ردپای خونین جنبش 969 در کشتار مسلمانان میانمار


در این نوشتار به علل و عوامل و ابعاد جنایات علیه مسلمانان در میانمار و به خصوص نقش جنبش «۹۶۹» در این جنایات می‌پردازیم.

ادامه نوشته

معرفي سايت کمپین محکومیت نسل کشی ایرانیان


ی جنگ جهانی اول و بین سال های 1917 تا 1919 مطابق با 1296 تا 1298 شمسی دولت بریتانیا با ایجاد قحطی عمدی در ایران باعث مرگ 8 تا 11 میلیون ایرانی شد. برای امضاء طومار و پیوستن به کمپین روی گزینه ی امضای طومار در زیر کلیک کنید.  اطلاعات بیشتر

امضاء طومار / Sign Petition

هتک حرمت بی شرمانه دختری از 4 سالگی تا 13 سالگی

این دختر تاکید می کند که پدرش از سن ۴ سالگی تا ۱۳ سالگی از او سوء استفاده غیراخلاقی کرده است و او را مورد آزار و اذیت خود قرار می داده است.این دختر تاکید می کند که پدرش از سن ۴ سالگی تا ۱۳ سالگی از او سوء استفاده جنسی کرده است و او را مورد آزار و اذیت خود قرار می داده است.

ب

ادامه نوشته

هلوکاست اکراینی ها توسط جهودان “یهودیان”

بسم الله

530

روزنامه ی باستن گلوب ریپورتر در تاریخ هفتم دسامبر 1995 میلادی مطالبی را در ارتباط با کشتاری که توسط رژیم کمونیستی صورت گرفته است،تحت عنوان « مبادا که قربانیان کمونیسم را فراموش کنیم«1» ( و یا تقدیم به قربانیان کمونیسم ! مبادا که انها را فراموش کنیم !) » به قلم جف جیکوبی «2»، منتشر ساخت. در این نوشتار آمده است که در طول دوران رژیم های کمونیستی که از سال 1917 میلادی شروع شد ، بیش از 100 میلیون نفر کشته شدند.این کشتار تماما توسط پیروان مارکس جهود،افرادی نظیر لنین و تروتسکی جهود صورت گرفته است. اگر دوران نازی ( بین سال های 1933 تا 1945 میلادی ) ، برای 12 سال طول کشیده است،دوران شکنجه و کشتار و قتل عام رژیم های کمونیستی جهودان،بیش از 70 سال ادامه داشته است ( از سال 1917 آغاز شد و تا اوایل دهه 90 میلادی ادامه یافت ) .

ادامه نوشته

یهودیانی که از اسرائیل تا کانادا تحت تعقیب و آزارند + فیلم و تصاویر

دختركان يهودي ارتودكس فرقه لوطاهور

یهودیان «لو طاهور» فرقه‌ای از یهودیان ارتدوکس هستند که به دلیل عقایدشان در همه کشورهای دنیا از آزار و اذیت‌های صهیونیست‌ها در امان نیستند. یهودیانی که ده‌ها نفر از آنها قصد داشتند به ایران پناهنده شوند اما پیش از خروج از کانادا بازداشت شدند.


ادامه نوشته

داعش 50 خبرنگار مخالف را تیرباران کرد


سلطان الشامي يكي از خبرنگاراني كه توسط داعش تيرباران شد
سلطان الشامي يكي از خبرنگاراني كه توسط داعش تيرباران شد
گروه تروریستی داعش که این روزها با دیگر گروه های مخالف در شمال سوریه و دیگر مناطق این کشور درگیر شده است, در تازه ترین اقدام خود 50 نفر از خبرنگاران و فعالان حوزه رسانه در حلب را تیرباران کرد.

ادامه نوشته

نگاهی به جنایات تکان دهنده اروپایی ها علیه تاینوها



از زنده سوزاندن تا بریدن سر کودکان؛آتش زدن، قطعه قطعه کردن، فرستادن سگ‌های شکاری به دنبال تاینوها و تکه تکه کردن آن‌ها، آویزان کردن و زنده سوزاندن، بریدن سر کودکان و تجاوز به زنان تنها بخشی از جنایات تازه واردان اروپایی علیه بومیان امریکای جنوبی بوده است.

ادامه نوشته

"پروژه یوژنیکس" چیست؟ + تصاویر

سران سازمان های مخفی یعنی انگلیس و آمریکا با مدیریت رژیم صهیونستی از همه حیله ها برای این منظور بهره جستند. آنها با طرح "پروژه یوژنیکس" یا همان "علم به‌نژادی"، همه تلاش خود را مصروف عقیم سازی مردم جهان، ممانعت از تولد و کنترل زاد و ولد کردند و با همه قوا این پروژه را بر کشورهای شرقی و مذهبی تحمیل نمودند.

ادامه نوشته

ترسناک‌ترین شکنجه‌های قرون وسطایی کلیسای مسیحی !! + 51 عکس

دوران قرون وسطی یکی از ظالمانه ترین مقاطع در تاریخ بشر بشمار می‌آید؛ دورانی که با خلاقیّت در شکنجه و ابزار شکنجه (به دلائل بسیار احمقانه) زیر نظر کلیسای مسیحی (که الآن داعی مهر و محبت و صلح است!!) شناخته می‌شود.


ادامه نوشته

آموزش اجباری همجنس گرایی در مدارس ایالت کالیفرنیا آمریکا


با افزایش حمایت های مقامات آمریکایی از همجنس بازی در آمریکا و همچنین سخنرانی انتخاباتی اخیر اوباما در میان هم جنس بازان آمریکایی و اعلام حمایت وی از آنان و اعلام حقوق قانونی برای هم جنس بازان، مدارس ایالت کالیفرنیا آمریکا نیز در اقدامی آموزش همجنس بازی را در دروس خود قرار داد.


ادامه نوشته

ریشه‌های هفت‌تیرکشی در سرزمین یانکی‌ها + فیلم

 
این‌گونه صحنه‌ها در هالیوود عجیب نیست
چرا در سرزمین یانکی‌ها به این راحتی با سلاح جنایت می‌شود؟ چرا حمل تسلیحاتی که در بسیاری از کشورهای دنیا ممنوع است و جرم محسوب می‌شود، در ایالات متحده امری عادی است؟ بدیهی است که لابی‌ها و تولیدکنندگان سلاح در آمریکا از عوامل مهم در تسری استفاده از سلاح در ایالات متحده هستند.

ادامه نوشته

تصاویری که جهانیان را شوکه کرد 16+

  • قتل‌عام‌های تایلند

ادامه نوشته

شورت: رسانه‌های غرب جنایات علیه مسیحیان در سوریه را نادیده می‌گیرند




گفت‌وگو با رندی شورت

شبکه پرس تي‌وي با دکتر رندي شورت، تحليل‌گر سياسي مقيم واشنگتن درباره هدف قرار گرفتن مسيحيان در سوريه توسط گروه‌هاي تروريستي تکفيري تحت حمايت خارج از جمله قتل عام ۴۵ مسيحي، زنان و کودکان، در روستاي صدد، جناياتي که توسط رسانه‌هاي جريان اصلي غرب ناديده گرفته شد گفت‌وگو کرده است. آن چه در پي مي‌آيد برگردان اين گفت‌وگو است.


ادامه نوشته

کتاب "الکس هیلی" که رهبر انقلاب توصیه کردند+تصاویر


 
نمونه‌ای از چیدمان برده‌ها در کشتی
هیلی زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ای را به همراه خانواده و قبیله‌اش می‌گذراند. اما تراژدی از جایی آغاز می‌شود که بازرگانان برده، او را غافلگیر کرده و می‌ربایند. او به همراه عده‌ای دیگر در بدترین وضع با کشتی‌های تجارت برده به آمریکا برده می‌شود و به فروش می‌رسد.

ادامه نوشته

فیلم: جهنم اتیوپیایی‌ها در زمین


برخورد غير انساني با كارگران اتيوپيايي در عربستان
برخورد غير انساني با كارگران اتيوپيايي در عربستان
وزارت اطلاع رسانی اتیوپی با انتشار فیلمی تحت عنوان "جهنم در زمین" درباره اوضاع بسیار بد شهروندان اتیوپیایی در عربستان سعودی، خواستار نجات این کارگران بی دفاع شده است.وزارت اطلاع رسانی اتیوپی در این فیلم کوتاه خواستار حمایت از اتباع کارگر خود در عربستان و نجات آنان از برخوردهای ظالمانه و غیرانسانی شده است .

ادامه نوشته

فيلم: تبدیل کلیسا به شکنجه گاه در سوریه


تبديل كليسا به شكنجه گاه در سوريه
تبديل كليسا به شكنجه گاه در سوريه
عناصر گروه تروریستی "داعش" در شهر مرزی "رقه" درسوریه کلیسایی را به محلی برای شکنجه ربوده شدگان تبدیل کرده اند.خبرنگار شبکه آمریکایی "سی ان ان" در گزارشی از شهر رقه نزدیک مرز ترکیه با انتشار تصاویری از کلیسای این شهر تأکید کرد که عناصر گروه موسوم به "دولت اسلامی در عراق و شام" شهروندان سوری را در این کلیسا شکنجه می‌کنند.

ادامه نوشته

سیاهه جنایات آمریکا علیه ایران+فیلم



به گزارش فرهنگ نیوز: آنچه در این اینفو کلیپ در دسترس شما قرار گرفته، شرح مختصری از برخی جنایات ایالات متحده آمریکا علیه ملت ایران در طول 33 سال گذشته است که حضرت آیت الله خامنه ای به آن اشاره کرده اند و فرمودند: فهرست جنایات آمریکا نسبت به ملت ایران یک کتاب می شود.

فهرست بیش از ۱۰۰ جنایت و دخالت آمریکا در کمتر از یک قرن

تنها در نیمه دوم قرن بیستم ایالات متحده آمریکا حدود ۱۰۰ کودتای نظامی و براندازی حکومت‌ها را طراحی و رهبری کرده است و ده‌ها بار بطور مستقیم دست به اشغال نظامی کشورها زده است و یا آنها را تهدید به مداخله نظامی کرده است.

ادامه نوشته

آمار و گزارش جرم، جنایت و تجاوز در ایالات متحده امریکا – 2012



به جرأت می‌توان امریکا را (اگر اول ندانیم) یکی از جرم‌خیزترین پنج کشور اول جهان قلمداد نماییم. البته منظور از جرم، جرائم بین‌المللی چون جنگ‌افروزی، حمایت از تروریسم، قتل عام و نسل‌کشی، حمله با هواپیماهای بدون سرنشین به خانه‌ها و خانواده‌ها از یک سو و انجام آدم‌ربایی‌ها یا حتی جنگ‌های بیولوژیکی ناشناخته در سرتاسر جهان نمی‌باشد. بلکه منظور همان جرائم متداولی است که داخل امریکا رخ می‌دهد.






ادامه نوشته

گزارش: استفاده از پزشکان برای شکنجه در زندان‌های امریکا



نتایج یک سری تحقیقات از استفاده از پزشکان برای شکنجه زندانیان امریکا حکایت دارد.

یک گزارش مستقل تازه منتشر شده نشان می‌دهد که پزشکان و پرستارانی که در ارتش امریکا خدمت می‌کنند در شکنجه و آزار و اذیت زندانیان در بازداشت‌گاه‌های پنتاگون و سیا هم‌کاری می‌کنند.بر پایه گزارشی که از سوی گروه ویژه حفظ حرفه‌ای‌گری پزشکی در بازداشتگاه‌های مراکز امنیت ملی منتشر شده آمده است که کارکنان بخش بهداشت و درمان که وظیفه بررسی سلامت بازداشت شدگان را بر عهده دارند در طراحی و اجرای «شکنجه و برخوردهای خشن و غیرانسانی» بر زندانیان همکاری می‌کنند.

ادامه نوشته

مروری بر جنایات آمریکا از زمان شکل‌گیری تا امروز


جنایات و پیمان شکنی های آمریکا در طول تاریخ بر هیچ کشور و ملتی پوشیده نیست. جنایاتی که هر کدام در تاریخ هر ملت یادآور سختی ها و مصائب فراوان است.
جبهه جهانی مستضعفین / زینب محمدی (کارشناس ارشد ارتباطات)

ادامه نوشته

"قاچاق زنان، مشکلات آسیب‌‌پذیری بدون بازپروری"


گفت‌وگوی جبهه جهانی مستضعفین با نویسنده کتاب "قاچاق زنان، مشکلاتآسیب‌‌پذیری بدون بازپروری"؛قاچاق زنان، معضلی که باید دیده شوددر بخش‌های زیادی از جهان، زنان کمتر از همتایان مرد خود دیده می‌شوند و این خود منجر به قرار گرفتن زنان در معرض وقایعی چون تجاوز، بیکاری، فقر، جابه جایی‌های ناخواسته، خشونت خانگی و ... می‌شود.
مصاحبه و ترجمه: فاطمه محمدی نژاد

ادامه نوشته

نگرانی عفو بین‌الملل از سرکوب بومیان معترض کانادا



تصویر آرشیوی از درگیر پلیس کانادا با بومیان مخالف طرح استخراج گار در ایالت نیو برانزویک

عفو بين الملل ضمن ابراز نگراني از سرکوب تظاهرات‌مخالفان استخراج گاز در ايالت نيو برانزويک مي‌گويد دولت ايالتي بايد به «حقوق بشري مردمان بومي» احترام بگذارد.اين سازمان بين المللي در نامه‌‌اي سرگشاده براي ديويد آلوارد، نخست وزير ايالت نيو برانزويک نوشت: «اذعان به حق و حقوق افراد بومي نسبت به زمين‌ها، سرزمين و نيز منابعي که پيش از ايجاد اين ايالت کانادا از آن برخوردار بودند، مهم است.»

ادامه نوشته

دروغ‌هاي رؤساي دولت‌هاي آمريكا از ابتدا تا امروز+ فیلم


از انتهای قرن نوزدهم، روساي جمهور آمریكا انگيزه و هدف واقعي خود از ورود به جنگ خارجي را هرگز به ملت خود اعلام نكردند. كشتار عظيم، فقر و آزادي كه شهروندان آمريكا و کشورهای جهان در اين جنگ‌ها از دست دادند حاصل اعتماد بيجا به ادعاهاي غيرواقعي رهبران کاخ سفید بود كه قبل از ورود به جنگ مطرح می‌ساختند.

ادامه نوشته

کتاب ریشه ها؛ رنج‌نامه سیاه‌پوستان آمریکا + اصل کتاب


کتاب ریشه‌ها را به حق باید اثر جاودانه‌ای در ادبیات معاصر آمریکا دانست که رنج‌های مردان و زنانی را به تصویر می‌کشد که بی‌هیچ گناهی و تنها به‌خاطر رنگ پوستشان سخت‌ترین عقوبت‌ها را متحمل شدند. در این گزارش ویژه به موضوع برده‌داری که لکه ننگی همیشگی بر تاریخ آمریکاست و معرفی کتاب ریشه ها می پردازیم.
ادامه نوشته

پادشاه شن‌ها؛ افشاگر جنايت‌هاي آل سعود + تصاویر



این فیلم در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ توسط کارگردان معروف سینمای عرب نجدت انزور کارگردانی شده و هنرپیشه معروف ایتالیایی فابیو تستی در نقش عبدالعزیز (ابن سعود) سرکرده قبیله سعودی و هنرمند انگلیسی بیل فلووز در نقش جان فيلبي جاسوس انگلیس به هنرنمايي در آن پرداخته‌اند.

ادامه نوشته

پارلمان اروپا : سقط جنین ربطی به حقوق بشر ندارد



سایت اینترنتی روزنامه واشینگتن تایمز درخبری اعلام کرد: پارلمان اروپا اعلام کرده است که مسئله سقط جنین به حقوق بشر ارتباطی ندارد . این رای پارلمان اروپا که با 351 رای موافق در برابر 319 رای مخالف حاصل شد ، با مخالفت بسیاری از فعالان حقوق بشری از جمله زنان مواجه شده است.

ادامه نوشته

«تحریم‌های ضد ایرانی امریکا نوعی نسل‌کشی است»



تصویر آرشیوی از 2 کودک ایرانی مبتلا به سرطان در بیمارستانی در تهران


وکيل بين‌المللي به پرس تي‌وي گفته است امريکا با تحميل تحريم‌ ‌عليه ايران که موجب به خطر افتادن جان تعداد زيادي از بيماران ايراني بر اثر کمبود دارو شده است در حال ارتکاب نوعي «نسل کشي» است.آلفرد لمبرمونت وبر روز جمعه (۳ آبان) در مصاحبه با پرس تي‌وي گفت «تحريم‌هاي تحت رهبري امريکا نوعي نسل کشي به شمار مي‌رود و اين اقدامات نوعي جنايت عليه بشريت است.»


ادامه نوشته

فیلم/لحظه انفجار زن انتحاري در روسیه

در حمله تروریستی جنوب روسیه که دست کم 6 تن کشته و حدود 27 تن دیگر زخمی در بر داشته که کمیته مبارزه با تروریسم ملی روسیه عامل انفجار تروریستی در یک دستگاه اتوبوس در این کشور را یک زن انتحاری اعلام کرد.دانلود فيلم


ادامه نوشته

نگاهی به جنایتکاران سلاح‌های شیمیایی که جایزه صلح نوبل گرفته‌اند

نگاهی به جنایتکاران سلاح‌های شیمیایی که جایزه صلح نوبل گرفته‌اند
به بهانه اهدای جایزه صلح نوبل به سازمان منع سلاح‌های شیمیایی
نگاهی به جنایتکاران سلاح‌های شیمیایی که جایزه صلح نوبل گرفته‌اند.جایزه صلح نوبل ۲۰۱۳، به سازمان منع سلاح‌های شیمیایی اهدا شد؛ در حالی‌که سال‌های گذشته این جایزه به افراد و کشورهایی تعلق گرفته بود که خود از تولیدکنندگان و استفاده‌کنندگان بزرگ سلاح‌های شیمیایی بوده‌اند.

ادامه نوشته

«نسل کشی در آفریقا ادامه دارد»



یک تحلیل‌گر سیاسی می‌گوید، چندین دهه است که سیاست نسل کشی در آفریقا ادامه دارد.

مصاحبه با لارنس فریمن

 آنها به جای ساخت امور زیر بنایی در امور سوختی، آب رسانی، حمل و نقل ریلی و کشاورزی که می‌تواند به مردم کمک کند، تصمیم گرفته‌اند که آنها را بکشند."شبکه پرس تي‌وي با لارنس فريمن، از نشريه بررسي اطلاعات اجرايي (Executive Intelligence Review) ساکن واشنگتن در مورد فقر و سوء تغذيه در سراسر جهان بويژه در آفريقا مصاحبه‌اي را ترتيب داده است.


ادامه نوشته

BOMBSHELL: Ex-CIA Agent Claims Obama Killed Breitbart and Clancy

BOMBSHELL Ex-CIA Agent Claims Obama Killed Breitbart and Clancy


Brandon Walker

Doctor Jim Garrow, philanthropist and worker for one of the largest non-profit organizations on the planet to save female children from slaughter in China. He has been featured on several media outlets throughout the world. Last Sunday, as a guest of Now the End Begins internet radio program however, he dropped a bombshell on the world. Dr. Garrow claims that up to a week ago he was covert CIA. To top it off on the program, he states he knows that President Obama ordered the hits that killed Tom Clancy and Andrew Breitbart!

ادامه نوشته

قتل مادر بيگناه در مقابل فرزندش



پلیس آمریکا امروز یک زن 34 ساله را به نام میریام کری (Miriam Carey) را به گمان اینکه تروریست است در مقابل کودکش به قتل رساند.میریام کری (Miriam Carey)در حالی به قتل رسید که هیچ گونه سابقه جزایی در پرونده خود نداشته و تنها به دلیل متوجه نشدن نوار پلیس از آن عبور کرده . پلیس پس از آنکه وی را با شلیک چند گلوله از پای درآورد خانه او را محاصره کرده و به وسیله دستگاه های بمب یاب آن را مورد تفحص قرار داده و هیچ چیزی مشکوک پیدا نکرده است

ادامه نوشته

برده داری مدرن در ساخت ورزشگاه، رسوایی جدید قطری ها


روزنامه "گاردین" با استناد به یک سند سفارت نپال در دوحه گزارش داده است که فقط در یک فاصله زمانی تقریبا دو ماهه، یعنی از ژوئن تا اوت امسال، روی هم 44 کارگر نپالی در قطر جان خود را از دست داده‌اند. علت مرگ بیش از نیمی از آنان سکته قلبی یا سانحه در محل کار ذکر شده است. سفارت هند در در قطر نیز اعلام کرده است که در پنج ماه نخست امسال 82 کارگر هندی در قطر جان خود را از دست داده‌اند. به این ترتیب از سال 2010 تاکنون بیش از 700 کارگر هندی در قطر جان باخته‌اند.

ادامه نوشته

سلاح‌های کشتار جمعی آمریکا چگونه تولید و به کار گرفته مي‌شود +تصاویر

حدود دو میلیون نفر از مردم ویتنام (علاوه بر هزاران سرباز آمریکایی) تحت تأثیر گازهای سمی قرار گرفته‌اند. گزارش‌های متعددی درباره میزان بالای عیوب مادرزادی در مناطق آلوده به عامل نارنجی ارائه شده و دولت ویتنام تخمین می‌زند که مواد شیمیایی مختلف، در بروز عیوب مادرزادی در نیم‌میلیون کودک مؤثر بوده است.

ادامه نوشته

اقدام عجیب تکفیری‌ها برای مسلمان کردن مسیحیان!+عکس


اقدام عجیب تکفیری‌ها برای مسلمان کردن مسیحیان!+عکس

گروه های تکفیری در سوریه به خیالشان خداوند آن ها را مامور مسلمان کردن مردم زمین کرده است. تروریست های القاعده به روستای مسیحی‏نشین "معلولا" یورش برده و خطاب به آنان گفتند: از دین خود دست کشیده و مسلمان شوید؛ در غیر این صورت کشته خواهید شد.
صراط: گروه های تکفیری در سوریه با نام هایی همچون القاعده، جبهه النصره، لواء الاسلام و ده ها مورد از این قبیل، به نام اسلام دست به کشتار و جنایت می‏زنند که البته می توان گفت تیشه به ریشه اسلام می‏کوبند.

به خیالشان خداوند آن ها را مامور مسلمان کردن مردم زمین کرده و باید به هر وسیله ای حتی جگرخواری(!) و مثله کردن، این مسوولیت خطیر خود را به سرانجام برسانند.

یک شبکه تلوزیونی سوری این موضوع را در قالب گزارشی درآورد و اعلام کرد: تروریست های القاعده که اخیرا به روستای مسیحی‏‌نشین "معلولا" یورش برده بودند، خود را پیغمبر فرض کرده و می‏خواستند همه را به اجبار مسلمان کنند.

در همین رابطه، یکی از تروریست های القاعده خطاب به مسیحی این روستا گفت: از دین خود دست بکش و مسلمان شو؛ در غیر این صورت کشته خواهی شد.

یک از اهالی روستای"معلولا" اظهار داشت: چند تروریست النصره به روستای ما حمله کردند و از دوست ما که او نیز مسیحی بود خواستند که مسلمان شود. تروریست ها وقتی دیدند این مسیحی در مقابل خواسته آنان مقاومت می‏کند، او را با گلوله اعدام کردند.
منبع: ابنا

حملات شيميايي آمريکا به کودکان بي‌دفاع +تصاویر(+18)

وقتي بدهکار، طلبکار مي‌شود؛
اين سؤال براي افکار عمومي دنيا مطرح است که چگونه دولتي که بيشترين سابقه کاربرد جنگ‌افزارهاي شيميايي عليه شهروندان کشورهاي مختلف جهان را در کارنامه خود دارد، دايه دلسوزتر از مادر براي مردمي شده که توسط تروريست‌هاي مزدور آمريکا در سوريه، قرباني سلاح‌هاي کشتار جمعي شده‌اند.
گروه بین الملل مشرق - با توجه به سابقه تاریک آمریکا در استفاده از سلاح‌های شیمیایی در افغانستان، پاکستان و عراق می‌توان گفت که ایالات متحده هیچگاه خود را متعهد به عدم استفاده از سلاح های کشتار جمعی نکرده و نخستین کشور استفاده کننده از تسلیحات شیمیایی در قرن 21 است. با این وجود این کشور که خود بزرگترین متهم استفاده از سلاح‌های شیمیایی در جهان است، تلاش می‌کند بدون در نظر گرفتن گزارش بازرسان سازمان ملل که برای تحقیق درباره عاملان استفاده از سلاح شیمیایی به سوریه اعزام شده اند، به سوریه حمله نظامی کند و به زعم خود این کشور را تنبیه کند.

این در حالی است که نگاهی به حملات شیمیایی در طول تاریخ نشان می دهد که آمریکا بزرگترین جنایتکار استفاده کننده از سلاح های شیمیایی بوده و حتی آغاز موجودیت این رژیم استعماری نیز با حملات شیمیایی عجین شده است.

مهاجران سفید پوست در زمان کشف قاره آمریکا و پس از مهاجرت به این کشور، در سال 1763 ميلادي، سلاح شيميايي را عليه سرخپوستان که صاحبان اصلي سرزمين آمريکا بودند، به کار گرفتند. سفید پوستان که با استفاده از سلاح های پیشرفته نظامی موفق شده بودند سرخ پوستان بدوی را شکست دهند و خود را به سرزمین مادری آنها تحمیل کنند، به بهانه توافق صلح با آنها هدیه‌ها و لباس‌های مسموم به ویروس‌های مختلف برای آنها ارسال کردند و استفاده از این هدایا باعث شیوع بیماری هایی مانند وبا، حصبه و سل در میان آنها شد و دهها هزار نفر از آنان قربانی این توطئه شوم شدند. به این ترتیب می توان گفت تمدن کنونی آمریکا بر روی جنازه قربانیان سلاحهای شمیایی بنا نهاده شده است. این البته تنها مورد استفاده سران استعماری آمریکا از سلاح‌های شیمیایی و سایر سلاح‌های کشتار جمعی نبود.



ویتنام

ارتش آمریکا در جریان جنگ ویتنام از ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۱ میلادی از عامل نارنجی به عنوان بخشی از برنامه جنگ شیمیایی استفاده کرد. طی این ۱۰ سال نیروهای آمریکایی بیش از 75 میلیون لیتر از مواد شیمیایی به نام "عامل نارنجی" را در ویتنام، لائوس و بخش‌هایی از کامبوج استفاده کردند.
عامل نارنجی نوعی جنگ افزار شیمیایی است که ارتش آمریکا در جنگ ویتنام و برای از بین بردن جنگل های پناهگاه ویت کنگ به کار برد.

این حمله شیمیایی صدها هزار قربانی گرفت و حتی امروز با وجود گذشت 40 سال از آن حادثه هنوز کودکانی با اختلالات مادرزادی در ویتنام متولد می شوند . واشنگتن نه تنها در دهه 1960 میلادی نگرانی بابت کشته شدن شهروندان غیرنظامی ویتنام به خود راه نداد، بلکه حالا نیز چشم خود را به روی کودکان بیگناهی که با وجود گذشت دو نسل همچنان عامل نارنجی در ساختار ژنتیکی آنان اختلال بوجود آورده است نیز می بندد. 



طبق گفته‌های وزیر امور خارجه ویتنام، 4.8 میلیون ویتنامی در معرض مسمومیت با عامل نارنجی قرار گرفتند که باعث کشته یا معلول شدن 400 هزار نفر، ناقص به دنیا آمدن 500 هزار نوزاد، و آلودگی 10 میلیون هکتار زمین کشاورزی شد. 











ایران 

در سال ۱۹۸۸ و در روزهایی که آتش جنگ ایران و عراق رو به سردی بود، آمریکا با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای دریافت که ایران در شرف یک پیروزی استراتژیک مهم با نفوذ در خط دفاعی عراق است. مقامات اطلاعاتی آمریکا محل قرارگیری ارتش ایران را در اختیار عراق قرار دادند، با آگاهی کامل از اینکه ارتش صدام حسین از گازهای شیمیایی و گاز سارین که از مرگبار‌ترین گازهای عصبی است، استفاده خواهد کرد. این اطلاعات شامل تصاویر و نقشه‌های جابجایی ارتش ایران، همچنین قرارگاه‌های لجستیک و جزئیاتی از دفاع هوایی ایران بود.

در اوایل سال ۱۹۸۸ عراقی‌ها با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای، نقشه‌ها و اطلاعات به دست آمده، چهار حملهٔ سنگین با گاز خردل و سارین انجام دادند. این حملات که علیه شهرهای ایران و حتی علیه شهر عراقی حلبچه نیز انجام شد، ‌هزاران کشته و دهها هزار زخمی بر جای گذاشت که عوارض آن در میان بسیاری از شیمیایی شده ها هنوز هم وجود دارد.


بنابر گزارش‌های به دست آمده از اسناد سیا که به تازگی از طبقه‌بندی محرمانه خارج شده‌اند و مصاحبه با مقامات سابق اطلاعاتی - امنیتی همچون فرانکونا سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا که در سالهای هشتاد کاردار نظامی این کشور در بغداد بوده، ایالات متحده از آغاز سال ۱۹۸۳ شواهد محکمی در دست داشت، مبنی بر اینکه عراق از سلاح‌های شیمیایی استفاده خواهد کرد. این مدارک نشان می‌دهند که مقامات آمریکایی به طور مرتب از میزان حمله‌های شیمیایی و کاربرد گازهای اعصاب اطلاع داشته‌اند. این شواهد به مثابه مجوز رسمی صادر شده توسط مقامات آمریکایی و همدستی آن‌ها در یکی از فجیع‌ترین حملات شیمیایی تاریخ به شمار می‌آیند.

مقامات بلندپایه سیا از جمله ویلیام جی. کیسی رئیس سازمان اطلاعات مرکزی که از دوستان نزدیک ریگان نیز به شمار می‌آمد، از محل دقیق تاسیسات ساخت و نصب سلاح‌های شیمیایی آگاهی داشتند. در سال ۱۹۸۷ هنگامی که نیروهای مسلح ایران خود را برای حمله ای گسترده به بصره و فتح این شهر آماده می شدند،  تحلیلگران آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا در واشنگتن در گزارشی تاکید کردند که اگر بصره سقوط کند، ارتش عراق نیز از هم فرو پاشیده و عراق در جنگ شکست می‌خورد. فرانکونا می‌گوید که ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا پس از خواندن این گزارش، یادداشتی خطاب به فرانک سی. کارلوچی، وزیر دفاع نوشته و در حاشیه آن اضافه می‌کند: «پیروزی ایران در جنگ غیرقابل قبول است.»


در ادامه، تصمیماتی در بالا‌ترین لایه‌های دولتی اتخاذ شدند، تصمیماتی که بدون شک به مجوز شورای امنیت ملی و سیا نیاز داشتند. آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا مجوز یافت تا هرگونه اطلاعاتی که مورد نیاز سازمان اطلاعاتی عراق بود را در اختیارشان قرار دهد، اطلاعاتی همچون جزئیات موجود از محل استقرار و جابجایی تمامی یگان‌های ارتش ایران. این اطلاعات تصاویر ماهواره‌ای و پیغام‌های جاسوسی پاکسازی شدهٔ الکترونیکی را شامل می‌شدند. 

پس از آن بود که حملات شیمیایی سارین آغاز شدند. عوامل عصبی موجود در این سلاح باعث سرگیجه، تنگی نفس و تشنج عضلانی شده و می‌توانند به مرگ منجر شوند. بنا بر گزارش‌های سیا، دو سوم حملات شیمیایی عراق علیه ایران در جریان جنگ تحمیلی که در مجموع بالغ بر 600 حمله است، در ۱۸ ماه پایانی جنگ استفاده شدند. بر اساس داده های منابع مختلف حدود دویست هزار غیرنظامی ازجمله پنج هزار کرد طی این حملات کشته و زخمی شده‌اند.

علاوه بر این آمریکا هر کاری توانسته انجام داده تا مانع محکومیت استفاده عراق از سلاح شیمیایی در سازمان ملل شود و این اقدام با پروتکل سال هزار و نهصد و بیست و پنج ژنو که استفاده از تسلیحات شیمیایی را ممنوع می کند کاملا منافات دارد. همچنین اطلاعاتی در دست است که نشان می دهد آمریکا چهار آزمایشگاه برای تولید مواد سمی به صدام داده است. 


افغانستان 

روزنامه دانمارکی "اینفورمیشن” در گزارشی فاش کرد: اسناد ارتش افغانستان نشان می‌دهد نیروهای خارجی تحت رهبری آمریکا از سلاح‌های شمیایی و کشتار جمعی نظیر بمبهای فسفری سفید در نواحی پرجمعیت افغانستان استفاده کرده‌اند.



بر اساس این اسناد، ائتلاف اشغالگران افغانستان از بمبهای فسفری سفید و موشک در جنگ افغانستان استفاده کرده اند. این نوع فسفر در مجاورت با اکسیژن هوا به سرعت مشتعل شده و امکان خاموش کردن آن فقط در صورت حذف کامل اکسیژن امکان دارد. اگر این ماده روی سر و سینه ریخته شود در کمتر از 3 ثانیه سبب مرگ فرد می شود و در صورتی که روی دست یا پاها ریخته شود به علت گرمای زیادی که از سوختن فسفر آزاد می شود، دمای خون بالا می رود و بازگشت آن به قلب سبب از بین رفتن تمام ارگانها و در نهایت قلب می شود.

نظامیان آمریکایی در چند سال اخیر به بهانه مبارزه با طالبان در بخشهای مختلفی از افغانستان از سلاح های شیمیایی همچون مهمات "ترموباریک” و بمبهای "بانکر بوستر” علیه مردم بی دفاع این کشور استفاده کرده اند و تولد نوزادان ناقص الخلقه در افغانستان، پاکستان و عراق ثمره استفاده آمریکا از سلاح های شیمیایی است.





عراق 

دولت آمریکا با استفاده از تسلیحات کشتار جمعی در عراق از جمله شهر فلوجه و بصره باعث کشته شدن هزاران نفر شد و هم اکنون بسیاری از مردم عراق از عوارض ناشی از سلاح های شیمیایی در حمله به کشورشان رنج می برند. بر اساس مدارک سری که ویکی لیکس منتشر کرده در سال 2003 نیروهای آمریکایی مستقر در عراق حداقل دو هزارو سیصد و هشتاد و شش واحد سلاح شیمیایی دریافت کرده اند. 

کارشناسان عراقی بر این باورند تا سه نسل دیگر بعید است که در عراق یک انسان کامل به دنیا بیاید چراکه اثر اشعه های اورانیوم غنی شده که جنگ 1991 و 2003 در این کشور برجای گذاشت تا یک قرن باقی می ماند.

اورانیوم ضعیف شده به دلیل آنکه از مواد بسیار سنگین درست شده و باقیمانده فرایند غنی سازی ذخایر سنگ اورانیوم است تنها در تسلیحات و راکتورهای هسته ای مورد استفاده قرار می گیرد و به دلیل قابلیتهای خود در نابودی ساختمانهای ضد گلوله و خودروهای نفربر همواره مورد استقبال ارتش آمریکا قرار گرفته است.
بر این اساس اورانیوم ضعیف شده سبب وارد شدن آسیبهای کلیوی، سرطان ریه و استخوان، اختلالات پوستی، عصبی و کروموزومی می شود و اختلالات سیستم ایمنی بدن و اختلالات ژنتیکی و تولد نوزادان ناقص الخلقه و دو سر یا سه سر را به همراه دارد.






روزنامه ایندیپندنت در مطالعه ای از افزایش چهار برابری ابتلا به انواع سرطانها در میان بزرگسالان و افزایش 12 برابری ابتلا به سرطان در میان کودکان پایین تر از 14 سال خبر داد.

در این تحقیق که 4 هزار و 800 کودک اهل فلوجه شرکت کرده بود، مشخص شد که مرگ و میر نوزدان شهر فلوجه چهار برابر بیشتر از نوزادان اردنی و هشت برابر نوزادان کویتی است.

همچنین محققان از افزایش 38 برابری در میزان ابتلا به سرطان خون و افزایش 10 برابری میزان ابتلا به سرطان سینه در میان زنان و افزایش چشمگیر ابتلا به تومور غدد بافت لنفاوی و مغزی خبر داده‌اند.

اکنون بار ديگر اين سؤال براي افکار عمومي دنيا مطرح شده است که چگونه کشوري که خود، بيشترين سابقه آشکار در کاربرد جنگ‌افزارهاي شيميايي عليه مردم و شهروندان بي‌دفاع کشورهاي مختلف جهان را در کارنامه سياه خود دارد، دايه دلسوزتر از مادر براي مردمي شده است که توسط تروريست‌هاي تکفيري و عوامل آمريکا در سوريه، قرباني سلاح‌هاي کشتار جمعي عربستان سعودي و رژيم صهيونيستي شده‌اند.

استراليا به نقض حقوق بشر متهم شد


استراليا به نقض حقوق بشر متهم شد
اين نهاد كه مقر آن در شهر ژنو واقع است امروز (پنجشنبه) در بيانيه اي اعلام كرد كه اين ۴۶ پناهجو تحت رفتار غير انساني و وحشيانه و نيز بازداشت غير قانوني قرار گرفته اند.
راه دانشجو: كميته حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام كرد: دولت استراليا با بازداشت ۴۶ پناهجوي اهل سريلانكا، ميانمار و كويت به مدت بيش از ۲ سال و خودداري از ارايه روايد به آنها، قوانين حقوق بشر را نقض كرده است.

به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاري آسوشيتد پرس، كميته حقوق بشر سازمان ملل اعلام كرد اين اظهارات بر اساس بررسي شكايات صورت گرفته از سوي ۴۶ پناهجو از كشورهاي سريلانكا، ميانمار و كويت كه قادر به پيگيري مسئله بازداشت خود در مراجع قضايي استراليا نبوده اند، استوار است.

اين نهاد كه مقر آن در شهر ژنو واقع است امروز (پنجشنبه) در بيانيه اي اعلام كرد كه اين ۴۶ پناهجو تحت رفتار غير انساني و وحشيانه و نيز بازداشت غير قانوني قرار گرفته اند.

مقامات استراليا به رغم آن كه ۷ تن از پناهجويان شاكي را آزاد كردند، آن ها را تهديدي امنيتي ناميدند.
كميته مذكور همچنين از استراليا خواست ۳۹ نفر ديگر از اين پناهجويان را كه دست كم به مدت ۲ سال و نيم در بازداشت به سر مي برند ، آزاد كند.

کشف اطلاعات جدید درباره مرگ 'دایانا'


کشف اطلاعات جدید درباره مرگ 'دایانا'

اسکاتلندیارد (پلیس انگلیس) از به دست آوردن اطلاعاتی جدید در مورد مرگ همسر سابق ولیعهد این کشور که در سال 1997 به طرز مشکوکی کشته شد خبر داد.

به گزارش مهر به نقل از ایریش ایندیپندنت، اسکاتلندیارد قصد آغاز تحقیقاتی جدید در مورد پرونده مرگ "پرنسس دایانا" و "دودی الفاید" نامزد ثروتمند عرب او را دارد.

بر اساس اسناد جدید گویا یکی از اعضای ارتش انگلیس اقدام به قتل دایانا و نامزدش کرده است. این اطلاعات جدید بر اساس صحبت هایی که بستگان این نظامی انگلیسی ایراد کرده اند به دست آمده است. بستگان این نظامی انگلیس عنوان داشته اند که فرد مورد نظر در سال های گذشته در صحبت های خود به قتل پرنسس دایانا اشاره کرده است.

دایانا و نامزد او در تاریخ 31 آگوست سال 1997 در یک سانحه رانندگی در پاریس کشته شدند، اما علت اصلی این حادثه تصادف هنوز مشخص نیست و فرضیه های مختلفی در مورد مرگ دایانا وجود دارد.

جزئیات جدید درباره سرنوشت دو اسقف سوری

جزئیات جدید درباره سرنوشت دو اسقف سوری

خبرهاي جديد درباره دو اسقف ربوده شده سوري
خبرهاي جديد درباره دو اسقف ربوده شده سوري
خبرنگار شبکه العالم با اشاره به زنده بودن اسقف های ربوده شده سوری، از جزئیات جدیدی درباره سرنوشت آنها خبر داد.

خبرنگار شبکه العالم روز یکشنبه به نقل از منبع خاصی در حلب گزارش داد، یک دیپلمات انگلیسی تأکید کرده که دو اسقف ربوده شده در حلب، هنوز زنده هستند و داخل خاک ترکیه نگهداری می‌شوند.
خبرنگار العالم گفت، این دیپلمات انگلیسی اطلاعات خود را در این زمینه از "چارلی دنت" از اعضای کنگره آمریکا به دست آورده. وی گفته است که این دو اسقف تحت نظر گروه‌های مسلح وابسته به شورای استانبول و اخوان المسلمین هستند.
به گفته این منبع، هدف از این اقدام اجرای طرح ترکیه در انتصاب "یوسف چیتین" اسقف استانبول به جای "زکا عیواص" است.
عناصر مسلح حدود 4 ماه قبل نزدیک شهر حلب "بولس الیازجی" و "یوحنا ابراهیم" را ربوده و راننده این دو اسقف را کشتند.

فعالان سوء رفتار با زندانیان کالیفرنیا را محکوم کردند


فعالان سوء رفتار با زندانیان کالیفرنیا را محکوم کردند
تصویری از زندانی در کالیفرنیا امریکا
پنجشنبه 10 مرداد 1392 | 16:21

به گزارش پرس تي وي، فعالان حقوق بشر در شهر لس آنجلس امريکا براي نشان دادن خشم خود نسبت به رفتار غير انساني با زندانيان در کاليفرنيا و مرگ اخير يک زنداني در حبس انفرادي، از خوردن و آشاميدن امتناع کرده‌اند.


جنبش «گرسنگي براي عدالت» به منظور همبستگي با زندانيان کاليفرنيا که از هشتم جولاي در اعتراض به حبس انفرادي و ديگر شرايط شکنجه گونه اعتصاب غذا کرده‌اند، تشکيل شده است.

اين اعتراض بر استفاده کاليفرنيا از واحدهاي امنيتي يا SHU که سلول هايي کوچک و بدون پنجره هستند، تمرکز دارد. زندانيان مي‌گويند که اين سلول ها بخشي از سيستم شکنجه دولت امريکا مي‌باشد.

اين اعتراض پس از آن آغاز شد که يکي از زندانياني که اعتصاب غذا کرده بود، در حبس انفرادي جان باخت. بيلي سل روز دوشنبه ۲۲ جولاي در زندان ايالتي کورکوران در مرکز کاليفرنيا جان باخت.

مقامات اين زندان در حال بررسي درباره مرگ سل تحت عنوان خودکشي هستند اما حاميان زندانيان خواستار بررسي مستقل درباره مرگ بيلي سل شده‌اند.

زندانيان هم بند سل مي‌گويند وي چند روز پيش از مرگ، خواستار مراقبت پزشکي شده بود.

مارگارت پرسکود از جنبش برخورد جهاني با زنان مي‌گويد مقامات کاليفرنيا با امتناع از پايان دادن به استفاده از سلول هاي انفرادي، شکنجه را تاييد مي‌کنند.

وي در گفتگو با شبکه پرس تي وي گفت: «چگونه ممکن است ما در اين کشور با هزاران نفر زندگي مي کنيم اما زندانيان در اعتصاب غذا به سر مي‌برند.»

وي افزود: «هر زندگي يک ارزش است و اطلاعات منتشر شده از تاثيرات فيزيکي و همچنين روحي و رواني حبس انفرادي بر زندانيان خبر مي‌دهد.
شما برخي زندانيان را براي چند دهه در حبس انفرادي نگه مي‌داريد.»

در حالي که اعتصاب غذاي زندانيان به چهارمين هفته خود نزديک مي‌شود، خانواده و خويشاوندان زندانيان بيش از پيش نگران شده‌اند.

خانواده هاي زندانيان مي‌گويند تنها اميد آنها گسترش حمايت هاي مردمي و افزايش آگاهي ناشي از آن از شرايط زندان هاي کاليفرنيا مي‌باشد.

گروه بين المللي حامي حقوق بشر از امريکا خواسته است تا به تنبيه زندانيان کاليفرنيا در زمينه اعتصاب غذا، پايان دهد. اين گروه همچنين خواستار بررسي بي طرفانه درباره مرگ بيلي سل شده است.

هزار درنا


خلاصه کتاب :

ساداکو از ابتدا یک دونده به دنیا آمده بود. مادرش می گفت که او پیش از اینکه راه رفتن را یاد بگیرد، دویدن آموخت. ساداکو همیشه در فکر بود تا نشانه ای حاکی از خوشبختی پیدا کند و شگفت انگیز اینکه در عمر بسیار کوتاه خود بدان دست یافت.
همکلاسیهای او سیصد و پنجاه و شش درنای کاغذی دیگر ساختند تا تعدادشان با مجموع درناهای ساداکو به یک هزار رسید. بدینسان، آرزوی ساداکو برآورده شد و معجزه اش به وقوع پیوست. او در قلب همه مردم جاودانه شد.
این کتاب بر پایه نامه های ساداکو، دخترک ژاپنی، فراهم آمده است. ساداکو دو ساله بود که بمب اتمی امریکا در شهر هیروشیمای ژاپن فرود آمد. در یک لحظه هزاران تن سوختند و جان سپردند. ده سال بعد، ساداکو نیز بر اثر تشعشعات اتمی به سرطان خون مبتلا شد و درگذشت.

ساداکو دختر ژاپنی دو ساله بود که بمب اتمی امریکا در شهر هیروشیمای ژاپن فرود امد . در یک لحظه هزاران تن سوختند . جان سپردند . ساداکو ده سال بعد بر اثر تشعشهات اتمی به سرطان خون مبطلا شد و در گذشت .
این کتاب بر پایه نامه های ساداکو که توسط هم کلاسی هایش جمع اوری شده فراهم امده است . او یکی از این قربانیان این جنایت تاریخی امراست . و امروز یکی از قهرمانان کودک ژاپنی به شمار می رود .









ادامه نوشته

جهاد از نکاح تا لواط


جهاد از نکاح تا لواط
شايد بتوان گفت يکي از عوامل عدم موفقيت گروه هاي مسلح در مقابل حکومت سوريه، درگير شدن با مسائل جنسي بوده است.



به گزارش شيعه آنلاين،‌ اخبار رسيده از دمشق پايتخت سوريه حاکي از آن است که تعدادي از تروريست هاي تکفيري بازداشت شده اعتراف کردند که به کودکان شهر ادلب و ديگر شهرهاي شمالي سوريه تجاوز کرده اند.

يکي از اين تروريست ها که "غ – ص" نام دارد و از کشور عربستان سعودي بوده،‌ در ادامه اين اعترافات گفت:‌ از کار خود پشيمان هستم. بنده و ديگر افراد همراهم، با 9 کودک ارتباط جنسي نامشروع برقرار کرديم.

وي در ادامه افزود: زناني هم در ميان ما بودند که براي "جهاد نکاح" در اختيار ما بودند اما بنده و ديگر افراد همراهم بجاي برقراري ارتباط با اين زنان،‌ به کودکان تجاوز کرديم.

اين تروريست مسلح همچنين گفت: "أبو أسامه التونسي"‌ يکي از فرماندهان نظامي مستقر در ادلب بود با اين کار مخالف بود اما کار از کار گذشته بود و محل استقرار ما تغيير کرد و ديگر او را نديديم تا اينکه بازداشت شديم. ما 5 عربستاني،‌ دو کويتي و يک تونسي بوديم.

او در پايان افزود: شايد بتوان گفت يکي از عوامل عدم موفقيت گروه هاي مسلح در مقابل حکومت سوريه، درگير شدن با مسائل جنسي بوده است.

گفتني است چند ماه پيش يک مفتي سلفي با صدور فتوايي به نام "جهاد نکاح" از دختران و زنان بيوه و حتي شوهردار خواست تا براي تأمين و اشباع شهوت هاي جنسي جنگجويان مسلح به سوريه بروند و خود را در اختيار آنان قرار دهند

در امریکا همچنان نژادپرستی وجود دارد


تحلیل‌گر: در امریکا همچنان نژادپرستی وجود دارد
چهارشنبه 26 تیر 1392 | 21:00
مصاحبه با مارک میسون

ما از زمان دوران استعماری و حتی دوران پیش از استعمار در امریکا با پدیده نژادپرستی روبرو بودیم. صدها سال اندیشه برتری نژاد سفید بر دیگر نژادها در امریکا وجود داشته است. اولین کسانی که بر اساس این اندیشه نابود شدند امریکایی‌های بومی بودند. مردم رنگین پوست با نسل کشی روبرو شدند."

شبکه پرس تي‌وي با مارک ميسون، فعال و نظريه پرداز سياسي ساکن سان فرانسيسکو در رابطه با تبرئه جورج زيمرمن از سوي يک دادگاه امريکايي مصاحبه‌اي را ترتيب داده است که متن آن در زير مي‌آيد:


پرس تي‌وي: آقاي ميسون به نظر شما آيا اين حکم حاکي از برخورد نژادي در امريکاست و چه تبعاتي خواهد داشت؟

ميسون: ما اکنون در سال ۲۰۱۳ هستيم و افريقايي-امريکايي‌ها هنوز نمي‌توانند در يک دادگاه امريکايي به عدالت دست پيدا کنند.

پرس تي‌وي: بنابراين مي‌توان آن را برخورد نژادپرستانه ناميد؟

ميسون: دو مسئله عمده در رابطه با پرونده تيراندازي زيمرمن به ترايوون مارتين مطرح است. يکي مسئله نژادپرستي است که چيز جديدي نيست. ما از دوران استعمار و حتي دوران پيش از استعمار در امريکا با پديده نژادپرستي روبرو بوديم. صدها سال انديشه برتري نژاد سفيد بر ديگر نژادها در امريکا وجود داشته است. اولين کساني که بر اساس اين انديشه نابود شدند امريکايي‌هاي بومي بودند. مردم رنگين پوست با نسل کشي روبرو شدند. سپس آفريقايي‌ها به امريکا آورده شدند تا به عنوان برده مورد استفاده قرار بگيرند. با وجود اينکه برده داري در دهه ۶۰ قرن نوزدهم ميلادي و بعد از جنگ‌هاي داخلي امريکا منسوخ و غيرقانوني اعلام شد، پليس و نيروهاي امنيتي رويکردي به شدت نژادپرستانه در قبال سياه پوستان تا امروز داشته اند.

مسئله ديگر اين است که سياه پوستان ۱۲ درصد جمعيت امريکا را تشکيل مي‌دهند و اين در حالي است که حدود ۳۵ درصد زنداني‌هاي امريکا، سياه پوست هستند و دليل عمده اين امر برخورد و رويکرد نژادپرستانه پليس با سياه پوستان است.

پرس تي‌وي: آقاي ميسون مي‌دانيم که پرونده زيمرمن يک پرونده بسيار جنجالي بود و همه در انتظار اين بودند که دادگاه حکم خود را اعلام کند.

به نظر شما چرا هيئت منصفه زيمرمن را «بي‌گناه» تشخيص داد؟ به نظر شما چه چیزی باعث شد آنها چنين حکمي بدهند؟ شما فکر مي‌کنيد آنها براي صدور چنين حکمي دلايل کافي و مستند داشتند؟

ميسون: سوال سختي است. من قصد ندارم وارد ذهن آن شش زني بشوم که در اين پرونده ويژه نقش هيئت منصفه را ايفا کردند.

تنها چيزي که مي‌توانم دوباره بگويم اين است که در امريکا فرهنگ نژادپرستي و سرکوب آفريقايي-امريکايي‌ها حاکم است. علاوه بر اين، از زمان جنگ جهاني دوم، گروهي اقليت از طريق شست‌وشوي مغزي سياستمداران و همچنين نفوذ به رسانه‌ها پديده‌اي را ايجاد کردند که من آن را ترس طبقه متوسط از افراد فقير مي‌خوانم.

اين پديده از زمان دولت نيکسون و به اصطلاح جنگ وي عليه جرم و جنايت آغاز شد. جنگي که طي آن مردم فقير و مردم رنگين پوست هدف قرار گرفتند. اين مسئله در دولت ريگان هم ادامه پيدا کرد. اين قشر حتي به عنوان عناصر خطرناک جامعه ناميده شدند. بنابراين، طبقه متوسط از مردم فقير مي‌ترسد. اين ترس عامدانه ايجاد شده است.

دکتر راندی شورت: تبرئه زیمرمن، نماد بارز نژاد پرستی در جامعه امریکاست

دکتر راندی شورت: تبرئه زیمرمن، نماد بارز نژاد پرستی در جامعه امریکاست
دکتر راندي شورت از سازمان شـآن، حقوق بشر و صلح
دوشنبه 24 تیر 1392 | 11:35

فعال امريکايي مي‌گويد، تبرئه جورج زيمرمن، عامل قتل ترايون، نوجوان سياهپوست امريکايي نشان مي‌دهد که سياستي بسيار نژاد پرستانه بر جامعه امريکا حاکم است.


اظهارات اين تحليلگر سياسي پس از آن بيان شد که هيات منصفه‌اي در سنفورد فلوريدا متشکل از شش زن، اعلام کرد که تيراندازي مرگبار زيمرمن به ترايون مارتين قابل توجيه بوده است و وي را از قتل درجه دوم (غير عمد) تبرئه کردند.

دکتر راندي شورت از سازمان شـآن، حقوق بشر و صلح روز يکشنبه (۲۳ تير) در گفت و گوي تلفني با بخش امريکاي پرس تي وي گفت: « ديوانعالي امريکا اخيرا حقوق دولتي را به سمت موضعي سياسي سوق داده است که ايالت‌ها مي‌توانند هر آن‌چه را که بخواهند درقبال سياهپوستان اجرا و از حقوق فدرال چشم پوشي کنند.»

اين فعال حقوق بشر يادآور شد: « ديوانعالي، حق راي سياهپوستان را هدف حمله قرار داده است .اين مسايلي که به طور دايم اتفاق مي‌افتد، نشان مي‌دهد که شهروندان آفريقايي تبار در امريکا از حقوق انساني برخوردار نيستند.»

دکتر راندي شورت گفت: « اين کشور(امريکا) به قوانين بين‌الملل يا سياست‌ها پايبند نيست. نگاه کنيد که چگونه آن‌ها با مردم در عراق، ليبي و سوريه يا ايران رفتار مي‌کنند.»

اين فعال حقوق بشر خاطر نشان کرد: « چرا بايد آن‌ها گروهي را ( امريکايي‌هاي آفريقايي تبار) براي قرن‌ها مورد آزار و اذيت قرار داده و آن‌ها را به بردگي کشيده و به قتل برسانند و استثمار کنند.»

زيمرمن نگهبان داوطلب منطقه‌اي در سنفورد در ۲۶ فوريه ۲۰۱۲ ميلادي، ترايون را به ضرب گلوله کشت.

اين درحالي بود که زيمرمن با طرح اين ادعا که در دفاع از خود اين تيراندازي مرگبار را انجام داده است، درخواست تبرئه کرد.

قتل ترايون، بحث هاي جدي را درباره نژادپرستي در امريکا موجب شده است. اين درحالي است که انتظار مي رود صدور اين حکم جنجالي اعتراضات گسترده‌اي را در سراسر اين کشور به همراه داشته باشد.

باراک اوباما، رئيس جمهوري امريکا روز يکشنبه از شهروندان امريکايي خواست تا آرامش خود را حفظ کرده و به حکم دادگاه احترام بگذارند.

قاره آمریکا چگونه اشغال شد و چه سرنوشتی برای بومیان رقم خورد؟


گزارش ویژه مشرق؛
یکی از مللی که هویت واقعی آن برای جهانیان مخفی مانده، صاحبان اصلی قاره آمریکا هستند؛ تصویری که تا کنون از آنها در ذهن مردم نقش بسته، بر اساس فیلم‌های ساختگی ساکنان جدید این قاره است. در این گزارش، به بررسی رفتار مهاجمان به آمریکا با صاحبان اصلی این سرزمین (سرخ‌پوست‌ها) می‌پردازیم.
گروه گزارش ویژه مشرق- یکی از مللی که هویت واقعی آن برای جهانیان مخفی مانده، صاحبان اصلی قاره آمریکا هستند؛ تصویری که تا کنون از آنها در ذهن مردم نقش بسته، بر اساس فیلم‌های ساختگی ساکنان جدید این قاره است. در این گزارش، به بررسی رفتار مهاجمان به آمریکا با صاحبان اصلی این سرزمین (سرخ‌پوست‌ها) می‌پردازیم.

*****

سرنوشت سرخ پوست ها در رویارویی با آنگلوساکسون ها مانند سرنوشت کنعانیان در رویارویی با اسرائیلی ها همانا مرگ است. (جیمز بولدن نماینده کنگره در سالهای 1834 – 1839)
یکی از مللی که هویت واقعی آن برای جهانیان مخفی مانده است  صاحبان اصلی قاره آمریکا هستند. قومی که تصویری که تا کنون از آنها منتشر شده و در ذهن جهانیان نقش بسته است بر اساس فیلم های ساختگی ساکنان جدید این قاره است.

سرخپوستان تا قبل از ورود اروپاییان به قاره آمریکا از نظر شرایط اقتصادی منطقه به منطقه متفاوت بودند اما از نظر نظام اجتماعی بسیار پیشرفته بودند. در آن زمان در میان آنها شهرهای مختلفی به وجود داشته است. ساختار اجتماعی و طبقات اجتماعی در آن شکل گرفته بوده است. کشاورزی در این مناطق وجود داشته است ودر هر منطقه محصول متناسب با آنجا کشت می شده است. مزارع ذرت و... که در خاطرات اولین اروپایی هایی که به  این قاره می روند به آنها اشاره شده است بیان گر این است که در آن زمان سرخ پوستان کشاروزی را به صورت سازمان یافته انجام می داده اند.

خانم ارنا گنیشر در خصوص معماری و شاهکارهای هنری آنان در کتاب خود اشاره می کند. او می نویسد: «در روستای opitaten متعلق به قوم سرخ پوست نوتکا حدود 200 خانه بسیار زیبا و مجلل وجود داشت که دیوارها وسقف های آن با انواع شاهکارهای هنری نقاشی شده و مجسمه های گوناگون به زیبایی آن افزوده بود. در ها و پنجره های آن را به شکل موجودات زنده ساخته بودند. اگر خواسته باشید وارد یکی از این خانه ها بشوید بی تردید لازم است  از دربی که به شکل جسم انسان و سرحیوان ساخته شده است عبور کنید.»

سرخ پوستان به صورت روستایی به دور هم زندگی می کردند.
در روستای opitaten متعلق به قوم سرخ پوست نوتکا حدود 200 خانه بسیار زیبا و مجلل وجود داشت

از نظر فرهنگی نیز با توجه به روایاتی که از برخی از فعالیت های اجتماعی آنها شده است؛ برداشت می شود؛ از فرهنگ اجتماعی فوق العاده بالایی برخوردار بوده اند.

در زمینه مهمان نوازی بسیار قوم با فرهنگی بوده اند. یکی از سربازان همراه کاپیتان «جان اندیکوت» در توصیف حمله خود بر قوم پیکو چنین می گوید: «هنگامی که سرخ پوستان پیکو احساس کردند به آنان نزدیک می شویم به استقبال ما شتافتند و فریاد خوش آمدید انگلیسی ها سردادند اما آنها از طرح شومی که برای آنان پنهان کرده بودیم آگاهی نداشتند.»

در زمینه آداب و رسوم جنگیدن آنان ستانلی دایموند می گوید میان سرخ پوستان کشته شدن انسان یک حادثه تاریخی به شمار می آید. اگر یک نفر در  میان جنگ زخمی شود جنگ متوقف می شود تا او را برای درمان ببرند.

میان سرخ پوستان کشته شدن انسان یک حادثه تاریخی به شمار می آید.
این صفات سرخپوستان باعث شد تا اروپاییان به راحتی بتوانند وارد این قاره شوند. در بدو ورود آنان سرخ پوستان به استقبال آنان می روند. آنها را به خانه های خود دعوت می کنند. از آنها پذیرایی می کنند و به آنها محل سکونت می دهند. 
 
آنها یک سرخ پوست جوان را که پدر و مادر خود را از دست داده بود به بردگی می گیرند. نویسندگان و تاریخ نگاران آمریکایی اعتراف کرده اند که این نوجوان سرخ پوست برای مهاجران غذا تهیه می کرد و شیوه کاشت ذرت و کدو و انواع حبوبات و صید ماهی و شخم زدن زمین را به آنان می آموخت همچنین آنان را به چگونه حمام رفتن و خود را از کثافت و پلیدی و بوی زننده تعفن شستشو دادن راهنمایی می کرد. این در زمانی است ملکه ایزابیل به اطرافیان خود فخر فروشی می کرد که در عمر  خود دوبار بدنش را شستشو داده است. یکبار هنگام تولد و بار دیگر هنگام ازدواج.

نوجوانی سرخ پوست به آنها ماهیگیری آموخت

از این زمان به تدریج دست یازی اروپاییان تازه وارد به سرزمین های آمریکا شروع می شود. قوم سرخ پوست سینیکا ، جرج واشنگتن، پیشوا و بینان گذار جمهوری آمریکا را «ویرانگر شهرها» نامیدند چرا که به دستور مستقیم او بود که 28 شهر از 30 شهر اصلی قوم سینیکا در ظرف پنج سال بکلی ویران و با خاک یکسان شدند. جرج واشنگتن می گوید: گسترش تدریجی شهرک های سفید پوست نشین مستلزم آن است که سرخ پوستان وحشی از مناطق سکونت خود فرار کنند. همانگونه که گرگ ها فرار می کنند . گرگ ها و سرخ پوستان هر دو موجودات درنده هستند هر چند که منظرشان متفاوت است.

جرج واشنگتن، پیشوا و بینان گذار جمهوری آمریکا

این حمله اروپاییان به شدتی است که یکی از رهبران قوم اروکوا در دیدار با جرج واشنگتن به او می گوید: «هنگامی که نام و یاد تو به میان می آید زنان ما از شدت ترس به پشت سرخود نگاه می کنند. رنگ چهره آنان زرد می شود... کودکان از شنیدن نام تو از شدت ترس به گردن مادرانشان آویزان می شوند.»

اروپاییان برای از بین بردن ساکنان اصلی قاره آمریکا از روش های گوناگون برده داری، گرسنگی ، کوچ جمعی، حمله و غارت استفاده می کنند.

آنها به شهرهای سرخ پوستان حمله می کردند. ابتدا مزارع آنها را به آتش می کشیدند بعد هم هر کدام از آنها را که در برابر خود می دیدند می کشتند.  حتی تا مدتی برای کسانی که پوست سر سرخ پوستان را می کندند و تحویل می دادند جایزه تعیین می¬شده است. به این ترتیب مسابقه بر سر کشتن سرخپوستان و کندن پوست سر آنان به وجود می آید. این مسابقه تا جایی پیش می رود که دیگر به سختی می توانستند سرخ پوستی پیدا کنند. جان مایسون نویسنده کتاب تاریخ جنگ پیکو و بنیان گذار مستعمره کونتیک در این باره اظهار نظر می کند که سفید پوستان اروپایی کشتار و قتل عام مستقیم سرخ پوستان را بهترین شیوه برای از بین بردن آنان می دانستند و آتش زدن مزارع و خانه های آنها را در درجه دوم برنامه های خود قرار داده بودند.

دایوید لودرباک فرمانده اسب سسواران ارتش امریکا که در آفرینش این جنایات شرکت داشت چنین گواهی داده سات: «با شیوه وحشتناکی پیکرهای زنان و کودکان را مثله کرده بودند. من فقط هشت پیکر را دیدم. جرأت دیدن پیکرهای بیشتر را نداشتم چرا که بیشتر این پیکرها تکه تکه و پوست سر قربانیان کنده شده بود. واقعا صحنه دلخراشی بود.» با پایان یافتن مأموریت کشتار ساندکریک سرگرد چونگتون کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد و در آن اظهار داشت: «او با همراهی و همکاری سربازانش خونین ترین جنگ را ضد سرخ پوستان انجام داده است. در این جنگ مهم ترین و مقاوم ترین پایگاه قوم سرخ پوست را ویران کرده است.»

حمله و کشتار سرخ پوستان

دیگر ابزار آنها برای از بین بردن سرخ پوستان کوچ اجباری و برده داری بود. آنها سرخ پوستان را با اعمال زور واردار به کوچ از سرزمین های خود می کردند. و برخی از آنها را به عنوان برده می گرفتند و به سایر کشور ها می بردند و می فروختند. سرخ پوستانی که به عنوان برده در دست آنان قرار می گرفتند از حداقل حقوق انسانی بر خوردار نبودند غذای آنها در بسیار کم بود و کیفیت آن هم بسیار پایین. آنها در برابر جان آنها کمترین احساس مسئولیتی نداشتند. اگر مریضی به برای آنها به وجود می آمد برای آنها اهمیت نداشت ولو اینکه آنها از آن مریضی جان دهند. زیرا هزینه گرفتن یک برده جدید کمتر از هزینه مداوای آن برده بود.

آنها سرخ پوستان را به عنوان برده به سایر کشورها می بردند و می فروختند.

یکی از مسائلی که با ورود اروپاییان به این قاره رخ می دهد شروع طاعون در این منطقه است. طاعون این منطقه فراگیر می شود. اما نکته این است که این بیماری فقط در میان سرخ پوستان است و خود اروپاییان به آن مبتلا نمی شوند. با رواج یافتن وبا و طاعون در میان سرخ پوستان تعداد زیادی از آنها از این طریق از بین می روند. اروپاییان وقتی که شهرهای سرخ پوستان را محاصره می کردند اجساد سرخ پوستانی را که در اثر طاعون می مردند را به داخل شهر ها می انداختند. اما نحوه انتقال طاعون و وبا به سرخ پوستان به این نحو بود که آنها ملافه ها و پتو های آلوده به وبا را در میان سرخ پوستان تقسیم می کردند و سرخ پوستان با اعتماد به آنها پتوها را آنها  می گرفتند. به این ترتیب پس از مدتی تعداد زیادی از سرخ پوستان به این بیماری مبتلا می شدند. وبه این نحو تعداد زیادی از سرخ پوستان کشته می شوند.

کشتار وسیع سرخ پوستان با طاعون و وبا

آنها به کشتار وسیع سرخ پوستان اکتفا نمی کنند. یکی از پزشکان سرخ پوست به نام کونی اوری که در زایشگاه بیمارستانی در ایالت اوهایوما اشتعال داشت روزی ناخودآگاه به بررسی دفاتر و اسناد زایشگاه پرداخت. او در جریان این بررسی مشاهده کرد تعداد زیادی از زنان سرخ پوست پس از وضع حمل زیر عمل جراحی برداشت رحم قرار گرفته اند. مسئولان مراکز بهداشتی و درمانی امریکا برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت از فقر و تهی دستی قربانیان سوء استفاده می کردند و آنان را وادار می کردند موافقت خود را با برداشتن رحم امضاء کنند. البته در برخی موارد بعد از زایمان بدون اطلاع خود بیمار این کار انجام می شد. در برخی موارد بعد از اینکه بچه به دنیا می آمد مسئولان بیمارستان به این بهانه که مادر صلاحیت بزرگ کردن بچه را ندارد بچه ها را از آنها می گرفتند و به موسسات خیریه می دادند. به این ترتیب از تولد سرخ پوستان جلوگیری به عمل می آوردند.

پس از مدتی ساکنین جدید قاره آمریکا تصمیم گرفتند فرهنگ ساکنین اصلی این سرزمین را از بین ببرند. آنها برای این کار اردوگاه هایی تاسیس کردند. فرزندان سرخ پوستان را به این اردوگاه ها می بردند و به آنها تعالیم خود را آموزش می دادند تا آنها تعالیم خود را از یاد ببرند و فرهنگ و تمدن خود را بر آنان تحمیل کنند. آنها به بهانه های مختلف بچه ها را از خانواده های خودشان جدا می کردند و به این اردوگاه ها می بردند.

اردوگاه هایی برای از بین بردن فرهنگ سرخ پوستان تاسیس شد.

تئودور روزولت رئیس جمهور وقت امریکا شجاعت سربازان خود را در این اتفاقات ستود و به وجود آنان افتخار کرد. او نظرش را درباره این کشتار چنین بیان کرد:«حادثه ساندکریک یک حرکت اخلاقی و برای جامعه امریکا سودمند بوده است. از بین بردن نژاد های پست و فرومایه ضرورتی اجتناب ناپذیر است.»

تئودور روزولت

ازاین جمله روزولت برداشت می شود که دولت ایالات متحده فقط به دنبال از بین بردن بومیان منطقه امریکا نیست بلکه به دنبال از بین بردن نژادهایی غیر از نژاد آمریکایی است. در پی این بحث به دنبال مناطقی که تا آن زمان ثبت نشده بودند و مردم آن ناشناخته بودند می روند. در دهه چهارم قرن گذشته نام و نقشه ژاپن در اطلس سرزمین های ناشناخته و گمنام امریکایی ها به ثبت رسید و در پی آن ژاپنی ها هم به فهرست خلق های وحشی پیوستند. دیری نپایید که اداره انتوبولوژی موسسه فرهنگی اسمیت سونیان امریکا نژاد ژاپنی را در ردیف نژادهای پست و فرومایه روی زمین قرار داد.

سپس آنها گفتند که جمجمه ژاپنی به اندازه دو هزار سال از جمجمه ما انگلوساکسون ها عقب مانده تر است. به این ترتیب طبق معمول ماشین تبلیغات امریکا پیش از حمله به ژاپن جنگ روانی گسترده ای برای وحشی جلوه دادن ژاپنی ها به راه انداخت. آنها سپس به سراغ سایر ملل رفتند. ویتنامی ها را مورچه سفید نامیدند همانگونه که سرخ پوستان را انگل و فیلیپینی ها را حشره و اعراب و عراقی ها را سوسک و سوسمار و مردمانی احمق نامیده بودند.

سربازان امریکایی بر اساس این تحلیل هیچ مانعی نداشتند که بخشی از اعضاء بدن مورچه های سفید ویتنامی را به عنوان یادگاری نگه دارند یا برای دوستان خود کادو کنند، آنگونه که پدرانشان در جریان جنگ جهانی دوم جمجمه ژاپنی ها را به یادگاری نگه داشته بودند. درسال 1971 هیو مانکه رئیس بخش داوطلبان بین المللی اعزام به ویتنام هنگام حضور در کنگره امریکا و ادای توضیحات تاکید کرد سربازان امریکا تصمیم جدی گرفته اند ویتنامی ها ساکن مناطق کوهستانی را یکی پس از دیگری از بین ببرند. او گفت: ما مشکل ویتنامی ها را حل خواهم کرد آنگونه که مشکل سرخ پوستان را حل کردیم. ژنرال مکسویل بایلور نیز در سخنانی در کنگره امریکا ویت کنگ های ویتنامی را سرخ پوست توصیف کرد و افزود آنان بهتر از شپش که در پوست سگ لانه می کند نیستند.

شبکه تلویزیونی history روز 13 ژوئیه سال 1996 با پخش فیلم مستندی به عنوان «پرواز سیمرغ»شیوه های جدید و پیشرفته تری از صحنه های پوست کنی و سر بریدن ویتامی ها توسط سربازان امریکایی نشان داد این فیلم نشان می دهد که سربازان امریکا در اواخر سال 1967 در جریان عملیاتی به نام «خیزش سیمرغ operation phoenix» که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا آن را تدارک دیده بود افراد مشکوک به همکاری با ویت کنگ ها را سر بریدند.

یکی از سربازان شرکت کننده در این کشتار ها می گوید: «با آتش و دینامیت زمینهای این روستاها را هموار کردیم روی پیکرها هیزم ریختیم و آتش زدیم.»

عملیات شکار سیمرغ و کشتار درویتنام


در پی افشای جزئیات رسوایی های این جنگ ها توسط «سیمور هیرش seymour hirsh» از راه انتشار گزارش 40 جلدی کنگره امریکا مطبوعات آن کشور تشویق شدن پرونده خونین جنگ ویتنام را بگشایند. این همان کاری است که باعث شد مطبوعات عامل شکست امریکا در جنگ ویتنام معرفی شوند. به این ترتیب این اخبار وزارت دفاع امریکا را وادار کرد تا در جنگ های آینده امریکا انتشار هرگونه اخبار را در انحصار وزارت دفاع قرار دهد.

سیمور  هیرش

اگر خواسته باشیم جزئیات و لحظه های تاریخی استعمار شمال امریکا توسط انگلیسی ها را بررسی کنیم بی تردید باید ریشه آن را در ادبیات و اندیشهای تاریخی اسرائیلی ها جستجو کنیم. رویدادها، شخصیت های تاثیرگذار و ابعاد گرایشات دینی، اجتماعی و سیاسی و ساختار ایدئولوژیکی این ادبیات همه در پوشش واژگان «برگزیدگان الهی» و «خودخواهی» و «حق مالکیت بر دیگران و تملک سرزمینهای دیگران» مطرح بوده است. نخستین مهاجران انگلیسی به قاره امریکا خود را «اسرائیلی»، «عبرانی» و «یهودی» نامیدند و برای این سرزمین جدید که وارد آن شده بودند نامهای سرزمین کنعان و اسرائیل جدید را انتخاب کردند. از طرف دیگر تقسیم کردن مردم به انگلوساکسون و غیر انگلوساکسون و معرفی نژاد غیر انگلوساکسون به عنوان نژاد بی ارزش که حیات آنها ارزشی ندارد و معرفی نژاد خود به عنوان نژاد برگزیده الهی از آموزه های اساسی اسرائیلی است که بر اساس آن هر فردی که از نژاد آنها نباشد باید از بین برود.

این امر تا آن حد روشن است که ساموئل لانگدون رئیس دانشگاه هاروارد در کتاب «جمهوری اسرائیلی ها: چراغ راهنمای راه ایالات متحده امریکاست» اشاره کرده است کار تدوین و تصویب قانون اساسی به تحول و تحکیم مفهوم اسرائیلی بودن امریکا کمک کرده است. بنیانگذاران ایالات متحده امریکا همچون فرانکلین و جفرسون نیز هر دو اصرار داشتند تا خروج عبرانیان از مصر و حرکت به سمت به سرزمین کنعانیان فلسطین را بهترین الگو و سرمشق مبارزات رهایی بخش ملت امریکا جلوه دهند.

تحقیق رسمی: تیراندازی مرگبار پلیس به رودنی هیچ توجیه قانونی ندارد

تحقیق رسمی: تیراندازی مرگبار پلیس به رودنی هیچ توجیه قانونی ندارد
یکشنبه 16 تیر 1392 | 09:12

بر اساس نتایج تحقیق جدید رسمی، تیراندازی مرگ‌بار به ازل رودنی، جوان ۲۴ ساله که با اصابت گلوله نیروی پلیس انگلیس در سال ۲۰۰۵ کشته شد، «هیچ توجیه قانونی» ندارد.


یکی از تیراندازان ماهر نیروی پلیس انگلیس معروف به «ای هفت» (E۷) در منطقه اجوار Edgware لندن، به ظن ِ این که رودنی در سرقت مسلحانه دخالت دارد، وی را کشت.

بر اساس گزارش‌های منتشر شده، این افسر پلیس انگلیس بعد از متوقف کردن خودروی رودنی، وی را به طرز وحشیانه‌ای گلوله باران کرد و کشت؛ رودنی از ناحیه دو دست و کمر هدف قرار گرفت و چهار گلوله نیز به سر وی شلیک شد.

گزارش رسمی «سر کریستوفر اولاند» Sir Christopher Holland، قاضی ارشد بازنشسته در انگلیس در یک گزارش رسمی، ادعا و توجیه نیروی پلیس را مبنی بر این که «ای هفت» از بیم مسلح بودن رودنی، وی را کشته است، رد کرد.

اولاند ضمن رد ادعای پلیس تاکید کرد، هیچ دلیلی برای تیراندازی به رودنی وجود نداشته است.

در همین حال، «سر برنارد هوگان هو» Sir Bernard Hogan-Howe، کمیسر نیروی پلیس لندن تصریح کرده است، بر اساس یافته‌ها، افسر پلیس موسوم به ای هفت هیچ توجیه قانونی برای کشتن رودنی نداشته است.

وی افزود، «کمیسیون مستقل شکایات پلیس» (IPCC) به اطلاع «سرویس پلیس کلان‌شهر» (MPS) رسانده است که این پرونده را به «سرویس دادستانی ملکه» (CPS) ارجاع خواهد داد.

هنوز معلوم نیست چرا افسر پلیس مذکور با تصور این که ازل تهدیدی به شمار می‌آید به وی شلیک کرده است؛ برخی گمانه‌زنی‌ها از امکان دخالت دستگاه اطلاعاتی انگلیس در این تیراندازی حکایت دارند و شیوه‌های شناسایی و مراقبت، دست کم تا حدی در این ماجرای مرگبار دخیل بوده‌اند.

تماشاگران فوتبال در برزیل سر یک داور را بدن جدا کردند


تماشاگران فوتبال در برزیل سر یک داور را بدن جدا کردند
یکشنبه 16 تیر 1392 | 14:56

تماشاگران يک مسابقه فوتبال در برزيل، سر داوري که يک بازيکن آماتور را که از ترک زمين امتناع مي‌کرد، مورد ضرب و جرح قرار داده بود، از تن جدا کرده‌اند.


کنا سوزا سخنگوي پليس برزيل روز شنبه (۱۵ تير) گفت اين حادثه در تاريخ سي ام ژوئن در شهر دور افتاده پيو در شمال اين کشور روي داده است.

اين درگيري زماني آغاز شد که ژوسنر دوس سانتوس ۳۰ ساله که داور يک مسابقه فوتبال بود، اوکتاويو داسيلوا ۲۰ ساله را که از ترک زمين امتناع مي‌کرد، مورد ضرب و جرح قرار داد.

گزارش‌ها حاکي از آن است که دوس سانتوس با يک ضربه مشت داسيلوا را که با خود يک چاقو حمل مي‌کرد، هدف قرار داد و اين بازيکن را به قصد کشت مورد ضرب و جرح قرار داد.

تماشاگران نيز در واکنش به حمله داور، وارد زمين مسابقه فوتبال شدند و با سنگ وي را هدف قرار داده و سپس سر وي را از بدن جدا کردند.

سوزا اعلام کرد که پليس در مرکز فرماندهي سانتا اينس، يک مرد ۲۷ ساله را در تاريخ دوم جولاي به خاطر اين قتل بازداشت کرده است و بررسي هاي پليس درباره اين حادثه ادامه دارد.

اين حمله مرگبار در حالي روي داده است که برزيل در حالي که ميزباني جام جهاني فوتبال در سال ۲۰۱۴ و همچنين المپيک ۲۰۱۶ را بر عهده دارد، تلاش مي‌کند تا کشور خود را به عنواني مکاني امن به تصوير بکشد.

جام کنفدراسيون ها در برزيل در ماه ژوئن، تحت سايه خشونت و ناآرامي ها در اين کشور منطقه آمريکاي جنوبي برگزار شد؛ نيروهاي پليس چندين بار با معترضان ضد دولتي که از هزينه هاي هنگفت اين رويداد ورزشي خشمگين بودند، درگير شد.

مارک میسون: رسانه‌های امریکا درباره مسائل مرتبط با توده مردم سکوت پیشه می‌کنند


مارک میسون: رسانه‌های امریکا درباره مسائل مرتبط با توده مردم سکوت پیشه می‌کنند
15 تیر 1392 | 08:36
مصاحبه با مارک میسون، فعال و مفسر سیاسی

پرس تي‌وي در مصاحبه با مارک ميسون، فعال و مفسر سياسي به بررسي راهپيمايي مردم امريکا بر ضد برنامه‌هاي جاسوسي دولت در چندين شهر پرداخته است.


برگردان اين مصاحبه را در ادامه مي‌‌‌‌‌‌خوانيد.

پرس تي‌وي: به نظر شما آيا انجام چنين اقداماتي براي جلب توجه به اين مساله مهم و حياتي کافي است؟

ميسون: براي پاسخ به اين سوال ما بايد تا روزهاي آينده صبر کنيم. شما سوال سختي از من پرسيديد چرا که پيش‌بيني اين که اين اقدامات توده مردم يک واکنش و پاسخ اساسي به رويدادها در واشنگتن باشد بسيار دشوار است. ما يک ماشين افسانه بافي تقريبا نفوذ ناپذير و شبه گرانيتي در واشنگتن دي سي داريم يک ماشين تبليغاتي که اداره و کنترل رسانه‌هاي گروهي در امريکا را نيز به عهده دارد.

بنابراين وقتي اغلب حرکت‌هاي توده مردم که با حضور صدها نفر از آنان برگزار مي‌شود مثل نمونه امروز که طبق گزارش‌ها صدها نفر از مردم در نيويورک يا صدها نفر در سانفراسيسکو يا ساير شهرها و نقاط راهپيمايي کردند را بررسي مي‌کنيم مي‌بينيم که اين نوعي تلاش از سوي توده مردم است که به احتمال زياد از طريق شبکه‌هاي اجتماعي نظير فيس بوک، توئيتر و وبلاگ نويسي ارزش پيدا مي‌کند.

پرس تي‌وي: آقاي ميسون بياييد به اين مساله از جنبه ديگري بنگريم، جنبش‌هاي اعتراضي زيادي در امريکا وجود داشته است مثل جنبش اعتراضي پيش از آغاز جنگ عراق و اعتراضات گسترده‌بر ضد جنگ‌طلبي‌هاي امريکا با اين وجود به نظر شما چه چيزي واشنگتن را از متوقف کردن اين اقدامات بازمي‌دارد؟ آيا علت، چيزي غير از اين است که دولت واشنگتن در بسياري از موارد بالاتر از خواست و اراده مردم امريکا قرار دارد؟

ميسون: نه در واقع کل مساله اين نيست. من به توانايي اراده مردم در تحريک و بسيج دولت به شدت عقيده دارم، اين مساله قدرت امپرياليستي ما را شکل مي‌دهد.

ما يک رياست جمهوري امپرياليستي داريم. تاريخچه رياست جمهوري امپرياليستي در امريکا به بيش از ۲۰۰ سال مي‌رسد و موضوع جديدي نيست. ما با وجود اين‌که در حال حاضر در عرصه جهاني حضور داريم باز هم با جنبش‌هاي مردمي در سطح جامعه بين‌المللي و داخل امريکا مواجه هستيم. آخرين جنبش مهمي که در اواخر دهه ۵۰ و ۶۰ روي داد نه تنها نص قانون بلکه روابط و مناسبات اجتماعي ما را به طرز چشمگيري تغيير و به سوي يک جنبش حقوق مدني، آغاز جنبش حمايت از محيط زيست و جنبش‌هاي زنان و نظاير آن سوق داد.

پرس تي‌وي: با توجه به اين مسائل به نظر شما چه چيزي مردم را از حضور گسترده‌تر در خيابان‌ها بازمي‌دارد؟ آيا پوشش ندادن اين موضوع در رسانه‌هاي جريان اصلي را نمي‌توان يکي از عوامل موثر در اين زمينه دانست؟ آيا اين مساله در حال حاضر به بي‌توجهي و غفلت رسانه‌ها از اين موضوعات برمي‌گردد؟

ميسون: به نظر من مسائل زيادي در اين زمينه دخيل هستند که مي‌توان به عنوان نمونه به فساد رسانه‌ها، پوشش ندادن مسائل مربوط به توده مردم، بي‌توجهي به مسائل مرتبط با نقض قانون اساسي از سوي رئيس جمهور امريکا اشاره کرد. آن‌ها ادوارد اسنودن و تلاش قهرمانانه وي در راستاي افشاي فعاليت‌هاي غيرقانوني باراک اوباما را پوشش مي‌دهند ولي رسانه‌هاي دولت امريکا اين موضوع را به نحوي پوشش مي‌دهند که گويي اسنودن جنايتکاري است که انحرافات زيادي داشته است. اما با درنظر گرفتن آزادي‌هاي مدني در امريکا بايد گفت که وي يک قهرمان است.

به نظر من بخش دشوار ماجرا اين است که مردم امريکا غيرسياسي هستند. توضيح در اين باره بسيار دشوار است. من فکر نمي‌کنم که شما بتوانيد جاي ديگري در کره زمين را بيابيد که در آن مردم با وجود تحصيلات عالي غير سياسي باشند يعني از نظر سياسي هيچ‌گونه سازماني وابسته به توده مردم وجود نداشته باشد.

اگر شما به مدارس و دانشگاه‌ها در چند مايلي مرز امريکا و کانادا در شمال کانادا مراجعه کنيد مي‌بينيد که دانشجويان کانادايي سازماندهي دارند و فعال هستند و از شعور و آگاهي سياسي برخوردارند اما اگر به دانشگاهي در امريکا رجوع کنيد مي‌بينيد که دانشجويان خودشان به تنهايي در حال مطالعه هستند بنابراين ما يک زمينه فرهنگي داريم که از سابقه اختلاف و تسخير در۵۰ يا ۶۰ سال گذشته نشات گرفته است.

خودکشی دختر مسیحی پس از 15 تجاوز


ابعاد جنایات تروریست‌های سوری؛
یک دختر مسیحی بعد از 15 بار تجاوز جنسی از سوی تروریست‌های سوری خودکشی کرد.
به گزارش گروه بین‌الملل مشرق، یک دختر نوجوان مسیحی بعد از اینکه 15 بار به صورت متوالی از سوی تروریست‌های مسلح سوری در شهر القصیر هدف تجاوز جنسی قرار گرفت، خودکشی کرد.

رادیو واتیکان با اعلام این مطلب تاکید کرد که این اتفاقات مدتی پیش از مسلط شدن ارتش سوریه بر شهر راهبردی القصیر و در زمانی صورت گرفته است که شهر در اختیار شبه نظامی مخالف دولت قرار داشت.

بر اساس این گزارش این دختر 15 ساله مجبور به ازدواج شده و بعد از آن نیز بارها از سوی شبه نظامیان تکفیری در طول دو هفته مورد تجاوز جنسی واقع شده است.

خبرگزاری فیدس پیشتر اعلام کرده بود که اقلیت‌های دینی در معرض خشونت های بیشتر و حملات انتقام جویانه قرار دارند.

شیخ یاسر العجلانی یکی از مفتی‌های تکفیری اخیرا حکم زندانی کردن و تجاوز به تمامی زنان غیر از زنان سنی را صادر کرده و این اقدام شنیع را مباح دانسته بود، این حکم شامل علوی‌ها و مسیحی‌ها و سایر اقلیت‌های مذهبی نیز می‌شود.

فیلم/ ذبح دو مسیحی به دست سلفي‌های سوریه(+18)


اخیراً ویدئویی در اینترنت منتشر شده است که در آن سر بریدن دو مسیحی از جمله یک کشیش توسط شورشیان تکفیری سوریه در شهر حمص نشان داده می‌شود.

ایالات متحده؛ بدون روتوش + فيلم و عكس


گزارش ویژه مشرق؛
«دوست من روز خوبی داشته باشی»؛ این جمله را سربازان گردان سوم تفنگداران آمریکایی در افغانستان بعد از ادرار بر روی اجساد قربانیان افغانی گفته‌اند. با گزارش ویژه مشرق همراه باشید تا با چهره بدون روتوش آمریکا روبرو شوید ......
گروه گزارش ویژه مشرق؛ در میان اصطلاحات روزمره جهان شاید کمتر اصطلاحی به مثل حقوق بشر(Human Rights)وجود دارد که در دو حوزه نظر و عمل دارای اختلافات عمیق و گسترده ای باشد. برخی دولت ها نیز پارا فراتر از این گذاشته و حوزه نظر را متناسب با حوزه عمل خود در نظر گرفته و معنا و فحوای این حقوق را به گونه ای دیگر بیان می نمایند. بسیاری از مدعیان حقوق بشر از این حقوق برای نیل به اهداف شوم خود بهره می گیرند، درحالی که خود در بسیاری از موارد ناقض آن هستند.

دولت آمریکا در طول سنوات گذشته شمشیر داموکلس حقوق بشر را بر سر دولت ها و ملت های مخالف خود قرار داده است و هر ازچندگاهی آن را فرود می آورد. در واقع، معیار دوستی و دشمنی ایالات متحده با سایر کشورها به میزان قابل توجهی به استنباط آمریکایی ها از معنا و فحوای حقوق بشر بوده و می باشد. 

اعلامیه جهانی حقوق بشر
یک پیمان بین‌المللی است که در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ میلادی در پاریس و در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید. گفته می شود که این اعلامیه نتیجه مستقیم جنگ بین الملل دوم است و حقوق اولیه تمامی ابناء بشر را بیان می نماید. این اعلامیه شامل ۳۰ ماده است که مفاد این مواد حقوق بنیادی و اولیه مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی‌ هر انسانی را مشخص می نماید. کشورهای دخیل در تهیه پیشنویس این میثاق نه کشور ایالات متحده آمریکا، فرانسه، لبنان، چین، شیلی، اتحاد جماهیر شوروی، بریتانیا، استرالیا و کانادا بودند.
با درنظر گرفتن کشورهای مذکور متوجه می شویم که بسیاری از آنان علی رغم تلاش گسترده برای تهیه پیش نویس و تصویب این اعلامیه، خود ناقض بسیاری از مواد و بندهای آن، چه قبل و چه بعد از تأیید نهایی این میثاق بین المللی هستند.

تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر مقارن با ریاست جمهوری ترومن(Harry S. Truman) در آمریکا بود و ترومن النور روزولت(Eleanor Roosevelt)، همسر فرانکلین روزولت(Franklin D. Roosevelt) را به نخستین هیأت نمایندگی آمریکا در ملل متحد منصوب کرد. با رایزنی هایی که خانم روزولت و دیگر هیئتهای نمایندگی صورت دادند سرانجام در 10 دسامبر 1948 میلادی این اعلامیه به تأیید نهایی رسید.


النور روزولت در کنار همسرش فرانکلین روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا



النور روزولت و هری ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا

نقض حقوق بشر به بهانه حقوق بشر
با توجه به مطالب بالا و درنظر گرفتن نقش اساسی ایالات متحده امریکا در تصویب این اعلامیه، متوجه می شویم که حقوق بشر هیچ گاه برای همدردی، اعانت و یاری انسانها نبوده و درواقع حقوق بشر مسئلهاي است كه هميشه دستاويزي براي ابرقدرت ها بوده تا به وسيله آن كشورهاي مستقل را تحت فشار و یوغ خود قرار دهند و به اهداف سلطه جویانه خود برسند. در اين ميان، دولت آمريكا هر ساله با انتشار گزارشي، وضعيت حقوق بشر در كشورهاي مختلف را بررسي ميكند و با استفاده از آن و سایر اهرم ها به دخالت در این کشورها با اهداف سودجویانه می پردازد و در جریان این دخالت ها شاهد نقض گسترده حقوق بشر بوده و هستیم.

ما در این گزارش سعی داریم به گوشه ای از اقدامات ایالات متحده امریکا در نقض حقوق بشر در حوزه های مختلف داخلی و بین المللی این کشور بپردازیم.

مسئله نقض حقوق بشر در داخل آمریکا
در گزارشات حقوق بشر که از سوی ایالات متحده آمریکا سالانه منتشر می شود هرگز به تصویر روشنی از وضعیت اسف بار و نابهنجار حقوق بشر در آمریکا برنمی خوریم و بیشتر با مسائل نقض حقوق بشر(به زعم آمریکایی ها) در کشورهای دیگر روبرو می شویم. آمار بیکاری، فقر، قتل، جرم، تجاوز، جنایت و غیره در اين كشور به طور نگران كنندهاي رو به ازدیاد است، در حالي كه دولتمردان آمریکا به روی این واقعیات چشم خود را بسته اند و در این گزارشات اشارات چندانی به آنها نمی نمایند.

1ـ وضعيت امنيت جاني، مالي و شخصي شهروندان آمريكايي
درایالات متحده آمریکا شهروندان توسط دوربین ها و شنودهای امنیتی به شدت کنترل می شوند. گزارشات حاکی از آن است که به طور متوسط در هر روز 300 تصویر از هر شهروند آمریکایی گرفته می شود.

همه جا تحت نظر هستی!

دستگاه های شنود و تصویر برداری در تمام نقاط شهر و وسایل نقلیه عمومی نصب شده است که این موضوع امنیت شخصی شهروندان را با مخاطره جدی روبرو ساخته است.

در تمامی اتوبوس های حمل و نقل عمومی شهری در آمریکا دستگاه های شنودی نصب شده است
 که کنترل کنندگان را قادر می سازد گفتگوهای مردم را شنود کرده و تجزیه و تحلیل کنند.

اعمال مردم و حرکت اتومبیل ها در اماکن مختلف شهرها و جاده ها، استراق سمع، دریافت ها و پرداخت های مالی شهروندان، فعالیت های اینترنتی مردم، رفت و آمد و ارتباطات، همگی با استفاده از تکنولوژی های پیشرفته ای که در دست طبقه حاکم وجود دارد به شدت کنترل می شود.

پایگاه اینترنتی ویکی لیکس نیز با انتشار ایمیلی از نصب دوربین های مدار بسته از سوی دولت آمریکا در تمامی نقاط این کشور خبر داد. ویکی لیکس در ایمیل خود می نویسد: تمام شهروندان آمریکا به بهانه کنترل تروریست تحت نظر خواهند بود.

دوربین ها در تمامی زوایا همه چیز را رصد می کنند؛ ویکی لیکس:
تمام شهروندان آمریکا به بهانه کنترل تروریست تحت نظر خواهند بود.

وقوع جرم و جنايت در محيط هاي آموزشی، بالا بودن میزان نا امني‏ و گسترش خشونت هاي اجتماعي و دست‏رسي آسان همه اقشار جامعه حتی نوجوانان به سلاح سرد و گرم و آزادی حمل سلاح(با مجوز) در ایالات متحده از دیگر مشکلاتی است که آينده ای نه چندان روشن  به منظور داشتن زندگي ايمن برای ساکنان آمریکا ترسيم مي کند.

کودکان به راحتی به سلاح گرم و سرد دسترسی دارند


پدر به فرزند کوچکش طریقه شلیک با کلت را می آموزد،
در آمریکا افراد می توانند اسلحه خالی خود را وارد هواپیما نمایند.

گزارش ها حاکی از آن است که کشور آمریکا از لحاظ تعداد افرادی که سلاح گرم و سرد حمل می کنند، در رتبه نخست جهان قرار دارد و از هر 10 آمریکایی به طور متوسط 8 نفر صاحب یک اسلحه شخصی است.

تعداد مراکز رسمی و دارای مجوز برای فروش سلاح در آمریکا بیش از 130 هزار باب است؛
 به ازای هر 2200 آمریکایی یک باب


با اندکی جستجو در آمریکا به هر سلاحی می توان دست یافت؛
از هر 10 آمریکایی به طور متوسط 8 نفر صاحب یک اسلحه شخصی است

همچنین مردم آمریکا در هرسال هفت تا ده میلیارد گلوله خریداری می کنند و این رقم سال به سال در حال افزایش است.

مردم آمریکا در هرسال هفت تا ده میلیارد گلوله خریداری می کنند

بنابر گزارش رسمی پلیس فدرال آمریکا(FBI) از سال 2006 تا 2010 میلادی در حدود 50 هزار نفر در آمریکا دراثر حملات با سلاح گرم به قتل رسیدند. فقط در سال 2012 میلادی درحدود 12هزار نفر در آمریکا با سلاح گرم به قتل رسیدند.

فضاهاي آموزشي دبيرستان و دانشگاه‌ها صحنه وقوع جرايم خشني مانند تيراندازي شده‌اند و هر روز وضعيت بدتر مي‌شود


فردی مسلح در مدرسه ابتدایی سندی هوک دانش آموزان را به رگبار بست.

2ـ وضعيت حقوق مدني و سياسي در آمريكا
علاوه برآنکه در ایالات متحده آمریکا به دلایل مختلف بر امنیت شهروندی و آسایش آمریکایی ها خدشه وارد شده است، دولت آمریکا محدودیت های جدی ای را بر حقوق مدنی و سیاسی ساکنان خود وضع نموده که غالب این محدودیت ها یا به طور رسمی مورد موافقت مسئولین آمریکایی قرار گرفته است یا در مقابل اعمال آنها سکوت این مقامات را شاهد هستیم.

شدت عمل در دستور کار نیروهای امنیتی آمریکا

1-2- اعمال زور و برخوردهاي خشن نیروهای امنیتی با مردم به ویژه سیاهپوستان(رنگین پوستان)
رفتار نیروهای امنیتی آمریکا و پلیس این کشور را باید در صدر مسائلی دانست که حقوق مدنی شهروندان امریکایی را تضییع می نماید. برطبق گزارشات رسمی پلیس آمریکا، سالیانه درحدود یک میلیون نفر از مردم آمریکا بدون جهت مورد ایست و بازرسی قرار می گیرند و عده ای از آنان به اداره های پلیس منتقل می شوند و مدتی بدون تفهیم اتهام در بازداشتگاه می مانند و سپس با یک عذرخواهی ساده آزاد می شوند.

بدون شرح

در بسیاری از موارد و به ویژه در مقابل سیاهان شاهد ضرب و شتم و رفتار خشن نیروهای پلیس هستیم و تصاویر متعددی از این رفتارها تابه حال منتشر شده است.

خشونت وصف ناپذیر پلیس



در بسیاری از موارد و به ویژه در مقابل سیاهان شاهد ضرب و شتم و رفتار خشن نیروهای پلیس هستیم

رویداد واکو
واقعه واکو و برخورد با فرقه دیویدیه(داوودیه) یکی از مشهورترین و بحث برانگیزترین وقایع تاریخ ایالات متحده است که عده ای معتقدند لکه ننگی در تاریخ حقوق بشر ایالات متحده آمریکا محسوب می گردد. در جریان این برخورد کمپی که اعضای این شاخه در آن پناه گرفته بودند آتش گرفت که در طول این آتش سوزی مأموران امنیتی آمریکا تنها شاهد سوختن افراد داخل خانه بودند و هیچ اقدامی در نجات این افراد ننمودند.

76 نفر در جریان این آتش سوزی کشته شدند. در بین کشته شدگان 20 نفر کودک و دو خانم باردار نیز حضور داشتند. دیوید کورش رهبر شاخه نیز به همراه همسرش در این اتش سوزی کشته شدند.

محوطه و پناهگاه شاخه دیویدیه در حال سوختن


 دیوید کورش به همراه همسر و دو فرزندش

در این عملیات و برای محاصره کمپ مونت کارمل از تانک و تسلیحات نظامی استفاده شد. برمبنای قانون اساسی آمریکا، استفاده از تسلیحات نظامی علیه شهروندان امریکایی خلاف قانون به شمار می آید.


تانک های استفاده شده توسط FBI در جریان حمله به کمپ

برخورد با فاتحان وال استریت

ادامه نوشته

نتیجه وحشتناک جهاد جنسی+تصاویر


اخیراً در شبکه‌های اجتماعی تصاویر و خبرهایی منتشر می‌شود که حاکی از آن است که زنانی که فریب دروغ‌های مفتی‌های وهابی را خورده و به جهاد نکاح(!)
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، اخیراً در شبکه‌های اجتماعی تصاویر و خبرهایی منتشر می‌شود که حاکی از آن است که زنانی که فریب دروغ‌های مفتی‌های وهابی را خورده و به جهاد نکاح(!) در سوریه رفته‌اند و هر روز به همبستري یکی از تروریست‌ها برای شهوت‌رانی درمی‌آیند نوزادانی به وجود آمده‌اند که به محض زايمان مادران‌شان دفن می شوند و یا بدون هیچ مسؤولیتی در میان خرابه‌ای رها می‌شوند تا بمیرند.
 این نوزادان که حاصل ازدواج‌های زنان فریب‌خورده با تروریست‌های سوریه هستند اصلاً مشخص نیست متعلق به چه کسی است چون این زنان که برای جهاد نکاح به سوریه رفته‌اند روزانه توسط تروریست‌ها مورد سوءاستفاده جنسي قرار مي‌گيرند و موازین شرع را رعایت نمی‌کنند و فقط برای هوس‌رانی تروریست‌ها آماده هر کاری هستند و خودشان را با کمترین بها در اختیار تروریست‌ها قرار می‌دهند.
این نوزادها که حاصل ازدواج‌های زنان بی‌بند و بار و و مردان شهوت‌ران هستند پس از چند روز که شکل گرفته‌اند سقط می‌شوند و همچون تکه‌گوشتی در خرابه‌های سوریه رها می‌شوند تا غذای حیوانات درنده شوند.
 زنان سوری در اردوگا



زنان فریب خورده فرمان جهاد جنسی
 
بر اساس گزارش‌های دريافتي و تصاویر منتشرشده هر روز در نقاط مختلف سوریه که تحت سلطه تروریست‌هاست نوزادهایی بسیار کوچک رها شده‌اند که این صحنه‌ها بسیار تکان‌دهنده است اما تروریست‌ها هیچ توجهی به این مسائل ندارند و همچنان به شهوت‌رانی خود ادامه مي‌دهند.
 
گزارش‌های منتشرشده از سوی حامیان حقوق بشر در سوریه در شبکه‌های اجتماعی، آن قدر این مسائل را هولناک گزارش داده‌اند که نمی‌توان آنها را وصف کرد.
 
رکورد دار عمل فحشا در زنان شرکت کننده در جهاد جنسی
 
برخی تروریست‌های سوریه که هیچ محدوده و قانونی را برای خود قائل نیستند وقتی متوجه حامله‌بودن زنی که به همبستري آنها درآمده است، می‌شوند به طریقي ضد بشری جنين شکل‌گرفته را از رحم زن خارج می‌کنند و سر می‌بُرند که تصاویر این اقدامات ضد انسانی آنها در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و قابل مشاهده است

انتقاد آرژانیتن از سیاست استعماری انگلیس


انتقاد آرژانیتن از سیاست استعماری انگلیس
سه شنبه 7 خرداد 1392 | 10:54

آرژانتینی‌ها در روز جنبش ملی ماه می، به مناسبت دویست و سومین سالگرد استقلال این کشور، سیاست‌های استعماری انگلیس در منطقه امریکای لاتین را به شدت محکوم کرده‌اند.


به گزارش پرس تی‌وی، در تظاهراتی که در بوئنوس آیرس برگزار شد، شرکت‌کنندگان از موفقیت‌های دولت در احیای مساله جزایر مالویناس و آغاز مبارزه بر سر گرفتن حاکمیت این جزایر با انگلیس، ستایش و قدردانی کردند.

"خوان رسه"، رئیس سازمان "مردم آرژانتین برای مالویناس"، گفت: «در این ده سال، آرژانتین موفق به مطرح کردن مساله مالویناس از نظر استراتژیکی در دو سطح جهانی و منطقه‌ای شده است. مردم آرژانتین در حال حاضر در مورد این‌که مالویناس تا چند دهه دیگر از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می‌شود، آگاه شده‌اند.»

روابط میان بوئنوس آیرس و لندن بر سر حاکمیت جزایر مالویناس که در انگلیس به فالکلند موسوم است، پر تنش شده است. این تنش به فاصله گذشت چند سال از وقوع جنگ در این جزایر در سال ۱۹۸۲ در سال‌های اخیر تشدید شده است.

بریتانیا در دهه ۱۸۳۰ این جزایر را به طور غیرقانونی اشغال کرده و از آن زمان تا کنون، این مجمع الجزایر را تحت کنترل خود نگه داشته است.

ادعای حاکمیت آرژانتین در مورد این اراضی از سوی اتحادیه کشورهای امریکای جنوبی موسوم به "اوناسور" حمایت می‌شود.

آرژانتین از انگلیس می‌خواهد که در مورد مساله حاکمیت این جزایر بر سر میز مذاکره بنشینند، ولی لندن می‌گوید که هر مذاکره‌ای در این مورد باید با نمایندگان دولت فالکلند انجام شود، نمایندگانی که دولت آرژانتین آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد.

سازمان ملل، مالویناس را در فهرست کشورهایی قرار داده است که باید استعمارزدایی شود و قطعنامه‌های بسیار زیادی از سال ۱۹۶۵ صادر کرده است و در آن از انگلیس خواسته است که برای حل مساله حاکمیت جزایر مالویناس بر سر میز مذاکره بنشینند.

کودک 11 ساله امریکایی به ضرب گلوله یک پسر 4 ساله در فلوریدا جان باخت


کودک 11 ساله امریکایی به ضرب گلوله یک پسر 4 ساله در فلوریدا جان باخت
تصویری آرشیوی از دختربچه امریکایی که با تفنگ شلیک می‌کند
پنجشنبه 26 اردی بهشت 1392 | 12:38
 
در آخرين مورد از سري تيراندازي‌هاي مرگبار چند ماه اخير در امريکا، پسر بچه اي ۴ ساله يک پسر ۱۱ ساله را در ايالت فلوريدا به ضرب گلوله کشته است.


به گزارش رسانه‌هاي محلي ، جاروان جکسون، پسر يازده ساله امريکايي به علت شدت جراحات روز سه شنبه در بيمارستاني در شهر گنس ويل ايالت فلوريدا جان باخت.

اين قرباني به طور « تصادفي» در مجتمع ساختماني « سدار پارک» در ليک سيتي هدف شليک گلوله قرار گرفت.

پليس تحقيقات درباره اين موضوع را آغاز کرده است تا مشخص شود آيا اين کودکان تحت نظارت کافي والدين بوده‌اند يانه . پليس همچنين درباره روشن شدن اين موضوع تحقیق مي‌کند که اين کودک خردسال چگونه به اين سلاح دسترسي پيدا کرده است.

اين حادثه، آخرين مورد از سري تيراندازي‌هاي مرگبار اخير در امريکا از جمله حادثه آفريني از سوي کودکان است.

در چهارم ماه مي نيز يک دختربچه ۶ ساله به ضرب گلوله تفنگ دستي توسط برادر نوجوانش از ناحيه سينه هدف شليک گلوله قرار گرفت.

در ۳۰ آوريل نيز يک پسربچه ۵ ساله در ايالت کنتاکي، خواهر دو ساله‌اش را از ناحيه سينه هدف شليک گلوله قرار داد.

در اوايل آوريل نيز يک پسربچه ۴ ساله با استفاده از اسلحه کاليبر ۲۲ دوست ۶ ساله‌اش را کشت.

در تيراندازي چهاردهم دسامبر ۲۰۱۲ در مدرسه ابتدايي سندي هوک شهر نيوتاون در کانکتيکوت، جواني بيست ساله به نام «ادم لانزا» بيست و شش نفر از جمله بيست کودک را کشت و سپس خودکشي کرد. فرد مهاجم در اوايل همان روز نيز مادرش را در مکاني ديگر به قتل رسانده بود.

همه ساله بيش از ۳۰ هزار نفر از مردم امريکا در جريان خشونت‌هاي مربوط به سلاح گرم در اين کشور جان خود را از دست مي‌دهند.

به گزارش لابراتوار جنايي دانشگاه شيکاگو و مراکز کنترل بيماري‌ها، به طور متوسط روزانه ۸۷ مورد قتل و ۱۸۳مورد جراحت مرتبط با خشونت اسلحه در امريکا گزارش مي‌شود.

سال ۲۰۱۲ ميلادي در امريکا، بالاترين رقم فروش اسلحه را در اين کشور به خود اختصاص داد.

درخواست ها براي اتخاذ قوانين سخت تردر زمنيه کنترل اسلحه افزايش يافته است و بنابر نتايج نظرسنجي‌ها بيشتر شهروندان امريکايي از ممنوعيت داشتن سلاح حمايت مي‌کنند.

در جریان تیراندازی در روز مادر در امریکا، 19 تن مجروح شدند


در جریان تیراندازی در روز مادر در امریکا، 19 تن مجروح شدند
تصویری از یکی از قربانیان تیراندازی در شهر نیواورلئان امریکا که در جریان راه‎‏پیمایی نمادین روز مادر اتفاق افتاده است. (دوازدهم می 2013)
دوشنبه 23 اردی بهشت 1392 | 08:00

در جریان تیراندازی‎ در مراسم نمادین رژه روز مادر در شهر نیواورلئان امریکا، ۱۹ تن از جمله دو کودک هدف قرار گرفته‎اند.


به گزارش خبرگزاری آسوشیتد پرس، رونال سرپاس یکی از مقامات پلیس شهر ضمن تایید این خبر، اعلام کرده است که تیراندازی روز یکشنبه اتفاق افتاد.

به گفته مقامات پلیس، دو کودکی که در جریان این حادثه مجروح شده‎اند یک پسر و یک دختر ده ساله هستند که خطری جان آنان را تهدید نمی‎کند.

بر اساس این گزارش، ۱۰ مرد و ۷ زن از جمله مجروحان دیگر این حادثه هستند.

آخرین اخبار منتشر شده از این امر حکایت دارند که دست‎کم ۳ تن از مجروحان این حادثه به شدت مجروح شده‎اند ولی تا کنون جان خود را از دست نداده‎اند.

به گفته پلیس، احتمالا ۳ مظنون در این تیراندازی دخالت داشتند که تا کنون انگیزه آنان مشخص نشده است.

اداره پلیس نیواورلئان با انتشار بیانیه‎ای در همین خصوص افزود: « ماموران پلیس این اداره بلافاصله پس از تیراندازی متوجه فرار مظنونین از صحنه شدند.»

پلیس برای شناسایی عاملان این حادثه و یا ارائه هرگونه اطلاعاتی که به دستگیری عاملان تیراندازی منجر شود، جایزه‎ای معادل ۲۵۰۰ دلار را تعیین کرده است.

اداره اف بی‎ آی نیز اعلام کرده است که تا کنون مدرکی دال بر این‎که این حادثه یک اقدام تروریستی بوده، به دست نیامده است.

به گفته پلیس، در زمان وقوع تیراندازی حدود ۲۰۰ تن در محل حادثه حضور داشتند.

میچ لاندریو شهردار نیواورلئان در همین خصوص گفت: « روز بسیار غم‎انگیزی برای ما بود ولی ما عاملان این حادثه را پیدا خواهیم کرد تا اطمینان حاصل شود که این افراد بیش از این به شهروندان آسیب نخواهند رساند.»

امریکا در طول ماه‎های اخیر صحنه تیراندازی‎های مرگ‎باری بوده که باعث شده موضوع کنترل سلاح در این کشور بیش از پیش مورد ملاحظه مردم قرار گیرد.

همه ساله بیش از ۳۰ هزار تن از شهروندان امریکایی در جریان خشونت‎های مربوط به سلاح کشته می‎شوند.

به گزارش آزمایشگاه جنایی دانشگاه شیکاگو و مرکز کنترل بیماری‎ها در امریکا، روزانه به طور میانگین ۸۷ تن به خاطر خشونت‎های مربوط به سلاح جان خود را در این کشور از دست داده و به طور میانگین ۱۸۳ تن نیز در رابطه با این امر مجروح می‎شوند.

بیشترین میزان فروش سلاح در امریکا در سال ۲۰۱۲ به ثبت رسیده است.

حدود چهار و نیم میلیون قبضه سلاح گرم سالانه در امریکا به مبلغ ۲ تا ۳ میلیارد دلار به فروش می‎رسند.

یک زن انگلیسی مالیات اتاق خواب را عامل خودکشی خود اعلام کرد


یک زن انگلیسی مالیات اتاق خواب را عامل خودکشی خود اعلام کرد
تظاهرات انگلیسی‌ها در اعتراض به تغییر در نظام ارائه خدمات رفاهی در این کشور از جمله وضع مالیات اتاق خواب، 30 مارس 2013
دوشنبه 23 اردی بهشت 1392 | 10:45

به گزارش رسانه‌هاي محلي يک زن انگليسي که دست به خودکشي زد در يادداشتي، ماليات جنجالي دولت ائتلافي اين کشور موسوم به ماليات «اتاق خواب» را عامل خودکشي خود اعلام کرده است.


استفاني بوتريل ۴ مي پس از برخورد با يک کاميون در بزرگراه «ام ۶» در نزديکي خانه‌اش در «سوليهول» در وست ميدلندز جان خود را از دست داد.

خانواده وي درگفتگو با «ساندي پيپل» گفتند اين مادربزرگ ۵۳ ساله در يادداشتي که از خود به جا گذاشت نوشته بود تغييرات در مزاياي بخش مسکن در انگليس عامل تصميم‌‌گيري وي براي خودکشي بوده است.

وي در نامه‌اي خطاب به پسرش استيون نيز نوشته بود :«خودت را در زمينه خودکشي من سرزنش نکن. تنها دولت انگليس در اين باره شايسته سرزنش است.»

استيون گفت پرداخت ۸۰ پوند بيشتر در ماه علاوه بر ۳۲۰ پوند هزينه اجاره خانه پس از طرح ماليات موسوم به «ماليات اتاق خواب» در ماه آوريل براي مادرش دشوار بود.

طبق اين قانون جديد مزاياي مسکن براي کساني که خانه آن‌ها يک اتاق اضافي دارد کاهش مي‌يابد.

طبق اعلام «فدراسيون ملي مسکن» اجراي اين تدابير براي ۶۶۰ هزار نفر از افرادي که در سنين اشتغال به سر مي‌برند به طور متوسط هفته‌اي ۱۴ پوند هزينه دربرخواهد داشت.

اد بالز، صدراعظم در سايه نيز دولت تحت رهبري توري در انگليس را به «سوق دادن مردم اين کشور به سوي پرتگاه نااميدي» متهم کرد.

هزاران نفر از مردم انگليس اوايل مارس با برگزاري تظاهرات در بيش از ۵۰ شهر و منطقه در سراسر اين کشور از دولت خواستند کاهش مزاياي مسکن براي کساني که اتاق خواب اضافي دارند را لغو کند.

اوج بی رحمی یک پدر علیه زن و فرزندانش/تصویر


اوج بی رحمی یک پدر علیه زن و فرزندانش/تصویر
یک مرد آمریکایی در ایالت «نیوجرسی» آمریکا خانواده خود را به گروگان گرفته و همسر و یکی از فرزندانش را کشت. هنوز ۳ فرزند دیگرش در دستان او بعنوان گروگان اسیر هستند.
3 5 4 نظر

جام فرهنگی: یک مرد آمریکایی اقدام به گروگانگیری از خانواده اش کرد.

 

چندین پلیس و مذاکره‌کننده متخصص در شرایط بحرانی در «ترنتون»، ایالت «نیوجرسی» آمریکا تمامی تلاش خود را به کار گرفته اند تا فرد گروگانگیر را ترغیب کنند که خود را به پلیس تسلیم کند زیرا به اعتقاد پلیس این مرد مسلح همسر و دستکم یکی از فرزندان خود را کشته است.

 

پلیس نیوجرسی ادامه داده است که هنوز دو فرزند دیگر فرد گروگانگیر بعنوان گروگان در دست پدرشان اسیر هستند.

 

طبق گزارش یک وب‌سایت خبری به آدرس nj.com، ارتش کوچکی از پلیس خانه فرد گروگانگیر در «ترنتون جنوبی» را محاصره کرده‌اند.

 

بر اساس این گزارش، مأموران پلیس حدود ساعت 15:30 پس از دریافت گزارش یک گروگانگیری به محل حادثه اعزام شدند و جسد یک زن متلاشی شده را پیدا کردند. فرد گروگانگیر پس از آن یک اسلحه بیرون آورد و به پلیس اشاره کرد که فرزندان خود را نیز به گروگان گرفته است.

 

همسایگان به رسانه‌های محلی گزارش کردند که زوج مذکور دو ماه پیش به محله ترنتون آمده‌اند و 4 فرزند دارند و گزارش‌ها نشان می‌دهد که یکی از کودکان به دست پدرش کشته شده و بقیه آنها زنده هستند.

 

گروگانگیری همچنان ادامه دارد.

 

منبع: فارس به نقل از شبکه راشاتودی

رسوایی در نظام سلامتی بریتانیا/ از انداختن نوزاد در آب جوش تا کشتن انسان ها + فیلم


در بیمارستان های انگلستان چه می گذرد؟
از نظام سلامتی انگلیس چه می دانید؟ آیا مسوولین بیمارستان های انگلیس به دنبال معالجه مردم هستند؟ رسوایی های نظام سلامت در انگلیس شامل چه م.اردی می شود؟ آیا بر بیمارستان های انگلیس نظارتی وجود دارد؟ برای روشن شدن سوالات فوق با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.
گزارش ویژه مشرق، نظام سلامتی در تمامی کشورها نه تنها از اهمیت بالایی برخوردار است بلکه اعتماد عمومی مردم به مسوولین بیمارستان اعم از مسوولین اجرایی، دکترها و پرستارها تا حدی است که بیماران خود را برای معالجه راهی بیمارستان می کنند و این موضوع از بدیهیات عصر حاضر است.

از سوی دیگر، کشورهای غربی همواره مدعی حقوق بشر، استیفای حقوق مردم، رسیدگی به مشکلات جامعه و ادعاهایی از این سنخ را به راحتی بر زبان جاری می کنند اما وقتی بررسی دقیق تری انجام می شود، معضلاتی به چشم می خورد که واقعیت فرهنگ غربی را به درستی و بدون هیچ ادعا و دروغی نشان می دهد.

یکی از معضلات جوامع غربی، عدم توجه مسوولین نظام سلامتی به سلامت بیماران است به نحوی که هر از چندگاهی خبری از رسوایی جدید و خاصی از بیمارستان های انگلیس در رسانه ها منتشر می شود.



هر از چندگاهی خبری از رسوایی جدید و خاصی از بیمارستان های
انگلیس در رسانه ها منتشر می شود

انگلستان در میان کشورهای اروپایی، در صدر جدول رسوایی های بیمارستانی قرار دارد و این رسوایی تا حدی پیش رفته است که دولت و پارلمان این کشور را وادار به عذرخواهی از مردم و بازماندگان مقتولین در بیمارستان کرده است.


عذرخواهی دیوید کامرون برای رسوایی بیمارستان استافورد (دانلود)

آنچه بررسی رسوایی در نظام سلامتی انگلستان را با اهمیت جلوه می دهد، قتل و آدمکشی در بیمارستان هایی است که به عنوان مکان های دولتی به مردم سرویس می دهند و شمار رفت و آمد در این بیمارستان بیش از مکان های خصوصی است.

ان اچ اس، چهارمین کارفرمای جهان با رسوایی های فراوان

سرویس بهداشت ملی انگلیس با نام اختصاری "NHS"[1] یکی از بزرگترین نهادهای عمومی در کشور انگلستان است که بعد از جنگ جهانی دوم و با حمایت حزب کارگر تاسیس شده است، این نهاد به عنوان یک مرکز عمومی وظیفه رسیدگی به بهداشت و درمان مردم در انگلیس را دارد و با کمترین هزینه می بایست سرویس های بهداشتی را به شهروندان انگلیسی ارائه کند.[2]

در کنار تمامی خدمات ارائه شده در ان اچ اس و با وجود تمامی پیشرفت های پزشکی در این بیمارستان ها، رسوایی های مختلف و متنوع از ان اچ اس و بیمارستان های تحت نظر آنف بی اعتمادی گسترده ای را در این کشور بوجود آورده است به حدی که "دیوید کامرون" نخست وزیر دولت ائتلافی برای رسوایی جدید بیمارستان استافورد از مردم انگلیس به صورت رسمی عذر خواهی کرد.[3]



کامرون در عذرخواهی خود با اشاره به رسوایی بیمارستان استافورد می گوید: در این رسوایی که باعث کشته شدن 1200 نفر شده است، تمامی کسانی که مقصر بوده اند اعم از دکتر و پرستار باید مجازات شوند و هیئت پزشکی باید به این سوال پاسخ دهد که چرا پرستاران و دکترها در این رسوایی دخیل بوده اند.[4]

آنچه از میان اظهارات کامرون می توان نتیجه گرفت، وجود فساد و بی اخلاقی در درون کادر پزشکی انگلستان است که سبب بی تفاوتی نسبت به سلامت و جان بیماران می شود، انچه در ادامه به آن پرداخته می شود، عمیق تر شدن در مصادیق رسوایی های ان اچ اس خواهد بود.

رسوایی بیمارستان قلب بریستول، بی‌دقتی و ناتوانی کادر پزشکی و مرگ ده‌ها کودک

کمیته عمومی پزشکی در انگلستان، در سال 1998 رسیدگی به پرونده 3 دکتر جراح در بیمارستان قلب بریستول را کلید زد و در این تحقیق، این 3 دکتر بواسطه عمل های ناقص و غیر اصولی در این بیمارستان، مرگ 30 کودک بیمار در بیمارستان بریستول را رقم زدند.[5]

آنچه در تحقیقات کمیته قضاوت منتشر شده است، جراحی کودکان توسط پزشکانی است که با توجه به بالا بودن میزان مرگ و میر آنها در عمل جراحی و با وجود هشدار به انها مبنی بر عمل جراحی مجدد، اقدام به عمل جراحی کرده اند، از سوی دیگر، مدیر اجرایی بیمارستان نه تنها به وظیفه خود عمل نکرده است بلکه در استخدام کادر مجرب پزشکی و پرستاری هم کوتاهی کرده است به حدی که بنابر اظهارات والدین یکی از قربانیان، با وجود زنگ هشدار برای وخیم بودن حال بیمار، پرستارهای بیمارستان هیچ توجهی به وضعیت بیمار نداشتند.



رسوایی بریستول در سال 1998 موج عظیمی از خشم عمومی را به همراه داشته است و تحقیقات گسترده تری بعد از انتشار اخبار اولیه انجام شده است.

در روند تحقیقات درباره رسوایی بریستول زیر نظر پرفسور "یان کندی" آمده است: اگرچه مرکز قلب بریستول با آرزوهای فراوان برای بهبود و گسترش در زمینه های پزشکی بوجود امد، اما در ادامه این آرزو شکست خورد و این بیمارستان به سمتی حرکت کرد که میزان مرگ و میر کودکان زیر یکسالش در عمل قلب باز بین سال های 1994 تا 1998، بیش از دو برابر آمار مرگ و میر، در کل انگلستان بوده است.

در این گزارش همچنین امده است، بیمارستان قلب بریستول محلی برای ارائه خدماتی خارج از توان بیمارستان های دیگر انگلیس بود اما عدم نظارت و مدیریت درست، آدمکشی‌های فراوان شده است. [6]

"جیمز ویشارت" مدیر سابق بیمارستان بریستول در مصاحبه با خبرنگاران می گوید: اگرچه کودکان در زمان مدیریت من مرده ان ولی من به خودم اعتماد دارم و می دانم که بهترین تصمیم را در آن زمان گرفته ام، من ادعایی مبنی بر کامل بودن ندارم ولی می توان از تصمیمات خودم در آن زمان دفاع کنم.[7]

مطبوعات نام بیمارستان قلب کودکان بریستول را به نام "بیمارستان قلب کودکان مرده" تغییر دادند.



جیمز ویشارت" مدیر سابق بیمارستان بریستول


رسوایی بیمارستان آلدر هی، دزدی اجزای بدن کودکان بدون اجازه خانواده

نگه داشتن 400 جنین در بیمارستان، دزدیدن اجزای بدن کودکان مرده همچون قلب، کلیه و ... بدون اجازه والدین در بیمارستان کودکان آلدر هی بین سال های 1996 تا 1998، یکی دیگر از رسوایی های NHS است.[8] تا قبل از فشار افکار عمومی مبنی بر رسیدگی به وضعیت بیمارستان های تحت نظر NHS، کسی از دزدی اعضای بدن کودکان مرده بدون اجازه والدین آنها اطلاعی نداشت.[9]

مادر یکی از کودکانی که در بیمارستان قلب بریستول در سال 1992 از دنیا رفته بود، بعد از مطلع شدن از بالا بودن امار مرگ و میر بیماران قلبی بریستول و شکایت عمومی علیه بیمارستان، تقاضای پرونده پزشکی "سامانتا ریچارد" دختر خردسال خود را می کند و در توضیحات پرونده پزشکی سامنتا، با توضیحات پزشکی که جسد دخترش را کالبد شکافی کرده برخورد می کند، در این اظهارات پزشک عنوان کرده است که بعد از کالبدشکافی، قلب سامنتا را در مخزن نگه داشته استف در صورتی که والیدن سامنتا نه تنها اجازه کالبد شکافی نداده بودند، اجازه برداشتن قلب دختر خود را هم صادر نکرده بودند.[10]



کالبد شکافی بدون اجازه والدین کودکان در بیمارستان الدر هی


مسوولان بیمارستان بریستول بعد از اطلاع والدین سامنتا از خبر نگه داشتن قلب دخترشان، بلافاصله قلب سامنتا را به خانواده اش تحویل دادن ولی مادر سامنتا، به صورت آرام تحقیقات خود درباره اقدامات انجام شده در بیمارستان بریستول را ادامه داد و این تحقیقات سبب درخواست افکار عمومی برای رسیدگی به اقدامات بیمارستان بریستول در نگه داشتن اعضای بدن کودکان کشته شده، تبدیل شد.[11]

در حین تحقیقات، مسوولین با مسائل جدیدی در دیگر بیمارستان های انگلیس مواجه شدند، نگه داشتن اعضای بدن کودکان مرده به دنیا آمده، کودکان سقط شده و کودکان از دنیا رفته در عمل های جراحی، آن هم در بیمارستان کودکان آلدر هی.



نگه داشتن 400 جنین در بیمارستان، دزدیدن اجزای بدن کودکان مرده همچون قلب، کلیه و ...
بدون اجازه والدین در بیمارستان کودکان آلدر هی

در گزارشی در سال 2001 اعلام شد که به غیر از بیمارستان آلدر هی، 210 بیمارستان تحت نظر NHS، در حدود 104 هزار قطعه از اعضای بدن کودکان و جنین های سقط شده را بدون اجازه والیدن آنها نگهدار ی کرده است.[12]


رسوایی بیمارستان استافورد، کشتن بیماران تا عذرخواهی دو نخست وزیر

یکی دیگر از رسوایی های بوجود آمده در بیمارستان های تحت مدیریت NHS، رسوایی بزرگ بیمارستان استافورد است، مسئله ای که سبب عذرخواهی دو نخست وزیر شد.

بعد از شروع تحقیقات کمیسیون نظارت بهداشت در انگلیس درباره بالا بودن آمار مرگ و میر بیماران در اورژانش بیمارستان استافورد، نتایج حاکی از عدم مدیریت مناسب کادر پزشکی درباره بیماران بوده است؛ بر اساس یک تحقیق و بررسی دوساله، مشخص شد که چگونه پرستاران و پزشکان از سوی مدیران تحت فشار بودند تا اهداف و مقاصد آنها را حتی به قیمت مرگ بیماران، تأمین کنند.



رها کردن بیماران در بدترین شرایط ممکن سبب بزرگترین رسوایی
در تاریخ بیمارستان های انگلستان شد

پزشکان باید تحت هر شرایطی، تمام بیماران را ظرف مدت چهار ساعت از واحد "تصادفات و اورژانس" مرخص می کردند. بیماران آسیب پذیر، تشنه، گرسنه و در ملحفه های کثیف رها می‌شدند؛ پرستاران عنوان می‌کردند که اگر آنها مقاصد مدیران را برآورده نمی‌کردند، تنبیه می‌شدند و واحد "تصادفات و اورژانس" تعطیل می‌شد، و همه آنها کارشان را از دست می دادند.[13]


انداختن نوزاد 6 روزه در آب جوش

خانم "وارد" درباره عدم توجه پرستاران و پزشکان استافورد می گوید: چند روز بعد از زایمان، دو پرستار مامایی برای گرفتن تست خون به منزل من آمدن و به درخواست یکی از پرستاران، آب جوش آماده کردم ولی پرستار قبل از اینکه پاشنه پای دختر من را برای تست " فیبروز سیستیک" وارد آب جوش کند، نه از من درباره میزان دمای آب سوال کرد و نه شخصا دمای آب را کنترل کرد و قبل از اینکه من به آنها اعلام کنم آب جوش است، پای کتی را وارد آب جوش کرد.



انداختن نوزاد شش روزه در آب جوش

من در طبقه دوم بودم که صدای ناله کتی را شنیدم و وقتی که خودم را به طبقه اول رساندم، با صحنه ای مواجه شدم که تا به حال ندیده بودم، پای نوزاد شش روزه به طور کامل سوخته بود.

وی می‌گوید: من از آینده کتی نگرانم و نمی‌دانم در آینده می‌تواند مانند افراد معمولی راه برود یا نه.[14]



بیمارستان های NHS و تجاوز سازمان یافته به کودکان

در سپتامبر و اکتبر 2012، یعنی تقریبا یک سال پس از مرگ جیمی ساویل، ستاره مشهور اجرای برنامه های تلویزیونیBBC ، اتهاماتی مبنی بر اینکه این مجری معروف نوجوانان کم و سن سال و همچنین زنان بالغ را تحت سوءاستفاده جنسی قرار داده است در رسانه‌ها منتشر شدند. تا 11 اکتبر 2012، شکایاتی در 13 مقر پلیس انگلستان مطرح شدند و بدین ترتیب تحقیقاتی در مورد گذشته ساویل و آنچه در بی ‌بی ‌سی اتفاق افتاده‌ آغاز شد. بیش از هزار نفر با مراجعه به دفاتر پلیس اعلام کردند که در دوران کودکی خود توسط ساویل به آنها تجاوز شده است. دستگیری ها گسترش پیدا کرد و ده نفر از هنرمندان و مجریان BBCدستگیر شده اند. پرونده همچنان مفتوح است.



هزاران نفر اعم از کودک و زن مورد تجاوز ساویل قرار گرفته اند


در کنار رسوایی های اخلاقی ساویل، پرونده ای به چشم می خورد که مربوط به 3 بیمارستان تحت نظارت NHS است، بیمارستان هایی که ساویل در آنها رفت امد داشته است و در 6 دهه به حدود 60 نفر اعم از کودک و زن تجاوز کرده است و در هیچکدام از بیمارستان های هیچ منعی برای اقدامات ساویل وجود نداشته است.[15]


3 بیمارستان مندویل، لیدز و برادمور متهم به همکاری سازمان یافته با ساویل هستند و پرونده این 3 بیمارستان هنوز مفتوح است[16]، به نظر می رسد بعد از مردن ساویل، مردان متربط با ساویل که در قدرت هستند، از افشای رسوایی های ساویل جلوگیری می کنند.

مدیر رسیدگی به پرونده ساویل می گوید: این جنایت وحشتناک در حالی اتفاق افتاده است
که ساویل بدون کوچکترین مشکل و مانعی به کودکان تجاوز می کرده است


منابع و مآخد:


/

ادامه نوشته

آمریکابه مردم خود هم رحم نمی کند

آمریکابه مردم خود هم رحم نمی کند 



اخیرا خبری دررسانه های آمریکایی منتشر شده که نشان می دهد  آزمایش اکسیژن در 23 بیمارستان در ایالت های مختلف بروی 1300نوزاد ناقص در بینسال های 2004 تا 2009بدنیا آمده اند صورت گرفته است تا دانشمندان بفهمند مقدار اکسیژن مورد نیاز این نوزادان چه میزان است.در این آزمایش ها نیمی از نوزادان میزان کمی اکسیژن دریافت کرده اند و نیمی دیگر میزان زیاد دریافت کرده اند.این آزمایش برای نوزاد بسیار خطرناک بوده و افزایش یا کاهش اکسیژن مورد نیاز نوزاد موجب نابینایی ویا مرگ نوزاد می شود.این قضیه به وضوح نشان می دهد حقوق بشردر آمریکا یک ژست سیاسی و شعاری است.

تهيه شده در واحد مانيتورينگ مستضعفين  MOSTAZAFIN.TV



مادسن: استفاده از ابزار شکنجه از سوی امریکا تعجبی ندارد


مادسن: استفاده از ابزار شکنجه از سوی امریکا تعجبی ندارد
واین مادسن، روزنامه نگار و محقق امریکایی
دوشنبه 2 اردی بهشت 1392 | 13:27

روزنامه نگار امريکايي به پرس تي‌وي گفته است، افشاي اطلاعات اخير درباره استفاده از شکنجه در سه دولت گذشته در امريکا، هيچ تعجبي ندارد.


اتاق فکر موسوم به پروژه قانون اساسي Constitution Project مستقر در واشنگتن دي سي، گزارشي ۶۰۰ صفحه‌اي در باره جنايت جنگي ارتش و سازمان‌هاي اطلاعاتي امريکا منتشر کرده است.

در اين گزارش، جزئيات سوء استفاده از زندانيان در طول دوره‌هاي رياست جمهوری کلينتون، بوش و اوباما ارائه شده است و همچنين ارتکاب چنين بدرفتاري‌هايي با زندانيان توسط آمريکا را در کشورهاي عراق،‌افغانستان و زندان گوانتانامو و همچنين مکان‌هاي مخفي در کشورهاي خارجي را به تصوير مي‌کشد که دولت آمريکا برخي از زندانيان را در آنجا نگهداري مي‌کند .

واين مادسن، روزنامه نگار و محقق امريکايي روز يکشنبه ( اول ارديبهشت)در گفت و گو با بخش امريکاي پرس تي وي گفت،« بسياري از مردم از اين که دولت امريکا هم قانون اساسي خود و هم کنوانسيون‌هاي بين‌المللي را که عليه اين نوع فعاليت در زمان جنگ و صلح تصويب شده نقض مي‌کند، شگفت زده هستند.»

انتشار اين گزارش در حالي است که نيمي از زندانيان بازداشتگاه بدنام گوانتانامو در اعتراض به بدرفتاري زندانبانان و بي‌احترامي آن‌ها به کتاب آسماني مسلمانان، قرآن مجید، در اعتصاب غذا به سر مي‌برند.

نگهبانان بازداشتگاه بدنام گوانتانامو در جريان درگيري‌هاي خشونت آميزی که ۱۳ آوریل در اين بازداشتگاه روی داد، به سوي زندانيان گلوله مشقي شليک و زندانيان را در سلول هاي انفرادي زنداني کردند.

مشاور مسلمانان ارتش امريکا در گوانتانامو ‌،درباره افزايش تلفات زندانيان در صورت ادامه اعتصاب غذاي آن‌ها هشدار داده است.

بازرسان صليب سرخ بين‌المللي و زندانيان آزاد شده از زندان گوآنتانامو درباره شيوه‌هاي شکنجه در اين زندان از جمله ايجاد شرايط غرق شدگي، بي‌خوابي، ضرب‌وشتم و حبس در سلول‌هاي سرد و کوچک گزارش داده‌اند.

از تبعيد اجباري تا قتل شهروندان در بريتانيا + فيلم


نقض آشكار حقوق بشر در انگليس؛
از حقوق بشر در انگليس چه اطلاعي داريد؟ تبعيدهاي اجباري در انگليس توسط چه كسي پيگيري مي شود؟دولت لندن چگونه با شهروندان خود رفتار مي كند؟در چند سال اخير چه کسانی در بريتانيا به تبعيد اجباري و نفي حق شهروندي محكوم شده اند؟ براي روشن شدن پاسخ هاي فوق با گزارش ويژه مشرق همراه شويد.
گروه گزارش ویژه مشرق، همواره سازمان هاي حقوق بشر عليه كشورهاي مسلمان به خصوص جمهوري اسلامي ايران فرياد نقض حقوق بشر سر مي دهند و از حجاب زن مسلمان گرفته تا اجراي احكام اسلامي در نهادهاي قضايي، همه را زير سوال برده و خواستار محكوم كردن كشورهاي اسلامي در سازمان هاي بين المللي همچون شوراي امنيت هستند، در اين بين، سازمان هاي حقوق بشر عملا هيچ حرفي مقابل جنايات بشري كشورهايي همچون آمريكا، انگلستان، فرانسه و متحدان آنها يعني عربستان، بحرين، اردن و ...ندارند و به راحتي از كنار نسل كشي، آزادي بيان، شكنجه در زندان ها، جنايت هاي جنسي عليه زنان و ... عبور مي كنند.

آنچه در اين نگارش به دنبال تبيين و گزارش آن هستيم، نقض آشكار حقوق بشر در كشور انگلستان است، كشوري كه به تبعيض نژادي معروف است و دائما اخباري مبني بر جنايت هاي پليس انگليس عليه شهروندان مسلمان و آسيايي در خبرگزاري هاي مختلف مخابره مي شود.

آنچه سبب نگارش اين گزارش شده است، ورود حكومت بريتانيا در دايره تبعيض نژادي و نقض حقوق بشر با ابزار لغو تابعيت است، ابزاري كه سبب مي شود دولت "ديويد كامرون" نخست وزير انگليس، عليه شهروندان انگليسي به راحتي اقامه دعوا كند و با برچسب هايي همچون مسلمان بودن، ارتباط با گروه هاي نظامي، ارتباط با گروه هاي تروريستي و يا عدم همكاري با سازمان هاي اطلاعاتي حاكميت اشخاص را لغو كرده و حكم قتل آنها را صادر كند.


ورود حكومت بريتانيا در دايره تبعيض نژادي و نقض حقوق بشر با ابزار لغو تابعيت

جنگ پنهان دولت ائتلافي انگليس عليه شهروندان انگليسي

بنابر گزارش اداره روزنامه نگاري تحقيقي[1]، از زمان روي كار آمدن دولت ائتلافي ديويد كامرون، مقابله با شهروندان اين كشور به خصوص شهروندان مسلمان و عرب در انگليس سرعت بيشتري به خود گرفته است و دولت براي خارج شدن از فشارهاي داخلي و بين المللي و بواسطه استفاده از قوانين حكومتي، اقدام به خارج كردن مخالفين خود از صحنه زندگي شهروندي كرده است.[2]

بر اساس قوانيني كه در سال 2002 تصويب شده است، وزارت كشور بريتانيا قادر است تابعيت انگليسي افرادي كه داراي تابعيت مضاعف هستند را، در صورتي كه عمل بسيار خطرناكي عليه انگليس انجام دهند، حذف كند؛ آنچه در اين وسط مهم است، تعداد و نحوه استفاده دولت هاي قبل از دولت كامرون از قانون سلب تابعيت است؛ بر اساس آمار منتشر شده، از زمان تصويب اين قانون تا قبل از دولت ائتلافي تنها چهار مورد اخذ تابعيت در انگليس انجام شده است و در دولت ائتلافي از سال 2010 تا به حال، 16 مورد سلب تابعيت گزارش شده است و افرادي كه سلب تابعيت شده اند از شنيدن دليل يا دلايل حذف تابعيت هم محروم بوده اند.[3]


از زمان روي كار آمدن دولت ائتلافي ديويد كامرون، مقابله با شهروندان اين كشور به خصوص شهروندان

مسلمان و عرب در انگليس سرعت بيشتري به خود گرفته است

خانم ترزا مِي، مدير پروژه سلب تابعيت در انگليس

"ترزا مِي" وزير كشور انگليس، عملا مدير اجرايي عقايد افراطي ديويد كامرون است، وي بدون هيچ گونه دليلي مبني بر مخاطره جدي افراد عليه امنيت انگليس و بدون هشدار قبلي به افراد، حكم سلب تابعيت انگليسي را صادر كرده و سبب فروپاشي بسياري از خانواده‌هاي انگليسي شده است؛ مطبوعات انگليسي درباره ترزا اعلام كرده اند كه وي مسوول برده داري مدرن در انگليس است و بايد پاسخگو باشد كه چرا در انگلستان قرن 21، اقدامات و اتفاقاتي مي افتد كه قرن هاي پيش به عنوان سياه ترين بخش تاريخ به حساب مي آيد[4]


"ترزا مِي" وزير كشور انگليس، عملا مدير اجرايي عقايد افراطي ديويد كامرون است

از سوي ديگر، ديدويد كامرون در كنفرانس امنيتي مونيخ در سال 20پ11 درباره اسلام و مسلمانان مي گويد: لازمه "ليبراليسم عضلاني"[5] جنگ با مسلمين افراطي رشد يافته در داخل انگليس است و در آينده اي نزديك براي محافظت انگلستان از تهديدات و خطرات مسلمين، محروميت گسترده از تابعيت روشي براي مقابله با اسلام است، اگر اسلام يا بخش هاي افراطي آن، به عنوان يك تهديد براي حكومت ظاهر شود، ارتباط ميان انگليس و مسلمانان ادامه پيدا نخواهد كرد.[6]



تابعيت چيست و چگونه حاصل مي شود؟

تابعیت "nationality" در لغت به معنای تعلّق یك شیء به شیء دیگر می‌باشد[7] و در اصطلاح حقوقی عبارت است از یك رابطۀ سیاسی، حقوقی و معنوی كه فردی را به دولتی ""state معین مرتبط می‌سازد.

تابعیت یك رابطه سیاسی است، زیرا از حاكمیت دولت ناشی می‌شود و این دولت است كه تعیین می‌كند چه افرادی تبعه او هستند و یا برای داشتن تابعیت آن دولت، چه شرایطی باید موجود باشد. به همین علت است كه در بعضی از كشورها مقررات راجع به تابعیت را در قوانین اساسی ذكر می‌كنند.

در واقع تابعیت وضع سیاسی فرد را با التزام وفاداری وی به داشتن اعتقاد خالصانه و اطاعت از قوانین دولت برقرار می‌كند، این وفاداری و اطاعت در مقابل حمایتی است كه دولت از فرد می‌كند. تابعیت یك رابطه حقوقی است زیرا دارای اثرات حقوقی، در نظام بین المللی و نظام داخلی است، در نظام بین المللی اتباع یك كشور از حمایت سیاسی دولت خود در خارج و نیز از حمایت بلكه قواعد پذیرفته نشده ما بین دولت خود و دول دیگر (مثل عهدنامه‌ها) برخوردارند.

در نظام داخلی نیز تبعه از طرفی دارای حقوق سیاسی، مثل حق رأی می‌باشد و از طرفی دیگر از كلیۀ حقوقی كه توسط قوانین مدنی و تجاری وضع شده برخوردار است.

تابعيت در انگليس چگونه تحصيل مي شود؟

با توجه به حقوق بين الملل و همچنين قوانين داخلي كشورها، تحصيل تابعيت يا از طريق خون بدست مي آيد و يا از طريق خاك، به تعبير ديگر، اگر يكي از والدين داراي تابعيت انگليسي باشد، فرزند انها نيز از تابعيت انگليسي برخوردار مي شود ودر حالت تحصيل تابعيت از طريق خاك، تولد شخص در كشور انگليس يا سرزمين هاي تحت حاكميت انگليس بنابر شرايطي كه وزارت كشور انگليس اعلام كرده است، موجب اخذ تابعيت انگليسي خواهد شد.

يكي از شرايط اخذ تابعيت انگليسي بواسطه تولد بعد از تاريخ يكم ژانويه 1983، دارا بودن تابعيت انگليسي توسط يكي از والدين و يا زندگي والدين در انگليس به صورت قانوني در زمان تولد فرزند است.[8]


وزارت كشور بريتانيا بدون سند و مدرك 16 نفر از شهروندان خود را سلب تابعيت كرده است

اكثريت افرادي كه توسط وزارت كشور انگليس سلب تابعيت شده اند، به صورت قانوني شهروند اين كشور محسوب مي شدند و وزارت كشور بريتانيا بدون سند و مدرك 16 نفر از شهروندان خود را سلب تابعيت كرده است.[9]

عدم همكاري با سازمان اطلاعاتي انگليس، دليلي براي سلب تابعيت

يكي از افرادي كه توسط وزارت كشور بريتانيا بدون هيچ سابقه و اعلام قبلي سلب تابعيت شده است، جواني 23 ساله به نام"مهدي هاشي" است، مهدي در سن 5 سالگي همراه پدر و مادر خود براي زندگي وارد انگلستان شد و بعد از مدتي بواسطه اخذ تابعيت انگليسي، بر اساس قانون اساسي سومالي، از تابعيت سومالي خود خارج شد و تنها تابعيت انگليسي داشته است.

وي در سال 2009 شكايتي عليه ماموران "MI5" انگليس داشته است و در دادخواست خود اورده است: ماموران MI5 بعد از بازگشت من از سومالي در سال 2009 به عنوان يك فرد مشكوك و متهم به خرابكاري از من بازجويي به عمل آوردند و در انتهاي بازجويي اعلام كردند كه اگر من به عنوان جاسوس MI5 در جامعه مسلمين انگلستان با آنها همكاري كنم، من را به عنوان فرد بي گناه و غير مشكوك در نظر مي گيرند.[10]

پدر و مادر مهدي اعلام كردند در سفر سال گذشته وي به جيبوتي براي ديدار مادربزرگ و بستگانش توسط نيروهاي آمريكايي دستگير شده است و هيچ اطلاعاتي از وي نداريم.


عدم همکاری با سازمان MI5، دلیلی برای سلب تابعیت مهدي هاشي

خانواده مهدي مي گويند: هم زمان با سفر وي به جيبوتي، نامه اي از سوي وزارت كشور مبني بر اينكه پسر ما به دليل همكاري با گروه هاي افراطي اسلامي و خطر بزرگي كه براي انگلستان به شمار مي آيد، از تمام حقوق شهروندي و تابعيت انگلستاني محروم شده است و حق بازگشت به كشور را ندارد.[11]

والدين مهدي اعلام كرده اند كه وزير كشور خانم ترزا مي هيچ سند و مدركي دال بر اتهام وي ارائه نكرده اند و بدون هيچ هشدار و سابقه اي اقدام به سلب تابعيت كرده اند در حالي كه سلب تابعيت تنها براي افرادي است كه داراي تابعيت دوگانه باشند در حالي كه مهدي فقط تابعيت انگلستاني داشته است و با اين اقدام وزارت كشور عملا وي به عنوان يك فرد بي هويت شناخته مي شود و اين خلاف مقررات داخلي انگلستان و قواعد بين الملل است.



در جديدترين اطلاعات بدست آمده توسط وكلاي مهدي، وي از جيبوتي به آمريكا منتقل شده است تا در دادگاه نيويورك به عنوان متهم به تروريسم محاكمه شود، از سوي ديگر يكي از هم سلولي هاي مهدي به خانواده وي اعلام كرده است كه مهدي تحت شكنجه و اعمال خلاف اخلاق گرفته است و امريكايي ها وي را مجبور كرده اند تا اقرار نامه اي مبني بر همكاري با گروه هاي تروريستي را امضا كند.[12]

سلب تابعيت توسط دولت انگلستان و كشته شدن توسط ارتش آمريكا

يكي ديگراز افرادي كه بواسطه پروژه سلب تابعيت در انگلستان، از حقوق شهروندي و حتي حق زندگي محروم شد، "محمد سكر" است، جواني كه در كشور انگلستان به دنيا آمده بود ولي به دليل توافق مخفي ميان انگلستان و آمريكا، قرباني سياست هاي ديويد كامرون و ترزا مي شد هاست.

بنابر اظهارات پدر و مادر محمد، وي به عير از پاسپورت انگليسي هيچ پاسپورت ديگري نداشت اگرچه به صورت بالقوه داراي تابعيت مضاعف بود اما در واقعيت محمد تنها تابعيت انگلستاني داشته است.[13]


پدر محمد در مصاحبه با خبرنگار اداره خبرنگاران تحقيقي مي گويد: خانم ترزا مي وزير كشور به ما مي گويد محمد وارد يكي از گروه هاي افراطي و تروريستي شده است ولي هيچ مدرك و سندي به ما ارائه نكرده اند، چگونه محمد وارد گروه هاي تروريستي شده و عمليات هاي تروريستي انجام داده است در حاليكه وي هميشه در انگلستان اقامت داشت و به زندگي عادي خود ادامه مي داد.[14]



مادر محمد مي گويد: از زماني كه محمد با دوست خود براي سفر زيارتي به عربستان رفت و بعد از آن براي ديدار دوستان به دبي و مصر سفر كرد، همواره مورد بازخواست و بازجويي پليس ويژه انگليس بود و آنقدر به محمد و دوستش فشار آوردند كه هر دو براي ادامه زندگي به خارج از انگلستان رفتند و بعد از مدتي محمد در تماس تلفني اعلام كرد كه در كشور سومالي زندگي ميكند زيرا دوست پسرم همسر سوماليايي داشت و نامزد محمد هم اهل همين كشور بود، ولي بعد از مدتي نامه اي از سوي وزارت كشور دريافت كرديم كه محمد و دوستش به دليل قرار گرفتن در گروه هاي تروريستي از حق شهروندي محروم شده اند و بلافاصله بعد از سلب تابعيت خبر كشته شدن محمد و دوستش را به ما اعلام كردند[15]، آنها با هواپيما بدون سرنشين آمريكايي كشته شده اند.[16]



براي ديدن سايز بزرگتر روي عكس كليك كنيد


براي تمامي قرباني ها از قبل برنامه ريزي شده است

بنابر مدارك موجود و اخبار منتشر شده توسط رسانه ها به خصوص اداره روزنامه نگاري تحقيقي، سلب تابعيت، حد نهايي تحريم هايي است كه ممكن است عليه شهروندان اعمال شود و دولت كامرون بيش از حد از ان استفاده كرده است.

از سوس ديگر، بنابر استدلال ها و شواهد كافي، تمامي سلب تابعيت ها زماني اتفاق افتاده كه افراد مورد نظر خارج از كشور انگلستان اقامت داشته اند و با اين اقدام تمامي حقوق آنها پايمال شده و شخص مذكور هيچ شانسي براي دفاع خود نداشته است.

به بيان ديگر، وزارت كشور و سرويس هاي اطلاعاتي منتظر خروج فرد از انگلستان بوده اند و بعد از خروج، حكم سلب تابعيت را اعلام مي كردند يعني از قبل، براي صدرو و اجراي حكم برنامه ريزي شده است[17].



تمامی افراد سلب تابعیت شده در انگلستان تا به حال
براي ديدن سايز بزرگتر روي عكس كليك كنيد


هشداري براي سازمان هاي حقوق بشر

با توجه به امار منتشر شده در كشور انگلستان و همچنين با توجه به ميزان تابعيت هاي دوگانه در اين كشور، به نظر مي رسد نسل دوم و سوم تابعيت هاي غير اصلي در انگليس همچون مهدي هاشي و محمد سكر كه تقريبا هزاران نفر را شامل مي شوند، در خطر سلب تابعيت توسط وزارت كشور انگلستان هستند و اين وزارتخانه با سو استفاده از قدرت خود و بدون پاسخگويي به دادگاه و مردم، مي تواند تابعيت هر شخص ولو اينكه در انگلستان هم متولد شده باشند را بدون هيچ سو سابقه و جرمي، ملغي اعلام كند.

سازمان هاي حقوق بشر مي بايست از دولت كامرون و حاكميت انگلستان بپرسند كه بر اساس كدامين حق، حقوق شهروندي افراد را از آنها سلب مي كنند.


منابع و مآخذ



ادامه نوشته

وهابيون نژادپرست


عكسی كه در عربستان جنجال آفرید

انتشار عكسی از اقدام نژادپرستانه یك شهروند سعودی در نشاندن خدمتكار خود در كنار اسباب و لوازم در انتهای خودرو، با اعتراض و جنجال فراوانی همراه شد.

به گزارش فرهنگ نیوز،  شبكه‌های اجتماعی و سایت‌های اینترنتی در عربستان با انتشار عكسی از برخورد نژادپرستانه یك شهروند با خدمتكار آسیایی خود، جنجال جدیدی را به راه انداختند.


در این عكس، شهروند سعودی خدمتكار آسیایی خود را در كنار اسباب و لوازم در انتهای خودرو نشانده است.

سازمانهای مدافع حقوق بشر تا كنون بارها در گزارشهایی از برخوردهای خشونت آمیز و نژادپرستانه با اتباع خارجی در عربستان و نقض حقوق آنها، و بی احترامی به كارگران و به ویژه خدمتكاران زن انتقاد كرده اند.

اعلام هم‌بستگی فعالان حقوق بشر با اعتصاب غذای زندانیان گوانتانامو

اعلام هم‌بستگی فعالان حقوق بشر با اعتصاب غذای زندانیان گوانتانامو
تعدادی از فعالان حقوق بشر با بر تن کردن لباس‌های هم‌شکل زندانیان گوانتانامو، به ادامه فعالیت این زندان بدنام امریکا اعتراض کرده‌اند.
سه شنبه 6 فروردین 1392 | 17:09

فعالان حقوق بشر در سراسر جهان با هدف اعلام هم‌بستگی با زندانیان در حال اعتصاب زندان بدنام امریکا، گوانتانامو به اعتصاب غذای یک هفته‌ای اقدام کرده‌اند.


بر پایه یک گزارش منتشر شده در وب‌سایت راشیا تودی در روز دوشنبه (۵ فروردین) این اعلام هم‌بستگی که از سوی گروه حقوق بشری شهادت علیه شکنجه (Witness Against Torture) تدارک دیده شده است، از ۲۴ مارس (۴ فروردین) آغاز شده و مطابق برنامه تا ۳۰ مارس (۱۰ فروردین) به پایان خواهد رسید.

این گروه حقوق بشری هم‌چنین تصریح کرده است که برخی از فعالان قرار است تا زمان تعطیلی کامل زندان گوانتانامو، هر جمعه روزه بگیرند.

گفته می‌شود، در طول این اعلام هم‌بستگی راهپیمایی‌های اعتراض‌آمیزی نیز بر علیه وجود زندان خلیج گوانتانامو برپا خواهد شد.

گروه شهادت علیه شکنجه تاکید کرده است، «ما هفته آینده در شهرهای نیویورک، شیکاگو، لس آنجلس و دیگر شهرهای امریکا و دیگر نقاط جهان گردهم می‌آییم تا اعتراض خود را نسبت به اعمال شکنجه‌های وحشیانه و بازداشت‌های غیرقانونی ابراز کرده و عدالت را برای کسانی که در گوانتانامو هستند خواستار شویم.»

در همین ارتباط، اندی وردتینگتون، یک وکیل حقوق بشر به راشا تودی گفت، «کسانی از ما که از نزدیک با گوانتانامو سروکار داریم، با وجود عدالت آشکار در موقعیت ما، مخالف سهل‌انگاری و خصومت‌ورزی نیروهای قهریه هستیم. مردم نباید به دلیل سهل‌انگاری و یا کینه‌جویی به کناری گذاشته و نادیده گرفته شوند.»

در ۲۵ مارس (۵ فروردین) یکی از سخنگوی زندان گوانتانامو اعلام کرده بود که ۲۸ زندانی از اوایل هفته گذشته در اعتصاب به سر می‌برند.

وکلاي بيش از ده‌ها تن از زندانيان روز دوشنبه (۲۱ اسفند، ۱۱ مارس) اعلام کردند، اقدام ششم فوریه نگهبانان زندان در تجسس و توقیف لوازم شخصي زندانيان از جمله کتاب، سي‌دي، پتوهای آنان، این اعتراضات را رقم زده است.

چندين مدافع حقوق بشر نيز تاکنون مقابل کميسيون حقوق بشر بين قاره‌اي امريکاIACHR شهادت داده و ناکامي دولت امريکا را در برچيدن زندان مخوف و اردوگاه شکنجه گوانتانامو، به چالش کشيده‌اند.

آنان همچنين درباره تبعات روحي رواني جدي بازداشت بدون محدوديت و مرگ برخي از زندانيان گوانتانامو شهادت داده‌اند.

دولت امريکا ۱۶۶ مظنون را در اين زندان نگهداري مي‌کند. شمار بسياري از اين زندانيان در سال ۲۰۰۵ اعتصاب غذاي گسترده‌اي را آغاز کردند، اما تلاش آنان با اقدام نگهبانان زندان در اطعام اجباري آنان، ناکام ماند.

مردم نیویورک در اعتراض به قتل نوجوان امریکایی برای ششمین روز تظاهرات کردند


مردم نیویورک در اعتراض به قتل نوجوان امریکایی برای ششمین روز تظاهرات کردند
تصویری از پلیس ضد شورش نیویورک که گروهی از تظاهرکنندگان را در بروکلین محاصره کرده است. (سیزدهم مارس 2013)
دوشنبه 28 اسفند 1391 | 14:35

شهروندان خشمگین نیویورک در امریکا، در اعتراض به قتل نوجوان سیاه‎پوست امریکایی به دست نیروهای پلیس، برای ششمین شب متوالی در خیابان‎های منطقه بروکلین تظاهرات برگزار کرده‎اند.


تظاهرکنندگان خشمگین روز شنبه در یک مراسم شب نشینی با شمع‎های روشن در خیابان تجمع کرده و سپس در اعتراض به قتل کیمانی گری نوجوان ۱۶ ساله امریکایی به دست افسران اداره پلیس نیویورک، به سوی پاسگاه پلیس حرکت کردند.

کیمانی گری حدود یک هفته پیش به ضرب گلوله‎های افسران اداره پلیس نیویورک به قتل رسید.

بر اساس این گزارش، صدها مامور پلیس روز شنبه با حضور در خیابان‎ها، تدابیر امنیتی را به اجرا گذاشتند.

به گفته تظاهرکنندگان، حضور نیروهای پلیس به حدی بود که در فاصله هر تقاطع حداقل یک مامور پلیس به چشم می‎خورد.

افسران لباس شخصی اداره پلیس نیویورک در تاریخ نهم مارس کیمانی گری را در منطقه فلت باش شرقی در بروکلین به ضرب گلوله به قتل رسانده و مدعی شدند، پس از آن‎که مقتول اسلحه‎ای را به سوی آنان نشانه رفت اقدام به تیراندازی به سوی وی کردند.

این درحالی است که خانواده کیمانی ادعاهای مطرح شده از جانب پلیس را رد کرده و اعلام کردند که گری در حالی که غیرمسلح بوده به قتل رسیده است.

دوونته براون یکی از دوستان گری که در زمان وقوع حادثه همراه او بوده به خبرنگاران گفت: «در زمان حادثه گری فریاد می‎زد که تیراندازی نکنید من فرار نخواهم کرد ولی افسران پلیس به سوی وی شلیک کردند.»

بر اساس نتایج کالبد شکافی به دست آمده از جسد مقتول، ۷ گلوله به سوی کیمانی شلیک شده که از این میان ۳ گلوله به پشت او اصابت کرده است.

قتل کیمانی گری موجی از خشم و اعتراض را در جامعه امریکا به وجود آورده است.

در جریان درگیری‎های به وقوع پیوسته میان پلیس و معترضان در تظاهرات شنبه شب که تظاهرکنندگان با شمع‎های روشن در خیابان‎های بروکلین حاضر شده بودند، ۵۰ نفر به دست نیروهای پلیس دستگیر شدند.

خشم و انزجار عمومی از پلیس نیویورک به شدت افزایش یافته و شهروندان امریکایی با از دست دادن اعتماد خود به پلیس، نیروهای اداره پلیس نیویورک را به اعمال خشونت، تبعیض نژادی و هدف قرار دادن مغرضانه جوانان آفریقایی‎تبار امریکا، متهم کرده‎‌اند.

استثناگرایی محض: شکنجه گری امریکا با کمک متحدانش

استثناگرایی محض: شکنجه گری امریکا با کمک متحدانش
یکشنبه 27 اسفند 1391 | 12:12
دکتر ديلن مورفي
 
 

جای تعجب نیست که سازمان ملل و سازمان‌هایی مانند دیوان بین المللی دادگستری علیه امریکا و همدستان این کشور کاری از پیش نبرده‌اند. اینگونه به نظر می‌رسد که در دوران جنگ علیه ترور، هیچ قانون یا سازمانی قادر نیست که تجاوزگری امریکا را محدود کند."

«شکنجه هرگز قابل پذيرش نيست و ما افراد را به کشورهايي که شکنجه ميکنند، تسليم نميکنيم.» جرج. دبليو. بوش، رئيس جمهور امريکا، ۲۷ ژانويه ۲۰۰۵



خالد المصري، شهروند آلماني ۳۱ دسامبر سال ۲۰۰۳ ميلادي به دست نيروهاي امنيتي مقدونيه ربوده شد. وي با يک فرد مظنون به عضویت در القاعده که نام مشابهي داشت، اشتباه گرفته شده بود. مقامات امنيتي مقدونيه به مدت ۲۳ روز المصري را زنداني و شکنجه کرده و سپس در فرودگاه اسکوپيه وي را تحويل سازمان اطلاعات مرکزي امريکا (سيا) دادند. المصري در فرودگاه اسکوپيه توسط مامورين سيا مورد ضرب و جرح و حتي شکنجه جنسي قرار گرفت.

ماموران سپس با خوراندن دارو به المصري وي را بيهوش کرده و به يک زندان مخفي سيا موسوم به «گودال نمک» در افغانستان انتقال داده و ماهها وي را در آن زندان شکنجه کردند. اين شکنجهها شامل کوبيدن وي به ديوار و ضرب و جرح مکرر او ميشد. المصري ۲۸ مي ۲۰۰۴ به يک پايگاه هوايي نظامي در آلباني انتقال داده و سپس آزاد شد. دادگاه حقوق بشر اروپا ۱۳ دسامبر ۲۰۱۲ طي حکمي اعلام کرد که مقدونيه حقوق انساني المصري را نقض کرده و همچنين سوء رفتار مقامات سيا با وي مشمول تعريف شکنجه ميشود.

ادامه نوشته

دخالت يک مقام وابسته به ملکه انگليس در توزيع گوشت اسب


گاردين:
يک شرکت مرتبط با خانواده سلطنتي انگليس گوشت گاو چرخ کرده آلوده به يک شرکت توليد مواد غذايي که غذاي بخش هاي خدمات عمومي در انگليس را تامين مي کند، فروخته بود.
به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران ؛ به نوشته شماره امروز روزنامه گاردين در اينترنت:‌ يک شرکت تجاري تحت مالکيت خانواده لرد وستي سرپرست اسب هاي ملکه انگليس تاييد کرده است که گوشت گاو مخلوط با گوشت اسب به يکي از بزرگترين شرکتهاي خصوصي توليد مواد غذايي در اين کشور فروخته است.

اين عضو مجلس اعيان  از سال 1995 رئيس گروه غذايي وستي بوده است  و به گزارش پايگاه اينترنتي سلطنتي انگليس، سرپرست اسبهاي ملکه درواقع مامور عالي رتبه خاندان سلطنتي است که مسئول اصطبلهاي سلطنتي و کالسکه ها و اسبهاي ملکه است.

اين شرکت که از زمان تاسيس آن در سال 1897  تحت مالکيت خانواده وستي بوده است، گوشت گاو چرخ کرده و گوشت گاو حلال حاوي بيش از يک درصد گوشت اسب را  به شرکت غذايي سودکس فروخته است  که تامين کننده غذاي بخش هاي خدمات  عمومي از جمله نيروهاي مسلح،‌ مدارس، آسايشگاهها و زندانها است.

سودکس 22 فوريه اعلام کرد، در پي کشف DNA اسب در يکي از نمونه فرآورده هاي گوشتي آزمايش شده،  همه فرآورده هاي گوشتي منجمد را از اکثر مراکز فروش جمع آوري کرده است. اما اين شرکت از ذکر نام عرضه کننده فرآورده هاي گوشتي آلوده خودداري کرد. دولت انگليس نيز درخواست نمايندگان پارلمان را براي ذکر نام شرکت عرضه کننده نپذيرفت.

سايت بيزينس ويک؛ طي گزارشي درمورد منع مصرف گوشت اسب نوشت؛ در دوران باستان، مردم قاره سبز بدون توجه به اصول و قواعد شرعي و انساني، گوشت اسب را مانند ساير مواد موجود در آن زمان استفاده مي‌کردند، اما در قرن هشتم پاپ "گرگوري سوم" (Gregory III) خوردن گوشت اسب را از آيين بت پرستي نام برد و آن را مغاير با اصول شرعي و انساني برشمرد.

 ولي با اين وجود، در حال حاضر گوشت اسب همچنان در منوي رستوران‌هاي اروپا وجود دارد و مردم سالانه حدود 80 هزار تن، از اين گوشت شيرين مزه، ترد و کم چرب را مصرف مي‌کنند.

وجود داروي "فنيل بوتازون" در گوشت اسب

براساس گزارش ديلي ميل؛ با توجه به آزمايشات انجام شده بر روي گوشت اسب که توسط "اداره استاندارد غذاي انگليس" (FSA) صورت گرفت، مشخص شد که نوعي ماده دارويي در گوشت‌هاي صادراتي وجود داشت.

براساس اين گزارش، اسب‌هايي که در کشتارگاه ناشناسي در انگليس سلاخي شدند، طي آزمايشاتي مشخص شد که نوعي داروي ضد التهاب به نام "فنيل بوتازون" (Phenylbutazone) در گوشت آنها وجود داشت؛ اما نکته قابل توجه اين است که نتايج آزمايشات زماني منتشر شد که مقادير زيادي از گوشت‌هاي بسته بندي شده به سراسر اروپا صادر شد و مردم زيادي در رستوران‌ها و مدارس آنها را تناول کردند.

فنيل بوتازون دارويي است که براي درمان بيماري حيوانات از آن استفاده مي شود، بنابراين مي‌توان اين نتيجه را گرفت که اسب‌ها دچار نوعي بيماري بودند که اين دارو براي درمان آنها مورد استفاده قرار گرفته است.

"ماري کريف" (Mary Creagh) سخنگوي حزب کارگر و يکي از نمايندگان مجلس انگليس، که از ابتدا در بطن ماجرا حضور داشت، در اين باره گفت: انتظار مي‌رود که در هفته‌هاي آتي ابعاد تازه و گسترده‌تري از اين رسوايي افشا شود.

رسوايي فروش گوشت اسب بجاي گوشت گاو

به گزارش ديلي ميل؛ علاوه بر وجود ماده ذکر شده در گوشت اسب، رسوايي ديگري نيز در اين قضيه وجود دارد؛ اينکه در غذاي آماده برخي شرکت‌ها که بر روي آنها ليبل "گوشت گاو" (beef) قرار داشت، پس از پخت و مصرف اين گوشت‌ها مشخص شد که طعم آنها مثل سابق نبود.

بنابراين پس از آزمايشاتي که بر روي اين محصولات صورت گرفت، مشخص شد درصد کمي از "دي ان اي" (DNA) گوشت اسب در آنها وجود دارد که حتي به گزارش سايت "گاکر" (gawker) در برخي  موارد، اين ميزان به صد در صد هم رسيد.

مهم‌ترين شرکت متهم شده در اين ماجرا، شرکت محصولات غذايي "نستله" (Nestle ) فرانسه است. شرکت نستله که بزرگترين شرکت توليد کننده مواد غذايي و کشاورزي جهان به شمار مي آيد طي بيانيه اي اعلام کرد با توجه به جنجالي که بر سر استفاده از گوشت اسب به جاي گوشت گاو در اروپا در گرفته است مواد غذايي نستله آزمايش شده اند که در دو دسته از غذاها دي ان اي اسب پيدا شده است.

نستله تاکيد کرد علاوه بر اين دو غذا، يک نوع خوراک لازانياي آماده را که براي صنايع غذايي فرانسه توليد مي‌شد به علت پيدا شدن اثر گوشت اسب در آن از بازار خارج خواهد کرد.

"دافيد را-ريز" (Dafydd Raw-Rees) ، صاحب کارخانه فرآوري گوشت "فارمباکس ميتس" (Farmbox Meats) در "ولز" (Wales) که پس از انتشار اين موضوع، کارخانه وي بسته شد، يکي از مهم‌ترين عناصر در رسوايي استفاده از گوشت اسب است.

دافيد را-ريز، که در خانواده‌اي مرفه به دنيا آمده، فردي بسيار ثروتمند است که همه او را در روستاي شهر "آبريستويت" (Aberystwyth)در ولز به خوبي مي‌شناسند.

وي به اين دليل متهم شده که گوشت اسب را از کشتارگاه خريداري کرده و پس از ترکيب با گوشت گاو، آن را در بسته بندي که صرفا مخصوص گوشت گاو بوده، فروخته است.

با اين وجود، را-ريز هرگونه اتهامي را رد کرد و کارخانه وي با وجود حکم ادراه استاندارد غذا، پس از وقفه‌اي کوتاه به طور عجيبي مجددا باز شد، که به عقيده برخي‌ها احتمالا نفوذ ثروت وي عامل آن بوده است. وي همچنين در صحبت‌هايش ادعا کرد که محصولات کارخانه او به بلژيک صادر شده و در انگليس و کشورهاي همسايه وجود ندارد.

يکي ديگر از متهمان کليدي اين پروند شخصي به نام "جان فيسن" (Jan Fasen) است، که بنابر گزارشات، او هم ليبل "گوشت خالص گاو" را بر روي بسته‌هايي از برگر و لازانيا زده بود که درصدي از گوشت اسب هم در آنها وجود داشت.

اما جان فيسن ادعا مي‌کند، گوشت‌هاي خريداري شده از کشور روماني (کشتارگاه‌هاي روماني از متهمان اصلي هستند که بواسطه فروشگاه‌ها گوشت ناخالص را عرضه کردند) ، به درستي ليبل گذاري شدند و به هچ وجه اين رسوايي را نپذيرفت.

يکي از مشتريان دائم و ثابت اين تاجر، شرکت فرانسوي "اسپانگهيرو" (Spanghero) است که غذاهاي آماده تقلبي را به شرکت "فاينداس" (Findus) در انگليس فروخته است.

اين درحالي است که فيسن در ژانويه سال گذشته نيز، گوشت اسب را به عنوان گوشت "حلال" به بازار عرضه کرد. براساس گزارشات مستند، وي تاکنون حدود 3.5 ميليون پوند کلاهبرداري کرده است.

    

از وقتي ماجراي واردات گوشت اسب  در اروپا مطرح شد، فروش گوشت و مواد غذايي منجمد حاوي گوشت و فرآورده هاي آن، در انگليس بيست درصد و در فرانسه پنج درصد کاهش يافته است.

هنوز معلوم نيست ماجراي توزيع گوشت اسب در اروپا به صنايع گوشتي چقدر آسيب وارد کرده اما روشن است که اين ماجرا به نفع قصابي‌ها و فروشگاه‌ها تمام شده است.


در جدول زير اسامي ساير شرکت‌هاي متخلف ذکر شده است:




یک انسان 90 دلار


برده داری مدرن: یک انسان 90 دلار


شفقنا – بهت‌آور است که امروز انسان‌ها بیش از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت در بردگی به سر می‌برند. با این وجود، فعالان مدنی علیه برده‌داری این گمان را دارند که جهان در شرف رسیدن به نقطه عطفی در این زمینه است: برده‌داری شاید تا ۳۰ سال دیگر ریشه‌کن شود.

شمار انسان‌هایی که در عصر حاضر در بردگی به سر می‌برند ۲۷ میلیون نفر تخمین زده می‌شود؛ بیش از دو برابر تعداد افرادی که گمان می‌رود در عصر تجارت برده‌داری از آفریقا و از مسیر اقیانوس اطلس به آمریکا منتقل شده‌اند.

بررسی سوابق کشتی‌ها این امکان را فراهم می‌کند که شمار بردگانی را که از آفریقا به آمریکا و حوزه دریای کارائیب منتقل شده‌اند از قرن شانزدهم میلادی تا زمان ممنوعیت برده‌داری در سال ۱۸۰۷ میلادی برآورد کرد. این تعداد حدود ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر است.

رقم امروزی ۲۷ میلیون نفر را کوین بلز، پژوهشگر سازمان "برده‌ها را آزاد کنید" ‌اعلام کرده است. او این رقم قابل توجه را نتیجه رشد سریع جمعیت،‌ فقر و فساد دولتی می‌داند.

"تعداد قربانیان برده‌داری در آمریکا بیش از قربانیان قتل است"

کوین بلز از سازمان "برده‌ها را آزاد کنید"

بسیاری از مردم فکر می‌کنند که برده‌داری چیزی تاریخی و مربوط به گذشته است،‌ اما برده‌داری به شکل‌های گوناگون و در همه قاره‌ها وجود دارد؛ از قاچاق بردگان جنسی و کارگر گرفته تا اسارت به خاطر بدهی‌ و افرادی که پس از دریافت وام‌هایی کوچک، مجبور به کار اجباری دائمی برای وام‌دهنده هستند.

بن اسکینر، پژوهشگر و روزنامه‌نگار که برای تهیه مستندهایی درباره موارد برده‌داری به مناطق مختلفی از جهان سفر کرده است، می‌گوید :"من اغلب در فکر کارگر معدنی هستم که در شمال هند بردگی می‌کرد."

"من توانستم شب پیشش بروم و با او مصاحبه کنم. از او پرسیدم که چرا تاکنون فرار نکرده است. تنها دلیلش این بود که از خشونت فوق‌العاده پیمانکار معدن که به او وامی ناچیز داده بود، می‌ترسید. در دنیای او،‌ پیمانکار خدا بود. او نه تنها زندگی می‌بخشید، بلکه روزی‌دهنده هم بود. وقتی ما دلیل دوام پدیده برده‌داری را بررسی می‌کنیم، باید شکسته شدن این چرخه‌های وابستگی را هم در نظر بگیریم."

اسکینر می‌گوید که بسیاری از بردگانی که با آنها در هند آشنا شد، هیچ شناختی از زندگی آزاد نداشتند و از حقوق بنیادی و اولیه خود آگاه نبودند.

بیلز می‌‌گوید: کشورهای در حال توسعه بیشترین تعداد برده‌های کارگر را دارند، هرچند حتی کشورهای توسعه‌یافته نیز با وجود داشتن قوانین قوی در زمینه حقوق بشر نمی‌توانند مجریان قانون را برای حل کامل این مشکل به کار بگیرند.

او می‌گوید: "کارگران مهاجر قادر به پرداخت بدهی خود به قاچاقیان انسان نیستند. مردی را با وعده داشتن شغل اغوا کرده‌اند،‌ مدارکش را گرفته‌اند و او مجبور شده است در یک آشپزخانه مشغول به کاری شود که هیچوقت پایانی نداشت یا دختر نوجوان کتک‌خورده‌ای که الان در خیابان مجبور به تن‌فروشی شده است، شرایط مشابهی دارد."

بیلز می‌گوید: دولت آمریکا میلیاردها دلار صرف مبارزه با جنایات می‌کند، ولی تنها قسمت کوچکی از این بودجه صرف مبارزه با برده‌داری می‌شود، در حالی که می‌دانیم تعداد موارد برده‌داری در آمریکا بسیار بیش از موارد جنایت است.

در اروپا نیز قربانیان برده‌داری همیشه نمی‌توانند به قانونی که برای حمایت از آنها تصویب شده است، تکیه کنند. موسسه خیریه مبارزه با قاچاق انسان، در یک مورد مانع قاچاق شد و دخترکی را که نجات داده بود، به مجارستان بازگرداند. اما به محض آن که او به جایی بازگشت که قرار بود امن باشد،‌ در همانجا مورد تجاوز قرار گرفت و به قاچاقچیان بازگردانده شد.

سازمان بین‌المللی کار اعلام کرده است که ۲۰ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در سراسر جهان مجبور به کار اجباری هستند، اما "کارگران بدهی" ‌در این آمار در نظر گرفته نشده‌اند. این کارگران، کسانی هستند که به دلیل بدهی خود یا خانواده‌هایشان ناگزیر به کار اجباری شده‌اند و عملا به بردگی گرفته شده‌اند.

با این وجود، سازمان بین‌المللی کار معتقد است که می‌تواند برده‌داری را به طور کامل ریشه‌کن کرد.

بئاته آندراس، از مسئولان این سازمان جهانی اعتقاد دارد که در ده سال گذشته این حرکت شتاب گرفته است. او به جنبش رو به رشد و فعالیت‌هایی که در برخی کشورها برای مبارزه با برده‌داری انجام می‌شود، اشاره می‌کند.

او این مبارزه را با فعالیت‌هایی مقایسه می‌کند که سال‌ها قبل برای مقابله با ایدز انجام شدند. آن فعالیت‌ها هم چندین سال طول کشید تا حرکت و تعهد لازم برای مقابله با ایدز همه‌گیر شود.

در حال حاضر برده‌داری در تمام کشورهای جهان ممنوع است.

آندراس می‌گوید: "ما هنوز به نقطه عطف نرسیده‌ایم،‌ اما در شرایط کنونی نیز دور زدن قوانین ضدکار اجباری برای کشورها و شرکت‌ها سخت‌تر شده است."

او اضافه می‌کند: "دلایلی برای خوش‌بینی وجود دارد و ما در سال‌های اخیر شاهد تغییری سریع در قوانین و ایجاد مقررات بهتر بوده‌ایم."

او می‌گوید: "نشانه‌‌های روشنی وجود دارد که آگاهی مسئولان شرکت‌ها بیشتر می‌شود و دولت‌های بیشتری در این مسیر حرکت می‌کنند. اگر ما به اندازه کافی رهبرانی آماده حرکت داشته باشیم،‌ می‌شود گفت که برده‌داری در حال ریشه‌کن شدن است."

بلز می‌گوید: زمانی بود که دستگاه‌های مجری قانون می‌دانستند که چگونه باید با یک کامیون پر از موادمخدر برخورد کنند، اما روش‌های روشنی برای شیوه حل و فصل مسائل مربوط به یک کامیون پر از انسان وجود نداشت.

او می‌گوید که این وضع عوض شده است.

در قطعنامه‌ای که سازمان ملل متحد علیه قاچاق انسان صادر کرده است، سه عامل پیشگیری،‌ حفاظت و پیشگیری مورد توجه بوده است.

 

فعالیت گروه "قاچاق را متوقف کنید" که در زمینه مقابله با قاچاق انسان فعال است، بر پیشگیری‌ متمرکز است. به طور مثال آنها در قرقیزستان با کودکان خیابانی کار می‌کنند و به آنها می‌آموزند تا علائم هشداردهنده را بشناسند و بتوانند از این که به گدایی و سرقت در خیابان‌ها مجبور شوند، جان سالم به در ببرند.

تحریم محصولاتی که با کار اجباری و برده‌داری کارگران تولید شده‌اند هم نقش مهمی در پیشگیری دارد. شماری از فروشندگان عمده پنبه در ازبکستان،‌ خرید پنبه‌هایی را که حاصل کار اجباری کارگران بوده است، متوقف کرده‌اند و سال میلادی گذشته هم پارلمان اروپا یک قرارداد تجاری با ازبکستان را به دلیل استفاده از کودکان کار در روند تولید محصولات رد کرد.

در سال ۲۰۰۳ میلادی، طرحی ملی در برزیل به اجرا درآمد که در چارچوب آن و با تغییر مقررات و قوانین مربوط به بازرسی کار،‌ هزاران کارگری که به بردگی گرفته شده بودند، آزاد شدند. براساس این طرح، اگر مشخص شود که کارفرمایان از کارگران برده استفاده می‌کنند،‌ اسامی‌شان در "فهرست کثیف" رسمی قرار می‌گیرد. تاکنون اسامی ۳۰۰ شرکت و فرد در این فهرست ثبت شده است.

سازمان بین‌المللی کار هم در تلاش است تا برای تشخیص "نشانه‌های نامرئی" کار اجباری، به کشورهای دیگر کمک کند.

بلیز می‌گوید: اینها برخی عواملی هستند که برده‌داری را به "‌مشکلی قابل حل برای نسل ما" در ۲۵ تا ۳۰ سال آینده تبدیل می‌کنند.

او اضافه می‌کند: بهترین برآوردها نشان می‌دهد که برده‌داری هزینه‌ای بالغ بر ۴۰ میلیارد دلار به اقتصاد جهانی تحمیل می‌کند. این مبلغ به تنهایی رقم هنگفتی است، اما تنها بخش کوچکی از اقتصاد جهانی را شامل می‌شود. ۲۷ میلیون نفر هم عدد بزرگی‌ است،‌ اما در عین حال، تنها بخش کوچکی از جمعیت جهان در بردگی به سر می‌برد.

او می‌گوید: "برده‌داری در آستانه انقراض است و برای ریشه‌کن کردن آن تنها به یک همت عالی نیاز داریم. به طور حتم نیازمند همکاری دولت‌هایی هستیم که باید دست به دست هم دهند و قوانین خود را به اجرا در بیاورند. این کار، شدنی است."

 

زندگی یک انسان چه قدر ارزش دارد؟

  • براساس اعلام سازمان "برد‌ه‌ها را آزاد کنید"‌ امروزه متوسط قیمت یک برده ۹۰ دلار است
  • محاسبات این سازمان نشان می‌دهد که هزینه‌ای بالغ بر یازده میلیارد دلار در مدت ۲۵ تا ۳۰ سال آینده لازم است تا همه افرادی را که به بردگی گرفته شده‌اند، از چنگال بردگی بیرون کشید و آنها را در مقابل آن مصون کرد
  • در سال ۱۸۵۰ میلادی، یک برده معادل ۴۰ هزار دلار امروزی ارزش داشت
  • در قرن هجدهم میلادی، دستبندهای فلزی به نام مانیلا به آفریقای غربی برده شد. از این دستبندها در داد و ستد بردگان استفاده می‌شد

 

برده‌داری در امپراتوری بریتانیا

  • دکتر ریچارد هازی از مرکز جهانی مطالعات برده‌داری در دانشگاه لیورپول می‌گوید که امپراتوری بریتانیا برده‌داری را در سال ۱۸۳۳ میلادی غیرقانونی اعلام کرد، اما برده‌داری هرگز واقعا از بین نرفت و دوباره به شکل‌های مختلف مثل کار کودکان ظاهر شد
  • در اوایل سال ۱۸۴۰ میلادی بریتانیا اعلام کرد که برده‌داری در هند به عنوان بخشی از "مهرورزی" بریتانیایی متوقف شده است،‌ اما آنچه در واقع اتفاق افتاد،‌ این بود که تعاریف تغییر کردند و افراد به جای برده،‌ کارگر و خدمتکار نامیده شدند

."

برده‌داری در تاریخ

  • همه بردگان، آفریقایی‌تبار نبودند. برده‌داری در میان برخی گروه‌های بومی آمریکا و کشورهای آسیایی وجود داشته است و اروپایی‌ها در یک دوره تاریخی توسط امپراتوری عثمانی به بردگی گرفته شده‌اند
  • در یک دوره تاریخی، کشاورزان روسی در شرایطی شبیه برده‌داری به سر می‌بردند. در زمان اعطای برابری در سال ۱۸۶۱ میلادی، ۲۲ میلیون کشاورز بدون زمین در آن کشور بودند

برده‌داری در جای جای جهان قدیم وجود داشت و یونانیان، رومی‌ها و مصری‌ها همگی برده داشتند

Source: BBC

WWW.SHAFAQNA.COM

فرانسه مهدآزادی وحقوق بشر+عکس

نگاهی به کارنامه فرانسه در حقوق بشر
مسلمانان بیش از 7 درصد جمعیت فرانسه را به خود اختصاص داده اند
 اما فقط 8 مسجد
در کل فرانسه و فقط یک دانشکده اسلامی دارند
و کودکان و نوجوانان آنان فقط قادرند در 8 مدرسه اسلامی که به صورت خصوصی اداره می شود تحصیل کنند

اما یهودیان فرانسه که کمتر از 1 درصد کل جمعیت این کشور است 280 کنیسه دارند.
به گزارش صراط،عملکرد ضعیف و گاه متناقض سازمان ملل در حوزه های مختلف بالاخص در کمیسیون حقوق بشر که موجب تقلیل روزافزون شان و جایگاه آن کمیسیون در منظر بین المللی گشته موجب شد تا این کمیسیون درسال2006 میلادی منحل و متعاقب آن در سوم آوریل همان سال شورای حقوق بشر با سازوکاری اصلاح شده در جهت بسط Human rights  (بشر راست) در جهان تحت سلطه و تبعیض ابرقدرت های جهانی اقدام نماید.
1-آزادی مذاهب و اقوام در فرانسه:
به استناد ماده شماره 10 اعلامیه جهانی حقوق بشر محدود نمودن پیروان مذاهب و ادیان غیرقانونی اعلام شده و همه ی دولت ها موظف به ایجاد شرایط و بستر مناسب جهت فعالیت و برگزاری مناسک مذهبی پیروان ادیان هستند و تنها استثنایی که در این ماده قید شده است زمانی مصداق می یابد که آزادی اجرای مناسک ادیان موجبات برهم خوردن آرامش جامعه گردد؛
اما طی سالهای گذشته مکرر شاهد بوده ایم که دولت فرانسه با دستاویز قرار دادن این تبصره حق انتخاب و اختیار دختران و زنان مسلمان را که به استناد دین و شریعت اسلام به داشتن پوششی عفیفانه در جامعه دعوت شده اند را از آنها سلب کرده و از این طریق راه آنان را برای تحصیل، اشتغال و حضور اجتماعی که حق مسلم هر شهروند در جامعه یی ظاهراً دموکراتیک است ناهموار می سازد،

دولت فرانسه همواره با این ادعا که این محرومیت فقط در مورد روبنده بوده و در مورد حجاب ساده دختران در دوره تحصیلات راهنمایی وجود دارد سعی در تبرئه خود از این رفتار غیرانسانی نموده است، موضوعی که به راحتی و به استناد محدودیت های مسلم قانونی نظیر عدم صدور گذرنامه، گواهی نامه، کارت شناسایی و ... در صورت محجبه بودن زنان و برخوردهای غیرانسانی و شنیع با آزادی آمد و شد ایشان در جامعه نقض شده و سیمای فریبنده این کشور را برابر دیدگان انسان های آزاده مخدوش نموده و واقعیت درهم تنیده با دروغ و خدعه فرانسه را شفاف و بی پرده بیان می کند.

 
چهره ای که در پس ظاهر بشر دوستانه خود عناد علنی با دین و مذهب را معلوم می گرداند، زیرا آمارها گواه این ادعاست که بیش از 75 درصد شهروندان فرانسه مردمانی خداپرست، مذهبی و پیرو ادیان توحیدی هستند. به همین دلیل این حق برای جامعه فرانسه محفوظ است که حقوق اکثریت جامعه که خواستار آزادی مذهبی هستند به رسمیت شناخته شود در حالی که بسیاری از قوانین موجود در مقام نقض جدی یک حکم مسلم دینی است، موارد متعددی همچون وادادگی روزافزون دولت به مقوله اتانازی، هم جنس بازی، آزادی فحشا و ... و یا شرایط را برای عمل به واجبات مذاهب دشوار می سازد از همین رو می توان گفت قوانین موجود، زندگی شهروندان موحد در فرانسه را تحت فشارهای مختلف قرار می دهد، فشارهایی که بیش از همه شهروندان مسلمان را آزار می دهد.

 

     

2-حقوق زنان در فرانسه:
ب آخرین آمارها موید بیکاری 13 درصدی زنان هستند، آماری که درواقع نگران کننده تر نیز خواهد شد اگر بدانیم دولت زنان روسپی را جز شاغلین به حساب آورده و از آنان مالیات دریافت می کند و البته به  رغم کذا بیفزایید این موضوع را که امروزه اکثریت زنان فرانسه علاقه ای به کار بیرون از منزل ندارند اما برای گذران یومیه خویش ناگزیر از تن دادن به مشاغل پست هستند،

امروزه 47 درصد کل زنان برای تامین حداقل های یک زندگی ساده و امرار معاش قوتی لایموت ناچار به کار بیرون از منزل آن هم در مشاغل خدماتی هستند. این آمارها مبین کاهش حمایت های مالی و رفاهی دولت از زنان است که آنها را مجبور به تن دادن به مشاغلی سخت می سازد؛ مشاغلی که شان و جایگاه اجتماعی پستی دارند زیرا امروزه بیشتر این شاغلین در رده های بسیار پایین ادرات کار می کنند، طی چندسال اخیر فقط 10 درصد زنان در پست های قابل قبول قرار دارند و بیش از 85 درصد آنان در مشاغل پاره وقت کار می کنند و همین موضوع موجبات عدم امنیت شغلی در ایشان می گردد.

 
 امروزه فقط 12درصد زنان در سیاست حضور دارند، در مجلس سنا فقط 6/9 درصد،  در شهرداری ها 8 درصد و در میان 109 استان فقط 5 بانوی استاندار و از میان 150 سفیر فقط 11 زن سفیر وجود دارد و این رقم با استانداردهای جهانی که فرانسه در کنار سایر دولت های ابرقدرت همچون چوب بر سر جامعه جهانی می زنند فاصله دارد.

 
یکی دیگر از مواردی که چهره متناقض فرانسه را علنی نموده و تضاد قانون گذاران این کشور را با جایگاه فطری و انسانی زنان مشهود می گرداند قوانین سخت نظام اشتغال در این کشور برای زنان متاهل است؛ به طور مثال قوانین فرانسه در سالهای اخیر موجب اعمال فشار بر زنان و پرهیز از فرزندآوری آنان شده است به گونه ای که یک زن در اولین زایمان خود که به علت عدم تجربه و توان حمایت از فرزند، وی را بسیار آسیب پذیر می سازد فقط 16 هفته اجازه مرخصی دارد.
 
 در سال 2011 بیشترین آمارها از آسیب و خشونت علیه زنان در اتحادیه اروپا علیه این کشور ثبت شده است، در هر 3 روز یک زن در اثر خشونت به ویژه خشونت خانگی می میرد

 و از هر 10 زن یک نفر مورد آزار و خشونت جنسی قرار می گیرد

و از هر 5 زن یک نفر در محیط جامعه مورد خشونت های مختلف اعم از فیزیکی و جنسی قرار می گیرد،

 خشونت علیه زنان در جامعه هم جنس بازان 2 برابر جامعه عادی است و این نشان دهنده نقش مهارکننده مذهب در وقوع جرائم در جامعه است لذا دولت فرانسه برای برون رفت از بحران کنونی ناگزیر از رسمیت بخشیدن به آزادی بیان و آزادی مذهب در این کشور است.


بیش از سه چهارم مردم در این کشور سالهای پایانی عمر خود را در بیمارستان و مراکز نگهداری شهرداری ها می گذارنند و این نشانگر فروپاشی نظام خانواده و اضمحلال محبت و مودت اجتماعی است که از طریق خانواده به نسل های آتی منتقل می گردد.
 
، قریب به 90 درصد زنانی که در فرانسه برای امرار معاش مجبور به تن فروشی می شوند را زنان خارجی تشکیل دهند که اکثریت آنان مهاجران اهل کلمبیا، چین اکوادور، نیجیریه، برزیل و رومانی هستند و بدلیل سود بالای این عمل مذموم و شنیع برای دولت ها که بسترساز خشونت جنسی علیه زنان می شود، متاسفانه برخورد جدی با آن صورت نمی پذیرد ،  و علیرغم اینکه از سال 1946 با تعطیلی خانه های فحشا در فرانسه ظاهراً با این عمل مخالفت شده است اما بدلیل وجود نظام دریافت مالیات از زنان روسپی در قانون فرانسه و منفعت اقتصادی بالا معادل 150هزار یورو، هیچگونه برنامه ریزی برای جلوگیری از این اهانت مستمر به مقام شامخ زنان صورت نگرفته و عملاً تناقض رفتار و قانون در فرانسه را بیش از هرجایی مشهود و عینی می سازد.
 
3-نژادپرستی در فرانسه:
و در سال 2011 ،150-200 نفر از این افراد در محلی در حومه پاریس که سالیان سال در آن ساکن بودند اخراج شدند و یا با وجود اینکه بیشتر مهاجرین در فرانسه اعراب هستند متاسفانه میزان خشونت نژادپرستانه علیه این شهروندان در سالهای اخیر بعلت ریاضت اقتصادی بسیار زیاد (68 درصد) شده است.

     
رجحان رنگ پوست و حتی تفاوت در مذهب که ریشه در نژادپرستی سازمان های فرانسوی دارد موجب بیکاری بسیاری از مهاجرین(نرخ بیکاری مهاجرین غیراروپایی 18 درصد و بیکاری فرانسویان 5 درصد) در این کشور شده است و یک شهروند مهاجر 20 درصد کمتر از یک فرانسوی امکان یافت شغل دارد از همین روی رفاه اجتماعی در این جامعه را تقلیل داده است.

بیشترین فشار ناشی از نژادپرستی در فرانسه که موجبات بیکاری و تبعات اقتصادی شده، تاکنون جامعه سیاهپوستان و زنان را تحت تاثیر قرار داده است و امکان زندگی آرام را از این شهروندان بی دفاع سلب می کند.

اخیرا در رسانه های دولتی فرانسه از تعابیر خشونت آمیز و تحقیرآمیز علیه مهاجرین عرب استفاده می شود و حتی از لفظ اراذل و اوباش به کرات برای آنها استفاده می گردد.

 
4-حقوق زندانیان در فرانسه:
در دو سال اخیر  تعداد زندانیان در این کشور به صورت غیرقابل قبولی افزایش یافته

مکان هایی با مساحت یک متر در دو متر که تخت زندانی و توالت وی در آن گذارده می شود بدون حتی یک دریچه کوچک برای تهویه هوای نامطبوع، و این موضوع نشانگر عدم آزادی بیان شهروندان و امنیتی شدن کشور فرانسه است.


5-رفاه شهروندان در فرانسه:
 از هر 50 مرگ در فرانسه یکی به علت خودکشی است

و شیوع روزافزون خودکشی در میان مردان 45 تا 54 ساله گواه این ادعاست که این افراد نه به سبب بحران های عاطفی که گاه مهمترین علت خودکشی در جهان است بلکه به سبب فشارها و خفقان حاکم بر جامعه فرانسه به چنین تصمیمی روی می آورند،


 
6-حقوق بشر و ارتش فرانسه:

 آمارها گواه این ادعاست که سومین بودجه ارتش جهان، در فرانسه صرف می شود تا این کشور را در فعالیت های مداخله جویانه در جهان و تداوم سیاست های استعماری گذشته یاری کند.


 
 آیا حضور پررنگ ارتش فرانسه در کشورهایی چون سنگال، عاج، چاد، گابو، جیبوتی،ابوظبی و اخیرا مالی توجیهی جز جنگ و آتش افروزی و نقض حقوق مردم این کشورها که جان و مال و هستی شان در طمع ورزی سیاستمداران دیکتاتور فرانسوی فنا می شود دارد؟

آیا حضور فرانسه در آفریقای میانه دلیلی جز چپاول ثروت های ملت هایی فقیر و محرومی که کودکانشان بعلت فقر غذایی می میرند دارد؟

 
در حال حاضر 40000 نفر نیروی نظامی در افغانستان
3800 نفر در لیبی
1300 نفر در لبنان
3000 نفر در آلمان
 2900 نفر در جیبوتی
 1200 نفر در سنگال
 1200 نفر در سنگاپور حضور دارند


 
7-فرانسه و تروریسم بین الملل:



به طور مثال در چند سال اخیر و به ویژه بعد از اخراج گروهک تروریستی مجاهدین خلق از عراق و اردوگاه اشرف در این کشور رسماً اسکان داده شدند اگرچه پیش تر نیز در این کشور حضوری پررنگ داشتند اما فرانسه پس از اخراج این جانیان آغوش خود را گرم تر از گذشته برایشان گشود، در حالیکه بر هیچ فرد و گروهی پوشیده نیست که این گروه هزاران نفر از شهروندان بی دفاع خود اعم از زنان و کودکان را کشته و بسیاری از نخبگان جامعه را ترور کرده اند.

 
بزرگترین شرمساری برای دولت فرانسه این خواهد بود که به رهبر گروهک تروریستی مجاهدین خلق مریم رجوی این اجازه را می دهد که در مجلس کشور حاضر شود در حالی که مجلس هر کشور مکانی مقدس برای تصمیم گیری در جهت رفاه شهروندان آن جامعه است و نباید به حضور جنایت کاران بین المللی نظیر رجوی که فرمان قتل و ترور بسیاری از مردم بی گناه را در عراق و ایران صادر کرده است آلوده شود.






منبع: مشرق

ادامه نوشته

کشته شدن یک زندانی آمریکایی بدست پلیس+عکس


کشته شدن یک زندانی آمریکایی بدست پلیس+عکس

یک مرد اهل «نیویورک» در بازداشت پلیس آمریکا با سلاح شوک الکتریکی مورد حمله قرار گرفت و جان خود را از دست داد.

یه گزارش  شبکه «راشاتودی»، خانواده یک مرد اهل «نیویورک» که با سلاح شوک الکتریکی در بازداشت پلیس آمریکا جان خود را از دست داده بود، درخواست پیگیری این ماجرا را مطرح کردند و تأکید کردند که این فرد توسط پلیس کشته شده است.

«متکاف»، مرد نیویورکی ۳۵ ساله، در ماه نوامبر سال گذشته میلادی، بر اثر یک حمله قلبی در هنگامی که در بازداشت پلیس بود، جان خود را از دست داد.

 


بر اساس این گزارش، متکاف در زمان مرگ در بازداشت پلیس بود زیرا چند روز قبل از وقوع این رخداد، توسط افسر پلیس دستگیر شده بود.

مأموران پلیس آمریکا پس از دریافت یک تماس در زمینه گزارش سرقت، در محل حاضر شدند و در حین بازجویی، با استفاده از یک سلاح شوک الکتریکی به متکاف ضربه وارد کردند و پس از آنکه به این مرد اهل نیویورک حمله قلبی دست داد، او را به بیمارستان منتقل کردند.

این گزارش می‌افزاید که این فرد با وجود آنکه دچار حمله قلبی شده بود، مجدداً‌ به بازداشتگاه منتقل شد و پلیس می‌گوید که او رفتارهای غیرمتعادلی از خود نشان داد.

افسر پلیس آمریکا در خصوص این زندانی اینطور می‌گوید: او به سمت افسران پلیس خون از دهانش پرتاب می‌کرد. برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد که او با یک چنگال به خودش آسیب وارد کرده بود و سرش را به میله‌های جلوی سلول خود می‌کوبید تا خونی شده و بتواند به سمت افسران پلیس خون تف کند.

با اینحال خانواده این زندانی ادعاهای پلیس آمریکا را رد کرده‌اند و تأکید دارند که پلیس به آنها دروغ می‌گوید و متکاف را کشته‌اند.

یکی از اعضای خانواده او اینطور می‌گوید: ایده شخصی من این است است که او به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. هیچ توضیح دیگری وجود ندارد. هیچ توجیه منطقی برای این امر وجود ندارد.

در انگلیس در هر 20 دقیقه یک کودک مورد سوء استفاده جنسی قرار می‌گیرد


لذت آنگلوساکسونی کودک‌آزاری؛
در انگلیس در هر 20 دقیقه یک کودک مورد سوء استفاده جنسی قرار می‌گیرد. به‌رغم سخنان شدیداللحن پلیس و مقامات دولتی انگلیس در مورد رسوایی‌های تجاوز به کودکان، در عمل کار خاصی براي جلوگیری انجام نمی‌شود زیرا که سیاستمداران بلندپایه، خود از متهمان بسیاری از پرونده‌های کودک‌آزاری جنسی در انگلیس هستند! برای آشنایی به پشت صحنه کثیف حاکم بر امپراطوری علیا حضرت ملکه (انگلستان) با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.
گروه گزارش ویژه مشرق؛ نگاهی به آمارها نشان می دهد که در میان کشورهای اروپایی انگلیسی ها لذت فراوانی از  کودک آزاری جنسی (pedophilia) احساس می کنند و از سوی دیگر نبود مجازات مناسبی برای این عمل نیز باعث شده است که تعداد کودک آزاران جنسی در انگلیس شدیدا افزایش یابد.
در سال 2003 سازمان ملل گزارشی منتشر کرد که نشان می ‌داد این عمل غیر انسانی سالانه موجب مرگ بیش از 100 کودک در انگلیس می شود که یقینا طی سال های گذشته تعداد این قربانیان افزایش یافته است.

بر اساس گزارش هایی که بعد از 2003 منتشر شده است؛ شمار افرادی که به کودکان و نوجوانان زیر 16 سال تجاوز جنسی کرده‌اند از یک هزار و 363 نفر در 2005 به 2 هزار و 135 نفر در سال 2010 افزایش یافته بود. این رشد در حدی است که اخیرا جامعه ملی ممانعت از ستم بر کودکان (NSPCC) اعلام کرده است که در انگلیس در هر 20 دقیقه یک کودک مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرد. علی رغم سخنان شدیداللحن پلیس و مقامات دولتی انگلیس در مورد رسوایی های جنسی به خصوص تجاوز به کودکان، در عمل کار خاصی برای جلوگیری از این اعمال شنیع انجام نمی شود و درشت گویی های آن ها بیشتر برای فرونشاندن خشم و انتقاد عمومی انجام می گیرد.


پرونده های فراوانی گم و گور می شوند
در انگلستان روال به گونه ای بوده است که همواره سعی شده است از آشکار شدن رسوایی های جنسی به خصوص هنگامی که پای افراد معروف و موثر در میان است؛ جلوگیری به عمل آید. اخیرا اخبار موثقی در رسانه های انگلیس مطرح شده است که خبر از تلاش های گسترده ای می دهد که برای ممانعت از باز شدن پرونده های تجاوز به کودکان توسط سیاست مداران انگلیسی در دهه 80 انجام می گیرد.

این پرونده مربوط به تجاوز به ده‌ها کودک در خانه نگهداری از کودکان در ولز شمالی است که در زمان زمامداری مارگارت تاچر اتفاق افتاده است. کیس گرگوری که یکی از قربانیان این پرونده است می گوید: «من در دهه هفتاد به مرکز نگهداری کودکان برین استین (Bryn Estyn Children’s home) منتقل شدم. در آنجا از نظر روانی و فیزیکی مورد سوء استفاده جنسی قرار می گرفتم. برخی از سوء استفاده کنندگان کارکنان مرکز بودند و برخی دیگر از بیرون می آمدند.

برخی از کودکان را از آن مرکز خارج کردند و در اختیار سوء استفاده کنندگان قرار دادند. سوء استفاده کنندگان از کودکان در آن مرکز را اعضای پارلمان، وکلا، قضات، صاحبان کارخانه ها و حتی افرادی از پلیس نیز تشکیل می دادند».

پس از این افشاگری نخست وزیر انگلیس، دیوید کامرون تحت فشار قرار گرفت تا در مورد این رسوایی بزرگ تحقیقات ویژه ای انجام دهد. کامرون در واکنش با انتقادات گفت: «سوء استفاده از کودکان جرم شرم آوری است و تمامی اتهامات و ادعاهایی که به این موضوع مرتبط هستند؛ باید به سرعت و دقت بررسی شوند». کودک آزاری جنسی در برین استین برای اولین بار در اواسط دهه نود مطرح و تحقیقاتی هم در این مورد زیر نظر وزیر امور خارجه فعلی انگلیس انجام شد ولی هیچ گاه نامی از متهمین و سطح اتهامات آن ها به میان نیامد.

بسیاری از کودکان هرگز در این مورد حرفی نمی زنند.

مروری کوتاه بر کودک آزاری جنسی سیاست مداران انگلیسی
شناعت برخی از اخبار منتشر شده در مورد سوء استفاده جنسی سیاست مداران انگلیسی از کودکان خارج از حد اخلاقی نوشتار حاضر است. در ادامه به برخی از مواردی که امکان مطرح کردن داشرند اشاره می شود.

الک دایر اتکینز، عضو هیئت امنای مدرسه‌ای در نورتامپتون و حزب کارگر انگلستان بود. او در سال 2003 از سوی دادگاه به 2 سال زندان محکوم شد. او یکی از شاخه‌های گروه کودک آزاری جنسی بین‌المللی که نام «برادری سایه‌ها» به آن داده بودند را مدیریت می‌کرد. بیش از 42000 فیلم و عکس کودک آزاری جنسی که توسط اتکینز دانلود شده بود در میان مدارک ارائه شده به دادگاه موجود بود. این گروه بین المللی با پیگیری واحد ملی جرایم فوق فناوری انگلیس (NHTCU) متلاشی شد.  مایک دیتس (Mick Deats) که مدیریت این واحد را به عهده دارد در مورد این عضو فاسد حزب کارگر گفت: «این مرد در کامپیوترش تعدادی از بدترین تصاویری را داشت که افسران این واحد تا کنون دیده بودند».

پراکنش آماری تجاوز جنسی به کودکان در سال 2011 در انگلستان

مایکل پاول نامزد انتخابات عمومی حزب محافظه کار بود که به دلیل دانلود فیلم ‌های مربوط به کودک آزاری جنسی محاکمه و به 3 سال زندان محکوم شد. راجر تالبویز، عضو حزب محافظه کار بود که به دلیل چندین مورد تجاوز جنسی به کودکان به 6 سال زندان محکوم شد.

هاروی پروکتور که عضو پارلمان و از حزب محافظه کار بود به جرم جرایم جنسی ویژه ای علیه نوجوانان پسر که حالت سادو-مازوخیستی داشته محاکمه و مجبور به استعفا شد.

عضو حزب محافظه کار، کریستوفر پیلکینگتون، به دلیل دانلود کردن تصاویر و فیلم های مربوط به کودک آزاری جنسی تحت تعقیب قرار گرفت و مجبور به استعفا شد. 

عضو حزب کارگر، مارتین لاکلین به دلیل تجاوز جنسی به 3 پسر 14 ساله به 15 سال زندان محکوم شد.

عضو حزب کارگر، دیوید اسپونر به دلیل ارتکاب به خودارضایی در برابر دیدگان دو پسر نوجوان به یک سال حبس محکوم شد.

شهردار وستهاگتون/ لانکشایر، نیکولاس گرین به دلیل 3 فقره تجاوز به عنف و 13 مورد کودک آزاری جنسی علیه دختر بچه های 6 تا 10 ساله به 10 سال زندان محکوم شد. یکی از سه مورد تجاوز به عنف او در روز جشن ازدواجش انجام شده بود!

دختر بچه های انگلیسی بیشتر مورد تجاوز قرار می گیرند. 

ادامه نوشته

زندان گوانتانامو: دوزخ زمینی امریکایی‌ها




نویسنده: دیلن مورفی

برای در هم شکستن زندانیان گوانتانامو از شیوه‌هایی چون انزوا و سوء استفاده جسمی و کلامی استفاده می‌شود، پس از آن این افراد به هر آنچه که بازجویان‌شان بخواهند اعتراف خواهند کرد.»

عبدالعزيز ناجي، زنداني شماره ۷۴۴ که در جولاي سال ۲۰۱۰ از زندان نظامي امريکا در خليج گوانتانامو آزاد شد، گفت: «تا جهنم رفتم و برگشتم.»


يازدهمين سالگرد افتتاح زندان گوانتانامو به تازگي با انعکاس کمرنگي در رسانه‌هاي اصلي و دولت‌هاي غربي سپري شد. هنوز ۱۶۶ زنداني بدون اتهام و محاکمه در اين زندان نگهداري مي‌شوند. دولت‌هاي بوش و اوباما امکان آزادي ۸۵ تن از اين زندانيان را اعلام کرده‌اند اما اين افراد هنوز هم در اين زندان هستند و به پايان حبس خود اميدي ندارند.

آلمريندو اوخدا از «مرکز حقوق بشر يوسي ديويس» و محقق ارشد «پروژه شهادت‌نامه‌هاي گوانتانامو» اسنادي را مبني بر سوء استفاده از اين زندانيان جمع آوري کرده است. وي اخيرا در شبکه خبري روسيه (RT) اظهار کرد: «هيچ کس از جانب آنان سخن نمي‌گويد، تمامي شاخه‌هاي دولت امريکا توطئه کرده‌اند تا اين افراد را در زندان نگاه دارند و آنان نيز کاري از دستشان بر نمي‌آيد، اين ۸۵ نفر تروريست نيستند.»

زنداني‌هاي باقي مانده در اين زندان به ۲ گروه تقسيم مي‌شوند. نيمي از آنان قرار است محاکمه شوند و باقي آنان هيچ‌گاه آزاد نخواهد شد. آلمريندو اوخدا گفته است که ارتش امريکا اين چهل زنداني را آزاد نخواهد کرد، چرا که مي‌گويد «اين افراد خطرناک‌تر از آن هستند که بتوان رهايشان کرد. چرا نمي‌توان چنين کاري کرد؟ دليل آن اين است که شواهد موجود براي محاکمه آنان کافي نيست.»

۱۲ تن از ۱۶۶ زنداني باقي مانده در زندان نظامي گوانتانامو، از اولين روز ژانويه سال ۲۰۰۲ در حبس انفرادي به سر مي‌برند. يکي از اين ۱۲ نفر شاکر عامر، از افراد مقيمِ انگليس که با يک شهروند انگليسي ازدواج کرده، از سوي مقامات امريکا مبرا از هرگونه جرمي شناخته شده است اما اجازه ندارد که به نزد خانواده خود در لندن بازگردد.

زندگي در برزخي که امريکايي‌ها ساخته‌اند براي اين ۱۲ زنداني کابوسي هر روزه است که هيچ اميدي براي رهايي از آن نيست. به گفته آلمريندو:

«براي اين افراد گوانتانامو حقيقتي از روندي ناعادلانه است، .... در ادامه مطلب

کاری کنید اين آخرين سالِ باز ماندن گوآنتانامو باشد.

********
درباره نويسنده: ديلن مورفي فعال حقوق بشر و همچنين دبير تاريخ است. وي کتاب‌هاي متعددي در زمينه جنبش کارگري انگليس نگاشته است. مورفي در مقالات خود به افشاي ماهيت غيرقانوني سياست خارجه امريکا و چگونگي بدل شدن اين کشور به حکومت پليسي و همچنين بزرگترين حامي تروريسم در جهان، مي‌پردازد.

مترجم: پروانه کريمي

ادامه نوشته

دستور يكي از فجيع‌ترين ترورهاي تاريخ را چه كسي صادر كرد

دستور يكي از فجيع‌ترين ترورهاي تاريخ را چه كسي صادر كرد

پاتریک فینوکین در سال 1949 در خانواده ای کاتولیک به دنیا آمد و پس از فارغ التحصیلی از کالج ترینیتی به وکالت روی آورد. وی از ابتدا روحیه ای آزدیخواه داشته و به همراه برادرانش در مبارزات علیه دولت وقت شرکت میکرد.

به گزارش خبرگزاری مقاومت اسلامی، باشگاه خبرنگاران در گزارشی نوشت: در دهه 80 ميلادي، ايرلند شمالي آبستن حوادث بسياري بود. گروه‌هاي مخالف سلطنت اين کشور مستعمره انگليس، عليه دولت سلطنتي قيام کرده بودند که با سرکوب شديد نيروهاي امنيتي انگليس همراه بود. آشوب‌ها از آنجا شروع شد که جوخه‌هاي تروريستي سلطنت‌طلب و وابسته به دربار که همکاري نزديکي با دولت انگليس داشتند مانع استقلال ايرلند از استعمار پير مي‌شدند، درحالي که گروه‌هاي مخالف سلطنت و ملي‌گرايان ايرلندي قصد الحاق به ايرلند متحد را داشتند. جوخه‌هاي تروريستي وفادار به سلطنت، نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي انگليس مانند MI5    ، نقش زيادي در اقدامات تروريستي و قتل مخالفين در آن زمان ايفا کردند.  

width=

در آن زمان گروه‌هاي تروريستي افراطي وفادار به سلطنت و دولت انگليس با کمک سرويس‌هاي جاسوسي و نيروي ويژه پليس اين کشور، بسياري از مخالفان دولت را ترور مي‌کردند. اعضاي اين گروه‌ها جنايات وحشتناک زيادي را در جريان درگيري‌ها در آن منطقه مرتکب شدند.

         

width=
همکاري گروه‌هاي افراطي با نيروهاي انگليسي در سرکوب‌‌ ايرلند

پات فينوکين ( پاتريک فينوکين) Pat Finucane ، وکيل برجسته جواني بود به خاطر دفاع از حقوق ده‌ها فردي که مورد غضب نظام قضايي فاسد انگليس قرار گرفته بودند به شهرت فراواني دست يافت. وي وکالت تعدادي از مبارزان آزادي‌خواه ايرلند شمالي از جمله مبارز مشهور بابي ساندز Bobi Sands را بر عهده داشت.

width=
پاتريک فينوکين

در 12 فوريه سال 1989، يکي از جنجالي‌ترين حوادث تروريستي تاريخ انگليس رخ داد، به‌طوري که بسياري از روزنامه‌هاي آن زمان، آن روز را يکشنبه خونين ناميده‌اند و از آن به عنوان لکه ننگي براي دولت انگليس ياد مي‌کنند.در اين روز، پت فينوکين 39 ساله بدست افراطيون وفادار به دربار انگليس موسوم به گروه تروريستي اتحاديه دفاع اولستر Ulster Defence Association (UDA) به طرز فجيعي کشته شد.

فيوکين به فجيع‌ترين شکل ممکن ترور مي‌شود

وکيل حقوق بشر به همراه همسر و سه فرزند نوجوانش سر ميز شام نشسته‌ بودند که يکباره صداي شکستن شيشه‌ها مي‌‌آيد. فينوکين و همسرش از سر ميز بلند مي‌شوند، اما وقتي که پاتريک پاي خود را بيرون از در آشپزخانه مي‌گذارد صداي بلند گلوله بلند مي‌شود. با اصابت دو گلوله به بدن او، فينوکين نقش زمين مي‌شود. همسرش که به کمک وي مي‌شتابد با گلوله ديگري مجروح شد. وقتي که کودکان از ترس، خود را زير ميز ناهارخوري پنهان کرده و مادر نيز در گوشه‌اي مجروح شده است، دو فرد مسلح از فاصله‌اي بسيار نزديک، 12 گلوله به صورت پاتريک شليک کرده و وي را به طور فجيعي به قتل مي‌رسانند. تنها 6 گلوله مستقيم به سر او اصابت كرده بود. بعده‌ها مشخص شد تفنگ‌هايي که اين دو نفر استفاده کرده بودند متعلق به ارتش انگليس بوده است. تيراندازي به گونه‌اي بودند که چهره پاتريک به کلي نابود شده بود.

/

فينونکين زماني به چهره معروفي تبديل شد که پرونده بابي ساندز Boby Sands مبارز ایرلندی و عضو ارتش آزادی خواه ایرلند را به دست گرفت. ساندز در سال۱۹۵۴ میلادی در شهر بلفاست مرکز ایرلند شمالی به دنیا آمد. در سن ۱۸ سالگی به ارتش آزادی خواه ایرلند پیوست. او همواره خواستار خروج ارتش انگليس از شمال ایرلند بود و به همین دلیل وارد ارتش آزادی خواه ایرلند شد

width=
يادبود بابي‌ساندز

وی یک سال بعد به جرم حمل اسلحه دستگیر و به ۵ سال زندان محکوم شد. ۶ ماه پس از آزادی در۱۹۷۷دوباره به همین جرم و این بار به ۱۴ سال زندان محکوم شد، ولی به محض ورود به زندان در اعتراض به رفتار دولت از پوشیدن لباس زندانیان امتناع کرد و خواستار این شد که او را به عنوان یک زندانی سیاسی بشناسند نه زندانی جنایی.

کمی پس از آغاز اعتصاب غذای بابی ساندز یکی از نمایندگان محلی ایرلندی درگذشت و بابی در حالی که زندانی سیاسی بود، از طرف مردم بجای وی انتخاب شد. دولت بریتانیا حاضر به پذیرش این انتخابات نشد و حتی قانون انتخابات را بنحوی تغییر داد که دیگر زندانیان جمهوری‌خواه نتوانند داوطلب شرکت در آن شوند. دولت بریتانیا حاضر به پذیرش خواست‌های بابی ساندز و دیگر زندانیان جمهوری‌خواه نشد. سرانجام بابی ساندز پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا در سن بیست و هفت سالگی در 5 مي۱۹۸۱در زندان بلفاست در گذشت.

width=

خيابان بابي‌سانداز در تهران

جمهوری اسلامی ایران در دههٔ ۱۳۶۰ یکی از مهم‌ترین خیابان‌های تهران را که در رژیم پهلوی به نام چرچیل شناخته می‌شد، به خیابان بابی ساندز تغییر داد. سران انگلیس مجبور بودند تا هنگام فرستادن نامه به سفارتشان در ایران آدرس را به صورت تهران - خیابان بابی ساندز بنویسند. همین مسئله باعث شد تا سفارت در اصلی را ببندد و دری را که از خیابانی دیگر به سفارت راه دارد محل اصلی ورود و خروج قرار دهد.

width=

پرونده‌اي که بعد از 24 سال هنوز باز است/ نقش دولت انگليس در قتل فينوکين چيست؟

به گزارش روزنامه انگليسي گاردين،دوازده فوريه،‌ هر سال يادآور خاطره تلخي از يک جنايت هولناک در انگليس است. جنايتي که گفته مي‌شود بزرگ‌ترين رسوايي تروريسم دولتي در تاريخ اين کشور است. پرونده ترور وکيل برجسته ايرلندي، 23 سال است که در جريان بوده و گزارشات و تحقيقات بسياري در اين مورد انجام شده است. اما هيچ کدام از آن‌ها نتوانسته‌اند کل ماجرا و افراد پشت صحنه اين تراژدي را رونمايي کنند. به علاوه، با وجود اعتراضات فراون و درخواست‌هاي خانواده فينوکين دولت انگليس اجازه دادرسي عمومي به اين پرونده را نمي‌دهد و تمام تحقيقات تحت نظر مستقيم سرويس‌هاي جاسوسي و امنيتي انگليس انجام مي‌شوند.

قتل فينوکين از روسوايي‌هاي ارتش انگليس در عراق بدتر است

به گزارش پايگاه belfasttelegraph، چاپ ايرلند، سال گذشته يکي از مشاوران ارشد ديويد کامرون، قتل پات فينونکين، وکيل مشهور ايرلندي را از رسوايي‌هاي ارتش انگليس در عراق بدتر دانسته است. اين صحبت‌هاي جرمي هيوود Jeremy heywood، دوباره پرونده قتل اسف‌بار وکيل ايرلندي را بر سر زبان‌ها انداخت. يکي از قضات انگليس اين پرونده را نقطه تاريکي در تاريخ اين کشور دانسته است. اين روزنامه ايرلندي-انگليسي اذعان کرد بازگشايي پرونده فينونکين خاري در چشم دولت انگليس است. 

به گزارش وب‌سايت رسمي کمپين پاتريک فينوکين، ارتش انگليس و نيروي ويژه پليس اين کشور معروف the Royal Ulster Constabulary (RUS)، ماموران مخفي زبده‌اي داشته‌اند که در گروه وفاداران تروريست انگليس نفوذ کرده و روند قتل فينوکين را تسهيل بخشيده‌ بودند.

سازمان‌هاي مستقل حقوق بشري که درباره مرگ فينوکين تحقيقاتي انجام داده‌اند،‌اعتقاد دارند که مقامات ارشد انگليس از ترور پاتريک اطلاع داشته‌اند.

width=

گزارش جان‌استيونز 1999 Sir John Stevens

جان استيونز، معاون اول سازمان Cambridgeshire Constabulary، تحقيقات زيادي درباره همکاري شبه نظاميان وفادار سلطنت‌طلب، نيروي ويژه پليس و ارتش انگليس در قتل فينوکين انجام داده است. به گفته اين وب‌سايت بسياري از شواهدي که وي بدست آورده هنوز فاش نشده است.

در سال 1999، سومين تحقيقاتي که توسط جان استيونز John Stevens‌ انجام گرفت مشخص شد که نيروهاي امنيتي و گروه‌هاي سلطنت‌طلب انگليس در قتل فينوکين با هم ساخت و پاخت داشته‌اند. در نتيجه اين تحقيقات ويليام استابي William Stobie، مامور يگان ويژه و يکي از مقامات ارشد وفادران به سلطنت ، عضو اتحاديه دفاع اولستر UDA به همکاري در قتل فينوکين متهم شدند. تفنگ‌هاي ترور از طريق سازمان تروريستي UDA ارسال شده بود که در آن زمان سازماني قانوني در انگليس بود.

در سال 2001، دولت‌هاي انگليس و ايرلند از پيتر کوري Peter Cory ‌ ، قاضي کانادايي در خواست کردند تا در مورد موضوع تحقيق کرده و نظرات خود را اعمال کند. در گزارش سال 2004، کوري اذعان کرد که شواهد کافي از دخالت دولت انگليس در اين اقدام تروريستي در دست داشته  و مي‌توان اعلام دادرسي عمومي کرد. اما از سال 2004، دولت انگليس قانوني را تصويب کرد به عنوان Inquiries Act 2005، که در بخش‌هاي 19 و 20 آن وزاري دولت قدرت انحصاري داشته تا دسترسي عمومي نسبت به اطلاعات را محدود کرده و مي‌توانند دستور دهد که دادرسي‌هاي عمومي به صورت محرمانه اجرا شوند.

width=
قاضي کوري و واکنش‌ها به گزارش وي

قاضي کوري در اعتراض به اين قانون اعلام کرد که هيچ قاضي کانادايي در دادرسي‌هاي که تحت کنترل دولت انگليس انجام شود مشارکت نخواهد کرد.

 

نکته جالب توجه اين است که نظرات قاضي کوري که قبلا توسط توني‌بلر Tony Blare پذيرفته شده بود، رد و تنها تحقيقات استيونز مورد قبول واقع شد.

گزارش سال 2012

اما آخرين تحقيقات در مورد مرگ فينوکين توسط دزموند در سال 2011 انجام شده است. در گزارش 500 صفحه‌اي که توسط دزموند دو سيلوا Sir Desmond da Silva QC منتشر شده است نشان مي‌دهد مقامات انگليسي در قتل وي مستقيما دست داشته‌ و سعي کرده‌اند تا پرونده قتل اين وکيل را ماست‌مالي کنند.

width=

در اين گزارش آمده است : مرور شواهد قتل پاتريک فينونکين هيچ شکي باقي نمي‌گذارد که ماموران امنيتي دولت انگليس در نقض حقوق بشر و قتل اين وکيل حامي حقوق بشر دست داشته‌اند. او در اين گزارش اذعان مي‌کند که در ابتدا فکر نمي‌کرد مرگ پاتريک توسط مقامات دولتي انگليس انجام شده است ، اما در طول زمان و با افزايش روند تحقيقات مشخص مي‌شود که ارتش انگليس و واحد ويژه RUC از ترور اين شخصيتن ملي آگاهي کامل داشته‌اند.

عذرخواهي رسمي نخست‌وزير انگليس از خانواده فينوکين

در اين گزارش آمده است که Mi5 نيز در قتل دست داشته است. بن‌بستي که نخست‌وزير انگليس را وادار کرد يک عذرخواهي کاملا بي‌اثر و چندش آور داشته باشد، به‌طوري که همسر فينوکين اين عذرخواهي را نپذيرفت. 

width=

براساس گزارش دزموند،MI5   در سال 1988 از ترور آقاي وکيل آگاهي کامل داشته است. طبق اين گزارش تنها بعد از دو ماه آگاهي MI5 فينونکين به قتل مي‌رسد.

width=

خلاصه گزارش آقاي دزموند به شرح زير است:

  • دولت انگليس اطلاعات مورد نياز گروه‌هاي تروريستي انگليس در شمال ايرلند را در دوره‌اي طولاني تامين مي‌کرده است. در واقع، در دهه 80، حدود 85 درصد از اطلاعات گروه‌هاي تروريستي UFF/UDA توسط ارتش انگليس و سرويس جاسوسي اين کشور يعني MI5‌ تامين مي‌شد.
  • مقامات انگليسي در رابطه با گزارشات اطلاعاتي درز شده توسط سرويس‌هاي جاسوسي اين کشور به گروه‌هاي تروريستي هيچ اقدامي انجام نداد.
  • ماموران مخفي انگليس که براي RUC( پليس ايرلند شمال)، ارتش انگليس و MI5 نقش بسزايي در تسهيل قتل پات فينوکين ايفا کرده‌اند.
  • بعد از ترور اين وکيل برجسته، مقامات انگليس يا پليس ايرلند شمالي هيچ اقدامي در رابطه با اين قتل و دستگيري قاتلين انجام نداد.
  • اعضاي در حال خدمت يا اعضاي سابق پليس ايرلند شمال، ارتش انگليس و نيروهاي MI5 در اين پرونده يا دروغ گفته‌اند يا بازپرس‌ها را گول زده‌اند. بسياري از افسران ارتش انگليس اطلاعاتي نادرست و گمراهانه در اين رابطه انتقال داده‌اند.
  • براساس گزارش خبرگزاري رسمي ايرلند RTE، آقاي فينوکين توسط جوخه‌هاي تروريستي وابسته به دربار Loyalists در مقابل همسر و فرزندانش در سال 1989 کشته شد
  • سرويس‌هاي اطلاعاتي انگليس اطلاعات فيونکين را از طريق نيروهاي امنيتي به UDA‌ رسانده‌اند.

اما به نظر مي‌رسد همان‌گونه که همسر فينوکين اعلام کرده است اين گزارش گرچه شامل بخشي از روشن‌گري‌هاست اما با دولت انگليس هماهنگ شده است.

 

اعتراضات خانواده فينوکين به گزارش دزموند
خانواده وکيل ايرلندي، اين گزارش را ساختگي دانست و با وجود اينکه برخي ديگر از زواياي پنهان قتل فينوکين در گزارش دزموند آمده است اما باز از آنجايي که تجقيقات تحت نظارت شديد MI5 و نيروهاي امنيتي انجام شد، اين خانواده گزارش را ساختگي دانسته و همسر پات کينوفين اعلام کرد که دولت انگليس قصد داشته تا ماجرا را ماست‌مالي کند.
/

جرالدین فینوکین Gerladin همسر پات فینوکین، در یک کنفرانس خبری در لندن تاکید کرد، گزارشی که به دستور دولت انگلیس درباره این پرونده تهیه و  منتشر شد، نتوانست حقایق موجود در این قتل را برای افکار عمومی آشکار کند.

وی که به همراه دو پسر خود در این کنفرانس خبری شرکت کرده بود، گفت: این گزارش، ساختگی و سفارشی است که پشت درهای بسته تهیه شده و هدف آن لاپوشانی حقایق و ماست مالی کردن موضوعات مهم پیرامون این پرونده بوده است. وی اظهار داشت: ما این گزارش را قبول نداریم چرا که معتقدیم یک گزارش مهندسی شده توسط دولت بود تا شاید بتواند اعتماد عمومی را نسبت به نیروهای امنیتی و پلیس در ایرلند شمالی احیا کند.


خانم فینوکین افزود: در این گزارش عمدتا به حرف‌های شاهدانی که مرده‌اند استناد شده است و برای ما چیز جدیدی در پی نداشت.


وی گفت: وقتی همدستی گسترده عوامل دولتی در قتل همسر من تایید می‌شود، باید کسی مسئولیت این اقدامات را برعهده بگیرد و به پای میز محاکمه کشیده شود ولی ما شاهد بودیم که گزارش تهیه شده در نهایت نتیجه گیری کرده است که مقامات سطح بالای دولتی از موضوع بی خبر بوده اند. وی تاکید کرد: ما تهیه چنین گزارش ناقص و غیرشفافی را توهین آمیز می‌دانیم.

 

width=

همسر ˈپات فینوکینˈ گفت: ما 23 سال است که برای تشکیل یک کمیته تحقیق مستقل که بصورت علنی و شفاف همه مدارک و مستندات را بررسی کند، مبارزه کرده‌ایم و به این مبارزه خود ادامه خواهیم داد تا روزی همه حقایق روشن شود.

 

متهمين قتل فينوکين چه کساني هستند؟


width=

ويليام‌استابي William Stobbie

بعده‌ها تحت فشار گروه‌هاي حقوق بشري ، دولت ايرلند و کنگره آمريکا، دولت انگليس مجبور شد در سال 2001 يکي از مظنون ترور پاتريک فيوکين، ويليام استابي William Stobby  را دادگاهي کند. استابي سرباز سابق ارتش انگليش و عضو  UFF و RUC بود. او در دادگاه خود اعلام کرده مي‌خواهد نام افسراني که قتل فيونکين نقش داشتند را برملا کند. اما به دست اعضاي گروه خود بيرون خانه‌اش در دسامبر سال 2001 به ضرب گلوله کشته شد. بنا به گزارش‌ها استابي اسلحه‌هاي ترور فينوکين را تهيه کرده و آن‌ها را به تيم ترور داده بود.


width=

جاني آدير معروف به سگ ديوانه

فرد دومي که در قتل پاتريک نقش داشت، يک تروريست معروف انگليسي به نام جاني آدير معروف به سگ ديوانه Johny Mad Dog” Adair بود که علي‌رغم مدارک موجود توانست از دادگاه فرار کند. اين فرد نژادپرست نازي به قتل زنان و مردان ايرلندي افتخار مي‌کرد. وي در سال 2003 به انگليس فرار کرد و با پروسه صلح ميان ايرلند و انگليس مخالفت کرده و در انگليس باندهاي بزرگ مواد مخدر را کنترل مي‌کرد . تحقيقات انجام شده نشان مي‌دهد که او رابطه بسيار نزديکي افراطيون راست‌گراي انگليس از جمله رهبران جبهه ملي داشت.

width=

به گزارش گاردين،او با رييس‌پليس وقت لندن در دهه 90 با رييس اطلاعات ارتش انگليس رابطه نزديکي داشته است. از طريق اين رابطه، سازمان اطلاعات انگليس صدها پرونده را به جوخه‌هاي ترور گروه‌هاي اتحاديه‌گرا منتقل کرده و به آن‌ها سلاح‌ و کمک‌هاي مالي مي‌کرده است. سال‌ها پس از فرار، اين تروريست خطرناک بدون وجود مدارک هويتي مدرکي، در‌آمدي، کار مشخصي در انگليس زندگي مي‌کند.

width=

کن برت Ken Barrett يکي از دو قاتل فينوکين

 

مظنون سوم اين فاجعه حقوق بشري،‌کن بارت Ken Barrett، است که در سال 2004 به جرم قتل پاتريک و پس از گذت 15 سال از آن حادثه تروريستي دستگير شد. بارت پليس سابق RUC‌بود و در گروه ترور UFF نيز خدمت مي‌کرد. در سال 2006، بعد از سپري کردن تنها دو از 22 سال حکم خود به خاطر قتل پاتريک در شمال ايرلند از زندان آزاد شد و مستقيما به مقصدي نامعلوم در انگليس سفر کرد. طبق اعترافاتي که در مصاحبه با بي‌بي‌سي انجام داده است، در شب حادثه او راننده خودرو به سمت خانه فينونکين بوده و زماني Adair و Davy‌ ديگر قاتل ماجرا وارد خانه پاتريک شدند او بيرون منتظر بوده است.

width=

مضنون ديگر اين موضوع برايان نلسون Brian Nelson است عضو واحد تحقيقات نيروهاي ارتش انگليس بود. او اطلاعات شخصي فينوکين را مهيا کرده بود.به گزارش گاردين، برايان نلسون افسر اطلاعات ارتش انگليس اطلاعات شخصي فينوکين از قبيل آدرس خانه وي و عکس‌هاي او را به جوخه ترور داده بود.

width=

سفير آمريکا: همه مي‌دانند دولت انگليس در قتل پات فينوکين نقش داشته است

به گزارش ويکي‌ليکس،در سال 2005، برتي آهرن Berti Ahern ، نخست‌وزير وقت ايرلند به سفير ويگه آمريکا در ايرلند شماي گفت: همه مي‌دانند دولت انگليس در قتل پت فينوکين نقش داشته است.

/

در سال 2010، گاردين گزارشي در مورد نقش MI5 به نقل ويکي‌ليکس زده است. بنا بر اين گزارش، ام‌آي‌فايو گفت که آماده است تا پرونده‌هاي حساس يکي از مشهورترين قتل‌ها در ايرلند شمالي را که توسزط افراد مسلح مرتبط با نيروهاي امنيتي انگليس را افشا کند.

width=

اين حرف را خبرچينان سفارت آمريکا به ويکي‌ليکس گفته‌اند. طبق گزارش ويکي‌ليکس:

  • برتي آهرن Bertie Ahern، نخست‌وزير ايرلند در سال‌هاي 1997 و 2008 به ديپلمات‌هاي آمريکا گفته است که همه مي‌دانند انلگيس در مرگ کينوفين دست داشته است.
  • سرويس اطلاعاتي ارتش انگليس يگان ويژه پليس و MI5 در مرگ فينوکين دخالت داشته‌اند.
  • MI5 نظارت سرويس‌هاي جمع‌آوري اطلاعات در آشوب‌هاي ايرلند را در اختيار داشته است.
  • در زمان قتل پاتريک، UDA‌ که مسئوليت قتل وي را بر عهده گرفت، در سطوح بالاي سه مامور MI5 نفوذ داشته است.
  • بر اساس گفته‌هاي قاضي کوري، MI5 سه بار هشدار داده شده بود که آقاي فينوکين هدف ترور است. و آخرين 7 هفته پيش از کشتار وي اين هشدار داده شده بود.
  •  MI5، يگان ويژه پليس انگليس را مطلع کرده بود و مقامات يگان ويژه از ترور يک شخصيت برجسته آگاهي داشته و هيچ اقدامي در راستاي توقف آن انجام نداده‌اند.

بنا توني بلير در زمان نخست وزيري خود قول داد که در صورت تاييد قاضي منتصب لندن و دوبلين ، دادرسي عمومي درباره مرگ فينوکين انجام خواهد شد.

در گزارشي که آقاي دزموند منتشر کرد، ديويد کامرون وعده داده بود تا به تمامي پرونده‌هاي Mi5‌و تحقيقات استيونز دسترسي داشته باشد. تمام سازمان‌هاي دولتي از جمله MI5 دستور داشتند تا با ايشان همکاري لازم را داشته باشند.

اما در گزارش آمده است که ماور ويژه به منابع محدودي دسترسي داشته است. هم‌چنين MI5‌ به تناوب آقاي دزموند را تحت فشار قرار مي‌داده است که چرا قصد انتشار اين اسناد را دارد. دزموند توانسته است با شاهدان مصاحبه کند اما قدرت ظبط شفاهي آن‌ها را نداشته و تمام اين موارد پشت درهاي بسته اتفاق افتاده است.


نقش مقامات ارشد انگليس در قتل

Margaret Tatcher‌ نخست‌وزير وقت انگليس

وب‌سايت ايرلندي Irishcenter، در گزارشي آخرين گزارش مرگ فينوکين را قابل ترديد دانسته و اعتقاد دارد که مارگارت تاچر Margaret Tatcher نخست‌وزير وقت انگليس دستور قتل فينوکين را صادر کرده است.

/

 

بنا بر اين گزارش، به همين دليل است که هيچ کدام از نخست‌وزيران انگليس اجازه اجراي دادرسي عمومي در اين پرنده را نمي‌دهند. يکي از اعضاي کابينه تاچر سه هفته قبل از مرگ فينوکين داگلاس هاگ در مجلس عوام گفته بود که برخي وکلاي ايرلند شمالي بيش از اندازه به آزادي‌خواهان ايرلند نزديک هستند.

در تحقيقات استيونز آمده است :‌تحقيقات تيم من در باره يگي از افسران ارشد RUC‌ تحقيق کرده اند که تحت وزارت امور خارجه کار مي‌کرده است.

تاچر در آن زمان اعتقاد داشت که مي‌تواند برنده جنگ باشد، تنها در صورتي که وکلاي دست و پاگير کنار بروند. اين وب‌سايت مي‌نويسد مشکل فينوکين اينجا بود که وي براي دفاع از حقوق زنان و مردان ايرلندي به پا خواسته بود.

اعتزاضات مردمي نسبت به مرگ فينوکين

در سال 2010، در مقابل مراکز اصلي MI5 در شمال ايرلند، خانواده و معترضان مرگ فينوکين در اعتراض به مخفي کردن اسناد قتل او جمع شدند.

/

در سالگرد ترور اين وکيل برجسته حقوق بشر، سالانه افراد زيادي گرد هم مي‌آيند.

width=

/
فيلم زير، مستندي است درباره ترور پاتريک فينوکين، وکيل برجسته ايرلندي که با مشارکت سازمان‌هاي جاسوسي و نظامي انگليس به قتل رسيد.
وکيل حقوق بشر به همراه همسر و سه فرزند نوجوانش سر ميز شام نشسته‌ بودند که يکباره صداي شکستن شيشه‌ها مي‌‌آيد. فينوکين و همسرش از سر ميز بلند مي‌شوند، اما وقتي که پاتريک پاي خود را بيرون از در آشپزخانه مي‌گذارد صداي بلند گلوله بلند مي‌شود. با اصابت دو گلوله به بدن او، فينوکين نقش زمين مي‌شود. همسرش که به کمک وي مي‌شتابد با گلوله ديگري مجروح شد. وقتي که کودکان از ترس، خود را زير ميز ناهارخوري پنهان کرده و مادر نيز در گوشه‌اي مجروح شده است، دو فرد مسلح از فاصله‌اي بسيار نزديک، 12 گلوله به صورت پاتريک شليک کرده و وي را به طور فجيعي به قتل مي‌رسانند. تنها 6 گلوله مستقيم به سر او اصابت کرده بود. بعده‌ها مشخص شد تفنگ‌هايي که اين دو نفر استفاده کرده بودند متعلق به ارتش انگليس بوده است. تيراندازي به گونه‌اي بودند که چهره پاتريک به کلي نابود شده بود.
 

یک ماه حبس مجازات زنی که برای قاضی دادگاه شکلک درآورد +عکس


یک زن سارق که به خاطر در اختیار داشتن مواد مخدر دستگیر شده بود، به خاطر شکلک درآوردن به قاضی دادگاهی در امریکا به 30 روز حبس محکوم شد.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، "پنه‌لوپه" سوتر هنگامی که دستگیر شد مقداری مواد مخدر و قرض «زاناکس» با خود داشت. روز گذشته او با حضور در دادگاه برای قاضی ادا درآورد و او را ناراحت و عصبانی کرد.

قاضی نیز هنگام صدور حکم او علاوه بر پرداخت جریمه 10 هزار دلاری 30 روز حبس اجباری هم به خاطر رفتار توهین‌آمیزش برای وی تعیین کرد.

قاضی معتقد است که این زن دزد قصد تحقیر دادگاه و هیأت‌منصفه را داشته است. فیلم‌‌های گرفته شده لحظات مسخره کردن قاضی توسط متهم را نشان می‌دهد.

در طول دادرسی پرونده پنه‌لوپه، قاضی از او سؤال کرده است که آیا او طی 24 ساعت گذشته مواد مخدر مصرف کرده است و پنه‌لوپه این موضوع را رد کرده و بیان کرده که حالش بسیار نرمال و خوب است.

با وجود این متهم در حالی که می‌خندیده برای قاضی و هیأت‌منصفه دست تکان داده و از آنها خداحافظی کرده است.

آمریکا چگونه می خواهد جمعیت جهان را کنترل کند؟


چه کشوری پیش از دیگران سیاست کنترل جمعیت را اتخاذ کرد؟ اهداف پنهان ترویج سیاست کنترل جمعیت چه بود؟ چه افرادی در این سیاست مرموز نقش داشتند؟ نقش بانک جهانی در این میان چه بود؟ برای واکاوی بیشتر این سیاست مرموز با گزارش ویژه مشرق همراه باشید.
گروه گزارش ویژه مشرق؛ اکثر مکاتب سیاسی و علمی مدرن دنیای غرب علی رغم تفاوت ها و تضادهای عمیقی که با یکدیگر دارند در یک موضوع به اتفاق نظر مشکوکی می رسند. میلیتاریسم، امپریالیسم، راسیزم، پرمون گرایی رادیکال، بیگانه ترسی، سوسیالیزم و کمونیسم و دیگر ایدئولوژی های مشابه نوعی جهان بینی ضد انسانی را ترویج می کنند که در آن نژاد انسانی چیزی در حد حشرات موذی دیده می شود که خواسته ها و اشتهای بی حد و حصر او نظم طبیعی را به خطر می اندازد و در نتیجه اتخاذ تدابیر سخت گیرانه ای برای محدود کردن آن ضروری است.

توماس مالتوس

توماس مالتوس (1766-1834) اقتصاد دان انگلیسی را می توان پدر این دیدگاه دانست. مالتوس کسی بود که پایه های شبه علمی برای این نوع نگاه به انسان را فراهم کرد. تئوری او می گوید منابع غذایی در دسترس هیچگاه کفاف زاد و ولد انسان را نمی دهد.

همین جمله بدبینانه مالتوس و محاسبات آماری او برای اثبات این تئوری کافی بود تا انگلستان در آن زمان سیاست های سخت گیرانه ای را پیش بگیرد که موجب قحطی زدگی و گرسنگی میلیون ها انسان در ایرلند و هندوستان شد.

مالتوس معتقد بود رشد جمعیت انسانی بدون هیچ شک و شبهه ای همیشه به فقر و قحطی منجر می شود. با این که این نظریه در تضاد با واقعیت های تاریخی ای است که نشان می دهند افزایش جمعیت موجب بالا رفتن استانداردهای زندگی شده است؛ در قرن بیستم و هم اکنون در قرن بیست و یکم نیز عده ای از رهبران سیاسی و روشنفکران معتقد به آن هستند.

مالتوس معتقد بود زاد و ولد انسان همیشه بیش از مقداری است که منابع غذایی آن تامین شود.

دکترین آمریکایی کنترل جمعیت جهان مهلک ترین تاثیرپذیری از این نظریه را در دهه های اخیر به نمایش گذاشته است. نومالتوسیزم قرن بیستم خود را در نوشته های بوم شناسی با نام پائول ارلیش (Paul R. Ehrlich) نشان داد.

 کتاب «بمب جمعیت» او که در سال 1968 انتشار یافت به عنوان کتاب مقدس معتقدان به تئوری ضد انسانی کاهش جمعیت عمل کرد. در این کتاب ارلیش در مورد ازدیاد نوع بشر هشدار داده و دولت آمریکا را تشویق می کند تا تدابیر کنترل جمعیتی سخت گیرانه ای به کار بندد. ارلیش از دولت آمریکا می خواهد هم در داخل کشور و هم در کشورهای جهان سوم سیاست هایی را برای کاهش نرخ رشد نوع بشر اتخاذ کند.پیشنهادهای ارلیش به سرعت مورد توجه برنامه ریزان سیاست های خارجی آمریکا قرار گرفت. ناگفته نماند که جان هولدرن (John Holdren) مشاور علمی اوباما از شاگردان و همکاران ارلیش است.

پائول ارلیش نویسنده کتاب بمب جمعیت

 تا میانه دهه 60 منابع مالی برنامه های کنترل جمعیت آمریکا هم در داخل و هم در خارج از کشور توسط سازمان های خصوصی تامین می شد. ارگان هایی مانند شورای جمعیت و تنظیم خانواده از پرکارترین سازمان ها در این زمینه بودند که ارتباط عمیقی با برنامه های پشت پرده اصلاح نژاد انسانی داشتند.
با این که بنیادهای یهودی راکفلر، فورد و میلبنک سالانه میلیون ها دلار به این سازمان ها کمک می کردند؛ دلارهای تخصیص داده شده نمی توانست اشتهای سیری ناپذیر برنامه کنترل جمعیت جهان را تامین کند.

در نتیجه در نیمه دوم دهه 60 کنگره آمریکا برای پاسخ به عطش کنترل جمعیت سیاست های ضد بشری وارد معرکه شد و برای کاهش جمعیت در داخل و خارج از کشور بودجه های فدرال را تصویب کرد. بدین ترتیب ناگهان صدها میلیون دلار وارد این برنامه ضد بشری شد که به تدریج به میلیاردها دلار رسید و در برنامه های سقط جنین و عقیم سازی اجباری هزینه گردید.

جان هولدرن (شاگرد ارلیش) هم اکنون مشاور علمی اوباماست

از اولین اهداف این برنامه، جمعیت های غیر سفید پوست و جهان سومی های ساکن در خود آمریکا بود. سرخپوست های بومی از اولین قربانیان نومالتوسیزم رایج در نظام آمریکا بودند. در سال 1966 در تمامی بیمارستان های مربوط به سرخپوستان برنامه عقیم سازی در دستور کار قرار گرفت.

در سال 2005 آنجلا فرنکس (Angela Franks) در کتاب خود در این مورد می نویسد که این عقیم سازی بدون اطلاع و رضایت افراد انجام می گرفت و تا سال 1977 حدود یک چهارم زنان سرخپوستی که به هر دلیلی به بیمارستانی در اوکلاهاما مراجعه کرده اند عقیم شده اند. شواهدی در دست است که نشان می دهد گاهی برنامه عقیم سازی بر روی جمعیت یا قبیله خاصی متمرکز می شده است. برای مثال در طی دهه 70 تمامی زنان قبیله کاو در اوکلاهاما توسط پزشکان عقیم شدند.

در یک برنامه دیگر که در کلینیک های مخصوص افراد فقر اجرا شد مراجعه کنندگان به این مراکز بدون این که متوجه شوند عقیم می شدند. مسئول این برنامه اداره فرصت های اقتصادی آمریکا بود که اکثرا سیاه پوستان فقیر را نشانه گرفته بود. این برنامه هم چنین در بخشی از پورتو ریکو که تحت حاکمیت آمریکا بود نیز اجرا شد. گزارش ها نشان می دهد در سال 1975 یک سوم از زنان این بخش عقیم شدند.

اما سنگین ترین بخش برنامه کنترل جمعیت جهان نه در آمریکا که در خارج از مرزهای این کشور در حال اجرا بود. در دوران جنگ سرد و تبلیغات کمونیست ها در اقصی نقاط جهان، مردم کشورهای فقیر بیشترین تمایل را به نظام کمونیستی نشان می دادند. این تمایل از دید آمریکایی ها به مثابه زنگ خطری برای گسترش کمونیسم در جهان بود. در نتیجه یکی از اهداف کاهش جمعیت جهان سوم کاستن از نیروهایی بود که می توانستند به طور بالقوه به خدمت کمونیسم درآیند.

نیویورک تایمز رشد جمعیت را به خطر اندازنده صلح جهانی معرفی می کند.

تحلیلگران شرکت رند در آن زمان برای رئیس جمهور وقت آمریکا، لیندون جانسون، گزارشی تهیه کردند که در آن محاسبات مغرضانه ای انجام شده بود تا به اثبات رساند که کودکان متولد شده در جهان سوم دارای ارزش اقتصادی منفی هستند!! در نتیجه با تولد کودکان بیشتر در کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین، فقر در این کشورها گسترده تر می شود و نیز جمعیت انبوهی به وجود می آید که از طبقه کارگر بوده و آماده رهبری شدن توسط سوسیالیت ها و انقلاب ها کمونیستی هستند. بر این اساس بدیهی است هیچ دولتی نباید اجازه بدهد فقر در بین مردمش گسترش یابد و درنتیجه باید از افزایش جمعیت کشور خود جلوگیری کند.

از پوسترهای تبلیغاتی برای کاهش جمعیت در آمریکا:
 برخی به دنیا می آیند که باری به دوش دیگران باشند.

طبق این تجزیه و تحلیل ها جانسون به این نتیجه رسید که «5 دلار سرمایه گذاری در کنترل جمعیت پر سود تر از 100 دلار سرمایه گذاری در رشد اقتصادی است». متعاقب حمایت دولت جانسون از برنامه های کاهش جمعیت جهانی، کنگره آمریکا نتوانست خود را از افتخار مشارکت در این جنایت محروم کند و در سال 1966 قانونی را به تصویب رساند که طبق آن بودجه ویژه ای در اختیار آژانس توسعه بین المللی آمریکا قرار گرفت تا در برنامه های کنترل جمعیت در خارج از کشور هزینه کند.

طبق این قانون مقرر شد که تمامی کمک های مالی دولت آمریکا به کشورهای دیگر منوط به سطح ابتکارات و تمایل دولت های آنها برای کنترل جمعیت خواهد بود. به عبارت دیگر حاکمانی که در جهان سوم آمریکا را در عقیم کردن جمعیت های فقیر کشور خود کمک می کردند؛ مشوق های فراوانی به دست می آوردند و دولت هایی هم که همکاری های لازم را انجام نمی دادند؛ با مشکل مواجه می شدند. طبیعتا با توجه به ماهیت دولت های جهان سوم پیش بردن چنین طرحی برای آمریکا سخت نبود و هولوکاست واقعی کنترل جمعیت با موفقیت به دست آمریکایی ها به اجرا گذاشته شد.

با تاسیس اداره جمعیت در آژانس توسعه بین المللی آمریکا در سال 1966، دکتر رونهولت (Reimert Thorolf Ravenholt) ریاست آن را به عهده گرفت و تا سال 1979 در این پست باقی ماند. این اداره توانست با صرف میلیاردها دلار یک امپراطوری قدرتمند جهانی برای شبکه یکپارچه برنامه های کنترل جمعیت جهان ایجاد کند و به وجود آمدن انسان هایی که نظام آمریکا "نامطلوب" توصیف می کرد را متوقف سازد.

از نشان های برنامه کنترل جمعیت برای تبلیغ تک فرزندی.

رونهولت فردی جامعه گریز بود که دکترای همه گیر شناسی داشت و ظاهرا بارداری زنان را هم مانند آبله یا تب زرد نوعی بیماری تصور می کرد که باید ریشه آن را از بین برد. بر همین اساس عقیم سازی زنان بیشترین توجه او را جلب کرده بود.

او در این کار آنچنان شدت عملی نشان می داد که گاه موجب تنفر و اشمئزاز همکارانش می شد. برای مثال اطلاعات کارت ویزیت او بر روی یک کاندوم چاپ شده بود! رونهولت این کارت ویزیت را با یک حس لذت و سرافرازی به تمامی مراجعانش تقدیم می کرد. او کاری های تبلیغاتی جلفی نیز برای تبلیغ عدم باردار شدن زنان انجام می داد.

برای مثال رونهولت برای جشن های یادمان 200 سالگی تاسیس آمریکا دستور داد میلیون ها نوع از کاندوم هایی که روی آن پرچم رنگی آمریکا چاپ شده بود تهیه شود و در همه سازمان های کنترل جمعیت تحت مدیریتش در سراسر جهان پخش شود! او به وفور در مورد راهکارهای پخش مقادیر بیشتری از قرص های ضد حاملگی سخن می گفت و از هر فرصتی برای ژاژخایی در مورد برنامه های ضد انسانی اش استفاده می کرد. او در مصاحبه ای گفته بود یک چهارم از تمامی زنان بارور جهان باید عقیم شوند تا برنامه های آمریکا برای کنترل جمعیت جهان به اهداف خود برسد و آمریکا بتواند نظام اقتصادی مد نظر خود را حفظ کند.

رونهولت یک نژادپرست بود و دیدگاه های نژادپرستانه خود را در تمامی برنامه های کنترل جمعیت تسری می داد. سیاهان را هنوز برده می دید و چنان که در سال 2000 گفته است معتقد بود که: «سیاهان آمریکایی باید از بخت و اقبال خود ممنون باشند که در قرون اولیه برده داری رایج بوده است. چون اگر چنین نبود؛ این سیاهان آمریکایی امروز وجود نداشتند زیرا که اجداد آنها به جای فروخته شدن به برده داران به دست دشمنان سیاه پوست خود کشته می شدند».

سخنی از پاپ ژان پل دوم علیه سقط جنین:
ملتی که خود کودکان خود را می کشد، ملت بدون فرداست.

رونهولت به عنوان رهبر برنامه آمریکایی کنترل جمعیت جهان، خود با شرکت های داروسازی و
ادامه نوشته

بازخوانی اهداف ضد جمعیتی ممنوعیت استفاده از DDT + تصاویر


DDT چه نوع ماده ای است؟ آیا استفاده از آن برای سلامت انسان مضر است یا نه؟ دلیل اصرار شدید نهادها و سازمانهای غربی برای حذف DTT از رده آفت کش ها چه بود؟ DDT چه ازتباطی با مبحث کنترل جمعیت دارد؟ با گزارش ویژه مشرق همراه باشید تا به ارزش جان انسان ها نزد سیاستمداران غربی پی ببرید.


 
گروه گزارش ویژه مشرق؛ تاملی کوتاه در آنچه که در بیست و چهارم سپتامبر 1944 از زبان یگانه مکار سیاست انگلستان، وینستون چرچیل جاری شده است کافیست تا ما را به مروری بر صفحه های سیاهی از تاریخ در مورد ماده DDT وا دارد:

چرچیل می گوید: «ما عوامل پیشگیری فراوانی علیه بیماری های گرمسیری و حمله تمامی انواع حشرات از شپش گرفته تا پشه ها و عقب راندن آن ها کشف کرده ایم. DDT پودر فوق العاده ای است که کاملا بررسی و آزمایش شده و نشان داده شده است که نتایج اعجاب انگیزی دارد و بعد از این در حجم های عمده توسط نیروهای بریتانیایی در برمه و نیروهای آمریکایی و استرالیایی در اقیانوسیه و هند در تمامی مناطق استفاده خواهد شد». در این گزارش به اهداف پشت پرده جمعیت زدایی با اعلام ممنوعیت استفاده از DDT خواهیم پرداخت.

چرچیل اولین سیاست مداری بود که در مورد اهمیت DDT صحبت کرد.

DDT آفت کشی بود که برای اولین بار در سال 1874 ساخته شد ولی با توجه به عدم شناسایی کامل ساختار و فعالیت آن تا سال 1930 توجهی به آن نشد. در اواخر دهه سی میلادی، پائول موللر (Paul H. Müller) قابلیت DDT برای کشتن حشرات موذی را معرفی کرد. با توجه به اثرات اعجاب انگیز این ماده در کاهش مرگ و میر انسان ها و نیز افزایش تولیدات کشاورزی، موللر در سال 1948 جایزه نوبل پزشکی را برنده شد. ویکتور فرولیشر (Victor Froelicher) که با کارهای موللر آشنا بود؛ در اکتبر 1942، DDT را به اداره تحقیقات و توسعه علمی ارتش آمریکا معرفی کرد. با بررسی کارهای موللر، کارشناسان ارتش آمریکا با زیرکی تمام به اهمیت فوق العاده DDT پی بردند.

پائول موللر به دلیل تحقیقاتش بر روی DDT جایزه نوبل گرفت.



ویکتور فرولیشر اطلاعات DDT را به ارتش آمریکا انتقال داد.

 در آن دوران بیماری مالاریا نیروهای دریایی آمریکا را که درگیر کشمکش با نیروی دریایی ژاپن بودند از پا انداخته بود. بلافاصله ارتش وارد مذاکره با کارخانه های سم سازی شد تا DDT را به صورت انبوه تولید کرده و از آن برای مقابله با گسترش بیماری مالاریا بین تفنگداران دریایی آمریکا استفاده کند. به علاوه ارتش آمریکا از DDT برای ضد عفونی کردن تمامی مناطق جنگی پس گرفته شده از آلمانی ها نیز استفاده کرد. برای مثال پس از عقب نشینی ارتش آلمان از ایتالیا، نیروهای آمریکایی با استفاده از DDT بیماری های واگیردار قابل انتقال با حشرات و جوندگان را در شهرهای این کشور کنترل کردند و توانستند از مرگ و میر افراد غیر نظامی فراوانی جلوگیری کنند.

ارتش آمریکا به سرعت متوجه قابلیت DDT در جبهه های جنگ شد.   
             
در اواخر جنگ جهانی دوم این ماده فقط در مناطق جنگی کاربرد داشت؛ اما با پایان یافتن جنگ و با توجه به کارایی فوق العاده آن، DDT در اختیار آژانس های بهداشت عمومی سراسر جهان قرار گرفت. از آنجا که درصد بالایی از بیماری های عفونی شناخته شده انسان توسط حشرات منتقل می شد؛ استفاده از DDT برای کشتن حشرات امری معقول به نظر می رسید. هم چنین حشرات، موجب از بین رفتن محصولات کشاورزی و قحطی و گرسنگی هم می شدند. به همین دلیل DDT به عنوان یک ناجی بزرگ مطرح شد که علاوه بر جلوگیری از کشتار انسان ها توسط عوامل بیماری زا به افزایش تولید غذا نیز کمک می کرد.

در اواخر جنگ دوم جهانی از DDT برای مبارزه با بیماری ها در مناطق جنگ زده استفاده شد.

 آمریکا از اولین کشورهایی بود که از  DDT  در اهداف غیر نظامی بهره برد. از سال 1946 سازمان بهداشت عمومی آمریکا از DDT برای مبارزه با مالاریا استفاده کرد. پروژه موفقیت آمیز بود تا جایی که در سال 1952 فقط دو مورد از ابتلا به مالاریا از سراسر آمریکا گزارش شد. کشورهای دیگر به سرعت از آمریکا الگوبرداری کرده و به استفاده گسترده از DDT روی آوردند. کارخانه های بزرگی برای تولید آن ساخته شد و کشورهای جهان سوم با توجه به قیمت ارزان آن به راحتی می توانستند آن را خریده و استفاده کنند.

پس ازجنگ استفاده غیر نظامی از DDT شروع شد.

در نیمه دهه 50 مالاریا در اروپا ریشه کن شد و تعداد مبتلایان به مالاریا در آفریقای جنوبی 80 درصد کاهش یافت. در سال 1946 حدود 2 میلیون و 800 هزار نفر در سریلانکا مبتلا به مالاریا بودند که با استفاده از DDT این تعداد در سال 1963 به رقم اعجاب انگیز 17 نفر رسید. DDT مرگ و میر مالاریا در هند را نیز به صفر رساند. در کل DDT توانست ابتلا به مالاریا را در آسیا و آمریکای لاتین 99 درصد کاهش دهد.

DDT توانست مرگ و میر ناشی از بیماری های منتقله با حشرات را به شدت کاهش دهد.

 با این حال نگاه به DDT با ظهور مشکوک راشل کارسون (Rachel Carson) و نوشته هایش که سرتاسر سوء استفاده از علم و علمی جلوه دادن یک سری فرضیات بود؛ راه دیگری در پیش گرفت. در سال 1958 ویراستار یک مجله آمریکایی از راشل خواست که به عنوان یک زیست شناس مطالبی را در مورد حمایت از طبیعت و مضرات استفاده از DDT بنویسد. راشل شروع به نوشتن سلسه خذعبلاتی کرد که در سال 1962 به صورت کتابی با نام بهار خاموش به چاپ رسید. راشل در این کتاب با آب و تاب فراوان از شهری سخن می گوید که مردم آن مسموم شده اند و بهار در آنجا خاموش است زیرا تمامی پرندگان به دلیل استفاده از حشره کش هایی مانند DDT مرده اند! 

اعلام خطر و دروغ پردازی علیه DDT توسط راشل کارسون و دست های پشت پرده هدایت کننده او شروع شد.

این کتاب از بنیه علمی برخوردار نبود و اطلاعات غلط و بی پایه ای در مورد انقراض جانداران در اثر استفاده از DDT ارائه می داد و ادعا می کرد این ماده سرطان زا است؛ موضوعی که هیچ گاه به اثبات نرسید. وحشت انتشار داده شده توسط این کتاب و مانور رسانه ای قوی پشتیبانی کننده آن ترس از DDT را به خارج از مرزهای آمریکا کشاند. طبق هشدارهای کارسون برخی دولت ها استفاده از DDT را برای مبارزه با مالاریا ممنوع اعلام کردند. نتایج وحشتناک بود.

هجمه رسانه ای شدیدی علیه DDT به راه افتاد.

 برای مثال در سیرالئون که در سال 1963 فقط 17 مورد مرگ در اثر مالاریا گزارش شده بود؛ ممنوعیت استفاده از DDT در سال 1964،
/
ادامه نوشته

مروری بر چهارصد سال جنایات بریتانیای کبیر + عکس


با چهارصد سال تاريخ استعماري سراسر جنايت و شكنجه و نسل‌كشي انگلستان چقدر آشناييد؟ آيا مي‌دانيد طي استعمار انگلستان بر كشور هند چند ميليون نفر به دليل سياست‌هاي استعماري اين كشور كشته شدند؟ براي مرور گوشه‌اي از تاريخ ننگين چهارصدساله استعمار انگليس با گزارش ويژه مشرق همراه شويد.
گروه گزارش‌ ویژه مشرق؛ اعطای جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا بار دیگر سیاسی بودن این جایزه را به جهانیان اثبات کرد. گرچه سازمان های بین المللی بسیاری از جمله دفتر دائمی صلح بین الملل، صلیب سرخ جهانی، کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، سازمان یونیسف و سازمان بین‌ المللی کار از جمله نهادهایی بوده اند که در دهه های گذشته جایزه صلح نوبل را دریافت کرده اند، اما موارد بسیاری نظیر اعطای این جایزه به مقامات رژیم اشغالگر صهیونیستی و اکنون اتحادیه اروپا، نگرش حقوق بشری این کمیته به شدت زیر سوال برده است.

مراسم اهدای جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا

در این گزارش به سوابق ضد بشری بریتانیا که دارای یکی از سیاه‌ترین کارنامه‌های استعماری در اروپاست خواهیم پرداخت. لازم به ذکر است بدلیل کثرت موارد نقض حقوق بشر و جنایات انگلستان طی دوره‌های استعمار خود بر کشورهای جهان، تنها عمده‌ترین و مهمترین موارد آن اجمالا در این گزارش ذکر شده است.


آغاز استعمار انگلستان در آسیا

تاریخ آغاز استعمار - نوین - را می‌توان از قرن 15 و 16 میلادی دانست که امپراتوری بریتانیا در سال 1599 با تاسیس کمپانی هند شرقی اين كمپاني پايه‌‏هاي سلطه استعماري بريتانيا بر مناطق زرخيز جنوب آسيا را تحكيم كرد و از آن پس، كليه عمليات استعماري و روابط سلطه‏‌گرانه انگليس با ملل جنوب آسيا، از طريق كمپاني هند شرقي انجام مي‏شد. نفوذ و سلطه عميق بریتانیا بر هند، پس از گذشت سه قرن از تأسيس اين كمپاني، موجب شد تا هند به عنوان بخشي از امپراتوری بریتانیا اعلام شود و ملكه ويكتوريا به عنوان امپراتوريس هند و انگليس، تاج‏گذاري نمايد. اين دوران، دوران غارت مردم هند توسط انگلستان محسوب مي‏شود كه در پوشش روابط اقتصادي و تجارت و بازرگاني، زمينه‏‌ساز نفوذ سياسي در اين سرزمين گرديد.

ویل دورانت درباره هند و به طور کلی شرق در برابر غرب می نویسد: «به خاطر داشته باشیم که مردم شمال هند یعنی نیمه مهمتر هند با یونانی ها، رومی ها و خود ما هم نژاد هستند یعنی از همان نژاد هند و اروپایی یا آریایی هستند.»(ص۱۴) زبان سانسکریت ریشه زبان اروپایی است.

وی یادآور می شود که ریاضیات هندی چگونه توسط اعراب وارد غرب گردید و همچنین پرداختن به مسائل دیگری چون فلسفه، مذهب و تمدن در هند و به طور عام در شرق، که در جای خود قابل توجه است. در ادامه وی به این نکته اشاره دارد که چگونه هندوستان توسط دزدان دریایی انگلیسی و فرانسوی مورد تهاجم و غارت قرار گرفت و استعمار و استثمار چگونه در این کشور غلبه یافت و مردم این سرزمین را در خود فروکشاند. وی می نویسد که انگلیسی ها همه چیز را در هندوستان به فروش می رساندند آنها حتی حاکمان ایالت ها را با دریافت رشوه به قدرت می رساندند، و هندوها را وادار می کردند گران بخرند و ارزان بفروشند و این سیاست امپریالیستی بود که سبب گردید ۳۰ میلیون هندی در کلکته به اوج بدبختی برسند.

سیاست امپریالیستی انگلستان 30 میلیون هندی در کلکته را به اوج بدبختی رساند

طی اشغال هند توسط نیروهای بریتانیا،‌بر اساس منابع مختلف تاریخی، در دهه 1770 میلادی بیش از 10 میلیون هندی تنها در ایالت بنگال این کشور، بر اثر قحطی و گرسنگی، بیماری، بدرفتاری و شکنجه به دست نظامیان انگلیس و یا بر اثر فشار کار اجباری جان خود را از دست دادند.

ویل دورانت در ادامه به این مسئله اشاره می کند، به رغم این که انگلیسی ها برای ثبات نظام فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بریتانیا در هندوستان اقداماتی را انجام دادند ولی هندوها نیز از آن بهره مند گردیدند که می توان این اقدامات را این گونه برشمرد: ۱- منسوخ شدن رسم «سوتی»(سوزاندن زنان بعد از مرگ شوهرانشان) ۲- وارد کردن تشکیلات سازمانی به نهادهای رسمی هندوها ۳- منسوخ کردن نظام برده داری (که هندوها بهای گزافی را برای آن پرداختند) ۴- احداث راه آهن (برای اهداف تجاری و نظامی)۵- وارد کردن علم و تکنولوژی غرب به هندوستان. وی سیستم طبقاتی هند را نیز مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد ولی نکته قابل توجه سیستم مالیاتی بود که انگلیسی های متجاوز در هند ایجاد کرده بودند.

10 میلیون هندی در دهه 1770 تنها در ایالت بنگال بر اثر استعمار انگلیس جان خود را از دست دادند

در حقیقت هندی ها می بایست در کشور خود به انگلیسی ها مالیات می پرداختند؛ «درصد مالیات ها نسبت به تولید ناخالص ملی در هند بیشتر از هر کشور دیگری در دنیا است تا همین اواخر این رقم معادل دو برابر درصد مالیات ها در انگلیس و سه برابر اسکاتلند بود.» انگلیسی ها به واسطه این مالیات های سنگین، هزینه سربازان هندی را، برای سلطه بر کل این شبه قاره تامین می کردند و بدون صرف هیچ هزینه اقتصادی و انسانی توانستند خود را بر کل هندوستان مسلط سازند، در حقیقت از خود هندی ها برای استعمار و استثمار هندوستان بهره بردند. وی معتقد است که هندوها در برابر این همه ستم هیچ فریادرسی نداشتند. ویل دورانت در ادامه به چگونگی انهدام اقتصادی هندوستان می پردازد و می نویسد: «شرایط اقتصادی هند نتیجه اجتناب ناپذیر استثمار سیاسی آن است.»

از سال 1942 نیز قحطی دیگری به دلیل تصمیم استعماری دولت بریتانیا و شخص چرچیل در هندوستان به وقوع پیوست که در حدود 5 میلیون هندی دیگر را به کام مرگ کشاند. طی سال‌های 1942 تا 1944 بین 3/5 تا 5 میلیون هندی بر اثر قحطی جان باختند. به دستور چرچیل در این سال‌ها، تمامی کشتی‌هایی که برای انتقال مواد غذایی به هند مورد استفاده قرار می‌گرفت، به انتقال تجهیزات و آذوقه برای نیروهای نظامی انگلستان در شمال آفریقا به کار گرفته شدند و بدین ترتیب قحطی بزرگی این بار نیز در ایالت بنگال هند جان میلیون‌ها هندی را گرفت.

در حدود 5 میلیون هندی طی سال‌های 1942 تا 1944 بدلیل گرسنگی جان باختند.


گسترش استعمار به آفریقا

در پايان جنگ هاي ناپلئون در سال 1814 ميلادي، بريتانيا مستعمره هلندي "كيپ" در آفريقاي جنوبي را اشغال كرد. مهاجران هلندي كه بوئرها ناميده مي‌شدند (بوئرها در زبان هلندي به معني كشاورزان است) مي‌خواستند رسوم و مذهب كالوينيست خود را حفظ كنند. بنابراين آنها از كيپ مهاجرت كرده و با كاروان بزرگي از گاري‌ها كه توسط گاوها كشيده مي‌شدند راه شمال را درپيش گرفتند. بوئرها در سر راه خود به قبايل "زولو" برخورد كردند. جنگ‌هاي بي وقفه‌اي بين بوئرها و قبايل زولو رخ مي‌دهد.

زولو در لغت به معنای "آسمان" است. زولوها یکی از تیره‌های نژادی و زبانی در آفریقا بودند که طی سال‌های ۱۸۳۰-۱۸۳۹ با بوئرها در جنگ بود، و سرانجام در سال ۱۸۸۰ مغلوب بریتانیا شدند.

جنگ از ۱۶ دسامبر ۱۸۸۰ آغاز شد. در دور اول جنگ، انگلیسی ها شكست خوردند و فرمانده آنان ژنرال «كالی» نیز كشته شد. ویلیام گلدستون نخست وزیر وقت انگلستان كه چنین دید و به واقعیت پی برد، از در سازش وارد شد و خود مختاری ترانسوال را بپذیرفت.

پس از كشف طلا در ترانسوال، هزاران انگلیسی برای كار در معادن وارد این منطقه شدند و شهر ژوهانسبورگ یك روزه ساخته شد.

بوئرها كه چنین دیدند بر كارگران غیر بومی و شركت های انگلیسی استخراج طلا، مالیات سنگین بستند و تازه واردین را از شركت در انتخابات و كسب مقام دولتی در آن منطقه محروم كردند. این وضعیت، باعث اعتراض معدنداران شد و به وزارت مستعمرات در لندن شكایت بردند. این وزارت به دولت محلی بوئرها اولتیماتوم داد كه به آن توجه نشد. به دستور لندن نیروی نظامی انگلستان مستقر در «كیپ» وارد عمل شد و دور دوم جنگ از یازدهم اكتبر ۱۸۹۹ آغاز گردید و هر حمله نظامی انگلیسی‌ها به شكست انجامید.

این بار بوئرها از شیوه جنگ چریکی استفاده می‌كردند، لباس غیر نظامی می‌پوشیدند و از كمین‌گاه حمله می‌بردند. همچنین، این بار دولت‌های اروپایی متخاصم با انگلستان به ویژه آلمان به بوئر اسلحه برتر و آموزش نظامی می دادند، به گونه ای كه تا آخرین ماه های این جنگ ۲۹ ماهه از نیروی ۲۵۰ هزار نفری انگلستان كار موثری برنیامد. انگلستان بهترین سربازان و ژنرالهای خود از جمله ژنرال كیچنر، ژنرال كمپ ، ككویچ و رابرتز را به جنگ بوئرها فرستاده بود.

سربازان بوئر در جنگ بوئرها (1902- 1899)

جنگ در ۳۱ ماه ۱۹۰۲ با امضاد پیمان ورینیگینگ پایان یافت. دولت انگلستان طبق این پیمان ۳ میلیون پوند به بوئر ها داد، خود مختاری آنان را برسمیت شناخت و قول......

مطالب مرتبط
ادامه نوشته

کشته شدن 11 آدم ربا در شرق الجزایر در پی حمله ارتش این کشور



تصویر آرشیوی از میدان گازی این آمناس در شرق الجزایر




در پي عمليات نجات گروگان‌ها در يک ميدان گازي صحرايي در شرق الجزاير توسط ارتش اين کشور، دست کم ۷ گروگان خارجي و ۱۱ آدم ربا کشته شدند.


يک منبع امنيتي روز شنبه (۱۹ ژانويه، ۳۰ دي) گفت: «حمله (ارتش) اواسط صبح رخ داد. ۱۱ تروريست همراه با گروگان‌هاي خارجي جان خود را از دست دادند.»

تلويزيون دولتي الجزاير نيز اعلام کرد: «ارتش الجزاير ۱۱ تروريست را کشته و گروه تروريستي ۷ گروگان خارجي را به قتل رساند.»

ويکتور پونتا، نخست وزير روماني تاييد کرد که يک تبعه روماني در جريان اين حمله کشته و يکي نيز زخمي شده است؛ اين در حالي است که تابعيت ديگر افراد هنوز مورد تاييد قرار نگرفته است.

گروگان گيران اوايل روز گفته بودند که همچنان ۷ گروگان خارجي را در ميدان گازي اين آمناس واقع در شرق الجزاير در نزديکي مرز ليبي در اختيار دارند.

شبه نظاميان عضو گروه موسوم به «گردان امضا شده با خون» ۱۶ ژانويه با حمله به يک مجموعه گازي در شرق الجزاير، دو نفر را که يکي فرانسوي و ديگري انگليسي بود، کشته و باقي کارگران را ربودند. شرکت انگليسي بريتيش پتروليوم بخشي از اين مجموعه گازي را در اختيار دارد.

شبه نظاميان مسلح که به نيروهاي شورشي در کشور مالي مرتبط دانسته مي‌‎شوند، گفتند، اين حمله را در انتقام از حمايت الجزاير از عمليات نظامي تحت هدايت فرانسه در مالي ترتيب دادند.

نيروهاي ارتش الجزاير يک روز بعد اولين عمليات خود را براي نجات گروگان‌ها از دست شبه نظاميان انجام داده که طي آن ۳۰ نفر شامل ۱۲ اسير و ۱۸ آدم ربا کشته شدند. با وجود اين، اين عمليات شکست آميز خوانده شد.

الجزاير به جنگنده‌هاي فرانسوي اجازه داده است از قلمرو هوايي آن کشور براي انجام عمليات هوايي در بخش‌هاي شمالي کشور مالي که تحت کنترل نيروهاي شورشي است، استفاده کنند.

فرانسه به بهانه جلوگيري از پيشرفت شبه نظاميان در کشور مالي، ۱۱ ژانويه (۲۲ دي) مداخله نظامي در اين کشور را آغاز کرد.


اخبار مرتبط:

نخست وزیر به تحریک نفرت از بومیان متهم شد



ترسا اسپنس، رئیس گروه بومی آتاواپیسکات در ایالت آنتاریوی شمالی



گروهي از زنان کانادايي استفان هارپر، نخست وزير اين کشور را به تحريک نفرت از مردم بومي در کشور متهم کرده‌اند.

الن گابريل، عضو «زنان بومي جزيره لاک‌پشت» روز جمعه (۲۹ دي، ۱۸ ژانويه) تاکيد کرد تا به حال شاهد واکنش‌هاي نژادپرستي قوي و فزاينده عليه اعتراض‌هايي است که جنبش «تنبلي بيشتر ممنوع» براي حقوق پيمان بومي‌ها سازمان‌دهي مي‌کند.

اين در حالي است که ناکامي دولت کانادا براي پوشاندن جامه عمل به خواسته‌هاي بوميان اين کشور موجب اعتراض‌هاي زيادي در سراسر اين کشور شده است.

صدها معترض کانادايي ۲۷ دي (۱۶ ژانويه) که بسياري پرچم‌و نشانه‌هايي در دست داشتند از دولت فدرال اين کشور خواستند تا به نگراني‌هاي بوميان کانادايي توجه کند.

همچنين، معترضان چند تظاهرات ديگر در شهرهاي ديگر کانادا برگزار کردند که به بسته شدن برخي خطوط ريلي و جاده‌ها از جمله بزرگ‌راه ترانس‌کانادا و معدن شن نفتي در غرب کانادا شد.

جوامع بومي کانادا که به اقوام اوليه نيز شناخته مي‌شوند، مي‌گويند که از ناکامي دولت اتاوا در پرداختن به نارضايتي‌هاي اجتماعي و اقتصادي پيش روي يک ميليون و ۲۰۰ هزار بومي نااميد هستند.

همچنين، بوميان کانادا از لايحه سي-۴۵ (C-۴۵) که با هدف تغيير قوانين مربوط به زمين‌هاي بومي است بسيار خشمگين هستند.

اعتراض‌ها در کانادا پس از آن شدت يافت که ترسا اسپنس، رئيس گروه بومي آتاواپيسکات در ايالت آنتاريوي شمالي ۱۱ آذر (۱۱ دسامبر ۲۰۱۲) در اعتراض به نقض حقوق بوميان کانادا دست به اعتصاب زد. او خواهان برگزارس نشست بين نخست وزير کانادا، ديويد جانسون، فرماندار کل و رهبران بومي درباره مشکلات بوميان اين کشور شد.

مجمع بوميان اوليه نيز بار ديگر در خواست خود را براي برگزاري نشست با هارپر و جانسون در ۵ بهمن (۲۴ ژانويه) مطرح کرد.

اسپنس نيز روز جمعه در بيانيه‌اي اعلام کرد اگر چه شرايط جسمي او رو به ضعف است، اما هنوز مصمم است تا تشکيل نشست ۵ بهمن را ببيند.

بسياري از بوميان کانادا در شرايط بدي زندگي مي‌کنند و از نداشتن آب آشاميدني مناسب، مسکن ناکافي، اعتياد و ميزان بالاي خودکشي مواجه هستند.

م ف/م ف


اخبار مرتبط:

لارنس فریمن: قتل عام، سیاست غرب در قبال کشورهای آفریقایی

لارنس فریمن از بررسی اطلاعات اجرایی در واشنگتن

کارشناس امريکايي معتقد است که سياست غرب در قبال کشورهاي منطقه غرب قاره آفريقا سياست «قتل عام» است و غرب اجازه برقراري ثبات و رشد اقتصادي در اين منطقه را نمي‌دهد. 


فرانسه با ادعاي جلوگيري از پيشرفت شورشيان مالي که کنترل بخش‌هاي شمالي اين کشور را در اختيار دارند، از روز شنبه مداخله نظامي خود را در اين کشور آفريقايي آغاز کرده است. فرانسه اعلام کرده است که قصد دارد شمار نظاميان خود در مالي را سه برابر کند و از ۸۰۰ نيروي نظامي به ۲۵۰۰ نظامي افزايش دهد. 

از زماني که آمادو توماني توره رئيس‌جمهور مالي در تاريخ ۲۲ مارس سال ۲۰۱۲ ميلادي در جريان يک کودتا سرنگون شد، اين کشور صحنه نا آرامي و درگيري بوده است. سران کودتا مي‌گويند آنها اين کودتا را در واکنش ضعيف دولت به شورشيان الطوارق در شمال مالي که در دو ماه اخير ادامه داشته، انجام داده‌اند. 

در همين راستا لارنس فريمن از بررسي اطلاعات اجرايي در واشنگتن در گفتگو با شبکه پرس تي وي به بررسي اين موضوع پرداخته است. در اين برنامه همچنين از نظرات دو مهمان ديگر برنامه، ديويد لاولي خبرنگار و فيلم ساز در لندن و همچنين اريک درايستر موسس stopimperialism.com در نيويورک استفاده مي‌شود. آن چه در زير مي‌خوانيد، متن گفتگوي لارنس فريمن با شبکه پرس تي وي مي‌باشد : 

پرس تي وي : زماني که فرانسه حملات هوايي را به مالي آغاز کرد، تاکيد داشت که از همسايگان مالي نيز کمک خواهد گرفت اما اکنون اين گونه به نظر مي‌رسد که فرانسوا اولاند رئيس جمهور فرانسه از موضع خود کنار کشيده است؛ وي گفته بود که به اندازه کافي در مالي حضور نظامي خواهد داشت تا شورشيان را از بين ببرد و ثبات را در اين کشور برقرار کند. نظر شما درباره اين موضوع چيست؟ 

فريمن : فکر نمي‌کنم که وي از موضع خود کنار کشيده باشد. فکر مي‌کنم که مداخله نظامي فرانسه در مالي با موفقيت همراه نخواهد بود؛ اهداف اين تهاجم هنوز مشخصا عنوان نشده است؛ در حقيقت هيچ هدف راهبردي وجود ندارد. مشکل با کشورهاي همسايه، اکواس (جامعه اقتصادي کشورهاي غرب آفريقا) و بورکينا فاسو، نيجريه و نيجر اين است که آنها توانايي اين مسئله را ندارند و نمي‌توانند به آموزش اين نوع تسليحات نامتعارف به ويژه در صحرا بپردازند. 

بنابراين اين عمليات از آغاز، عملياتي شکست خورده است که با گسترش آن، در واقع مناطق ساحل، ساهارا و غرب آفريقا را در درگيري غوطه ور مي‌سازد و مشکل اينجاست که شما شاهد هستيد که دقيقا همان نيروهايي که از آنها براي سرنگوني معمر قذافي رئيس جمهور ليبي استفاده شد، يعني نيروهاي امريکايي، فرانسوي و انگليسي، در مالي نيز استفاده مي‌شود. 

آنها نقش هاي متفاوتي را بر عهده مي‌گيرند اما آنها در اين عمليات دخالت دارند و اين نشان از شکست کلي اين سياست دارد؛ به ويژه اين حقيقت جاي تامل دارد که شرايط مالي پس از سرنگوني معمر قذافي و سرازير شدن سربازان آموزش ديده و تجهيزات و سلاح ها به مناطق شمالي اين کشور، وخيم تر شده است. 

بنابراين کل رويه غرب قديمي شده است، منظورم اين رويه قتل عام عليه مردم آفريقا مي‌باشد. ما نيازمند رويه اي براي توسعه، رشد اقتصادي، احداث پروژه هاي زير بنايي به منظور ارسال آب به مناطق مختلف نيجر و استفاده از رودخانه نيجر هستيم و فکر نمي‌کنم که اين رويه اصلا براي فرانسوي ها سودي داشته باشد و فکر مي‌کنم که روبرو شدن با فجايعي مهم در آينده اي نزديک، در صورت ادامه اين رويه، دور انتظار نباشد. 

پرس تي وي : مي‌خواهم مطلبي در مخالفت با آن چه شما گفتيد مطرح کنم؛ شما گفتيد که اين جنگي نيست که فرانسه به همراه برخي از متحدانش در ناتو مي بايست در آن دخالت مي‌کردند. من از گفته هاي مدير انجمن تحقيقات استراتژيک استفاده مي‌کنم. وي گفته است که ما اين چنين جنگ هايي را براي مدت هاي طولاني تمرين کرده‌ايم؛ 

برنامه اي وجود دارد که براساس آن قرار است گروه هاي تروريستي و راهزنان را از بين ببريم. آيا به نظر شما فکر نمي‌کنيد که اين ممکن است بخشي از به اصطلاح نظم جديد ژئوپولتيک در آفريقا باشد که از ليبي آغاز شد و اکنون شاهد ادامه آن در مالي و از سوي ديگر در سوريه هستيم؟ 

فريمن : مهمان پيشين برنامه به اين سياست دورويي و کنايه آميز غرب اشاره کرد؛ درست است دولت اوباما همراه با سارکوزي و کامرون جنگي براي سرنگوني قذافي رئيس جمهور ليبي به راه انداختند و آنها با گروه هاي مبارز اسلامي در ليبي و گروه هاي ديگر و رهبران آنها در اين جنگ همراهي کردند؛ اکنون نيز ما با مبارزان به اصطلاح القاعده در مالي مبارزه مي‌کنيم که همان نيروهايي هستند که ما در ليبي به آنها ملحق شده بوديم و در حقيقت ما در سوريه نيز براي سرنگوني دولت حاکم با چنين نيروهايي همراه شده‌ايم. 

بنابراين اگر شما قصد داريد با تروريسم مبارزه کنيد، شما در حقيقت بايد به سراغ افرادي پشت پرده برويد و اکنون همه به خوبي مي‌دانند که خاندان سلطنتي سعودي که با خاندان سلطنتي انگليس و قطري ها همکاري مي‌کنند، وهابيون و سلفي ها را از نظر مالي تامين مي کنند و اين افراد که هم اکنون در بيشتر مناطق غرب آفريقا پراکنده شده‌اند، اين گروه ها را تشکيل مي‌دهند و اکنون نيز ما با چنين گروه هايي در اين منطقه مبارزه مي‌کنيم. 

بنابراين اين جنگي براي ريشه کن کردن تروريسم نيست؛ اين سومين جنگي است که فرانسه در آفريقا درگير آن شده است. سياست نخبگان مالي و اقتصادي در شهر لندن، در قبال آفريقا، قتل عام مردم است و اين سياست ها برقراري ثبات در کشورهاي منطقه غرب آفريقا را دنبال نمي‌کند. منظورم اين است که همه به خوبي مي‌دانند که مالي چقدر با ثبات بود و اين کشور از چه دموکراسي بهره مي‌برد، اما اين دموکراسي و ثبات در يک لحظه از هم پاشيد. 

شما دقيقا شاهد همين شرايط در جمهوري آفريقاي مرکزي و نيجريه هستيد و مي‌بينيد که اين کشورها دچار مشکل هستند؛ کنگو نيز دچار مشکل است؛ آفريقاي جنوبي در مشکل و بحران به سر مي برد. غرب از سياست هاي گذشته خود، سياست هايي نظير آن چه فرانکلين روزولت براي توسعه کشورهاي قدرتمند براساس مليت، توسعه اقتصادي و دموکراسي واقعي دنبال مي‌کرد، فاصله گرفته است. مردم در اين گونه کشورها مي‌توانستند در روند توسعه کشور خود مشارکت داشته باشند. 

غرب از اين سياست ها فاصله گرفته است و سياست استعمارگري انگليس بر آفريقا در واقع تا امروز ادامه داشته است و اين همان چيزي است که ما امروز تحت عنوان حملات اخير از سوي فرانسه مشاهده مي‌کنيم، اما در حقيقت اين سياست ها از حمايت هاي اوباما و کامرون نيز برخوردار بوده است. 

پرس تي وي : و البته ما هم اکنون شاهد سرايت اين مسئله به ديگر کشورها از جمله در الجزاير هستيم و شرايط در اين کشور ناآرام است. همچنين شاهد هستيم که ناآرامي و درگيري به الجزاير کشيده شده است؟ 

فريمن : اين موضوعي است که فکر مي‌کنم بسياري از مردم درباره آن به جد تفکر مي‌کنند زيرا در حقيقت کشورهاي منطقه غرب قاره آفريقا توانايي رويارويي با اين نوع تسليحات غير متعارف را ندارند. 

الجزاير تا حدودي اين توانمندي را دارد و گفته مي‌شود که الجزايري ها به نيروهاي فرانسوي اجازه داده و براي آنها مجوز صادر کرده‌اند تا از حريم هوايي اين کشور براي انجام حملات هوايي به مالي استفاده کنند. اما اين موضوع که خود الجزاير نيز در اين درگيري حضور خواهد داشت يا خير، موضوعي است که هنوز مشخص نيست. 

در ابتدا بايد گفت که آنها احتمالا به فرانسوي ها مشکوک هستند و دو طرف ... چيزي که ما آن را القاعده مغرب اسلامي و الطوارق مي‌ناميم، نيروهايي مردمي هستند که مي‌توان عليه آنها در کشور خودشان استفاده کرد. 

اما در حقيقت اين مسئله اين حقيقت را آشکار مي‌کند که هيچ هدف استراتژيک بلند مدتي درباره چگونگي عملکرد در مالي، براي چگونگي عمليات در منطقه ساحل، براي چگونگي فعاليت در کشورهاي منطقه صحرا وجود ندارد. منظور من اين است که شما شاهد يک قرن خشکسالي و قحطي در مالي بوده‌ايد و هم اکنون بيش از ۱۰ ميليون نفر در اين کشور با تهديد امنيت غذايي روبرو هستند. 

سرمايه گذاري براي به دست آوردن آب و سرمايه گذاري آن در زير ساخت ها به منظور ثمر بخش کردن اين کشور کجاست؟ اصلا چنين چيزي وجود ندارد. موضوع به اصطلاح آزادي مالي از سوي فرانسوي ها، واژه اي کاملا مبهم است و اگر شمار نيروهاي نظامي فرانسوي به ۲۵۰۰ نيروي نظامي افزايش يابد، آن موقع شاهد گسترش (ناآرامي در سراسر منطقه) خواهيد بود و من با برخي اظهارات ديگر مهمانان برنامه موافق هستم. 

اين مسئله نمي‌تواند شامل تروريسم باشد؛ اين موضوع در عوض موجب گسترش تروريسم مي‌شود. بنابراين مي‌توان گفت که رويه اي درست و صادقانه از سوي فرانسوي ها، امريکايي ها، خود شخص اوباما که به اصطلاح به پسر آفريقا معروف است و انگليسي ها به منظور کمک واقعي به آفريقا در پيش گرفته نشده است و اين مشکلي است که مردم آفريقا در چند دهه اخير از آن رنج برده‌اند. 

در سازمان من، ما تلاش داريم تا تغييراتي در اين رويه انجام دهيم؛ ما در حقيقت کشورها را به همگرايي فرا مي‌خوانيم تا با کمک هم، توسعه اقتصادي و حاکميت کاري را براي همه کشورهاي سراسر جهان از جمله کشورهاي آفريقايي به ارمغان بياوريم؛ ولي چيزي که اکنون شاهد آن هستيم، حمله به حاکميت و حمله به مردم آفريقاست و اين مسئله نمي‌تواند نتايج موثري داشته باشد و برعکس عواقبي براي مردم آفريقا و فرانسوي ها به دنبال خواهد داشت. من در اين برهه زماني بسيار بسيار براي آفريقا نگران هستم.
 

فرانسه استعمارگري نو با حرفي از جنس آزادي بيان


اولاند: فرانسه تا شکست کامل شورشیان در مالی می‌ماند
فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه


رئيس جمهور فرانسه مي‌گويد نيروهاي نظامي اين کشور پيش از شکست کامل نيروهاي شورشي، مالي را ترک نخواهند کرد.

فرانسوا اولاند، رئيس جمهور فرانسه روز سه‌شنبه (۲۶ دي، ۱۵ ژانويه) گفت که هدف اصلي مداخله نظامي فرانسه در مالي برقراري يک نظام سياسي باثبات و قدرتمند در اين کشور است.

اين در حالي است که اولاند پيشتر در همين روز اعلام کرد فرانسه شمار نيروهاي نظامي خود را براي مبارزه با شبه‌نظاميان مخالف دولت مالي در اين کشور آفريقايي افزايش مي‌دهد.

يک منبع نزديک به وزارت دفاع فرانسه گفت: «نيروهاي فرانسوي در مالي به تدريج تا ۲۵۰۰ تن افزايش خواهند يافت.»

خبر افزايش نيروهاي نظامي فرانسه در مالي پس از آن اعلام شد که فرانسوا اولاند، رئيس جمهور فرانسه گفت که در حال حاضر ۷۵۰ نظامي اين کشور در مالي مستقر هستند.

در همين حال، سازمان همکاري اسلامي ضمن درخواسب براي برقراري آتش‌بس در مالي، مداخله نظامي فرانسه در اين کشور آفريقايي را «پيش از موعد» توصيف کرد.

کميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل متحد هشدار داده است مداخله نظامي فرانسه در مالي بحران آوارگان را در اين کشور آفريقايي وخيم‌تر خواهد کرد.

آدريان ادواردز، سخنگوي کميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل متحد، گفت که در هفته گذشته نزديک به يک هزار و ۲۳۰ پناهنده از مالي به کشورهاي همسايه همچون نيجر، بورکينافاسو و موريتاني گريخته‌اند.

با اين وجود، شوراي امنيت سازمان ملل نير روز سه‌شنبه حمايت خود را از مداخله نظامي فرانسه در مالي اعلام کرد.

لئون پانه‌تا، وزير دفاع آمريکا، نيز از آمادگي ارتش ايالات متحده براي پشتيباني تدارکاتي و اطلاعاتي نيروهاي فرانسوي خبر داده است. وي گفت واشنگتن مايل است «هر گونه کمکي» را که براي بمب‌باران مواضع شورشيان نياز است در اختيار فرانسه قرار دهد.

فرانسه با ادعاي جلوگيري از پيشرفت شورشيان مالي که کنترل بخش‌هاي شمالي اين کشور را در اختيار دارند، از روز شنبه مداخله نظامي خود را در اين کشور آفريقايي آغاز کرده است.

هرج‌ومرج در مالي در پي کودتا نظامي و سقوط دولت آمادائو توماني توري، رئيس جمهور اين کشور در ۳ فروردين ۱۳۹۱? (۲۲ مارس ۲۰۱۲) افزايش يافت. رهبران کودتا گفتند که در واکنش به ناتواني دولت در مقابله با شورشيان طوارق در شمال مالي عليه آن کودتا کردند.

مالي از مستعمرات پيشين فرانسه است و دولت ديونکوندا ترائوره، رييس‌جمهور فعلي مالي، که در پي تنش‌هاي سياسي اخير تضعيف شده، براي مقابله با شورشيان افراطي شمال از فرانسه کمک خواسته است و ادعا مي‌شود عمليات نيروي هوايي فرانسه در مالي نيز به اين دليل صورت مي‌گيرد.

قتل عام مسیحیان سوریه توسط شورشیان تروریست




به گزارش اسلام تایمز ؛ در حالي‌كه عمليات قتل و ترور و مهاجرت دسته‌جمعي ساکنان مناطق شمالي و شمال غربي سوریه ادامه دارد و این روند به شکلی بسیار گسترده‌تر در روستاهاي استان "حماة"، در مرکز سوریه با زمينه‌های فرقه‌‌ای و مذهبی دنبال می‌شود، از روز جمعه مرحله جدیدی از درگيري بين گروه‌هاي مختلف تروریستی آغاز شد.



این درگیری‌ها پس از آن آغاز شد که "گردانهاي حق"، وابسته به جماعت اخوان المسلمين سوریه اقدام به غارت غنائم و فرار از محل و ترك مجروحان و اجساد كشته شدگان در ميدان جنگ کردند تا طعمه تانک‌های ارتش سوریه شوند که برای پاکسازی این مناطق از وجود این تروریست‌ها وارد عمل شده بودند.

طبق
عمليات نظامي كه منطقه شمالي و شمال غربي حماة روز گذشته شاهد آن بود، از زمان شروع بحران سورية اولين در نوع به شمار می‌آید تا بر این نکته تاکید کند كه بحران سوریه وارد مرحله "پاك سازي مذهبي" شده است.
گفته يكي از سرکردگان یکی از این گروه‌های تروریستی به نام "ابوجابر" مشابه چنین حوادثی روز گذشته نیز در منطقه "خطاب" و "طيبة الإمام" در 15 كيلومتري شمال غربي شهر حماة نيز رخ داد.

عمليات نظامي كه منطقه شمالي و شمال غربي حماة روز گذشته شاهد آن بود، از زمان شروع بحران سورية اولين در نوع به شمار می‌آید تا بر این نکته تاکید کند كه بحران سوریه وارد مرحله "پاك سازي مذهبي" شده است.



گروه‌هاي "ارتش آزاد" وابسته به " شورای نظامي انقلابي منطقه حماة" با همكاري گروه‌هاي تروریستی "جبهه یاری اهل شام"، شاخه سازمان تروریستی القاعده در سوریه و "پرچم حق" وابسته به جماعت اخوان المسلمين سوریه اقدام به كشتار و بيرون كردن دسته جمعي ساکنان مناطقي کردند كه اهالی آن را علوي‌ها تشكيل مي‌دهند.


براساس گزارش‌های به دست آمده این حملات تروریستی طی روزهای اخیر آوارگی تمام ساكنان دو روستاي مسیحی‌نشین "الطليسية" و الزغبة" نیز شدند و این موضوعی است اتاق سري مجلس نظامي حماه نیز آن را تایید کرده است. این نشان می‌دهد که خصومت گروه‌های تروریستی تنها
در بيانيه شورای نظامی حماه آمده است: "سپاس و منت مختص خدایی است که رزمندگان ما را در حمله به روستای مسیحی زغبة در نزديكي معان در منطقه حماة کمک کرد و موجب کشته شدن بيش از يك‌صد مسیحی كافر كشته و تخلیه این روستا به همراه روستاي "طليسية" از تمام سكنه آن شد".
به علوی‌ها محدود نمی‌شود،‌ بلکه پیروان دیگر ادیان از جمله مسیحیان را نیز شامل می‌شود.

جمعیت این دو روستا حدود ده هزار نفر برآورد شده است كه در فاصله 40 كيلومتري شهر حماة قرار دارند و حملات صورت گرفته علیه آنها بیش از هر چیز یادآور حملات تروریستی است که توسط تروریست‌های تندرو و افراطي در "پيشاور" پاكستان و "تورا بورا" افغانستان انجام می‌شود.

این حملات به این جهت در این مناطق درحال انجام است که منطقه "مورك" اولين منطقه در سوريه به شمار می‌آید كه عناصر "القاعدة" از افغانستان و پاكستان از تابستان سال 2011 به آن روی آورده و به کانون تجمع آنها تبدیل شده است.

در بيانيه شورای نظامی حماه آمده است: "سپاس و منت مختص خدایی است که رزمندگان ما را در حمله به روستای مسیحی زغبة در نزديكي معان در منطقه حماة کمک کرد و موجب کشته شدن بيش از يك‌صد مسیحی كافر گشته و تخلیه این روستا به همراه روستاي "طليسية" از تمام سكنه آن شد".

تروریست‌های مسلح پس از آن با اجرای سیاست زمین سوخته اقدام به از بین بردن و تخریب نيروگاه‌هاي برق و پل‌ها و راه آهن و كارخانجات عمومي و مدارس و بيمارستان‌ها کردند.

بنابر اظهار منابع نظامي آگاه، گرو‌هاي تروریستی هزاران فرد مسلح را طی روزهای
نکته مهم اينجاست كه گروه‌های تروریستی حتي به مناطق سني‌نشین نيز حمله کرده و دلیل حملات خود را "وفاداری ساکنان این مناطق به نظام" بیان کرده‌اند.
اخیر از ادلب و حلب با هدف گشودن جبهه جديد در منطقه حماة به کمک فراخوانده‌اند، چون این منطقه برای گروه‌های تروریستی و سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی خارجی و منطقه‌ای که در خاک ترکیه فعالیت می‌کنند، از اهميت استراتژيك بسیاری برخوردار است. افزون بر اینکه در اين منطقه اماكن صنعتي و نظامي حساسي مانند کارخانه‌های موشک‌سازی قرار دارد كه مورد توجه آمریکا و اسرائيل از است.

"برهان غليون" اولين كسي بود كه ماه گذشته در نامه‌اي سري به مقامات آمریکایی از وجود چنین تاسیساتی در استان حماه خبر داد. این درحالی است که رژیم صهیونیستی پیشتر ادعا کرده بود، نظام سوريه زندانیان سیاسی خود را در این منطقه به صورت مخفیانه نگهداری می‌کند.

نکته مهم اينجاست كه گروه‌های تروریستی حتي به مناطق سني‌نشین نيز حمله کرده و دلیل حملات خود را "وفاداری ساکنان این مناطق به نظام" بیان کرده‌اند.

در این راستا گروه‌های تروریستی به منطقه سنی‌نشین "قمحانة" حمله کردند، اما با مقاومت ساکنان آن مواجه شده و مجبور به عقب‌نشینی شدند.

تروریست ها در کجا و چگونه آموزش می بینند؟ + فیلم و عکس


آیا مدارس آموزش آدمکشی و ترور تنها در فیلم‌ها وجود دارد؟ این مدارس از چه زمانی تاسیس شد؟ آیا دولت ایالت متحده مبدع این مدارس بود؟ چگونه فارغ‌التحصیلان این مدرسه، در چند شب،صدها نفر را کشته و سوزاندند؟ دیکتاتورهای آمریکای لاتین در کجا آموزش دیده‌‌اند؟ برای رازگشایی از این سؤالات با گزارش ویژه مشرق همراه شوید...

به گزارش مشرق، مدرسه‌ای را تجسم کنید که به آموزش شکنجه، اینکه سربازان چگونه به راهبه‌ها تجاوز و کشیش‌های السالوادوری را به قتل برسانند می‌پردازد؛ مؤسسه‌ای که وظیفه آن آموزش چگونگی "ناپدید کردن" افراد بی‌گناه در کمال مصونیت است.

حال تصور کنید که این مدرسه با دلارهای مالیات‌دهندگان آمریکایی اداره شده و در خاک آمریکا واقع است. اما مجبور نیستید که چنین چیزهایی را تجسم نمایید زیرا "مدرسه قاره آمریکا" طی 64 سال گذشته همین کار را انجام داده است.

تاریخچه

"مدرسه قاره آمریکا" (School of the Americas) یک مؤسسه آموزشی برای سربازان آمریکای لاتین است که در پادگان بنینگ (Fort Benning) در ایالت جرجیا واقع شده. این مؤسسه در سال 2001 و پس از تصویب کنگره آمریکا به " مؤسسه نیمکره غربی برای همکاری‌های امنیتی" (WHINSEC) تغییر نام داد.[1] ریاست " مؤسسه نیمکره غربی برای همکاری‌های امنیتی" هم‌اکنون بر عهده سرهنگ فلیکس سانتیاگو (Felix Santiago) قراردارد.

آرم مؤسسه نیمکره غربی برای همکاری‌های امنیتی

مدرسه قاره آمریکا ابتدا در پاناما مستقر بود اما در سال 1984 و بر اساس مفاد مندرج در "معاهده کانال پاناما" (ماده چهار) از این کشور خارج گشته و بر اساس "معاهده بی‌طرفی و کارکرد دائمی کانال پاناما" (ماده 5) تقویت شد.

تصویر هوایی از فورت بنینگ محل استقرار مدرسه آدمکش‌هافورت گولیک، محل سابق استقرار این مدرسه در پاناما


به گفته، جرج ایلیوسا (Jorge Illueca)، رئیس‌جمهور سابق پاناما، این مدرسه "بزرگترین پایگاه بی‌ثبات‌سازی آمریکای لاتین" بود. مدرسه قاره آمریکا در تمام کشورهایی که دانش‌‌آموختگان آن پای گذارده‌اند ردی از خون و رنج بر جای گذارده است. به همین دلیل منتقدین به این مدرسه لقب "مدرسه آدمکش‌ها" را داده‌اند.

بخشی از مستند "جنگ علیه دموکراسی" که به جنایت‌های آمریکا و بالاخص دانش‌آموختگان مدرسه قاره آمریکا در آمریکای لاتین می‌پردازد

برای دانلود اینجا کلیک کنید

از سال 1946 تاکنون، مدرسه قاره آمریکا بیش از 64/000 سرباز کشورهای آمریکای لاتین را در حوزه‌هایی چون تکنیک‌های ضدشورش، تک‌تیراندازی، کماندو و جنگ روانی، اطلاعات نظامی و تاکتیک‌های بازجویی، آموزش داده است. این دانش‌آموختگان از مهارت‌های خود برای جنگ علیه مردم خودشان استفاده کرده‌اند.

در میان کسانی که توسط دانش‌آموختگان مدرسه قاره آمریکا مورد هدف قرار گرفته‌اند می‌توان به اساتید دانشگاهی، سازمان‌دهندگان اتحادیه‌ها، مددکاران مذهبی، رهبران دانشجویی و افراد دیگری که در راستای بهبود شرایط مردم‌شان تلاش می‌کنند، اشاره نمود. صدها هزار نفر از مردم آمریکای لاتین توسط افرادی که در مدرسه آدمکش‌ها آموزش دیده‌اند مورد شکنجه، تجاوز و قتل قرار گرفته، "ناپدید" و یا آواره شده‌اند.[2]

سربازان خارجی در حال آموزش در مدرسه قاره آمریکا


نقض حقوق بشر توسط فارغ‌التحصیلان مدرسه‌ آدمکش‌ها

مدرسه قاره آمریکا به علت نقض حقوق بشر دانش‌‌آموختگان آن مورد انتقادات بسیاری قرار گرفته است.[3] مسؤولان مدرسه اعلام کرده‌اند که "هیچ مدرسه‌ای را نباید به علت رفتار دانش‌آموختگان آن مسؤول قلمداد نمود."[4] به گزارش "مرکز سیاستگذاری بین‌المللی": "مدرسه قاره‌ آمریکاچندین سال آماج انتقادات قرار داشت زیرا قبل و در حین سال‌های "دکترین امنیت ملی" – سال‌های جنگ‌های کثیف آمریکای جنوبی و جنگ‌های داخلی آمریکای لاتین – تعداد زیادی از نیروهای مسلح کشورهای آمریکای لاتین را آموزش داد. این نیروها یا حکومت‌های ملی را سرنگون کردند و یا قدرت بسیاری در دستگاه حاکمه یافتند و حقوق بشر را به طور جدی در این کشورها نقض نمودند." دانش‌آموختگان این مرکز هنوز هم در گزارش‌های خبری در مورد نقض حقوق بشر در این منطقه مورد اشاره قرار می‌گیرند.


دانش‌آموختگان مدرسه قاره آمریکا: از دیکتاتورهای دست‌نشانده تا سربازان جانی

در 16 نوامبر 1989 شش کشیش یسوعی و استاد دانشگاه آمریکای مرکزی، میزبان آنها و دختر وی در نوامبر 1989، در کمپ دانشگاه آمریکای مرکزی توسط نیروهای نظامی السالوادور کشته شدند. اتهام این افراد تلاش در جهت براندازی دولت السالوادور اعلام شد. هیأت اعزامی سازمان ملل برای بررسی این حادثه اعلام کرد که 19 نفر از 27 قاتلی که در این کشتار دست داشتند جزو دانش‌آموختگان مدرسه قاره آمریکا بودند.[5]


امیلیو ماسرا، گولرمو رودریگز و امانوئل نوریگا ژنرال‌های جنایتکاری که توسط آمریکایی‌ها آموزش دیده بودند.


اما دانش‌‌آموختگان مدرسه آدمکش‌ها شامل افراد بسیار شناخته‌ شده‌تری نیز است: امانوئل نوریگا (Manuel Noriega)، دیکتاتور پاناما، قاچاقچی مواد مخدر و جاسوس سازمان سیا؛ امیلیو ماسرا (Emilio Massera)، فرمانده نیروی دریایی آرژانتین (1978-1973) و یکی از عاملین اصلی کودتای سال 1976؛ ژنرال لئوپولدو گالتیری (Lepoldo Galtieri)، آخریم دیکتاتور نظامی آرژانتین؛ ژنرال روبرتو ادواردو ویولا (Roberto Eduardo Viola)، یکی دیگر از رؤسای جمهوری آرژانتین در زمان حکومت نظامیان؛ ژنرال هوگو بانزر (Hugo Banzer)، دیکتاتور نظامی بولیوی از سال 1997 تا 2001؛ یحیی جامع، رئیس‌جهور دیکتاتور گامبیا که با کودتا به قدرت رسیده و هنوز در مسند قدرت حضور دارد؛ ژنرال گولرمو رودریگز (Guillermo Rodriguez)، دیکتاتور نظامی اکوادور بین سال‌های 1972 تا 1976 که با کودتا علیه رئیس‌جمهوری قانونی این کشور به قدرت رسید؛ روبرتو دابیبسون (Roberto D'Aubuisson)، جاسوس سیا، فرمانده جوخه مرگ السالوادور و کسی که دستور قتل اسکار رومئو (Oscar Romero) اسقف اعظم السالوادور را صادر نمود، سرهنگ خولیو آلپیرز (Julio Alpirez)، مسؤول شکنجه و قتل شهروندان بولویایی و آمریکایی؛ عاملین جنایت ال‌موزوته (El Mozote) – که طی آن چند صد نفر در یک دهکده به قتل رسیدند –و عاملین تجاوز و قتل راهبه‌های آمریکایی در السالوادور؛ [6] از هر 7 عضو سازمان مخوف اطلاعاتی شیلی در دوران دیکتاتوری پینوشه یک نفر دانش‌‌آموخته مدرسه قاره آمریکا بود. این لیست هنوز ادامه دارد.


ژنرال هوگو بانزر، ژنرال ادواردو ویولا و ژنرال لئوپولدو گالتیری؛ دیکتاتورهای که از مدرسه قاره آمریکا سربرآوردند


کشتارهای الموزوته در السالوادور و سن‌‌جوز در کلمبیا

واقعه کشتار غیر نظامیان موسوم به "ال موزوته"، در حد فاصل 11 تا 13 دسامبر سال 1981 میلادی (1360 خورشیدی) اتفاق افتاد که به گفته رئیس جمهور این کشور "بزرگترین کشتار غیر نظامیان در تاریخ معاصر آمریکای لاتین" بوده و دولت مسئول این کشتار بوده است. این کشتار که در خلال جنگ داخلی 12 ساله این کشور رخ داده بود، توسط ارتش السالوادور صورت گرفت که توسط ارتش آمریکا تعلیم داده شده و تحت حمایت آن بودند.

اجساد قربانیان ال‌موزوته که توسط فارغ‌التحصیلان مدرسه آدمکش‌ها اعدام گردیدند


ادامه نوشته

شعار «شرم بر آمریکا» در برابر سفارت واشنگتن در لندن+تصاویر



خبرگزاری فارس: ده‌ها فعال حقوق بشری انگلیسی با حضور در برابر سفارت آمریکا در لندن، خواستار تعطیلی زندان گوانتانامو شدند و علیه دولت واشنگتن شعار دادند.

خبرگزاری فارس: شعار «شرم بر آمریکا» در برابر سفارت واشنگتن در لندن+تصاویر


به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از شبکه ای‌بی‌سی، روز گذشته ده‌ها نفر از فعالان حقوق بشری انگلیس در یازدهمین سالگرد راه‌اندازی زندان گوانتانامو، در برابر سفارت آمریکا در لندن تجمع کردند.

تعدادی از افرادی که در این تظاهرات مسالمت‌آمیز حضور داشتند، لباس‌های نارنجی رنگ زندانیان گوانتانامو را به تن کرده و ماسک‌هایی از «باراک اوباما» رئیس‌جمهور آمریکا به صورت داشتند. برخی دیگر نیز به نشانه همدردی با زندانیان گوانتانامو و شکنجه‌هایی که این افراد می‌بینند، کیسه‌های مشکی‌ روی سر خود کشیده بودند.

 

درخواست برای آزادی «شاکر عامر» از جمله خواسته‌های تجمع‌کنندگان در برابر سفارت آمریکا بود. عامر آخرین انگلیسی است که همچنان در زندان گوانتانامو به سر می‌برد. عامر که اصالتا عربستانی است، سال 2001 در افغانستان بازداشت شد و از سال 2002 تاکنون در گوانتانامو به سر می‌برد.

«شرم بر آمریکا و انگلیس» و «به شکنجه پایان دهید» از جمله شعارهایی بود که در تظاهرات روز گذشته انگلیسی‌ها سر داده شد.

 

رئیس‌جمهور آمریکا در رقابت‌های انتخاباتی سال 2008 وعده داده بود که در صورت به قدرت رسیدن، زندان گوانتانامو را تعطیل کند، اما این اقدام با مخالفت کنگره آمریکا روبرو شده و این زندان همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

روز گذشته همچنین تظاهرات گسترده‌ای در واشنگتن در برابر کاخ سفید برگزار شد. تظاهرات روز گذشته که به دعوت سازمان عفو بین‌الملل صورت گرفت، شامل طیف گسترده‌ای از گروه‌های حقوق بشر فعال در آمریکا می‌شد. «لیما» پایتخت پرو نیز دیگر شهری بود که ساکنان آن ضمن حضور در برابر سفارت آمریکا، تعطیلی گوانتانامو را خواستار شدند.

صدها تن از خبرنگاران ترکیه به دلیل انتقاد از دولت در زندان هستند



صدها تن از خبرنگاران ترکیه به دلیل انتقاد از دولت در زندان هستند



از زمان روی کار آمدن رجب طیب اردوغان، بسیاری از خبرنگاران ترکیه به دلیل انتقاد از دولت تحت فشار قرار گرفته و یا زندانی شده‌اند.


به گزارش یکی از روزنامه‌های ترکیه، این کشور ناقض شماره یک آزادی سخن است و دولت آن نیز سرکوب آزادی رسانه‌ها را در سال ۲۰۱۲ بیش از پیش تشدید کرد.

در این روزنامه آمده است که شمار بسیاری از خبرنگارانِ منتقد دولت سال گذشته دستگیر شدند، چراکه اردوغان هیچ‌گونه انتقادی را تحمل نمی‌کند.

نهاد آزادی رسانه‌های کمیته حمایت از روزنامه نگاران (CPJ)، ماه گذشته ترکیه را به عنوان بزرگترین سرکوب‌گر آزادی رسانه در سال ۲۰۱۲ معرفی کرد. نهاد گزارشگران بدون مرز هم‌چنین این کشور را «بزرگترین زندان» برای خبرنگاران نام نهاد.

بر پایه گزارش کمیته حمایت از روزنامه نگاران، ترکیه از تاریخ ۱ دسامبر ۴۹ خبرنگار و هم‌چنین ده‌ها تن از گزارشگران کرد را به دلیل اتهام‌های مربوط به ترور زندانی کرده است. شماری از این افراد نیز به دلیل مداخله در توطئه‌های ضد دولتی در زندان به سر می‌برند.

ترکیه به دلیل عدم تمایز میان «آزادی سخن و تروریسم» متهم شناخته شده است.

کمیته حمایت از روزنامه نگاران در ماه اکتبر سال ۲۰۱۲، دولت رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه را به استفاده از تاکتیک‌های فشار برای ترویج خودسانسوری میان خبرنگاران متهم کرد.

پیدا و پنهان زندگی اولین رئیس مخوف ترین سازمان پلیسی دنیا + تصاویر


از زندگی قوی‌ترین مرد حکومت آمریکا در دهه‌ها 50 الی 70 چه می‌دانید؟ چگونه یک فراماسونر همجنسباز زمام امور قدرتمندترین سازمان پلیسی دنیا را به دست می‌گیرد؟ رئیس‌جمهوران آمریکا که ظاهرا قدرتمندترین افراد روی کره خاکی هستند چگونه از برکناری یکی از زیردستان خود عاجز بودند؟ با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.

گروه گزارش‌های ویژه مشرق ؛ زمانی که اداره آگاهی ایالات متحده در سال 1908 تشکیل شد یکی از بخش‌های فرعی یک سازمان نسبتا کوچک بود که زیر نظر مستقیم دادستان کل اداره می‌گشت. (اسم این سازمان در سال 1935 به اداره آگاهی فدرال (FBI) تغییر یافت) شش سال بعد اداره آگاهی فدرال یا پلیس فدرال با برخورداری از مدیری بسیار قدرتمند توانسته بود گستره حضور خود را به تمام نقاط کشور افزایش دهد.

جی ادگار هوور (J. Edgar Hoover)، رئیس این اداره در دوران حکمرانی بلامنازع و 50 ساله خود بر این سازمان یک برنامه پنهانی برای شکار تمام کسانی را آغاز نمود که دیدگاه‌هایی متفاوت با عقاید رایج و مسلط داشتند.


وی به بهانه ایجاد نظم به تعقیب فعالیت سیاه‌پوست و مدافعین حقوق مدنی پرداخت و به منظور مبارزه با شیوع کمونیسم با هر اندیشه‌ای که سعی در انتقاد از سرمایه‌داری داشت به شدت برخورد کرد. در طول 50 سال حکومت وی هیچ رئیس‌جمهوری یارای مقابله با وی را نداشت زیرا دستگاه‌ جاسوسی داخلی وی به اندازه کافی از تمام آنها اطلاعات جمع کرده بود تا وی بتواند در زمان لازم به باجگیری از هر سیاستمدار آمریکایی بپردازد. در گزارش حاضر به بررسی برخی از زوایای پنهان زندگی و کار جی ادگار هوور، اولین و قدرتمندترین رئیس تاریخ پلیس فدرال آمریکا خواهیم پرداخت.

جی ادگار هوور، رئیس تقریبا مادام‌العمر پلیس فدرال آمریکا در دفتر کارش در واشنگتن


زندگی، تحصیلات و ریاست اداره آگاهی فدرال (FBI)

ادگار هوور در روز اول سال 1895 در شهر واشنگتن دیده به جهان گشود. مادر وی یک آلمانی-سوئیس وپدر وی نیز یک انگلیسی-آلمانی بود. نکته جالب توجه اینجاست که هوور تا سال 1938 یعنی زمانی که 43 ساله بود، دارای گواهی تولد نبود.[1]

وی در سال 1916 مدرک کارشناسی حقوق را از دانشکده حقوق دانشگاه جرج واشنگتن دریافت نمود. هور در سال 1917 مدرک کارشناسی خود را در همان رشته و دانشگاه اخذ نمود.[2] هوور تمام عمر خود را در واشنگتن زندگی نمود.

جی ادگار هورر در سال 1927

او در سال ۱۹۲۴ به مقام ریاست "ادارهٔ آگاهی" که یک ادارهٔ دولتی زیر نظر وزارت دادگاستری بود منصوب گشت، او این اداره را که بعداً در ۱۹۳۵ به پلیس فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی)تغییر نام داد ظرف مدت نسبتاً کمی به یک سازمان بسیار قدرتمند تبدیل کرد که در حوزهٔ جاسوسی و اطلاعات نیز فعال بود، هوور همچنین اف‌بی‌آی را در طول جنگ سرد به‌عنوان یک ارگان ضدکمونیستی به کار انداخت، او تا پایان عمرش (۱۹۷۲) یعنی به‌مدت ۴۸ سال ریاست اف‌بی‌آی را به عهده داشت.

ادگار هوور در سال 1961


برنامه ضد اطلاعات و شروع جاسوسی از چهره‌هاو فعالین سیاسی آمریکایی

در سال 1956، ادگار هوور از تصمیمات دیوان عالی آمریکا که توانایی وزارت دادگستری برای تعقیب افراد به علت نظرات سیاسی‌شان را محدود می‌ساخت، بسیار عصبانی و ناراحت گشته بود. وی در این زمان دستور طرح و اجرای برنامه "ضد اطلاعات" (COINTELPRO) را به بهانه مبارزه با تروریسم صادر نمود.[3]

برنامه COINTELPRO در FBI اولین برنامه دولت آمریکا برای جاسوسی داخلی بود

این برنامه تا سال 1971 و به صورت سری به کار خود ادامه داد، تا اینکه با سرقت مقدار انبوهی از اسناد جمع‌آوری شده در پنسیلوانیا و افشای آنها ادگار هوور و اداره آگاهی فدرال تحت انتقاد شدید قرار گرفتند. برنامه ضد اطلاعات در ابتدا برای اخلال در فعالیت حزب کمونیست بوجود آمد اما هوور بعدها از این برنامه برای کسب اطلاعات در مورد طیف وسیعی از افراد، از مظنونین به جاسوسی گرفته تا چهره‌های مشهور فرهنگی و علمی استفاده نمود. در میان این افراد با نام‌هایی چون چارلی چاپلین، آلبرت انیشتن، مارتین لوتر کینگ، جان لنون و بسیاری دیگر مواجه می‌شویم.[4] بنا بر گزارش‌ها هوور بارها سعی نمود موجبات اخراج آلبرت انیشتن را از آمریکا به بهانه کمونیست بودن وی فراهم آورد. برخی محققین بر این باورند که روش‌های بکار رفته در برنامه ضداطلاعات شامل اقدامات خشونت‌آمیز و قتل نیز بودند.[5]

آلبرت انیشتن، چارلی چاپلین و مارتین لوتر کینگ جزو بسیار کسانی بودند که اف‌بی‌آی آنها را تحت نظر داشت

در حقیقت هوور سعی داشت اسنادی علیه تمام چهره‌های شناخته شده آمریکا چه سیاسی و چه غیرسیاسی جمع‌آوری نماید


پوشه‌های سری هوور و باجگیری از دولت و کنگره آمریکا

هوور با استفاده از شبکه گسترده جاسوسین و مأمورینی که در اختیار داشت توانست مقادیر زیادی اطلاعات خصوصی و احتمالا شرم‌آور در مورد بسیاری از افراد قدرتمند بالاخص سیاستمداران کسب نماید. اگرچه گفته می‌شود که هری ترومن،‌جان اف کندی و لیندون جانسون خواهان برکناری هوور بودند اما ظاهرا دسترسی هوور به اطلاعات بسیار حساس در مورد این افراد اجازه این کار را به آنها نمی‌داد.

اگرچه ترومن، کندی و جانسون خواهان برکناری هوور بودند اما قدرت چنین کاری را نداشتند

وی همچنین احتمالا به دلیل اطلاعاتی که در مورد سیاستمداران جمع‌آوری کرده بود از نفوذ و پشتیبانی زیادی در کنگره برخوردار بود. هوور توانست تا زمان مرگش در سال 1972 به عنوان رئیس اداره آگاهی فدرال باقی ماند. وی در زمان ریاست خود کار با هشت رئیس‌جمهوری را تجربه نمود.[6] البته اگرچه بسیاری از این رؤسای جمهور از قدرت بی‌حد و حصر هوور واهمه داشتند اما وی بسیاری اوقات به آنها کمک می‌کرد تا به اطلاعات حساس در مورد رقبای خود دست یابند و یا اینکه از افشای رسوایی‌های آنها جلوگیری می‌کرد.


نژادپرستی که سیاه پوستان را فاقد صلاحیت اداری می‌دانست

در 27 ژانویه 1988، مروین دیمالی (MervynDymally)، رئیس وقت مجمع سیاه‌پوستان کنگره، شهادتنامه هرش فرایدمن (Hirsch Friedman)، مأمور ویژه سابق اف‌بی‌آی را در کنگره ارائه نمود. وی در این شهادتنامه در مورد یکی از برنامه‌های کنگره به نام "عملیات فرومنشن" (Operation Fruehmenschen) [در آلمانی به معنای "انسان اولیه"] را افشاگری نمود: "هدف از این برنامه تحقیق و نظارت مستمر و بدون دلیل بر مقامات برجسته سیاه‌پوست انتخابی و انتصابی در سراسر آمریکا بود. من طی مکالماتی که با دیگر مأمورین پلیس فدرال داشتم بدین نتیجه رسیدم که دلیل اصلی اجرای برنامه فرومنشن این است که پلیس فدرال معتقد می‌باشد مقامات سیاه‌پوست از نظر روانی و اجتماعی دارای توانایی کافی برای اداره سازمان‌های بزرگ دولتی نیستند."

در حالیکه سیاه‌پوستان آمریکا در صدد دستیابی به حقوق انسانی خود بودند، هوور به بهانه عدم کفایت روانی و اجتماعی آنها برای اداره سازمان‌های دولتی تصمیم به جاسوسی از ایشان گرفت

در 22 ژوئن همان ماه، ایرا مورفی (Ira Murphy)، قاضی و قانونگذار سابق تنسی که تحقیقات گسترده‌ای را در مورد این عملیات انجام داده بود، طی جلسه استماع حزب دموکرات با ادای شهادت در مورد عملیات فرومنشن گفت که وی و دیگران معتقدند عملیات "تحت هدایت ریچارد نیکسون و ادگار هوور آغاز شده و تا این زمان ادامه دارد." قاضی مورفی اعلام داشت برخی از اسناد فرومنشن نشان می دهند که بیش از 300 مقام سیاه‌پوست و اقلیت تحت نظر پلیس فدرال و وزارت دادگسترس قرار داشتند. در زمان مرگ هوور در سال 1971 تنها کمتر از 1 درصد کارکنان پلیس فدرال را سیاهپوستان تشکیل می‌دادند.[7]

اوریلی، تاریخ‌نگار و متخصص رویدادهای پلیس فدرال آمریکا معتقد است که هوور همیشه یک نژادپرست بوده

کنت اوریلی (Kenneth O'Reilly)،‌محقق آمریکایی و متخصص امور پلیس فدرال، در مورد گرایشات نژادپرستانه هوور می‌نویسد،‌"جی ادگار هوور همیشه یک نژادپرست بوده است." جامعه‌ای که وی در آن متولد شده و رشد یافت جایی بود که در آن برتری سفیدپوست‌ها یک امر بدیهی محسوب می‌شد.[8] هوور این عقاید را در سراسر زندگی خود به همراه داشت و صرفا زمانی که از نظر سیاسی به نفعش بود خود را با محیط جدید تطبیق داد. بنابراین، زمانی که در اوج جنبش حقوق مدنی، ایستار و نگرش آمریکایی‌ها شروع به تغییر نمود، هوور اعلام کرد که زیر نظر نگه داشتن فعالیت حقوق مدنی سیاهپوستان و اذیت و آزار آنها بخشی از برنامه‌های پلیس فدرال برای شکار "کمونیست‌ها" است.


هوور: مارتین لوتر کینگ باید خودکشی کند!

هوور به خاطر کینه‌جویی عمیق شهرتی به هم زده بود. وی بالاخص به علت خوی نژادپرستانه خود از مارتین لوتر کینگ، رهبر جنبش حقوق مدنی سیاه‌پوستان، نفرت شدیدی به دل گرفته بود. هوور از لوتر کینگ به عنوان "خطرناک‌ترین سیاه در تاریخ این ملت" یاد می‌کرد. هوور از برنامه COINTELPROاستفاده برد تا کینگ را به صورت بیست و چهار ساعته تحت نظر بگیرد به این امید که مدرکی دال بر تمایل وی به کمونیست و یا انحرافات جنسی بیابد. پس از اینکه مدتی مکالمات کینگ به صورت غیرقانونی تحت استراق سمع قرار گرفت، هوور متقاعد شد که به مدارکی دال بر خیانت کینگ به همسر خود دست یافته است.

پلیس فدرال آمریکا به صورت غیرقانونی کینگ، رهبر جنبش مدنی سیاه‌پوستان را تحت نظر داشته و وی را برای خودکشی تحت فشار قرار داد

وی سعی کرد گزارشگران را متقاعد نماید که این مسأله را در حوزه رسانه‌ای مطرح نمایند اما اسناد و مدارک وی چنان مبهم و غیرقابل اتکاء بودند که هیچ رسانه‌ای حاضر به انجام این کار نشد. هوور در نهایت نوار ضبط شده را به دفتر مارتین لوتر کینگ فرستاده و از وی خواست که به منظور جلوگیری از افشای مکالمات دست به خودکشی بزند![9]

سینتیا مک‌کینی (Cynthia McKinney)، ازنمایندگان مجلس نمایندگان آمریکا، معتقد است که حتی ترور کینگ نیز ادامه برنامه "ضد اطلاعات"بود تا بدین ترتیب وی را با یک رهبر سیاهپوست دستنشانده و مطیع جایگزین نمایند.[10]

مک‌کینی،‌ نماینده مجلس نمایندگان آمریکا: مارتین لوتر کینگ با همدستی پلیس فدرال ترور شد


هوور، ‌استاد اعظم فراماسونری

هوور یکی از فراماسون‌های فعال و برجسته بود. وی در 9 نوامبر 1920 و زمانی که هنوز 26 سال بیشتر نداشت در لژ شماره 1 فدرال در واشنگتن به درجه استادی نائل گشت. وی در طول 52 سال که به عنوان یک ماسون فعالیت نمود مدال‌ها،‌جوایز و عناوین زیادی را کسب نمود. در نهایت وی به عنوان بازرس کل افتخاری درجه سی و سوم در "حوزه جنوبی آیین اسکاتلندی" (Southern Scottish Rite Jurisdiction) انتخاب گردید. وی همچنین صلیب بزرگ افتخار که بزرگترین نشان "آیین اسکاتلندی" [یکی از فرقه‌های ماسونی معروف آمریکا] را کسب نمود.[11] هم‌‌اکنون در "خانه معبد" [معبد متعلق به آیین اسکاتلندی] اتاقی به نام هوور وجود دارد که انباشته از اشیای شخصی به جای مانده از وی است.

ادگار هوور بیش از 52 سال به عنوان استاد فراماسونر فعالیت نمود


آیا اولین رئیس اف‌بی‌آی یک همجنسباز بود؟

در دهه 1940 اخباری منتشر گشتند مبنی بر اینکه ادگار هوور تمایلات همجنسبازانه دارد. جان استیوارت کاکس (John Stuart Cox) و ایتان جی. تئوهاریس (and Athan G. Theoharis) معتقد بودند کلاید تولسون (Clyde Tolson) که از مدیران اف‌بی‌آی که پس از مرگ هوور وارث وی نیز شد، با وی روابط جنسی داشت.[12]

هوور در کنار کلاید تولسون، فردی که گفته می‌شود شریک جنسی هوور بود

هوور هر کسی را که در مورد زندگی جنسی وی سخنی می‌راند، تحت تعقیب قرار داده و تهدید می‌کرد. بنا بر گزارش‌ها وی برای جلوگیری از پخش اخبار مرتبط با انحرافات جنسی خودش شروع به جمع‌آوری اطلاعات جنسی در مورد دیگر سیاستمداران نمود تا در صورت لزوم جامعه حکومتی آمریکا را وادار به سکوت نماید. پرونده‌های محرمانه وی برای مثال حاوی اطلاعاتی در مورد رفیقه‌های همجنس باز الینور روزولت، همسر رئیس‌جمهور فرانکلین روزولت و نیز زندگی جنسی جان اف کندی بودند.

آنتونی سامرز (Anthony Summers)، روزنامه نگاری آمریکایی در کتابی با عنوان "زندگی سری جی. ادگار هوور" که در سال 1993 منتشر شد به گزارشاتی اشاره می‌کند که بر مبنای آنها هوور در دهه 1950 و در میهمانی‌های همجنسبازان با لباس زنانه حضور می‌یافت.[13]


چرا ادگار هوور هیچگاه به صورت جدی به تعقیب مافیا نپرداخت؟

در دهه 1950، انتشار مدارکی که نشان از عدم تمایل هوور برای اختصاص منابع اف‌بی‌آی به منظور تعقیب گروه‌های جنایتکار سازمان یافته بود باعث گشت تا رسانه‌ها شروع به انتقاد از وی و همکاران‌اش بنمایند.[14] وی ظاهرا هیچ اعتقادی به وجود جنایت سازمان یافته در آمریکا نداشت.

اما در مورد دلایل این امر دو نظریه مطرح شده است:

1. هوور اعتقاد داشت که مافیا مسأله‌ای محلی است و بنابراین ترجیح می‌داد به جای تخصیص منابع اداره آگاهی فدرال به مبارزه با جرائم سازمان یافته به تعقیب افرادی بپردازد که در نظر وی در صدد ترویج کمونیسم در آمریکا بودند. به نظر هوور تعقیب این مجرمین ارزش چندانی برای وی نداشت.

2. همانگونه که گفته شد هوور دچار انحارافات جنسی بود. وی دوست داشت که لباس زنانه به تن کرده و با مردان رابطه داشته باشد. برخی محققین بر این باورند که گروه‌های جنایتکار سازمان یافته آمریکایی از این امر آگاهی داشته و از آن برای باجگیری از هوور استفاده می‌کردند. این امر توضیح می‌دهد که چرا هوور به طور مداوم با کندی، دادستان کل کشور، که در صدد تعقیب مافیا بود، درگیری داشت.[15]

3. عده دیگری از متخصصین اعتقاد دارند که هوور خود مهره مافیا بود و تشکیلات اف بی ای در حقیقت برای حفاظت و حراست از کلان مافیاها در آمریکا تاسیس شد.

آیا استاد اخاذی و باجگیری خود طعمه مافیا شده بود؟



[1]american_almanac.tripod.com/hoover.htm

[2]gwtoday.gwu.edu/people/jedgarhooversgwyears

[3]Cox, John Stuart and Theoharis, Athan G. (1988). The Boss: J. Edgar Hoover and the Great American Inquisition. Temple University Press.p. 312.ISBN 0-87722-532-X.

[4]Kessler, Ronald (2002). The Bureau: The Secret History of the FBI. St. Martin's Paperbacks.pp. 107, 174, 184, 215.ISBN 0-312-98977-6.

[6]http://en.wikipedia.org/wiki/J._Edgar_Hoover

[7]http://american_almanac.tripod.com/hoover.htm

[8]http://www.kooriweb.org/foley/essays/essay_14.html

[9]http://www.biography.com/people/j-edgar-hoover-9343398?page=2

[10]http://www.counterpunch.org/2002/09/18/goodbye-to-all-that/

[11] http://www.srmason-sj.org/council/journal/5-may/deloach.htm

[12] Cox, John Stuart and Theoharis, Athan G (1988). The Boss: J. Edgar Hoover and the Great American Inquisition. Temple University Press. p. 108. ISBN 0-87722-532-X.

[13] Summers, Anthony (1993). Official and Confidential: The Secret Life of J Edgar Hoover. Pocket Books. ISBN 0-671-88087-X.

[14] http://en.wikipedia.org/wiki/J._Edgar_Hoover#Response_to_Mafia_and_civil_rights_groups

[15] http://boards.straightdope.com/sdmb/showthread.php?t=592633

لارنس دیویدسون: داشتن اسلحه در امریکا به معنای برخورداری از آزادی است



پروفسور لارنس دیویدسون، نویسنده و مورخ در مصاحبه با پرس تی‌وی

مصاحبه شبکه پرس تی‌وی با پروفسور لارنس دیویدسون، نویسنده، مورخ و استاد دانشگاه وست‌چستر

یک اقلیت چشمگیر در امریکا داشتن سلاح (از هر نوع که باشد) را بامعنا و مفهوم آزادی مساوی می‌دانند و به نظر می‌رسد ریشه‌های تاریخی این مساله در امریکا و چگونگی اکتشاف و تکامل این کشور نهفته است.»

نویسنده و مورخ امریکایی می‌گوید بخش زیادی از امریکایی‌ها داشتن اسلحه را با مفهوم آزادی یکسان و آن را وسیله‌ای برای حفاظت از خود در برابر دولت مرکزی می‌دانند.


این سخنان در حالی مطرح می‌شود که «انجمن ملی اسلحه»، قدرتمندترین لابی‌طرفدار اسلحه در امریکا ضمن مخالفت با تصویب قوانین سختگیرانه‌تر در این زمینه وعده داده است با هر گونه لایحه‌ای که برای محدود کردن استفاده از اسلحه به کنگره ارائه شود مقابله کند.

پرس تی‌وی برای بررسی بیش‌تر این مساله با پروفسور لارنس دیویدسون، نویسنده، مورخ و استاد دانشگاه وست‌چستر گفتگویی انجام داده است که برگردان آن را در ادامه می‌خوانید.

پرس تی‌وی: به نظر شما سخنان معاون قدرتمندترین لابی‌فروش اسلحه در امریکا که می‌گوید برای دفاع از مردم در برابر جنایتکاران فقط باید سلاح بیش‌تری خریداری شود و مردم مسلح‌تر شوند چقدر مضحک به نظر می‌آید؟ البته با در نظر گرفتن اتفاقاتی که در شهر نیوتاون در ایالت کانکتیکات روی داد.

دیویدسون: خب این سخنان واقعا مضحک است. به نظر من شما باید ابتدا این نکته را در نظر بگیرید که یک اقلیت چشمگیر در امریکا داشتن سلاح (از هر نوع که باشد) را با معنا و مفهوم آزادی برابر می‌دانند و به نظر می‌رسد ریشه‌های تاریخی این مساله در امریکا و چگونگی اکتشاف و تکامل این کشور نهفته است.

امریکا به عنوان یک کشور مرزی تشکیل شد و تکامل یافت و میراث یک کشور مرزی این است که مردم آن به نوعی به دولت مرکزی مشکوک و بی‌اعتمادند و احساس می‌کنند تنها راه حفظ استقلال خود از دولت این است که اسلحه داشته باشند.

در واقع شما حدود ۲۵۰ میلیون سلاح در دست غیرنظامیان این کشور مشاهده می‌کنید. جمعیتی که فقط ۳۲۰ میلیون نفر هستند. بنابراین می‌بینید که تعداد سلاح در این کشور از تعداد افراد بزرگسال بیش‌‍تر است.

حتی اگر به عنوان مثال شما با این مساله که به کنترل اسلحه نیازمندید موافق باشید دست‌کم در کنترل انواع خاصی از اسلحه‌ها به یک اخلاق و رفتار فرهنگی می‌رسید که در برابر این مساله مقاومت می‌کند و میزان سلاح‌های موجود در جامعه در حال حاضر آن‌قدر زیاد است که یافتن راهی برای کنترل آن دشوار است.

این مساله تاحدی شبیه تلاش برای وضع کردن ممنوعیتی مشابه ممنوعیت استفاده از الکل در دهه ۱۹۲۰ است. منظورم این است که چگونه می‌خواهید آن را اجرا کنید؟

پرس تی‌وی: در واقع همین طور است. باید به طور کملی رویکرد بسیار جامعی به مساله کنترل اسلحه و خشونت در خیابان‌های امریکا داشته باشیم اما به نظر شما آیا اراده سیاسی برای اقدام در این زمینه وجود دارد؟ چرا که بسیاری از اعضای کنگره با کمک انجمن ملی سلاح در این پست قرار گرفته‌اند.

دیویدسون: درست است این یک معضل است. با این وجود فکر می‌کنم که تاثیر کلی این چند تیراندازی‌که نه تنها در مدارس و دانشگاه‌ها بلکه بر ضد شخصیت‌های سیاسی نیز روی داد و همچنین تیراندازی‌های شبانه در مناطق داخلی شهرها (که همه‌گیر شده است) در مجموع این است که این نمایندگان کنگره و سناتورها برای انجام اقدامی در این زمینه با فشارهای مردمی زیادی مواجه خواهند شد و احتمالا دیر یا زود انواعی از قوانین صوری به تصویب می‌رسد که استفاده از برخی از سلاح‌ها را ممنوع می‌کند.
فعال امریکایی: فرهنگ استفاده از تفنگ، فرهنگ آموخته شده به امریکایی‌ها
کیلب ماپین، فعال اجتماعی در حال گفت‌وگو با پرس تی‌وی

مصاحبه پرس تی‌وی با کیلب ماپین، عضو مرکز بین المللی عمل

این فرهنگ استفاده از تفنگ بخشی از سبک زندگی طبقه متوسط بوده است. اکنون که طبقه متوسط در امریکا در حال نابودی است، آنها رو به اقدامات خشونت بار و تیراندازی می‌آورند. این چیزی است که به آنها آموخته شده است: به مردم تیراندازی کنید."

يک تحليل‌گر به پرس تي‌وي گفت، همه روزه بيشتر و بيشتر به طبقه متوسط در امريکا آموخته مي‌شود که مشکلات اقتصادي خود را با اسلحه حل کنند.


اين در حالي است که لابي قدرتمند سلاح گرم در امريکا موسوم به انجمن ملي تفنگ با درخواست‌ها مبني بر اعمال محدوديت‌هاي بيشتر روي فروش سلاح و مهمات علي رغم افزايش خشونت‌هاي ناشي از استفاده از سلاح گرم در اين کشور مخالفت کرده است.

شبکه پرس تي‌وي با کيلب ماپن، از مرکز بين المللي عمل ساکن نيويورک مصاحبه‌اي را ترتيب داده است که متن آن در زير مي‌آيد:

پرس تي‌وي: تقريبا آشکار بود که انجمن ملي تفنگ با درخواست‌ها مبني بر اعمال اصلاحات در قوانين مربوط به حمل سلاح گرم مخالفت مي‌کند. قبل از اينکه به اظهارات مقام اين انجمن در اين باره بپردازيد، به ما بگوييد که انجمن ملي تفنگ به عنوان يک لابي تا چه ميزان قدرت و نفوذ در امور سياسي امريکا دارد؟

ماپين: يک افسانه دروغين وجود دارد مبني بر اينکه انجمن ملي تفنگ نماينده افراد معمولي در امريکا است که از قضا سلاح گرم هم در اختيار دارند. اين سخن کاملا کذب است.

انجمن ملي تفنگ نماينده سازندگان سلاح و مهمات است. توليدکنندگاني که بسياري از آنها با مجموعه صنعتي نظامي امريکا گره خورده و اين انجمن در حقيقت از جانب آنها سخن مي‌گويد.

آنها تنها در تلاش هستند تا فروش يک محصول را افزايش دهند و اين محصول تفنگ است.
تفنگي که نه تنها به ارتش داده مي‌شود بلکه به شهروندان عادي نيز داده مي‌شود. آنها بزرگترين نماينده چيزي هستند که من آن را فرهنگ استفاده از تفنگ در امريکا مي‌نامم.

در حالي که به اين حق باور دارم که مردم حق داشتن سلاح را دارند، با وجود اين، انجمن ملي تفنگ يک گروهي است که براي خشونت و نژاد پرستي تبليغ مي‌کند يعني دقيقا همان فرهنگي که اين تيراندازي‌ها را رقم مي‌زند.

اين ايده که در مدارس سلاح بگذارند، بسيار وحشتناک است. اين فرهنگ امنيتي، اين واقعيت که کودکان هر روز که به مدرسه مي‌روند با محافظان امنيتي روبرو شوند، اين چيزي است که اين گونه تيراندازي‌هاي مرگبار را رقم مي‌زند و باعث وقوع دوباره و دوباره آنها مي‌شود. اين نوعي انزوا و جداسازي است.

پرس تي‌وي: بگذاريد در مورد دوران رياست جمهوري اوباما سخن بگوييم. فکر مي‌کنم چهار تيراندازي خشونت بار در دوران رياست جمهوري اوباما رخ داده است. اگر چهار سال پيش را به ياد بياوريد، شعار اوباما بله ما مي‌توانيم بود. آيا او مي‌تواند؟ او مي‌تواند قوانين مربوط به حمل سلاح را تغيير دهد . آيا زمان انجام کاري در رابطه با اصلاح قوانين مربوط به تفنگ نرسيده است؟

ماپين: من اعتقاد دارد آنچه واقعا در جريان است و دليل اينکه ما اين همه تيراندازي‌هاي خشونت بار در امريکا مي‌بينيم اين است که طبقه متوسط در امريکا از نظر زباني بسيار مورد ستايش و تمجيد قرار مي‌گيرد.

غالبا به اين طبقه گفته مي‌شود که به آنها وعده کاميابي و موفقيت يا همان روياي امريکايي داده شده است و تا زماني که ادعاي دولت امريکا مبني بر اينکه به هر خانواده طبقه متوسط يک خانه و يک خودرو داده مي‌شود و آنها مي‌توانند زندگي بسيار خوبي داشته باشند، اين وضعيت ادامه خواهد داشت.

خوب بايد گفته زندگي قشر متوسط امريکا در حال نابودي است و نتيجه آن اين است که مردم احساس انزوا کرده و اين امر ديوانگي و جنون را در پي دارد.

يک بخش از سبک زندگي طبقه متوسط که بسيار وحشتناک است، اين ايده است که شما بايد براي حفاظت از خود در برابر مردم جهان که ممکن است با امريکا وارد جنگ شوند، سلاح داشته باشيد.

درحالي که اين روياي به اصطلاح امريکايي در حال فروپاشي است، بسياري از مردم بويژه آن دسته از افرادي که در مناطق مرفه نشين زندگي مي‌کنند، زماني که مي‎‌بينند کاميابي و موفقيتي که زماني داشتند، در حال از بين رفتن است، با تيراندازي و خشونت واکنش نشان مي‌دهند. اين بسيار وحشتناک است و چيزي است که حقيقت دارد.

اين نتيجه رکود اقتصادي در امريکا است. اين چيزي است که در واقع در جريان است.

اين فرهنگ استفاده از تفنگ بخشي از سبک زندگي طبقه متوسط بوده است. اکنون که طبقه متوسط در امريکا در حال نابودي است، آنها رو به اقدامات خشونت بار و تيراندازي مي‌آورند. اين چيزي است که به آنها آموخته شده است: به مردم تيراندازي کنيد.

شکنجه شهروند مسیحی / فیلم 18+



هویت این فرد را «فیلیپ سلیمان» اعلام شده است. وی از اهالی یکی از محلات مسیحی‌نشین حما است و تروریست‌ها او را به عضویت در گروه‌های حامی دولت متهم کرده‌اند.

جام دینی؛ فارس گزارش داد: گروه های تروریستی که با ادعای "تلاش برای آزادی" سوریه را به آشوب کشانده اند و به درگیری های مذهبی هم دامن زده اند این بار با شکنجه شهروند مسیحی ماهیت پلید خود را بیش از پیش فاش کرده اند.

 

در این فیلم که اخیرا منتشر شده است مشاهده می‌شود یکی از اعضای گروه‌های مخالف دولت سوریه، فردی دست بسته را شلاق زده و او را به حمایت از دولت سوریه متهم می‌کند.

 

«زاید بنجامین» خبرنگار با سابقه تحولات سوریه هویت این فرد را «فیلیپ سلیمان» اعلام کرده است. بنا بر این گزارش وی از اهالی یکی از محلات مسیحی‌نشین حما است و تروریست‌ها او را به عضویت در گروه‌های حامی دولت متهم کرده‌اند.

 

البته ترویست های که مورد حمایت وهابیون و برخی دولت های عربی می باشند با کشتار شیعیان و تخریب مساجد و حسینیه های آنان همواره تلاش کرده اند که این اعمال غیر انسانی را به ارتش و دولت سوریه نسبت دهند.

 

این اولین بار نیست که چنین ویدئوهایی از رفتارهای وحشیانه تروریست‌های سوری منتشر می‌شود. دو هفته قبل بود که ویدئویی منتشر شد که نشان می‌داد تروریست‌های سوری سر شهروندان را با ساتور قطع می‌کردند.

فیلم مربوط به خبر

داريوش سررشته 73 ساله تبريزي در فرودگاه آمريكا شوكه و دو روز بعد بر اثر سكته قلبي درگذشت

داریوش سررشته" و همسرش پس از ورود به آمریکا به مدت چندین ساعت مورد بازجویی قرار میگیرند. دلیل بازجوی ظاهراً غیبت ۳ ساله آنها از آمریکا با وجود



روزنامه واشنگتن پست در خبری اعلام کرد یک تبعه ایرانی دو روز پس از بازجویی شدید در فرودگاه بین المللی دالِس Dulles واشنگتن فوت کرده است.

به گزارش سرویس بین‌ الملل باشگاه خبرنگاران؛ پایگاه اینترنتی روزنامه واشنگتن پست در این خصوص نوشته است که داریوش سر رشته تبعه ایرانی هفتاد و سه ساله و همسرش سکینه، ماه گذشته(شب انتخابات ریاست جمهوری آمریکا) از تبریز وارد فرودگاه بین المللی دالِس شدند تا با دختر و نوه دختری خود دیدار کنند.

بر اساس این گزارش، سکینه سررشته همسر این تبعه ایرانی تابعیت آمریکایی دارد و همسرش داریوش سررشته نیز کارت سبز اقامت در آمریکا داشت، اما سه سالی بود که به آمریکا سفر نکرده بود.

عدم سفر سه ساله سررشته به آمریکا توجه یکی از کارکنان گمرک و محافظت مرزی فرودگاه را به خود جلب می‌کند و پس از این بود که ماموران فرودگاه دالس، این دو نفر را به قسمت دیگری می‌برند و شروع به سوال از آنها می‌کنند.

به گفته سکینه سررشته، در زمان بازجویی ماموران با صدای بلند به انگلیسی داد می‌زدند و همسر او را تهدید می‌کرده‌اند و او به دلیل مسلط نبودن به زبان انگلیسی حرف‌های آنها را متوجه نمی‌شده است.

همسر وی در ادامه گفته است: ماموران فرودگاه، داریوش سررشته را با خود برد‌ه‌اند و این بازداشت و بازجویی بیش از پنج ساعت طول کشیده و پس از آن وی رنگ پریده و کاملا سراسیمه بازگشته است.

داریوش دو روز بعد بر اثر حمله قلبی در خانه دخترش فوت کرد و اعضای خانواده‌اش معتقدند وی بر اثر فشار بازجویی تحکم آمیز پنج ساعته ماموران گمرک و وارد آمدن فشار شدید روحی جان سپرده است.


Iranian national Daryoush Sarreshteh, 73, dies two days after intense questioning at Dulles


Sepideh Sarreshteh of Falls Church and her father, Daryoush Sarreshteh, in a photo taken several years ago. Daryoush Sarreshteh died Nov. 8 in his daughter's home, two days after what his family says was a harsh five-hour interrogation at Dulles Airport. (Courtesy Sepideh Sarreshteh)
On Election Night last month, Daryoush Sarreshteh, 73, and his wife Sakineh, arrived at Dulles International Airport after 11 hours of flying from Tabriz, Iran, where he was once the mayor. They were looking forward to seeing their daughter and granddaughter in Falls Church. Sakineh Sarreshteh is a naturalized U.S. citizen and Daryoush Sarreshteh had a green card, though he had not been in this country in three years.

The three-year absence apparently caught the eye of someone at Customs and Border Protection at Dulles, because “legal permanent residents” are supposed to be, well, residents. They took the Sarreshtehs into the back and began to question them. According to Sakineh Sarreshteh, this involved a great deal of shouting and intimidating in English, which neither understood. The detention and interrogation lasted for more than five hours, with their confused family waiting elsewhere in the terminal, and it seemed to stagger Daryoush Sarreshteh. He emerged just before midnight, pale and fearful, his wife said.

Two days later, he suffered what appears to be a sudden heart attack and died in his daughter’s home in Falls Church. His family believes the interrogation by the Customs officers killed him.

“They took him from us,” Sakineh Sarreshteh said the other day, speaking through her daughter, Sepideh Sarreshteh. She said she believes the forceful interview was fatal, “because of the five hours of stress. He’s not going to come back. Please don’t do this to other parents and innocent people.”

Customs officials don’t believe they acted inappropriately.

“Customs and Border Protection empathizes with the grief this family is feeling toward the untimely loss of Mr. Sarreshteh,” spokesman Stephen Sapp said. “We wish to assure them that Mr. Sarreshteh’s admissibility review was of a routine nature, and that CBP strives to treat all travelers with respect and in a professional manner.”


Sepideh Sarreshteh and her mother, Sakineh Sarreshteh of Iran, hold the passport of Daryoush Sarreshteh, who they say was interrogated for five hours after landing at Dulles Airport last month. Two days later, he apparently had a heart attack and died. (Tom Jackman - The Washington Post)

The Sarreshteh family is considering a lawsuit against Customs, depending on the results of the autopsy of Sarreshteh, attorney Demetrios Pikrallidas said. A family friend, he was at Dulles the night the couple arrived from Iraq, and was the first to see Daryoush Sarreshteh emerge from his interview around 11:45 p.m.


Daryoush Sarreshteh's passport photo. (Courtesy Sepideh Sarreshteh)
“He was shaking,” Pikirallidas said. “He was panicked. He broke down in tears.”

“They treated them like dogs,” said Sapideh Sarreshteh, a nurse who lives in Falls Church with her 13-year-old daughter. “And they killed my Dad.”

Years ago, Daryoush Sarreshteh was the mayor of Tabriz, a city with an estimated population of 1.4 million, during the Shah’s reign which ended in 1979. He also oversaw Maku, a smaller city in the West Azerbaijan region. His daughter said that Mahmoud Ahmadinejad, the current president of Iran, worked for her father at one time. Sarreshteh had been retired for a number of years.

Sarreshteh had four children, of which Sepideh, 39, is the oldest. She moved to the U.S. in 1998, works as a physician’s assistant and has a ”green card” as a legal permanent resident.

Sepideh Sarreshteh said she helped both of her parents obtain green cards as well, and her mother earned U.S. citizenship in 2011. But her father had some health problems, underwent several surgeries, survived the recent massive earthquakes in Tabriz, and did not visit this country for three years. Those with “legal permanent resident” status are either supposed to live here or at least visit once a year. Daryoush Sarreshteh did neither.

So after flying from Tabriz to Turkey, and from Turkey to Dulles, he and his wife were pulled from the line at Customs and taken to a back room, Sakineh Sarreshteh said. They arrived at 6:30 p.m., and had family waiting. For three hours, the family heard nothing.

“I showed my American passport,” she said, “I said, ‘Let me go out.’ They said no, you’re going to stay here.” For two-and-a-half hours, “they kept yelling and asking questions. I didn’t understand.”

Then they took her husband into a separate room. “They kept yelling at him,” she said. At the three-hour mark, after Sakineh Sarreshteh gave officers her daughter’s business card, they called Sepideh and reported her parents would be out soon.

But the agents were apparently waiting to get a Farsi translator on the phone. An on-the-record interview was then conducted by Officer Bryan Hinger, which was transcribed and given to Daryoush Sarreshteh before he left.

The interview does not seem particularly confrontational. Sarreshteh explains that he got his green card in 2006, and gives his permanent address in Tabriz. He said he planned to stay in the U.S. for two months.

“Our records indicate,” Hinger told Sarreshteh, “you departed [the U.S.] on January 22, 2009 and today is the first time you have been back since. Is this correct?”

“Yes, I confirm that,” Sarreshteh said.

“Why have you been absent from the United States for this period of time?” Hinger asked.

Sarreshteh replied, “I was not able to come. I do not have any other explanation to give you.”

A few minutes later, Hinger tells him, “it appears as if you have abandoned your status as a Lawful Permanent Resident in the U.S. Do you understand?”

Sarreshteh said, “Based on the explanations that were given to me, I understand.”

He was issued a notice to appear before an immigration judge to explain why his status should not be revoked. Sarreshteh said he would appear. “I will respect the law and follow it,” Sarreshteh said.

His wife was released about 11:30 p.m., and Sarreshteh walked out around 11:45 p.m. He was taken to his daughter’s home in Falls Church.

On Wednesday, Nov. 7 he appeared to be well, his daughter said. She went to work the next day, and the elder Sarreshtehs took a walk together, though “he couldn’t walk very far.”

When Sepideh Sarreshteh came home around 5 p.m. on Nov. 8, she said, “He didn’t look himself.” He asked her, strangely for him, “Can you take my blood pressure?” She didn’t ask why, and didn’t have the equipment. He didn’t say anything, and went downstairs to watch TV.

About a half-hour later, his daughter and wife were calling Daryoush Sarreshteh to come upstairs for dinner. But he had collapsed in a bathroom, and was dead.

Pikrallidas, a Fairfax lawyer, said, “Our allegation is that the stress did this to him.” He said it was possible Sarreshteh had developed a blood clot in his leg which traveled to his heart, but would not have been fatal if he hadn’t been under stress. Sarreshteh’s wife collapsed the night of his death and had to be hospitalized.

“This is basically a wrongful arrest,” Pikrallidas said. “There’s no reason to hold him for five hours.”

Sapp said that “privacy laws prohibit Customs and Border Protection from discussing specifics of any individual’s admissibility.” He said he could not respond to the allegations that the officers had been yelling or intimidating toward the Sarreshtehs, or any claim that the incident was connected to Daryoush Sarreshteh’s death.

Sapp added, “The United States has been and continues to be a welcoming nation. U.S. Customs and Border Protection not only protects U.S. citizens and lawful permanent residents in the country but also wants to ensure the safety of our international travelers who come to visit, study and conduct legitimate business in our country.”


As mayor of Tabriz, Iran, during the reign of the Shah, Daryoush Sarreshteh cuts a ceremonial ribbon. He had been retired for many years before his death in Falls Church on Nov. 8. (Courtesy Sepideh Sarreshteh)

By  |  05:00 AM ET, 12/18/2012

گزارشی دردناک از بردگی کودکان + فیلم + صوت

فروش و بردگی کودکان، یکی از منفورترین جنایت ها در جهان است، با این وجود این جرم در حال افزایش است.


  جام فرهنگی؛ شبکه یورو نیوز گزارش داد: بدست آوردن ارقام دقیق در مورد این موضوع بسیار دشوار است. بنا به برخی برآوردهای محتاطانه، تعداد کودکانی قربانی این قاچاق به یک میلیون و دویست هزار نفر در جهان می رسد و در حال حاضر بیش از پنج میلیون و نیم کودک به عنوان برده کار می کنند.   بسیاری از این قربانیان دختران هستند، آنها یا به برده جنسی تبدیل می شوند یا باید به عنوان گدا کار کنند، برخی هم در مزارع و خانه ها کار می کنند یا حتی مجبور به فروش اعضای بدنشان می شوند.     یکی از مطالعات اخیر نشان می دهد که بسیاری از قربانیان این قاچاق در اتحادیه اروپا از بلغارستان و رومانی می آیند و در کشورهای پیشرفته غربی و آمریکا به فروش می رسند.   در ادامه گزارش یورو نیوز به سراغ یک عکاس می رود که می گوید از رابطه با دوست دخترش یک بچه بجا مانده و او بیم آن را دارد که رفیقه سابقش نوزاد را فروخته باشد، او می گوید این مساله رایج است.   شبکه یورو نیوز برای صحت ادعاهای این مرد به سراغ دوست دختر سابقش می رود او هم می پذیرد که مصاحبه کند، او خود را ویتوریا معرفی می کند و می گوید: نوزاد را نزد دوست پسر دیگرش گذاشته است اما نوزاد را نفروخته است.   مرد عکاس حتی به دنبال آن بود تا حق پدری کودک را دریافت کند اما دادگاه درخواست او را رد کرد.   گیرتا گندو وکیل است، او می گوید: قانون خانواده در بلغارستان راههای گریز زیادی دارد. برای مثال هنگامی که یک مرد کودکی را به عنوان فرزند خود ثبت می کند دیگر پدر بیولوژیکی نمی تواند ادعای پدری کند و قاچاقچیان انسان می توانند از این خلاء های قانونی برای مقاصد خود استفاده کنند.   یک شهروند خارجی می تواند به بلغارستان بیاید و خود را به عنوان پدر قانونی یک کودک ثبت کند و سپس می تواند با کودک به هر کجای دنیا برود.     وزارت دادگستری بلغارستان از مصاحبه با یورو نیوز خودداری می کند اما جواب داد قانون بلغارستان شبیه بسیاری از دیگر کشورهای اروپایی است.   یکی از قربانیان قاچاق کودکان به نام رانی هونگ که مشاور ویژه سازمان ملل در امور قاچاق انسان نیز هست با حضور در استودیو یورو نیوز درباره اتفاقات تلخی که برای وی در تراژدی غم انگیز افتاده گفت: 7 ساله بودم که مرا از مادرم در جنوب هند ربودند، صاحبم بر من حق مالکیت داشت و دائما مرا کتک می زد، شکنجه می کرد و همیشه گرسنه بودم، با این همه آزار و اذیت ها رو به مرگ بودم که صاحبم آخرین سود را هم از من برد و در نهایت مرا به فرزند خواندگی به یک انجمن کانادائی فروخت و از کانادا به آمریکا برده شدم و این داستان میلیون ها کودک دختر است که ساکت و تنها در یک گوشه رها شده اند.     در ادامه مجری شبکه یورو نیوز از دیگر کارشناس این برنامه یعنی آقای کارین ووکر مدیر شعبه بریتانیایی سازمان غیردولتی اکبات پرسید: این مساله هنوز در اروپا اتفاق می افتد و واقعا تکان دهنده است، بسیاری از مردم اروپا را به عنوان مکانی متمدن و امن می بینند، چرا این مساله ادامه دارد؟   کارین ووکر جواب داد: اتفاقا شما وقتی درباره اروپا و تمدن و خوبی آن صحبت می کنید این درست یکی از دلایلی است که قاچاق انسان و کودکان را به خود جلب می کند. در این کشور قاچاقچیان کودکان را به وعده های فریبنده برای زندگی بهتر و غیره کودکان را از کشورشان خارج می کنند و در اتحادیه اروپا می فروشند.   در ادامه گزارشی از سوء شرکت های بزرگی نظیر "نستله"، کرافت و مارس، پخش شد که کاکائوی مورد نیاز خود را از ساحل عاج تهیه می کنند جایی که کودکان برده، دانه های کاکائو را برداشت می کنند. این مساله در سایر عرصه ها نظیر پوشاک و تلفن همراه نیز مشهود است.   به گزارش یورو نیوز در حال حاضر بیش از یک میلیون فیلم و تصویر مربوط به سوءاستفاده و بهره برداری جنسی از کودکان در اینترنت در حال گردش است. بنا به گزارش سازمان ملل متحد، حجم تجارت در صنعت پورنوی کودکان حدود دویست و پنجاه میلیون دلار است.     اریک هولدر، دادستان عمومی در آمریکا بر این نظر است که هیچ کشوری به تنهایی قادر به رویارویی با این پدیده و غلبه بر این مشکل نخواهد بود.   اخیرا هم امدادگران یک سازمان خیریه فرانسوی به نام “زویی آرک” به همین جرم محاکمه شدند. آنها سال 2007 هنگام سوار کردن 103 کودک آفریقایی بر هواپیما در کشور چاد در آفریقای مرکزی دستگیر شدند. در حالیکه ادعا می کردند این کودکان یتیم هستند و مقدمات فرزند خواندگی شان را در فرانسه فراهم کرده اند. موضوعی که افکار عمومی را در فرانسه و چاد تکان داد.   اما تحقیقات نشان داد این کودکان نه یتیم و نه از منطقه خشونت زده دارفور سودان، بلکه فرزندان خانواده های اهل چاد هستند.   اریک بروتو و امیلی لولوش دو بنیانگذار این سازمان خیریه! در چاد به اتهام آدم ربایی به هشت سال زندان با اعمال شاقه محکوم شدند. اما کسی نمی داند چه بر سر 103 کودک آمده است،   برخی موارد مورد توجه رسانه ها قرار می گیرند اما برخی دیگر به مبارزه ای طولانی و ناامیدکننده برای خانواده ها تبدیل می شوند. هر سال حدود یک میلیون کودک در اتحادیه اروپا ناپدید می شوند، که شامل فرار، آدم ربایی، ربایش توسط والدین، کودکان گم شده و کودکانی که به تنهایی مهاجرت می کنند، می شود.   فیلم مربوط به این خبر   صوت مربوط به این خبر  

امپریالیسم انگلیس: از ایرلند تا سوریه




نویسنده: فینیان کانینگام؛ مترجم: احسان فتاحی

افزایش خشونت و کشتار غیرنظامیان که هدف از آن ایجاد جنگ فرقه‌ای و قومی در سوریه است، مدرکی است بر اینکه مهارت انگلیس در شعله ور کردن و برانگیختن تروریسم، در راستای هدف امپریالیستی غرب مبنی بر بی ثبات کردن جامعه سوریه و دولت بشار اسد به کار گرفته شده است."

اين داستان سرزمين‌هاي دوري را به هم پيوند مي‌دهد: کنيا، مالايا، ايرلند شمالي و اکنون سوريه. مسئله مشترک بين اين کشورها راهبرد ضد شورشي انگليس يا به عبارت بهتر استفاده نيروهاي اين کشور از تروريسم دولتي براي دستيابي به اهداف سياسي است.


با منتشر شدن دو گزارش خبري ظاهرا بي ربط در هفته جاري، اين ماجرا بار ديگر جان تازه‌اي به خود گرفت. اولي اين است که ما به نقش بيشتر و عميق‌تر ارتش انگليس در خشونت‌هاي جاري در سوريه پي برديم. طبق گزارش‌ها، افسران نظامي انگليس و نيروهاي ويژه اين کشور شبه نظاميان تحت حمايت خارج را در کشور اردن آموزش مي‌دهند تا به عمليات تروريستي خود در سوريه شدت ببخشند.

اين گروه‌هاي تروريستي، که رسانه‌هاي جريان اصلي غرب آنها را «مبارزان آزادي» مي‌نامند، کشور سوريه را طي ۲۲ ماه گذشته وارد هرج و مرجي خونين کرده‌اند؛ آنها اين کار را با انفجار خودروهاي بمب گذاري شده در مناطق مسکوني و کشتار ساکنين روستاها انجام داده‌اند؛ آخرين نمونه آن نيز حمله به روستاي عقرب در استان حمات است که طي آن ۱۲۵ نفر کشته شدند. مدارک گسترده نشان مي‌دهد که مزدوران به کار گرفته شده از کشورهاي مختلف از جمله ليبي، عربستان سعودي و عراق، به طور مخفيانه مورد حمايت تسليحاتي قرار گرفته و از طريق مجراهايي مانند عربستان، قطر و ترکيه تحت آموزش نيروهاي امريکا، انگليس و فرانسه هستند.

افزايش خشونت و کشتار غيرنظاميان که هدف از آن ايجاد جنگ فرقه‌اي و قومي در سوريه است، مدرکي است بر اينکه مهارت و تجربه انگليس در شعله ور کردن و برانگيختن تروريسم، در راستاي هدف امپرياليستي غرب مبني بر بي ثبات کردن جامعه سوريه و دولت بشار اسد به کار گرفته شده است.

گزارش خبري دوم انتشار گزارشي در هفته جاري توسط يک مقام رسمي انگليس در مورد قتل يک وکيل ايرلندي به نام پت فينوکين در ۲۳ سال پيش است. اين دو مسئله، يعني خشونت در سوريه و قتل آقاي فينوکين به هم مرتبط هستند - اگرچه دولت و رسانه‌هاي انگليس تمام تلاش خود را براي مخفي نگاه داشتن هرگونه ارتباط بين اين دو موضوع به کار گرفتند.

بگذاريد لايه‌هاي اين مسئله بغرنج و پيچيده شده را بشکافيم.
sir Desmond de SilvaPat Finucane
زماني که گزارشي در مورد چگونگي قتل آقاي فينوکين توسط سر دزموند دو سيلوا (مشاور ملکه) در هفته جاري منتشر شد، ديويد کمرون، نخست وزير انگليس از خانواده اين وکيل ايرلندي عذرخواهي کرد. کمرون در مجلس عوام انگليس گفت «من عميقا متاسف هستم» و در ادامه تصديق کرد که قتل آن وکيل حاکي از «ميزان بهت آوري از تباني» بين نيروهاي امنيتي انگليس و گروه‌هاي تروريستي وفادار است. گروه تروريستي وفادار به شبه نظاميان اهل ايرلند شمالي که حامي انگليس بودند گفته مي‌شود. اعضاي اين گروه جنايات وحشتناک زيادي را در جريان درگيري‌ها در آن منطقه بين سال‌هاي ۱۹۶۹ تا ۱۹۹۴ ميلادي مرتکب شدند.

در هر حال، همسر آقاي فينوکين و فرزندان وي گزارش اخير را محکوم کرده و آن را يک «لاپوشاني» و پنهان کردن حقيقت توصيف کردند. جرالدين فينوکين دليل خوبي براي رد اين گزارش دارد زيرا آن، قتل همسر وي را صرفا اقدامي خشونت بار جلوه داده است. ديويد کمرون نيز با بيان اينکه اين پرونده منعکس کننده «شکست» نيروهاي نظامي انگليس در جلوگيري از آن قتل است، به اين لاپوشاني و پنهان کردن حقيقت افزود.

اين يک نمونه از فريبکاري رسمي و عادي در انگليس است. چرا که قتل پت فينوکين حاکي از يک شکست نيست بلکه در واقع حاکي از موفقيت سياست تروريسم دولتي انگليس است- سياستي که در آن تباني سيستماتيکي بين آژانس اطلاعات نظامي انگليس و گروه‌هاي تروريستي وفادار به چشم مي‌خورد. اين روش، بخش اصلي تاکتيک‌هاي ضد شورشي انگليس را تشکيل مي‌دهد. سياستي که با نظارت کامل بالاترين مقام دولت انگليس اعمال مي‌شود.

بخش عمده راهبرد «جنگ کثيف» انگليس، به عنوان يک رويه نهادينه شده، مي‌تواند به ژنرال سر فرانک کيتسون، يکي از فرماندهان نظامي اين کشور نسبت داده شود.

کيتسون کتاب راهنماي جنگ خود را تحت عنوان عمليات با شدت کم در سال ۱۹۷۱ منتشر کرد. اين کتاب از آن موقع تا کنون تبديل به متن استاندارد و شاخص روش‌هاي ضد شورشي يا همانطور که گفتيم تروريسم دولتي ارتش انگليس شده است.

کيتسون بواسطه نقش خود در سرکوب خيزش‌هاي مردمي در مستعمره‌هاي انگليس در کنيا در جريان شورش مائو مائو (۵۵-۱۹۵۳) و در مالايا (۱۹۵۷) عليه شورش کمونيستي، روش‌هاي خود را ساخته و پرداخته کرد.

کيتسون، سرتيپ وقت در سال ۱۹۷۰ ميلادي به ايرلند شمالي که در آستانه آغاز درگيري‌هاي جديد بين ارتش جمهوري خواه ايرلند و حاکميت انگليس بود، اعزام شد. يکي از نوآوري‌هاي کيتسون، به کار گيري گروهي بود که آنها را «نيروهاي ضد تبهکاري» مي‌ناميد. وي بعدا به دليل تلاش‌ها و «خدمات ارزشمند» خود از سوي ملکه انگليس لقب شواليه گرفت و بعد از آن به عنوان دستيار وي به کار گرفته شد و با گرفتن ترفيع، از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۵ ميلادي فرمانده نيروهاي زميني انگليس شد.

هدف سنگدلانه طراحي شده توسط کيتسون، استفاده از گروه‌هاي تروريستي واسطه انگليس براي پاشيدن بذر ترور و خشونت تا جاي ممکن جهت از بين بردن خيزش‌هاي مردمي بود. اين آغاز سياست تباني انگليس در شمال ايرلند بود که براي نزديک به سه دهه ادامه داشت و جان صدها تن طي آن گرفته شد. از نگاه دولت انگليس، يکي از امتيازات بزرگ اين سياست اين است که آنها مي‌توانند تروريسم دولتي خود را به شکل متعارفي تکذيب کنند.
اين امتياز تا امروز نيز وجود داشته است چرا که نمونه آن را در آخرين گزارش و بررسي قتل پت فينوکين و عذرخواهي پوچ و مختصر ديويد کمرون به دليل «ميزان بهت آوري از تباني» ديديم.

در اينکه بالاترين مقام سياسي دولت انگليس دستور ترور آقاي فينوکين را صادر کرده باشد، ترديد کمي وجود دارد. در دهه ۸۰ ميلادي، وي يک وکيل برجسته جوان بود که به طور موفقيت آميزي از ده‌ها فردي که مورد غضب نظام قضايي فاسد انگليس قرار گرفته بودند، دفاع کرد.
فينوکين به عنوان خاري در چشم دستگاه دولتي انگليس، سياست‌هاي شريرانه اين کشور در مجرم جلوه دادن مخالفان سياسي جمهوري خواه خود را فاش ساخت.

داگلاس هاگ، وزير کابينه انگليس، ۱۷ ژانويه ۱۹۸۹ در سخنراني خود براي مجلس عوام انگليس «وکلايي را که به طور بي‌جهت دلسوز اعضاي ارتش جمهوري خواه ايرلند هستند» محکوم کرد. وي سپس گفت که «افراد آگاه» يعني همان آژانس اطلاعات انگليس در اين زمينه به وي اطلاع رساني کرده‌اند. هاگ در آن روز سرنوشت ساز، مجوز قتل پت فينوکين را امضا کرد.

کمتر از يک ماه بعد يعني در ۱۲ فوريه ۱۹۸۹، در حالي که فينوکين همراه با خانواده‌اش مشغول صرف شام بود، يک گروه تروريستي وفادار به رژيم سلطنتي انگليس، با زور وارد خانه وي شد. مردان مسلح در مقابل همسر و فرزندان فينوکين که از ترس به زير ميز شام پناه برده بودند، ۱۲ بار اين وکيل جوان را از ناحيه سر هدف گلوله قرار دادند.

بعد از ۲۳ سال مبارزه شجاعانه خانواده فينوکين براي عدالت، ديويد کمرون اين هفته اعتراف کرد که اين قتل توسط گروه‌هاي تروريستي وفادار و با تباني آژانس اطلاعتي انگليس صورت گرفت. آژانس اطلاعات انگليس جزئيات هدف را براي قاتلان مشخص کرد و به فرار آنها در روز اين حادثه کمک کرد.

اين ترور زشت و ناراحت کننده تنها بخش کوچکي از يک سياست عمده و کثيف است. سياستي که نشان دهنده تروريسم دولتي رژيم انگليس و ارتش اين کشور براي چندين دهه در ايرلند شمالي است.

يک سال قبل از ترور فينوکين، آژانس اطلاعات نظامي انگليس صدها سلاح قدرتمند از آفريقاي جنوبي را قاچاق کرده و آنها را به دست عوامل شبه نظامي وفادار به رژيم انگليس در ايرلند شمالي رساند.

اين محموله قاچاق شامل تفنگ‌هاي اي‌کي-۴۷ (AK۴۷)، پيستول‌هاي نيمه خودکار و نارنجک مي‌شود.

بر اساس يک تحقيق تعيين کننده توسط گروه خويشاوندان عدالت که در بلفاست (پايتخت ايرلند شمالي) مستقر است، حمايت تسليحاتي آژانس اطلاعات نظامي انگليس از گروه‌هاي تروريستي وفادار منجر به افزايش شديد قتل‌هاي انجام گرفته توسط اين گروه‌ها شد. بر اساس اطلاعات باليستيک و حقوقي، سلاح‌هاي قاچاق شده از آفريقاي جنوبي در ۳۰۰ مورد قتل و ترور انجام گرفته توسط گروه‌هاي تروريستي وفادار - نزديک به ۱۰ درصد کل ترورها در جريان درگيري- مورد استفاده قرار گرفت. بعضي از قربانيان اين ترورهاي داراي مجوز دولتي، فعالان جمهوري خواه بودند اما بيشتر قربانيان را غيرنظاميان معمولي تشکيل مي‌دادند.

قتل پت فينوکين تنها يکي از صدها کشتاري است که مقامات انگليس با اتخاذ سياست تباني با گروه‌هاي تروريستي در ايرلند شمالي مرتکب شدند. اين سياستي است که ريشه در کمپين‌هاي تروريستي انگليس در شرق آفريقا و آسيا دارد و در ايرلند شمالي مورد بهينه سازي قرار گرفت. هدف سياسي آن ارعاب مردم در ايرلند شمالي و وادار کردن آنها به پذيرش «روند صلح» در دهه ۹۰ ميلادي بود. روندي که در آن خواسته ملي و مشروع مردم ايرلند مبني بر حق تصميم گيري براي خود و استقلال ايرلند متحد، محلي از اعراب ندارد.

با توجه به اينکه ايرلند شمالي همچنان به عنوان يک قلمرو قومي بخش از بريتانيا محسوب مي‌شود، اين وضعيت متاسفانه ممکن است به عنوان پيروزي نسبي انگليس در اين زمينه محسوب و قلمداد شود. و اين در حالي است که اکثريت مردم ايرلند در سراسر اين جزيره آرمان‌هاي استقلال طلبانه دارند.

شرايط سياسي البته در سوريه متفاوت است. آنجا، اکثر مردم سوريه حامي دولت دمشق بوده و مخالف مداخله خارجي هستند. آن خيزش به اصطلاح مردمي که دولت‌هاي غربي و رسانه‌هاي تبليغاتي آنها در بوق و کرنا کرده‌اند، چيزي جر يک جنگ تجاوزکارانه و جنايتکارانه مخفي خارجي که با سلاح‌ها و مزدوران خارجي شعله ور شده، نيست.

در هر صورت، همچنان مي‌توان دست بدشگون تروريسم دولتي انگليس را در آن ديد: آموزش، حمايت تسليحاتي، تدارکاتي و اطلاعاتي. علاوه بر اين، استفاده از گروه‌هاي تروريستي براي تزريق خشونت و درگيري‌هاي فرقه‌اي مستقيما از تاکتيک‌هاي نظامي انگليس، طراحي شده توسط ژنرال سر فرانک کيتسون اقتباس شده است.

در حالي که خودروهاي بمب گذاري شده بدن دانش آموزان سوري را تکه تکه مي‌کند و در حالي که عزيزان خانواده‌ها در پي در گيري‌هاي خياباني جان خود را از دست مي‌دهند، بايد بدانيم همه اينها نشات گرفته از سياست سنتي انگليس مبني بر استفاده از ابزارهاي تروريستي براي دست يابي به اهداف سياسي شيطاني است؛ هدفي که در اين مورد بخصوص مثله کردن جامعه سوريه و تغيير رژيم در اين کشور است.

درباره نويسنده: فينيان کانينگام نويسنده و کارشناس ايرلندي مسائل خاورميانه و شرق آفريقا است. پيش‌تر وي در بحرين سکونت داشت و شاهد تحولات سياسي اين کشور پادشاهي در سال ۲۰۱۱ و همچنين سرکوب اعتراضات دموکراسي خواهانه از سوي نيروهاي عربستان سعودي بود. فينيان در ژوئن ۲۰۱۱ به دليل انتقاد شديد از موارد نقض حقوق بشر از سوي رژيم بحرين، از اين کشور اخراج شد. مقالات فينان به بيش از ۱۸ زبان ترجمه شده است. وي اهل بلفاست ايرلند است و هم اکنون در شرق آفريقا مستقر و مشغول نگارش کتابي درباره بحرين و بيداري اسلامي مي‌باشد.

(اين مقاله به صورت اختصاصي براي وب سايت پرس تي وي نوشته شده و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.)

ضرب و شتم و برهنه کردن دو خبرنگار درالخلیل



نظامیان رژیم اشغالگر دو خبرنگار را نزدیک محل شهادت نوجوان 17 ساله به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند.

به گزارش خبرگزاری مقاومت اسلامی به نقل از العالم، نظامیان رژیم اشغالگر 2 خبرنگار را نزدیک محل شهادت نوجوان فلسطینی در الخلیل به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند.

نظامیان صهیونیست سپس این دو خبرنگار را در خیابان برهنه کرده و به سوی آنها گاز اشک آور شلیک کردند. این درحالی است که جراحات یکی از این خبرنگاران به حدی شدید بود که باید فورا به بیمارستان منتقل می شد.

ارتش رژیم اشغالگر در واکنش به انتشار این خبر آن را در حد یک ادعا دانسته و گفته است که این موضوع را بررسی می کند.

"یسری الجمل" و "مأمون وزوز" دو عکاس خبرنگار که برای "رویترز"  کار می کنند، تأکید کردند که نیروهای رژیم اشغالگر آنها را نزدیک ایست بازرسی که اخیرا یک جوان فلسطینی در آنجا به شهادت رسیده بود، متوقف کردند.

این درحالی است که روی خودرو آنها آرم بزرگی وجود دارد که نشان می دهد آنها خبرنگار هستند؛ و آرم "مطبوعات" نیز بر لباس هر دو آنها کاملا مشخص بود.

به گفته این دو خبرنگار، نظامیان اشغالگر حتی به آنها فرصت ندادند که برگه هویت و کارت شناسایی خود را به آنها نشان دهند؛ و بلافاصله پس از پیاده شدن از خودرو آنها را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند.

نظامیان اشغالگر پس از برهنه کردن این دو خبرنگار، آنها را با لباس زیر در کنار خیابان رها کردند.

صهیونیست ها همچنین دو خبرنگار محلی دیگر را متوقف کرده و کنار این دو عکاس خبرنگار قرار داده و پیش از ترک محل کنار آنها و حتی داخل خودرویشان گاز اشک آور شلیک کردند.

"محمد السلایمه" نوجوان 17 ساله فلسطینی چهارشنبه گذشته در یکی از ایست های بازرسی نزدیک منزلش در الخلیل هدف گلوله نظامیان رژیم اشغالگر قرار گرفته و به شهادت رسید.

رژیم صهیونیستی مدعی شده است که این نوجوان فلسطینی با خود تفنگ پلاستیکی همراه داشت.

تروريسم علمي با رمز " به نام طبيب" ترويج بيماري+داروهاي اعتياد آور+همدستي ويروس و پزشك+داروهاي تقلبي

چگونه مافیای دارو با جان انسان ها بازی می کند؟

گروه گزارش ویژه مشرق؛  حجم كل تجارت جهانی دارو در سال 2005 معادل 602 ميليارد دلار بود. برای سال 2007 این رقم به 710 میلیارد دلار رسید. با نگاهی به گزارش های موجود ميزان فروش جهاني دارو در سال 1998 را 309 ميليارد دلار می یابیم. صنعت دارو‌سازي در سال 2008 از بين 52 صنعت سودآور جهان رتبه سوم را به خود اختصاص داد و در سال 2012 نیز بزرگترین شرکت دارویی جهان چیزی نزدیک به 120 میلیارد دلار درآمد داشته است. این میزان رشد حاکی از آن است که تجارت دارو به دلایل گوناگون رو به گسترش بوده و هم اکنون سرانه مصرف دارو در جهان به رقمی نزدیک به 100 دلار رسیده است.

 
واضح است که این رقم کلان چیزی نیست که قدرت های مالی جهانی به راحتی از کنار آن بگذرند. سود سرشار و انحصاری موجود در این صنعت منجر به شکل گیری مافیای جهانی دارو شده است که به انحای مختلف سعی در افزایش سودآوری این صنعت به نفع کارتل های بزرگ خود دارد. از نظر سود‌آوری، صنعت داروسازی در میان لیست ۵۰۰ شرکت برتر جهانی فورچون، در رتبه اول قرار گرفته است. 18 درصد درآمد این صنعت را سود تشکیل می ‌دهد که از این نظر خیلی بالاتر از شرکت‌ های گوناگون مالی است که سودشان 11‌ درصد درآمدشان را تشکیل می‌ دهد.

نشريه‌ اقتصادي فوربس در گزارش سال 2012 خود شركت آمريكايي مك‌ كسون با فروشی نزدیک به 120 ميليارد دلار را بزرگ ترين شركت صنايع دارويي جهان اعلام کرد و سه شركت آمريكايي ديگر نيز به نام هاي كاردينال هلث، آمريسورس برگن و پيفايزر را در رده ‌هاي بعدی معرفی نمود. آمريكا با 13 شركت دارای بزرگترین شركت هاي صنايع دارويي جهان بوده و ژاپن با 10 شركت در رده دوم قرار دارد. اين غول هاي دارويي همواره سعي داشته اند تصويري سازنده از فعالیت های خود ارایه دهند که حاکی از خدمت آنها به بشریت بوده و ضمن سودآوري برای سهام داران خود با درک مشکلات مربوط به بیماری ها و امور بهداشتی مردم به فکر حل آنها بوده و بخشی از سود حاصل از فروش داروهای خود را صرف تحقیق برای کشف و توليد داروهاي جديد می کنند!
مک کسون بزرگترین شرکت دارویی جهان لقب گرفته است
 
اما با نگاهی کاوش گرانه به چرخه تحقیق، تولید، عرضه و نیز ایجاد نیاز برای دارو در سطح جهانی حقایق دیگری در مورد این مافیای بزرگ رخ می نماید. تبلیغات وسیعی در مورد داروهای مختلف انجام می گیرد و شرکت های داروسازی بدون هیچ گونه توجیه خاصی مدام به قیمت داروهای خود می افزایند. برای مثال داروهاي ساده اي وجود دارند که به ٣ برابر قيمت اروپايي آن به مردم آمریکا فروخته می شوند. گاهی داروهای جدیدی به بازار عرضه و تبلیغات وسیعی در مورد آنها انجام شده که چند صباحی بعد بی اثر بودن آنها نقل ستون های انتقادی روزنامه ها شده است.

 ایجاد تنوع که استراتژی بازارهای مد برای گسترش مصرف گرایی است به عرصه دارو نیز راه یافته و مدیریت این تجارت توانسته است مدت زمان متوسط معرفی داروهای جدید به جهان را از 7 سال به 5 سال كاهش دهد. ماده مخدری مانند "ترامادول" با حقه بازی بسیار دقیقی  به اسم دارو به مردم دنیا عرضه می شود و جوامع مختلف را دچار مشکلات می کند و از همه مهم تر پول شویی بین المللی و حمایت بانک های معتبر بین المللی از مافیای جهانی دارو همچون پشتوانه مالی قابل اعتمادی برای این تجارت عمل می کند.
ترامادول: از بزرگترین دروغ های مافیای جهانی دارو

 بازار جهانی دارو در انحصار آمریكای شمالی، اروپای غربی و ژاپن است و این کشورها برای حفظ غلبه جهانی خود در این بازار اقدام به شکل دهی مافیای بزرگ جهانی دارو کرده اند. اروپا، ژاپن و آمريكا در سال 2007 بيش از 72 ميليارد دلار برای تحقیق در مورد نسل جدید داروها اختصاص دادند و هر سال نیز به این بودجه اضافه می کنند. اين سه غول دارویی در مجموع 88 درصد تولید جهاني دارو را به خود اختصاص مي دهند. مافیای جهانی دارویی شبکه ای سازمان دهی شده و تبهکار است که از اصول و مقررات خاصی پیروی می کند که بر پایه نفوذ اجتماعی و دولتی استوار است. این مافیا از شاخه های متعدد مالی، علمی، رسانه ای و دولتی تشکیل شده که می تواند با نفوذ در مجامع قانون گذاری و حتی بین المللی (مانند سازمان بهداشت جهانی) به انگیزه های مالی و تجاری خود دست یاید.

 شبکه بین المللی علمی و سیاسی مافیای جهانی دارو

 کاری که مافیای غول های بزرگ صنعت داروسازی در عرصه جهانی انجام می دهند بیشتر به یک تروريسم خاموش بین المللی شبیه است که بسیار بيش از تروريسم نمايش داده شده در تلوزیون ها و رسانه ها به کشتار می انجامد. اقدامات مافيايي کارتل های دارویی یک نسل كشي واقعي سازمان يافته است كه با همدستي دولت هاي اروپایی و آمريكا دركشورهاي جهان سوم به ويژه آفريقا روی داده و از طریق آن سود چندين ميليارد دلاري عاید اعضای این مافیا می شود.

 این شركت ها انواع بيماري ها را دركشورهاي جهان سوم انتشار مي دهند و سپس خود اقدام به فروش واكسن ها و داروهاي مقابله با این بیماری ها به آن کشورها می کنند. برخی از این فراورده ها تاريخ گذشته بوده و بدين شكل، کمپانی های سازنده نه تنها هزینه ای بابت نابودي آنها متحمل نمی شوند بلكه سودهاي كلانی نيز به جیب می زنند. شركت هاي دارويي براي ارتكاب این جنايات نه تنها در بخش هاي علمي و پزشكي همکارانی دارند بلکه در بین سياست مدارها، رسانه هاي جمعي و اعضای دولت ها نیز لابي گران قدرتمندی برای خود دست و پا کرده شبکه بزرگی ایجاد می کنند.

 مافیای جهانی دارو در سازمان های بین المللی نیز نفوذ دارند

با نفوذ به بخش هاي پزشكي و بهداشتي کشورها طبقه ای از پزشكان را به وجود مي آورند كه منطبق با اهداف آنها با هرگونه درمان غیر دارویی و طب جایگزین مخالفت کرده و از مصرف دارو حمایت می کنند. پیوند بین سیاست و مافیای دارو گاهی کاملا عیان روی می دهد. دونالد رامسفلد، وزير دفاع سابق آمريكا سهامدار عمده شرکت دارو سازی «گايليد ساينستز» است. بنیاد راکفلر از حامیان اصلی چندین شرکت بزرگ دارویی و آزمایشگاه های آنها از جمله آزمايشگاه هاي «ابوت» و شركت هاي پتروشيمي «اكسون موبيل»، «بريتيش پتروليوم» و «شورون» است. «روبرت مرداك» مالک غول های بزرگ رسانه اي از کلان سهامداران شرکت های دارویی دنیاست. به این لیست می توان «جري اسپرير» رئيس سابق بانك مركزي آمريكا را نیز افزود و از اعضای فراوان گروه هاي لابي گر دیگر در نهادهاي مالي و سياسي، ارتش آمریکا، رسانه هاي جمعي و... صرف نظر کرد.

نفوذ مافیای دارویی حتی در سازمان ملل نیز روی داده و برخي كارشناسان سازمان بهداشت جهاني متهم به دریافت رشوه از آزمايشگاه هاي دارويي برای همکاری با آنها بوده اند. وخيم جلوه دادن اوضاع بهداشتی جهانی در گزارش های بین المللی از جمله موضوعات مطرح در پرونده های دریافت رشوه از کمپانی های داروسازی بوده است. برای مثال پروفسور «آلبرت اوزترهاوس» از دانشگاه «آراسموس» هلند که یکی از مشاوران سازمان بهداشت جهاني در امور بیماری آنفلوانزاست؛ متهم است که در پاندمي آنفلوانزاي خوكي با مافياي جهانی دارو برای فروش داروهای مختلف همکاری کرده است.

 مافیای جهانی و داروهای تقلبی

داروهای تقلبی از علاقه مندی های مافیای جهانی داروست که بر اساس گزارش های بانك جهاني و ساير مجامع بين‌المللي كل تجارت جهاني آن اكنون از مرز ۳۰ ميليارد دلار در سال گذشته است. این پدیده هم در کشورهایی که نظارت دارویی ضعیفی دارند و هم در کشورهای پیشرفته رایج بوده و هیچ کشوری از این مشکل در امان نیست. با پیچیده ‌تر شدن روش های تولید غیر قانونی نیز کشف آنها دشوارتر شده است. گاهی مافیای درگیر در تولید داروهای تقلبی از حمایت دولت ها نیز برخوردار می شوند و هر روز داروهای بیشتری به بازارهای مصرف راه می‌یابند که با استانداردهای پذیرفته شده انطباق نداشته و پیامدهای مضری برای مصرف‌کنندگان دارند.

 داروهای تقلبی اکثرا نخست در کشورهای فقیر آفریقا و آمریکای لاتین رواج می یابد


مافیای جهانی اکثرا این داروها را نخست در کشورهای فقیر آفریقا و آمریکای لاتین رواج می دهد و سپس بازارهای کشورهای در حال توسعه را هدف قرار می دهد. هیات کنترل بین المللی مواد مخدر در سال 2012 گزارش می دهد که تا ۵۰ درصد داروها در بازارهای دارویی کشورهای در حال توسعه تقلبی است و بیماران را در معرض خطرات جدی بهداشتی قرار داده است. برای مثال داروهای تقلبی 40 تا 50 درصد بازار دارویی نیجریه و پاكستان را به خود اختصاص داده‌اند.
حمایت دولتی از مافیای دارو اشکارا روی می دهد


حمایت دولتی از مافیای دارو از اینجا مشخص است که تعداد معدودی از كشورها اطلاعات مربوط به موارد شناسایی شده داروهای تقلبی را افشا می کنند. این سكوت یكی از مهم ترین مشوق های تولیدكنندگان و عرضه‌كنندگان داروهای تقلبی برای ادامه فعالیت در سطح بین المللی است. این سکوت حتی در اروپا كه به ظاهر از قوانین مدون و نهادهای نظارتی مناسب برخوردار است نیز وجو دارد. دلیلی که از سوی دولت ها برای این سکوت اعلام می‌شود نگرانی از افزایش استرس در بیماران است اما سخنگوی انجمن صنایع دارویی انگلستان (ABPI) دلیل اصلی این سكوت را ترس از آسیب رسیدن به تجارت قانونی دارو می داند! در واقع آنها معتقدند که درآمد بیشتری از این سكوت عاید کمپانی های داروسازی می شود. آشکار است که بخشی از این درآمد در اختیار دولت قرار می گیرد و یک همکاری دو سویه به بهای بازی با زندگی و سلامتی افراد برای کسب سود و درآمد بیشتر شکل گرفته است.

رشوه به پزشکان: شرکت GSK

رشوه دادن به پزشکان کشورهای مختلف برای تبلیغ مستقیم داروها از طریق تجویز آنها برای بیماران از راهکارهای رایج مافیای جهانی دارویی است. یکی از پرونده های این استراتژی مربوط به شرکت GSK است که طی آن در سال ٢٠٠٣ تعداد ٣٧ کارمند نمايندگي این شرک در ايتاليا به همراه ٣٥ پزشک به جرم فساد مالي دستگير شده و هشتاد نماينده فروش این شرکت به جرم پرداخت رشوه به پزشکان براي تجويز داروهاي شرکت GSK محکوم شدند.
GSK به پزشکان ایتالیایی رشوه می داد


در ازای رشوه از پزشکان خواسته می شد به جاي تجويز داروهاي مشابه ارزان، داروهاي این شرکت را به بیماران پيشنهاد کنند. این پرونده غیر از چند اشاره کوتاه با سکوت رسانه ای مواجه شد. شرکت GSK علاوه بر پول نقد هدیه هایی مانند سفر به مونت کارلو يا جزاير کارائيب نیز به پزشکان ایتالیایی ارائه می داد.


عدم افشای اثرات خطرناک داروهای شیمیایی: شرکت آپوتکس

آپوتکس، اثرات جانبی مضر داورها را اعلام نمی کرد


داروهای شیمیایی همیشه اثرات جانبی ناگواری نیز داشته اند. شرکت های دارویی همواره در مورد واقعیت این اثرات دروغ گفته و از طریق لابی های خود در بخش های آزمایشگاهی و حتی در دادگاه ها از زیر بار مسئولیت گریخته اند. در ١٩٩٣ دکتر نانسي اليوري پزشک بيمارستان کودکان در تورنتوی کانادا براي همکاري در آزمايش دارويی جديد با شرکت آپوکس قراردادي منعقد کرد. این دارو براي جلوگيري از عوارض قلبي ناشي از افزایش آهن در خون بيماران مبتلا به تالاسمي بود. دکتر اليوري پس از دو سال متوجه شد داروی جدید موجب ناهنجاری هایی در کبد بيماران شود. با افشای این موضوع قرار داد شرکت با دکتر الیوری فسخ شده و او به عدم رعايت جنبه های محرمانه آزمايش متهم گردید!
نمادهای فراماسونری در آپوتکس


موضوع به دادگاه کشیده شد و در سایه حمایت های دولتی و سیاسی، این شرکت توانست دادگاه را چندین سال معطل کند و سرانجام بدون هیچگونه محکومیت خاص و یا دستور برای بررسی دیگر کارهای مطالعاتی تنها به عدم کسب جواز پخش داروی جدیدش محکوم شد. در همان سال ها مدير کل شرکت آپوتکس که از افراد با نفوذ تورنتو محسوب مي شد به بخش دانشگاهی ٢٠ ميليون دلار کمک مالی تخصیص داده بود!

نفی طب جایگزین

بيماري هاي مزمن برای مافیای جهاني دارو فرصت بسیار بزرگی برای به دست آوردن هر چه بيشتر پول محسوب می شود. مافیای دارو با هدایت آموزش پزشکی و درمان از پرداختن به ريشه بيماري ها، پيشگيري يا ريشه كن کردن آنها جلوگیری می کند. تداوم بيماري ها رمز اصلی موفقیت مالی شرکت های بزرگ داروسازی است. به همين دليل پزشکی نوین با هرگونه مظاهر طب جایگزین به مخالفت بر می خیزد. هامیوپاتی، طب سنتی، طب سوزنی و انواع دیگر روش های درمانی از نظر پزشکی نوین مردود است زیرا که داروهای آنها تنها به علايم ظاهري بيماري ها و دردها نپرداخته بلکه به دلايل بيماري می پردازند تا بیماری را ریشه کن کنند. در حالی که منطبق با خواست تراست های دارویی، پزشکی نوین به نگاه جزئی روی آورده و از درمان کلی دور شده است.
در واقع آنچه که مافیای جهانی دارو در پیش گرفته است یک تروریسم و کشتار دسته جمعی است که می تواند علاوه بر جستجوی سودهای کلان، سیاست های کنترل جمعیت جهانی از طرف قدرت های بزرگ را نیز مد نظر داشته باشد.

.......................................................................
منابع و مآخذ:

http://timesofindia.indiatimes.com/topic/Drugs-Smuggling-from-Pakistan/news
http://www.euronews.com/tag/drug-trafficking
http://www.darkpolitricks.com/cia-involvement-in-drug-smuggling-part-1
http://www.guardian.co.uk/business/2010/dec/09/wikileaks-cables-pfizer-nigeria
http://orientalreview.org/2012/10/06/global-drug-mafia-and-the-banks
http://mafiatoday.com/tag/mexican-drug-cartels
http://www.10news.com/news/i-team-investigates-mexican-mafia-s-control-of-drug-trade
http://www.time.com/time/magazine/article/0,9171,1587252,00.html
http://thepeoplesbookproject.com/2012/10/31/the-global-banking-super-entity-drug-cartel-the-free-market-of-finance-capital
http://www.nuremberg-tribunal.org/history/index.html
http://worldradio.ch/wrs/news/switzerland/drug-companies-broke-cartel-law-say-investigators~print.shtml
http://www.naturalnews.com/drug_cartel.html

عملياتي تروريستي به نام حقوق بشر بر عليه كشورهاي مخالف ملكه

انتقام ما لبخند کودکانمان خواهد بود + عکس

نام بابی ساندز را حتما شنیده اید؛ نام خیابانی است جنب سفارت انگلیس. اما به راستی او که بود؟

پادشاهی فخیمه بریتانیا چگونه با زندانیان سیاسی دربند خود رفتار می‌نماید؟

چرا نماینده قانونی مردم در پارلمان انگلیس از فرط گرسنگی در زندان جان می‌بازد؟

چگونه استعمار پیر آخرین نفس‌های خود را با فدا ساختن جوانان مبارز سپری می‌کند؟


گروه گزارش‌های ویژه مشرق؛ دولت انگلستان یکی از داعیه‌داران برقراری حقوق بشر در جهان است و در صورت اقتضای منافع خود از حقوق بشر به عنوان عاملی برای اعمال فشار بر ملل جهان استفاده می‌نماید. این در حالی است که در داخل مرزهای بریتانیای کبیر شاهد موارد متعدد نقض حقوق اولیه بشری هستیم. یکی از نمونه‌های این امر جنبش استقلال طلبانه ایرلند شمالی می‌تواند باشد که تاکنون تلاش‌های نظامی و سیاسی زیادی را برای رهایی از بند یوغ استیلای پادشاهی متحده انجام داده است. در گزارش حاضر نگاهی خواهیم داشت به زندگی و فعالیت سیاسی بابی ساندز، از فعالین جنبش استقلال ایرلند که در نهایت جان خود را در زندان‌های رژیم استعماری انگلستان از دست داد.

روبرت جرارد بابی ساندز، نماد آزادی‌خواهی و مبارزه مردم ایرلند علیه استعمار انگلستان

روبرت جرارد بابی ساندز (Robert Gerard "Bobby" Sands) یکی از اعضای داوطلب ارتش مشروط جمهوری ایرلند و نیز عضو پارلمان بریتانیا بود که در در زندان "اچ‌ام پریون میز" (HM Prison Maze) در پی اعتصاب غذای طولانی‌مدت درگذشت.

وی رهبر جنبش اعتصاب غذا در سال 1981 بود و پس از مرگ وی موج جدیدی در میان جوانان ایرلندی برای کسب استقلال از بریتانیا آغاز گردید.[1]


کودکی، جوانی و پیوستن به ارتش مشروط جمهوری ایرلند

بابی در 9 مارس 1954 در یک خانواده کاتولیک در "ابوتز کراس" (Abbots Cross) ایرلند شمالی متولد گشت. وی فرزند بزرگ جان و رزالین بود که علاوه بر وی یک دختر و پسر دیگر نیز داشتند. خانواده وی بعدها مجبور به مهاجرت به "رات‌کول" (Rathcoole) شدند. وی پس از ترک دبیرستان به عنوان شاگر مکانیک مشغول به کار شد اما به زور اسلحه وفاداران به تاج و تخت انگلستان مجبور به ترک کار خود شد.[2] بابی در ژوئن 1972 و در سن 18 سالگی به خاطر تهدید وفاداران شهر رات‌کول را ترک نموده و به نزد خانواده‌اش در غرب بلفاست رفت.[3]

گروه موسوم به وفاداران، با حمایت دولت انگلیس و با ایجاد ترس و ترور در ایرلند شمالی سعی دارند تا اتحاد این سرزمین با انگلستان حفظ گردد.

تهدیدهای این گروه بابی ساندز جوان را در ابتدا مجبور به ترک شغل و سپس محل سکونتش نمود.


فعاليت در ارتش مشروط جمهوری ایرلند

ساندز در سال 1972 به ارتش مشروط جمهوری ایرلند (Provisional IRA) پیوست. این ارتش در سال 1969 از ارتش جمهوری ایرلند و متعاقب برخی اختلافات ایدئولوژیکی و تاکتیکی شکل گرفته بود و هدف آن کسب استقلال ایرلند شمالی از انگلستان بود. در 28 جولای 2005، این گروه سلاح‌ها را کنار گذارده و اعلام نمود که از این پس با ابزار کاملا سیاسی و صلح‌آمیز در راستای دستیابی به اهدافش تلاش خواهد نمود. برخی گروه‌های منشعب از این ارتش هنوز به خط‌مشی نظامی خود پایبند هستند.[4]

ارتش ایرلند جنوبی و اعضای آن چندین دهه برای کسب استقلال ایرلند شمالی از انگلستان مبارزه نمودند

ساندز در اکتبر 1972 بازداشت شده و متهم به مالکیت چهار سلاح سبک شد که در خانه محل سکونت وی کشف شده بودند. وی در آوریل 1973 به چهار سال زندان محکوم شده و در آوریل 1976 از زندان آزاد گشت.[5] وی پس از آزادی از زندان فعالیت خود را در جنبش استقلال‌طلبی ایرلند شمالی ادامه داده و چند بار دیگر نیز محاکمه گشت تا اینکه در سال 1977 به جرم حمل سلاح گرم به 14 سال زندان محکوم شد.[6] وی این دوره 14 ساله را باید در زندان "اچ‌ام پریون میز" که با نام "لانگ‌کش" (Long Kesh) نیز خوانده می‌شد سپری می‌کرد.


سال‌های حبس در زندان لانگ‌کش

ساندز در زندان به نوشتن مطالب برای روزنامه و سرودن شعر روی آورد – اشعار وی در روزنامه "فوبلاخت" (An Phoblacht) جمهوری ایرلند منتشر می‌گشتند. وی در اواخر سال 1980 به عنوان افسر فرمانده زندانیان ارتش مشروط جمهوری ایرلند منصوب گشت پس از او برندن هاگز (Brendan Hughes) که در اولین اعتصاب غذا حضور داشت، فرماندهی جمهوری‌خواهان را بر عهده گرفت.

زندان لانگ‌کش، جایی که ساندز باید دوران محکومیت 14 ساله خود را در آنجا سپری می‌کرد

این زندان از اواسط دهه 19701 تا اواسط دهه 2000 برای حبس زندانیان جنبش استقلال ایرلند شمالی به کار می رفت

زندانیان جمهوری‌خواه اعتراضاتی را برپا داشتند تا بار دیگر از "وضعیت ویژه" برخوردار شده و با آنها به مانند زندانیان عادی برخورد نشود. این مبارزات در سال 1976 و با "اعتراض پتو" آغاز شد که طی آن زندانی‌ها از پوشیدن لباس زندان اجتناب ورزیده و به جای آن پتو به دور خود می‌پیچیدند.[7]


انتخاب به عنوان نماینده پارلمان و جلوگیری دولت بریتانیا از این امر

اندکی پس از آغاز اعتصاب، فرانک ماگوئر (Frank Maguire)، یکی از نمایندگان محلی ایرلند، به صورت ناگهانی بر اثر سکته قلبی درگذشت. بدین ترتیب انتخابات محلی برای انتصاب جایگزین وی در آوریل 1981 انجام گرفت. پدید آمدن این کرسی خالی در منطقه‌ای که ملی‌گرایان دارای اکثریتی با حاشیه پنج هزار نفری بودند فرصت مناسبی را برای حامیان ساندز پدید آورد تا جامعه ملی‌گرا را پشت سر وی متحد نمایند.[8] ساندز در یک انتخابات بسیار رقابتی و نزدیک توانست نامزد حزب اتحادگرای اولستر (Ulster Unionist Party) را با 30/439 رأی در برابر 29/046 رأی شکست دهد.[9]

دولت انگلستان، داعیه دار نظام مردم‌سالاری و

پارلمانتیسم با تصویب قانونی از ورود بابی ساندز به مجلس این کشور جلوگیری می‌نماید

پس از موفقیت ساندز،‌ حکومت بریتانیا با تصویب قانونی با عنوان "قانون نمایندگی مردم" (1981) اعلام داشت که زندانیانی که محکوم به حبس‌هایی بیش از یک سال در زندان‌های انگلستان و یا ایرلند شده‌اند نمی‌توانند در انتخابات بریتانیا شرکت نمایند. تصویب این قانون به منظور جلوگیری از ورود اعتصاب غذا کنندگان به پارلمان انگلستان انجام گرفت.[10]


اعتصاب غذا در اعتراض به شرایط زندان

اعتصاب غذای سال 1981 ایرلند (دومین اعتصاب غذای زندانیان ایرلندی) با امتناع ساندز از غذا خوردن در 1 مارس 1981 آغاز گردید. ساندز تصمیم گرفت که دیگر زندانیان نیز باید با فاصله زمانی از یکدیگر به اعتصاب بپیوندند تا با بدتر شدن حال زندانیان در چندین ماه متوالی این جنبش در میان افکار عمومی اهمیت یابد.

تصویری از بابی ساندز بر یکی از دیوارهای شهر بلفاست در ایرلند شمالی

تنها خواسته وی در زندان این بود که با وی به عنوان یک زندانی سیاسی رفتار شود، خواسته‌ای که در نهایت جان خود را بر سر آن گذارد.

اعصاب غذا حول پنج خواسته مطرح گردید:

1. حق نپوشیدن لباس زندان؛

2. حق کار نکردن در زندان؛

3. حق ارتباط آزاد با دیگر زندانیان و انجام فعالیت‌های آموزشی و سرگرمی؛

4. حق یک ملاقات، یک نامه و یک بسته در هر هفته؛

5. احیای تمام عفوهایی که به علت اعتراضات لغو شده بودند.[11]

زندانیان می‌خواستند که به عنوان زندانیان سیاسی (و یا اسرای جنگی) قلمداد گردند نه مجرمان عادی.


آزادی‌خواهان محبوس در زندان بریتانیا که جان خود را در اعتصاب غذای سال 1981 ایرلند از دست دادند

از چپ به راست و در جهت عقربه‌های ساعت:

بابی ساندز؛ فرانسیس هاگز (Francis Hughes)؛ ری مک‌کریش (Ray McCreesh)؛ پاتسی اوهارا (Patsy O'Hara)؛ جو مک‌دانل (Joe McDonnell

مارتین هورسون (Martin Hurson)؛ کوین لینچ (Kevin Lynch)؛ کیران دورتی (Kieran Doherty)؛ توماس مک‌الوی (Thomas McElwee)؛ مایکل دیوین (Michael Devine).


مرگ بابی ساندز و نه نفر از یارانش بر اثر اعتصاب غذا

ساندز در 5 می 1981 پس از 66 روز گرسنگی در سن 27 سالگی در بیمارستان زندان لانگ‌کش درگذشت. در گزارش اولیه پزشکی قانونی اعلام شد که دلیل مرگ ساندز و دیگر اعتصاب کنندگان "گرسنگی خود تحمیلی" بوده است. اعتراضات خانواده‌های اعتصاب کنندگان باعث شد که این عبارت به "گرسنگی" تغییر یابد. [12] ساندز اولین نفر از مجموع ده نفری بود که جان خود را برای کسب حقوق زندانیان سیاسی از دست دادند.

مزار ساندز و دورتی (به ترتیب راست و چپ) و سنگ‌نوشته یادبود ده نفر حماسه‌آفرین زندان لانگ‌کش


اعلام خبر مرگ بابی ساندز باعث بروز ناآرامی در مناطق ملی‌گرای ایرلند شد. بیش از 100/000 نفر در مراسم خاکسپاری وی شرکت نمودند. سامدز در زمان مرگ به مدت 25 روز عضو پارلمان انگلستان بود اگرچه هنوز ادای سوگند نکرده و بر کرسی خود تکیه نزده بود.

رویدادهای پس از مرگ بابی ساندز در ایرلند شمالی

مادر بابی ساندز: "بابی از من خواسته بود که اگر به کما رود اجازه ندهم که او را بوسیله سرم تغذیه کنند. و من نیز این اجازه را نمی‌دادم."

(برای دانلود اینجا کلیک کنید)

مارگارت تاچر، نخست‌وزیر وقت انگلستان، در اسخ به سؤالی در مجلس عوام (5 می 1981) اعلام داشت که، "آقای ساندز یک مجرم محکوم شده بود. وی تصمیم گرفت که جان خود را از دست بدهد."[13] واقعا در صورتی که یک زندانی در کشوری دیگر چنین اقدامی انجام دهد آیا پاسخ مقامات انگلیسی به همین منوال خواهد بود؟ مجلس بریتانیا نیز در بیانیه رسمی اعلام مرگ ساندز حتی از ابراز تسلیت و همدردی عرفی به خانواده وی امتناع نمود.

تصاویری از مراسم خاکسپاری بابی ساندز


واکنش‌های جهانی به خبر فوت بابی ساندز

اروپا

در اروپا، اعتراضات وسیعی به مرگ ساندز صورت پذیرفت. پنج هزار دانشجو در شهر میلان ایتالیا پرچم "اتحادیه" را به اتش کشیده و فراد "آزادی اولستر" را سر دادند. کنسولگری انگلستان در شهر گنت بلژیک مورد حمله معترضین خشمگین قرار گرفت. هزاران نفر در پاریس و با شعار "ارتش جمهوری ایرلند پیروز خواهد شد" دست به راهپیمایی زدند. در پارلمان پرتقال، نمایندگان مخالف دولت به احترام بابی سندز ایستادند. در اسلو، تظاهرات کنندگان یک گوجه فرنگی را به سوی الیابت دوم، ملکه پادشاهی متحده بریتانیا، پرتاب کردند که البته به وی اصابت نکرد.[14]

مادر، خواهر و پسر بابی ساندز در مراسم خاکسپاری وی


آفریقا

اخبار مرگ بابی ساندز بر نحوه فعالیت زندانیان سیاسی و کنگره ملی آفریقا در آفریقای جنوبی نیز تأثیر گذاردو الهام‌بخش نوع جدیدی از مقاومت گردید. گفته می‌شود که نلسون ماندلا تحت تإثیر اقدام بابی ساندز یک اعتصاب غذای موفق در جزیره روبن (Robben Island) آغاز نمود.

گفته می‌شود که اعتصاب غذای موفق نلسون ماندلا در زمان حبس در زندان رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی متأثر از اقدامات ساندز بود


ایران

دولت وقت ایران با ارسال پیامی درگذشت بابی ساندز را به خانواده وی تسلیت گفت. دولت خیابان وینستون چرچیل، محل استقرار سفارت انگلیس، را به خیابان بابی ساندز تغییر داد. بدین ترتیب انگلیسی‌ها مجبور بودند در زمان درج آدرس محل سفارت در نامه‌های خود به نام بابی ساندز نیز اشاره نمایند. این امر باعث گردید که سفارت انگلیس بعدها درب ورودی را به خیابان فردوسی تغییر دهد.[15] در منطقه الهیه نیز خیابانی به نام بابی ساندز نامگذاری گردید.

خیابان بابی ساندز (چرچیل سابق)، محل استقرار سفارت انگلیس در تهران

در مورد ساندز کتاب‌ها و اشعار زیادی نوشته شده و فیلم‌هایی نیز در ستایش از حماسه وی ساخته شده است. وی یک شاعر، انقلابی و آزادیخواه بود که در کنار نه تن دیگر از یارانش نشان داد استعمار پیر هنوز سعی دارد سلطه خود بر باقیمانده امپراطوری‌اش را به هر قیمت ممکن حفظ نماید. وی در جمله معروفی و با پیش‌بینی پیروزی جنبش استقلال ارلند در آینده چنین گفت: "انتقام ما خنده کودکانمان خواهد بود!" با گذر زمان وی در صفحات تاریخ محو نشد بلکه هم‌اینک روح مبارز وی در تلاش‌ها و جنبش جوانان ایرلندی برای کسب استقلال از بند استعمارگران انگلیسی تلألو یافته است.


سرودی حماسی به یاد بابی ساندز و یاران آزادی‌خواهش که جان‌شان را در راه استقال میهن‌شان ایثار کردند

برای دانلود اینجا کلیک کنید



منابع و مآخذ:


[1]http://cain.ulst.ac.uk/events/hstrike/beresford.htm

[2]http://en.wikipedia.org/wiki/Bobby_Sands#In_popular_culture

[3]O'Hearn, Nothing but an unfinished song: Bobby Sands, ch. 1

[4] http://en.wikipedia.org/wiki/Provisional_Irish_Republican_Army

[5] http://cain.ulst.ac.uk/events/hstrike/sands/sands81.htm#intro

[6] http://www.tkb.org/KeyLeader.jsp?memID=82

[7] Taylo, Provos, The IRA and Sinn Féin, p. 251–252

[8] David Beresford (1987). Ten Men Dead: The Story of the 1981 Irish Hunger Strike. London: Harper Collins Publishers. ISBN 0-586-06533-4.

[9] http://news.bbc.co.uk/onthisday/hi/dates/stories/april/10/newsid_2453000/2453183.stm

[10] Julian Haviland, "Bill to stop criminal candidates", The Times, 13 June 1981, p. 2.

[11] Taylor, Provos The IRA & Sinn Féin, p. 229–234

[12] http://cain.ulst.ac.uk/proni/1981/proni_NIO-12-194A_1981-05-05.pdf

[13] http://www.margaretthatcher.org/speeches/displaydocument.asp?docid=104641

[14] http://cain.ulst.ac.uk/events/hstrike/beresford.htm

[15] Bobby Sands: Nothing But An Unfinished Song by Denis O'Hearn (ISBN 9-7453-2572-6), page 377

روایتی تازه از هولوکاست مردم آفریقا/ سند محرمانه NSSM 200 + اصل سند

بعید است نام این سند را شنیده باشید اما حتما نام هنری کیسینجر را بارها شنیده اید. از سوی دیگر هر روزه شاهد قتل و غارت و کشتار در آفریقا هستیم. اما چه ارتباطی میان این دو وجود دارد؟ با ما همراه باشید تا به پشت پرده سیاست های کثیف حاکم بر جهان مدرن نگاهی بیافکنیم.
گروه گزارش ویژه مشرق؛ از 1968 تا اوایل قرن جدید آمریکا 17 میلیارد دلار صرف کنترل جمعیت جهان کرده است که نصف آن در آفریقا صرف کشتار مردم شده است. جمعیت و تعداد افراد ملت ها و کشورها در طول تاریخ جنبه های سیاسی و امنیتی خاص خود را داشته است. به خصوص در نیمه دوم قرن بیستم نگاه سیاسی و امنیتی به موضوع افزایش جمعیت ملت ها برای قدرت های استعماری ترس آور بوده و آنها را به تکاپو واداشته است.

تکاپویی که تا به امروز نیز ادامه داشته و موجب مرگ میلیون ها انسان شده است. نظام آمریکا که خود را بعد از جنگ جهانی دوم صاحب اختیار جهان و ملت ها می دانست افزایش جمعیت جهان به خصوص در آفریقا را در تضاد با منافع خود می دید. طبق این نگاه با حمایت مالی سرمایه داران آمریکایی از جمله بنیاد راکفلر، مطالعات و پژوهش هایی برای جلوگیری از افزایش جمعیت و کنترل هدفمند آن در سراسر جهان انجام گرفت. در سال 1948، طي يک قرارداد پژوهشي ميان ارتش آمريكا و دانشگاه جان هاپكينز مطالعات برای ارايه‌ يك برنامه‌ هماهنگ جهاني جهت كاهش جمعيت كشورهاي كمتر توسعه يافته شروع شد.

گزارش NSSM 200 (لینک دانلود سند)

NSSM 200

به باور برنامه ریزان امنیتی وقت آمریکا از جمله هنری کیسینجر، پس از پايان جنگ جهانی دوم و به خصوص پس از پایان جنگ سرد، آنچه که امنیت ملی و سیطره جهانی آمریکا را تهدید می کرد رشد جمعيت بومي كشورهاي كمتر توسعه ‌يافته ا‌ي بود که دارای منابع غني بودند. افزایش جمعیت جوان این کشورها خطر بالقوه ای برای سیاست های چپاولگرانه آمریکا محسوب می شد. سیاست مداران آمریکایی یک جنگ جمعیت زدایانه را شروع کردند که با نژادپرستی همراه بود و شدیدترین جبهه آن در آفریقا فعالت کرد.

تاثیرگذارترین دستورالعمل و طرح این جنگ جمعیتی به NSSM 200 معروف است که مخفف (National Security Study Memorandum No. 200) بوده و در اوایل دهه هفتاد میلادی توسط هنری کیسینجر و دستیاران او تنظیم شد. اين پروژه روند فزاينده‌ رشد جمعيت جهاني را برخلاف امنيت ملي آمريکا می دانست و استراتژي ها و سياست هایی برای مدیریت جمعین جهان و ترغيب رهبران کشورهاي در حال توسعه براي کاهش روند رشد جمعيت را تبيين مي کرد.
مجموعه ای از یهودیان، معمار بسیاری از سیاست های ضد انسانی آمریکا بوده و هستند.
شورای امنیت ملی ایالات متحده بالاترین مقام تصمیم گیرنده در مورد سیاست های خارجی آمریکاست که سند NSSM200 را در 1974 نوشت. این سند در 1989 از طبقه بندی فوق العاده سری خارج شد.
افزایش جمعیت جهان که بیشتر آنها سفید پوست نبودند نگرانی سیاستمداران آمریکایی را برانگیخت. در جولای 1974 دستور اجرا شدن پروژه های مربوط به مصوبه NSSM200 توسط نیکسون صادر شد. نیکسون قبل از صدور دستور اجرای تمام عیار برنامه های انسان زدایی در آفریقا تجذبه کشتار و نسل کشی در کامبوج را داشت. در 1973 طی جنگ در کامبوج 257000 تن بمب بر سر مردم این کشور ریخته شده بود و 600 هزار نفر کشته شده بودند که کسینجر و نیکسون در این موضوع دست داشتند. بعد از استعفای نیکسون معاونش فورد به جای او نشست و سیاست های انسان زدایی را در جهان ادامه داد. دولت فورد با دخالت در نسل کشی اندونزی موجب مرگ 200 هزار نفر در این کشور شد.
نیکسون دستور اجرا شدن NSSM 200 را صادر کرد.
در سند NSSM 200 آمده است در صورتي که جمعيت کشورهاي در حال توسعه دارای منابع غني با ضريب رشد فعلی افزايش يابد موجب بالا رفتن شدید انتظارات عمومي در ميان مردم در مورد آموزش، اشتغال، بهداشت و مسکن خواهد شد که به دنبال آن ناپايداري هاي اجتماعي و سياسي در اين کشورها به وجود خواهد آمد و اين ناپايداري ها در کشورهاي داراي منابع غني به منافع آمريکا ضربه خواهد زد. پس باید به انحای مختلف از رشد جمعیت کاست. تشویق به کاهش بارداری و سقط جنین، اشاعه همجنس بازی، آلوده کردن مردم با عوامل بیماری زایی که به مرگ تدریجی منجر شده و افراد را از دایره تداوم نسل خارج می سازد همچون ایدز، ایجاد جنگ های داخلی و حمایت تسلیحاتی از کشتار مردم به خصوص در آفریقا، ایجاد مراکز عقیم سازی مردان و زنان در سراسر جهان و ارایه مشوق هایی برای این کار، همگی از جمله استراتژی های تعیین شده توسط کیسینجر برای مقابله با رشد جمعیت کشوورهای در حال توسعه بوده است.

NSSM 200 آفریقا را به مرگ تدریجی دچار کرده است.
NSSM200 در زمان خود پس از تمامی قاره آفریقا 13 كشور دیگر را نیز به عنوان نخستين اهداف خود در نظر گرفته بود: هند، بنگلادش، پاكستان، اتيوپي، مكزيك، اندونزي، برزيل، فيليپين، تايلند، مصر، تركيه، نيجريه، كلمبيا.

راسیزم آمریکایی و تلاش برای محو آفریقا


نژاد پرستی آمریکایی به دنبال محو یک قاره بوده است. با آنکه در اوایل دهه 60 میلادی جان اف کندی حمایت آمریکا از آفریقا را اعلام کرد اما طبق اسناد و مدارک موجود که مهمترین آنها "مصوبه شماره 200 مطالعات امنیت ملی" موسوم به NSSM200 می باشد آنچه که در آفریقا از طرف آمریکا هدایت شده است یک نسل کشی تمام عیار بوده است.

راسیزم یا نژادپرستی اعتقاد داشتن بر این است که اختلاف های موجود بین نژادهای مختلف انسان تعیین کننده پیشرفت های فردی و فرهنگی بوده و غالبا با این دیدگاه همراه است که نژاد خود فرد برتر از نژادهای دیگر است. سردمداران آمریکا در دهه 70 معتقد به عدم کارایی آفریقایی ها در اداره امور مربوط به خود بودند. هنری کیسینجر یکی از سیاست مداران آمریکایی بود که بیشترین نقش در تهیه و تدوین سیاست های آمریکا در قبال جمعیت جهان و به خصوص آفریقا را داشته است.

کیسینجر پای ثابت همه دولت های بعد از نیکسون بوده است.
کیسینجر با تمرکز بر روی آفریقا برنامه ای را تهیه و به اجرا گذاشت تا از طریق آن نژاد سیاه را که به عقیده او مخل امنیت ملی آمریکا بود (و یا در آینده خواهد شد) به شدت ضعیف کرده و یا از روی زمین محو کند.

ایجاد جنگ های داخلی و قبیله ای در آفریقا و تامین تسلیحات این جنگ ها، تشویق سقط جنین، اشاعه بیماری های مختلف در آفریقا که شدیدترین آنها و تاثیرگذارترین آنها در پاک سازی جمعیتی بیماری ایدز است بخشی از برنامه های کیسینجر بود. در واقع کیسینجر یک برنامه نسل کشی غیر حضوری برای آفریقا نوشت و اجرا کرد. آمریکا بدون حضور نظامی در آفریقا بیشترین تلفات جمعیتی را در این قاره موجب شد. لیبریا، غنا، اوگاندا، آنگولا و کنگو بیشترین صدمات را از سیاست های آمریکا در آفریقا به خود دیده اند.

برنامه های کیسینجر هنوز هم از سوی نظام آمریکا دنبال می شود.

رشد جمعیتی کشورهای آفریقایی در دهه 50 میلادی برای سیاستمداران وقت آمریکایی بسیار خطرناک تعبیر شد. مرکز مطالعات سیا از نزدیک این افزایش جمعیت در آفریقا را زیر نظر داشت. برنامه های آمریکا برای مهار افزایش جمعیت در این قاره و نیز کاهش آن موجب شد که در عرض چند دهه بیش از 20 میلیون آفریقایی در اثر جنگ های داخلی، بیماری و گرسنگی بمیرند.

هزینه های مالی جنگ های داخلی در آفریقا
در کنار این سیاست ها از نظر فرهنگی آنچه که به دیگر ملل دنیا به خصوص خود آمریکایی ها از قاره آفریقا نشان داده می شد چیزی به جز زندگی عده ای انسان به دور از هرگونه تمدن و وحشی صفت در جنگل های ناشناخته نبود! بدین ترتیب اخبار قتل عام 20 هزار نفر از یک قبیله در نصف روز توسط قبیله ای دیگر که به وسیله سلاح های آمریکایی انجام می شد حساسیت زیادی به وجود نمی آورد. در تصویری که رسانه های آمریکایی برای مردم از آفریقا ترسیم کرده بودند چنین اتفاقاتی عادی و یا نرمال بود!


کودتا و جنگ

متفکرین جوامع آفریقایی همچون پاتریس لومومبا به کمک آمریکایی ها ترور و اعدام شدند و آنچه که باقی ماند نظامیان و ارازل و اوباش هستند که با در اختیار گرفتن جوانان و کودکان کشور به کشتار مردم می پردازند. بخش امور آفریقا در وزارت خارجه با شناسایی افراد مختلف در کشورهای آفریقایی و کمک به آنها در شورش و کشتار اجرای بخشی از برنامه های کسینجر در آفریقا را به عهده داشت.

با ترور و از بین بردن متفکرین آفریقایی اوباش تحت حمایت آمریکا نظام امور را به دست گرفتند.

در اوگاندا "ایدیامین" و نیروهای تحت فرمانش با حمایت مستقیم آمریکا 300 هزار آفریقایی را کشتند. از 1960 تا 1974 نه مورد کودتای مرگبار و 17 جنگ خانمان برانداز در آفریقا رخ داد. تمامی این کودتاها و جنگ ها با دخالت آمریکا رخ داده است. طی الین جنگ ها مرگ دسته جمعی آفریقایی ها از یک سو و نیز فروش سلاح های آمریکایی از سوی دیگر منافع کوتاه مدت و دراز مدت آمریکا ار تامین می کرد. آمریکا به هر دو طرف درگیر در کودتاها و جنگ ها اسلحه می فروخت تا همدیگر را بکشند و کشورشان را به نابودی بکشانند. سیرالئون، آنگولا و کنگو درگیر جنگ هایی بوده اند که تسلیحات آنها از آمریکا تامین می شد.

سوء استفاده از کودکان به عنوان نیروهای جنگی

پس از دستور اجرای کامل برنامه NSSM200 تبعیض نژادی اقتصادی شروع شد. کمک های بین المللی در مورد غذا و دارو به کشورهای فقیر منوط به اجرای برنامه های کنترل جمعیتی در کشورهای آفریقایی شد. آفریقا یک تهدید تصور می شد که در صورت ادامه رشد جمعیتی آن در آینده یک قاره جوان سرشار از منابع طبیعی می بود که به راحتی می توانست برنامه های استکباری اقتصادی و سیاسی آمریکا را به هم بریزد.


سقط جنین

سقط جنین که یکی از بخش های مصوبه NSSM200 بود به شدت در آفریقا تبلیغ شد. نیکسون ار مدافعان سقط جنین بود که جنین های سیاه پوست را "کوچولوهای سیاه حرام زاده" اعلام کرد که باید سقط می شدند. انسان زدایی در آفریقا از سقط جنین شروع شد. عقیم سازی پروژه دیگری بود که در پیش گرفته شد. تا اواسط دهه 80 کلینیک های عقیم سازی در سراسر جهان با کمک دولت آمریکا و بنیاد راکفلر چند برابر شد.

فروش سلاح به آفریقا
مصوبه NSSM200 در ادامه به افزایش فروش سلاح به آفریقا می پردازد که بر اسا آن حتی پسربچه های آفریقایی نیز مسلح شدند. اراذل و اوباش با در دست داشتن سلاح های گران قیمت آمریکایی در حالی که علایم سوء تغذیه در اندام آنها کاملا نمودار بود به جنگ دیگر هم وطنان خود که آنها نیز مسلح به سلاح های آمریکایی بودند رفتند. از 1998 تا 2001 درآمد حاصل از فروش سلاح به کشورهای جهان سوم توسط آمریکا، فرانسه و انگلیس بسیار بیشتر از کمک های بلاعوضی بود که این کشورها به کشورهای در حال توسعه انجام دادند.

گرسنگی حاصل از صرف ثروت ملل آفریقا برای خرید سلاح از کمپانی های آمریکایی


لیبریا

در 1980 کودتایی در لیبریا رخ داد. اعدام ها شروع شد. هزاران نفر کشته شدند. ساموئل کی دو گروهبان کم سوادی بود که با حمایت آمریکا کودتا را انجام داد! ریگان در 1982 از او در کاخ سفید به عنوان رئیس دولت لیبریا استقبال کرد و 500 میلیون دلار در اختیار او قرار داد تا بتواند تا سال 1989 جنگ را عیله مردم لیبریا ادامه دهد. شایان توجه است که این پول صرف ساخت و ساز در کشور نمی شد بلکه به خرید سلاح از خود آمریکا یا کشورهای دیگر اختصاص پیدا می کرد. خود کی دو نیز قربانی یک کودتای آمریکایی دیگر شد که توسط چارلز تیلور انجام شد. تیلور در آمریکا زندانی بود که با فرار از زندان و آمدن به لیبریا کودتای جدید را سر و سامان داد تا برنامه کشتار مردم آفریقا جان تازه ای بگیرد.


چپاول منابع آفریقا

در میان این جنگ ها آمریکا به دور از چشم دولتی قدرتمند یا رهبران اجتماعی تاثیرگذار به غارت آفریقا نیز می پرداخت. 80 درصد اورانیوم استفاده شده در بمب های هسته ای ریخته شده بر ژاپن از کنگو آورده شده بود. کنگو در مرکز آفریقا سرزمینی بزرگ و غنی برای آمریکا محسوب می شد. نامیبیا کشور دیگری بود که از الماس، مس و اورانیوم غنی بود. لیبی سرشار از ثروت نفتی بود. لیبریا یک میلیون هکتار زمین را در اختیار شرکت های آمریکایی قرار داده بود تا در صنعت پلاستیک سازی استفاده شود. برده داری نوین در کشورهای درگیر جنگ های داخلی بدون کوچکترین دردسری از سوی آمریکا رواج یافت.

میلیون ها نفر از شدت گرسنگی جان باخته اند.

کارنامه کشتار آمریکایی در آفریقا

سودان از 1955 تا 1972: 750 هزار کشته
نیجریه از 1967 تا 1979: 2 میلیون کشته
آنگولا از 1980 تا 1988: 700 هزار کشته
موزامبیک از 1980 تا 1988: 1 میلیون کشته
اوگاندا از 1971 تا 1978: 300 هزار کشته
بروندی 1972: 250 هزار کشته
بروندی 1993: 200 هزار کشته
سودان از 1983 تا 2000: 2 میلیون کشته
زئیر/کونگو از 1997 تا 2003: 1750000 کشته شده در جنگ و حدود 5 میلیون نفر جان باخته از گرسنگی
روآندا 1994: 800 هزار کشته و 4 میلیون آواره
لیبریا از 1980 تا 2001: 250 هزار کشته، یک و نیم میلیون بی خانمان و 300 هزار کودک یتیم
سومالی از 1991 تا 1992: 350 هزار نفر از گرسنگی مردند و یک و نیم میلیون نفر آواره شدند.
آنگولا از 1993 تا 1994: 100 هزار کشته و 2 میلیون آواره
و این کشتار همچنان ادامه دارد .......


NSSM200 همچنان در قاره سیاه روزگار مردم را سیاه می کند.

در سال 2004 از دولت سازمان جهانی حقوق بشر از دولت بوش خواست که NSSM200 را ملغی اعلام کند این درخواست تا کنون که دولت اوباما روی کار است بدون پاسخ مانده است.
منافع دراز مدت آمریکا در آفریقای ثروتمند مبنی بر از بین بردن جمعیت جوان و سرکشی بوده است که احتمالا در آینده حاضر به تسلط دولت دیگر بر منابع خود نمی شدند. در نتیجه آمریکا به از بین بردن جمعیت کشورهای آفریقایی و نسل کشی آنها اقدام کرده است. آمریکایی ها در نسل کشی آفریقایی ها به هیچ ملتی رحم نکرده اند. زبان، مذهب، فرهنگ، خانواده و روش زندگی آفریقایی ها از ایشان گرفته شد. مادامی که فلاکت های آفریقایی ها ادامه پیدا کند آمریکا می تواند از ثروت های طبیعی این قاره برخوردار شود و کارخانه های تسلیحاتی خود را سر پا نگاه دارد.




یک فیلم مستند
(2006)Apocalypse Africa: Made In America


در این زمینه فیلم مستندی هم به کارگردانی دِل والترز (Del Walters) به نام Apocalypse Africa: Made In America ساخته شده است.






منابع و مآخذ:


http://www.pop.org/content/nssm-200-understanding-national-security-1478

http://chemtruth.ning.com/profiles/blogs/nssm200-third-world

http://www.population-security.org/11-CH3.html

www.lifesitenews.com/waronfamily-docs/Population_Control/Inherentracism.pdf

www.lifesitenews.com/waronfamily-docs/nssm200/nssm200.pdf

www.lifesitenews.com/waronfamily-docs/nssm200/nssm200coverletter.pdf

http://www.mathaba.net/news/?x=90207

http://www.zerohedge.com/news/presenting-nssm-200-implications-worldwide-population-growth-us-security-and-overseas-interests

http://www.pop.org/content/innocents-betrayed-a-side-of-family-planning-the-white-house-does-not-discuss-892

http://www.pop.org/content/facts-of-global-depopulation-1518

مسعود رجوی: رابطه جنسی با من از نماز شب هم واجب‌تر است!


به گزارش صراط، «زهراسادات میرباقری» که سابقه عضویت در گروهک منافقین و حضور طولانی مدت در اشرف را داشته است، اخیرا در یک جلسه سخنرانی، اقدام به ارائه لیستی ۱۰۰ نفره از دختران و زنانی کرده است که در پادگان اشرف مورد عمل جراحی جنسی قرار گرفته‌اند و «زنانگی» آن‌ها از بین برده شده تا بتوانند به عنوان برده جنسی مسعود رجوی فعالیت کنند و نگرانی درباره روابط گسترده و نامشروع جنسی وجود نداشته باشد. خانم میرباقری در بخشی از سخنان خود با اشاره به نام اعضای این لیست، گفته است: «در این مرحله می‌خواهم لیستی از ۹۵ نفر از قربانیان زن این فرقه را به اطلاع افکار عمومی برسانم من یک لیست تهیه کردم از اسامی ۹۵ نفر که البته اسامی بیشتر از این‌ها و بالا‌تر از ۱۰۰ نفر است که انشالله در مراحل بعدی لیست را کامل می‌کنم و به اطلاع افکار عمومی می‌رسانم. این لیست موضوعش چیست؟ موضوعش در واقع عمل جراحی است که سازمان مجاهدین خلق با حیله‌ها و نیرنگهای مختلف روی این قربانیان انجام داده است؛ عمل جراحی خارج کردن رحم و تخمدان‌ها.» وی ادامه داده است: «در مرحله بعد می‌خواهم موضوع دیگری از استثمار جنسی زنان را برای شما مطرح کنم حتما شما هم مثل من از خبر تجاوز مسعود رجوی به زنان شورای رهبری لایه اول شوکه شدید و براي شما این سوال بزرگ پیش آمده چگونه مسعود رجوی بعد از عبور از بندهای انقلاب و بحثهای ایدئولوژیک داغ به این رسید که به تجاوز جنسی شورای رهبری دست ساز خودش مبادرت کند؟ من می‌توانم مراحلی که در اين مدت در سازمان وجود داشته و به دور از چشم برادران و مردان در جلسات زنان و دختران با مسعود رجوی طی شده مقداری برای شما باز گو کنم تا این پازل که از الف به ي منتهی شد چگونه انجام شد. بطور نوبه‌ای بنام بحثهای انقلاب و جلسات مسعود رجوی ما را، زنان را به نزد مسعود رجوی صدا می‌کردند و ما مستمر با جشن‌های مختلف مواجه می‌شدیم در این جلسات خبری از بحثهای ایدئولوژیک نبود و در واقع فقط بحث رابطه زدن با رهبر عقیدتی و برخوردهای ناموسی و یگانه بامسعود رجوی مطرح بود با هدایای مختلفی که از طریق مریم رجوی و خود مسعود رجوی شخصا به ما داده می‌شد شامل حوله حمام، لباسهای زیر زنانه، عطر و ادکلن و چیزهائی از این قبیل توسط زنان شورای رهبری لایه بالا‌تر که به مسعود رجوی نزدیک بودند و قبلا این مراحل را گذرانده بودند و به اصطلاح به یگانگی رسیده بودند.»

برای مشاهده فیلم سمینار آغاز بکار انجمن زنان (کلیک کنید) قسمت اول فیلم گزارش سمینار آغاز بکار انجمن زنان

رجوی گردنبندی طلا که عکس خودش بر روی آن حک شده را به خانم ها هدیه می کرده است!

افشای اسامی بیش از 95 نفر از زنان قربانی فرقه مجاهدین که به دستور مسعود رجوی رحم خود را خارج کرده اند

 

 این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق، از اجبار به برقراری رابطه جنسی و عاشقانه با مسعود رجوی سخن گفته و اضافه کرده است: «ما را تشویق می‌کردند که رابطه‌ای یگانه بزنیم با مسعود رجوی و از کلمات عاشقانه و صحبتهای عاطفی با مسعود رجوی صحبت بکنیم خوب ما همیشه برايمان سخت بود چون بیشتر از هرچیز ما این را یک روابط ایدئولوژیک می‌دانستیم بخاطر فرهنگ سنتی و فرهنگی که بین زنان ایران رواج داشت و بحث شیعه و مسلمان بودن روابطی بود که اقتباس گرفته شده بود از امام حسین یا پیامبر روابط زنان با پیامبر بیشتر ما در این رِنج می‌دیدیم و فکر می‌کنیم که ما چیزی را نمی‌فهمیم که باید بفهمیم و از این زنان شورای رهبری که قبلا این مسیر را گذرانده و بیشتر شناخت دارند و آگاه‌تر از ما هستند بعنوان خواهران بزرگ‌تر ما باید یاد بگیریم و مرحله به مرحله اینطوری مغز شوئی ما گسترش و عمق پیدا می‌کرد. مثلا غیر از آن هدایائی که گفتم گردنبندهای طلا می‌دادند گردنبند‌ها ابتدا گردنبند مریمی بود که به خودم هم هدیه دادند ما در جلساتي كه فقط زنان بودند بامسعود رجوی خوب بعضا ما مشاهده می‌کردیم و خود من تعجب می‌کردم بالاخره بحثی که بود بعنوان زنان مسلمان داشتیم این بود که بحث محرم ونامحرم و اینجورچیز‌ها هم در سازمان خیلی مطرح کرده بودند ما در این تحویل گرفتن هدیه می‌دیدیم که حتی دست مسعود رجوی لمس می‌شد یا خود مسعود رجوی از روابطی که داشت از شوخی هائی که استفاده می‌کرد و بحثی که او هم مستمر مطرح می‌کرد: ناموس همچون خودش ما نمی‌فهمیدیم که ناموس همچون خودش یعنی و همینطور تکرار می‌کردیم خوب البته اگر کمی دقت می‌کردیم خوب در خیلی از بحث‌ها گفته شده بود که بحث طلاق شامل مسعود و مریم نمی‌شود پس این بحث ناموس که مطرح می‌کنند ناموس همچون خودش پس ما هم باید همچون مریم این مراحل را طی کنیم. این را هیچوقت نمی‌فهمیدیم و بیشتر به اصطلاح روی ابر‌ها وبحثهای ایدئولوژیک سیر می‌کردیم. مثلا غیر از آنکه گفتم گردنبند مریمی که عکس حضرت مریم بود روی آن طلائی که داده بودند غیر از آن در مرحله بعد به زنان شورای رهبری لایه دوم که من جزو آنها بودم و می گفتند شورای رهبری آزمایشی گردنبندی به ما هدیه داده شد در این جشنها که الان شما مشاهده می کنید عکس مسعود رجوی روی آن حک شده است.» خانم میرباقری در بخش دیگری از سخنان خود به ترفندهای مسئولان پادگان اشرف برای اجبار دختران و زنان به انجام عمل جراحی اشاره کرده و با اشاره به توجیهات سرکرده تروریست‌های منافقین برای ارضای شهوانی خود، گفته است: «این لیست که مشاهده می‌کنید همانطور که گفتم شامل ۹۵ نفر از قربانیان زن این فرقه را شامل می‌شود که با حیله‌های مختلف حیله‌های مختلف مثلا چی بود اینکه شما کم خون هستید، برای عمل سنگ کلیه، برای درمان سردر باید این عمل را انجام بدهید مثلا افسانه طاهریان دوست من بود یعنی با هم هم یگان بودیم او فرمانده یک یگان بود من فرمانده یک یگان و همانطور که می‌شناسید همسر سابق محمد آقا هستند افسانه من دیدم بستری بود بیمارستان خوب کمردرد داشت این‌ها مراحل مختلفی را داشتند برای انتقام گرفتن یا برای بی‌بازگشت کردن این‌ها و برای اینکه برای این‌ها آینده‌ای متصور نباشد یا اینهمه انرژی گذاشتن برای این‌ها و اینکه با دادن مقام و منصب به آنها او را از شوهرسابقش جدا بکنند و به مسعود رجوی نزدیک بکنند. ایشان لایه اول بودند و من متوجه شدم خواهر دیگرم هم که شورای رهبری لایه اول است به من گفت که افسانه را عمل زنان کردند. تو را هم اگر اینکار را بکنی کمرت بهتر می‌شود این در واقع پیغامشان را به من می‌رساند یکی از فرماندهان رده بالا عجیب دنبال من افتاده بود که این عمل را انجام بده. چون همه این‌ها قبل از این آگاه شده بودند که نفراتی که جدا می‌خواهند بشوند از سازمان و مسئله دارند به این شکل این‌ها را هم به رهبری نزدیک‌تر می‌کنند اسم این مرحله را گذاشته بودند رفتن بالای قله! این‌ها زنانی هستند که به قله رهائی رسیده‌اند، اگر این قله رهائی است پس چرا مسعود رجوی خودش در هنگام اجرای روابط جنسی خودش با شورای رهبری لایه اول می‌گوید این روابط جنسی از نماز شب هم واجب‌تر است. از آن طرف به آقایان و خانم‌های داخل تشکیلات می‌گوید فکر رابطه جنسی هم حرام و خیانت است ولی خودش در اتاق خوابش برای وادار کردن زنان می‌گوید که مثل نماز شب است و به زنانی که عمل جراحی می‌کرده‌اند تشویق کرده و می‌گوید که از جنسیت‌‌‌ رها شدید و بالای قله رفتید.» این اظهارات تکان‌دهنده درباره رفتار جنسی فوق کثیف سران سازمان مجاهدین خلق و برده‌داری رسمی آنان در پادگان اشرف زمانی دردناک‌تر به نظر می‌رسد که کشورهای اروپایی و غربی که همیشه جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق بشر و حقوق زنان متهم می‌کنند، در برابر این جنایات هولناک علیه زنان و دختران در اشرف کاملا سکوت می‌کنند و حتی به عنوان پاداش این جنایات جنگی، نام این گروهک تروریستی را از لیست سیاه گروه‌های تروریستی خارج می‌کنند. 

  افشای لیست اسامی زنانی که درسازمان مجاهدین خلق وتشکیلات در عراق و یا سایر مقرهای این تشکیلات عمل جراحی زنان بر روی آنها انجام شده است

1 مهوش سپهری(نسرین سومین مسئول اول زن سازمان 2 فهیمه اروانی دومین مسئول اول زن سازمان 3 کبری طهماسبی هاجر معاون شاخه داخله سازمان وازمعاونین مسول اول 4 ملیحه تدینی شورای رهبری لایه اول ازعناصرقدیمی سازمان 5 سوسن بزرگانفرد شورای رهبری لایه اول ازعناصرقدیمی سازمان 6 صدیقه خدایی صفت شورای رهبری لایه اول ازعناصرقدیمی سازمان 7 حبیبه طاولی شورای رهبری لایه اول ازعناصرقدیمی سازمان 8 حوری سیدی ازمعاونین مسول اول 9 حوری چرندابی شورای رهبری لایه اول 10 شهربانوی فسنقری شورای رهبری لایه دوم است 11 شراره فریبرز شورای رهبری لایه دوم است 12 فرزانه پوراقبال لایه قبل ازشورای رهبری لایه دوم ازگویندگان سیمای مقاومت تلویزیون سازمان 13 پروین پوراقبال لایه قبل ازشورای رهبری لایه دوم ازگویندگان سیمای مقاومت تلویزیون سازمان 14 طاهره زارنجی شورای رهبری لایه دوم است 15 انسیه گلشاهی شورای رهبری لایه اول است 16 مهوش کرمی لایه قبل ازشورای رهبری لایه دوم است 17 مهوش علیمددی شورای رهبری لایه دوم است 18 ماندانا روستا شورای رهبری لایه اول وازخوانندگان سازمان است 19 مریم نظام الملک جداشده ازسازمان شورای رهبری لایه اول سابق است 20 فرح امامی جداشده ازسازمان شورای رهبری لایه اول سابق است 21 فروزان تقی زاده جداشده ازسازمان شورای رهبری لایه اول سابق است 22 مریم طباطبایی شورای رهبری لایه دوم است 23 انسیه قلی زاده شورای رهبری لایه دوم است 24 فاطمه همدانی شورای رهبری لایه اول و ازفرماندهان سازمان است 25 افسانه طاهریان شورای رهبری لایه اول مسول یکان اماد وترابری سازمان است 26 سوسن میرزایی اشپزخانه شاخه داخله اشپزی می کند 27 سوده تقوایی شورای رهبری لایه دوم که پدرش آقای مهدی تقوایی ازمسولین بالای سازمان بود که به همرا ه داما دو2دختر وهمسرش سالهای گذشته ازسازمان جداشده اند 28 میتراوطنی شورای رهبری لایه اول است 29 مهری حاجی نژاد فرمانده اطلاعات سازمان وازشورای رهبری لایه اول 30 محبوبه اذرجمشیدی پاریس است فرمانده حافظ مریم رجوی 31 بدری اسم مستعاراست که خارج ورده بالاست 32 زهره اخیانی عمل زنان کرده است ولی نوع آنرا نمی دانم 33 شهره امامی لایه قبل از لایه دوم شورای رهبری 34 ناهید طهماسبی شورای رهبری است 35 مرضیه موبران لایه قبل از لایه دوم شورای رهبری 36 مرضیه 37 مژگان مهدوی سیتی زن امریکا ازفرماندهان سازمان 38 شیوا صادق شورای رهبری لایه اول است 39 نیره سلطانی شورای رهبری لایه اول ازفرماندهان سازمان است 40 نیر سلطانی لایه قبل از لایه دوم شورای رهبری 41 پروین امدادگر درستاد داخله 42 فرزانه معدومی شورای رهبری لایه دوم سازمان وازپرستاران 43 شمسی زرگران درستاد تبلیغات است شورای رهبری لایه اول است 44 نصرت زهرا توکلی رئیس بیمارستان داخلی سازمان 45 مرضیه شورای رهبری 46 شهرزاد شریعت پرسنلی کل وستاد جنگ سیاسی ازشورای رهبری لایه اول 47 شهرزاد رحیمی سیتی زن آمریکا ازفرماندهان سازمان 48 منیره نظری لایه دوم شورای رهبری 49 گوهرصالحی لایه اول شورای رهبری ازفرماندهان سازمان 50 منیر فتح پور لایه دوم شورای رهبری 51 مهین حری لایه اول شورای رهبری مفسروگوینده سیمای مقاومت 52 کلثوم صراحتی لایه دوم شورای رهبری 53 بدری رحیمی شورای رهبری لایه دوم حفاظت رجوی 54 ژیلا طلوع شورای رهبری لایه دوم حفاظت رجوی 55 سیما وطنخواه شورای رهبری لایه دوم فرمانده حفاظت رجوی 56 منیژه ازمحافظین رجوی وشورای رهبری لایه اول است 57 رویا دررودی ازمحافظین رجوی وشورای رهبری لایه اول است 58 راضیه طبری شورای رهبری لایه دوم دفترشخصی فهیمه اروانی 59 زیبا خرسند ازروسای ستاد تبلیغات سازمان وازاولین گوینده گان سیمای مقاومت عمل خارج کردن یک تخمدان 60 پوران نایبی شورای رهبری لایه اول ومترجم فرانسه وانگلیسی بیمارستان سازمان 61 مریم ازفرماندهان سازمان 62 پوران پوراصغری شورای رهبری لایه اول سازمان 63 مهرانه مستانه ازفرماندهان سازمان 64 فرشته مجاهد نیا لایه قبل ازشورای رهبری لایه دوم سازمان 65 مهری مترجم انگلیسی وپرستاروشورای رهبری لایه اول سازمان 66 شهلا طوسی شورای رهبری اول درشاخه داخله سازمان 67 اعظم شورای رهبری لایه اول مترجم آلمانی وریس بخش کودکان سازمان در آلمان که به قرارگاه اشرف فرستاده شده بود 68 زهرا ابوحمزه لایه اول شورای رهبری قبلا مسول رادیو وتبلیغات سازمان بود 69 مینا دانشور شورای رهبری لایه اول سازمان 70 مریم گل مریمی لایه قبل ازلایه دوم شورای رهبری سازمان وازپرستاران سازمان 71 میمنت فضل مشهدی شورای رهبری لایه اول سازمان 72 مریم محمد شورای رهبری لایه اول سازمان ومترجم انگلیسی سابق بیمارستان سازمان 73 فرح مبصری لایه اول شورای رهبری 74 عصمت دهدشتی لایه قبل ازلایه دوم شورای رهبری سازمان 75 ثریا یزدان لا یه اول شورای رهبری وازمسولین آموزش سازمان 76 صفورا مقدسی لا یه اول شورای رهبری وازمسولین مالی سازمان 77 مهین نظری لایه اول شورای رهبری ازمسولین در شاخه داخله کشور سازمان 78 نسرین نظری لایه اول شورای رهبری ازمسولین در شاخه داخله کشور سازمان 79 لیلا کاظم خانلو لایه دوم شورای رهبری 80 طیبه میرمحمدی لایه دوم شورای رهبری 81 صغری خانمحمدی لایه قبل ازشورای رهبری لایه دوم سازمان 82 سهیلا رضایی گوینده سیمای مقاومت تلویزیون سازمان 83 فخری اصفهانیان لایه دوم شورای رهبری 84 طلعت عزیزی لایه اول شورای رهبری ازمسولین پذیرش سازمان 85 فرانک شاکرمی لایه اول شورای رهبری ازفرماندهان سازمان 86 ثمر حلوایی مترجم وگوینده فرانسه در تبلیغات سازمان 87 زری حلمی شورای رهبری لایه اول سازمان ومترجم انگلیسی سازمان 88 نوشین نامور ازفرماندهان سازمان 89 فرشته ازفرماندهان سازمان 90 فرزانه کمانی ازفرماندهان سازمان 91 آذرمنافی لایه قبل ازشورای رهبری لایه دوم سازمان

آزمایش سلاح شیمیایی روی خرگوش توسط تروریستهای سوریه + فيلم


در روز های گذشته برخی رسانه های عربی فیلمی را منتشر کردند که در آن یکی از عناصر گروه های تروریستی شورشی در سوریه سلاحی شیمیایی را روی دو خرگوش آزمایش می کند.گفتنی است که همین رسانه های عربی در هفته گذشته از دستیابی مخالفین مسلح نظام سوریه به سلاح شیمیایی خبر داده بودند.

سند جنایات آمریکا

همه در این وبلاگ

جنایات جنگی انجام شده توسط ایالات متحده امریکا

کشتار      سرخ پوستان

جنایت جنگی درجنگ جهانی     دوم

جنایات جنگی در    ژاپن

جنایات جنگی در     ویتنام

جنایات جنگی در      کره

جنایات جنگی در      عراق

جنایات جنگی در      گواتمالا

تروریسم دولتی آمریکا در     سودان

پناه دادن آمریکا به عوامل    بمب گذاری هواپیمای     کوبایی

تروریسم دولتی آمریکا در                       کوبا

تروریسم دولتی آمریکا در              شیلی

تروریسم دولتی آمریکا در        اندونزی

تروریسم دولتی آمریکا در                یونان

تروریسم دولتی آمریکا در                      دومینیکن

 

چه کسانی در «لیست مرگ» رئیس جمهور آمریکا قرار دارند + عکس

لیست مرگ اوباما چه کسانی را واجد شرایط قتل می‌داند؟ آمارها در مورد تلفات حملات پهپادهای آمریکایی چه می‌گویند؟ نظر افکار عمومی آمریکا در مورد استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین چیست؟ آیا پهپادها اهداف خود را از قبل انتخاب می‌کنند یا دست به کشتار دسته جمعی می‌زنند؟

گروه گزارش های ویژه مشرق؛ هواپیماهای بدون سرنشین که در ایران با عنوان پهپاد شناخته می‌شوند یکی از تسلیحات اصلی آمریکا در به اصطلاح "جنگ علیه تروریسم" بوده است. ایده استفاده از این هواپیماها در عملیات‌های ترور دشمنان در دولت بیل کلینتون کلید خورد. سپس جرج بوش ان را بسط داده و دوران اوباما به اوج خود رسید. طی سالیان گذشته مقامات و مردم کشورهای قربانی پهپادها بارها نسبت به وارد آمدن تلفات غیرنظامی از جانب این نوع تسلیحات (بالاخص در پاکستان) اعتراض نموده‌اند. اما ظاهرا دولت اوباما نه تنها قصد کنار گذاردن پهپادهای تهاجمی را ندارد بلکه از آنجایی که در این نوع تسلیحات جان سربازان آمریکایی کاملا در امان است قصد دارند استفاده از آن را روز به روز افزایش دهند. در گزارش حاضر سعی شده تا نگاهی به حملات بدون سرنشین آمریکا طی یک دهه گذشته انداخته شود.

هواپیماهای بدون سرنشین (Drones) سلاح کشنده ارتش آمریکا در به اصطلاح "جنگ علیه تروریسم"

این هواپیماها مأموریت دارند افرادی که نام‌شان در "لیست مرگ" اوباما خط خورده است را به هر نحوی که باشد ترور نمایند


دولت کلینتون پروژه هواپیماهای بدون سرنشین تهاجمی را کلید می‌زند

نخستین بار در سال 1998 دولت "بیل کلینتون" رئیس‌جمهور وقت آمریکا عملیات پیدا کردن مخفیگاه بن‌لادن با استفاده از موشک‌های کروز، که خسارات جانبی بالغ بر 300 نفر زخمی بر جای گذاشته بود و تنها نزدیک به 50 درصد از انتظارات عملیات‌های اطلاعاتی را محقق کرده بود را متوقف کرد. بین سال‌های 2000 تا 2001، نیروی هوایی آمریکا تلاش کرد بتواند قابلیت موشک‌های ضد تانک را بر روی هواپیماهای بدون سرنشین که با اهداف جاسوسی مورد استفاده قرار می‌گرفتند اعمال کند. شورای امنیت ملی سازمان ملل متحد نیز در نشست خود یک هفته پیش از حوادث 11 سپتامبر سال 2001، با استقرار هواپیماهای بدون سرنشین در عملیات‌های جاسوسی موافقت کرد. نخستین بار در نوامبر سال 2001 میلادی، "محمد عاطف" (معروف به عاطف المصری) از فرماندهان ارشد القاعده افغانستان بوسیله هواپیماهای بدون سرنشین نظامی آمریکا کشته شد.[1]

عاطف المصری، یکی از فرماندهان القاعده و جزو اولین نفراتی که توسط پهپادها کشته شد



تداوم و تشدید حملات مرگبار پهپادها در دوران بوش و اوباما

پس از موفقیت اولیه پهپادها، دولت آمریکا تصمیم گرفت که استفاده از این نوع تسلیحات را افزایش دهد. بدین ترتیب پهپادها جزو یکی از ضروری‌ترین ادوات ماشین جنگی آمریکا در خاورمیانه شدند. در طول یک دهه گذشته بیش از سیصد حمله توسط پهپادها در پاکستان، یمن، لیبی، افغانستان و عراق روی داده است. در حدود 95 درصد از این حملات در کشور پاکستان انجام گرفته و مابقی اکثرا در یمن و لیبی رخ داده‌اند.


پاکستان: هدف اصلی پهپادهای آمریکا

اگرچه آمار و ارقام رسمی تعداد کشته شدگان غیرنظامی پاکستان را در حدود 479 الی 811 نفر اعلام داشته‌اند اما رحمان مالک، وزیر کشور پاکستان، اخیرا اعلام داشته است که اکثریت افرادی که در این حملات جان خود را از دست داده‌اند غیرنظامی‌های بی‌گناه هستند. به گفته مالک، تنها در حدود 20 درصد از کشته شدگان افراد شبه‌نظامی هستند. مالک طی سخنانی در بیرون پارلمان پاکستان اعلام داشت که در حدود 336 حمله در پاکستان انجام گرفته که طی آن 2300 نفر کشته شده‌اند.[1]

تظاهرات مردمی در پاکستان در اعتراض به حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا

بر اساس گزارشی که اخیرا توسط محققین دانشگاه استنفورد انجام گرفته است، حملات پهپادهای آمریکایی غیرنظامیان را بیش از تروریست‌ها مورد هدف قرار داده، ملتی را دچار وحشت کرده و قوانین بین المللی را نقض کرده است. در این گزارش با عنوان "زندگی زیر پهپادها"، محققین دانشکده حقوق دانشگاه استنفورد چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند که حملات پهپادها مردان، زنان و کودکان را دچار وحشت کرده و جمعیت غیرنظامی را دچار نگرانی شدید و آسیب‌های روانی نموده است. بر اساس این گزارش، تعداد تروریست‌های سرشناس که در این حملات کشته شده‌اند به نسبت مجموع تلفات بسیار پایین بوده و در حدود 2 درصد کل کشته‌ها است.[2] (برای دریافت فایل گزارش اینجا کلیک کنید.)

آمار رسمی تلفات حملات پهپادهای آمریکایی

(این آمار از رسانه‌ها و گزارش‌های رسمی اخذ شده و بنا بر تحقیقات مستقل دانشگاهی به مانند گزارش "زندگی زیر پهپادها" تعداد تلفات غیرنظامی بسیار بیشتر از این آمار رسمی است)

تحقیقات مقامات سازمان ملل

"شورای حقوق بشر سازمان ملل" (UNHRC) در 3 ژوئن 2009 با انتشار گزارشی به شدت از تاکتیک‌های جنگی آمریکا انتقاد نمود. در این گزارش اعلام شده بود که دولت آمریکا از ارائه آمار تلفات غیرنظامی‌های کشته شده در عملیات‌های این کشور، شامل حملات پهپادها، و نیز ارائه ابزار لازم به شهروندان کشورهای هدف برای کسب اطلاعات در مورد تلفات و هر گونه تحقیقات قضایی در مورد آنها اجتناب می‌ورزد.[3] به علت ماهیت کاملا محرمانه عملیات‌های پهپادها هر نوع اطلاعات ارتش آمریکا در این حوزه خارج از دسترس عموم است.[4]

سازمان ملل: آمریکا از اعلام آمار واقعی تلفات غیرنظامی‌ حملات پهپادها اجتناب می‌ورزد

در 27 اکتبر 2009، فیلیپ آلستون (Philip Alston)،‌ بازرس شورای حقوق بشر سازمان ملل، از آمریکا خواست که ثابت نماید مردم غیرنظامی را به صورت فله‌ای و بر خلاف نص صریح قوانین بین‌المللی مورد حمله قرار نمی‌دهد. آمریکا از عدم پاسخگویی آمریکا در قبال نگرانی‌های سازمان ملل به شدت انتقاد نمود.[5]

فیلیپ آلستون، بازرس حقوق بشر سازمان ملل: آمریکا در قبال نگرانی‌های سازمان ملل در مورد حملات پهپادها پاسخگو نیست

ناوی پیلای (Navi Pillay)، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، در 7 ژوئن 2012 و پس از دیداری 4 روزه از پاکستان درخواست انجام تحقیقات در مورد حملات پهپادهای آمریکایی شد. وی بارها اعلام داشت که این عملیات‌ها اهداف را به صورت دسته‌جمعی مورد حمله قرار می‌دهند و اینکه نقض صریح اصول حقوق بشر به شمار می‌روند. کریستوف هاینز (Christof Heyns)، بازرس ارشد سازمان ملل در حوزه اعدام‌های غیرقانونی از دولت اوباما خواست که به جای تلاش برای دستگیری رهبران القاعده یا طالبان، استفاده از ترورهای هدفمند را توجیه نماید.[6]

راه‌پیمایی صلح در وزیرستان

عمران خان، رئیس حزب تحریک انصاف پاکستان، اعلام نمود که در 6 و 7 اکتبر سال 2012 یک راه‌پیمایی صلح در وزیرستان جنوبی برگزار خواهد شد تا مردم جهان در مورد کشتار افراد غیرنظامی بی‌گناه توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا مطلع گردند. وی پیشنهاد داد که 100/000 نفر در این راهپیمایی که از اسلام‌آباد تا وزیرستان جنوبی امتداد خواهد داشت شرکت نمایند. بسیاری از سازمان‌های حقوق بشری و غیردولتی جهان حمایت خود را از این راهپیمایی اعلام کرده‌اند. این در حالی است که آنه رایت (Anne Wright) سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا به همراه سی آمریکایی دیگر و نیز برخی فعالین حقوق بشری بریتانیا نیز در این راهپیمایی حضور داشتند. طالبان پاکستان نیز در پاسخ به ادعای مقامات پاکستانی مبنی بر احتمال انجام حملات انتحاری علیه راهپیمایی کنندگان اعلام نمود که هیچگاه تهدیدی برای این راهپیمایی نخواهد بود و حتی برای تأمین امنیت این راهپیمایی اعلام آمادگی نمود.[7]

عمران خان در جمع هوادارانش طی راهپیمایی صلح در وزیرستان جنوبی

البته ارتش پاکستان از ورود راهپیمایی کنندگان به وزیرستان جنوبی جلوگیری نمود. سپس راهپیمایی کنندگان در یکی از شهرهای نزدیک به وزیرستان جنوبی تجمع کرده و به سخنرانی عمران خان گوش دادند.[8]

تصاویری از معترضین پاکستانی در جریان راهپیمایی صلح


لیست کشتار اوباما، هر کس در محل وقوع حمله پهپادها باشد تروریست است!

مقاله اخیری که در روزنامه نیویورک‌تایمز منتشر گردید اطلاعات زیادی را در مورد برنامه حملات هواپیماهای بدون سرنشین کاخ سفید ارائه نموده است. اگرچه حملات پهپادها جزو شاخصه‌های اصلی دولت اوباما محسوب می‌گردند اما هرگاه سخن از این برنامه‌ها به میان می‌آید مقامات آمریکایی و نیز خود اوباما سکوت پیشه می کنند. بالاخص آمار تلفات غیرنظامیان بی گناه که طی حملات مرگبار پهپادهای آمریکایی کشته شده‌اند یا مسکوت گذارده شده و یا بدتر از آن، مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. به گزارش روزنامه نیویورک تایمز، دولت اوباما در مورد اینکه چه کسی باید کشته شود و چه کسی باید زنده بماند دارای عقاید و ایده‌های رسواکننده‌ای است.

کاخ سفید خود را متقاعد نموده است که حملات پهپادها تلفات غیرنظامی زیادی به همراه نداشته‌اند زیرا به اعتقاد رئیس‌جمهور، تمام مردانی که نزدیک اهداف هواپیماهای بدون سرنشین قرار دارند دشمنان آمریکا بوده و می توان آنها را بدون اینکه جزو تلفات غیرنظامی محسوب گردند اعدام نمود.

در پروژه "لیست مرگ" اوباما هر کسی که در نزدیکی هدف پهپادها قرار داشته باشد تروریست محسوب می‌گردد

"به گزارش نیویورک‌تایمز،‌ "به گفته چندین نفر از مقامات رسمی، [در این برنامه] هر فرد در بازه سنی نظامی و داخل محدوده هدف به عنوان یک جنگجو قلمداد می‌گردد مگر اینکه بر اساس اطلاعات دقیق این افراد بی‌گناه تشخیص داده شوند.... مقامات مبارزه با تروریسم بیان می‌دارند که این رویکرد از یک منطق ساده پیروی می کند: مردمی که در مکان مشهور به فعالیت‌های تروریستی زندگی می‌کنند، و یا در کنار یکی از مقامات رده بالای القاعده هستند، احتمالا کاری نادرست انجام می‌دهند."

این مقاله در 29 می 2012 به قلم جو بکر (Jo Becker) و اسکات شین (Scott Shane) که در مورد عملیات‌های پهپادها با چندین منبع نزدیک به اوباما گفتگو کرده بودند منتشر شد.

اسکات شین و جو بکر طی مقاله‌ای در روزنامه‌نیویورک‌تایمز به افشاگری در مورد سیاست‌های تروریستی دولت اوباما پرداختند

چندین ساعت پس از اینکه این مقاله در مطبوعات منتشر گردید، شین با حضور در برنامه ساعت خبری شبکه پی‌بی‌سی گفت: "سازمان سیا اغلب اجساد مذکر را که در سن نظامی قرار دارند به عنوان شبه‌نظامی قلمداد می کند مگر اینکه مدارکی عینی در مورد بی‌گناه بودن آنها در دست داشته باشند. برخی از نیروهای وزارت دفاع و سازمان‌های دیگر در مورد این روش انتقاداتی مطرح کرده‌اند."

در ادامه مقاله روزنامه نیویورک‌تایمز چنین نوشته شده است که اوباما دخالت کاملا مستقیم و نزدیکی در حوزه عملیات‌های ضدتروریستی و نیز حملات هواپیماهای بدون سرنشین دارد به گونه‌ای که این او است که می‌گوید چه کسی باید و چه کسی نباید کشته شود. به گفته شین،‌"به جای اینکه وی دخالت خود را انکار نموده و تا می‌تواند از این برنامه مرگ‌آسا خود را دور نماید، در حقیقت می‌خواهد که به عنوان بخشی از آن مطرح شود." این امر نشان می‌دهد که چرا فرماندهی کل قوای نیروهای مسلح آمریکا هیچگاه این حملات را محکوم نکرده است.[9]

یک هواپیمای بدون سرنشین تهاجمی آمریکا در حال پرواز از پایگاه هوایی بگرام در افغانستان

اوباما اوایل سال جاری اعلام داشته بود که حملات پهپادها "تعداد زیادی تلفات غیرنظامی بر جای نگذارده‌اند." اما "اداراه تحقیقات ژورنالیستی" انگلستان با انتشار گزارشی اعلام داشت: "تعداد افراد غیرنظامی کشته شده طی حملات پهپادهای آمریکایی احتمالا 40 درصد بیشتر از آماری است که توسط مقامات امریکایی ارائه می‌گردد: بین سال‌های 2004 و 2011، آنها اعلام نمودند که در حدود 385 نفر کشته شده‌اند اما این رقم می‌تواند در حدود 775 نفر باشد."[10]

پهپادها ابتدا می کشند سپس می‌پرسند!

بر اساس گزارشی که اخیرا در روزنامه وال‌استریت ژورنال منتشر شده است بخش اعظمی از حملات پهپادها بدون شناسایی رسمی اهداف صورت می‌گیرند. به جای این امر، گروهی از افرادی که مظنون به رابطه با گروه‌های تروریستی هستند، به امید نابودی دشمن، مورد هدف قرار می گیرند.

این نوع عملیات ها در زمان دولت بوش آغاز شده و در دوران اوباما نیز علی‌رغم مخالفت شدید مقامات پاکستانی ادامه داشته است. پس از حمله تأیید نشده به مقر اسامه بن لادن نیز خشم مقامات پاکستانی نسبت به عملیات‌های آمریکا در داخل خاک این کشور افزایش یافته است.

پهپادهای آمریکایی گاها اهدافی را مورد هدف قرار می‌دهند که مورد شناسایی واقع نشده‌اند

در حملات اخیر نیز بدون اینکه عملیات‌های شناسایی کافی انجام گیرد و یا اینکه مجوزهای لازم اخذ گردد، پهپادهای آمریکایی به پرواز در آمده و دست به کشتار جمعی در مناطق هدف می‌زنند تا شاید در میان آنها تروریست‌هایی نیز وجود داشته باشد.


بخش عمده‌ای از مردم آمریکا از حملات هواپیماهای بدون سرنشین حمایت می‌کنند

یک نظرسنجی جدید نشان داده است که اکثریت مردم آمریکا از حملات پهپادهای ارتش این کشور حمایت می‌کنند. این در حالی است که به ازای هر یک نفر تروریست در حدود 49 نفر از افراد بی‌گناه غیرنظامی توسط این سلاح مرگبار کشته شده‌اند.

بر اساس تحقیقات مؤسسه تحقیقاتی پیو (Pew Research) در 17 کشور از 20 کشور مورد مطالعه، بیش از نیمی از شرکت کنندگان در نظرسنجی موضعی منفی نسبت بدین حملات داشتند اما در آمریکا 62 درصد از مردم از این حملات حمایت کردند.

آمار موافقان و مخالفین حملات هواپیماهای بدون سرنشین در 17 کشور جهان

90 درصد از شرکت کنندگان یونانی جزو مخالفین این حمله بودند. در رتبه بعدی مردم مصر با 89 درصد قرار داشتند. حملات پهپادها همچنین در اردن (85 درصد)، ترکیه (81 درصد)، اسپانیا (76 درصد)، برزیل (76 درصد) و ژاپن (75 درصد) محکوم گردیدند. [11]

کاخ سفید بارها اعلام نموده است که در حملات هواپیماهای بدون سرنشین افراد غیرنظامی کمی کشته شده‌اند، این در حالی است که تحقیقات مؤسسات و مراکز مختلف خلاف این امر را نشان می‌دهند.


منابع و مآخذ:



[1] http://www.foreignpolicy.com/articles/2012/02/27/10_things_you_didnt_know_about_drones
[1] http://www.presstv.ir/detail/2012/10/17/267277/drone-victims-in-pakistan-80-civilians2.
[2] http://livingunderdrones.org/
[3] http://edition.cnn.com/2009/WORLD/asiapcf/06/04/drone.attacks/
[4] http://www.harpers.org/archive/2009/06/hbc-90005193
[5] http://www.nytimes.com/2009/10/28/world/28nations.html
[6] http://articles.latimes.com/2010/jun/03/world/la-fg-cia-drones-20100603
[7] http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/asia/pakistan/9579223/Pakistan-Taliban-offers-Imran-Khan-protection.html
[8] http://rt.com/news/pakistan-march-us-drones-792/
[9] http://takingnote.blogs.nytimes.com/2012/05/29/president-obamas-kill-list/
[10] http://rt.com/usa/news/drone-strike-obama-casualties-604/
[11] http://www.opposingviews.com/i/politics/foreign-policy/war-terror/poll-most-americans-support-drone-strikes-which-kill-1