دانشجویان بودند و از آنها میخواستند تا از اغتشاشات در خیابانها با موبایل فیلمبرداری کرده و سپس برای آنان ارسال کنند، در آستانه انتخابات پیش رو نیز رسانههای دشمن تلاش میکنند تا این خلا را به هر نحوی پر کنند.
در همین راستا سایت خودنویس وابسته به نیکآهنگ کوثر که از انتشار هیچ مطلبی علیه مقدسات دینی و اسلامی فروگذار نمیکند با انتشار مطلبی به شهروند خبرنگاران – بخوانید جوانان جذب شده برای جاسوسی- آموزش چگونگی تهیه فیلم در شرایط کنونی را داده است. وی با اشاره به این نکته که اگر وضعیت فعلی تا انتخابات ادامه پیدا کند جریان فتنه انتخابات را تحریم خواهد کرد، به عوامل خود ماموریت داده مستنداتی از عدم حضور مردم در پای صندوقهای رای تهیه کرده و برای آنان ارسال کنند.
این سایت که در آستانه انتخابات تغییر شکل و محتوای وبسایت خود را در دستور کار قرار داده، یکی از محورهای اصلی مطالب خود را به آموزش امنیت سایبری به آشوبگران اختصاص داده است. این سایت در ادامه آموزشهای خود برای جاسوسی، توصیههای لازم برای جلوگیری از دستگیری را نیز ارائه میکند. یکی دیگر از محورهای مطالب این سایت به آموزش جاسوسان در ایران میپردازد.
پدیده شهروند خبرنگار در ابتدا با عنوان خبرنگار افتخاری در برخی شبکههای ماهوارهای راهاندازی شد و در همان آغاز فعالیت گرفتن عکس از کودکان یا فیلم گرفتن از رقص کودکان را نقطه شروع فعالیت خود قرار داده بود، در ادامه طاحان این شگرد آرام آرام مرتبطین خود را به سمت و سوی ارسال اخبار فیلمها و عکسهای سیاسی سوق دادند.
خاطر نشان میشود که پس از فتنه 88 همکاری با شبکههای ماهوارهای فارسی زبان و رسانههای ضد انقلاب اعم از مصاحبه یا ارسال فیلم و خبر برای آنان جرم و مصداق جاسوسی و خیانت به کشور و مردم خوانده میشود.

در حالی که این تجاوز به کشور مالزی باید در راس خبرها قرار میگرفت، رسانههای غربی این حمله را کم اهمیت جلوه داده و بسیاری از آنها تروریستهای وابسته به القاعده را یک «قبیله مسلح فیلیپینی» عنوان کردند."
خانواده و همکاران سوارتز یک وبسایت به یاد وی ایجاد کرده و در آن با انتشار بیانیهای اعلام کردند: "وی از مهارتهای شگرف خود به عنوان یک برنامهنویس و تکنولوژیست نه برای ثروتمند کردن خود بلکه برای آزادتر و بهتر کردن اینترنت و جهان استفاده کرد."
گروه گزارش ویژه مشرق:چندی
پیش خبری مینی بر مرگ یک وبلاگنویس گمنام در بازداشتگاه پلیس فتای تهران
از سوی رسانههای خارجی منتشر شد. پیگیری نمایندگان مجلس و مسئولان نیروی
انتظامی نهایتا به پیگیری گسترده و رسمی مسئولان ذیربط منتهی شد که
کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز اقدام به ارائه یک گزارش مفصل در صحن علنی مجلس
کرد.
برکناری رئیس پلیس فتای تهران به دلیل قصور در انجام وظایف، یکی از اقدامات جدی نیروی انتظامی برای رسیدگی به این پرونده بود. اگرچه پزشکی قانونی در گزارش خود علت مرگ وی را اضطراب و استرس ناشی از بازجویی عنوان کرده بود اما نمایندگان مجلس باز هم به طور جدی به این پرونده رسیدگی کردند و مسئولان نیروی انتظامی نیز در حال بررسی پرونده و شناسایی عاملان این حادثه تلخ هستند.




این ماجرا تا جایی برای برای مقامات غربی و آمریکایی حائز اهمیت شد که با واکنش رسمی آنان روبرو شد و تمامی رسانه های غربی و ضد انقلاب اخبار خود را معطوف به این موضوع کردند و این اتفاق را نقض حقوق بشر در ایران خواندند.
از بارز ترین واکنشها به این ماجرا سخنرانی سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، (۹ نوامبر) بود. ویکتوریا نولاند ضمن
اشاره به اینکه «این وبلاگنویس ۳۵ ساله، گناهی جز بیان عقیدهٔ سیاسی
خود، مرتکب نشده بود» از مسئولان جمهوری اسلامی خواست چگونگی این قتل را
بررسی کنند.
حال باید پرسید چرا مقامات و رسانههای غربی و آمریکایی هیچ واکنشی نسبت به قتل مشکوک "آرون سوارتز" جوان منتقد آمریکایی نشان نمی دهند و هیچ خبری از وی منتشر نمی کنند.
البته باید گفت حتی رسانه های داخلی ایران نیز در پوشش کامل این خبر و چگونگی مرگ آرون سوارتز کوتاهی کرده و اطلاعات کاملی را به مخاطبان ارائه نکرده که این خود نیز جای سوال دارد.
آرون سوارتز خودکشی کرد!
در روزهای اخیر خبر خودکشی جوانی در محله بروکلین نیویورک باعث اندوه و در عین حال خشم بسیاری شده است. وی خود را در آپارتمانش حلقآویز کرد اما پدرش معتقد است که دولت آمریکا عامل مرگ فرزندش است. هزاران نفر از مردم آمریکا خواهان برکناری دادستانهایی هستند که این جوان 26 ساله را به اتهام سرقت مقالات علمی به شدیدترین وجه تحت فشار قضایی قرار دادند. آنها می خواستند او را به جرم دزدیدن مقاله به 35 سال زندان محکوم کنند. مقالاتی که بدون انتشار به صاحبانشان بازگشتند، صاحبانی که از شکایت علیه این جوان صرفنظر کردند. اما سیستم قضایی آمریکا میخواست او را سرمشقی برای سایر کسانی سازد که دعوی آزادی اطلاعات را دارند و البته در این کار هم موفق شد: آرون سوارتز خودکشی کرد!
در این گزارش نگاهی داریم به زندگی و فعالیتهای آرون سوارتز، فعال مدنی و حقوق اینترنتی...
دوران کودکی و زندگی کاری
آرون، فرزند سوزان و روبرت سوارتز، در شیکاگو، ایلینویز، متولد شد. پدر وی مالک یک شرکت نرمافزاری بود و سوارتز از همان سنین کودکی به کامپیوتر و اینترنت علاقهمند شد. زمانی که 13 ساله بود توانست برنده جایزه ArsDigita شود. این جایزه به نوجوانانی تعلق میگیرد که وبسایتهای غیرتجاری "مفید، آموزشی و مشارکی" ایجاد کردهاند. جایزه شامل سفر به مؤسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) و دیدار با نخبگان اینترنت بود.

تصویری از آرون سوارتز (15 سالگی) در کنار لورنس لسیگ فعال مدنی و سیاسی
آرون در سن 14 سالگی به عنوان عضو کارگروهی که مشخصات کاربری RSS را تدوین کرده بودند، با گروهی از متخصصین استانداردهای شبکهای همکاری میکرد. سوارتز دوران مدرسه خود را در یک مدرسه روزانه خصوصی و کوچک در شهر وینتکای ایلینویز به پایان رسانند.
ترک تحصیل و ورود به بازار کار کامپیوتری و اینترنتی
سوارتز پس از اتمام مدرسه به دانشگاه استنفورد رفت اما تحصیل را پس از یک سال رها کرد. وی به جای آن شرکتی به نام "اینفوگامی" (Infogami) را تأسیس کرد. این شرکت با کمک برنامه تابستانی یک شرکت سرمایهگذاری به نام Y Combinator تأسیس شد.

سوارتز تنها یکسال در دانشگاه استنفورد به تحصیل پرداخت
سوارتز از طریق برنامه تابستانی Y Combinator روی پلتفرم نرمافزاری ویکی اینفوگامی (wiki platform Infogami) کار کرد (که بعدها در web.py و سایتهای Open Library مورد استفاده قرار گرفت) اما احساس کرد که برای ادامه کار به همکاران دیگری نیاز دارد. شرکت Y-Combinator به وی پیشنهاد داد با شرکت دیگری به نام Reddit ادغام شود. این امر در نوامبر سال 2005 روی داد. اگر چه Reddit در ابتدا نمیتوانست از این پروژه سودی ببرد اما بزودی سایت طرفداران زیادی یافته و هر ماه میلیونها بازدید کننده را جذب خود کرد.

ردیت یکی از وبسایتهای اجتماعی بسیار معروف است که از دانش سوارتز سود بسیاری برد
در اواخر سال 2006 و پس از ماهها مذاکره، Reddit به شرکت دیگری به نام انتشارات Condé Nast، مالکین شرکت معروف معروف Wired فروخته شد. بدین ترتیب سوارتز نیز به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد اما از شرایط کار راضی نبود. در سال 2007 از وی خواستند که استعفا دهد. در سپتامبر همان سال، سوارتز با همکاری سیمون کارستنسن (Simon Carstensen) وبسایت Jottit را راهاندازی کرد. وی در سالهای 2010 و 2011 در "مرکز اخلاقیات ادمون جی سفرا" (Edmond J. Safra Center for Ethics) در دانشگاه هاروارد فعالیت میکرد.
سوارتز همچنین یکی از خالقین کاربری web.py بود. او همچنین یکی از مؤسسین گروه Demand Progress بود که در راستای دستیابی به آزادیهای سایبری و سایر فعالیتهای مدنی تلاش میکردند.
اعتراض به "قانون توقف سرقت آنلاین"
سوارتز فعالیت عمدهای در مبارزه علیه "قانون توقف سرقت آنلاین" (SOPA) داشت. بر اساس این قانون فضای اینترنت برای شناسایی موارد نقض قانون کپیرایت تحت نظر گرفته میشد و دولت به آسانی میتوانست هر وبسایتی را که متهم به نقض قانون کپیرایت بود، تعطیل کند.
وی پس از رد این قانون از جانب کنگره بر اثر فشارهای وارده از جانب جامعه مدنی آمریکا طی سخنرانی در مراسمی با عنوان "چگونه قانون توقف سرقت آنلاین را متوقف کردیم" گفت:
"[مطابق این قانون] تکنولوژی جدید، به جای اینکه برای ما آزادی به ارمغان بیاورد، حقوق اولیه و اساسی که همیشه مسلم فرض کردهایم را به یغما خواهد برد."

سوارتز در حال اعتراض به "قانون توقف سرقت آنلاین" (2012)
وی گفت که این قانون "توسط خود مردم نابود شد... ما این نبرد را برنده شدیم زیرا هر کس خود را قهرمان داستانش کرد. هر کسی حفظ این آزادی حیاتی را وظیفه خود دانست."
اشاره وی به مجموعهای از اعتراضات بود که توسط تعداد بیشماری وبسایت ساماندهی شد و توسط بنیاد جبهه الکترونیک به عنوان بزرگترین اعتراض در تاریخ اینترنت شناخته شد. در این اعتراضات بیش از 115 هزار وبسایت شرکت داشتند.
سوارتز در ادامه سخنان خود با اشاره به ادامه فعالیت صاحبان قدرت برای محدودیت آزادی استفاده از اینترنت گفت، "... اشتباه نکنید، دشمنان آزادی ارتباطات ناپدید نشدهاند. آتش چشمان این سیاستمداران خاموش نشده است. افراد قدرتمند زیادی وجود دارند که میخواهند اینترنت را نابود کنند."
فعالیت در ویکیپدیا
سوارتز به عنوان یکی از ویراستاران داوطلب ویکیپدیا فعالیت میکرد و در سال 2006 برای عضویت در هیأت مدیره بنیاد ویکیپدیا نامزد شد اما نتوانست موفق شود. وی همچنین در سال 2006 چگونگی نوشته شدن مقالات ویکیپدیا را طی مقالهای تحلیل کرد. او معتقد بود که بخش اعظمی از محتوای مقالات توسط دهها هزار نویسنده موقتی و گاه و بیگاه تهیه میشود در حالیکه در حدود 500 الی 1000 ویراستار دائمی اشتباهات املایی و نگارشی را رفع میکنند.

سوارتز به عنوان ویراستار داوطلب ویکیپدیا نیز فعالیت میکرد
او بر خلاف مالکین ویکیپدیا معتقد بود که هزاران کاربر این وبسایت بخش اعظم محتوای آن را تهیه میکنند.
این نتیجهگیری در تضاد با ادعاهای جیمی والس، بنیانگذار ویکیپدیا بود که میگفت گروه اصلی ویراستاران دائمی این وبسایت بخش عمده مطالب آن را تهیه میکنند.
مسائل و مشکلات قضایی
اسناد دادگاه فدرال آمریکا
بنا بر ادعاها سوارتز در سال 2009،در حدود 20 درصد اسناد موجود در پایگاه اطلاعاتی "دسترسی عمومی به سوابق الکترونیکی دادگاهها" را که متعلق به دادگاه فدرال آمریکا بود دانلود کرده و در اختیار عموم قرار داد.

گفته میشود سوارتز در سال 2009 اسناد الکترونیکی موجود در پایگاه دادههای دادگاه فدرال آمریکا را دانلود و در اختیار عموم قرار داد
شهروندان آمریکایی مجبورند برای دسترسی به هر صفحه این اسناد 8 سنت بپردازند
این پایگاه اطلاعاتی به ازای هر صفحه 8 سنت در کاربران طلب میکرد اما سوارتز و دیگر فعالان معتقد بودند این خدمات باید رایگان باشند زیرا اسنادی که توسط دولت تهیه میشوند مشمول قانون کپیرایت نیستند.
در 29 سپتامبر مسؤولین پایگاه اطلاعاتی متوجه اتفاقات روی داده شدند. متعاقب این امر سوارتز از جانب پلیس فدرال آمریکا مورد بازجویی قرار گرفت اما پرونده دو ماه بعد و بدون وارد آمدن اتهامی مختومه اعلام شد. این پایگاه اطلاعاتی هنوز هم 8 سنت بابت هر صفحه دریافت میکند.
پرونده جیاستور
دادستان ایالت ماساچوست در 19 جولای 2011 آرون سوارتز را متهم به کلاهبرداری کامپیوتری، اخذ غیرقانونی اطلاعات از یک کامپیوتر حفاظت شده و صدمه زدن به آن کرد. این اتهام در ارتباط با دانلود در حدود 4 میلیون مقاله ژورنال دانشگاهی از پایگاه اطلاعاتی "جیاستور" (JSTOR) وارد شد.
بر اساس کیفرخواست، سوارتز یک لپتاپ به شبکه کامپیوتری دانشگاه امآیتی متصل کرده و از این طریق توانسته بود اسناد مورد نظر را دانلود کند. دادستان ادعا کرد که وی قصد داشت این مقالهها را در اختیار عموم قرار دهد.

کارمن اورتیز، دادستان ماساچوست، که خواهان اشد مجازات برای سوارتز بود
سوارتز خود را به مقامات تسلیم کرده، هارددیسک حاوی مقالات را نیز تحویل داد و سپس به قید ضمانت آزاد شد. پس از بازداشت و تحویل مقالات جیاستور با صدور بیانیهای اعلام کرد از شکایت صرفنظر میکند اما دانشگاه ماساچوست از اظهار نظر خودداری کرد.
دعوی قضایی ادامه یافت و اتهاماتی چون کلاهبرداری کامپیوتری به قوت خود باقی مانند. این اتهامات میتوانستند در حدود 1 میلیون دلار جریمه نقدی و 35 سال زندان به همراه داشته باشند.

با اینکه جیاستور از شکایت صرفنظر کرد اما تعقیب قضایی سوارتز ادامه یافت
اندکی قبل از مرگ سوارتز، جی استور اعلام کرد که 4 میلیون مقاله را به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار خواهد داد اما این امر نیز تغییری در اتهامات وارده نداشت.
انتقاد از حملات سایبری آمریکا و اسرائیل به ایران و همچنین سیاستهای اوباما
سوارتز پيش از مرگش آشکارا از آمريکا و رژيم اسرائيل به دليل به راه انداختن حملات مشترک سايبري عليه ايران انتقاد کرده بود. وی البته به این نکته نیز اشاره داشت که صنایع تسلیحاتی و الکترونیکی در آمریکا سعی دارند با اغراق در مورد واژههایی چون جنگ سایبری فضا را برای ارائه تولیدات امنیتی خود در عرصه سایبری آماده سازند و دولت نیز در این امر با آنها سهیم شده زیرا بدین بهانه میتواند جاسوسی سایبری از شهروندان و محدودیتهای وارده بر آنها را افزایش دهد.
مصاحبه آرون سوارتز با شبکه راشاتودی در مورد ویروس "شعله"
که ظاهرا تأسیسات الکترونیکی کشورمان را هدف قرار داده بود.
برای دانلود اینجا کلیک کنید
اين وبلاگ نويس آمريکايي همچنين از منتقدان سرسخت "فهرست کشتار" باراک اوباما و ديگر سياستهاي دولت آمريکا بود. بنا بر گزارشها، اوباما اسامي افرادي را که از نظر آمريکا مظنون به تروريسم هستند در "فهرست کشتار" تاييد ميکند و اين افراد پس از تاييد نهايي وي در فهرست کشتارهاي هدفمند قرار ميگيرند.

سوارتز از منتقدین جدی "لیست مرگ" اوباما و حملات هواپیماهای بدون سرنشین بود
خودکشی در بروکلین
آرون سوارتز در 11 ژانویه 2011 در آپارتمانش واقع در محله بروکلین نیویورک به زندگی خود پایان داد. پزشکی قانونی علت مرگ را حلق آویز شدن اعلام کرد. بنا بر گزارش ها وی چندین بار در وبلاگ خود اعلام کرده بود که دچار افسردگی است. چندی بعد جسد او را در اپارتمانش یافتند. ظاهرا او دست به خودکشی زده بود.

جسد سوارتز 26 ساله را در اپارتمانش یافتند.
ظاهرا او دست به خودکشی زده بود.
مراسم تدفین وی در روز سهشنبه 15 ژانویه 2013 بدر هایلندپارک ایلینویز برگزار شد. در این مراسم تیم برنرز لی، خالق شبکه جهانی وب، به سخنرانی پرداخت.

تیم برنرز لی، خالق شبکه جهانی وب،
با حضور در مراسم تدوین سوارتز به وی ادای احترام کرد
پس از مرگ سوارتز بود که سیستم قضایی آمریکا وی را از اتهام وارده تبرئه کرد!
پدر سوارتز: پسرم را دولت آمریکا کشت
پدر سوارتز که یک مشاور مالکیت معنوی در آزمایشگاه کامپیوتری دانشگاه ماساچوست است معتقد است که پسرش قربانی سیاستهای دولت آمریکا شده. روبرت سوارتز در مراسم تدفین پسرش که نزدیک به 90 دقیقه به طول انجامید با ناراحتی گفت: "آرون خودکشی نکرد بلکه دولت او را کشت. کسی که جهان را به یک مکان بهتر تبدیل کرده بود، توسط دولت به سمت مرگ سوق داده شد."

پدر سوارتز اعلام کرد که دولت آمریکا مسؤول مرگ فرزندش است
خانواده و همکاران سوارتز یک وبسایت به یاد وی ایجاد کرده و در آن با انتشار بیانیهای اعلام کردند: "وی از مهارتهای شگرف خود به عنوان یک برنامهنویس و تکنولوژیست نه برای ثروتمند کردن خود بلکه برای آزادتر و بهتر کردن اینترنت و جهان استفاده کرد."
همکار و دوست سوارتز در مصاحبه با سیانان دولت آمریکا را مسؤول مرگ وی معرفی میکند
برای دانلود اینجا کلیک کنید
درخواست مردم برای اصلاح سیستم قضایی ناکارآمد آمریکا
در عرض تنها سه روز، 30 هزار نفر با امضای یک طومار انلاین از کاخ سفید درخواست کردند که دادستان کارمن اوریتز را به علت "زیادهروی در پرونده آرون سوارتز" از کار برکنار نماید.
در یک طومار دیگر از دولت آمریکا خواسته شده بود که استفان هایمن، معاون دادستان، را به علت "تعقیب متعصبانه یک جرم الکترونیکی نه چندان جدی و غیرخشونتآمیز" که منجر به خودکشی سوارتز شد، برکنار نماید.

کارمن اوریتز و استفان هایمن، دو داستانی که سوارتز را تا حد مرگ تحت تعقیب قرار دادند
هایمن با خودکشی یک هکر کامپیوتری جوان دیگر نیز مرتبط دانسته میشود. اندرو گود، وکیل اهل بوستون که وکالت سوارتز را بر عهده داشت، میگوید که قبلا دادستانها فدرال را در مورد افسردگی و احتمال خودکشی سوارتز مطلع ساخته بود اما آنها در جواب گفتند: "او را به زندان بینداز. آنجا ایمن میماند."
آیا مرگ سوارتز پایان خشونتهای سیستم قضایی آمریکا خواهد بود؟
وین گوزتولا، روزنامهنگار آمریکایی در مصاحبهای با راشا تودی در مورد پرنده سوارتز در پاسخ به این سوال که آیا پس از این اتفاق نحوه برخورد مقامات آمریکا با فعالانی همچون سوارتز تغییر خواهد کرد یا نه، گفت: "تصور نمیکنم در کشوری مانند آمریکا این شیوه تغییر کند. دولت آمریکا به برخورد با فعالان اینترنتی توجه زیادی دارد. مسلما مجرمین دیگری مانند بانکدارها در این جامعه وجود دارند که جرائم بسیار بزرگی را مرتکب میشوند و جرائمی واقعی مانند شکنجه کردن زندانیان وجود دارند، اما سیستم قضایی آمریکا علاقه بیشتری به تحت پیگرد قرار دادن افرادی مانند سوارتز دارند."
گزارش راشاتودی در مورد مرگ سوارتز و
مصاحبه وی در مورد ضرورت آزادی اطلاعات در اینترنت
برای دانلود اینجا کلیک کنید
منابع و مآخذ
www.cnn.com/2013/01/15/tech/web/aaron-swartz-internet/index.html














جام سیاسی؛ سایت بی بی سی فارسی (BBCPersian) امروز نوشت: «تحقیقات درباره روش بازجویی سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا -سیا- بدون تصمیم به پیگرد متخلفان احتمالی، پایان یافته است.»
وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرده است که تحقیقات این وزارتخانه در مورد کشته شدن دو فرد بازداشتی در افغانستان و عراق، با بررسی وضعیت یکصد و یک نفر پایان یافته که از زمان حملات انتحاری یازدهم سپتامبر سال ٢٠١١ در آمریکا بازداشت شده بودند. "اریک هولدر" دادستان کل ایالات متحده، گفته است: «با وجود انجام تحقیقاتی گسترده، "شواهد متقنی" به دست نیامده تا بتوان با اتکای به آن ها، به پیگرد مظنونان به تخلف از قوانین در بازجویی از زندانیان مبادرت کرد. نتایج این تحقیقات، زمینه لازم برای پیگرد قضایی افراد خاصی را فراهم نیاورده و به این ترتیب، تشکیل پرونده های قضایی توجیهپذیر نبوده است.»
این سایت افزود: «نتایج به دست آمده از تحقیقات و اظهارات مقامات دادگستری آمریکا با انتقاد شدید مدافعان حقوق بشر مواجه شده و یک گروه برجسته آمریکایی فعال در زمینه حمایت از حقوق مدنی، رویکرد دولت نسبت به موضوع بدرفتاری با مظنونان به جرایم تروریستی را "ننگ آور" خوانده است. در مقابل، یک مقام سازمان سیا از نتیجه تحقیقات و تصمیم به خودداری از پیگرد قانونی کارکنان این سازمان استقبال کرده است. مقامات سیا همواره تأکید کردهاند که روش بازجویی این سازمان از مظنونان اقدامات تروریستی، با دستورالعمل صادره از سوی مشاوران حقوقی دولت "جرج بوش" رئیس جمهور سابق ایالات متحده منطبق بوده و در نتیجه، تخلفی از روش های مورد تأیید دولت وقت این کشور صورت نگرفته است.»
در ماه ژوئن سال ٢٠١١، وزارت دادگستری ایالات متحده دستور آغاز تحقیقات جنایی در مورد کشته شدن دو نفر در بازداشتگاه های تحت نظر نیروهای آمریکایی در خارج را صادر کرد. اگرچه اسامی این دو رسما منتشر نشده است، اما گفته می شود که آنان "گل رحمان" و "مناضل الجمادی" بوده اند.
مناضل الجمادی، اهل عراق، که در ارتباط با بمب گذاری منجر به مرگ دوازده نفر در دفاتر صلیب سرخ در آن کشور دستگیر شده بود، هنگام بازداشت در زندان ابوغریب عراق در نوامبر سال ٢٠٠٣ جان داد و گل رحمان، که توسط نیروهای آمریکایی در جریان درگیری با شبه نظامیان حزب اسلامی گلبدین حکمتیار در سال ٢٠٠٢ در افغانستان دستگیر شده بود، کوتاه مدتی پس از دستگیری در یک زندان مخفی سیا در نزدیکی کابل درگذشت.
مدافعان حقوق بشر کشته شدن این دو نفر را به شکنجه و بدرفتاری در جریان بازجویی نسبت داده و خواستار انجام تحقیقات و مجازات بازجویان شده بودند. در پی درگذشت گل رحمان در زندان مخفی سیا، مشخص شد که وی هنگام مرگ به یک دیوار بتونی زنجیر شده بود.
سازمان های مدافع حقوق بشر، این روش را نوعی شکنجه و در نتیجه مغایر قوانین ایالات متحده دانسته و خواستار تعقیب قانونی و مجازات بازجویان شده بودند.
در مورد مناضل الجمادی در زندان ابوغریب، پزشک قانونی ارتش آمریکا مرگ او را "قتل" دانست و بر اساس برخی گزارش ها، این شهروند عراقی هنگام بازداشت هدف ضرب و شتم نفرات ارتش آمریکا قرار گرفته بود. کسان دیگری نیز گفته بودند که زندانبانان او را به نردههای پنجره زندان زنجیر کرده و یک کیسه شن را روی سر او گذاشته بودند.
دادستان کل آمریکا به مناسبت پایان تحقیقات جنایی در مورد مرگ این دو نفر و بازجویی از افراد دیگری توسط مأموران سیا در خارج از خاک آمریکا، بیانیه ای صادر کرد. در این بیانیه آمده است: «بر اساس سوابق مربوط به مرگ این دو نفر، وزارت دادگستری تصمیم گرفته است از پیگرد قانونی متهمان احتمالی خودداری کند؛ به این دلیل که کیفیت و کمیت شواهد موجود در حدی نیست که بتوان بر اساس آن ها، صدور رأی محکومیت علیه متهمان را محتمل دانست.»
اریک هولدر در عین حال تأکید کرده که هدف از تحقیقات وزارت دادگستری، رفع تردیدهای موجود نسبت به قابل قبول بودن روش بازجویی مورد استفاده در این موارد نبوده است.
این تحقیقات در سال ٢٠٠٨ و برای روشن کردن این موضوع آغاز شد که "آیا نحوه رفتار با بازداشتیان، با دستورالعمل های صادره توسط مشاوران حقوقی دولت بوش انطباق داشته است یا نه؟
بر اساس آن دستورالعمل ها، انواعی از روش های بازجویی شامل القای حس خفگی در آب یا خفگی مصنوعی مجاز دانسته می شد، هر چند دولت باراک اوباما این روش ها را مصداق شکنجه دانسته و ممنوع کرده است.
بی بی سی فارسی در توجیه اقدام دادستانی آمریکا افزود: «در برخی از کشورها، به منظور جلوگیری از برگزاری محاکمات طولانی و بدون نتیجه، معمولا دادستانی صرفا در مواردی به تعقیب کیفری متهمان مبادرت می ورزد که احتمال بدهد شواهدی که در اختیار دارد به محکومیت متهم منجر خواهد شد.»
.jpg)
به نوشته سایت بی بی سی فارسی، تحقیقات اولیه صرفا با این هدف آغاز شد که به چه دلیل فیلم های ویدیویی جلسات بازجویی به شکلی مرموز از میان رفته؟ اما دادستان کل بعدا دستور گسترش دامنه تحقیقات در مورد بازداشت و بازجویی از یکصد و یک تن از کسانی را صادر کرد که گفته شده است پس از حملات یازدهم سپتامبر سال ٢٠٠١ توسط مأموران آمریکایی بازداشت شدند.
گفتنی است بعضی دیگر از روش هایی که بازجویان سیا به آن متهم شده اند عبارت است از: «پا گذاشتن بر روی زنجیر پابند زندانیان که باعث آزار مچ پای آنان می شد» ، «شستشوی افراد با برس سیمی» و «دمیدن مداوم دود سیگار به صورت فرد تحت بازجویی».
با اعلام خاتمه تحقیقات، "دیوید پترائوس" رئیس سیا، از کارمندان این سازمان به خاطر همکاری با هیأت تحقیق قدردانی کرد و گفت: «به عنوان مأموران اطلاعاتی، با خاتمه این تحققیات، ما به جای نگریستن به گذشته، به چالش های آتی نگاه می کنیم، اما بسیار مهم است که با تحقیقات وزارت دادگستری در مورد حوادثی که در گذشته روی داده نیز همکاری کامل به خرج داده ایم.»
در مقابل، "جمیل جافر" مدیر اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا، نتیجه تحقیقات وزارت دادگستری را "شرم آور" توصیف کرده است.
337

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ
آیا از آن کس که در آسمان است ایمن گشتهاید که بر شما تندبادی از سنگریزه (طوفان شن) فرو فرستد؟ به زودی خواهید دانست که بیم دادن و هشدار من چگونه است!


روزنامه انقلاب اسلامی به صاحب امتیازی ابوالحسن بنی صدر



روزنامه اطلاعات که در آن زمان هم به مدیریت سید محمود دعایی منتشر می شد



روزنامه جمهوری اسلامی وابسته به حزب جمهوری اسلامی



روزنامه کیهان در سال 1359 به مدیریت ابراهیم یزدی منتشر می شد



هفته نامه مجاهد وابسته به سازمان منافقین

هفته نامه رنجبر وابسته به حزب مائویست رنجبران

پايگاه يكم ترابري ، ارديبهشت ۱۳۵۸ ...
با وجودي كه چند ماهي از پيروزي انقلاب نگذشته بود . اما ارتش هنوز به ثبات لازم نرسده و سردر گمي خاصي بين آن ها مشهود بود . بحث هاي دسته جمعي و گروهي كه در كوچه و بازار مرسوم بود . به پادگان ها هم سرايت كرده بود . و من عملآ در خط پرواز مي ديدم آقايوني كه تا ديروز مجيز شاه و خاندان پهلوي رو مي گفتند ، چگونه انقلابي شده و در باب فساد رژيم گذشته با شور و اشتياق با يك ديگر بحث مي كردند .. ! اولين بار بود كه با واژه ها و نام هايي چون .. ايدئولوژي ، انقلاب شيلي ، آلنده و پينوشه ، مكتب ، ليبرال و حتي با امپرياليسم آشنا مي شدم . تازه در اين ايام بود فهميدم كه آرمي كه تا پيش از انقلاب بر روي سينه و لباس پروازم نصب مي كردم . امپريال آن مفهوم امپرياليست داره !! خيلي ها همون روز هاي نخست و به محض پيروزي انقلاب ، گوشه آرم سينه خود را بريده بودند . با سليقه ها هم با نخ گلدوزي واژه امپريال رو محو كرده بودند . نا اميدي و بلاتكليفي خاصي در چهره همكاران مشاهده مي شد . جالب اين كه تعدادي از درجه داران به اصطلاح مبارز ، كنترل پايگاه رو در دست گرفته بودند ! ديگر ستاد پايگاه كه روزگاري دفتر تيمسار اميرفضلي ، امير اردلان و معين زند بود . جاي خود رو به شورايي متشكل از درجه داران انقلابي داده بود .
ديگه قيافه ها هم تغير كرده بود ! چهره همكاراني كه سال ها صورت آن ها رو صاف و به اصطلاح سه تيغه مي ديدم . حالا با گذاشتن ريش انبوه و حركات به ظاهر اسلامي خيلي با گذشته تغير كرده بودند ! برخي همكاران مثل من كه هنوز ته دلشون با شاه بود . سر خورده فقط نظاره گر بودند . در همين ايام بود كه براي نخستين بار كلمه اعتصاب رو از زبان افسران خلبان سي - ۱۳۰ مي شنيدم ! دقيقآ يادم نيست چند روز پرواز هاي لجستيك نيروي هوايي خوابيد . واي كه چقدر اون زمان دلم هواي پرواز رو كرده بود . و مي خواستم با اوج گرفتن در آسمان كم تر شاهد اين بلبشو ها باشم . چون تا پيش از انقلاب در عمليات و ديسپچ پايگاه مامور بودم . و كم فرصت پرواز رفتن رو پيدا مي كردم . حالا هم كه به خط پرواز برگشتم ، اعتصابات ، خواسته ها .. دلم رو درد مي آورد ! باز زياد به حاشيه رفتم .. ولي مي خواهم شما دوستان جوون دقيقآ وضعيت اون ايام رو تجسم كنيد . بله مي گفتم ... از آن جا كه سياست و خط مش ارتش در رژيم گذشته دور نگه داشتن پرسنل از سياست بود . واقعآ مفهوم انقلاب رو درك نكرده بودم . و مي دانستم خيلي هاي ديگر هم چنين هستند .
باور كنيد در بهبوحه پيروزي انقلاب وقتي براي نخستين بار شعار مرگ بر آمريكا رو شنيدم . درك آن برايم خيلي سخت بود . مدام از خودم مي پرسيدم .. تظاهر كنندگان به آمريكايي هاي بيچاره چه كار دارند !؟ چون تصويري كه از آمريكا در ذهن من و امثال من حك كرده بودند . آمريكا يا همون عمو سام رو مظهر تمدن و آزادي مي پنداشتيم ! و مردم آن را فرشتگان بي آزار و با فرهنگ تلقي مي كرديم . اما نگو در زماني كه من و همفكرانم در غم گروگان هاي آمريكايي غصه دار بوديم . و كار انقلابي دانشجويان خط امام رو مغاير با اصول دموكراسي دانسته و گاهي هم جسارت به خرج داده در جمع دوستان صميمي اعتراضي رو زمزمه مي كرديم ... در آريزونا و صحراي نوادا ، محلي كه دوره هاي نجات ( سورواول ) رو يه زماني ايراني ها آموزش مي ديدند ، نود نفر كماندو ( آمريكن مرين ) موسوم به " دلتا " سرگرم آموزش و حمله به ساختمان سفارت آمريكا به سرپرستي سرهنگ " چارلي بكويث " و سرگرد " ميدوز " بودند . اين منطقه به دليل شباهت آب هوايي اش به مناطق كويري ايران براي آموزش انتخاب شده بود . و در آن ساختمان هايي شبيه به سفارت ساخته بودند ..
طرح عملياتي با نام پنجه عقاب ...
اواخر دوره رياست جمهوري جيمي كارتر بود كه مسئله اشغال سفارت آمريكا و دستگيري جاسوسان آمريكايي صورت گرفته بود . يادمه اون ايام بني صدر علاوه بر مسئوليت رياست قوه مجريه ، فرمانده كل قوا هم بود . همون موقع هم عده اي مخالف سياست هاي بني صدر بودند . و او را مهره آمريكا مي ناميدند . حالا كه وقايع و اتفاقات اون زمان رو بررسي مي كنم ، بيشتر با چهره و اعمال بعضي ها كه ادعاي وطن پرستي داشتند برايم روشن مي شود . بگذريم .. درست نيمه شب چهارم ارديبهشت ماه سال ۱۳۵۸ بود كه كماندوهاي آمريكايي كه پيش از آن در قاهره مستقر شده و سپس به ناو بزرگ هواپيمابر " نيميتز " انتقال يافته بودند با هماهنگي مستقيم جيمي كارتر كه در كاخ سفيد جلوي تلفن قرمز رنگ اش نشسته بود با رمز " برويد " آغاز شد . طبق نقشه اي كه طراحي شده بود و ماه ها روي آن كار عملياتي انجام داده بودند . قرار بود سه فروند هواپيماي سي - ۱۳۰ ام سي براي جا به جايي نيروها و سه فروند هركولس اي سي كه حامل سوخت براي هلي كوپتر ها بود ، از يكي از جزاير عمان به سوي ايران پرواز كرده و در كوير طبس فرود آيند ...
نقش عوامل ستون پنجم ...
همان طور كه عرض كردم نقشه آن ها بسيار دقيق و حساب شده بود . البته اين رو هم بگم آن ها روي عوامل وطن فروش و ستون پنجم ايراني حساب ويژه اي باز كرده بودند . و از مدت ها پيش با مسئولان رده بالاي آمريكايي در تهران هماهنگي هاي لازم شده بود . آن ها هم چنين براي مطمئن شدن از عدم تغير محل نگهداري گروگان ها ، گروهي رو اگه اشتباه نكنم با عنوان فرستادگان مذهبي يا حقوق بشر براي گفت و گو با گروگان ها به تهران اعزام كردند . كه بعد ها معلوم شد ماموريت آن ها جاسوسي بوده است ! حالا كه بحث جاسوسي و ستون پنجم شد . بهتره عرض كنم دو نوع جاسوس و خود فروخته داشتيم . دسته اول افراد ناراضي و احتمالآ تحصيل كرده آمريكا بودند كه بيشتر نقش تداركات داخلي از قبيل تهيه كاميون ، ماشين ، انبار و نهايتآ رابط مقامات آمريكايي در سفارت بودند . حتي من شنيدم بعضي از آن ها به شهر هاي يزد و اطراف آن رفته و در پوشش مسئول معدن يا محيط زيست شرايط رو مرتب بررسي مي كردند . گروه دوم در ميان مسئولان رده بالاي نظام رخنه كرده بودند كه بعد ها به نمونه كارهاي آن ها اشاره خواهم كرد ..
طبق طرحي كه در دست داشتند ، قرار بود هشت فروند هلي كوپتر ( كه دو فروند آن رزرو بود ) بعد از فرود در صحراي طبس و سوخت گيري مجدد به سوي مرحله دوم عمليات كه همانا تهران بود پرواز كنند . آن ها طوري برنامه ريزي كرده بودند كه قرار بود هلي كوپتر ها بعد از سوار كردن كماندو ها كه به قول خودشون از ديوار راست هم بالا مي رفتند ، يك ساعت قبل از طلوع آفتاب در نزديكي تهران فرود آيند ! آن ها همچنين قرار بود با طلوع سپيده دم خورشيد در تپه هاي نزديك گرمسار خودشون رو پنهان كرده و شب هنگام به سمت محل ماموريت خويش كه همانا استاديوم ورزشي امجديه بود پرواز نمايند !! جالبه بدونيد كه چراغ هاي ورزشگاه هم آن شب بر خلاف شب هاي قبل ، تا صبح روشن گذاشته بودند ! خب طبيعي است از ورزشگاه به بعد رو مي شود حدس زد . چون سفارت آمريكا تا آن جا فاصله چنداني نداشت . و آقايون ستون پنجم وسايل حمل و نقل كماندو ها رو آماده كرده بودند ! همچنين قرار بود يك عده از كماندو ها هم به سمت وزارت امور خارجه رفته و كاردار و همراه اش رو كه در اين وزارتخانه نگهداري مي شدند . به ورزشگاه بر گردانند !
طوفان شن و باقي قضايا ....
در باره شكست اين عمليات حرف و حديث فراواني نقل شده است . البته تناقض هاي زيادي هم به چشم مي خورد . كه من با هيچ كدام از آن ها كاري ندارم . دوستان مي توانند از طريق سرچ گوگل اطلاعات مفيدي رو به دست آورند . اما من سعي دارم همان طور كه در بالا عرض كردم به موضوعاتي اشاره كنم كه خود شاهد آن بودم . نخستين موضوعي كه در ميان اخبار آن روزگار بيشتر به چشم مي آيد . وجود توفان شن است . بر حسب اسناد ارائه شده ، كاخ سفيد از طريق اداره هواشناسي دقيقآ وضعيت آب و هوايي منطقه رو در آن وقت سال در نظر گرفته بودند . يك شايعه اي كه همان موقع دهان به دهان مي گشت . اشاره به هدف قرار دادن روس ها با اشعه ليزر داشت . كه من به شخصه در هيچ يك از خاطرات آمريكايي ها و يا در جرايد و رسانه ها مشاهده نكردم . ظاهرآ به دليل ايراد فني يكي از هلي كوپتر ها ، و نقص سيستم هيدروليك هلي كوپتري ديگر ، آن ها با تهايت تلاش با يك ساعت و نيم تآخير به گروه سي - ۱۳۰ ها مي پيوندند . فرماندهان عمليات خيلي سعي مي كنند طي تماس با سر فرماندهي عمليات كه در ناو مستقر است برنامه رو كنسل اعلام كنند ! از طرفي هم كارتر به جمع كردن مشاوران نظامي خود لحظات پر التهابي رو سپري مي كند .
به هر حال در شرايطي كه تمام برنامه ها به هم خورده بود . و فرماندهان مستآصل و درمانده بودند . حوادث غير قابل پيش بيني هم در آن نيمه هاي شب به وقوع پيوست . از آن جمله ورود يك كاميون حامل سوخت كه به وسيله سلاح ضد تانك منفجر مي شود . و با فرا رسيدن اتوبوس مسافربري و شليك به لاستيك هاي آن ماشين رو متوقف كرده و مسافران رو پياده مي كنند . ظاهرآ در همين اثنا كاميوني ديگر از راه رسيده و با مشاهده وضعيت فوق دور زده و از مهلكه فرار مي كند ! ترس از لو رفتن عمليات و نقص فني دو فروند هلي كوپتر ، بد جوري اعصاب خلبانان و فرماندهان رو به هم مي ريزد . در اين اثنا يكي از هلي كوپتر ها موقع بلند شدن به دليل وجود طوفان و ديد نامناسب به سمت راست متمايل شده و به يك فروند هواپيماي سي - ۱۳۰ برخورد مي كند ... انفجار ناشي از اين برخورد كه محوطه رو مثل روز روشن كرده بود . جهنمي از اتش به وجود مي آورد كه طي آن هشت نفر از خدمه آمريكايي در آتش ناشي از سوختن هواپيما و هلي كوپتر جزغاله مي شوند ..
بمب باران مدارك باقي مانده در طبس !!
بعد از فرار با عجله كماندوها از محل ماموريت ، شب آن روز جيمي كارتر با اعلام رسمي شكست طرح خود ، افتضاح بزرگي رو در اذهان عمومي به وجود مي آورد . با پخش صداي رئيس جمهور آمريكا كه به گفته كارشناسان حامل پيامي براي عوامل سرسپرده خود در ايران بود . بني صدر كه در آن زمان مسئوليت فرماندهي كل قوا رو به عهده داشت . با پي بردن به سخنان كارتر كه رسمآ اعلام كرده بود اسناد مهمي در محل حادثه و درون هلي كوپتر ها به جاي مانده است ، به هماهنگي تيمسار باقري فرمانده وقت نيروي هوايي شكاري بمب افكن هاي ايراني بدون هيچ دليل منطقي با پرواز بر فراز منطقه باقيمانده هلي كوپتر ها رو كه اغلب قابل استفاده و سالم بودند . منهدم مي نمايند ! و تنها يك فروند از اين ماجرا سالم باقي مي ماند كه بعد ها به ارتش ايران ملحق شده و آن گونه كه شنيدم ،خدمات ارزنده اي در زمان جنگ هشت ساله ارائه داده بود . اما خبر تآسف باري كه هم زمان با بمباران محل حادثه به گوش رسيد ، شهادت مظلومانه برادر پاسدار " منتظر قائم " كه براي محافظت از اسناد و مدارك به جاي مانده از محل پاسداري مي داد بود كه دل مردم رو به درد آورد . نمونه ديگر اين كارشكني ها جمع كردن تمام توپ هاي پدافند در مهرآباد و ايستگاه هاي مهم و استراتژي كشور به دستور تيمسار باقري درست چند روز قبل از جنگ بود !!
پرواز خلخالي به طبس ...
مدتي بعد از پيروزي انقلاب آوازه روحاني اي به نام صادق خلخالي در كشور پيچيد . او كه از بدو انقلاب در مقام قاضي القضات به محاكمه و اعدام سران نظام شاهنشاهي پرداخته . و بعد ها به عنوان دادستان و رئيس دادگاه هاي انقلاب و رئيس اداره مبارزه با مواد مخدر قاچاقچيان بزرگي رو محاكمه و اعدام كرده بود ، حسابي به چهره اي شناخته شده مبدل شد . چهره اي كه نام اش لرزه بر دل خلافكاران مي انداخت . من قبل از اين كه با اين روحاني ماجراجو به پرواز بروم ، به دليل مصاحبه هاي جنجالي اش حسابي با تفكر وي آشنا شده بودم . يادمه چند هفته بعد از حادثه طبس سخنان وي با تيتر درشت در صفحات نخست روزنامه ها به چشم مي خورد . صادق خلخالي گفته بود كه حكم اعدام شاه ، فرح ، اشرف ، غلامرضا ، شعبان جعفري ، سپهبد اويسي و پاليزبان ، اردشير زاهدي و خيلي هاي ديگر رو صادر كرده است . و هر ايراني كه اين افراد رو به قتل برسانند عامل اجراي حكم دادگاه محسوب خواهد شد ! وي همچنين گفته بود .. هويدا يك ميليون دلار تقاضاي رشوه داده بود تا اعدام او دو ماه به تآخير افتاده تا فرصتي يابد توصيه هاش رو به دولت بدهد .
يك روز صبح بعد از حادثه طبس كه حرف و حديث هاي فراواني رو موجب شده بود . اعلام كردند كه يك فروند هواپيماي سي - ۱۳۰ ساعت هشت صبح به سوي طبس پرواز كنه .. تا قبل از آمدن خلخالي هيچ كس نمي دونست كه مسافران هواپيما چه كساني هستند ! دقيقآ يادم نيست كه نوبت خودم بود يا داوطلب رفتم .. به هر حال وقتي خواستيم حركت كنيم ، ديدم حاج آقا خلخالي با هياتي همراه سوار هواپيما شدند . كاري ندارم كه دست بوسان آستان ارادت او چه دولا سه لايي مي شدند . به هرحال سوار شده و به سوي طبس پرواز كرديم . هنوز كاملآ اوج نگرفته بوديم كه حاج آقا به همراه يك سرهنگ نيروي زميني كه قد بسيار بلندي داشت اجازه خواسته و به كابين آمدند .. در تمام مدت پرواز آن دو با هم حرف مي زدند .. بيشر سرهنگه حرف مي زد و خلخالي سرش رو به علامت تصديق تكان مي داد . صداي موتور هم مانع از ان بود تا مكالمات ان ها شنيده شود ! قبل از فرود همان جناب سرهنگ بلند شده و خواهش كرد حاج آقا مي فرمايند اگه امكان داره يه دور در اطراف محيط بزنيد تا وسعت عمليات آمريكايي ها مشخص بشه ! و ما وسعت رو نشون داديم !!
قرار بود جنازه هاي آمريكايي در تابوت هاي مخصوص قرار داده شود تا به آمريكا فرستاده شود . يادمه همون زمان از قيمت بالاي اين تابوت ها سخن به ميان آمده بود ! به هرحال انگار پاسداران و بچه هاي كميته از قبل مي دانستند حاج آقا مي آيد .. چون به استقبالش آمده و هر جا حاج آقا مي رفت به دنبال او به راه مي افتادند . خلاصه حاج آقا به دقت و وسواس تمام از همه صحنه ها ديدن كرده و آن جناب سرهنگ هم مرتب نظراتش رو به حاج آقا مي گفت .. ولي هر زمان حاج اقا لب به سخن مي گشودند ، جناب سرهنگ هم سريع مانند ژورناليست هاي حرفه اي تند تند يادداشت مي كرد . از جمله مواردي كه اون روز بررسي شد و تيم همراه به دنبال ان بودند ، اسناد و مداركي كه جيمي كارتر اعلام كرده بود .. ولي شدت بمباران طوري بود كه هيچ آثاري از آن به جا نماند .. بچه هاي كميته از عملكرد خود تعريف مي كردند و اين كه پرسنل ژاندارمري با آن ها همكاري لازم رو نكرده است . در ادامه بچه ها از نحوه شهادت برادر پاسدار منتظر قائم گفتند ..
آزاد سازي گروگان ها ...
من به دليل اين كه آدم سياسي نبودم ، زياد مسايل مهم روز رو دنبال نمي كردم . ولي شنيدم جيمي كارتر خيلي سعي كرد تا قبل از فرا رسيدن انتخابات مسئله گروگان ها رو حل كند . از طرفي تو امريكا غوغا بر پا شده بود كه چرا با صرف بودجه كلان فرزندان ما رو به كشتن داديد ... به هر حال تا پايان انتخابات اين امر صورت نگرفت و تنها بعد از سوگند خوردن رسمي رونالد ريگان قرار شد گروگان ها آزاد شوند .. و در نهايت در يكي از نيمه هاي شب ، يك فروند هواپيماي سي - ۱۳۰ ايرلندي به فرودگاه مهرآباد نشسته و به رمپ نظامي وارد شد . عمليات اعلام كرد هواپيماي فوق به انتهاي باند نظامي هدايت شود .. اون موقع اغلب بچه هاي خط پرواز در اداره به جاي كلاه رسمي نيروي هوايي ، كلا ه هاي محلي بر روي سر خود مي گذاشتند كه من هم از اين قاعده مستثني نبودم ! و با كلاهي كه از قوچان خريداري كرده بودم و به " قره كل " معروف بود به همراه يكي از دوستان به پيشباز كروي هواپيماي ايرلندي رفتيم . موقع سلام و عليك احساس كردم طفلكي ها بد جوري ترسيده اند !! تا اين كه دوستم گفت بهروز كلاه ات رو بردار ! با برداشتن كلاه نطق خلبانان هم باز شد و به ما اجازه دادند از داخل هواپيماي آن ها سيستم هاشون رو نگاه كنيم ...
بعد از پايان حادثه طبس و باز گشت آمريكايي ها به كشورشون كتاب هاي بسياري به قلم فرماندهان و دست اندر كاران اين ماجرا به رشته تحرير در آمد . همه ان ها از حادثه طبس به تلخي ياد مي كنند .. و متذكر شده اند عملياتي كه اين همه تمرين شد و بهترين نيروهاي داوطلب در آن حضور داشتند ، چگونه با وزش طوفاني اين چنين همه چيز در يك چشم به هم زدن به خاكستر تبدل شد . بعد از اين ماجرا يك بار ديگر هم با خلخالي به پرواز رفتم .. پرواز براي خواباندن درگيري ها در كردستان بود . كه ماموريت ما جاده خاكي شهر بانه بود ...
با تشكر و احترام
از وبلاگ خلبان بهروز مدرسي
حمله آمریکا به طبس
پنجم اردیبهشت، یادآور شکست نیروهای آمریکایی در سال۱۳۵۹ در صحرای طبس است. این واقعه، پس از آن روی داد که جیمیکارتر، رئیس جمهور ایالات متحده، تصمیم گرفت تا به ایران حمله نظامی کند. بهانۀ این هجوم، آزادی جاسوسانی بود که در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ به اسارت دانشجویان پیرو خط امام درآمده بودند. سران کاخ سفید که از حرکت دانشجویان غافلگیر شده بودند و توطئههایشان آشکار شده بود،[۱] تصمیم گرفتند از قوای نظامی استفاده کنند و با حمایت مزدوران داخلی و پشتوانه تبلیغاتی خبرگزاریهای استعماری به افکار خود جامعه عمل بپوشانند. و یکبار دیگر دولت دلخواه خود را در ایران به قدرت برسانند.
اشغال سفارت آمریکا
ملت ایران، دسیسههای آن دولت مستکبر برای شکست انقلابشان را دیده بودند. آمریکاییها پس از انقلاب، سعی میکردند حضور خود را در ایران حفظ کند و بدین سبب نقاب دوستی بر چهره داشتند؛ امّا رفتارهای آنان، شک برانگیز بود؛
۱- ملاقات مقامات آمریکایی با مهندس بازرگان به صورت محرمانه؛
۲- پذیرش شاه ایران به بهانۀ معالجات پزشکی.
سابقۀ عملکرد این کشور مستکبر، سبب شد تا مردم وقوع کودتایی بر ضد انقلاب خود را قطعی بدانند؛ از این رو حدود ۴۰۰ نفر از دانشجویان، سفارت را اشغال کردند و اعضای آن را به گروگان گرفتند. اسناد به دست آمده از لانۀ جاسوسی، نشان داد که سفارت آمریکا، به مکانی برای طراحی توطئه بر ضد ایران تبدیل شده است و از این روی آن را «لانۀ جاسوسی» نامیدند.
علل و اهداف تهاجم نظامی
تداوم حرکت انقلاب، بیداری دانشجویان و اتخاذ موضع فعال و افشای دسیسههای آنان، همچون تلاش برای شکست یا انحراف مسیر نهضت[۲] باعث ناامیدی استعمارگران از دستیابی دوباره به منافع و منابع ایران شد. طولانی شدن اسارت گروگانها، سبب تضعیف روحیۀ آمریکاییها و شکستن غرور آنان شد؛ زیرا آنها عادت داشتند که همیشه، پیروز باشند و تحمل شکست، برایشان بسیار دشوار بود، آن هم شکستی تاریخی از ملتی بیدار.
از جمله اهداف آمریکا برای این تجاوز، بازیابی روحیۀ سران کاخ سفید و سیاستمداران آن، ترمیم غرور آسیب دیدۀ خویش، آزادی گروگانها و تضعیف روحیۀ مردم ایران میتوان نام برد. بنا بود پس از اجرای عملیات آزادسازی گروگانها، مراکز مهم اقتصادی و مکان شخصیتهای مهم انقلاب نیز، مورد هجوم قرار بگیرد و کودتایی علیه نظام روی بدهد. کاخ سفید میخواست با این عمل، هم کار انقلاب را یکسره کند و هم سایر ملتها و دولتها عبرت بگیرند. جیمیکارتر میکوشید تا با نمایش اقتدار نیروهایش، برگ زرینی در کارنامۀ خود ثبت کند تا در انتخابات، دوباره برای ریاست جمهوری برگزیده شود.
نقشۀ دولت کارتر
سیاستمداران کاخ سفید، در ظاهر میکوشیدند مسألۀ گروگانها به صورت مسالمتآمیزحل شود؛ حتی آنها پیش از آغاز برنامۀ نظامی، برای مذاکرات جدید، زمینهچینی میکردند تا مسئولان ایران را غافلگیر کنند؛[۳]
اما در واقع، مدت پنجماه بود که نیروهای ویژهای را برای این کار در محیطی مشابه صحرای طبس در «آریزونا» آموزش میدادند. بنا بود که این طرح، با نام «عملیات پنجۀ عقاب» چهارم تا ششم اردیبهشت ۱۳۵۹ اجرا شود.
برنامه این گونه بود که در شب اول، هشت بالگرد و هفت هواپیمای غول پیکر C-130 در عمق خاک ایران فرود بیایند. سپس بالگردها و شبانه سوختگیری و به نقطهای در نزدیکی تهران پرواز کنند و تا شب بعد منتظر بمانند. بنا بود که شب دوم گروههای ویژهای به سفارت حمله کنند و همراه گروگانها، به ورزشگاهی نزدیکی سفارت بروند. سپس به طور همزمان، فرودگاه مجاور اشغال شود و همه با هواپیمایی که آنجا مستقر شده است، به پرواز درآیند.
سپس طرح پایانی اجرا میشد که شامل حمله به مراکز اقتصادی و اماکن شخصیتهای مؤثر و کلیدی و در نهایت کودتایی با همکاری عوامل لیبرال، ضد انقلاب و جاسوسان مستقر در ایران بود. سرانجام کارتر در نطقی، سقوط نهضت اسلامی را اعلام میکرد.
طبق برنامه، چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ش، هفت فروند هواپیمای غول پیکر c-130 و هشت فروند بالگرد وارد مرز ایران شدند، در حالی که نیروهای ویژۀ عملیات، تجهیزات پیشرفتۀ نظامی و وسایلی همچون جیپ، موتور سیکلتهای تندرو و مخصوص عملیات و… همراه داشتند.
آنها از جنوب کشور وارد مرزهای ایران شدند و با هماهنگی دولت بنیصدر پس از طی حدود یکصد کیلومتر، بدون اینکه مانعی در مسیرشان باشد، در فرودگاهی متروکه، نزدیک رباطخان طبس فرود آمدند. بنیصدر، پیشتر دستور داده بود که تجهیزات ضدهوایی از مسیر مورد نظر برداشته شوند. نیمهشب بود که نیروهای ویژه به صحرای طبس رسیدند. یکی از بالگردها از هواپیمای c-130 سوختگیری کرد و از زمین برخاست که ناگهان بر اثر اشتباه خلبان با هواپیما برخورد کرد و هر دو آتش گرفتند. سپس بر اثر طوفان شن، دو بالگرد دیگر، دچار نقص فنی شدند و از انجام عملیات باز ماندند. در نتیجه اجرای طرح با هماهنگی کارتر متوقف شد و آمریکاییها از بیم آنکه، همگی در طوفان شن نابود شوند یا اسیر نیروهای ایران بشوند، از فرصت شب استفاده کردند و فرار کردند. آنان، آنقدر برای فرار عجله کردند که هشت مزدور کشته شده، اسناد سری و محرمانه در بالگردهای به جا مانده را باقی گذاشتند.
صبح هنگام به وقت آمریکا، هنگامی که کارتر در تلویزیون ظاهر شد، از چشمان برافروخته و متورم وی، آشکار بود که شب را نخوابیده است. وی اعلام کرد که عملیات «پنجه عقاب» شکست خورده است. سپس اظهار کرد که اسناد طبقهبندی شده سری، در بالگردها به جای مانده است.
در واقع این پیام، برای بنیصدر، صادر شده بود. بیدرنگ، بنیصدر دستور داد چند بمبافکن، بالگردهای به جا مانده را بمباران کنند. بر اثر این خیانت، فرمانده سپاه یزد محمد منتظر قائم که برای بازرسی و بررسی محل به آنجا رفته بود به شهادت رسید.[۴]
پیامدهای این واقعه:
شکست طبس، یک ضربۀ محکم بر پیکرۀ استکبار و سبب رسوایی سران کاخ سفید شد. آمریکا میخواست مردم ایران را تنبیه کند؛ ولی نتیجه برعکس شد. دیگر آنکه ملت ایران هوشیارتر و دشمنی مستکبران اشکارتر شد، منافقان و همراهان داخلی استکبار جهانی رسوا شدند. کارتر در پی آن بود که پس از آزادی گروگانها، دوباره برای ریاست جمهوری برگزیده شود؛ ولی به سبب این ناکامی و تصمیم امام(ره)، مبنی بر نگهداشتن جاسوسان تا برگزاری انتخابات، مردم ایالات متحده به کارتر رأی ندادند و وی در انتخابات، شکست خورد. بعدها وی در مصاحبهای گفت:
«دوران ریاست جمهوری من، بدترین دورههای ریاست جمهوری در آمریکا بوده است؛ زیرا در آن زمان، دولت آمریکا در دست آیت الله خمینی در ایران به گروگان گرفته شد».[۵]
——————————————————————————–
[۱]. هادی سجادیپور، بازخوانی روند و پیامدهای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، شریف نیوز، آبان ۱۳۸۴٫
[۲]. ر.ک: امیررضا ستوده و حمید کاویانی، بحران ۴۴۴ روزه، تهران، ص ۲۰٫
[۳]. اشغال لانه جاسوسی آمریکا زمینهها و پیامدها، مجله حضور؛ ش ۸، ص ۲۰٫
[۴]. گروه تحقیق واحد مرکزی خبر صدا و سیمای ایران، شکست بزرگ آمریکا در واقعه طبس، ۴/۲/۱۳۶۱، ص ۱۹۷٫
[۵] . روزنامه کیهان، ۱۴/ ۲/ ۱۳۶۳٫
اندرو بریتبارت که هفته پیش در کنفرانسی اعلام کرده بود "ویدئوهایی در دست دارم که به عمر سیاسی اوباما پایان خواهد داد"، در پایان هفته به خاطر سکته قلبی درگذشت.
![]()
اندرو بریتبارت كيست؟
اندرو بریتبارت Andrew Breitbart متولد يكم فوريه ۱۹۹۶ در آمريكاست. او يك ناشر آمريكايي است.او مفسر و مقاله نويس واشنگتن تايمز بود.و مفسر گاه به گاه برنامه هاي خبري در آمريكا بود.
او پژوهشگر Arianna Huffington نيز بوده است. او اخبار خود را در اين سايت ها قرار مي داد : Breitbart.com
او پسر خوانده Arlene Breitbart رستوران دار و بانكدار بود و در برينتوود كه جايي بسيار مجلل است بزرگ شده است. او به خاطر مادرخوانده يهودي اش به شكل يك يهودي پروش يافت. پدر واقعي اش يك خواننده فولكولور بوده است و خواهرش اسپانيايي است و اصالتا از نژاد ايرلندي است.
Clarence Thomas
| Associate Justice of the Supreme Court of the United States |
|---|
او در كلاس هاي كلارنس توماس شركت مي كرد و دغدغه هاي ازادي خواهانه و ليبرالي داشت.او در دبيرستان يك پيك پيتزا رسان بود و حتي براي افراد مهمي پيتزا مي برد مثل قاضي رينهولد Reinhold.

او در خبرگزاري زير نيز مي نوشته است :
Associated Press, Reuters, Agence France-Presse, Fox News, PR Newswire, U.S.
به گزارش سایت اوباما، راشاتودی در گزارشی عنوان کرد: اندرو بریتبارت هفته پیش در کنفرانس "اقدام سیاسی" جمهوریخواهان اعلام کرده بود که ویدئوهایی در دست دارد که به عمر سیاسی اوباما پایان خواهد داد.
وی به حضار گفته بود که «با این ویدئوهایی که در دست دارم، او را بهتر میتوان شناخت. ما او را خواهیم شناخت و متوجه خواهیم شد که چرا مباحثی چون نژاد و رفاه طبقاتی، در مرکز شعارهای انتخاباتی او در 2008 قرار گرفت.»
راشاتودی با اشاره به مرگ روز پنجشنبه مردی که قرار بود اسراری از اوباما را فاش کند، افزود: آیا میتوانید حدس بزنید چه کسی را بخاطر مرگ او مورد سرزنش قرار میدهند؟ بله او کسی نیست جز باراک اوباما.
این گزارش خاطرنشان کرد: گرچه به فکر کسی خطور نمیکند که قدرتمندترین مرد جهان این تهدید را اینگونه پاسخ دهد اما با این وجود، افراد بسیاری خواستار آن هستند که مرگ وی مورد تحقیق و تفحص بیشتری قرار گیرد.
وبلاگها و شبکههای اجتماعی چون توییتر بلافاصله پس از مرگ اندرو بریتبارت انگشت اتهام خود را به سمت رئیس جمهور آمریکا نشانه رفتند. زمانی که روز پنجشنبه اعلام کردند که بریتبارت 43 ساله به مرگ طبیعی در لس آنجلس مرده است، آسوشیتدپرس تا ساعت 9:41 دقیقه صبح پنجشنبه صبر کرد و خبری اعلام نکرد. جیمز رابرت معاون سردبیر نیویورک تایمز، طی توییتی احتمال دست داشتن اوباما را مطرح کرد.
رابرت در این توییت نوشته بود که «چند هفته پیش بریتبارت سخن از انتشار یک ویدئو از دوران دانشگاه/ دبیرستان اوباما رانده بود.»
براساس این گزارش، پس از مرگ بریتبارت یوزرهایی در توییتر ساخته شدهاند که اوباما را پشت این قتل میدانند و او را بابت این کار سرزنش میکنند.

به گزارش سایت وبگردي 20:30، راشاتودی در گزارشی عنوان کرد: اندرو بریتبارت هفته پیش در کنفرانس "اقدام سیاسی" جمهوریخواهان اعلام کرده بود که ویدئوهایی در دست دارد که به عمر سیاسی اوباما پایان خواهد داد.
وی به حضار گفته بود که «با این ویدئوهایی که در دست دارم، او را بهتر میتوان شناخت. ما او را خواهیم شناخت و متوجه خواهیم شد که چرا مباحثی چون نژاد و رفاه طبقاتی، در مرکز شعارهای انتخاباتی او در 2008 قرار گرفت.»


خبر در اختيار داشتن بيش از 100 سند در زمينه هدايت و طراحي امريكا در عملياتهاي تروريستي در ايران و منطقه در حالي روز 11 آبان از سوي رهبر معظم انقلاب اسلامي اعلام شد و دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان نيز دو روز بعد در تجمع مقابل لانه جاسوسي دو نمونه را به حاضران نشان داد و با احضار سفير سوئيس بهعنوان حافظ
منافع امريكا، اين مجموعه تحويل او هم شد كه مواجهه امريكاییها با این موضوع قابل تامل است.
به گزارش رجانيوز، بررسيها نشان ميدهد جمهوري اسلامي تنها ظرف پنج سال گذشته 13 مورد يادداشت اعتراض كه مشخصاً در زمينه تروريسم بوده به امريكاييها تحويل داده است اما طرف امريكايي به اين نامهها و موارد مستند پاسخي نداده است تا موضوعات را نيز كماهميت نشان دهد.
با اين حال، بيانات رهبر انقلاب مبنی بر بی آبرو کردن امريكا بهوسیله این اسناد با بررسی برخی کدها نشان می دهد که امريكا طی چند هفته اخیر نه تنها اینبار موضوع را جدی گرفته بلکه تلاش می کند به صورت پنهان این موضوع را مدیریت کنند.
امريكایی ها تا اين لحظه دو اقدام عمده در این زمينه انجام داده اند. اول آنکه این موضوع را به شدت در رسانههایشان سانسور کردند و اجازه هیچگونه تحلیل و خبری به رسانه های زنجیره ای خود برای پرداختن به این مضوع ندادند.
تصور امريكایی ها این بود که هرنوع پرداختن رسانه ای به این مضوع موجبب حساس شدن افکار عمومی به این اسناد خواهد شد و ضمنا با اظهار نظر نكردن تلاش کردند که این اسناد را کم اهمیت نشان بدهند.
اما در همین حال عزم جمهوری اسلامی برای پیگیری قانونی و رسانه ای این اسناد موجب شده است که امريكایی ها نیز در مواجهه با این موضوع دست به اقدامات مرموزانه ای بزنند. در فاز دوم، امريكاییها تلاش می کنند استدلال های ایران را در افکار عمومی دچار مشکل و شبهه کنند.

به عنوان نمونه در طي چند سال اخير بهدنبال مفقود شدن "رابرت لوینسون" یکی از ماموران باز نشسته "اف بی آی" امريكایی ها مرتب ایران را متهم می کردند که لوینسون را ماموران امنیتی ایران در کیش دستگیر کرده اند و این فرد در زندان های ایران است.
اما ناگهان پس از گذشت چهار سال از این موضوع، برخی از رسانههای امريكایی مدعی شده اند که وی احتمالاً در پاکستان حضور دارد و همچمنین کارشناسان امنیتی امريكا اعلام کردهاند که رابرت لوینسون را گروهک جندالشیطان به گروگان گرفته است! آسوشيتدپرس نيز ویدیو و عکس هایي را از رابرت لوینسون منتشر کرد که در آنها، صدای موسیقی پشتون که در افغانستان و پاکستان رایج است، شنیده می شود و حتی گفته اند که ویدیو با آی پی پاکستان و عکس های مذکور با آی پی افغانستان فرستاده شده است. سایت رادیو فردا وابسته به سازمان سیا نيز در گزارشی نوشت که "رابرت لوینسون" اکنون در ایران حضور ندارد و اساساً ماجرای ناپدید شدن او ارتباطی با ايران ندارد!
این خبر که بعد از چهار سال به یکباره در رسانه های امريكا مطرح می شود که گروهک ریگی مامور امريكایی را به گروگان گرفته است، قابل تامل است. زیرا اولا این گروهک مورد حمایت امريكایی ها قرار دارد و به اعتراف سرکرده گروهک جندالشیطان وی چندین بار با افسران امريكایی ملاقات کرده و از آنها برای عملیات خرابکاری در جنوب شرق ایران پول دریافت کرده است.
همچنین در طی سالهای اخیر، همواره محل سکونت این گروه در کنار پادگان های امريكایی قرار داشته تا در مواقع لزوم، مورد پشتیبانی امريكا قرار بگیرند. بنایراین این گزاره مطرح می شود که دلیلی برای گروگان گرفتن یک افسر امريكایی توسط گروهک جندالشیطان وجود ندارد مگر اینکه در پشت این خبرسازی، سناریويی نهفته باشد.

جواب این سوال را باید در این حوزه جستجو کرد که امريكایی ها از این طریق می خواهند به افکار عمومی آدرس غلط بدهند که گروهک ریگی را نه تنها حمایت نمی کنند، بلکه این گروه خود را دشمن امريكا می دانند. به عبارت دیگر، امريكایی که می دانند قسمتی از 100 سند ایران درباه ارتباطات امريكا با گروهک جندالشیطان است، بهنوعی می خواهند از این طریق بعدها در افکار عمومی، این اسناد را مورد خدشه قرار بدهند.
همچنانکه در اوج اقدامات گروهک ریگی در کشتار مردم شیعه و سنی در سیستان و بلوچستان به یکباره دولت امريكا که اسناد ارتباط این گروه تروریستی با آنها بسیار شفاف و مستند است، گروه جندالشیطان را در لیست گروه های تروریستی وزارت خارجه امريكا قرار داد تا به این طریق، طی حرکتی فرار به جلو از اتهامهاي آینده جلوگیری کند.
گروهک ریگی از 2001 تا اوايل ۲۰۰۵ تحت آموزش و تجهیز امريكاییها قرار داشته است. در فروردین ۸۶، خبرگزاری رویترز فاش کرد که آمریكا با رایزنی و تشویق گروهی از افراد مسلح پاكستانی (گروه ریگی)، آنها را ترغیب به انجام یك سری عملیات چریكی در ایران كرده است و در تیرماه ۸۸ عبدالحمید ریگی، برادر سرکرده گروهک تروریستی ریگی نیز در اعترافات خود گفت: عبدالمالک مجری سیاستهای جنایتکارانه و تفرقه افکنانه امريكا در منطقه است.
از سوی دیگر در اسفندماه ۸۸ -سركرده گروهگ تروريستي ریگی نیز پس از دستگیری در یکی از اعترافهاي خود گفت: يكي از افسران سيا به من گفت كه حمله نظامي به ايران براي امريكا بسيار دشوار است اما بر آن هستيم كه از گروههاي ايراني كه داراي توانايي براي ايجاد جنگ و دشواري عليه نظام ايران هستند، در بالاترين سطح حمايت كنيم.

این در حالی است که بر اساس اعترافهاي موجود مقامات امريكایی مستقر در پاکستان پس از روی کار آمدن اوباما، ارتباط خود با ریگی را افزایش می دهند و از او میخواهند عملیاتهای خود را به عمق خاک ایران بکشاند.
ریگی حتی با جاسوسهای اسرائیلی هم در سالهای جنایت خود در سیستان و بلوچستان ارتباط داشته است. او یکبار به همراه فردی به کازابلانکا در کشور مغرب میرود و با نمایندگان ناتو دیدار میکند. ریگی بعدها اعتراف کرد که میدانستند، آنها جاسوسان اسرائیلی هستند نه نمایندگان ناتو.
گفتنی است ریگی بارها در پاکستان در محاصره قرار گرفت و زمینه دستگيریاش فراهم شد اما هلیکوپترهای امريكایی او را نجات دادند. یک بار هم امريكاییها خواستند دستگاه استخبارات عربستان او را فراری دهد، چرا که در موسم حج دستگیر شده بود.
نکته دیگر آنکه ریگی در سالهای جنایت خود همواره مورد حمایت رسانه های امريكایی قرار داشته است.
بهطوریکه در یادداشت های اعتراضی ایران به امريكا این موارد بارها اشاره شده است که برخی از این موارد در ذیل می آید.
در يادداشت اعتراضی در 22/1/86 مواردي را در مورد فعاليتهاي تروريستي گروهك ريگي عنوان ميكند كه صداي امريكا در مصاحبه با شرور عبدالمالك ريگي در تاريخ 13/1/86 از او بهعنوان "رهبر جنبش مقاومت ايران" ياد كرده است. در تاريخ 14/1/86 نيز شبكه امريكايي abc در برنامه "night online" اذعان كرد كه مقامهاي امريكايي در پاسخ به سؤال ما ارتباط با گروه ريگي را رد نكردند.
اين در حالي است كه تا آن تاريخ، تعداد شهداي ناشي از عملياتهاي تروريستي گروهك ريگي 50 نفر بود كه در اثر تداوم حمايتهاي دولت امريكا از اين گروهك، تا سال 89، اين تعداد به 400 نفر رسيد.
يادداشت اعتراضآميز ديگر ايران در مورد گروهك ريگي مربوط به تاريخ 16/2/86 است كه در اين يادداشت به مصاحبه تلويزيون "Channel 1" اعتراض شده بود كه ريگي در مصاحبه با اين شبكه، جزئيات اقدامهاي تروريستي خود را بيان كرده بود و مصاحبه كننده در بازگشت از پاكستان از طريق خاك ايران به مسئولان ايراني هم اعلام كرد كه در صورتي كه پاسخي در مقابل ريگي دارند، عنوان كنند.




“The [degree of] media hype is so high against Iran that our acquaintances in the US fear to follow up Shahrzad's fate. They are fearful that if they visit her, they may get arrested or put into trouble,” Fars news agency quoted Belqeys Roshan, Shahrzad's mother, as saying on Tuesday.
Roshan further explained that she had a telephone conversation with her daughter a few days ago and expressed concern over Shahrzad's mental health conditions.
“Due to harsh conditions of the prison and low morale, Shahrzad repeatedly used disappointing expressions like 'Save me out of here' and 'I'm done with this place',” her mother said.
Shahrzad, however, thanked the Iranian government and media for trying to improve her condition in the prison, her mother went on to say.
Shahrzad was arrested in the US in December 2007, after being forced to return to the States from a vacation in Cyprus. She has been permitted brief phone calls to her family in Iran -- twin daughters and their grandparents -- during her three-year imprisonment.
Her former husband, Mahmoud Seif, had allegedly tried to export night-vision goggles to Iran from Austria. However, she was detained and sentenced to five years in prison by a Florida federal court in the absence of her husband.
Shahrzad said that she had suffered brutal torture in US prisons.
Tehran has repeatedly slammed the case as an example of human rights violation in the United States, demanding the release of the 33-year-old Iranian national.
On January 3, Iran's Foreign Ministry summoned the Swiss envoy over the United States' inhumane treatment of Mir-Qolikhan, demanding an explanation from US officials about reports on her situation.
The Swiss Embassy in Tehran acts as the US Interests Section in Iran since Tehran and Washington have had no diplomatic relations for three decades.

شهرزاد میرقلی خان، زن ایرانی به اتهام مشارکت در خرید دوربینهای دید در شب (که در بسیاری از فروشگاههای شکار در کشورهای اروپایی یافت میشود) در اتریش دستگیر شد و پس از محاکمه و سپری کردن دوران محکومیت خود، با ترفندی توسط سرویسهای امنیتی آمریکا به این کشور کشانده شده و در آنجا به همان جرمی که محکومیت آن را سپری کرده بود، مجدداً محاکمه و به ۵ سال حبس محکوم شد.
این زن ایرانی هم اکنون پس از گذشت ۳ سال از دوران محکومیت خود به دلیل نگهداری در زندانهای قاتلان و تبهکاران آمریکایی که رسیدگی چندانی به وضع بهداشتی آنها صورت نمیگیرد، در شرایط بسیار بدی قرار دارد به گونهای که به برخی بیماریهای پوستی و نیز نفس تنگی مبتلا شده است.
از آزادی سارا شورد آمریکایی تا شکنجه شهرزاد ایرانی

شهرزاد و 65 شهروند ایرانی در بدترین زندان های ایالات متحده شکنجه می شوند
خبرگزاری بین المللی زنان "ایونا" : در حالی خبر زندانی شدن شهرزاد میر قلی خان در زندان های آمریکا شنیده می شود که مسئولین کشور جاسوسه ای مانند سارا شورد را بدون طی شدن مراحل محاکمه به قید وثیقه آزاد کردند و این را نشانه رأفت اسلامی ایران در مورد زنان دانستند.
شهرزاد و 65 شهروند ایرانی در بدترین زندان های ایالات متحده شکنجه می شوند
به گزارش خبرگزاری زنان و به نقل از جهان ، شهرزاد میر قلیخان یکی از 65 ایرانی است که در زندان های مخوف آمریکا توسط یانکی ها شکنجه می شوند و جهان شاهد سکوت مجامع بین الملی در مقابل نقض حقوق شهروندان ایرانی توسط آمریکایی هاست و رسانه ها غربی به جای پرداختن به موضوعاتی مانند شهرزاد و سایر ایرانیان زندانی، و همزمان با مرور پرونده نقض حقوق بشر آمریکا دوباره سوژه تکراری سکینه آشتیانی را مطرح می کنند این رسانه ها صهیونیستی دوباره در مقابل اقدامات غیرقانونی آمریکا و نقض علنی حقوق بشر سکوت کردند. شهرزاد میر قلیخان شهروند و مادر 26 ساله ایرانی به صرف یک اتهام ثابت نشده و پرونده سازی آمریکایی ها، از سال 2007 در آمریکا زندانی است، و تحت شکنجه های وحشتناک و غیر انسانی قرارگرفته است. این فرد با پرونده سازی و تنها به این اتهام که همسر سابقش به نام ، محمود سیف، سعی در صادرات عینکهای دید در شب از اتریش به ایران را داشته است بازداشت و زندانی شد.
شهرزاد در غیاب متهم اصلی بازداشت و از سوی دادگاه فدرال فلوریدا محکوم به پنج سال زندان شد.
اما این سوال مطرح است در کدام یک از قوانین بین المللی دنیا می پذیرند که اگر مردی جرمی را مرتکب شد می توان همسر سابقش را به همان اتهام، مجرم شناخت و در زندان انداخت و او را با وحشتناک ترین شکنجه ها مورد آزار روحی و روانی قرار داد.
بلقیس روشن مادر شهرزاد میرقلیخان در گفتوگو با فارس گفته است که همزمان با جشن هستهای ایران شهرزاد را در آمریکا شکنجه میدادند یعنی زمانی که در ایران جشن هسته ای برگزار می شد به دست و پای شهرزاد زنجیر بسته بودند و یک میله آهنی به عرض 10 سانت به روی قفسه سینه اش بسته بودند و او را با این وضعیت داخل ون قرار می دادند و طی 48 ساعت بدون استراحت از این زندان به زندانی دیگر منتقل می کردند.
ماجرای سه جاسوس آمریکایی و رأفت اسلامی
اما ماجرای سه تبعه امریکایی با نامهای سارا امیلی شورد 31 ساله، شان مایکل بوئر و جاشوا فلیکس فاتال 27 ساله، در مرداد ماه 1388 (ژوئیه 2009) در مناطق کوهستانی استان کردستان، به اتهام ورود غیرقانونی به خاک ایران و نیز داشتن و لوازم جاسوسی دستگیر شدند.
ایران بر خلاف رفتار خشن نیروهای آمریکایی با ایرانیان بازداشت شده درزندان های ایالات متحده ، با شهروندان امریکایی زندانی در ایران با وجود این واقعیت که آنان در معرض اتهاماتی بسیار جدی بودند، به خوبی رفتار شده است. مهمان نوازی تاحدی بود که دولت ایران بر مبنای اصول انسانی و اسلامی، با درخواست مادران بازداشتشدگان موافقت کرد و به آنان اجازه داد تا با سفر به ایران با فرزندان خود دیدار کنند.


by Len Hart, The Existentialist Cowboy
The time has come to abolish the CIA --t into a thousand pieces --as JFL had promised! Its leadership should be dismissed and investigated. Where there is probable cause, CIA members should be investigated and tried for crimes against humanity.
The CIA, itself a ruthless, terrorist organization inspires terrorism in response. In some cases, notably the CIA and al Qaeda, the relationship between the CIA and terrorism is symbiotic. The CIA perpetuates an "American Holocaust", the deaths of some 6 million people from its inception to the year 1987. For as Long as the CIA Exists, the US will never be safe from terrorism. It has long been time to realize JFK's dream of smashing the CIA into a 'thousand pieces'.
CIA operations follow the same recurring script. First, American business interests abroad are threatened by a popular or democratically elected leader. The people support their leader because he intends to conduct land reform, strengthen unions, redistribute wealth, nationalize foreign-owned industry, and regulate business to protect workers, consumers and the environment. So, on behalf of American business, and often with their help, the CIA mobilizes the opposition. First it identifies right-wing groups within the country (usually the military), and offers them a deal: "We'll put you in power if you maintain a favorable business climate for us." The Agency then hires, trains and works with them to overthrow the existing government (usually a democracy).
--Steve Kangas, A Timeline of CIA Atrocities
Pakistan is a case in point.
Since 9/11, the Bush administration has been propping up Musharraf's military regime with $3.6 billion in economic aid from the US and a US-sponsored consortium, not to mention $900 million in military aid and the postponement of overdue debt repayments totaling $13.5 billion. But now the administration is debating whether Musharraf has become too dependent on Islamic extremist political parties in Pakistan to further US interests, and whether he should be pressured to permit the return of two exiled former prime ministers, Benazir Bhutto and Nawaz Sharif, who have formed an electoral alliance to challenge him in presidential elections scheduled for next year.
--Pakistan: Friend or Foe? The US shouldn't prop up President Musharraf's military regime, Selig S. Harrison
The late Benazir Bhutto revealed the truth before she was brutally gunned down in the streets of Karachi: US policy causes world terrorism. Conveniently for 'official terrorists, she died before she could tell the rest of the story.
When the United States aligns with dictatorships and totalitarian regimes, it compromises the basic democratic principles of its foundation -- namely, life, liberty and justice for all. Dictatorships such as Musharraf's suppress individual rights and freedoms and empower the most extreme elements of society. Oppressed citizens, unable to represent themselves through other means, often turn to extremism and religious fundamentalism.
Benazir Bhutto, A False Choice for Pakistan
A favorite CIA tactic is the CIA "front".
The May 12 terrorist attacks on the al Hamra, Jadawal and Vinnell compounds in the Saudi Arabian capital, Riyadh, which killed more than 90 people, were not merely assaults on “symbols” of the imperialist West. The bombers were also intent on weakening the rule of Saudi royal family.
While the timing of the bombings in Saudi Arabia and in other countries — just hours before US Secretary of State Colin Powell arrived in Saudi Arabia — suggested a coordinated assault on US targets, the bombings in Riyadh were targeted at key props of the reactionary regime.
All three Saudi Arabian targets were associated with Saudi Arabia's role as a US client state: residential compounds housing mainly expatriates working in the country, the offices of the Vinnell Corporation and the residences of its employees.
Vinnell, founded in California in 1931, first gained a foothold in Saudi Arabia in 1975. An article by Matt Gaul in the June 1998 Loyola of Los Angeles Law Review, revealed that it was the culmination of a close relationship between the corporation, the US military and Washington's intelligence agencies. This relationship stretched back to the end of World War II, when the US government used the company to ship supplies to the China's counter-revolutionary party, the Kuomintang.
During the 1950s and '60s, Vinnell constructed US military airfields in Japan, Okinawa, Taiwan, Thailand and southern Vietnam. According to Gaul, it was during this period that Albert Vinnell, the corporation's founder, “offered his staff's services to the [CIA], and several CIA agents used employment with Vinnell as cover for operations in Africa and the Middle East”.
-- Rohan Pearce, CIA front targeted in terrorist attacks, 28 May 2003
How does the CIA do it?
It uses every trick in the book: propaganda, stuffed ballot boxes, purchased elections, extortion, blackmail, sexual intrigue, false stories about opponents in the local media, infiltration and disruption of opposing political parties, kidnapping, beating, torture, intimidation, economic sabotage, death squads and even assassination. These efforts culminate in a military coup, which installs a right-wing dictator. The CIA trains the dictator’s security apparatus to crack down on the traditional enemies of big business, using interrogation, torture and murder. The victims are said to be "communists," but almost always they are just peasants, liberals, moderates, labor union leaders, political opponents and advocates of free speech and democracy. Widespread human rights abuses follow.
--Steve Kangas, A Timeline of CIA Atrocities
The CIA uses all those methods to install dictators like Musharraf, whom it most certainly trained. The CIA is ruthless in its on-going efforts to eliminate with torture and murder, in necessary, all opposition to the interests of American imperialists. Saddam Hussein was among the dictators propped up by the US, the CIA specifically. Saddam ran afoul of Bush Sr by opposing efforts by the Bush regime to keep the price of oil high. The transcript of US Ambassador April Glaspie's interview with Hussein on the eve of his invasion of Kuwait proves conclusively that Hussein had been set up by the master spy --George Bush Sr. The CIAs allegiance to the US oil industry is overt and is most certainly at the very heart of well-founded suspicions about the CIA, Texas oil barons, and JFK. Dealy Plaza is said to have been the nexus of all three!
The origins of Bush's war in Iraq may be found in the Arab Oil embargo of the 1970s.
Three decades ago, in the throes of the energy crisis, Washington's hawks conceived of a strategy for US control of the Persian Gulf's oil. Now, with the same strategists firmly in control of the White House, the Bush administration is playing out their script for global dominance.
In the geopolitical vision driving current US policy toward Iraq, the key to national security is global hegemony -- dominance over any and all potential rivals. To that end, the United States must not only be able to project its military forces anywhere, at any time. It must also control key resources, chief among them oil -- and especially Gulf oil.
--Robert Dreyfuss, Mother Jones
JFK promised to "smash the CIA into a thousand pieces". Bill Clinton, on the 50th anniversary of "the company", defended it with an absurdity that one might have expected from the GOP! Americans, Clinton said, don't know or understand what the CIA does and should, therefore, lay off!
Out not knowing what the CIA is up to is precisely the problem. Bill Clinton is as dead wrong on this issue as Barack Obama is dead wrong about Ronald Reagan. Both positions are premised upon the idea that the American people are stupid and those that are not ought to be! The fact is: the CIA is out of control and they will continue to get away with it as long as the American people are either ignorant, kept in the dark, or both! The CIA is unaccountable and because it is, it remains a cancerous source of unchecked corruption and most certainly the inspiration for generations of American hating terrorists who will fight back in kind!
Much has been written about the CIA’s operations, [The Modus Operandi of the CIA] by insiders and outsiders. One insider who has chronicled what he witnessed in the CIA is Ralph McGehee. He worked for the CIA from 1952 until 1977 and now writes about intelligence matters, notably the book Deadly Deceits -- My 25 years in the CIA (New York: Sheridan Square Press, 1983). He has compiled a computer data base on CIA activities. Persons interested may write to him at: 422 Arkansas Ave., Herndon, VA 22070. (See http://www.thirdworldtraveler.com/CIA/CIA_SOP.html .) Here are some excerpts of what he has written:
“...it is essential to provide background on the scope and nature of its worldwide operations. Between 1961 and 1975 the Agency conducted 900 major or sensitive operations, and thousands of lesser covert actions. The majority of its operations were propaganda, election or paramilitary. Countries of major concern, such as Indonesia in the early 1960s, were usually subjected to the CIA's most concerted attention. Critics of the CIA have aptly described the mainstays of such attention: "discrediting political groups... by forged documents that may be attributed to them. . . ." faking "communist weapon shipments,'' capturing communist documents and then inserting forgeries prepared by the Agency's Technical Services Division.
--Ralph McGehee
Much of the rest of the world knows the truth about the CIA; Americans are kept in the dark. The media dare not tell the truth about the CIA and the Bush administration, in particular, is complicit. Rare media outlets that dare tell the truth are demonized. Writers and "liberal" activist Steve Kangas turned up dead just outside the office of Richard Mellon Scaife, the multi-billionaire about whom it is no stretch to say he coordinated and bankrolled the "vast right wing conspiracy" to impeach, remove and, in other ways, smear Bill Clinton.
As more documents are declassified and the hidden history is made painfully clear, the CIA’s predictable response is compared to the Medieval Church’s oppressive response to the Scientific Revolution. Indeed, there are many things about the CIAs relationship to the world around it that are medieval: intolerance, fear, repression, secrecy and torture. Initially, the CIA would merely harass American writers but foreign writers were tortured and/or murdered. With the death of Steve Kangas, one wonders if the CIA now operates against the domestic media. What's next? An inquisition?
The CIA, whose very is name is enough to inspire generations of "terrorists", has outlived its usefulness.
The CIA Holocaust
Also see:
Published Articles on Buzzflash.net
-###-
by Len Hart, The Existentialist Cowboy Why the CIA is the World's Number One Terrorist Organization, via The Existentialist Cowboy
چرا سازمان سیا است که شماره جهانی یکی از سازمان های تروریستی
by Len Hart, The Existentialist Cowboy توسط هارت لن ، کابوی Existentialist
The time has come to abolish the CIA -- t into a thousand pieces --as JFL had promised! زمان آن رسیده است که منسوخ سیا -- تی را به هزار تکه -- به عنوان JFL قول داده بود! Its leadership should be dismissed and investigated. رهبری آن باید اخراج و بررسی قرار گرفت. Where there is probable cause, CIA members should be investigated and tried for crimes against humanity. کجاست علت احتمال وجود دارد ، اعضای سازمان سیا باید مورد بررسی قرار گیرد و تلاش برای جنایت علیه بشریت.
The CIA, itself a ruthless, terrorist organization inspires terrorism in response. سازمان سیا ، خود ظالم ، تروریسم ، الهام بخش سازمان های تروریستی در پاسخ. In some cases, notably the CIA and al Qaeda, the relationship between the CIA and terrorism is symbiotic. در برخی موارد ، از جمله سازمان سیا و القاعده ، رابطه میان سازمان سیا و تروریسم همزیستی است. The CIA perpetuates an "American Holocaust", the deaths of some 6 million people from its inception to the year 1987. تداوم سیا "در آمریکا هولوکاست" ، مرگ و میر برخی از 6 میلیون نفر از زمان آغاز به کار آن به سال 1987. For as Long as the CIA Exists, the US will never be safe from terrorism. تا زمانی که سازمان سیا وجود دارد ، ایالات متحده هرگز خواهد بود ایمن از تروریسم است. It has long been time to realize JFK's dream of smashing the CIA into a 'thousand pieces'. این زمان طولانی شده است به رویای JFK از خردشدگی سازمان سیا را به 'هزار قطعه.
CIA operations follow the same recurring script. عملیات سازمان سیا را دنبال اسکریپت همان تکرار. First, American business interests abroad are threatened by a popular or democratically elected leader. اول ، منافع تجاری آمریکا در خارج از کشور با تهدید مردمی یا دموکراتیک انتخاب رهبر. The people support their leader because he intends to conduct land reform, strengthen unions, redistribute wealth, nationalize foreign-owned industry, and regulate business to protect workers, consumers and the environment. حمایت مردم رهبر خود را به خاطر او در نظر دارد برای انجام اصلاحات ارضی ، تقویت اتحادیه ها ، توزیع مجدد ثروت ، ملی کردن صنعت خارجی اوست ، و کسب و کار تنظیم برای محافظت از کارگران ، مصرف کنندگان و محیط زیست است. So, on behalf of American business, and often with their help, the CIA mobilizes the opposition. بنابراین ، به نمایندگی از کسب و کار در آمریکا ، و اغلب با کمک آنها ، سازمان سیا بسیج اپوزیسیون هستند. First it identifies right-wing groups within the country (usually the military), and offers them a deal: "We'll put you in power if you maintain a favorable business climate for us." اول آن شناسایی گروه های جناح راست در داخل کشور (که معمولا نظامی) ، ارائه می دهد و آنها را معامله : "ما شما را در قدرت قرار اگر شما حفظ آب و هوا مساعد کسب و کار برای ما." The Agency then hires, trains and works with them to overthrow the existing government (usually a democracy). آژانس پس از استخدام ، قطار و کار با آنها برای سرنگونی دولت موجود (معمولا دموکراسی).
--Steve Kangas, A Timeline of CIA Atrocities -- Kangas استیو ، گاهشمار فاجعه سیا
Pakistan is a case in point. پاکستان شاهد این مدعا است.
Since 9/11, the Bush administration has been propping up Musharraf's military regime with $3.6 billion in economic aid from the US and a US-sponsored consortium, not to mention $900 million in military aid and the postponement of overdue debt repayments totaling $13.5 billion. از آنجایی که 9 / 11 ، دولت بوش بوده است propping تا رژیم نظامی مشرف با $ 3.6 میلیارد دلار در سال کمک های اقتصادی از ایالات متحده و کنسرسیوم با حمایت ، نه به ذکر است 900 میلیون دلار کمک نظامی و تاخیر در بازپرداخت بدهی های معوق مانده جمعا به مبلغ 13.5 میلیارد دلار. But now the administration is debating whether Musharraf has become too dependent on Islamic extremist political parties in Pakistan to further US interests, and whether he should be pressured to permit the return of two exiled former prime ministers, Benazir Bhutto and Nawaz Sharif, who have formed an electoral alliance to challenge him in presidential elections scheduled for next year. اما اکنون دولت بحث است که آیا مشرف تبدیل شده است بیش از حد وابسته به احزاب سیاسی افراطی اسلامی در پاکستان به منافع ایالات متحده بیشتر ، و اینکه آیا او باید تحت فشار اجازه بازگشت دو تبعید از وزرای سابق نخست وزیر ، بی نظیر بوتو و نواز شریف ، که شکل اتحاد انتخاباتی او را به چالش در انتخابات ریاست جمهوری برنامه ریزی شده برای سال آینده.
-- Pakistan: Friend or Foe? -- پاکستان : دوست یا دشمن؟ The US shouldn't prop up President Musharraf's military regime , Selig S. Harrison ایالات متحده نباید برپا نگه نظامی رژیم مشرف رئیس جمهور ، Selig S. هریسون
The late Benazir Bhutto revealed the truth before she was brutally gunned down in the streets of Karachi: US policy causes world terrorism . مرحوم بی نظیر بوتو نشان داد حقیقت قبل از او وحشیانه کراچی gunned پایین در خیابان های : سیاست آمریکا باعث تروریسم در جهان . Conveniently for 'official terrorists, she died before she could tell the rest of the story. سربرگ برای 'تروریست ها را ، او پیش از مرگش او می تواند بقیه داستان بگویید.
When the United States aligns with dictatorships and totalitarian regimes, it compromises the basic democratic principles of its foundation -- namely, life, liberty and justice for all. هنگامی که ایالات متحده آمریکا aligns با دیکتاتوری و رژیم های توتالیتر ، آن را به خطر انداخته اصول دمکراتیک از پایه اصلی خود -- یعنی ، زندگی ، آزادی و عدالت برای همه است. Dictatorships such as Musharraf's suppress individual rights and freedoms and empower the most extreme elements of society. دیکتاتوری مانند سرکوب مشرف حقوق فردی و آزادی و تقویت عناصر افراطی ترین جامعه است. Oppressed citizens, unable to represent themselves through other means, often turn to extremism and religious fundamentalism. مستضعفان شهروندان ، قادر به خودشان را از طرق دیگر نمایندگی ، اغلب به افراط گرایی و بنیادگرایی مذهبی تبدیل کنند.
Benazir Bhutto, A False Choice for Pakistan بی نظیر بوتو ، انتخاب غلط برای پاکستان
A favorite CIA tactic is the CIA "front". تاکتیک های مورد علاقه سازمان سیا است سیا "جلو".
The May 12 terrorist attacks on the al Hamra, Jadawal and Vinnell compounds in the Saudi Arabian capital, Riyadh, which killed more than 90 people, were not merely assaults on “symbols” of the imperialist West. مه 12 حملات تروریستی در عراق Hamra ، Jadawal و ترکیبات Vinnell در پایتخت عربستان سعودی ، ریاض ، که به کشته شدن بیش از 90 نفر بودند ، نه تنها ضرب و جرح روی "نمادها" از غرب امپریالیستی. The bombers were also intent on weakening the rule of Saudi royal family. بمب افکن ها نیز به قصد تضعیف حاکمیت خانواده سلطنتی عربستان.
While the timing of the bombings in Saudi Arabia and in other countries — just hours before US Secretary of State Colin Powell arrived in Saudi Arabia — suggested a coordinated assault on US targets, the bombings in Riyadh were targeted at key props of the reactionary regime. در حالی که از زمان بمب گذاری در عربستان سعودی و در کشورهای دیگر -- فقط ساعت قبل از وزیر خارجه آمریکا ، کالین پاول وارد عربستان سعودی -- پیشنهاد حمله هماهنگ در اهداف ایالات متحده ، بمب گذاری در ریاض در props کلیدی رژیم ارتجاعی هدف قرار گرفتند.
All three Saudi Arabian targets were associated with Saudi Arabia's role as a US client state: residential compounds housing mainly expatriates working in the country, the offices of the Vinnell Corporation and the residences of its employees. هر سه هدف عربستان سعودی با نقش عربستان سعودی را به عنوان مشتری دولت آمریکا در ارتباط بودند از : مسکونی مسکن ترکیبات عمدتا مهاجران شاغل در کشور ، دفاتر شرکت Vinnell و خوابگاه کارکنان آن است.
Vinnell, founded in California in 1931, first gained a foothold in Saudi Arabia in 1975. Vinnell در کالیفرنیا در سال 1931 تاسیس شد ، اولین جای پای در عربستان سعودی در سال 1975 به دست آورد. An article by Matt Gaul in the June 1998 Loyola of Los Angeles Law Review, revealed that it was the culmination of a close relationship between the corporation, the US military and Washington's intelligence agencies. مقاله گلهای مت در ژوئن 1998 از لویولا در لس آنجلس قانون را نقد کنید ، نشان داد که آن را نقطه اوج رابطه نزدیک بین شرکت بود ، نیروی نظامی آمریکا و واشنگتن سازمان های اطلاعاتی. This relationship stretched back to the end of World War II, when the US government used the company to ship supplies to the China's counter-revolutionary party, the Kuomintang. این رابطه کشیده به پایان جنگ جهانی دوم ، زمانی که دولت ایالات متحده استفاده می شود این شرکت به کشتی تدارکات به چین حزب ضد انقلاب ، Kuomintang.
During the 1950s and '60s, Vinnell constructed US military airfields in Japan, Okinawa, Taiwan, Thailand and southern Vietnam. در طول 1950s و '60s، Vinnell فرودگاه نظامی ایالات متحده در ژاپن ، اوکیناوا ، تایوان ، تایلند و ویتنام جنوبی ساخته شده است. According to Gaul, it was during this period that Albert Vinnell, the corporation's founder, “offered his staff's services to the [CIA], and several CIA agents used employment with Vinnell as cover for operations in Africa and the Middle East”. با توجه به گلهای ، آن را در این دوره بود که آلبرت Vinnell ، بنیانگذار شرکت کرد ، "ارائه خدمات پرسنل خود را به [خبر] و مأموران سیا با استخدام چند Vinnell استفاده به عنوان پوشش برای عملیات در آفریقا و شرق میانه".
-- Rohan Pearce, CIA front targeted in terrorist attacks , 28 May 2003 -- روهان Pearce ، مقابل سازمان سیا را هدف قرار در حملات تروریستی ، 2003 مه 28
How does the CIA do it? چگونه سیا رو انجام داده؟
It uses every trick in the book: propaganda, stuffed ballot boxes, purchased elections, extortion, blackmail, sexual intrigue, false stories about opponents in the local media, infiltration and disruption of opposing political parties, kidnapping, beating, torture, intimidation, economic sabotage, death squads and even assassination. آن استفاده می کند هر ترفند در کتاب : تبلیغ ، پر صندوقهای رای ، خریداری انتخابات ، اخاذی ، اخاذی ، فتنه جنسی ، داستان های نادرست درباره مخالفان در رسانه های محلی ، نفوذ و اخلال در مخالفت با احزاب سیاسی ، آدم ربایی ، ضرب و شتم ، شکنجه ، ارعاب ، اقتصادی خرابکاری ، جوخه های مرگ و حتی ترور. These efforts culminate in a military coup, which installs a right-wing dictator. این تلاش ها در کودتای نظامی ، که نصب دیکتاتور جناح راست به اوج رسیدن. The CIA trains the dictator's security apparatus to crack down on the traditional enemies of big business, using interrogation, torture and murder. سیا قطار دستگاه امنیتی دیکتاتور به سرکوب دشمنان سنتی کسب و کار بزرگ ، با استفاده از بازجویی ، شکنجه و قتل. The victims are said to be "communists," but almost always they are just peasants, liberals, moderates, labor union leaders, political opponents and advocates of free speech and democracy. قربانیان گفته می شود "کمونیست" ، اما تقریبا همیشه آنها تنها دهقانان ، لیبرال ، میانه رو ، از رهبران اتحادیه های کارگری ، مخالفان سیاسی و مدافعان آزادی بیان و دموکراسی است. Widespread human rights abuses follow. نقض گسترده حقوق بشر را دنبال کنید.
--Steve Kangas, A Timeline of CIA Atrocities -- Kangas استیو ، گاهشمار فاجعه سیا
The CIA uses all those methods to install dictators like Musharraf , whom it most certainly trained. سازمان سیا با استفاده از تمام کسانی که روش نصب دیکتاتورها مانند مشرف ، که آن را قطعا آموزش دیده اند. The CIA is ruthless in its on-going efforts to eliminate with torture and murder, in necessary, all opposition to the interests of American imperialists. سازمان سیا است که مردمانی بی رحم در آن بر روی رفتن تلاش ها برای از بین بردن با شکنجه و قتل ، در لازم ، تمام مخالفان را به منافع امپریالیست های آمریکایی است. Saddam Hussein was among the dictators propped up by the US, the CIA specifically. صدام حسین در میان دیکتاتورها از طرف ایالات متحده propped ، سازمان سیا استفاده شده است. Saddam ran afoul of Bush Sr by opposing efforts by the Bush regime to keep the price of oil high. The transcript of US Ambassador April Glaspie's interview with Hussein on the eve of his invasion of Kuwait proves conclusively that Hussein had been set up by the master spy --George Bush Sr. The CIAs allegiance to the US oil industry is overt and is most certainly at the very heart of well-founded suspicions about the CIA, Texas oil barons, and JFK. صدام بالا دوید گرفتار از بوش Sr توسط مخالفت با تلاش های بوش رژیم برای حفظ قیمت نفت وجود دارد. متن سفیر آوریل Glaspie در مصاحبه ایالات متحده با حسین در آستانه تهاجم خود را از کویت ثابت قطعی که حسین استاد شده بود راه اندازی شده توسط جاسوس -- جورج بوش پدر بیعت CIAs به صنعت نفت آمریکا آشکار است و قطعا در قلب خیلی از سوء ظن مستدل در مورد سازمان سیا ، barons تگزاس نفت و JFK. Dealy Plaza is said to have been the nexus of all three! Dealy پلازا گفته اند رابطه از هر سه!
The origins of Bush's war in Iraq may be found in the Arab Oil embargo of the 1970s. ریشه های جنگ بوش در عراق ممکن است در تحریم نفت عرب 1970s در بر داشت.
Three decades ago, in the throes of the energy crisis, Washington's hawks conceived of a strategy for US control of the Persian Gulf's oil. سه دهه پیش ، در throes از بحران انرژی ، بازهای واشنگتن از استراتژی ایالات متحده برای کنترل نفت خلیج فارس فارسی را درک کرده. Now, with the same strategists firmly in control of the White House, the Bush administration is playing out their script for global dominance. اکنون ، با همان استراتژیست بصورتی پایدار و محکم در کنترل کاخ سفید ، دولت بوش در حال پخش است از اسکریپت خود را برای سلطه جهانی است.
In the geopolitical vision driving current US policy toward Iraq, the key to national security is global hegemony -- dominance over any and all potential rivals. در دیدگاه ژئوپولیتیک رانندگی سیاست فعلی ایالات متحده ، به سوی عراق ، کلیدی برای امنیت ملی هژمونی جهانی است -- تسلط بر هر و همه رقبای بالقوه است. To that end, the United States must not only be able to project its military forces anywhere, at any time. برای رسیدن به این هدف ، ایالات متحده نه تنها باید قادر به پروژه نیروهای نظامی خود را در هر نقطه ، در هر زمان. It must also control key resources, chief among them oil -- and especially Gulf oil. به این نیز باید منابع اصلی ، رئیس در میان آنها روغن کنترل -- و به ویژه نفت خلیج فارس.
--Robert Dreyfuss, Mother Jones -- رابرت دریفوس ، مادر جونز
JFK promised to "smash the CIA into a thousand pieces". JFK وعده داده شده را در "سر و صدا سازمان سیا را به هزار تکه". Bill Clinton, on the 50th anniversary of "the company", defended it with an absurdity that one might have expected from the GOP! بیل کلینتون ، در سالگرد 50 از "" شرکت ، آن را با پوچی که ممکن است یکی از GOP انتظار می رود در دفاع! Americans, Clinton said, don't know or understand what the CIA does and should, therefore, lay off! آمریکایی ها ، کلینتون گفت ، نمی دانم یا درک سیا کند و بنابراین ، بهتر است متوقف ساختن!
Out not knowing what the CIA is up to is precisely the problem. خارج نمی دانستند چه خبر است تا دقیقا مشکل. Bill Clinton is as dead wrong on this issue as Barack Obama is dead wrong about Ronald Reagan . بیل کلینتون به عنوان مرده به عنوان اشتباه در این زمینه ، باراک اوباما مرده است غلط در مورد رونالد ریگان . Both positions are premised upon the idea that the American people are stupid and those that are not ought to be! هر دو سمت هستند بر این نظر که مردم آمریکا و کسانی که احمق هستند که نمی premised باید باشد! The fact is: the CIA is out of control and they will continue to get away with it as long as the American people are either ignorant, kept in the dark, or both! واقعیت این است : سازمان سیا است که از کنترل خارج شده و همچنان به دور آن تا زمانی که مردم آمریکا چه نادان ، نگهداری در تاریک و یا هر دو! The CIA is unaccountable and because it is, it remains a cancerous source of unchecked corruption and most certainly the inspiration for generations of American hating terrorists who will fight back in kind! سیا غیر قابل توصیف است و به دلیل آن است ، آن را منبع سرطانی فساد بدون کنترل و مسلما الهام بخش برای نسل های آمریکا تروریست ها متنفر خواهد کرد که مبارزه با عقب در نوع باقی مانده است!
Much has been written about the CIA's operations, [ The Modus Operandi of the CIA ] by insiders and outsiders. بخش اعظم نوشته شده است عملیات سیا در مورد [ Operandi مدوس از سازمان سیا ] توسط خودی و غیر خودی. One insider who has chronicled what he witnessed in the CIA is Ralph McGehee. یکی از خودی است که chronicled آنچه که او در سازمان سیا شاهد رالف McGehee است. He worked for the CIA from 1952 until 1977 and now writes about intelligence matters, notably the book Deadly Deceits -- My 25 years in the CIA (New York: Sheridan Square Press, 1983). او برای سازمان سیا از 1952 تا 1977 کار کرده و در حال حاضر می نویسد : در مورد مسائل اطلاعاتی ، به ویژه کتاب کشنده Deceits -- من 25 سال در سازمان سیا (نیویورک : Sheridan میدان پرس ، 1983). He has compiled a computer data base on CIA activities. او وارد شده کامپیوتری پایگاه داده ها در زمینه فعالیت های سازمان سیا. Persons interested may write to him at: 422 Arkansas Ave., Herndon, VA 22070. افراد علاقه مند به نوشتن ممکن است به او در : 422 آرکانزاس ، خیابان Herndon ، 22070 ورتبرال. (See http://www.thirdworldtraveler.com/CIA/CIA_SOP.html .) Here are some excerpts of what he has written: (رجوع کنید به http://www.thirdworldtraveler.com/CIA/CIA_SOP.html .) در اینجا چند نقل قول از آنچه او نوشته است :
“...it is essential to provide background on the scope and nature of its worldwide operations. "... لازم است برای ارائه در زمینه دامنه و ماهیت عملیات در سراسر جهان است. Between 1961 and 1975 the Agency conducted 900 major or sensitive operations, and thousands of lesser covert actions. بین سالهای 1961 و 1975 آژانس انجام 900 عملیات بزرگ و یا حساس ، و هزاران تن از اعمال کوچک پنهان می شوم. The majority of its operations were propaganda, election or paramilitary. اکثر عملیات خود را تبلیغ ، انتخابات و یا شبه نظامی بودند. Countries of major concern, such as Indonesia in the early 1960s, were usually subjected to the CIA's most concerted attention. کشورهای عمده ، مانند اندونزی در اوایل 1960s بودند ، معمولا به سیا هماهنگ بیشترین توجه قرار داشته است. Critics of the CIA have aptly described the mainstays of such attention: "discrediting political groups... by forged documents that may be attributed to them. . . ." منتقدان از سازمان سیا را aptly شرح داده مهره های اصلی توجه چنین است : "بی اعتباری از گروه های سیاسی... مدارک جعلی که ممکن است به آنها نسبت داده شده...." faking "communist weapon shipments,'' capturing communist documents and then inserting forgeries prepared by the Agency's Technical Services Division. faking "محموله سلاح های کمونیستی ،'' گرفتن اسناد کمونیستی و سپس قرار دادن forgeries آماده شده توسط آژانس خدمات فنی و مهندسی بخش.
--Ralph McGehee -- McGehee رالف
Much of the rest of the world knows the truth about the CIA; Americans are kept in the dark. بخش عمده ای از بقیه دنیا می داند حقیقت را در مورد سازمان سیا ، آمریکایی ها را در تاریکی نگه داشته شود. The media dare not tell the truth about the CIA and the Bush administration, in particular, is complicit. رسانه ها جرات گفتن حقیقت نیست در مورد سازمان سیا و دولت بوش ، به طور خاص ، است همدستی. Rare media outlets that dare tell the truth are demonized. نادر که رسانه ها جرات حقیقت تعریف می کنند demonized. Writers and "liberal" activist Steve Kangas turned up dead just outside the office of Richard Mellon Scaife, the multi-billionaire about whom it is no stretch to say he coordinated and bankrolled the "vast right wing conspiracy" to impeach, remove and, in other ways, smear Bill Clinton. نویسندگان و "لیبرال" فعال استیو Kangas مرده تبدیل شده تا تنها در خارج از دفتر ریچارد ملون Scaife ، چند میلیاردر در مورد آنها از آن هیچ کشش به گفته او هماهنگ و bankrolled "وسیع توطئه جناح راست" را به استیضاح کردن ، حذف ، و در راه های دیگر ، خلط بیل کلینتون.
As more documents are declassified and the hidden history is made painfully clear, the CIA's predictable response is compared to the Medieval Church's oppressive response to the Scientific Revolution. همانطور که بیشتر اسناد محرمانه و پنهان تاریخ ساخته شده است دردناکی روشن ، پاسخ قابل پیش بینی سازمان سیا این است که پاسخ سرکوبگر کلیسای قرون وسطی به انقلاب علمی مقایسه شده است. Indeed, there are many things about the CIAs relationship to the world around it that are medieval: intolerance, fear, repression, secrecy and torture. در واقع ، چیزهای بسیاری در مورد رابطه CIAs به جهان اطراف آن است که قرون وسطی : عدم تحمل ، ترس ، سرکوب ، محرمانه بودن و شکنجه وجود دارد. Initially, the CIA would merely harass American writers but foreign writers were tortured and/or murdered. در ابتدا ، سازمان سیا را صرفا از نویسندگان آمریکایی اما مزاحمت نویسندگان خارجی شکنجه شده بودند و یا به قتل رسیدند. With the death of Steve Kangas, one wonders if the CIA now operates against the domestic media. با مرگ استیو Kangas ، یکی از شگفتی اگر سازمان سیا در حال حاضر در برابر رسانه های داخلی عمل میکند. What's next? چه بعدی؟ An inquisition? تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا؟
The CIA, whose very is name is enough to inspire generations of "terrorists", has outlived its usefulness. سازمان سیا ، که بسیار است کافی است به نام الهام بخش نسل از "تروریست ها" است ، outlived مفید بودن آن.
The CIA Holocaust هولوکاست سیا
Also see: همچنین ببینید :
Published Articles on Buzzflash.net مقالات منتشر شده در Buzzflash.net
-###- -###-
by Len Hart, The Existentialist Cowboy Why the CIA is the World's Number One Terrorist Organization , via The Existentialist Cowboy توسط هارت لن ، کابوی Existentialist چرا سازمان سیا است که جهان شماره یک سازمان تروریستی ، از طریق کابوی Existentialist
|
يك روزنامه تركيه: آمريكا و اسرائيل خود حامي تروريسم هستند خبرگزاري فارس: يك روزنامه چاپ تركيه با تاكيد بر حمايت مالي و لجستيكي آمريكا و اسرائيل از گروهكهاي تروريستي در خاورميانه، اين دو را حامي تروريسم خواند. |
![]() | |
به گزارش خبرگزاري فارس، روزنامه ترك زبان "ملي گازته" ضمن درج اين مطلب به كمك 300 ميليون دلاري آمريكا به سازمانهاي تروريستي در خاورميانه پرداخت.
اين روزنامه شبكه تروريستي "پ.ك.ك" و شاخه آن در ايران (پژاك) را به عنوان مطئمنترين شبكه ها در خاورميانه براي آمريكا دانست و نوشت: آمريكا ديگر از اعلام حمايتش از تروريستها شرم نميكند و حتي در گزارشهاي رسمي رابطه آمريكا با "پ.ك.ك" و "پژاك" تاييد شده است.
ملي گازته ادامه داد: امروز آمريكا تنها به فكر تشكيل دولت كردستان نيست بلكه در كنار آن براي شبكه "پ.ك.ك" هرگونه كمك مادي، محافظت سياسي – نظامي، اسلحه، فشنگ، موشك و كمك لجستيكي تامين ميكند.
اين روزنامه چاپ تركيه به كمكهاي مادي آمريكا به گروهك تروريستي منافقين براي اقدام عليه حكومت جمهوري اسلامي ايران نيز اشارهاي كرد و نوشت: اگرچه اين گروه در ليست سازمانهاي تروريستي قرار دارد، اما آمريكا به آن كمك ميكند.
ملي گازته افزود: آمريكا به طور رسمي از گروه تروريستي پژاك عليه ايران حمايت ميكند كه سيمور هرش روزنامه نگار مشهور آمريكايي در مقاله خود به اين موضوع اشاره كرد.
اين روزنامه همچنين نوشت: در گذشته هواپيماهاي آمريكا به تروريستهاي "پ.ك.ك" در كوههاي تركيه مواد غذايي و مهمات ميرساندند، زماني كه بعضي گروههاي "پ.ك.ك" در محاصره نظاميان تركيه بودند، بالگردها آمريكا آنها را به شمال عراق منتقل كردند كه اين موارد از سوي ارتش تركيه ثابت شد.
اين روزنامه در ادامه به اثبات شدن اين موضوع كه افسران آمريكا و اسرائيل به چريكهاي "پ.ك.ك" آموزش دادند پرداخته و تصريح كرد: در آخر هم اسلحههاي مدرن با مبدا آمريكا در كنار تروريستهاي كشته شده كشف شد و دستگيرشدگان عناصر "پ.ك.ك" هم در اظهاراتشان اعتراف كردند كه اين اسلحهها را خودروهاي نظامي آمريكايي به اردوگاههاي "پ.ك.ك" آوردهاند.
طبق تحقيقات بعمل آمده مشخص شد كه آمريكا از طريق شركتهاي امنيتي ويژه سلاح براي "پ.ك.ك" تامين ميكند.
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
| ||
| جام جم آنلاين: چه كسي بي نظير بوتو را كشت؟ اين مهمترين پرسشي است كه از روز پنجشنبه گذشته، زماني كه بوتو پس از خروج از يك گردهمايي انتخاباتي در شهر راولپندي پاكستان هدف گلوله و انفجار تروريستي قرار گرفت و به همراه 20 تن ديگر از اطرافيانش در آن جان باخت ، افكار عمومي كشورش و جهان را به خود مشغول كرده است. دفن شتابان پيكر بوتو، رهبر فقيد حزب «مردم» و نخست وزير پيشين پاكستان در روز گذشته در آرامگاه خانوادگي اش واقع در «گرهي خدابخش» شهر «لاركانه» ايالت سند، جايي كه آرامگاه پدرش «ذوالفقار علي بوتو» در آن قرار دارد، نيز نتوانسته است از دامنه ابهامات و پرسشها در باره مرگ او بكاهد. در حالي كه دولت «پرويز مشرف» تاييد كرده است كه بوتو بر اثر ضربه ناشي از موج انفجار يك تروريست انتحاري جان خود را از دست داد، سخنگوي بوتو تاكيد كرد كه دست كم يك گلوله به سر رهبر مخالفان دولت مشرف اصابت كرده بود و همين امر، موجب مرگش شد. پيكر بوتو كالبدشكافي نشده، زيرا به گفته دولت، كسي چنين درخواستي نكرده است، اما در ساعتهاي اخير، عكسها و تصاوير ويديويي جديدي از لحظات پيش از ترور و همچنين، تصاوير پزشكي انتشار يافته است كه برخي از آنها نشان ميدهد چگونه دست فردي كه اسلحه دارد، از ميان انبوه جمعيت بيرون ميآيد و به روي بوتو آتش ميگشايد.
بوتو بلافاصله پس از اين حمله تروريستي به يك بيمارستان دولتي در شهر راولپندي انتقال يافت اما پزشكان نتوانستند جان او را نجات دهند. در حالي كه تصاوير و فيلمهاي يادشده به اندازه كافي از مرگ نخست وزير سابق پاكستان بر اثر تيراندازي خبر ميدهد، يكي از سخنگويان حزب مردم هم تاكيد كرده است كه جراحت ناشي از اصابت گلولهاي كه از پشت سر خانم بوتو خارج شده، چنان شديد بود كه حتي زماني كه پيكر او را براي خاكسپاري آماده ميكردند، خونريزي داشت. خانم «شري رحمان» كه به گفته خودش، به هنگام تيراندازي و حمله انتحاري عليه نخست وزير پيشين پاكستان در كاروان تشريفاتي بينظير بوتو وي را همراهي ميكرد در گفتگو با خبرگزاري فرانسه، ادعاي دولت مشرف را كه علت كشته شدن بوتو را اصابت سر وي به سقف خودرو حامل او و موج انفجار دانسته بود، بطور كامل رد كرد و اظهار داشت: «من جزئي از اعضاي حزب مردم هستم كه اين فرصت را يافتم قبل از دفن، جسد بوتو را شست و شو دهم. من زخم ناشي از گلولهاي را ديدم كه به پشت سر وي اصابت و از طرف ديگر عبور كرده بود.» وي افزود: «من حتي قادر به شست و شوي درست جسد وي نشدم زيرا زخم (ناشي از اصابت گلوله) هنوز در حال خونريزي بود و وي خون زيادي را از دست داده بود.» با اين اظهارات، ديدگاه رسمي دولت پاكستان در زمينه مرگ بوتو كنار گذاشته و اين پرسش جدي تر شده است كه با وجود تدابير شديد امنيتي، واقعا چه كسي توانسته بود با سلاح و مواد منفجره خود را به كاروان بي نظير بوتو چنين نزديك سازد، او را با يك هدف گيري دقيق به قتل برساند و بعد هم خودكشي كند؟ طالبان، قتل بوتو را رد كرد دولت پاكستان بطور مستقيم سازمان تروريستي القاعده را مسوول مرگ خانم بوتو دانسته و امريكا نيز از احتمال دست داشتن اين گروه در مرگ رهبر حزب مردم پاكستان سخن گفته است. «جاويد اقبال چيمه» سخنگوي وزات كشور پاكستان روز جمعه گفت: شواهدي در اختيار دولت قرار گرفته كه نشان ميدهد كه گروه القاعده و «بيتالله محسود» فرمانده طالبان در وزيرستان شمالي اين كشور، عامل اصلي ترور بينظير بوتو است. به گفته وي، مكالمات تلفني بيتالله محسود با «كرامتالله بلال» فرد انتحاري عامل قتل بوتو كه به زبان پشتو است، بدست آمده كه مويد دست داشتن طالبان در قتل او است. اين اظهارات بلافاصله از سوي «مولانا عمر» سخنگوي طالبان پاكستان به شدت رد شد. او در بيانيهاي گفت كه «بيتالله محسود» و گروه طالبان پاكستان هيچ نقشي در ترور بينظيربوتو نداشته و ادعاي دولت پرويز مشرف نيز در اين ارتباط كاملا، بياساس است. مولانا عمر اظهار داشت كه اين اتهامها، تبليغات دولتي با هدف تلاش براي سرپوش گذاشتن بر توطئه ارتش و سازمانهاي اطلاعاتي پاكستان براي به قتل رساندن بوتو است. نامه بوتو پيش از مرگ در همين راستا، رسانههاي خبري نامهاي را از بي نظير بوتو فاش كردند كه در آن وي پيش از مرگ، پرويز مشرف رئيسجمهور پاكستان را عامل قتل خود معرفي كرده بود. بنا به گزارشها، او دو ماه پيش پيامي را به «مارك سيگل» سخنگويش در امريكا ارسال كرده بود كه آن را به شبكه خبري سيانان بدهد. بوتو در اين نامه گفته است كه اگر بميرد، مقصر آن مشرف رئيسجمهور پاكستان خواهد بود. در اين نامه كه فقط 8 روز پيش از بازگشت بوتو به پاكستان نوشته شده بود، او از وضعيت امنيتي خود شكايت كرده و از سخنگويش خواسته است كه نامه را به «ولف بليتزر» خبرنگار سي ان ان بدهد تا در صورتي كه به قتل رسيد، نامه را منتشر سازد. بوتو در اين نامه تصريح ميكند كه «من مشرف را مسوول ميدانم» و در اين زمينه از دولت پاكستان شكايت ميكند كه پس از حمله انتحاري قبلي در هجدهم اكتبر عليه وي در كراچي كه به مرگ 180 نفر از هوادارانش انجاميد، اما خود او از حادثه جان بدر برد، تدابير امنيتي ويژهاي براي تضمين امنيت او بكار نگرفته است. بوتو در نامه به سخنگويش مينويسد: «اگر خدا بخواهد، اتفاقي نخواهد افتاد اما ميخواهم بگويم اگر حادثه ديگري رخ داد... من مشرف را مسوول آن ميدانم. من احساس عدم امنيت ميكنم.» پاكستان، پس از مرگ بوتو در حالي كه هنوز به روشني مشخص نيست چه كسي بوتو را به قتل رسانده، زندگي روزانه در پاكستان از هنگام مرگ او عملا متوقف شده است و در همان حال، محكوميت جهاني ترور او همچنان ادامه دارد. به عقيده صاحبنظران، با ترور بوتو رهبر حزب مردم، قوي ترين حزب مخالف دولت پاكستان، ابهام در باره آينده انتخابات پارلماني روز هشتم ژانويه – 18 دي – رو به افزايش است. در همين راستا، كميسيون انتخاباتي اين كشور اعلام كرده است كه روز دوشنبه يك نشست اضطراري را با هدف تصميم گيري در باره وضعيت برگزاري انتخابات تشكيل خواهد داد. روزنامه الپاييس اسپانيا به نقل از منابع خود در پاكستان نوشت كه به احتمال 95 درصد انتخابات اين كشور به تعويق خواهد افتاد اما تصميم گيري نهايي در باره آن منوط به نشست روز دوشنبه است.
بيشترين خشونتها در ايالت سند، خاستگاه اصلي حزب مردم پاكستان به رهبري بوتو رخ داده كه در جريان آن، آشوبها و درگيريهاي گسترده با به آتش كشيدن ادارات و دفاتر انتخاباتي همراه بوده است. اين وضعيت موجب قطع تمامي خطوط آهن در منطقه و در نتيجه، اختلال در ارتباطات كشور شده است. محكوميت جهاني ترور بوتو به محض اعلام خبر مرگ بينظير بوتو، سران تقريبا تمامي كشورهاي مختلف جهان از جمله جمهوري اسلامي ايران با صدور پيامهايي ترور او را به شدت محكوم كردند. شوراي امنيت سازمان ملل متحد نيز روز پنجشنبه يك نشست اضطراري برگزار كرد و «با شدت هرچه تمامتر ترور بي نظير بوتو» نخست وزير اسبق پاكستان را محكوم كرد. اعضاي شوراي امنيت با تصويب بيانيهاي به اتفاق آراء تاكيد كردند: شوراي امنيت به شدت انفجار انتحاري تروريستي كه باعث مرگ بينظير بوتو و برخي ديگر شد را محكوم ميكند. و از تمامي پاكستانيها ميخواهد خويشتنداري كرده و ثبات در كشور را حفظ كنند. به عقيده صاحبنظران، نگراني اين شورا بيشتر به خاطر آن است كه پاكستان يك قدرت اتمي و يك عنصر كليدي براي ثبات افغانستان است و از اين رو، نبايد شرايط آن به گونهاي پيش رود كه امكان بهره برداري تندروهاي القاعده و طالبان را پديد آورد. بي نظير بوتو كه بود؟ بي نظير بوتو رهبر حزب مردم خلق پاكستان و نخست وزير سابق اين كشور كه عصر پنجشنبه در عملياتي تروريستي كشته شد در 21 ژوئن 1953 در خانوادهاي سياستمدار دركراچي به دنيا آمد. بوتو مدرك كارشناسي مطالعات سياسي را درسال 1973 از دانشگاه هاروارد امريكا دريافت كرد فلسفه اقتصاد و سياست را در اكسفورد خواند و در اواسط 1977 به پاكستان بازگشت. در همان ايام مخالفان ذوالفقار علي بوتو پدر بي نظير بوتو كه معتقد بودند علي بوتو درانتخابات دست برده است او را پس از شش سال از قدرت خلع كردند، سپس نيروهاي نظامي به رهبري ضياءالحق قدرت را در دست گرفتند و ذوالفقار علي بوتو را به اتهام قتل يكي از همقطارانش در حزب خلق پاكستان در اوريل 1979 اعدام كردند.
بي نظير بوتو با ارام شدن فضاي كشوردر دسامبر 1986به پاكستان بازگشت و استقبال گستردهاي از وي شد دوسال بعد ژنرال ضياء الحق در انفجار هواپيمايش كشته شد و بوتو سرانجام در اول دسامبر 1988در 35 سالگي به عنوان جوان ترين نخست وزير پاكستان انتخاب شد و اهدافش را برگرداندن قوانين مدني به پاكستان و بركناري قاتلين پدرش اعلام كرد. غلام اسحاق خان رئيس جمهور وقت در 1990 او را كنار گذاشت اما بي نظير بوتو با استفاده از تبليغات بر عليه اختلاس توانست درسال 1993 دوباره نخست وزير شود. فاروق لغاري رئيس جمهور وقت پاكستان در پنجم نوامبر 1996 بوتو را بركنار و مجمع ملي را منحل كرد اين بار آصف علي زارداري همسر و وزير دارايي بي نظير بوتو به دريافت رشوه و تطميع در امضاي قراردادهاي دولتي و همچنين آدم ربايي متهم شده بود. بي نظير بوتو درانتخابات 1997 نيز شركت كرد اما برخلاف دو انتخابات قبلي بشدت شكست خورد در سپتامبر همان سال دولت نوازشريف 4 حساب بانكي متعلق به خانواده بوتو را كه تقريبا به 50 ميليون دلار امريكا ميرسيد مسدود كرد. در ادامه تحولات سياسي پاكستان پرويز مشرف در اكتبر 1999 قدرت را با بركناري نواز شريف در دست گرفت بوتو نيز بار ديگر به اجبار كشور راترك كرد ومدت هشت سال در انگليس و امارات با شدت وضعف متفاوت به فعاليتهاي سياسي مشغول شد. بي نظير بوتو 26 مهر ماه امسال و درپي برخي فعل وانفعالات سياسي در پاكستان پس از 8 سال تبعيد به كراچي بازگشت. بوتو در همان ابتداي ورود به كراچي از پرويز مشرف انتقاد و اعلام كرد مشرف همزمان نميتواند پستهاي سياسي و نظامي داشته باشد زيرا اين روش با قانون اساسي و اصول دمكراتيك مغاير است.
بي نظير بوتو سرانجام ساعت شش وشانزده دقيقه روز پنجشنبه به وقت پاكستان در اجتماع انتخاباتي طرفدارانش در راولپندي در اقدامي تروريستي جان باخت. بوتو داراي 3 فرزند بود. |

| |||||||||
| |||||||||
حدود چند ماه قبل CIA شروع به گزينش فرد مناسبي براي انجام كارهاي تروريستي كرد. اين كار بسيار محرمانه و در عين حال مشكل بود؛ به طوريكه تستهاي بيشماري از افراد گرفته شد و سوابق تمام افراد حتي قبل از آنكه تصميم به شركت كردن در دوره ها بگيرند، چك شد.
«رابرت پير» افسر اسبق سازمان «سيا» در خاورميانه و مؤلف دو كتاب با نام «طلاي سياه و كاخ سفيد» و «مسلك سازمان سيا» كه الهامبخش فيلم مشهور «سيريانا» بوده، در مصاحبهاي اعلام كرد: دشمنان ما حتي حاضر نيستند، به بنلادن خيانت كنند.نیویورك تایمز: شكاف عمیقی در اطلاعات سیا درباره ایران وجود دارد

یك روزنامه آمریكایی به نقل از مقامات اطلاعاتی پیشین این كشور اعتراف كرد شكاف عمیقی در دانش جاسوسی واشنگتن درباره ایران وجود دارد و این امر از مشكلات اساسی مدیر جدید سازمان جاسوسی این كشور بشمار میرود.
به گزارش فارس، روزنامه نیویورك تایمز در گزارشی در شماره امروز خود در این باره نوشت: «در حالی كه سازمان اطلاعات مركزی آمریكا (سیا) وارد بحران تازهای شده است، مقامات اطلاعاتی پیشین و قانونگذاران این كشور از وجود شكاف عمیق در اطلاعات واشنگتن در مورد ایران خبر میدهند.»

این روزنامه تصریح كرد: «یك سال پس از این كه كمیسیون ریاست جمهوری آمریكا ارزیابی تندی درباره ایران ارایه كرد، سازمانها و نهادها همچنان در تلاش خود در ارزیابی برنامه تسلیحاتی ایران و مقاصد رهبران این كشور ناتوان ماندهاند.»
بنا بر این گزارش، هر كسی كه عهدهدار سازمان اطلاعات مركزی آمریكا پس از كنارهگیری پورتر گاس رئیس پیشین این كشور شود با اطلاعات اندكی از سوی جاسوسان آمریكایی، اطلاعات كلی (غیرجزئی) و تصاویر مبهم ماهوارهای در مسئله هستهای مواجه خواهد بود.
پت رابرتز سناتور جمهوریخواه ایالت تگزاس و رئیس كمیته اطلاعاتی سنای آمریكا در مصاحبه خود با این روزنامه اعلام كرد: «این كه ایران چند سال تا رسیدن به تسلیحات هستهای فاصله دارد، مسئلهای است كه ما از آن اطلاع نداریم و كسانی هم كه باید پاسخی برای این امر قائل شوند از آن اطلاع ندارند.»
این روزنامه افزود: «زمانی كه گاس در 19 ماه پیش ریاست سازمان سیا را برعهده گرفت بخشی از اختیارات وی این بود كه اطمینان حاصل كند اشتباهات گسترده درباره ارزیابیهای پیش جنگ در عراق بار دیگر تكرار نشود. اما اكنون كه وی از این نهاد جاسوسی خارج میشود ناظران اطلاعاتی اعلام میدارند كه موارد نامعلوم در برآورد تسلیحاتی ایران بسیار كلان است و راه دشوار ترغیب شورای امنیت سازمان ملل برای اعمال تحریمهای احتمالی علیه ایران را سختتر میكند.»
جینهارمان یكی از قانونگذاران مجلس نمایندگان آمریكا از ایالت كالیفرنیا كه از دمكراتهای ارشد در كمیته اطلاعاتی این مجلس بشمار میرود در گزارشی محرمانه در اوایل ماه مارس درباره برنامه موشكی ایران و توانایی این موشكها برای حمل كلاهك بسیاری از مسایل و نادانستهها را مطرح كرد و گفت كه سیا به همه این سوالات پاسخ داده است.
به نوشته این روزنامه، او و دیگر نمایندگان در نامهای محرمانه به جان نگروپونته مدیر سازمان اطلاعات ملی این كشور سوالات دیگری مطرح كردند اما هیچ پاسخی برای آن دریافت نكردهاند.
هارمن نیز اعتراف كرد: «من همچنان اعتقاد دارم كه منابع ما اندك و پرونده ما در این باره كم است.»
برخی از كارشناسان نیز اعلام كردهاند به ارزیابی مقامات آمریكایی درباره این كه بعید است ایران تا دهه آینده به سلاح دست پیدا كند، اعتماد دارند. این در حالی است كه عدهای از مقامات اطلاعاتی پیشین آمریكا نسبت به صحت این ارزیابیها ابراز تردید كردهاند.
رسانههای غربی و مقامات آمریكا و دیگر كشورهای مخالف با برنامه هستهای ایران در حالی تهران را به دنبال كردن برنامه تسلیحات هستهای متهم میكنند كه مقامات ایران بارها بر صلحامیز بودن این برنامه تاكید كردهاند.
به نوشته نیویورك تایمز، رئول مارك گركت یكی از كارشناسان پیشین سرویس مخفی سازمان سیا در امور ایران گفت: «وقتی كه سیا دم از 5 الی 10 سال میزند معنی آن این است كه آنها از آن اطلاع ندارند.»
یكی از مقامات ارشد اطلاعاتی آمریكا نیز كه خواست نامش فاش نشود به این روزنامه بدون اظهارنظر درباره ارزیابیها گفت: «این هدف سادهای نیست. ما سعی میكنیم كه اطلاعات مربوطه را بطور روزمره كسب كنیم.»

يك روزنامه آمريكايي به تازگي فاش كرد، حفره امنيتي باعث شده تا اسرار هزاران تن از جاسوساس «سيا» با جستجو در اينترنت قابل دستيابي باشد.
به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب»، روزنامه «شيكاگو تريبون» مينويسد: مشخصات 2600 نفر از كارمندان آژانس جاسوسي مركزي آمريكا (سيا) و نيز موقعيت كاري بيست محل كار مخفي و سري اين آژانس در ايالات متحده آمريكا، به راحتي با جستجوي اينترنتي قابل كشف است.
روزنامه نامبرده اين اطلاعات را از طريق فراهمكنندههاي اطلاعاتي، كه صورتحسابهاي مشخصي را براي دستيابي به سوابق عمومي و مطالب گزارشي خود مشخص كردهاند، در شماره روزهاي يكشنبه خود انتشار ميدهد. البته اين روزنامه، مداركي از هويت و ديگر جزييات مربوط به مأموران را در جستجوهايش منتشر نكرده و علت آن را نگرانيهايي دانسته كه از بابت به خطر افتادن كاركنان «سيا» پيش ميآيد.
البته بايد گفت كه تمام 2635 نفري كه روزنامه گفته است از كاركنان «سيا» بودهاند، سري نيستند.
در تحقيقات دستگاه قضائي، اين موضوع مطرح شد كه آيا اشخاصي از دولت بوش كه هويت مخفي «والري پليم» را در سال 2003 به روزنامهنگاران لو دادند، در اين كار نيز دست دارند يا خير؟ در حقيقت، برخي از اين افراد، تحليلگر غيرسري و مديران اجرايي ارشد همانند رئيس سابق «سيا»، «جورج تنت» بودهاند. اما اين روزنامه گفته است كه برخي از يافتههاي خود را در اختيار «سيا» قرار داده و اين آژانس نيز ابلاغ كرده كه فهرست ناقص اسامي شامل كارمندان سري نيز بوده است.
روزنامه «تريبون» همچنين نوشته است كه هويت افراد را از طريق فهرست شماره تلفن، خلاصه مذاكرات دولتي، سوابق رأيدهي، سوابق ماليات بر درآمدها و ديگر اسناد قانوني و مالي به دست آورده است. بنا بر تحقيقات انجامشده شماره تلفنهاي اداري داخلي آژانس جاسوسي «سيا» و آدرسهاي ايميل سري مورد استفاده عوامل جاسوسي نفوذي نيز به دست آمده است.
سخنگوي رئيس «سيا» اظهار داشته است كه نفوذ، موضوعي كاملا پيچيده در عصر اينترنت است. وي همچنين در مصاحبه با «تريبون» گفت، مواردي وجود داشته كه در گذشته به كار ميآمده و در حال حاضر به كار نميآيند.

«لاري جانسون»، مأمور سابق «سيا» ميگويد: اين اقدام روزنامه كاملا مضحك و خندهدار است، زيرا يافتن مشخصات افراد از راه گوگل و اينكه آنان در «سيا» كار ميكنند، غيرممكن است.
«تريبون» موقعيت بيست مركز «سيا» در شيكاگو، ويرجينياي شمالي، فلوريدا، اوهايو، پنسيلوانيا، اوتاوا و واشنگتن را مشخص ساخته بود. برخي از اين تأسيسات، تحت نظارتهاي شديد امنيتي و بقيه نيز شامل محلهاي سكونت محرمانهاي بودند كه هيچگونه ارتباط آشكاري از آنان با «سيا» وجود نداشته است.
يكي از اين مراكز، يك منطقه آموزش «سيا» در كمپ پري، واقع در ويرجينيا با نام «مزرعه» بود كه به مدت چند دهه مخفي بود كه البته «سيا» از اعلام موجوديت علني خود از اين بابت خودداري كرد، حتي بعد از اينكه پرسنل سابق «سيا» وجود آن را در دهه 1980 تأييد كردند.
اما «تريبون» خاطرنشان كرده است كه تحقيق اينترنتي در مورد كمپ پري، هويت اشخاصي را فاش ساخته كه 26 تن از آنان، علنا در آنجا كار ميكردهاند.
همچنين بررسي پايگاههاي اطلاعاتي ناوگان هوايي، مشخصات پروازهاي انجام شده و سوابق پروازي و مالكيتي هفده هواپيماي باند كمپ پري را قابل رديابي نشان داده است.

اين جاسوس تا زماني كه هويتش توسط «روبرت نواك»، ستوننويس محافظهكار فاش شد، يك زن خانهدار شناخته ميشد، اما ماجرا زماني افشا شد كه «جوزف ويلسون»، شوهر وي، نامهاي به «نيويوركتايمز» نوشت و در آن اعلام كرد كه مقامات رسمي كاخ سفيد در مورد اطلاعات پيش از جنگ عراق درباره خريد اورانيوم از نيجر در مورد برنامه سلاحهاي هستهاي عراق دروغ گفتهاند.
«لاري جانسون»، مأمور پيشين «سيا»، بر اين باور است كه اين سازمان در حال تكميل اين اطلاعات است تا بتواند اين مدارك را به وزارت دادگستري آمريكا، بفرستد.
«سيا» تاكنون از ارسال مدارك به كنگره جلوگيري كرده، چراكه معتقد است در صورت ارائه آنها به كنگره سريعا در اختيار همگان قرار ميگيرد. آنان به جاي اين كار مدارك را براي وزارت دادگستري ميفرستند تا بررسي كيفري روي پرونده انجام شود.
رسوايي اطلاعاتي مأموران «سيا» در ماجراي عراق، خسارت بزرگي به اعتبار عمليات آنان و تمام افراد و آژانسهاي عملياتي كه پوششي براي اقدامات «سيا» در اين عمليات بودهاند، وارد كرده است.
همچنين چندين تن از اعضاي ارشد «سيا» اعتقاد دارند كه اين سازمان، دستكم به ده سال زمان براي بازسازي اين شرايط نياز دارد تا دوباره بازدهي و دقت عمل سابق خود را در رديابي موارد خلعسلاح به دست آورد.
به تازگي اخبار تازه مبني بر اينكه ايران در صدر عملياتهاي خانم پليم و تيم او بوده اين پرسش را به وجود آورده كه آيا مقامات كاخ سفيد نيز از اقدام آنان آگاه بودهاند يا آنكه سازمان «سيا» به تنهايي دست به چنين فعاليتهايي زده است؟
رئيس جمهوري ونزوئلا در روزهاي آتي مدارك مستند و قاطعي درباره جاسوسي عوامل آمريكايي ارائه خواهد كرد.
به گزارش فارس به نقل از آژانس بوليواري، معاون رئيسجمهور ونزوئلا روز گذشته با اعلام اين مطلب گفت، مدارك غير قابل بحثي در خصوص جاسوسي وابسته نظامي سفارت آمريكا در كاراكاس وجود دارند كه به مردم و افكار عمومي و نه سفير آمريكا ارائه خواهند شد.
در روزهاي گذشته دولت چاوز با اعلام جاسوسي جان كوريا وابسته نظامي سفارت آمريكا از نيروهاي مسلح ونزوئلا حكم اخراج او را از اين كشور صادر كرد.
«خوسه ويسنته رانخل» معاون رئيسجمهور ونزوئلا تاكيد كرد، جاسوسي نظامي در اين كشور غير قابل قبول است و هيچ كشور ديگري نيز آن را تحمل نميكند.
رانخل افزود، ونزوئلا دخالتها و نفوذ خارجي را برنمي تابد به ويژه آنكه كاركنان و اعضاي هيأتهاي نظامي و ديپلماتيك در چنين اقداماتي دست داشته باشند.
«جان كوريا» افسر نيروي دريايي آمريكا و وابسته نظامي سفارت اين كشور در آمريكا متهم به پرداخت رشوه به برخي از نظاميان ونزوئلايي براي كسب اطلاعات از آنهاست.
در اين رابطه چند تن از اعضاي نيروهاي مسلح ونزوئلا نيز بازداشت شدند
در حالي كه مقامات آمريكا، دولت عراق را متهم به شكنجه زندانيان عراقي ميكنند، خبرنگار «بازتاب» از بغداد، پشت پرده اينگونه تبليغات آمريكا عليه دولت عراق و به ويژه وزارت كشور آن را افشا كرد.
بنا بر اين گزارش، مقامات آمريكا با تبليغات گسترده درباره انجام شكنجه توسط مسئولان عراقي، در حال تصويب قانوني براي حضور دستكم يك آمريكايي در هنگهاي پليس عراق به بهانه جلوگيري از شكنجه زندانيان هستند، اما اطلاعات رسيده به خبرنگار «بازتاب»، از موارد ديگري حكايت دارد.
بنا بر اين اطلاعات، چندي پيش و در پي عملياتهاي گسترده شناسايي و تعقيب و مراقبت، پليس عراق، يكي از خانههاي تيمي مخفي تروريستها را كشف و با تعجب مشاهده ميكند كه تعدادي از نيروهاي آمريكايي نيز در اين خانه تيمي در كنار تروريستها حضور دارند.
نيروهاي پليس در اين زمان، تروريستها را به همراه تفنگداران آمريكايي به يك زندان منتقل ميكنند، اما مقامات ارتش آمريكا پس از آگاهي از اين ماجرا به زندان مذكور حمله كرده و به بهانه شكنجه زندانيان در آنجا، كنترل آن را به دست ميگيرند.
اطلاعات خبرنگار «بازتاب» حاكي از آن است كه پس از مديريت اين زندان به دست نيروهاي آمريكايي، تفنگداران آمريكايي و همراهانشان آزاد ميشوند و از آن مقطع، مقامات ارتش آمريكا براي سرپوش گذاشتن بر رسوايي همكاري تفنگداران خود با تروريستها، تبليغات گستردهاي را درباره شكنجه زندانيان به دست پليس و وزارت كشور عراق به راه انداختهاند
با كاهش اشتياق جوانان آمريكايي براي استخدام در ارتش، سربازگيران براي تامين نيروي نظامي مورد نياز خود به مدارس اين كشور چشم دوختهاند.
روزنامه «بالتيمور سان» با اعلام اين خبر نوشت، اكنون ديگر بيشتر والدين ميدانند در ژانويه 2002 قانوني در امريكا تصويب شد كه بموجب آن به مدارس در اين كشور كمكهاي مالي و مشاورهاي داده ميشود.
اين روزنامه نوشت: اما چيزي كه پدرها و مادرها نميدانند، بندي است كه در عمق مفاد اين قانون جاي گرفته و آن اينكه مدارسي كه اين كمكها را دريافت ميكنند، بايد كليه اطلاعات مربوط به دانشآموزان خود را در اختيار ارتش آمريكا قرار دهند. ![]()
به نوشته اين روزنامه، سربازگيران ارتش در وقت مقتضي با استفاده از اين اطلاعات به جذب نيرو براي ارتش از ميان دانشآموزان ميپردازند.
اين روزنامه نوشته است، مدارسي كه در زمينه دادن اطلاعات دانشآموزان با ارتش همكاري نكنند، از مساعدت مالي و مشورتي محروم خواهند شد. بدين ترتيب سربازگيران بدون اطلاع و يا اجازه والدين دانشآموزان دختر و پسر، مستقيما با آنها تماس گرفته و آنها را به خدمت در ارتش آمريكا ترغيب ميكنند.
بر پايه همين گزارش، پنتاگون به تازگي اعتراف كرده يك پايگاه اطلاعاتي ايجاد كرده است كه شامل اطلاعات شخصي ميليونها دانشآموز دبيرستاني و دانشجو از سن 16 تا 25 سال است. اين اطلاعات شامل نام، تاريخ تولد، جنس، نشاني، شماره بيمه اجتماعي، نشانيهاي پست الكترونيكي، نژاد، شماره تلفن، ميانگين نمرات و غيره است

قاضی در میلان ایتالیا حکم به دستگیری 22 فردی را که گفته میشود مامور سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) هستند، در کل اروپا صادر کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آسوشیتدپرس، این قاضی میلانی خواست تا 22 مامور سازمان سیا که ظاهراً ایتالیایی هستند و در سال 2003 در ربودن یک روحانی مصری ساکن میلان شرکت داشتند، دستگیر شوند.

آرماندو اسپاتارو گفت: این حکم دستگیری اجازه میدهد تا این 22 نفر در هر یک از 25 کشور اتحادیه اروپا دستگیر شوند.
پیشتر دادستانان ایتالیا دستور دستگیری 13 مامور سیا را آن هم در داخل خاک کشور داده بودند.
این ماموران متهم به شرکت و یا همدستی در ربوده شدن اسامه مصطفی حسن معروف به ابوعمر هستند.
دادستانی ایتالیا آنها را متهم کرده است که در 17 فوریه 2003 در خیابانی در شهر میلان ایتالیا اقدام به ربودن ابوعمر کرده اند.
همچنین گزارش شده است که این ماموران پس از ربودن ابوعمر، وی را به پایگاه نظامی آویانو در شمال ایتالیا برده و از آنجا برای بازجوی به زندانی در مصر منتقل کرده اند که در آنجا بارها مورد شکنجه قرار گرفته است.
قضات میلانی پیشتر، از مقامات مصری خواسته بودند تا اطلاعاتی را درباره مکان ابوعمر ارائه دهند،اما آنها هیچ اطلاعاتی در این مورد ارائه ندادند.
دادستانهای ایتالیایی معتقدند که عملیات ربودن این روحانی میلانی، بخشی از یک سیاست جنجالی ضد تروریستی موسوم به تحویل خارق العاده بوده است که براساس این سیاست، مظنونان تحت شرایط خاص دستگیر و بدون تایید دادگاه به یک کشور ثالث منتقل میشوند.
اسپاتارو درخواست اخراج ربایندگان این روحانی را کرده است،اما گفته میشود که روبروتو کاستلی وزیر دادگستری خواسته است تا پیش از هر اقدامی در راستای اخراج این افراد به آمریکا، مدارک و اسناد بیشتری در این خصوص ارائه شود.
در حالی که تحقیق میشود که آیا دولت ایتالیا خود در این آدم ربایی شرکت داشته است یا خیر سیلویو برلوسکنی نخست وزیر ایتالیا گفته است که تصور نمیکند که دلائلی برای اخراج این افراد در دست باشد.
صدام حسين، رهبر سابق عراق به دادگاهی که او را در بغداد محاکمه میکند گفته است هنگامی که در بازداشت نيروهای آمريکايی بوده شکنجه شده و کتک خورده است. آمريکا اين اتهام را به تندی رد کرده است.
ناظر سابق زندان ابوغريب در بغداد تاکيد کرد پس از کشف جنايتهايي از وقوع اقدامات ضد انساني در اين زندان، همچنان شکنجه زندانيان بدست نظاميان آمريکايي ادامه دارد.
به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از روزنامه «الوطن» عربستان، «جانيس کاربينسکي» در گفتوگو با يک روزنامه برزيلي اعلام کرد، عمليات شکنجهگري همچنان در زندان ابوغريب پس از گذشت دو سال از رسواييهايي در مورد اين اقدامات جنايتکارانه ادامه دارد.
اين ناظر سابق بر زندان ابوغريب بغداد درپاسخ به اين سؤال که آيا چنين عملياتهايي در اين زندانها همچنان ادامه دارد، با تأييد اين مطلب گفت: افسران آمريکايي پس از بازگشت از عراق و اداي سوگند اعتراف کردند که آنها شاهد وقوع آزار و اذيت و شکنجهگري در زندانها بودند و در عين حال مجبور بودند که دست به چنين اقداماتي ازجمله شکنجه بزنند.
وي گفت: دونالد رامسفلد، وزير دفاع آمريکا و کامبن استفان، مشاور وي، معتقدند اين افراد تروريست هستند و اطلاعاتي راجع به آنها (تروريستها) در اختيار دارند و به اين علت تحت شکنجه قرار ميگيرند.
کاربينسکي افزود: کارشناسان روشهاي بازجويي بر اين باورند، شکنجه هيچ سودي ندارد، اما به نظر ميرسد که پنتاگون به اين موضوع اهميت نميدهد.
وي در ادامه تاکيد کرد: حدود 80 درصد از زندانيان ابوغريب کاملا بي گناه هستند و اطلاعاتي راجع به تروريستها در اختيار ندارند
يك سازمان حقوق بشر با افشاي اين كه آمريكا در سال گذشته يك زندان مخفي در كابل، پايتخت افغانستان داير كرده از ادامه شكنجه زندانيان پرده برداشت.
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري «آسوشيتدپرس»، سازمان ديدهبان حقوق بشر كه مقر آن در نيويورك قرار دارد امروز اعلام كرد، آمريكا به تازگي و از سال گذشته ميلادي يك زندان سري در كابل به راه انداخته و در آن به شكنجه زندانيان از جمله زنجير كردن آنها به ديوار زندان ميپردازد.
اين سازمان تاكيد كرد، آمريكاييها زندانيان را مجبور ميكنند روزهاي متوالي در تاريكي مطلق به صداي موسيقي بلند گوش فرا دهند. 
بنا بر اعلام اين سازمان كه بر اساس شهادت و اظهارات زندانيان حاضر در پايگاه دريايي ارتش آمريكا در خليج «گوانتانامو» ارائه شده است، اين زندان سري در نزديكي كابل قرار دارد.
تاكنون مقامات سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) درباره اين گزارش و اتهامات متعدد مربوط به شكنجه زندانيان واكنش نشان ندادهاند. 
اين اخبار در حالي انتشار مييابد كه «ديك چني»، معاون جورج بوش، رئيس جمهوري آمريكا روز گذشته ادعا كرد، واشنگتن ديگر كسي را شكنجه نميكند.
چني كه با شبكه خبري «ABC» آمريكا صحبت ميكرد، گفت: «ميتوانم بگويم كه در حقيقت ما به تعهدات بينالمللي پايبنديم و در شكنجه دست نداريم».
در گزارش ديدهبان حقوق بشر آمده است: زندانيان كه در تاريكي مطلق نگهداري ميشدند اين زندان را «سياهچال» ناميدهاند. در اين زندان از سوي زندانبانان آمريكايي و يا نگهبانان افغان با آنها بدرفتاري ميشد.
گمانهزني ديدهبان حقوق بشر آن است كه اين زندان ممكن است تحت امر سازمان «سيا» فعاليت ميكرده است
يك روزنامه آمريكايي نوشت: دلايل محكمي در دست است كه ثابت مي كند روانشناسان و روانپزشكان آمريكايي در شكنجه زندانيان گوانتانامو كه به بهانه مبارزه با تروريسم به آنجا آورده شدهاند، دخالت داشتهاند.
به گزارش فارس به نقل از پايگاه اينترنتي روزنامه «بوستون گلوب»، انجمن روانشناسان و روانپزشكان آمريكا با تأييد ضمني اين مطلب، شركت پزشكان را در آزار زندانيان تقبيح ولي با اين حال اذعان كرد اين گونه منعها با تحريف تعريف شكنجه زير پا گذاشته ميشود.
به گفته سازمان پزشكان براي حقوق بشر، زندانيان گوانتانامو تحت انواع رفتارهاي غيرانساني كه شكنجه سيستماتيك رواني خوانده ميشود، قرار داشتهاند.
مدافعان دولت بوش ادعا ميكنند مخالفان آنها رفتار خشن و غير انساني را با شكنجه اشتباه گرفتهاند.
با اين حال هنوز اكثر ملت آمريكا نميدانند چرا دولت آنها با چنين تعريف نفرت انگيزي قصد سرپوش گذاشتن بر شكنجه زندانيان را دارد.
گفته ميشود، ارتش آمريكا دستورالعملي منتشر كرده است كه بر اساس آن زندانيان از قرار گرفتن در معرض رفتار غيرانساني كه در گوانتانامو اتفاق افتاده است، مصون ميمانند.
با اين حال نكته نگرانكننده اين است كه دستورالعمل ارتش مبتني بر كنوانسيون ژنو است كه به ادعاي دولت بوش شامل مظنونين به تروريسم يا بازداشتشدگان گوانتانامو نميشود
يك روزنامه آمريكايي جنبههاي تازهاي از دخالت سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) در ربودن مظنونان تروريستي در قاره اروپا بدون رعايت معيارهاي قانوني خبر داد. ![]()
به گزارش فارس، روزنامه «واشنگتنپست» در شماره امروز خود در اين باره نوشت: «ديك مارتي» يكي از بازپرسان اروپايي روز گذشته اعلام كرد اطلاعاتي جمع آوري كرده كه نشان ميدهد عوامل اطلاعاتي آمريكا مظنونان تروريستي در اروپا را بدون هيچ معيار قانوني ربوده و منتقل ميكنند.
اين بازپرس افزود: از لهستان و روماني خواسته است درباره اين امر توضيح دهند كه آيا سازمان «سيا» در خاك اين كشور فعاليت مخفيانه دارد يا خير.
وي يكي از اعضاي پارلمان سوئيس است و هدايت تحقيقات درباره تاكتيكهاي ضد تروريسم اروپا از سوي شوراي اروپا را بر عهده دارد.
مارتي همچنين از «كاندوليزا رايس» وزير امور خارجه آمريكا به خاطر عدم ارائه توضيح درباره عمليات ضدتروريسم سازمان «سيا» در اروپا انتقاد كرد.
شوراي اروپا نهاد ارشد اتحاديه اروپا در امور حقوق بشر به شمار ميرود.
مارتي در خلاصه گزارشي كه توسط اين كميسيون روز گذشته منتشر كرده، اعلام كرد: «رايس در ديدار اخير خود از اروپا هيچ اطلاعات و توضيحي درباره اين امر ارايه نكرد».
وي اعلام كرد، تنها پاسخ رسمي كه از مقامات آمريكايي دريافت كرده سخنراني خانم رايس در 5 دسامبر است كه وي در آن از سياستهاي آمريكا دفاع كرده و گفت اروپا از رويكرد تهاجمي آمريكا در برخورد با مظنونان سود برده است.
به نوشته اين روزنامه، مارتي از ارايه جزئيات مربوط به تحقيقات خود خودداري كرد.
روزنامه «واشنگتنپست» يك ماه پيش در گزارشي از وجود زندانهاي مخفي سازمان «سيا» در اروپاي شرقي پرده برداشت اما بنا به درخواست مقامات ارشد آمريكايي نامي از كشورهايي كه در اين فعاليت مخفيانه مشاركت دارند، نبرد.
مارتي همچنين درباره گزارشهاي مربوط به اين كه سازمان «سيا» مرتبا مظنونان «القاعده» را با پروازهاي مخفيانه جابجا ميكرده است، تحقيق كرده است.
انتشار گزارش تحقیق شورای اروپا، ابعاد تازه ای از رسوایی آمریكـا در نقـض حاكمیت كشورهای اروپایی را فاش كرد.
به گزارش واحد مركزی خبر، این گزارش تحقیقـی كـه در مـجمـع عمـومـی پارلمانی شورای اروپا در پشت درهای بستـه مطرح شد ، از دولت های اروپایـی خـواستـه است درباره این وقایع متعهد باشند.
بر اساس این گزارش فقط 430 پرواز سـرویـسهای اطلاعاتی آمریكا درآلمان ثبت شده است.
سازمان جاسوسی امریكا (سیا) بدون رعایـت هیچگونه مراحل متداول حقوقی و قضایی برخی از مظنونان را از خاك اروپا برای بازجویی، حبس و شكنجه به كشور ثالثی منتقل كـرده است.
واشنگتن چهارم دسامبر برابر بـا سیـزدهـم آذر مدعی شد، هیچ مظنونی برای شكنجه بـه خارج از این كشور فرستاده نشده است.

در همین روز فاش شد ، كه سیا از فرودگـاههای انگلیس برای انتقال زندانیان خـارجـی استفاده كرده است.
پروازهای سیا از فرودگاههای اروپا بـرای انتقال زندانیان به كشورهای ثـالـث بـرای بازجویی، شكنجه و وجود زندانهای مخفی در اروپا، افكار عمومی كشورهای اروپـایـی، دولت های این كشورها را تحـت فشـار قـرار داده است.